آرامگاه حمدالله مستوفی







شجره نسب حمدالله مستوفی از کتاب نزهه القلوب
جبهه جنوبی بقعه
حیاط جنوبی
ورودی از شمال غربی
جنوب
غرب
ورودی در شمال
سمت شمالی گنبد
بندکشی ضلع غربی
سردیس در جنوب غربی حیاط جنوبی




ظفرنامه

نظومه ظفرنامه اثر ‘حمدالله مستوفی ‘(تالیف حدود ۷۳۵ه.ق) متضمن سه بخش اساسی است که در مجلد اول آن سرآغاز دین اسلام و شرح احوال و سوانح زندگانی پیامبر اکرم (ص) ـ همراه با غزوات و سرایای آن حضرت ـ بازگو شده است .بدین ترتیب بخش نخست ظفرنامه متضمن بیست و پنج هزار بیت است که در دو مجلد به چاپ رسیده است .در تصحیح ظفرنامه در این کتاب عمدتا از دو نسخه موزه بریتانیا (مورخ ۸۰۷هجری) و دو نسخه موزه آثار اسلامی و ترک (استانبول, تاریخ کتابت ۸۰۸و ۸۳۸ه.ق) استفاده شده است .مقدمه کتاب شرح مفصلی است از زندگی و آثار حمدالله مستوفی, معرفی نسخه‌ها و شیوه تصحیح کتاب .در انتهای کتاب فهرست آیات و احادیث نبوی, فهرست اعلام, فهرست اشعار فارسی و عربی و فهرست کتاب‌ها درج گردیده است .

دسترسی

تاریخ گزیده

تاریخ گزیده کتابی تاریخی به فارسی نوشته حمدالله مستوفی، دربردارنده تاریخ عمومی جهان از آغاز آفرینش تا زمان نوشتن آن است که در ۷۳۰ به نام غیاث الدین محمد، پسر خواجه رشیدالدین فضل‌الله تألیف شده است. نثر تاریخ گزیده، برخلاف نثر متکلف و مصنوع تاریخ وصاف و تاریخ جهانگشای، بسیار روان است. اهمیت تاریخ گزیده در اطلاعات آن از تاریخ دوران نویسنده (دوره مغول) است. در این کتاب نام افراد و شعرای همدوران نویسنده که بیشتر نامشان در تذکره‌ها نیست یاد شده است.

دسترسی

تاریخ گزیده

نزهةالقلوب کتابی دانشنامه‌گونه از حمدالله مستوفی است. وی این کتاب را در سال ۷۴۰ قمری نگاشته و بنیادش را بر یک فاتحه، سه مقاله و یک خاتمه نهاده‌است.
كتاب با يادآورى شروع شده كه به اهميت كتاب و چگونگى جمع‌آورى آن شروع شده، سپس به پيش‌گفتار مى‌پردازد كه حاوى ترجمه مقدمه لسترانج بر چاپ اروپا، شرح زندگانى مؤلف، مقدمه كتاب نزهة القلوب و فهرست كتاب مى‌باشد و در ادامه وارد متن كتاب مى‌شود.
كه از مقاله سوم شروع شده و آن را به چهار بخش تقسيم كرده است:
قسم اول، در ذكر حرمين شريفين و مسجدالاقصى، بيشتر غرض از تألیف اين كتاب شرح احوال ايران است؛ اما چون افضل بقاع جهان و قبله اهل ايمانست از باب تيمن و تبرّك شروع كتاب با اين امور باشد.
قسم دوم، در شرح احوال ايران زمين كه شامل مطلعى در شرح تقسيم و طول و عرض و حدود اقاصى و قبله بلاد ايران زمين است و مقصدى در در ذكر ولايات و بلاد ايران و چگونگى آب و هوا و بنياد عمارات و وصف ساكنان ولايات؛ شامل بيست باب و مخلصى در پنج فصل در ضبط طرق و انهار و عيون و اشجار و جبال.
در پايان دو فهرست مفصل از نام‌هاى كسان و كتاب‌ها و سوره‌ها و فهرست نام‌هاى جاى‌ها ذكر شده است.

