تاق گرا



دانستنی ها



فهرست مشکوتی




فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی



فرهنگ جغرافیایی ایران







پایان نامه ها



مقاله ها



آثار شعراء معاصر

احمد بن اسحاق اشعری قمی و گزارش سه بنای منسوب به او
مهدی سلیمانی آشتیانی

احمد بن اسحاق اشعری قمی از راویان برجستهء امامی و از اصحاب امام جواد،امام هادی و امام‌ عسکری علیه السلام به شمار می‌آید.وی از یازده شیخ و استاد روایت می‌کند و بیست و سه نفر از راویان شیعی‌ شاگرد و راوی او هستند. احمد بن اسحاق همچنین وکیل ائمه در قم بوده و به زیارت حضرت ولی‌ عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف نائل شده است.رجالیان و محدثان متقدم،همه وی را به‌ امانت و وثاقت ستوده‌اند و آثار حدیثی چندی‌ نیز برایش گزارش کرده‌اند.وی در حلوان‌ درگذشت. شرح‌حال احمد بن اسحاق و گزارشی از مسجد امام حسن عسکری علیه السلام در قم که بنا به مشهور به امر امام عسکری علیه السلام بنا کرده‌ است و همچنین مطالبی در مورد مرقد و مزار او در سر پل ذهاب و مرقد منسوب به او در قم، از مباحث طرح شده در این مقاله است.

از خلمان تا الون؛ سرگذشت چهارهزارساله یک جاینام باستانی (سرپل‌ذهاب)
ایرج رضایی

شهر سرپل ذهاب، به گواهی متون تاریخی و آثار باستانی مشهور و پرشمارش، پیشینه ای دور و دراز دارد. وجود دو نقش برجسته مهم آنوبانی نی و ایدی (ن) – سین بر صخره ای در مرکز شهر حکایت از آن دارد که این مکان، در اواخر هزاره سوم یا اوایل هزاره دوم پ. م. در اختیار اقوام زاگرس نشین لولوبی و سیموروم بوده است. پس از آن نیز در دوره های ماد، هخامنشی، اشکانی، ساسانی و اسلامی، مکان یادشده همچنان اهمیت خود را حفظ کرده و بارها دوره های آبادانی و رونق و گاهی هم زوال و خاموشی را پیموده است. این مقاله به بررسی پیشینه استقرارهای باستانی واقع در محدوده شهر امروزی سرپل ذهاب، برخی ویژگی های تاریخی این دیار و سیر تحول جاینام های مرتبط با آن می پردازد. نتیجه آنکه از ابتدای هزاره دوم پ. م تا دوره اسلامی، نام مکان مورد بحث در متون و منابع گوناگون به زبان های اکدی، یونانی، عربی و فارسی، به صورت های مختلف اما نزدیک به هم، چون «خلمان» ، «المان» ، «ارمان» ، «حلمان» ، «خلا» و «حلوان» ، ثبت شده است. به علاوه تجزیه و تحلیل متون و برخی اسامی خاص مرتبط با شهر قدیم نشان می دهد که در گذشته نیز، همچون امروز، شهر مذکور دارای تنوع قومی- مذهبی قابل توجهی بوده است.


از طاق وه سان تا طاق گرا/ به مناسبت روز ملی کرمانشاه و ثبت جهانی اورامانات در یونسکو
جواد نظری

الگوهای هندسی معماری ایران و بررسی این الگوها از پیدایش اولین تمدن ها تا دوران معاصر
جواد مهرداد / محسن روشن

با بررسی آثار معماری ایران باستان تا به امروز متوجه می شویم که هندسه نقش مهمی در خلق فضاها معماری داشته است.در معماری ایران اصول و الگوهای هندسی خاصی بکار برده شده است.که این الگوها را می توان در پلان،نما و نیارش بناها دید.الگوهای هندسی در معماری ایران بر پایه نظم پلان ، نظم نما ، درک ایستایی ، تناسبات طلایی ، مدول و پیمون ، کل به جزء ، اعداد خاص و هندسه پنهان مورد بررسی قرار می گیرند که در هر یک از آنها اشکال هندسی بکار برده شده است.در این مقاله به بررسی الگوهای هندسی همه دوره های تاریخی در این 8 بخش پرداخته شد و مشخص شد که الگوهای هندسی هر دوره تاریخی به چه شکل بوده است. دستاورد های این تحقیق نشان می دهد که استفاده از عدد 4 در هندسه معماری ایران نقش مهمی داشته است زیرا با اینکه هندسه در اولین تمدن های ایران،پیدایش خانه هایی به شکل دایره بوده اما از تمدن عیلام پلان چهارگوش نقش مهمی در هندسه ایران گذاشت که ریشه در باورهای مذهبی ایرانیان باستان داشت و در تمام دوران ها مربع و مستطیل بیشترین کاربرد را در هندسه معماری ایران داشتند. استفاده از 4 فقط به استفاده مربع و مستطیل معطوف نشد، بلکه این عدد به عنوان یک الگو هندسی آشکار یا پنهان نیز مورد استفاده قرار گرفت و باعث بوجود آمدن فضاهایی مانند: چهار ایوانی،چهار صفه،چهار طاق و چهار سو شد.از طرفی به تناسبات طلایی،درک ایستایی ، مدول و پیمون و ایجاد توازن و تعادل بصری در هندسه معماری ایران توجه زیادی صورت گرفته است.

اهمیت ارتباطی ـ تجاری راه عتبات عالیات در رونق شهر کرمانشاه در دوره ی قاجار با تکیه بر شواهد تاریخی و باستان‌شناسی موجود
یدالله حیدری باباکمال / محمد ابراهیم زارعی

راه‌ها از دیرباز نقش مهمی در شکل‌گیری شهرها و شکوفایی تمدن‌ها داشته‌اند. شهر کرمانشاه در طول تاریخ به سبب اهمیت ارتباطی در قرون قبل از اسلام با عبور جادۀ شاهی و در قرون پس از اسلام با عبور شاهراه خراسان از آن، همواره مورد توجه بوده است. در دورۀ قاجار راه کاروان‌رو خراسان که با عنوان راه عتبات عالیات مطرح می‌شود، نقش مهمی در توسعه و رونق تجارت، صدور و ورود کالاهای خارجی، تعاملات دولت‌های عثمانی و قاجار، عبور زوار و حمل جنائز داشته است. مسئلۀ یاد شده بر ضرورت موضوع دلالت داشته و با توجه به اینکه اهمیت راه عتبات عالیات و نقش آن در شکوفایی شهر کرمانشاه در دوره قاجار تاکنون بررسی نشده، انجام پژوهشی مستقل در این زمینه لازم و ضروری است. بنابراین پژوهش حاضر در تلاش ا‌ست که اهمیت راه عتبات عالیات در شکوفایی و رونق شهر کرمانشاه در دورۀ قاجار را بررسی و مناسبات سیاسی دولت‌های قاجار و عثمانی را در زمینه برخورد با زائران تحلیل کند. نتایج پژوهش نشان می‌دهد که راه عتبات با کارکردی چند منظوره اعم از تجاری (صادرات و واردات کالا)، مذهبی (زوار عتبات عالیات و حمل اجساد) و ارتباطی (کاروان‌رو) نقش مهمی در توسعه شهر کرمانشاه در دورۀ قاجار داشته است؛ چنانکه بازار توسعه یافته در مسیر حرکت کاروان‌های عتبات عامل مهم رونق شهر در این دوره بوده است. به خاطر اهمیت یاد شده، شاهزادگان قاجاری حاکم کرمانشاه پس از تعامل با دولت عثمانی تمهیدات لازم را جهت امنیت زوار و تجار عازم عتبات عالیات و بغداد فراهم نموده‌اند

باستان شناسی «پل دختر» لرستان و پیوند آن با آناهیتا
اردشیر سگوند

“راه تیسفون با گذشتن از نخستین دهانهء پل در کرانهء غربی و با طی کردن این راه شیبدار و کوتاه به‌ روی پل می‌رسد و اما راه شوش و جندی شاپور در ساحل شرقی با گذشتن از زیر یک دهانهء چسبیده‌ به کوه به عرض تقریبا چهار و اترفاع هفت متر می‌گذرد و با طی کردن یک راه شیبدار مصنوعی و سنگفرش در سمت شمالی پل و با گذشتن از روی‌ بام دهانهء یاد شده به روی پل می‌رسد:راهی که در زمان ساسانیان از این پل به سوی تیسفون می‌رفته‌ همان راهی است که در زمان هخامنشی ساخته‌ شده و به اکباتان می‌رسیده است و راه‌ جندی شاپور همان راه شوش هخامنشی است که‌ به راه شاهی نیز معروف بوده است. آثار این راه بصورت سنگفرش بازمانده از روزگار هخامنشی که شاید در دوره ساسانی هم‌ تعمیر شده است،در جنوب پل دختر بر سینه‌ کوهی که ساحل غربی رود کشکان است هنوز پابرجاست. »(10) بارون دوبد نیز این پل را با دو پل«بیگم»و پل‌ «دختر»نزدیک بهبهان که ابن بطوطه سیاح مراکشی‌ آنهارا از عجایب جهان شمرده،مقایسه نموده و آن را برتر از دو پل یاد شده دانسته و چنین‌ می‌نویسد:«علی رغم استحکام بنا،جریان تند آب‌ بخش اعظم پل را ویران کرده و با خود برده‌ است؛اما آنچه هنوز باقی است،گواهی می‌دهد که پل به هنگام عمارت چه شکوهی داشته است، زیرا حتی آثار باقیماندهء دو پل نزدیک ارجان بر رود کردستان که در فصلهای پیش از آن سخن گفتیم و ابن بطوطه آنها را از عجایب جهان شمرده است، بسختی می‌توانند با شمعهای عظیم موجود این پل‌ شاپور برابر کنند.”


