برج مهماندوست






تاریخ قومس
ناحیۀ قدیم کومش (قومس در متون جغرافیایی اسلامی) یکی از این نواحی مشهور ایران است که از روزگاران قدیم همواره اهمیت داشته و نام آن به کرات در کتب تاریخی و جغرافیایی آمده است. اهمیت این ناحیه مخصوصاً در آن است که معبر طبیعی رابطه میان نواحی شرقی و شمال شرقی ایران با نواحی مرکزی و غربی بوده و به همین جهت کمتر حادثه‌ای میان شرق و غرب ایران رغ داده که اسمی از کومش در آن را نیافته باشد. شهرهای مهم کومش و بعضی از قلاع آن از جملۀ نقاط مهم تاریخی ایران بوده و حوادثی شگرف در آنها سپری شده‌اند. مانند قلعۀ رأس الکلب که ترجمۀ غلط عربی است از کلمۀ «سگ سر» یا «سگسار» یعنی محل قوم سکا (البته دستۀ کوچکی از مهاجران این قوم به محل مذکور) و همان است که امروز آن را سنگسر می‌گویند و قلعۀ بزرگی از اسمعیلیه که در شمال شهمیرزاد واقع و به شیر قلعه موسوم است، و از سلسلۀ قلاع سارو (سارویه) و پاچنار سمنان که مانند کهندژهای قدیم به نظر می‌آید و امثال این‌ها.
قسمتی از نواحی شمال شرقی سمنان و شمال دامغان امروزی که در پای سلسله جبال قارن قرار گرفته‌اند از جملۀ نواحی معروفی هستند که از دورۀ اشکانی تا چند قرن اول از عهد اسلامی محل حکومت سلسلۀ امرای آل قارن و خود به تنهایی محل وقایع مهم بوده‌اند. از شهرهای دامغان (هکاتوم پیلس) و بسطام (بسطام مأخوذ از ریشۀ و یستهم) و ناحیه معروف خوار و حوادثی که برآنها گذشته است می‌توان اطلاعات کثیر به دست آورد.
از همه این‌ها مهمتر وجود عدۀ زیادی از آثار باستانی در این ناحیۀ وسیع و همچنین وجود رجال و بزرگانی است که در ادوار ماضیه در دامن قومس تربیت یافتند از قبیل:
بایزید بسطامی، بوالحسن خرقانی، منوچهری دامغانی، علاءالدولۀ سمنانی، فروغی بسطامی، یغما و نظیر آنان از علما و متصوفه و وزرا و امرا.
دربارۀ این ناحیۀ عظیم و مهم تاریخی ایران حتما می‌بایست کتابی تدوین شود که همۀ مسائل مربوط به آن را از قدیم الایام تا کنون روشن سازد و این کار شگرف مستلزم کوشش و مجاهدت فراوانی بود که جز به صبر و حوصله و مداومت در تحقیق به پایان نمی‌رسید. جای کمال خوشوقتی است که دوست عزیز و فاضل ما آقای عبدالرفیع حقیقت کمر همت بر میان بست و این مهم را با نیروی جوان و اندیشۀ پیر خود انجام داد و نتیجۀ این کوشش چند ساله را اکنون به نام تاریخ قومس به مورد استفادۀ پژوهندۀ تاریخ این سامان درآورد.
در این کتاب کلیه مسائل جغرافیایی و تاریخی و باستانشناسی و تحقیقات مربوط به رجال و معاریف قومس مورد تحقیق و استقصاء قرار گرفته و ذکر شده است. از خداوند متعال توفیق آقای حقیقت را در خدمات شگرف‌تر و مهمتری مسألت دارم

