آرامگاه شیخ‌ صفی الدین اردبیلی




دانستنی ها


نسب نامه

پلاک حرم

نمای اصلی پنچ گنبد

سقف حرم

زره

حوض

آرامگاه شهدای چالدران / صحن پشت خانقاه




فرهنگ ها

در میان آثار پراکنده دوره شاه اسماعیل یک عمارت دیگر هم در خور تحلیل و بررسی است: بقعه شیخ جبرائیل (پدر شیخ صفی) در کلخوران نزدیک اردبیل. با اینکه این عمارت تاریخ ندارد، ولی همگان بر آنند که از آن اوایل سده دهم / شانزدهم است، چون سبک و تزیین آن به دوره مابعد تیموری تعلق دارد، در حالی‌که مرمت نهایی آن از کارهای شاه عباس اول به تاریخ 1030 / 1620  است. این عمارت را طبیعتا می‌توان یکی از نخستین محصولات لايقطع علاقه شاهان صفوی به اردبیل دانست که آرامگاه شیخ صفی و متعلقات آن از بازتابهای دیگر این . علاقه در مقام نوعی زیارتگاه سلطنتی بود. در اینجا شکل و کرد و کار مرقد، هر دو قابل توجه هستند. شکل آن بطورکلی شبیه چهارطاقی های عظیم تیموریان در ماوراء النهر مخصوصا مسجد- آرامگاه خواجه احمد يسوی در ترکستان و گور میر است. معهذا اندازه آن كوچكتر از اینهاست و شکل آن هنوز حالت انتقالی خود را مخصوصا به لحاظ فقدان انسجام بين آرایش درونی و بیرونی آن، حفظ کرده است. گنبد کاملاً مرمت شده‌ای بر روی ساقه گنبدی بلند، بدون واسطه، بر روی طبقه تحتانی مربع شکل و تخت‌بام، نه چندان خوشایند قرار گرفته و ورودیهای تزیینی محوری قوس‌دار و عمیق، جلوه جعبه گون آن را تنظیم و جبران کرده است. این گونه مرقدها که های برج‌های مقبره‌ای را گرفته بود، فضای وسیعی برای زیارتگاه‌ها تدارک می دید. این انتقال قطعی از یادبودهای مجلل غیر مذهبی پیشتر در آرایش تدفینی شاه اسماعیل در زیارتگاه اردبیل چهره نموده بود. شاه اسماعیل با پیروی از سنت تاریخ میانه یک برج استوانه‌ای گنبددار برای مقبره خود ساخت، ولی این بنا نه تنها کوچک بود، بلکه با دوری از یک جای مستقل و آزاد، همه ویژگیهای ظاهری خود را جلوه گر می ساخت. این بنا که در میان عمارات بزرگتر محصور شده، آشکارا وصله ای ناجور است . یعنی نوعی از معماری سنتی که با طرح تازه ای اجرا شده است. بیشتر شاهان بعدی صفوی در اماکن مقدسه کهن دفن شدند و قبر آنها بیشتر شبیه یک تابوت سنگی حجاری شده و منقوش است تا عمارت.

از مراکز دیگری که به موازات بنای خانقاه‌های اولیه پدید می‌آمد آرامگاه‌های پیران و مشایخ صوفیه بود. وجود یک رهبر دانشمند و انسان گرایی سبب می‌شد که عده‌ای دور او جمع شده و از وجودش بهره مند گردند و پس از درگذشت او هم، غالباً آرامگاهی برایش ساخته شده و بدین وسیله جلال و عظمت او در قالب یک بنای گنبدی‌شکل به صورت برجسته‌ای نمودار می‌شد و با پیگیری راه و روش او توسط فرزندان و مریدان‌اش، و تبلیغ بزرگی‌ها و کرامات و نیز موضوع زیارت مزار او و حصول تبرک و روایی حاجات نیز بدان پیوسته شده، آمد و شد عده‌ای را سبب می‌گردید. آرامگاه پیر به صورت یک هسته مرکزی و کانون فعالیت. عاملی بود که ضرورتاً به اقتضای موقع و محل، در پیرامون آن اتاق‌ها و حجره‌ها و بناهای دیگر ساخته شده و به تدریج وضع آن تغییر می‌کرد و گسترش می‌یافت. در میان این مجتمع ساختمانی، معمولاً خانقاهی نیز وجود داشت که مورد استفاده مسافران و صوفیان قرار می‌گرفت. این چنین بناها که نخست از یک گنبد آرامگاهی شروع شده، سپس به صورت یک مجتمع ساختمانی در آمده بود، به نام خانقاه و روضه مقدسه مشهور می‌گردد.