بررسی باستان‌شناختی بخشی از شاهراه خراسان بزرگ: گردنه پاطاق یا «دربند مادی»
مصطفی ده پهلوان / مهرداد ملکزاده / ذبیح الله چهاردهی

باستان شناسی، افزون بر گذشته ی جای ها و نقاط، به پیشینه ی راه ها هم می پردازد؛ به خط میان دو یا چند نقطه، به مسیر میان دو یا چند جای. چندوچونی راه های باستانی، از موضوعات محل توجه باستان شناسان بوده و هست، و در باستان شناسی ایران، یکی از مهم ترین راه های باستانی پیونددهنده ی میان شرق و غرب فلات ایران، «شاهراه خراسان بزرگ» بوده است؛ و بخشی بسیار کلیدی، در مسیر شاهراه خراسان بزرگ، «گردنه ی پاطاق» کنونی است. خراسان بزرگ از یک سوی، و میانرودان از سوی دیگر، مبدا و مقصد بسیاری از رهگذران این راه و این گردنه بوده است. منابع تاریخی و شواهد باستان شناختی، بر اهمیت بالای این گردنه در طول تاریخ گواهی می دهند. در این مقاله تلاش داریم تا با تکیه بر نتایج بررسی های میدانی متعدد و جستجویی بیشتر در منابع تاریخی از قبیل: نوشته های جغرافیون باستان، سفرنامه های سیاحان و یادگارهای شاهان و شاهنشاهان، اهمیت گردنه ی پاطاق را به همراه جزئیات آن، بار دیگر یادآور شویم؛ همچنین سعی مان بر این بود که با کمک گرفتن از تحلیل عکس های هوایی قدیم و جدید به درک بهتری از تغییرات روزگار نوین و معاصر در گردنه ی پاطاق دست یابیم؛ در پایان از تحلیل های نرم افزار GIS نیز برای بازسازی مسیر اصلی روزگار باستان (خصوصا پیش از اسلام) این مسیر بهره برده ایم. با استناد بر شواهد باستان شناختی برجای مانده در محدوده ی گردنه ی پاطاق کنونی، و نیز منابع تاریخی، می توان از انطباق این گردنه با گذرگاه موسوم به «دربند مادی» (Μηδικὴ πύλη) یا «دربند(های) زاگرس» (Ζάγρου πύλαι) در متون جغرافیایی کلاسیک (یونانی و لاتین) و «عقبه حلوان» جغرافیون دوران اسلامی سخن گفت. در پژوهش ما مسیر باستانی (پیش از اسلام) در گردنه ی پاطاق، که محور اصلی این مقاله است، شناسایی و بازیابی شد؛ دو مسیر دیگر که از دوره ی صفوی به بعد در گردنه ی پاطاق مورد استفاده قرار گرفته است نیز بررسی و زمان تقریبی ایجاد هریک شناسایی شد.


بررسی دو رمان «نفس‌تنگی» و «کوچ شامار» از منظر ابرمتن نوشتار فاجعه

بنای سرخه دیزه ناودار: ایوان عظیم ماذروستان در امتداد شاهراه خراسان بزرگ
ایرج رضایی / سجاد علی بیگی

از قرن سوم تا هفتم هجری، برخی جغرافی­دانان قرون نخستین و میانی دوره اسلامی در تالیفات خود از یک جای­نام با عناوین نزدیک به هم چون ماذرواستان، ماذروستان و مای­ذرواستان یاد کرده­اند که جملگی به یک مکان یا محدوده جغرافیایی واقع در امتداد راه خراسان بزرگ اشاره دارند. پژوهشگران مختلف برای مکان­یابی ماذروستان، گزینه­های متفاوتی چون، طاق گرا، قلعه یزدگرد، بنای سرخه­دیزه، مسیر گیلان­غرب و دشت ایوان­غرب پیشنهاد کرده­اند. از­این­رو این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که جای­نام ماذروستان در متون دوره اسلامی با کدام منطقه یا محوطه باستانی قابل انطباق است. نگارندگان به­استناد چند سرنخ مهم تاریخی و جغرافیایی که شواهد باستان­شناسی و زبان­شناسی نیز از آن حمایت می­کند، موقعیت جای­نام مذکور را در منطقه جنگلی «ناودار» شهرستان دالاهو، در غرب استان کرمانشاه مکان­یابی می­کنند. نگارندگان معتقدند که نام قدیمی این مکان (ماذروستان)، احتمالا ریشه در نام سرزمین ماد (مای) دارد، و یا همچون نام امروزی این منطقه (ناودار= میان درختستان)، ریشه در مهمترین شاخصه طبیعی این منطقه دارد که عبارت است از وجود پوشش متراکمی از جنگل مازو (بلوط)، که سراسر منطقه موردبحث را فراگرفته است. همچنین نگارندگان معتقدند که کاخ یا ایوان ماذروستان که در متون دوره اسلامی به بهرام گور منسوب است، با بنای سرخه­دیزه کنونی که در حد میانه منطقه ناودار واقع شده، قابل انطباق است و نام سرخه­دیزه (سرخ­دژ) نیز احتمالا به حکایات و روایات کهن ایرانی چون هفت­پیکر نظامی، ارتباط دارد که بر اساس آن بهرام گور کاخی سرخ­رنگ برای یکی از همسران خود برپا کرد.


به مناسبت تجدید طبع سبعه حکیم نظامی: تصحیح خمسه نظامی
محمد وحید دستگردی

“علامت شعرهای الحاقی سستی و فرومایگی و بدون تناسب جایر گرفتن است‌ و نسخی که در حدود هفتصد هجری تا هفصتد و پنجاه نوشته شده بکلی از اشعار الحاقی منزه و مبری میباشد اشعار الحاقی در خسروشیرین بیش از همه دفاتر و در قسمت فردها و شیرین‌ بیشتر از سایر قسمتها وجود دارد در یک نسخه از نسخ موجود ما یک شاعر الحاق‌ کننده افسانهء بنام(گرا)برای(طاق‌گرا)درست کرده و گرا را رقیب دیگری مانند فرهاد برای خسرو پرورش داده ولی این افسانه چون هیچ سابقه از نظامی ندارد و یک بیت هم نگفته است که بتوان آنرا پرده و رخسار قباحت اشعار الحاقی قرار داد ازین سبب در تمام کتب خطی و چاپی وارد شده و گوئی کاتبان هم بالحاقی بودن آن‌ پی نبرده ازین سبب باستنساخ نپرداخته‌اند. تفریظ و انتقاد با همه دقت و صرف وقت بی‌نظیر که ما در ظرف چندین سال در تصحیح‌ و شرح ابیات و ترجمه لغات این دیوان بکار برده‌ایم البته چنانچه رسم انسان‌ است از سهو و نسیان و ندانستن دور نیستم و ممکن است لغزشها و خطاهائی را مرتکب‌ شده باشیم پس هرکس از دوستان ادب و خداوندان ذوق از دور و نزدیک بعد از مطالعه دقیق‌ بسهو و خطائی پی برد یا نسخهء کهن‌سال صحیحی در دست داشت و تصحیحی کاملتر از آن‌ توانست نسبت بیک بیت یا چند بیت معمول دارد هرگاه برای ما بفرستد با نهایت شکران و امتنان‌ پذیرفته و هرگاه کتاب ختم شده است در خود دیوان وگرنه در مجله ارمغان بنام او خواهیم نگاشت و مخصوصا خواهشمندیم از تمام فضلا و ادبای دور و نزدیک که هرگونه‌ تقریظ یا انتقادی در این باب دارند از راه لطف باداره ارمغان برای طبع ارسال دارند.”

پیش نویس طرح جامع تعمیرات پرستشگاه آناهیتا – کنگاور –
محمد مهریار
برچیدن سنگهای دیوار غربی ضمن اجرای برنامه تعمیراتی سال 1353 هر چند که خاک‌برداری و پیگردی فضای پیرامون بنا،بانمایان شدن مانده‌های دیوارهای جبهه شرقی و جنوبی و همچنینسنگ‌های نمای فروریخته آنها همراه بوده و در کاوش‌های بخشمیانی چهارگوشه پرستشگاه به جز مانده‌هایی که از دیوار مرکزیآشکار گردید،بررسی بلندی‌های تپه سنگی و دیگر سطوح داخلیبنا دنبال نشده و نتیجه ثمربخشی از آن بدست نیامده و همچنیندر راه شناسایی مشخصات دیوار شمالی کنکاشی نشده و در مجموعبا کوشش زیادی که برای کاوش و پیگردی بنا صورت گرفته بود،بر حسب وسعت و عظمت ویرانه بنا و دخل و تصرف‌های مکرریکه در فضای معماری آن صورت گرفته،در مجموع از مشخصات(به تصویر صفحه مراجعه شود)عمومی حتی ویژگی‌های کالبدی،عملکرد و رفتارهایی کهدر این بنا مرسوم بوده و حتی رابطه معماری بین بخش‌های آناطلاعی بدست نیامده است و در بسیاری از موارد رسیدن بهسئوال و یا سوال‌های منطقی نسبت به مشخصات موضعی و یاعمومی آن نیازمند پژوهش،صرف علاقه و دقت بیشتری درشناسایی ویژگی‌های مدارک آشکار شده و کنجکاوی بیشتری استتا بتوان بار دگیری پرسش‌های مناسب در انطباق با مشخصاتکالبدی مانده‌های بنا،به پاسخ درستی نزدیک شد. علاوه بر موارد یاد شده جای تردیدهای دیگری نیز نسبت بهدرستی طرح بازسازی جبهه جنوبی برجای مانده است که بازگوییبرخی از آنها شایسته به نظر می‌رسد،از این میان سنجش میزانبلندی رویه دیوار محیطی در گوشه جنوب غربی و جبهه جنوبیبنای باستانی،از لحاظ دست‌یابی به طرح مقرون به واقع نمایدیوار غربی و همچنین اندازه‌ها و بلندی سطح پاگرد میان هریک از پلکان‌ای جبهه جنوبی که نقش عمده‌ای در تصویر زمینه‌هایطرح بازسازی نمای جبهه جنوبی دارند درخور توجه بیشتریاست و شایسته به نظر می‌رسد که در هنگام برنامه‌ریزی تعمیراتبنای باستانی و پیش از آغاز اجرای تعمیرات به طرح بازسازینمای جبهه جنوبی پیشنهادی آقای آذرنوش اکتفا نشود و زمینه‌هایبررسی و شناسایی ویژگی‌های هر یک از آنها براساس پرسش وپاسخ‌هایی که با در دست داشتن طرح پیشنهادی ایشان می‌توانجستجو کرد،فراهم آید.”