دسترسی


با گسست حاصل ازیورش مغولان به ایران در616ه.ق جامعه ی ایرانی به دنبال هموارکردن مسیربرون رفت وعبور ازبحران,سیاست همسان سازی اشرافیت ایلی قوم غالب را با تمدن برخاسته ازخود در پیش گرفت ازین رهگذرکارآمدی اقشاردیوان سالار,پویایی کارکردهای فرهنگی عناصر ایرانی,ضرورت ایجاب عدل بااصلاحات غازان ودرنهایت تمرکزنسبی قدرت ,همگرایی انگاره های هویتی با اندیشه ی ایرانشهری را در پی داشت که این مهم در آثاراندیشمندان آگاه زمانه چون خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی وشاهنامه های منظوم ازجمله مهمترین آنها ظفرنامه حمدالله مستوفی نمود یافت.به هرروی مساله هویت درپرتوتقلید ظفرنامه از شاهنامه فردوسی, محورقراردادن ایران دررویدادهای تاریخی ومعرفی ایلخانان به عنوان اعضایی ازبدنه ادوارحاکمیتی ایران است .همچنانکه انطباق ایشان با پادشاهان باستانی ایران ازین منظرقابل فهم وارزیابی است.بنابراین مستوفی بحران مغول در اندیشه وویرانی حیات مادی ومعنوی را نوعی حرکت موج تورانی دانسته است که پیدایش عصری نورادرتاریخ ایران رقم زدند. ازسویی دو وجه سلبی چون تحمل کشتار و تخریب و وحشت و دیگری ثبوتی یا ایجابی چون ایجاد امنیت و ثبات نسبی که با زوال نهاد های سیاسی مانند خلافت عباسی و اسماعیلیه نزاری صورت گرفت از اجزا و وجوه تحقیق حاضر می باشد. دراین قلمرو زمینه های دگرگونی های سیاسی – اجتماعی عصر ایلخانان پدید آمد که در شاهنامه سرایی عصر مسلمانی ایلخانان و به خصوص ظفرنامه مستوفی تاثیرگذارد. ازین رهگذرتبیین این زمینه هامحور این تحقیق است که با دستاورد روشن کردن وجود هویت ایرانی در عصرحاکمیت ایلخانان، نشان دادن نسبت میان فلسفه ی سیاسی و مطالعات تاریخی با به کارگیری رهیافت میان رشته ای سامان می یابد.