اردبیل
مشهورترین شهرهای آذربایجان و گاهی دارالملك بوده. ابو عون گفته شهر بزرگی است، در سنه ۶۱۷ هجری این شهر را دیدم، در فضائی از زمین بسیار وسیع و در خارج و داخل این شهر انهار جاریه کثیر المياه بسیار است، مع ذالك يك درخت میوه ندارد، چه در خارج وچه داخل و چه در آن فضائی که واقع است و اگر درختی از درختهای میوه بنشانند با وجود صلاحيت هوا و خوبی آب وجودت زمین مثمر نمی‌شود و میوه شهر را از پشت کوه يك روزه راه یا کمتر و بیشتر مسافت می‌آورند و تا دریای خزر دو روزه راه است و در راه جنگل و بیشه هاست و زمینش با تلاق و عبور از آن غیر مقدور است. هر گاه دشمنی قصد این شهر کردی به این جنگل‌ها پناه می‌بردندی و دشمن چون از معابر و جنگلها درست آگاه نبودندی، باتلاقها مانع ورود ایشان به جنگل شدی و اهالی محفوظ می ماندند. بنا بر این جنگل‌ها گریز گاه و اهالی‌اش را پناه بوده و از این جنگلها می برند و قطع می کنند، چو بهائی که برای ساختن کاسه های صاف خوب است و درختهای خدنگ را صاحبان صنعت در این شهر که کارهایشان به رسم معمول بی عیب و خوب است به‌کار می برند.
بعد از رفتن من لشکر مغول در این ملك به‌قصد تسخیر این شهر آمده بر اهالی فایق آمدند، ولی اول که میان اهالی و ایشان جنگها واقع شدو مدافعه های خوب و مردانه کردند. دو دفعه لشکر مغول حمله آورده و کوششها نموده هردو دفعه ایشان را شکست و هزيمت دادند، ثالثأ مدد و كمك جهت این لشکر به تسخير و استیلای شهر آمد و بر اهالی فایق آمده شهر را به غلبه گرفتند و به قسم بدی خراب و ویران کردند و بسیاری از طرفین کشته شد. کسی هم از دست ایشان جان بیرون نبرد، مگر آنهائی که پنهان شدند. پس مغولان رفتند و آن شهر را خراب گذاشتند، با آن باقی مانده اهالی قليل . ولی اکنون آبادتر از آن وقت است و در اصل گویند اردبیل از بناهای فیروز و موسوم به آذان فيروز بوده. ابو سعید گوید يحتمل این شهر منسوب باشد باردبیل بن ارمینی بن لشطی بن يونان و جمعی از اهل علم منسوب به این شهراند.
نزهت القلوب فرموده از بناهای کیخسرو بن سیاوش کیانی است و در پای کوه سبلان هوایش به غایت سرد که غیر از غله حاصل دیگر نیارد. آبش از کوه سبلان جاری و گوارا و سكنه مرید شیخ صفی الدین جد سلاطین صفویه می‌باشند و دارای صد پارچه قریه و همه سردسیر، دسر کوه سبلان قلعه بسیار محکمی بوده که او را بهمن دز و روئيندز می گفته اند، وقتی که کیخسرو با فریبرز بن کاوس بر سر پادشاهی جنگ داشتند، قرار دادند هر کدام فتح این قلعه نمودند سلطنت او را باشد و کیخسرو فتح نمود و پادشاه شد آن قلعه اکنون خراب است.
 