تاریخ سیاسی و اجتماعی پشتکوه در دوران والیان فیلی
مراد مرادی مقدم

والیان فیلی در سال 1006 هـ ق به دستور شاه عباس حاکم لرستان شدند. آن ها تا اوایل دوره قاجار بر سراسر لرستان پیشکوه و پشتکوه حکمرانی می کردند؛ اما فتحعلی شاه، پیشکوه لرستان را از زیر سلطه آن ها خارج نمود و قلمروشان را محدود به پشتکوه کرد. آن ها تا سال 1307 هـ ش در پشتکوه حکمرانی نمودند. در این سال پشتکوه به تصرف نیروهای دولتی درآمد و غلامرضاخان، آخرین والی پشتکوه، به نحو مسالمت آمیزی به عراق رفت و با رفتن او حکمرانی والیان فیلی خاتمه یافت. به واسطه حکمرانی والیان فیلی بر لرستان پیشکوه، و پشتکوه به ایلات و عشایر آن مناطق فیلی می گفتند که از نظر لهجه به سه دسته لر، لک و کرد تقسیم می شوند؛ لرها و لک ها در لرستان پیشکوه و کردهای فیلی در پشتکوه و مناطق شرقی عراق سکونت دارند. تقریبا نیمی از کردهای فیلی عراق از ساکنان اصلی مناطق شرقی عراق می باشند که بعد از تعیین حدود مرزهای ایران و عثمانی در دوره صفویه در آن سوی مرزهای ایران قرار گرفتند و نیمی دیگر از ایلات پشتکوه می باشند که به عراق مهاجرت می کردند. این نوشتار، تنها به بررسی اوضاع سیاسی و اجتماعی کردهای فیلی پشتکوه در دوره والیان و علل مهاجرت آن ها به عراق می پردازد.


تصحیح خمسه نظامی

داستان های عاشقانه و حماسی در ادب فارسی

رد و نشان پارتی در هنر اسلامی
ادوارد کیل / کامیار عبدی

“اصرار نیز نداریم که قلعهء یزدگرد در این انتقال نقشی بازی کرده است،بلکه‌ هدف از این مقاله ضمن طرح جزئیاتی از این محوطهء باستانی که‌ هنوز به صورت کامل منتشر نشده،اشاره به این است که‌ وضعیت خیره‌کنندهء محافظتی و خوش‌اقبالی ما در کشف آثار دست به دست هم داده‌اند تا گچبریهای قلعهء یزدگرد نمونه‌هایی‌ بی‌نظیر به شمار آیند،به احتمال زیاد در تمام گسترهء ایران‌ کاخهایی در همین حد خیره‌کننده وجود داشته‌اند که در زمان‌ فتوحات اسلامی هنوز سرپا بودند و تباهی آنها در اثر گذشت‌ زمان است که تعداد موارد شناخته‌شده را به چند نمونه‌ انگشت‌شمار کاهش داده است و چه بسا نمونه‌های دیگری هنوز از چشمان ما مخفی باشند. مجرایی عمیق مجموعه کاخ را به دو قسمت نامساوی تقسیم کرده است و یک تودهء برجستهء معماری در انتهای مجرا موجب شده است که این بخش از دژ نام«گچ‌گنبد»را به‌ خود بگیرد(نام گچ‌گنبد حاکی از آن نیست که در اینجا یک گنبد قدیمی وجود داشته است،بلکه این روستاییان بودند که در سالهای اخیر با حفاری گچبریها را در می‌آوردند و از آنها برای‌ اندود کردن گنبد امامزاده بابا یادگار استفاده می‌کردند. اما درعین‌حال مدارک زیادی در تایید این نظریه‌ وجود دارند که آسیبهای وارده مربوط به زمانی هستند که‌ مجموعه هنوز به کار می‌رفته است و بناها عمدتا پس از آن واقعه‌ (به تصویر صفحه مراجعه شود) شکل 6 اتاقهایی که در آنجا گچبری در محل اصلی خود یافت شد. ما حصل این مباحث هرچه باشد،باید دوباره تکرار کرد که ما صراحتا اعتقاد نداریم که گچبریهای قلعهء یزدگرد نقش مشخصی‌ را در انتقال نقوش هنری از دورهء پارتی به دوران اسلامی بازی‌ کرده‌اند،بلکه قلعهء یزدگرد فقط مثالی است که چگونه آثار قدیمی‌ برای مسلمانان شناخته شدند.”

روابط حکام اردلان، امارت بابان و مناسبات ایران و امپراتوری عثمانی در عهد قاجار – 1266 – 1212 ق –
روح الله بهرامی / پرستو مظفری

با تشکیل سلسله صفوی در همجواری با امپراتوری عثمانی و بروز اختلاف های سیاسی، مذهبی و سرزمینی، از آغاز سده دهم هجری به تدریج درگیری های طولانی میان دو امپراتوری ایران و عثمانی رخ داد که دامنه آن تا عهد قاجاریه کشیده شد. یکی از مهم ترین اختلاف­های مرزی میان ایران و عثمانی مساله حکام شهرزور و سلیمانیه یا همان امارت پادشاهی بابان در جوار مرزهای والی نشین اردلان کردستان ایران بود. دولتمردان قاجار که در پی گسترش نفوذ خود در ولایات شرقی امپراتوری عثمانی بودند، سعی داشتند با مداخله در امارت نیمه مستقل بابان در خاک عثمانی و حمایت از پاشایان بابان و با استفاده از اختلاف های آنان با دولت عثمانی و پاشای بغداد، به این مهم دست یابند. والیان اردلان در سرزمین کردستان که در زمان صفویه نقش مهمی در حفظ مرزهای ایران در این خطه و در همجواری امارت بابان داشتند، به عنوان تابعی از دولت مرکزی ایران در عهد قاجار، بازوی اجرایی سیاست های قاجاریه در ارتباط با امارت بابان بودند. این پژوهش بر آن است تا نقش و جایگاه والی نشین اردلان و امارت بابان را در مناسبات ایران و عثمانی تبیین نماید.

زمین شناسی ایران
کاظم ودیعی

رشته کوههائی که جملگی بر کناری این فلات واقعند:البرز با آتشفشانهای خود جلگه‌های پست مازندران و گیلان را دور گرفته وکوههای لرستان آخرین جرز و پایه‌های خود را در خلیج هرمز زیر آب نهان داشته‌اند؛در حالیکه از قلل کوههای کردستان جلگه‌های پست موصل و سنجار و کلده را از پای آنها تا دور دست بسمت مغرب آشکارا می‌بینیم فضای واقع بین این سه رشته بزرگ بتوسط فلاتی وسیع با ارتفاعی متجاوزا از 1200 متر اشغال شده که در وسط آن اینجا و آنجا رشته‌های فرعی با قلل منزوی منفرد بر افراشته می‌شوند و آنها خود شاهد اغتشاشاتی‌اند که اصل و منشأ ایران ناشی از آنست. رودخانه درین نقطه در تنگی باریک که در صخره‌ای بسیار سخت بریده شده است جاریست؛دورتر از دامنه‌های‌ دماوند شروع می‌شوند که تماما مرکب از مواد گداخته آتشفشانی 1 بوده و بعضی از آنها به 18 تا 20 متر کلفتی میرسند. بین این رسوبات و مواد گداخته آتشفشانی نواری از زمینهای رسوبی بسیار جالب توجه وجود دارد، لیکن بر اثر موقعیت خود در پای آتشفشان آنها از هر طرف شکسته و چین خورده‌اند. تعیین و تشخیص موقعیت نسبی آنها درست استکه جز فائده‌ای فرعی و درجه دوم ندارد اما مدلل میدارد که بین رسوبات برش البرز بتوسط دره لار و برشی که از بخش الموت و چهار کوه رود می‌گذرد شباهت زیادی موجود است. این طبقه مارنی بتوسط طبقاتی از تشکیلاتی بعدی که در تمام طول محور وضعیت افقی خود را حفظ می‌کنند پوشیده شده است و از آنجا که اقشار مارنی بچب و راست خم می‌شوند غالبا زیر رسوبات محو می‌گردند.

ستون های یونانی – باختری (بلخی): آی خانوم (افغانستان)
پل برنار / اصغر کریمی

“ولی چرا فقط چهار برگ در ردیف زیرین گیاه کالتوس،در حالی‌ که این چهار برگ ظاهرا برای آراستن و پر کردن حاشیه محیطی‌ کفایت نمی‌کنند و کنده کاری باید فاصله‌های موجود را از طریق‌ اعضای گیاهی پر کنند؟چرا باید گیاه کالتوسی را کار کرده باشند که قسمت بالایی آن دیگر دورانی نیست ولی بخشی از آن به‌ صورت صفحه‌ای با سطوح مقعر است؟همچنین از عجایب این‌ طومارهای سرستونی بی‌نهایت ضخیم،شیوه‌ای است که مارپیچ (به تصویر صفحه مراجعه شود) شکل 3-ستون رواق جنوبی انتهایی روی شیار بالارونده می‌پیچد. H. Seyrig »درباره یک گروه سرستون پالمیر قرن‌ اول قبل از میلاد نشان داده است،تمام این غرابت‌ها و عجایب‌ بیانگر همین مشابهت‌ها درباره نکات متعدد سرستونهای ما12 هستند،در اینجا شکل هلنی شده را در پرتو یک روکش کنگر از یک‌ گونه شرقی قدیمی سرستونی باز می‌شناسیم که دارای‌ طومارهای سرستون باز است. روی هم سوار شدن کانال طومار سرستون نیز نشانهء خاص حوزه شرقی است(سرستونهای‌ «پالمیر»14و«سویدا Soueida »در«هوران Hauran »15 من با فراگیری از نمونهء سرستونهای الهام گرفته از تالار ستوندار سلوکی،تمایل یزادی داشتم که خاستگاه این سرستونها کرنتی را در سوریه سلوکی‌ها جستجو کنم تا در بین النهرین سفلی،که آن‌ را«ام. به‌ احتمال زیاد از این پایه‌ها استفادهء مجدد شده است زیرا اینها، برخلاف سایر پایه‌ها و برخلاف قسمتی از ستون که بین پایه و سرستون است،چرخه تراشی نشده بلکه با ابزار نوک نیز و یا ابزار تخت سنگ تراشی اجرا شده‌اند. شالی مدور حجیمی که‌ در زیر سبد سرستون‌های استخر قرار می‌گیرد،در روی هیچ نوع‌ سرستون هلنی به این شکل اغراق‌آمیز معادل ندارد ولی روی‌ سرستونهای ساسانی همین طاق بستات دیده می‌شود (E.”

