آرامگاه شهدای چالدران






اردبیل
مشهورترین شهرهای آذربایجان و گاهی دارالملك بوده. ابو عون گفته شهر بزرگی است، در سنه ۶۱۷ هجری این شهر را دیدم، در فضائی از زمین بسیار وسیع و در خارج و داخل این شهر انهار جاریه کثیر المياه بسیار است، مع ذالك يك درخت میوه ندارد، چه در خارج وچه داخل و چه در آن فضائی که واقع است و اگر درختی از درختهای میوه بنشانند با وجود صلاحيت هوا و خوبی آب وجودت زمین مثمر نمی‌شود و میوه شهر را از پشت کوه يك روزه راه یا کمتر و بیشتر مسافت می‌آورند و تا دریای خزر دو روزه راه است و در راه جنگل و بیشه هاست و زمینش با تلاق و عبور از آن غیر مقدور است. هر گاه دشمنی قصد این شهر کردی به این جنگل‌ها پناه می‌بردندی و دشمن چون از معابر و جنگلها درست آگاه نبودندی، باتلاقها مانع ورود ایشان به جنگل شدی و اهالی محفوظ می ماندند. بنا بر این جنگل‌ها گریز گاه و اهالی‌اش را پناه بوده و از این جنگلها می برند و قطع می کنند، چو بهائی که برای ساختن کاسه های صاف خوب است و درختهای خدنگ را صاحبان صنعت در این شهر که کارهایشان به رسم معمول بی عیب و خوب است به‌کار می برند.
بعد از رفتن من لشکر مغول در این ملك به‌قصد تسخیر این شهر آمده بر اهالی فایق آمدند، ولی اول که میان اهالی و ایشان جنگها واقع شدو مدافعه های خوب و مردانه کردند. دو دفعه لشکر مغول حمله آورده و کوششها نموده هردو دفعه ایشان را شکست و هزيمت دادند، ثالثأ مدد و كمك جهت این لشکر به تسخير و استیلای شهر آمد و بر اهالی فایق آمده شهر را به غلبه گرفتند و به قسم بدی خراب و ویران کردند و بسیاری از طرفین کشته شد. کسی هم از دست ایشان جان بیرون نبرد، مگر آنهائی که پنهان شدند. پس مغولان رفتند و آن شهر را خراب گذاشتند، با آن باقی مانده اهالی قليل . ولی اکنون آبادتر از آن وقت است و در اصل گویند اردبیل از بناهای فیروز و موسوم به آذان فيروز بوده. ابو سعید گوید يحتمل این شهر منسوب باشد باردبیل بن ارمینی بن لشطی بن يونان و جمعی از اهل علم منسوب به این شهراند.
نزهت القلوب فرموده از بناهای کیخسرو بن سیاوش کیانی است و در پای کوه سبلان هوایش به غایت سرد که غیر از غله حاصل دیگر نیارد. آبش از کوه سبلان جاری و گوارا و سكنه مرید شیخ صفی الدین جد سلاطین صفویه می‌باشند و دارای صد پارچه قریه و همه سردسیر، دسر کوه سبلان قلعه بسیار محکمی بوده که او را بهمن دز و روئيندز می گفته اند، وقتی که کیخسرو با فریبرز بن کاوس بر سر پادشاهی جنگ داشتند، قرار دادند هر کدام فتح این قلعه نمودند سلطنت او را باشد و کیخسرو فتح نمود و پادشاه شد آن قلعه اکنون خراب است.
 