در جنوب قریه مهماندوست دامغان برجی شبیه برج طغرل شهر ری برپاست که قسمتی از ساختمان آن برج خراب شده ولی قسمت باقی‌مانده قدمت آن را تائید می‌نماید، مؤلف مطلع الشمس برج جنوب مهماندوست را اینطور توصیف نموده است:
برجی بسیار معتبر از قدیم مثل برج طغرل بیگ ری و میل رادکان در جنوب مهماندوست و مغرب مایل به شمال امام آباد دیده می‌شود که دور دایره آن از خارج 34 ذرع و قطر آن از داخل 20/7 متر است این برج دوازده ترک دارد که یکی از ترک‌ها مدخل است و عرض هر ترکی 23/1 متر و بعد از ده ذرع و نیم ارتفاع سه فقره مقرنس از آجر به وضع‌های بسیار خوب انیق ساخته شده و پس از آن کتبیه ای است به عرض سه چهار یک به خط کوفی و بالای آن کتیبه دیگری است به خط بنائی و از آن به بعد گنبد مخروطی شروع می‌شود اما فعلا گنبد آن خراب و آنچه باقی است به ارتفاع چهارده ذرع می‌باشد، در برج رو به جنوب و یک قبر آجری در وسط و دو قبر دیگر سنگ چین در داخل برج دیده می‌شود، گویند این برج مزار امامزاده قاسم از اولاد حضرت موسی بن جعفر(ع) می‌باشد ولی ساختمان آن به مقبره شباهت ندارد. دیگر از بناهای قابل ذکر دامغان رباط شاه عباسی است که در نزدیکی بقعه امامزاده جعفر قرار گرفته، رباط شاه عباسی دامغان مطابق کتیبه ان در سال 1091 هجری قمری زمان شاه سلیمان صفوی ساخته شده است.

در 20 کیلومتری شمال شرقی شهر دامغان، نزدیک قریه مهمان دوست، در سمت چپ جاده دامغان – مشهد برجی آجری برپاست این برج شاید آرامگاه یکی از بزرگان دوران سلجوقی باشد. این برج که به مناسبت نزدیکی‌اش با ده مهماندوست به این نام خوانده می‌شود و نام‌های دیگری مثل برج طغرل مهماندوست و برج معصوم‌زاده نیز خوانده می‌شود این برج زیبا در زمینی مسطح و صاف بنا شده به‌طوری که از مسافت‌های دور به خوبی دیده می‌شود. بلندی برج تقریباً 5/14 متر و قطر داخلی آن 7 متر و محیط خارجی آن در حدود 30 متر است. معماری خارجی برج دایره شکل و بدنه آن شبیه به برج طغرل در شهر ری است. دارای 10 ترک منظم با پایه‌های مثلثی است، که این پایه‎‌ها بر روی قاعده مدوری به بلندی یک متر بنا شده‌اند. ترکیب منظم پایه‌ها، بدنه برج را به شکل یک منشور قائم به اضلاع دوازده‌گانه نمایش می‌دهد. فواصل بین ترک‌ها را سطوح کم قوسی پر می‌کند که این قوس‌ها نسبت به شیارها یا ترک‌های جانبی عقب‌تر واقع شده و در نتیجه ترک‌ها در بدنه برج به شکل جرزهایی درآمده‌اند که طاق‌نماهای جانبی دربر گرفته‌اند. تأثیر گنبد قابوس درمورد ترک‌ها و تأثیر مقبره‌های دیگر، در تزئینات بنای برج موثر بوده است.نقشه داخل برج دایره و بدنه آن استوانه شکل و آجری است. سقف داخلی آن فرو ریخته و در حال حاضر بدون سقف و پوشش است.
تاریخ بنای برج، بنا به کتیبه موجود در قسمت بالای برج به سال 490 هجری.ق به دستور رئیس ابوجعفربن علی مهماندوست ساخته شده است و معمار آن هم ابراهیم فرزند ادریس بیاسی می‌باشد.