سلیمان شاه ایوب و حمله ی مغول
محسن رحمتی

حکومت ترکمانان ایوایی، به زعامت آل پرچم، در نیمه دوم سده ششم هجری در بخش غربی منطقه جبال، شکل گرفته و با حاکمیت سلیمان شاه ایوه در نیمه اول سده هفتم به اوج قدرت رسید. در جریان تنازع میان خلافت و سلطنت سلجوقی (و بعد از آن خوارزمشاهی)، موقعیت خود را تثبیت نموده و به عنوان یک دولت حائل به رسمیت شناخته شد. پس از حمله مغول و نابودی حکومت خوارزمشاهی، ترکمانان ایوایی به سرکردگی شهاب الدین سلیمان شاه ایوه با پیوستن به جلال الدین خوارزمشاه به مقابله با مغولان برخاستند. بعد از مرگ خوارزمشاه با خلافت عباسی متحد شده و قریب به سی سال در برابر پیشروی مغولان به سوی بغداد ایستادگی کردند؛ ولی سرانجام با فتح بغداد در ۶۵۶ ق، و قتل سلیمان شاه، امارت ایوه نیز از هم پاشید. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی، نقش و جایگاه امارت ایوایی و سلیمان شاه ایوه در تحولات سیاسی- نظامی جهان اسلام در آستانه سقوط بغداد را بررسی می کند.


شیوه های معماری ایران: شیوه خراسانی
شهین لطفی زاده

اندودی است از گل و ریگ و نخاله گچ و گرد آجر یاگیری می‌گویند که نمونهء بارز آن طاق گرا در کرمانشاهان می‌باشد، این بناها نیز مورد استفاده خوبی برای مسجد بوده است، بدون اینکه تغییرات مهمی در آنها داده شود مثلا مسجد جامع‌ نی‌ریز را میتوان نام برد که متشکل از یک ایوان است،در کرمان‌ و در فردوس مساجدی است که بهمین نحو ساخته شده است،این‌ بناها که فاقد گنبد خانه و طنبی و گرمخانه است ریشه اصلی مسجد میباشد که بعدها ملحقاتی بر حسب نیاز زمان بآنها افزوده میشده‌ و بتدریج تبدیل بیک مسجد کامل میشده است،مسجد پیغمبر(ص) الگوی تمام مساجد ایران می‌باشد و مسجد فهرج نمونهء بارزی از این طرح است. در اطراف یزد منطقه‌ایی است بنام عزآباد و نیز در کوهستانهای یزد منطقه‌ای است بنام توران پشت که در این‌ دو منطقه مساجدی وجود دارد که طرح آنها بسیار ساده است، بنای این دومسجد دارای شبستانی است که از دو قسمت نامساوی‌ تشکیل شده،قسمت بزرگتر که محراب در آن واقع است مردنه‌ می‌باشد و قسمت کوچکتر نانه،نمونه دیگر مساجدی که به این‌ ترتیب میباشد مسجد محمدیه سر کوچه نائین است که از دو دالان طویل‌ تشکیل شده است،که در وسط آن گنبد قرار دارد(این گنبد بعدا اضافه شده است)بالاخره وقتی ابو مسلم در خراسان علیه‌ حکومت ستم‌پیشه امویان قیام کرد،دستور داد که در تمام شهرها و شهرکهای ایران مساجد باشکوهی برپا کنند.”

طاق گرا؛ جاینامی در خسرو و شیرین نظامی
علی کریم زاده

کاوش کنگاور

کتابشناسی حفاظت و مرمت آثار

مروری بر تاریخی ترین کتاب لرستان روزگار قاجار، از تأسیس تا کودتای 1299»
محسن روستایی

“اما اسناد و شواهد تاریخی در مورد مطلب فوق‌ چیز دیگری می‌گوید:زیرا نگارنده پس از غور و تفحص در این زمینه آگاهی یافت که‌ سید جمال الدین واعظ با فرزند میرزا محسن‌ مظفر الملک یعنی غلام رضا خان مظفر الملک‌ (ثانی)که از ماه ذی‌حجه سال 1325 ق. حجم مطالب تاریخ این دوران آن‌قدر زیاد و متراکم‌ است که به جهت پرهیز از اطناب کلام فقط به این‌ نکته اشاره می‌کنم که یکی از پرهرج‌ومرج‌ترین‌ دورانی که ایلات و طوایف و تاریخ لرستان به خود دیده است مصادف است با حکمرانی این حاکم‌ لرستانی الاصل و به واسطه اینکه نظام السلطنه در غلامرضا خان مظفر الملک لجاجت و انتقامجویی در بین رجال عصر قاجار نظیر نداشت و حکمرانی لرستان را فقط به منظور تنبیه‌ ایل بیرانوند و از میان بردن اشخاصی که در ماموریت قبلی با او درافتاده بودند از دولت گرفته‌ بود؛رضا قلی خان،غلامرضا خان،والی پشتکوه را به‌ جنگ با بیرانوندها ترغیب کرد اما والی پشتکوه، علی‌رغم میل باطنی‌اش به صورت کج‌دار و مریض‌ با ایل بیرانوند جنگی را به پیش برد که یکی از حوادث ناگوار آن کشته شدن حسین خان فاضل‌ -نوه اسد خان بیرانوند-بوده است. (12)-نگارنده در بررسی منابع محلی و دیگر مراجع‌ یقین حاصل کرد که تمامی این منابع از جمله مرحوم‌ والیزاده در کتب تاریخ لرستان،دچار خطا و اشتباه شده‌اند و دوستی مظفر الملک پسر با سید جمال الدین واعظ را به‌ میزرا محسن خان مظفر الملک(پدر)نسبت داده‌اند.”


معماری در دربار سلطان صاحب قران
ذات الله نیکزاد / فرهاد نظری

نظری بر مرمت آناستیلوزی و تجارب اجرای آن در بناها و محوطه های فرهنگی، تاریخی ایران
زهره خضری

“” پس از منشور آتن،دیگر مجامع جهانی مرمت نیز به امر مرمت آناستیلوزی توجه ویژه‌ای مبذول داشته‌اند از جمله در قوانین مرمت ایتالیا مصوب سال 1931 مشاوره عالی برای آثار قدیمی و هنرهای زیبا نیز پیرامون مرمت آناستیلوزی در ماده‌ سوم چنین آمده است: “هیچگونه دخالت در آثار هنری که متعلق به زمان‌های دور و تمدن‌های متفاوت از تمدن ماست،مجاز نبوده و تنها اقداماتی‌ که برای محکم کاری لازم است،می‌توانند صورت گیرند و این کار با استفاده از شیوه«آناستیلوزی»(دوباره چیدن قسمت‌های‌ فروریخته دقیقا به همان شکل اولیه)و با حداقل افزوده‌ها تنها در جهت تکمیل خطوطی که در مورد آنها اطمینان کامل وجود دارد،باید صورت پذیرد. (تصاویر 11-10-9) (به تصویر صفحه مراجعه شود) تصویر 9-منظر عمومی کاخ بار عام و ستون مرمت شده آن،وضع موجود (به تصویر صفحه مراجعه شود) تصویر 10 و 11-وضعیت ستون کاخ بار عام و ترک ایجاد شده بر روی آن و کروکی از چگونگی پیچ و مهره نمودن قطعات نمونه دیگری از مرمت‌هایی که می‌توان آنها را نیز نوعی‌ مرمت آناستیلوزی به شمار آورد،در سازه‌های معماری می‌توان‌ مشاهده کرد که بنا به شرایط سیاسی-اجتماعی-فرهنگی و اقتصادی،بنای تاریخی باید به نحوی بازسازی می‌گردیده است. 7-افزایش نرخ تغییر شکل اجزاء و مصالح سنگی به دلیل‌ تسریع فرایند بارگذاری از طریق اصرار بر بازسازی عناصر معماری‌ نظیر درگاه‌ها و ستون‌ها»27 موارد ذکر شده و توجه ویژه به امر حفظ اصالت اثر که گاه در حین اجرای مرمت‌های آناستیلوزی تا حدی مخدوش می‌گردد، امروزه دغدغه‌هایی است که کارشناسان امر حفاظت و مرمت آثار تاریخی را بر آن می‌دارد که انجام هرگونه اقدامات مرمتی‌ آناستیلوزی،پس از انجام مطالعات علمی و تکمیل مطالعات‌ آزمایشگاهی در راستای شناسایی قطعات اصلی و الحاقی و منطبق با مبانی نظری بین‌المللی مرمت صورت پذیرند.”