توجه به فراگیری علوم و گسترش آن از اسباب مهم در شکوفایی تمدن اسلامی است. و بحث عمده هر فرهنگ و تمدن محصول تفکّر و دستمایه علمی پیروان آن است که شجره علمی و هویّت معرفتی آنان را به نمایش می‌گذارد. با این وصف که هر چه این معرفت و تفکر سابقه کهن تری داشته باشد ریشه‌ها و لایه‌های آن بهتر قابل ترسیم است. مسلمانان از همان قرون نخست به علوم مختلفی از جمله دانش تاریخ و جغرافیا روی آوردند و با تألیف آثار باارزش و غنی سبب بالندگی تمدن اسلامی شدند. یکی از ادواری که این بالندگی به وجود آمد و تاریخ‌نگاری به اوج خود رسید عصر ایلخانان می‌باشد. با توجه به ضرورت مسأله و همچنین کمبود پژوهش در زمینه علوم، این تحقیق در پی پاسخگویی به این مسأله اساسی است که وضعیت علوم انسانی غیر اسلامی (تاریخ‌نگاری و جغرافیانگاری) و دانشمندان آن در عصر ایلخانان چگونه بوده است؟ و در این راستا به بررسی وضعیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی این عصر که بی‌شک تأثیر گذار در علوم تاریخ‌نگاری و جغرافیانگاری بوده، پرداخته شده است. با توجه به بررسی‌ها و کاوش‌های انجام شده در این زمینه این نتایج حاصل شد که تاریخ‌نگاری به اتفاق آراء محققان یکی از بزرگترین ویژگیهای ادبی و فرهنگی عهد ایلخانان ایران محسوب می‌شود و در هیچ دوره‌ای از ادوار ادبی ایران فن تاریخ‌نگاری تا این حد پیشرفت نکرده و آثاری به عظمت و اهمیت کتابهای تاریخی روزگار ایلخانان به وجود نیامده است. تاریخ‌نگاری در ایران در عصر ایلخانان تحت تأثیر عوامل مختلفی از جمله علاقمندی مغول‌ها به تاریخ و ثبت گزارش‌های تاریخی، وقوع حوادث بزرگ و مهم در این دوره و تمایل نویسندگان به ثبت این رویدادها به اوج شکوفایی خود رسید. در این دوره در زمانی کوتاه مورخان با نوآوری‌ها و ابتکارات خود از جمله: اندیشه تقدیرگرایی، تاریخ‌نگاری جهانی، توجه به هویت ایرانی ـ اسلامی، ابتکارات در قالب نظم، عظیم‌ترین و مهم‌ترین آثار تاریخی مانند تاریخ جهانگشای جوینی، جامع التواریخ رشیدی و تاریخ گزیده حمدالله مستوفی را به عالم ادبیات تقدیم کردند.در زمینه جغرافیانگاری ایلخانان برخلاف تاریخ‌نگاری پیشرفت چندانی نداشتند، اما بعد از حمله مغول با گسترش جغرافیای اقتصادی و سیاسی و همچنین حرکت از جغرافیای علمی ـ توصیفی به سمت جغرافیای تاریخی، جغرافیانگاری با روندی دیگری دنبال شد. تقویم البلدان ابوالفداء و نزهه القلوب حمدالله مستوفی از جمله کتبی هستند که در زمینه جغرافیانگاری در این عصر تألیف شده‌اند.

پلان برش نما


گنجنامه دفتر دوازدهم
گنجنامه دفتر دوازدهم
گنجنامه دفتر دوازدهم
گنجنامه دفتر دوازدهم


«ظفرنامه»، اثر «حمدالله مستوفی»، مورخ و جغرافی نویس مشهور ایرانی دوره مغول، کتابی منظوم در تاریخ ایران بعد از اسلام، تا سال 735 هجری است. با همه اهمیتی که این کتاب در مطالعات تاریخی دوره مغول دارد، هنوز به طور شایسته مورد توجه واقع نشده و در سایه اثر سترگ تاریخی دوره مغول؛ یعنی «جامع التواریخ» قرار داشته است. به عبارت دیگر، به دلیل اینکه منبع اصلی نویسنده در تنظیم بخش تاریخ مغول، کتاب «جامع التواریخ» بوده، در تحقیقات مرتبط با این دوره، از این کتاب کمتر استفاده میشود. از این رو، مهمترین پرسشی که پیرامون اهمیت جایگاه «ظفرنامه» در تحقیقات تاریخی پیش میآید، این است که مندرجات این منظومه تاریخی، نسبت به روایات موجود در «جامع التواریخ»، چه تفاوت هایی داشته و دارای چه مزیت های تاریخی است؟ در این مقاله، در پاسخ به این پرسش که آیا «ظفرنامه»، نسخه بدل «جامع التواریخ» است، بخشی از کتاب «حمدالله مستوفی»، که روایات مربوط به «کیفیت تصرف چین در دوره مغول» را شامل میشود، به روش تطبیق اطلاعات مندرج در «ظفرنامه» و «جامع التواریخ» و به عنوان یک مسئله تاریخی، مورد بررسی قرار گرفته است. هدف اصلی این مقاله، به دست دادن حداقل اطلاع از میزان تشابه و تفاوت روایت های دو کتاب مذکور در حادثه ذکر شده و ارایه الگویی برای دستیابی به پاسخی درخور، درمورد اهمیت جایگاه اصلی «ظفرنامه»، به عنوان یک منبع تاریخی در مطالعات دوره مغول است.