دز سندان که مقتل با بك خرمدین بوده، در کوه اردبیل به جانب گیلان است. بالجمله این شهر در زمان صفویه زیاد معمور و آباد بوده و موقوفات زیادی برای طلاب و محصلین قرار دادند. کتابخانه اردبیل در آن عصر معروف دنیا و اغلب کتب آن بزبان عربی و قلیلی هم فارسی است وتر کی هم دارد وجلدها شان غالبأ طلا رهم نقره بوده، ولی حالا چیزی از آنها بانی نیست ، و در سنه ۱۱۵۹ هجری که نادر شاه افشار در دشت مغان که در نزدیکی اردبیل است، شمشیر خود را از غلاف بیرون آورده خدماتی را که به اهالی ممالك ایران کرده بود، شرح داد، آنگاه غلاف كرده گفت: تا بحال آنچه توانستم کردم، بعدها پادشاهی را برای خود اختیار کنید. سرداران و بزرگان ایران متفقاً اورا به سلطنت قبول کردند و نادرشاه خواندند. بلی، که را یارای قدرت جز این بود؟ در شهر اردبیل تشریفات تاج گذاری به عمل آمد. بالجمله چون اردبیل در موضعی است که راه تفلیس و طهران و تبریز و بادکوبه و گیلان و در بند از آنجاست، تجارتخانه معتبری است.
خلق ایران اعتقاد غریبی به خانواده صفویه داشته اند و دارند که از بلاد بعیده به زیارت مقبره شیخ صفی الدین می‌آیند و چندین مسجد و مدرسه در حوالی این بقعه شریف است که در و پنجره ها شان از نقره می‌باشند ضریح مرقد مطهر شیخ خاتم و در گوشه‌ها گوی‌های طلا و قبه نصب کرده و قناديل طلا و نقره از سقف آویخته.
در سنه ۱۰۴۷ هجری اولاریوس نام سفیری از هولستن که به دربار شاه عباس اول مأمور بود، به اردبیل رسید. او در سیا حت نامه خود نوشته است، اردبیل از شهرهای قدیم ایران، از بلاد آذربایجان، ومقر سلطنت سلاطین عظیم‌الشان ایران بوده و اکنون مدفن شیخ صفی‌الدین جد سلسله ای از پادشاهان ایران و اسم قدیم شهر اربلا بوده و شهر واقع است در وسط صحرائی وسیع که اطرافش کوه هست و در فصل پائیز امراض مزمنه زیاد است، خاصه نو به و تب که از گیلان سرایت می‌کند و این فصل در وسط روزها با دمای بد سخت می‌وزد و نیز اولاریوس می نویسد، در این عهد اردبیل را قلعه و بارونی نیست و هر خانه ای باغی دارد که مسافر از خارج گمان جنگل می کند. دور سقف کتابخانه که گنبد مانند است، نقلدان ساخته شده است و در نقلدان‌هایش قدح‌های بسیار بزرگ چینی و ایرانیهای بسیار ممتاز خوب چیده شده و از قرارمذ کور نظارتخانه مقبره شیخ صفی‌الدین روزی هزار نفر جز عملجات و خدمه واستمراری غذا می دهند، یعنی بار و آش و آبگوشت و غیره و در شبانروزی بنا به رسم سه مرتبه غذا داده و صرف می‌شود. مخارجی که از دولت در سلطنت نتاج خود داده می‌شود، سالی هیجده هزار تومان است و از موقوفه مقبره هم نقد سالی سی و شش هزار تومان داده می‌شود که این پنجاه هزار تومان فقط مخارج مطبوخ آیند و روند می شود.
این وجه تمام مهمان شیخ صفی الدین است و در خور این هزار گونه مخارج لازمه غیر از این است هم کم از این هم بیش و هنگام طعام دادن طبال‌ها هستند طبل می‌نوازند، تا همه خاصه غریب بفهمد و آمده رفع احتیاج کنند.
قبور گرام با احترام که در اردبیل و اطراف مرقد ومقبره شیخ صفی الدین است، از این قرار است: شیخ صدر الدین بن شیخ صفی الدین، شیخ زین الدین بن شیخ صدرالدین، سلطان حیدر شهید بن شیخ زین الدین، شیخ حيدر بن سلطان حیدر، سلطان سلاطین موبد من عند الله شاه اسمعيل بن شیخ حیدر، شاه طهماسب بن شاه اسمعیل ، شاه اسمعیل ثانی بن شاه طهماسب، شاه سلطان محمد بن شاہ اسمعیل مقدم، اسمعیل میرزا و حمزه میرزا و شاه عباس اول برادر و پسرهای سلطان محمد خدابنده.
اسم اول اردبیل آذر بهمن بوده، یکی از محسنانش در دامن کوهی که در طرف جنوب است واقع شده و کوه مانع است از وزیدن بادهای سخت گرم از دریاست و در عهد سلاطین صفویه این شهر در نهایت احترام ملجا و پناه عامهش مقصرین و مأيوسين مملکت ایران بوده، هر کس در هر جا به هر تقصیر بزرگی که داشته که خطر و بیم جان و مال و عیال بوده خود را به این شهر و این مقبره می رسانیدند، معان و در امان بل مورد اکرام وانعام و احسان بوده اند، گویند یکتای نعلین از نعال حضرت نبوی صلی الله عليه و آله زینت افزای مقبره شیخ صفی است رحمة الله عليه.




مطالب مرتبط