واکاوی گردشگری مناطق مرزی به منظور تعادل بخشی ناحیه ای مطالعه موردی: شهرستان سرپل ذهاب
علی شماعی / ماریا مرادی / محمد نظری

گردشگری یکی از ارکان مهم توسعه و پیشرفت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و… است. استراتژی توسعه گردشگری در مناطق مرزی به‌منظور نگه داشت جمعیت و تأمین امنیت و ارتقاء تعاملات اجتماعی دارای اهمیت و ضرورت خاصی است. شهرستان سرپل ذهاب به‌عنوان یکی از شهرستان‌های مرزی استان کرمانشاه باوجود قابلیت‌های گردشگری و جاذبه‌های توریستی فراوان از توسعه و پیشرفت قابل قبولی برخوردار نیست. هدف این پژوهش تبیین توان‌های گردشگری در این شهرستان به‌منظور توسعه پایدار این ناحیه از کشور ازلحاظ اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و پیمایشی است. جمع‌آوری داده و اطلاعات از طریق روش‌های اسنادی و میدانی به‌ویژه مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه انجام‌شده است. پردازش داده‌ها و اطلاعات با مدل SWOT و QSPM صورت گرفته است. نتایج به‌دست‌آمده مشخص می‌سازد این شهرستان از توان‌های اکو توریستی قابل‌توجهی برخوردار است. بعد از توان‌های اکو توریستی، گردشگری تاریخی- فرهنگی که در پنج دهستان این شهرستان و حومه‌های آن موجود است زمینه‌های مساعدی برای توسعه گردشگری فرهنگی – تاریخی فراهم است. پیشنهاد می‌گردد به‌منظور تعادل بخشی ناحیه‌ای برنامه‌ریزی جامع و مدیریت بهینه گردشگری، توسعه زیرساخت‌های گردشگری اعم از مراکز استراحتگاهی و خدماتی، اطلاع‌رسانی و آموزش گروه‌های فعال در گردشگری و بازاریابی داخلی و خارجی در برنامه‌ریزی‌های کوتاه‌مدت، میان‌مدت و درازمدت شهری موردتوجه قرار گیرد.



یادداشت (3)
احسان یارشاطر
مرادی که در دهی از دهات کرمان زاده است و شاید خود مزهء تهیدستی و عوارض آن را چشیده است،صحنه‌های زندگی این دهات و احوال‌ مردم آن را به کمک چشمانی ذره‌بین مانند و حافظه‌ای توانا به خاطر سپرده و حال آنها را با جزئیاتی که صحنه‌ها را در برابر ما دقیق و زنده و نافذ برپا می‌دارد وصف می‌کند- صحنه‌هایی که با آن که از فقر بسیار شنیده‌ایم غالبا تازه و تکان‌دهنده است:صفر و در طویلهء نیم‌روشن،دور از چشم«اوستا»ی شلاقکارش پهن‌های تازه را می‌شکافد و جوهای باد کرده را از میان آنها بیرون می‌کشد و برای چارهء گرسنگی در دهان‌ می‌گذارد؛مباشر ارباب خری را که پدر نمکو برای کوتاه کردن راه از زمین ماش کاشتهء سرهنگ گذرانده است به آتش می‌کشد و خر در میان شعله‌های خار و گون می‌سوزد و بوی گزندهء پوست و گوشتش در صحرا می‌پراکند؛پالانی روی صورت صفرو که انار سوخته‌ای را بی‌اجازه کنده است می‌گذراند و مردی بر آن می‌نشیند و«اوستا»ران و کفل او را با ضربه‌های زنجیر خونین می‌کند و مخلوطی از خون و پیشاب بر زمین جاری‌ می‌شود؛نزادن خجیجه هنگام وضع حمل در نتیجهء کج‌شدن استخوانهایش طی سالهای‌ قالی‌بافی و درماندگی ماما و کسانش که شاهد مرگ دردناک او هستند؛نذرها و دفع‌ زخم چشمها و جادو و جنبلهایی که دهاتیان بیچاره برای برآوردن نیازهای خود می‌ کنند…”

کمتر




تاریخ تطبیقی

تاریخ تطبیقی ایران با کشورهای جهان / عزیزالله بیات
سلسله ساسانی (۲۲۶ – ۶۵۲م.)
 
خسرو پرویز (۵۹۰ – 6۲۸م.) بعد از هرمز پسرش خسرو پرویز به سلطنت نشست. در سال ۵۹۱ م. خسروپرویز به کمک موریس امپراتور روم، بهرام چوبین را شکست داد. در سال ۶۰۳ م. موریس کشته شد و سلطنت روم نصیب فکاس گردید. خسرو پرویز به پاس مساعدت موریس امپراتوری فکاس را به رسمیت نشناخت. در سال ۶۰۵ م. خسرو پرویز شهرهای آمدوادس و مطران و سایر استحکامات رومی‌ها را تصرف کرد. در سال ۶۰۶ م. فكاس کشته شد و هراكلیوس جانشین او شد. در سال ۶۱۱ م. خسرو پرویز انطاکیه و دمشق را تصرف کرد؛ سپس به محاصره بیت المقدس پرداخت و صلیب حضرت عیسی (ع) را به ایران فرستاد.

در سال ۶۱۶ م. شهربراز یکی از سرداران نامی خسرو پرویز، مصر را تصرف کرد. در سال ۶۱۷ م. سردار نامی دیگر خسرو پرویز، به نام شاهين، پس از عبور از کاپادوکیه تعدادی از شهرهای آسیای صغیر را تصرف کرد. در همین زمان در جبهه شرقی هیاطله نیز شکست خوردند. در چنین وضعی هراکلیوس تقاضای صلح کرد ليكن مورد قبول خسرو پرویز قرار نگرفت. هراکلیوس تصمیم گرفت که پایتخت را رها کند و به قرطاجنه برود لیکن عیسویان متعصب حاضر شدند به امپراتور کمک کنند. در سال ۶۲۲ م. در نزدیک ارمنستان جنگ سختی بین هراکلیوس و شهربراز در گرفت که در آن، شهر براز شکست خورد. در سال ۶۲۳ م. هراکلیوس به کمک خزرها از طریق لازیکا به ایران لشکر کشید و خسرو پرویز را در آذربایجان شکست داد.

در سال ۶۲۵ م. سپاه خسرو پرویز پس از عبور از آسیای صغیر به ساحل بسفر رسید. در این لشکرکشی سپاهیان خسروپرویز از رومی‌ها شکست خوردند. در سال ۶۲۶ م. هراکلیوس باز هم در صدد جنگ با خسروپرویز برآمد. با این همه یک سال بعد از خسروپرویز تقاضای صلح کرد لیکن مورد قبول قرار نگرفت و در همین زمان هراکلیوس عازم دستگرد شد. در نزدیکی نینوای قدیم جنگ سختی بین ایرانی‌ها و رمی‌ها در گرفت. در گیرودار این جنگ ناگهان ترسی بر خسروپرویز مستولی شد و فرار کرد. این شکست احساسات مردم را بر ضد خسروپرویز برانگیخت. وی را دستگیر کردند و به زندان انداختند. وی در سال 628 م. در زندان درگذشت.

اسپانیا: شاه ویزیگوتها در اسپانیا ركارد بود (۵۵۸ – ۶۰۱م.) مهمترین حادثه دوران سلطنت وی پذیرفتن کیش کاتولیک بود.


بورگونی: شاه بورگونی در دوران سلطنت خسرو پرویز، شیلدبر دوم بود (۵۹۲-۵۹۵م.) دوران زمامداریش به جنگ و نابسامانی گذشت، و فرمانروای واقعی، مادرش بود.


بیزانس: امپراتور بیزانس قسطنطين سوم بود (۶۱۲-۶۴۱م.) شاه فرانکها در دوران سلطنت خسروپرویز کلوتر دوم است (۵۹۴ – ۶۲۹م.)


چین: در چین سلسله سوئی سلطنت می کرد بعد از مرگ یانگ ۔ لیکن فرزندش یانگ ۔ تی جانشین او شد. در سال‌های ۶۱۴ ـ ۶۱۲ م. به کره حمله کرد ولی با ناکامی مواجه شد. پس از انقراض سلسله سوئی، سلسله تانگ تأسیس شد (۶۱۸ – ۹۰۶ م.) در این دوره چین در نهایت وسعت خود، مشتمل بر کره و ترکستان بود و اصلاحات اداری براساس تعالیم کنفوسیوس به عمل آمد. این سلسله از قرن نهم میلادی رو به انحطاط گذاشت.


ژاپن: در همین زمان آیین بودا به کشور ژاپن وارد شد و اقداماتی برای تأسیس حکومتی متمرکز مانند حکومت چین به عمل آمد و تا حدی به نتیجه رسید. رئیس قبیله یاماتو، مقام امپراتوری یافت و پایتختی به تقلید سلسله تانگ در نارا تأسیس شد که بعدها، کیوتو جای آن را گرفت. در آغاز قرن هفتم میلادی خاندان فوجیوارا چندین قرن بر دربار سلطنتی تسلط داشتند. سرسلسله این خاندان ناکاتومی – نو -کاماتارا است (۶۱۴ ۔ ۶۶۹ م.) نفوذ این خاندان سبب ضعف امپراتور گردید و سرانجام ملوک الطوایفی برقرار شد.


در یکی از سال‌های دوران سلطنت خسرو پرویز یعنی در سال 622 م. پیامبر بزرگوار اسلام به اتقاق ابوبکر به مدینه مهاجرت فرمود و در سال 623 م. غزوه احد و در سال 625 م. غزوه خندق رخ داد و در سال 627 م. بین مسلمانان و کفار قریش در محل حدیبیه عهدنامه‌ای منعقد شد.

کمتر

کتاب برگزیده


کاوش‌ها و پژوهش‌های باستان شناسی و احیای معماری معبد آناهیتای کنگاور و تاق گرا
سیف الله کامبخش فرد

کلیات
نیایشگاه در ایران باستان
معبد آناهیتای کنگاور
پیش درآمد طرح جامع کاوش و بازسازی
توزیع ستون در معماری ایران و یونان
کاوشهای باستان شناسی بر روی صفه معبد آناهیتا
تألیفی از سبکهای کلاسیک یونانی، پارتی، رومی در معماری تاق گرا(گردنه پاتاق)

دسترسی


کاوش ها و پژوهش های باستان شناسی و احیای معماری معبد آناهیتای کنگاور و تاق گرا / سیف الله کامبخش فرد

بیشتر

سبک های کلاسیک یونانی پارتی رومی در معماری تاق گرا (گردنه پاتاق)

بین معبد کنگاور و تاق گرا از دیدگاه معماری کاربردی ارتباطی وجود ندارد، در حالی که هر دو اثر تاریخی در سبک و مکتب معماری و حجاری کهنه و نوی کلاسیک، با اختلاف زمانی تقریبی دو قرن از یکدیگر ساخته شده‌اند. در معبد کنگاور پایه‌ستون‌ها و سرستون‌ها و گیلویی‌ها تالیفی از سبک‌های آتنی آسیایی است، که نوع آتنی آن دوریک و ایونیک و نوع آسیایی آن تقلیدی از سبک دوریک با انحراف و خارج از قواعد کامل کلاسیک است. نوع سبک آتیک (آتنی) و دوریک در صخره مقدس آکروپل در معبد پارتنون تجلی نموده که معرف دوره کلاسیک یونان است. این شیوه‌ای در معماری است که معمار و حجار موظف به رعایت قواعد و قالب‌هایی بوده که در اوج رونق دموکراسی یونان و زمان پریکلس در آتن به وجود آمده است.