حمله مغول و چهار دهه نابسامانی پس از آن، حیات علمی و فرهنگی ایران را تحت الشعاع خویش قرار داد، لکن شکل‌گیری حکومت ایلخانی (654-750ق) همانطور که در امور سیاسی و اقتصادی، نظم و امنیت نسبی به وجود آورد، بر جوانب مختلف حیات فرهنگی ایران نیز نتیجه مثبتی گذاشت. ایلخانان در پرتو ضرورت‌های سیاسی ـ اقتصادی، اداره امور قلمرو خویش را به دولتمردان و بزرگان ایرانی سپردند و همین امر موجبات عنایت به حیات فرهنگی این عصر را فراهم آورد و موجب رشد و بالندگی دانشمندان این دوران شد. مورخان با نوآوری‌ها و ابتکارات خود از جمله: تاریخ نگاری عمومی و توجه به هویت ایرانی ـ اسلامی، وهمچنین ابتکاراتی در قالب نظم، مهم‌ترین آثار تاریخی خویش مانند تاریخ جهانگشای جوینی، جامع التواریخ رشیدی و تاریخ گزیدۀ حمدالله مستوفی (680-750ق) را به عالم فرهنگ وادبیات جهان تقدیم کردند. نوشتار حاضر به روش توصیفی–تحلیلی و کتابخانهای، ضمن اشاره به وضعیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دوران ایلخانی، تاثیر اوضاع فرهنگی، مذهبی عصر ایلخانی در آثار حمدالله مستوفی یکی از دانشمندان این دوره را بررسی می‌کند و ویژگی‌های آثار وی به صورت اجمالی معرفی می‌گردد.

حاکمیت ایلخانان مغول بر ایران که در پی فتح بغداد و سقوط خلافت پانصد ساله ی عباسی صورت گرفت، پیامدهای مهمی در عرصه ی فرهنگ و سیاست ایرانیان بر جای نهاد که مهم ترین آن بازیابی هویت ایرانی و خودآگاهی صاحبان دفتر و دیوان در زمینه ی وضعیت و موقعیت تاریخی و محدوده ی سرزمینی خویش است. حمدالله مستوفی قزوینی از جمله کسانی است که با نگارش آثار ارزشمند در تاریخ، جغرافیا و حماسه سرایی به احیای این هویت تاریخی کمک فراوان نمود. او در نزهت القلوبکه اثری جغرافیای است، سرزمین ایران را به عنوان کشوری باستانی با مرزهای مشخص در میانه ی جهان معرفی کرده و به معرفی ایالات آن می پردازد و در ظفرنامه که تاریخی منظوم به سبک فردوسی است، در احیای مفهوم ایران زمین و هویت ایرانی تلاش فراوان نشان می دهد. در این اثر ارزشمند، بارها از ایران و ایرانیان یاد کرده و در ادامه ی راه خاندان جوینی و رشیدالدین فضل الله با محور قرار دادن ایران، به ایرانی ساختن حاکمان مغول و انطباق آن ها با شاهان باستانی ایران می پردازد. ظفرنامه نشان می دهد که آن چه در اندیشه ی مستوفی می گذرد، تداوم مفهوم ایران زمین براساس آیین شهریاری باستانی در دوره ی اسلامی و ایجاد یک رنسانس ایرانی- اسلامی است.

در شناخت جغرافیای ممالک اسلامی و به ویژه سرزمین ایران لازم است که جغرافینگاران ایرانی بهتر شناخته شوند؛زیرا آنها جغرافیا، تاریخ، مردم و شیوه زندگی و شرایط آنها در ایران را در مناطق گوناگون این سرزمین مورد بررسی قرارمی دهند. از جمله این جغرافی نگاران؛ محمد بن بکران، حمدالله مستوفی و حافظ ابرو می باشند. در سنت جغرافانگاری کهاز قرون نخستین اسلامی شروع شده بود در عصر خوارزمشاهیان و مغولان و تیموریان نیز ادامه داشت. ابن بکران در عصرخوارزمشاهیان، مستوفی در عصر ایلخانان و حافظ ابرو در عصر تیموریان می زیستند. در این پژوهش قصد بر آن است کهزندگی این سه مؤلف و آثار آنها مورد بررسی قرار گیرد.بررسی متون جغرافیایی ایرانی ها از جمله کارهای علمی برجسته ای است که با تعمق در این نوع آثار باید صورتگیرد. از آنجا که جغرافینگاران ایرانی با نگرش خاص خود به سرزمین ایران، اهداف خود مبنی بر شناخت این سرزمینجاوید و تمایز آن با سرزمین های دیگر را وجه همت خود قرار داده بودند، بررسی آثار آنها ارزش و اهمیت بسیاری دارد.در این میان پرداختن به زندگی آنها و معرفی آثارشان از جمله کارهایی ست که محققان در حیطه علوم انسانی به صورتعمومی و در حیطه جغرافیای تاریخی به صورت خاص، باید آن را مورد توجه قرار دهند.