• کتیبه ها : بطور کلی خط همواره یک نقش اصلی و مهم را در هنر و معماری ایران ایفا کرده است. پس از تغییراتی که در نتیجه استیلای مسلمانان عرب در ایران واقع شد، در صنعت و فرهنگ معماری این مملکت نیز تحولی پدید آمد که از اهم آن یکی ظهور زبان عربی بود و دیگری خط کوفی، در خصوص تاثیر و نفود زبان و خط جدید در صنعت ایران سی فلوزی در مقاله خود در کتاب صنایع ایرانمی‌گوید:
«خط عربی در صنایع ایران تاثیر زیاد نموده و مقام مهمی را احراز کرده است… هیچ… صنعت خط را به این وسعت و عمومیت برای تزئین و آرایش ساختمانهای مذهی و غیرآن بکار نبرده است، نه تنها در معماری بلکه در تمام اشیایی که تصور شود در زندگی مورد استعمال داشته هیچ خط مانند آن نوع خط عربی که کوفی نامیدهمی‌شود این اندازه برای تزئین و آرایش مناسب نمی باشد. تمام حروف کوفی دارای قاعده‌های اقفی هستند وقتی پهلوی هم قرار داده شوند تشکیل حاشیه و شیار میدهند و از این رو زمیه این خط را برای هر سطح که تزئین لازم داشته باشد بکار برند. صنعتگران ایران در استعمال این خط منتهای سلیقه و مهارت را ظاهر ساخته و سرآمد افران بوده‌اند…” (۴۷)
بطور کلی کتیبه نویسی بر روی منار محصول قرن چهارم است که در قرون پنجم و ششم هجری مقارن با دوره سلجوقی رواج و توسعه یافت تا جایی که برای اولین بار از کاشی و آجرهای لعابدار در کتیبه‌های منار نیز استفاده شد که نمونه آن منار مسجد جامع دامغان و منار مسجد سین اصفهان مشاهده میشود . گرچه خط کوفی و انواع آن در معماری تمام ممالک اسلامی بکار بردهمی‌شد ولی ایرانیان با اینکار جالب توجه و بکارگیری این خط برای تزئین و آرایش در بنا تغییر و تحولی بوجود آوردن اشكال مختلف و انواع گوناگون آن نقش بسیار ارزنده ای را ایفا کرده‌اند.
مهمترین اقسام خطوط کوفی بکار رفته در منارها را خط کوفی معقلی (گوشه دا)ر و خط کوفی معقد (برگدار)( گرده دار) تشکیل میدهد که به اختصار به آن اشارهمی‌شود:
خط کوفی گوشه دار: قطعات حروف این نوع خط به‌صورت تسمه با رشته‌های افقی و عمودی است و در آن معمولا ” انحنا ندارد . در این خط که مربع و مستطیل و نباتی نیز گفتهمی‌شود از اسامی و عبارات مقدس استفادهمی‌شده است . اگر در این کتیبه ها فقط آجر بکار می‌رفت کوشش بعمل می‌آمد تا نامها و عبارات بصورت برجسته نصب شود و اگر تزئینات معقلی بودند حروف کلمات را آجرهای کوچک لعابدار به‌رنگ سفید – لاجوردی – فیروزه ای تشکیلمی‌داد. این نوع خط که تقریبا تمامی سطح منار رامی‌پوشاند در منارهای قوشخانه – در دشت- مسجد جامع اصفهان و منار کار دیدهمی‌شود .
منار مسجد گار مورخ به سال ۵۱۵ هجری دارای دو کتیبه کوفی یکی در قسمت بالای پایه است که به صورت کتبیه ساده می‌باشد و دیگری خطوط کوفی گوشه‌دار است که تمام بدنه منار را مزین نموده است . خطوط کوفی بدنه منار بر زمینه شطرنجی با گذاردن آجر بطور افقی و با تکرار عبارت الملك الله صورت گرفته است.
• کتیبه کوفی معقد ( گره دار ) : به این خط که اصطلاحاً کوفی برگدار نیز می‌گویند مختص کتیبه‌های دوره‌های با نواری می‌باشد که به‌صورت نواری پهن در قسمت پایین منار و یا بالای آن نزدیک کلاهک یا تاج قرار می‌گرفت. دسته حروف این نوع خط بخصوص الف و ل در انتهای فوقانی بصورت برگچه‌ای ظاهر می‌گردید . کتیبه‌های حروف کوفی برگدار بیشتر در مناره‌های دوره سلجوقی متجلی شده و شاهکارهای آن را می‌توان در منارهای مسجد جامع سمنان- منار تاریخانه و مسجد جامع دامغان و منار ساربان اصفهان دید. متن کتیبه ها احتمالاً آیات قرآنی و گاهی حاوی نام بانی بنا و تاریخ احداث منار می‌باشد .
• کتیبه ‌های خط تدوبری: از قرن ششم به بعد برای نوشتن کتیبه از خطوط تدوبری بخصوص خط نسخ که سنگینی و ضخامت خط کوفی را نداشت به‌جای زوایای تیز و گوشه‌دار خط کوفی ، دوایری نرم و خوش‌ترکیب در آن دیده می‌شود استفاده شده است.
خطوط نستعلیق و ثلث ( خط ثلث برای اولین بار در منار چهل دختران اصفهان نوشته شد) در دوره تیموریان و صفویان جایگزین خطوط دیگرمی‌شود . منارهای این عصر اکثرا جلوه گاه ذوق و هنر خطاطان و کاشی تراشان چیره دستمی‌باشند .
لازم به یاد آوری ست که قدیمی ترین منار تاریخ دار مناره مسجد جامع ساوه است که از سال ۴۱۲ هجری بجای مانده است. منار مسجد پامنار زواره مورخ به سال ۴۶۱ است و منارهای بعدی به ترتیب قدمت عبارتند از : منار مسجد جمعه کاشان (۴۶۶) منار مسجد برسیان (۲۹۱) مناره چهل‌دختران (۵۰۱ ه) و منار خرگرد (505 ه).