با این حال اجزا معماری دوریک و ایونیک عبارت از دو سبک هستند که ستون‌های دوریک قطور و یک‌پارچه در فضای بیرونی پارتنون و ایونیک اجزا متشکله ستون در درون پارتنون بوده‌اند. آن‌چه که در ساخت بناهای کلاسیک یونان شگفت می‌نماید، به کارگیری روش‌های پیچیده معماری بر پایه محاسبات هندسی و ریاضی است. براساس این محاسبات فضاهای عرصه‌ها، ستون‌ها، متوپ‌ها، گیلویی‌ها، سرستون‌ها و سایر اجزا و عناصر با نسبت‌هایی به یکدیگر مربوطند، برای مثال قطر ستون‌های پارتنون 9/4 ارتفاع آن‌هاست و فواصل ستون‌ها نیز دارای ارتباط با ابعاد و اندازه‌های قطر و ارتفاع تقسیم بندی شده است. وقتی که قطر 9/4 ارتفاع باشد طول و عرض عرصه نیز به نسبتی برابر 4/9  است و با این حساب که ابعاد و اندازه‌های هر جزء بنا برحسب نسبت تقسیم گردیده می‌توان انهدام هر جزء را در طول ۲۵۰۰ سال محاسبه نموده و قطعات معدوم و مجهول را باز شناسایی نموده و نسبت به بازسازی و احیای آن اقدام نمود.

معبد کنگاور نیز دارای اجزا و عناصری است که در دوره کلاسیک و سبک دوریک ارزیابی شده و دارای نسبت‌ها و قواعد معماری معینی می‌باشد. اینک در این میدان با در دست داشتن قطر ستون می‌توان ارتفاع سه جزء آن را به تقریب محاسبه نمود. برحسب قطر دیوارهای ستون‌دار چهاروجهی 18.5 متر نیز می‌توان قطر دیوارهای چهاروجهی میانه صفه را محاسبه نمود که 9.32 متر است. فواصل ستون‌ها برابر 3.55  است که با ارتفاع سه جزء ستون یکسان است که 3.55  متر می‌باشد. تمام قواعد و نسبت‌های رعایت شده در بناهای تخت جمشید و عصر کلاسیک یونان در بنای معبد آناهیتا رعایت شده است. معماران بناهای آکروپلیس بر حسب نوشته‌ها و الواح برجای مانده شناسایی شده‌اند، ولی در صخره مقدس کنگاور تا امروز هیچ گونه نشانه‌ای و اسمی از معماران این بنا به علت فقدان مدارک مکتوب وجود ندارد.

در این معماری ستون و سرستون و پایه ستون و دیوارها راست‌گوشه‌اند و برخلاف بعضی عقاید و نظریات ایران در هیچ‌گونه قطعه‌ای که دارای قوس و اجزا مربوط به آن باشد در بنای اصلی چهاروجهی به دست نیامده است، زیرا قوس و پاکارقوس و کلاف قوس مربوط به سبک معماری پارتی هترا است، که در تاق گرا و بناهای دوره پارتی هترا می‌توان آن سبک را مشاهده نمود که قوس از اجزا رومی است که از ابتدای سده اول میلادی متداول گردیده است.
در سده اول میلادی و زمانی که پارت‌ها کاملا از زیر نفوذ یونانی‌ها بیرون آمده و با رومی‌ها روابعد فرهنگی، بازرگانی و سیاسی برقرار کردند، در بناهایی با سطوح افقی و راست گوشه عهد کلاسیک تجدیدنظر شد و ترکیبی از بناهای کلاسیک یونانی و قوس‌های رومی به وجود آمد که نمونه بارز آن بناهایی با قوس و تاق رومی می‌باشند. تاق گرا در سر گردنه پاتاق و در کنار چشمه آبی جهت کاروان‌هایی که کالای ابریشم را از ماچین (سیان) به مناطق رومی و یونانی می‌بردند ساخته شده است.
پیکره بنا کلاسیک و دو پاکار قوس و قوس آن ملهم از بناهای پارتی ـ رومی است. هم‌زمان احداث تاق گرا، تاق قوسی مضاعفی را با دو پاکار قوس و یک کلید قوس در بخش غربی معبد آناهیتا و خارج دیوار پارتی‌ها ساخته و الحاق نمودند. سکو و کف و بقایایی که تاق مضاعف مذکور بر آن‌ها ساخته شده و الحاق گردیده هم‌چنان بر جای مانده است، منتهی مرمت گران حفظ و احیا در پی‌گردی زیرساخت تاق مضاعف الحاقی و مکان‌یابی آن دچار سهو شده‌اند.

معماری پارتی از ابتدا بنا به زیست بوم مناطق استقرارشان از قطعه سنگ‌های خوب‌تراش ساخته شده و از ستون‌های نوع دوریک استفاده نموده‌اند، ولی از ابتدای سده اول میلادی در بین ستون‌ها یک و یا چند قوس را به وجود آورده‌اند. در بیشتر نقاطی که پارت‌ها حاکمیت مطلق خود را باز یافتند، بناهای کلاسیک پارتی- رومی را در هم آمیختند و در بناها ایجاد قوس و تاق هلالی نمودند و در طرفین قوس‌ها ستون‌های کاذب و چسبیده به دیوار را قرار دادند، مانند بناهای هترا (الحضر، بنای خورشید آتارگاتیس، گارئوس و اوروک در بین النهرین که از نظر فن معماری مشابهت‌های بسیاری بین ابزارکاری حجاری‌های معبد آناهیتا و تاق گرا و هترا وجود دارد. تاق گرا مانند آناهیتا با تخته سنگ‌های بزرگ متساوی الوجوه و اتصال بلوک‌ها با یکدیگر با بند و بست‌های آهنی و سرب و در ملاط گچ شکل گرفته است. افزاربندی‌های هر دو اثر در جای‌گذاری قطعه سنگ‌ها مشابه است. گیلویی‌های آتنی آسیایی دهان‌گشاد که در هر دو معماری به کار گرفته شده‌اند، از نظر نوع ابزارکاری (تیشه‌ها) و تعداد دنده‌ها (ضربه‌های تراش) یکسانند. افزاربندی این دو بنا را در پالمیر روی بلوکهای سنگی متعلق به معابد قرن اول میلادی را نیز می‌توان مشاهده نمود. در این‌جا نیز ستون‌های نوع دوریک کنگاور بر پایه‌ها استوار شده‌اند. در حالی که ستون‌های نوع دوریک «پارتنون» و «دورااوروپوس» با قواعد یونانی بدون پایه‌ستون کار شده‌اند. بسیاری از باستان‌شناسان، تاق گرا را از دوره ساسانی پنداشته‌اند! زیرا طرح بازسازی فلاندن کست در اثر فقدان دو ردیف گیلویی‌های فوقانی و دندانه‌ها و کنگره‌های مکلل رأس تاق که ساقط شده و به اعماق گردنه سقوط کرده بودند، ناقص و نیمه کاره ترسیم شده و ایجاد شبهه کرده است.

ابزارهایی که در جهت تراش و سایش سنگ‌ها در کاوش‌های کنگاور یافت شده، مشابه آن‌ها در کاوش‌های تاق گرا به وسیله نگارنده به دست آمده است، بنابراین بر خلاف نظر پاره‌ای از صاحب نظران، بنای تاق گرا مانند کنگاور از دوره پارتی است با این تفاوت که فضای آرمانی معبد آناهیتا در زمان حکومت هخامنشیان و سپس سلوکی‌ها – پارت‌ها به صورت معبد (آرتمیس) ساخته و تکمیل شده که پس از استقلال سیاسی پارت‌ها، این معبد معروف به آناهیتا شده است.


تاق گرا

تاق گرا در ابتدای سده اول میلادی کنار جاده کهن شاهی و تاریخی شمال غرب ایران ساخته شد و از همین زمان به جاده ابریشم معروف گردید که مشرف به گردنه پاتاق، بین کرمانشاه و قصر شیرین و در چهل کیلومتری آن قرار گرفته است. گردنه پاتاق که بنای مذکور را در بالای خود دارد پیچ در پیچ تا پایین دره امتداد یافته است. عرصه سازه تاق حدوداً ۱۸۹۵ متر از سطح دریا بلندتر است. سال‌ها پیش از این اداره راه استان کرمانشاه مسیر جاده قدیم را که از جلوی تاق گذشت، تغییر داد و راه آسفالته جدیدی را دورتر از آن آماده بهره‌برداری نمود و اینک تاق در مسافتی بالغ بر ۱۵۰ متری در زیر جاده جدید قرار گرفته است. قسمتی از جاده قدیم در حول و حوش تاق پس از کاوش‌های باستان شناسی نگارنده از غلاف خاک بیرون آمد که بستر آن سنگفرش و کناره‌های آن در محل بریدگی‌های دره، دارای دست اندازها و سایر عوارض غیر متعارف است که با دیواره‌هایی از لاشه سنگ زیر سازی شده و استحکام یافته بودند.