حمدالله مستوفی قزوینی از مورخان و رجال دیوانی عصر ایلخانان بوده که با اثرپذیری از پیشینیان و نیز تاثر از روزگار خود، به نگارش آثاری در حوزه های تاریخ، شعر و جغرافیا روی آورده است. بینش مستوفی، ترکیبی از عقل­گرایی و مشیت­باوری، و روش او نیز متاثر از معرفت­شناسی­اش به تاریخ، آمیزه­ای از شیوه انتقادی و روایی با ساده­نویسی و تکیه بر استناد هاست. در پژوهش حاضر، فرض بر آن است که مستوفی به­عنوان مسلمانی متدین بر خلاف بسیاری از مورخان معاصر و قبل از خودش، ضمن اثرپذیری از نگاه سنتی، مولفه­های نقد و سنجش روایات و نگاه منطقی را در آثار خود منعکس کرده است. هدف از مقاله پیش روی، آن است که با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی، رابطه میان بینش مستوفی با سبک تاریخ نگاری و تاریخ نگری او روشن و به این پرسش، پاسخ داده شود که بینش تاریخی مستوفی بر تاریخ نگاری او چه اثری گذاشته است. یافته­های پژوهش نشان می­دهند نظام فکری این مورخ دیوانی، مبتنی بر دو رویکرد روایی و انتقادی، و نگاه مشیت­باورانه بوده و او ضمن سلطنت گرایی و دفاع از ایلخانان ایرانی، اطلاعات فراوانی را درباره اوضاع نابسامان سیاسی، مذهبی، اجتماعی و اقتصادی ایران در دوران مغولان و ایلخانان ثبت کرده است.