دز سندان که مقتل با بك خرمدین بوده، در کوه اردبیل به جانب گیلان است. بالجمله این شهر در زمان صفویه زیاد معمور و آباد بوده و موقوفات زیادی برای طلاب و محصلین قرار دادند. کتابخانه اردبیل در آن عصر معروف دنیا و اغلب کتب آن بزبان عربی و قلیلی هم فارسی است وتر کی هم دارد وجلدها شان غالبأ طلا رهم نقره بوده، ولی حالا چیزی از آنها بانی نیست ، و در سنه ۱۱۵۹ هجری که نادر شاه افشار در دشت مغان که در نزدیکی اردبیل است، شمشیر خود را از غلاف بیرون آورده خدماتی را که به اهالی ممالك ایران کرده بود، شرح داد، آنگاه غلاف كرده گفت: تا بحال آنچه توانستم کردم، بعدها پادشاهی را برای خود اختیار کنید. سرداران و بزرگان ایران متفقاً اورا به سلطنت قبول کردند و نادرشاه خواندند. بلی، که را یارای قدرت جز این بود؟ در شهر اردبیل تشریفات تاج گذاری به عمل آمد. بالجمله چون اردبیل در موضعی است که راه تفلیس و طهران و تبریز و بادکوبه و گیلان و در بند از آنجاست، تجارتخانه معتبری است.
خلق ایران اعتقاد غریبی به خانواده صفویه داشته اند و دارند که از بلاد بعیده به زیارت مقبره شیخ صفی الدین می‌آیند و چندین مسجد و مدرسه در حوالی این بقعه شریف است که در و پنجره ها شان از نقره می‌باشند ضریح مرقد مطهر شیخ خاتم و در گوشه‌ها گوی‌های طلا و قبه نصب کرده و قناديل طلا و نقره از سقف آویخته.
در سنه ۱۰۴۷ هجری اولاریوس نام سفیری از هولستن که به دربار شاه عباس اول مأمور بود، به اردبیل رسید. او در سیا حت نامه خود نوشته است، اردبیل از شهرهای قدیم ایران، از بلاد آذربایجان، ومقر سلطنت سلاطین عظیم‌الشان ایران بوده و اکنون مدفن شیخ صفی‌الدین جد سلسله ای از پادشاهان ایران و اسم قدیم شهر اربلا بوده و شهر واقع است در وسط صحرائی وسیع که اطرافش کوه هست و در فصل پائیز امراض مزمنه زیاد است، خاصه نو به و تب که از گیلان سرایت می‌کند و این فصل در وسط روزها با دمای بد سخت می‌وزد و نیز اولاریوس می نویسد، در این عهد اردبیل را قلعه و بارونی نیست و هر خانه ای باغی دارد که مسافر از خارج گمان جنگل می کند. دور سقف کتابخانه که گنبد مانند است، نقلدان ساخته شده است و در نقلدان‌هایش قدح‌های بسیار بزرگ چینی و ایرانیهای بسیار ممتاز خوب چیده شده و از قرارمذ کور نظارتخانه مقبره شیخ صفی‌الدین روزی هزار نفر جز عملجات و خدمه واستمراری غذا می دهند، یعنی بار و آش و آبگوشت و غیره و در شبانروزی بنا به رسم سه مرتبه غذا داده و صرف می‌شود. مخارجی که از دولت در سلطنت نتاج خود داده می‌شود، سالی هیجده هزار تومان است و از موقوفه مقبره هم نقد سالی سی و شش هزار تومان داده می‌شود که این پنجاه هزار تومان فقط مخارج مطبوخ آیند و روند می شود.
این وجه تمام مهمان شیخ صفی الدین است و در خور این هزار گونه مخارج لازمه غیر از این است هم کم از این هم بیش و هنگام طعام دادن طبال‌ها هستند طبل می‌نوازند، تا همه خاصه غریب بفهمد و آمده رفع احتیاج کنند.
قبور گرام با احترام که در اردبیل و اطراف مرقد ومقبره شیخ صفی الدین است، از این قرار است: شیخ صدر الدین بن شیخ صفی الدین، شیخ زین الدین بن شیخ صدرالدین، سلطان حیدر شهید بن شیخ زین الدین، شیخ حيدر بن سلطان حیدر، سلطان سلاطین موبد من عند الله شاه اسمعيل بن شیخ حیدر، شاه طهماسب بن شاه اسمعیل ، شاه اسمعیل ثانی بن شاه طهماسب، شاه سلطان محمد بن شاہ اسمعیل مقدم، اسمعیل میرزا و حمزه میرزا و شاه عباس اول برادر و پسرهای سلطان محمد خدابنده.
اسم اول اردبیل آذر بهمن بوده، یکی از محسنانش در دامن کوهی که در طرف جنوب است واقع شده و کوه مانع است از وزیدن بادهای سخت گرم از دریاست و در عهد سلاطین صفویه این شهر در نهایت احترام ملجا و پناه عامهش مقصرین و مأيوسين مملکت ایران بوده، هر کس در هر جا به هر تقصیر بزرگی که داشته که خطر و بیم جان و مال و عیال بوده خود را به این شهر و این مقبره می رسانیدند، معان و در امان بل مورد اکرام وانعام و احسان بوده اند، گویند یکتای نعلین از نعال حضرت نبوی صلی الله عليه و آله زینت افزای مقبره شیخ صفی است رحمة الله عليه.