تغییر مسیر جاده اگرچه بنای تاریخی را به انزوا کشید ولی حفاظت آن را تأمین نمود، زیرا قبلاً تحت تأثیر حاصل از تردد ماشین‌های سنگین، تاق مذکور در معرض تخریب کامل قرار داشت. دو رشته لوله نفت منطقه غرب نیز از زیر بستر تاق عبور می‌نمود که مشکلاتی را فراهم آورده بود که پس از جابه جایی جاده، مسیر لوله‌ها نیز تغییر یافتند. دقیقاً معلوم نیست که جاده مذکور در چه زمانی ساخته شده است، ولی موقعیت سوق الجیشی و روابط سیاسی و تجاری ایران در دوره ماد و هخامنشی در مسیر غرب ایران دارای سوابق زیادی است. زمانی که استودان‌ها و کاخ‌های مادی گودین تپه کنگاور، نوشیجان، باباجان و لرستان و نیز کتیبه بیستون و قصرهای اکباتانای همدان ساخته می‌شده‌اند، در هر دو دوره چندین راه از ری به همدان، شوش، بین النهرین، سوریه و آسیای صغیر منتهی می‌گردیده است. بنابر این مسیر جاده غرب ایران شاهراهی ارتباطی بوده است، همین راه‌ها در دوره پارت‌ها تبدیل به بخشی از جاده ابریشم گردید و تجارت این کالا بین شرق و غرب آغاز شد و در سده هشتم میلادی به اوج خود رسید. تاریخ تقریبی افتتاح جاده ابریشم سال ۱۲۱ پ. م. است. ولی به طور کلی در آسیای غربی پیدایش جاده‌های ارتباطی و تجاری در قرن دوازدهم پ.م. ابتدا با اهلی شدن شتر آغاز گردید، سپس کاروان‌هایی از اعراب بین حجاز، یمن، بین النهرین و فلسطین به داد و ستد انواع صمغ و کندر و خرما و عطر پرداختند.

بعدها هند و آفریقا به این راه تجاری پیوسته وانواع ادویه و عاج و پنبه را به بازارهای بین المللی می‌رسانیدند. در سده هفتم پ.م. با ضرب سکه‌های طلا و نقره توسط لیدی‌ها، اقتصاد تجاری از طریق راه‌های آبی و خشکی رونق بیشتری گرفت. یونانیان شراب و روغن و ظروف سفالی را با قلع، روی، سرب و آهن مبادله کرده و گندم را از مصر با کشتی حمل می‌نمودند و به منظور امنیت این تجارت، ناوگانی از کشتی‌های جنگی را به وجود آوردند. ایران زمان هخامنشی بر این گذرگاه‌های آبی و خاکی تسلط داشت ضمن آنکه راهها و جاده‌های بسیاری را احداث نمود و تجارت و ترانزیت کالاها را به انحصار خود در آورد. با تسلط فرهنگ هلنیستی تجارت غله، عاج، فلزات و سایر کالاها به دست سلوکیان افتاد.

پارت‌ها در ۱۲۰ پ.م. ترانزیت کالای ابریشم را در مدیترانه و سوریه که آخرین مرحله این جاده محسوب می‌شد در اختیار گرفتند و مانع رابطه مستقیم یونانیان و رومیان با چین و هند گردیدند که این انحصار عوارض تجاری تا پایان عهد پارتی و ساسانی دوام داشت. بنابراین با توجه به سوابق فوق الذكر، این جاده دارای قدمتی بیش از آن است که تنها به راه ابریشم مختص باشد، ولی تا یافتن مدارک بیشتر می‌توان به یافته‌های موجود اکتفا نمود. در هر صورت احداث تاق گرا و جاده و زیرسازی آن با توجه به عبور و مرور قوافل و کاروان‌های شتر، اسب و استر پایه گذاری شده بود که امروزه شرایط کاملاً تغییر نموده است، زیرا زلزله و تکان‌های شدید ناشی از تردد وسائط موتوری سنگین خارج از تحمل و پایداری سازه‌های قدیم جاده سازی و ابنیه حاشیه‌ای می‌باشد. از طرفی، موقعیت توپوگرافی و شرایط جوی نامساعد و سرد گردنه پاتاق در زمستان و حوادث ناشناخته و کوهستانی و دوری از مراکز شهری باعث گردیده بود تا اجزا و عناصر حجاری تاق در گذر تاریخ به تدریج ساقط شده و رفته رفته در گودی‌ها و اعماق گردنه مدفون گردند، به خصوص که زلزله‌ای در فاصله سالهای ۲۲۴ تا ۲۵۷ میلادی به این تاق آسیب جدی وارد آورده است.

سقف مقوس تاق در اثر زلزله ویران شده و با انباشت برف و باران از هم گسیخته و فشار حاصل از سنگ و خاک تپه پشت آن، منجر به رانش دیوارهای جانبی و سقوط حجاری‌ها گردیده و تپه و توده خاک انباشت شده در روی تاق، بستر مناسبی برای رویش درخت کهنی از بوم منطقه در این بستر آبرفتی با شاخ و برگ‌های گسترده و دل‌انگیز شده بود، که در تصویر سیاحان فرانسوی ۱۸۴۰ میلادی این صحنه، قابل رؤیت است. ساکنان کردنشین مناطق اطراف وجه تسمیه «گرا» را مأخوذ از گور (= گبر) می‌دانند و پاتاق را ترکیبی از پُل و پله + تاق = پای تاق و یا پهلوی تاق تعریف نمودند. کردهای سنجابی و قلخانی و عشایر وابسته به آنان به هنگام کوچ در کنار چشمه جوار تاق اطراق می‌نمایند و به زیارت و تکریم و بوسه بر سنگ‌های تاق پرداخته و دختران و زنان بر شاخه‌های گسترده درخت کهن بالای تاق دخیل بسته و با ادعیه و اوراد، راز گفته و نیاز خواسته‌اند. بقایای شمع‌های سوخته و نوار پارچه‌های رنگین گره خورده بر سر شاخه ها، تماما حامل اشارات و نیازهای درونی و پیام‌ها و رازهایی مکتوم و پنهان است که تا آغاز حفاری و بازسازی بنای تاق باقی مانده بودند.


گزارش‌های سیاحان و باستان‌شناسان درباره تاق گرا (یادمان کنار جاده ابریشم)

اوژن فلاندن و پاسکال کست در ۱۸۴۰ میلادی از تاق گرا بازدید نموده و از جوانب مختلف بنا نقشه‌هایی و از موقعیت نیمه‌پابرجای آن یک طرح بازسازی ارایه داده و تمام تصاویر را به همراه نقاشی زیبایی از صورت کلی اثر و جاده کاروانرو در کتاب خود تحت عنوان مسافرت به ایران» چاپ نموده‌اند. در آن زمان و نیمه قرن نوزدهم بسیاری از حجاری‌های فوقانی و جانبی تاق از گیلویی فوقانی تا کنگره‌ها ساقط و مدفون شده بودند. راولینسون، دومورگان، ساره و هرتسفلد، تاق را مورد بازدید قرار داده و مطالبی درباره آن نوشته‌اند. «هوارت» بنای تاق را یادگار انجام ساختمان راه کاروانرو ذکر کرده است. فلاندن آن را توقفگاه موكب شاهی دانسته و برخی دیگر از شرق شناسان آن را پاسگاه مرزی ثبت نموده‌اند. «آرتور اپهام پوپ» با نقل از دیگران این تاق را معرف شیوه و سبک معماری ساسانیان در مدخل زاگرس دانسته و می‌گوید: «این اثر در سر حد بین النهرین و ایران به معماری مسیحی میانرودان شباهت دارد و تاریخ تقریبی بنای آن را بین قرن دوم و پنجم میلادی حدس زده است».

«رومن گیرشمن» ۱۱ تاق گرا را بنای کوچکی نوشته که طبق طرح ابنیه هتره (مدینه الحجر) ساخته شده و آن را کنار جاده بغداد به کرمانشاه ثبت نموده و با اعتقاد به این که تاق ملهم از معماری اشکانی است، بناهای دوره ساسانی را دنباله معماری عهد پارت‌ها رقم زده که تا پایان قرن سوم میلادی دوام داشته است. وی شاهد می‌آورد که ابنیة مركب از تخته سنگهای بزرگ مقطوع و نیک نصب شده، کماکان تا پایان قرن سوم میلادی باقی ماندند مانند قصر بیشابور که به همین وجه ساخته شده است.

بناهای سنگی دوران پارت‌ها عموما دارای دیوار، حصار، برج و بارو بوده است. در برخی مناطق باروها را از خشت خام و آجر به ارتفاع می‌رسانیدند مانند نقاط کویری و جایی که سنگ وجود نداشت. در مکانی که سنگ پیدا می‌شد دروازه‌ها را به صورت قوس و هلال در می‌آورند مانند دروازه هترا. به طور کلی از سده اول میلادی معماری پارتی مجموعه‌ای از معماری کهن یونانی و رومی است که اجزا و عناصر را اخذ نموده، دگرگون ساخته و به آن غنا بخشیده و با طرح قدیم و جدید شرقی آن را در هم آمیخته است. در ابتدا پارتیان ستون را از یونانیان گرفتند و در بناها آن را به کار بردند ولی در سده اول میلادی دیگر ستون از عوامل اصلی ساختمان محسوب نمی‌شد، بلکه تنها به ضرورت از آن استفاده می‌کردند و آن زمانی بود که ستون در جلوی تالارهای مرکزی قرار داده می‌شد که سقف آن با تاق قوسی و ضربی شکل می‌گرفت و به صورت ایوان در می‌آمد. این آغاز تاریخ تکوین ایران است که در معماری ایرانی سبک جدیدی را جانشین سبک قدیم نمود. ابتدا یک ایوان و سپس در ایران که در نهایت تبدیل به بناهای سه ایرانی و چهار ایوانی گردید و این طرح در دوره اسلامی به صورت مساجد چهار ایوانی تجلی یافت.

چون خانه‌های پارتی با خیمه‌های طبیعی چادرنشینان قوم داهه واقع در استپ‌های شمال شرقی دریای کاسپین پیوستگی داشت، احتمالاً ابداع ایوان و به کار گیری آن در معماری کاخ آشور به دست پارت‌ها ملهم از فضای قدای؟ چادرهای این قوم بوده که از یک طرف باز می‌شده است. چون بنیان سنگی و جدا افتاده تاق گرا کالبدی وابسته به جاده بوده، تنها دارای یک محوطه و فضای ایوان مانند و جلو گشاده منفرد است که با قوس و هلال به صورت فعلی در آمده است، در حالی که ساختمان آشور، هترا، نسا، هم کاخ، هم پرستشگاه و هم مجموعه‌ای شامل بنیان‌های سیاسی بوده است.