ابن خلدون متفکر، مورخ و جامعه­شناس معروف مسلمان شمال آفریقا، نه ‌تنها با حمدالله مستوفی قزوینی محقق و مورخ ایرانی عصر مغول، در یک دوره زمانی نزدیک به هم می‌زیسته‌اند، بلکه از جهاتی دیگر نیز با هم همانند هستند. هر دو اندیشمند، در دستگاه اداری و دیوانی عصر خود، دارای مناصبی بودند. در این میان، دانش جغرافیا تاثیری عمده در اندیشه و تالیفات آنان ایفا نموده است. با وجود فاصله مکانی و جغرافیایی که از یکدیگر داشته­اند، می­توان حمدالله مستوفی را نزدیک­ترین مورخ و مولف ایرانی به ابن‌خلدون به شمار آورد که متاثر از اندیشه واقع­بین خود، جغرافیا را بستر و زمینه شکل­گیری حوادث تاریخی می دانست. اگرچه سیر تمدنی سرزمینی آنان متفاوت است، اما در زمینه رویکرد به علم جغرافیا، با یکدیگر اشتراکاتی دارند. با توجه به مطالب فوق، این پژوهش می­کوشد با روش توصیفی ـ تحلیلی، به مهم­ترین اشتراکات جغرافیایی ابن­خلدون و حمدالله مستوفی اشاره کند. نتایج این پژوهش، حکایتگر آن است که این دو پژوهشگر، با دو رویکرد متفاوت جغرافیایی به «تاریخ» و «اجتماع» عصر خویش می­نگریسته­اند. ابن‌خلدون، دانش جغرافیا را عاملی موثر بر شکل­گیری و ارتقای اجتماع بشری قلمداد می­کند؛ درحالی‌که مستوفی آن را مایه وحدت و انسجام و حفظ هویت ایرانی و اندیشه ایران­شهری می­داند. همچنین، ابن­خلدون به مفهوم آفریقای پس از موحدون، و حمدالله مستوفی به مفهوم ایران شهر پس از ایلخانان، توجه ای ویژه دارد.
باوجود آگاهی های قابل توجه در خصوص تحولات دینی ایران در عهد ایلخانی، درباره وضع مذهبی شهرها و ولایات ایران در این دوران از جمله ترکیب مذهبی جامعه، اطلاع چندانی در دست نیست. حمدالله مستوفی (680- 750ق) در سال 740 ق با تالیف نزهة القلوب جای شناسی تقریبا دقیقی از اوضاع مذهبی ایران این دوره به دست داده است. او در ضمن معرفی شهرها و مناطق ایران در بیشتر موارد درباره مذاهب مردم آنها نیز سخن به میان آورده است. استخراج و دسته بندی آگاهی های موجود در این کتاب و استفاده از دیگر آگاهی های موجود در منابع و پژوهش های مرتبط می تواند تصویر روشن تری از پراکندگی مذهبی در جامعه ایران در این عهد ارائه کند. براساس چنین دیدگاهی پژوهش حاضر می کوشد به روش پژوهش کتابخانه ای به گردآوری، دسته بندی و تحلیل این آگاهی ها بپردازد. بدین منظور مواردی چون ترسیم نمودار و نقشه نیز مدنظر قرار گرفته است. این بررسی با وجود پراکندگی بیشتر پیروان مذهب تسنن شافعی در دوران ایلخانان نشان از گسترش نسبی تشیع و در عین حال برخی جابه جایی ها در موقعیت مذاهب اهل سنت و ادیان غیراسلامی دارد.

” حمدالله مستوفی ” ازمهمترین چهره های ادب در قرن هشتم هجری است که آثاربرجسته ای از خود بر جای نهاده از میان آثار او می‌توان به کتاب تاریخ گزیده اشاره داشت و نیز مهمترین اثرش به نظم ، کتاب ظفرنامه است . ظفرنامه از این جهت که بعد از شاهنامه‌ی فردوسی ، نخستین حماسه‌ی تاریخی موجود درمورد تاریخ ایران و عرب و مغول محسوب می‌شود ، حائزاهمیت فراوان است و حمد الله مستوفی ، این کتاب را به تقلید و پیروی از شاهنامه ی حکیم ابوا لقاسم فردوسی طوسی سروده است. این پایان نامه با عنوان ” فرهنگ اصطلاحات حماسی ،مذهبی وتاریخی در ظفرنامه‌ی حمد الله مستوفی ، قسم‌الا سلامیه ، جلد اول ” درپنج فصل طراحی گشته است . که پس از ارائه ی مطالبی درخصوص نحوه‌ی کار فرهنگ نویسی و ذکرشرح حالی ازمولف این کتاب عظیم؛ یعنی حمد الله مستوفی و به تصویر کشیدن اوضاع ایران درقرن هشتم از نظر ادب ، فرهنگ ، تاریخ و…… وبرشمردن ویژگیهای ادبی خاص این دوره و معرفی آثار مهم دیگر این مورّخ شاعر وتطبیق ظفرنامه با شاهنامه‌ی فردوسی ، به استخراج واژگان و اصطلاحات حماسی ، تاریخی ومذهبی جلد اول این کتاب پرداخته‌ام و جهت دستیابی به مفهوم این اصطلاحات و لغات به فرهنگ لغت های فارسی و عربی قدیم و جدید مراجعه نموده وبه شکل گزارش به ارائه ی آن پرداخته ام و علاوه بر فهرست الفبایی ، براساس موضوع نیز واژگان را مرتب نموده ام .

عکس قدیمی


آثار ایران آندره گدار ص 139

مطالب مرتبط