این ساختمان مسأله‌ای زیبایی شناختی در میان می‌گذارد و آن دانستن چگونگی تطبیق دادن بنای مزبور با سبک عمومی آن روزگار است و من در نتیجه‌ گیری این فصل بر سر این مسأله باز خواهم گشت. یک مسأله تاریخی نیز دربارۀ مقابر برجی شکل وجود دارد که همانا باز نمودن اصل و منشأ شکل آن می‌باشد. این شکل را می‌توان به برج‌های پیروزی دوره‌های اخیر ارتباط داد و بدین ترتیب تنها نمادی شاهانه است که احتمالاً اشاراتی ضمنی به نظام عالم نیز می‌کند. یا می‌توان آن را به آرامگاه‌های زردشتی که از میان رفته‌اند پیوند داد. شماری از ویژگی‌هایی که در کتیبۀ گنبد قابوس و دیگر بقاع برجی شکل دیده می‌شود، نظیر به کار بردن تقویم شمسی نه قمری و استفادۀ گه گاهی از زبان و خط پهلوی، نظیر اخیر را سخت تأیید می‌کند، اما تا وقتی که ما این همه از نمونه‌های اولیۀ چنین برج‌هایی بی اطلاع باشیم نباید این مطلب را واقعاً ثابت شده انگاشت. اما از دیدگاه نویسندۀ تاریخ هنر نکتۀ بسیار مهم این است که گنبد قابوس روشن کنندۀ تبدیل گونه‌ای معماری نسبتاً متداول به بنایی یادبود با مقاصد زیبایی شناختی و نمادی است.

گنجنامه دفتر یازدهم
گنجنامه دفتر یازدهم
گنجنامه دفتر یازدهم

برج های آرامگاهی بناهایی یادمانی هستند که جلوۀ بیرونی­شان اهمیت بسیار دارد. دسته­ای از آ ن­ها در بدنۀ خارجی خود لبه­های مثلث شکل دارند و گنبد قابوس اولین برج شناخته شده از این نوع است. 
دندانه های گنبد قابوس با فاصله از هم قرار گرفته اند
. برج دندانه دار مهمان دوست نیز از این جهت شبیه به گنبد قابوس است
. برج مهمان دوست متعلق به دورۀ سلجوقی است که در آن دوره نوآوری در ساخت بناها رونق داشت. با وجود مطالعاتی که پیش تر دربارۀ آن انجام شده، بررسی نگارنده نشان می دهد که همچنان نکات و مواردی برای پژوهش دربارۀ این برج وجود دارد.
 هدف مقالۀ حاضر بررسیِ بدنۀ خارجی برج مهمان دوست از جهت ویژگی­های معماری و عناصر تزیینی، و نوآوری­ها در مقام یکی از برج­های آرامگاهی دندانه­دار است. 
 این تحقیق با روش توصیفی  تحلیلی انجام شده و در این مسیر از مطالعات کتابخانه ای و مشاهدۀ میدانی برج استفاده شده است. 
مهم ترین نتایج به دست آمده این موارد است
: پیش تر در آجرچینی نمای برج، بندهای افقی پُر بوده و احتمالاً بندهای عمودیِ انگشت فشاری داشته است و محل و نقشِ مقرنس آن با مقرنس برج های مشهور پیشین متفاوت است.
 همچنین این برج با نمونه های دندانه دار مشابهش تفاوت هایی دارد:
  بخش اصلی بدنۀ خارجی اش دوازده ضلعی است و دندانه های آن تزیینی اند. 
بخش بالای بدنه اش به سبب وجود مقرنس در مرحلۀ انتقال، حضور بخشی مدور در بالای بدنۀ دندانه دار و زیر گنبد، تزیینات پرکار، و موقعیت و عرض بخشِ تزیین شده، در میان نمونه های مشابه شاخص است
. در میان این نمونه­ها بخش بالای بدنۀ برج طغرل بیش ترین شباهت را به برج مهمان دوست دارد.

مطالب مرتبط