تأملی در بناهای بازمانده از قرن هشتم هجری قمری (دوران آرامش و ثبات پس از حمله مغول) آغاز تحولاتی عمده را در طرح آرامگاه‌ها نشان می‌دهد. در این دوره، احداث مقابر برجی و گنبدخانه‌ای ادامه می‌یابد؛ اما در کنار این الگوهای قدیمی، بناهایی ظاهر می‌شود که در آن‌ها، با اهمیت یافتن فضاهای داخلی، باز شدن سطوح، دعوت به درون بنا، و، از همه مهم‌تر، تمایل به ترکیب با بناهای دیگر، همچون مسجد و مدرسه و خانقاه و حتی بناهای خدماتی، مواجهیم. ترکیب مقبره با بناهای دیگر مجموعه‌های معتبر شهری پدید آورده است که بنای مقبره تنها جزئی از آنها ـ البته جزء مهم ـ محسوب می‌گردد و دیگر به تنهایی ادراک نمی شود. این ترکیب تحولی جدی در معماری مقابر پدید آورد و سبب ایجاد مجموعه‌هایی شد که می‌توان آنها را «مجموعه آرامگاهی» یا «مقبره مجموعه ای» نامید. مجموعه از میان رفته شنب غازان در کنار تبریز و مجموعه سلطانیه، با مقبرهای عظیم در مرکزشان، از اولین نمونه‌های این نوع مقابر است. بر اساس متون و مطالعات، توسعه حرم حضرت امام رضا (ع)، تربت شیخ جام، مجموعه بایزید بسطامی، آستان حضرت عبدالعظیم، و بسیاری از مجموعه‌های دیگر در قرن هشتم آغاز شده و بعضی تا امروز هم ادامه یافته است. در قرون بعد، گسترش حرم حضرت معصومه (س) و شکل گیری مجموعه شیخ صفی الدین اردبیلی و‌هارون ولایت اصفهان و … بر همین مبنا بوده است.

یکی دیگر از خانقاه‌ها، خانقاه شیخ صفی‌الدین اردبیلی، جد صفویان است. از ساختمان اصلی در سدۀ هشتم، اکنون یک گنبدخانه و میان‌سرا بر جا مانده است، و نیز گنبد الله‌الله که آرامگاه خود شیخ صفی‌الدین است بوده، به این مجموعه افزوده شده و در زمان صفویان بسیار دگرگون شده است. … در زمان صفویان گنبدی دیگر از داخل به آن افزوده شد و مقرنس‌کاری شده و با بخش‌های دیگری که در همان زمان ساخته شده، مربوط شده است. ارسن شیخ صفی در پی تزییناتی که در زمان صفویان در کل آن انجام شده از آن حالت سادۀ نخستین به در آمده و به مجموعه‌ای باشکوه تبدیل شده است. نخست، پس از ورودی باغ بزرگی است که در گذشته شماری حجره در گرداگرد آن بوده، که امروزه ویران شده است، و اکنون تنها باغ بر جا مانده است. در انتهای باغ پس از گذر از یک گذرگاه یا حیاط کوچک به میان‌سرای ارسن یا حیاط بزرگ می‌رسیم که در وسط آن حوض زیبایی ساخته شده است. در جنوب غرب آن خانقاه و در جنوب شرق آن تنبی یا تالاری است که قندیل‌خانه و نمازخانه است. در شمال شرقی آن جنت‌سراست که همانند تکیه یا حلقه است. در پشت قندیل‌خانه چینی‌خانه جا دارد. خانقاه در پس حیاط کوچک و در کنار باغ جا داشته و یک چله خانه داشته که اکنون آسمانه‌ای ندارد ولی در گذشته گنبد داشته است. در این گنبدخانه کنج‌ها و گوشه‌هایی برای چله‌نشینی بوده است.





برج مقبره شیخ صفی‎الدین اردبیلی، یکی از شاخص ترین نمونه های معماری سبک آذری است. برخی از منابع تاریخی متاثر از اغراقات صوفیانه، ساخت آن را به دوران شیوخیت شیخ صدرالدین موسی، فرزند شیخ صفی‎الدین، نسبت می دهند و از الهاماتی غیبی سخن می رانند که به واسطه تلقین شیخ بر ضمیر معمار ظاهر و بر اساس همان الهامات غیبی بنای مذکور ساخته شد. با این احوال به نظر می رسد این بنا به سبک و سیاق برج مقبره های سبک آذری بنیان گشت. شباهت این برج مقبره از نظر پلان و تزیینات معماری خصوصا تکرار لفظ جلاله الله در بدنه بنا، با برج مقبره بردع و برج مقبره قراباغ‎لر نخجوان احتمال ارتباط آن با مکتب معماری نخجوان را تقویت می کند. این پژوهش بر آن است تا با استفاده از شواهد باستان شناختی و منابع مکتوب تاریخی، ضمن معرفی خصوصیات برج مقبره شیخ صفی الدین اردبیلی به عنوان یکی از برجسته ترین نمونه های معماری سبک آذری به بررسی ارتباط آن با سایر برج مقبره های تاریخی مربوط به این سبک از منظر تزیینات معماری بپردازد.




مطالب مرتبط