ابعاد و اندازه عناصر معماری تاق گرا
سابقه و قدمت


ارتفاع سکوی مدخل تاق گرا از سطح زمین و نقطه صفر ۱۲۰ سانتیمتر و ارتفاع از کف تا زیر قوس ۵۹۲ سانتیمتر و از پر قوس تا زیر گیلویی اول ۱۲۰ سانتیمتر است. ارتفاع گیلویی اول ۶۰ سانتیمتر است. سپس حجاری‌های گیلویی دوم است به ارتفاع ۸۰ سانتیمتر و بالاخره بالاترین بخش حجاری‌ها، عبارت از کنگره‌ها و دندانه‌های مکلل است با ارتفاعی معادل ۹۲ سانتیمتر که در مجموع، ارتفاع تاق گرا ۱۰۶۴ سانتیمتر است. عرض مجموعه منظر تاق در پایین ترین بخش ۷۹۰ سانتیمتر و عرض دهانه تاق ۴۳۰ سانتیمتر و دو جرز جانبی تاق هریک ۱۸۰ سانتیمتر و عمق تاق ۳۱۰ سانتیمتر است. سطوح جانبی تاق هریک ۴۸۶ سانتیمتر عرض دارند.

با توجه به سقوط عناصر حجاری فوقانی تاق «فلاندن- کست» در ۱۸۴۰ میلادی این بنا را فاقد گیلویی و کنگره‌های فوقانی ترسیم نموده، و طرح بازسازی مذکور را با سقف دو شیب ارایه داده‌اند. در نتیجه باستان‌شناسان قرن بیستم براساس فقدان اجزا فوقانی از گیلویی دوم تا کنگره‌ها و طرح ناقص و اشتباه بازسازی، در قدمت، کاربرد و نظرات خود دچار سهو شده‌اند، و الا که با توجه به سوابق قوس و هلال در معماری دوران اشکانیان بخصوص در هترا و اوروک، تاق گرا را بایستی در گروه و شیوه و سبک معماری خاص خود مورد ارزیابی قرار می‌دادند. .

قوس و هلال پاویون قلعه ضحاک در کوهستان‌های میانه نیز با قوس تاق گرا قابل مقایسه است. سردر بنای آشور، دروازه و سردر بنای هترا و اوروک و پرستشگاه گاریوس واقع در بین النهرین، و بناهای دیگر از جمله پرستشگاه خدای آفتاب در هترا یکی از قوس‌های مسلم و قابل قیاس با قوس و پایه‌های اتکا آن در تاق گرا را نشان می‌دهد. در هترا و در دوره تسلط فرهنگ هلنیستی و سامی، ابتدا بخش عمده پرستشگاه با دو رشته ایوان آجری قرینه شکل گرفته بود. در ابتدای سده اول میلادی که پارت‌ها خود را از فرهنگ هلنیستی رها ساختند، مصالح حجاری را به جای آجر به کار گرفتند. ایوان‌های آجری مبدل به تالارهای تاق هلالی شش‌گانه شد که در دو گروه مساوی برابر هم قرار گرفتند. در هر گروه یک ایوان کوچک با یک بالاخانه را در هر جانب به بناهای اصلی پرستشگاه افزودند و سطوح صاف و صیقلی پرستشگاه را با حجاری‌ها و کنده کاری‌ها و ماسک‌های تئاتر در اطراف تاق مقوس آراستند که در تمام طول این نماکاری‌ها، نیم ستون‌های گرد و برجسته و تاقن‌ماها، کار شده بودند.

قوس‌های تالار و آرامگاه‌های پرستشگاه آفتاب هترا و حجاری‌های پاکار قوسها تماما مشابه قوس و سنگ پاکار تاق گرا و یا بالعکس، این نوع عناصر در تاق گرا مشابه عناصر بناهای هترا می‌باشند که قطعات سنگ‌های قوس در یکدیگر قفل و بست می‌شده‌اند، حجاری‌های پاکتراش دو نمای جانبی (درونی و برونی) به وسیله یک جدار میانی مرکب از لاشه سنگ و ملات گچ پر شده و دو پوسته حجاری‌ها را به هم پیوسته است. ساختمان سازی با بهره‌گیری از دو نمای درونی و برونی و جداره لاشه سنگ و ملات گچ هم در تاق گرا و هم معبد آناهیتای کنگاور و هترا از یک شیوه و مکتب معماری پیروی نموده‌اند. بنابراین، تاریخ احداث تاق گرا با قوس و هلال برابر تاق و قوس و هلال در بناهای پارتی هترا طی سده اول میلادی به انجام رسیده است.

مقایسه بین عناصر و اجزا معماری تاق گرا و تاق مضاعف ویرانی در کنگاور
طرح بازسازی


در پایان فصل کاوش‌های سال ۱۳۵۴، نویسنده این سطور یک قطعه حجاری ناشناخته و منفرد پاکار قوس، مشابه پاکار قوس تاق گرا را درست در آخرین نقطه کنج جنوب غربی دیوار ستون دار جنوبی کنگاور ضمن کاوش از زیر خاک بیرون آورد، ولی چون در آن هنگام حمام حقیقت (بنای جدید خریداری شده) هنوز تخلیه نشده بود تا کاوش با چرخشی ۹۰ درجه به بخش باختری کشیده شود، موقتاً حجاری منفرد و ناشناخته تا تخریب و حذف حمام حقیقت و ادامه کاوش و پیدایش عناصر دیگری در رابطه با سنگ مذکور، کنار نهاده شد.
در سال ۱۳۵۷ یکی از اعضاء کنگاور مأموریت یافت تا کار کاوش و بازسازی را به استقلال ادامه دهد، سنگ پاکار قوس فوق الذكر و عناصر حجاری دیگری شامل: گیلویی، پایه ستون، ستون و سرستون» دو نبش گوشه یا کنج جنوب غربی دیوار ستون دار را که از زیر خاک بیرون آمده بود مورد توجه قرار داده و طرح بازسازی تخیلی و ترسیمی را در جبهه جنوبی با دوازده ستون چپ و دوازده ستون راست و موجود به ترتیب زیر ارایه داد:
روی هر سرستون یک حجاری پاکار قوس مضاعف و ترسیمی را مشابه سنگ منفرد و ناشناخته فرض نموده و دوازده قوس را در طرف چپ و دوازده قوس را در طرف راست ترسیم نمود. بدیهی است که با چنین برداشتی، دیوار شرقی با بیست و چهار ستون احتمالی دارای دوازده قوس و دیوار غربی با چهل و هشت ستون احتمالی دارای چهل و هشت قوس می‌گردید؟ با توجه به این که در گوشه جنوب شرقی و شمال شرقی و منتهی الیه پلکان‌های دو طرفه جنوبی هیچ گونه ستون و سرستون دو نبش طی کاوش‌های رسمی به دست نیامده بود، با این وصف طرح بازسازی مذکور در آگاهی نامه شماره ۳۵ سال ۱۳۵۷ ارایه گردید که دارای این عناصر خیالی و ترسیمی بود؟ بازسازی تخیلی مذکور متضمن نظریه تازه و نوظهوری نیز شده بود که اولاً موضع نگاری مورخ یونانی، ایزیدور خاراکسی را که طی کتاب تاریخی خود تحت عنوان ایستگاه‌های پارت، معبد آرتمیس آنائی تیس را در سده اول میلادی در کنکوبار (=کنگاور) ثبت نموده زیر سؤال برده و مورد تردید قرار داده و بنا را بدون هرگونه اجزا و عناصری، قصر خسرو پرویز؟ دانسته بود! ثانیاً معجزه نموده و با دو قطعه سنگ پاکار قوس بیست و چهار قوس را در جبهه جنوبی باز ساخته بود. پنج سال پس از وی، عضو سابق کنگاور در ۱۹۸۱ میلادی مقاله‌ای کاملا مشابه، ولی با تفصیل بیشتری را در مجله A.M.I باند چاپ کرد. البته با این تفاوت که در بخش فوقانی و بر فراز قوس‌ها، کنگره‌ها و دندانه‌های مكلل تاق گرا را افزوده ولی نتیجه گیری وی نیز مشابه طراح و ترسیم کننده نخستین، تبدیل معبد آرتمیس به کاخ خسرو پرویز بوده است! بدون آن‌که کوچکترین اثری از عناصر معماری قصر موصوف و یا موهوم خسروی دوم (خسرو پرویز) در بالای صفه ضمن حفریات یافته شده باشد.


یافته‌های نوین در کنگاور

 در سال ۱۳۶۷ با ادامه کاوشها، سنگ پاکار قوس دیگری (چپ) در همان گوشه جنوب غربی از زیر خاک بیرون آمد که تنها به عنوان یافته‌های نوین در مجله میراث فرهنگی گزارش گردید و سپس در سال ۱۳۶۹ طی مقاله‌ای به وسیله زنده یاد مهریار در مجله اثر ۱۸ و ۱۹ چاپ شد و طرح بازسازی با قوس‌های مکرر جبهه جنوبی را مردود اعلام نمود.
نگارنده با توجه به یافته‌های جدید و معاینه و عکس برداری از گوشه جنوب غربی در جنوبی ترین نقطه، طی همایش کنگاور که از ۱۵ تا ۱۷ شهریور ماه ۱۳۷۷ تشکیل گردیده بود، طرح بازسازی را به صورت یک تاق الحاقی با دو قوس بشرح زیر پیشنهاد نمود:
۱ـ در کنج و گوشه بیرونی و باختری دیوار ستون‌دار، درجنوبی ترین نقطه، تاقی مشابه تاق گرا، بنا به شواهد معماری در ابتدای سده اول پ. م. الحاق شده است، که دو قطعه حجاری مشابه تاق گرا چنین الحاقی را گواهی می‌نمایند؛
٢ـ  دهانه مقوس تاق، روی به جانب باختر داشته و پشت تاق به دیوار ستون دار غربی تکیه می‌داده است، البته با این تفاوت که کنگره‌ها و دندانه‌های مكلل را مانند تاق گرا فاقد بوده است؛
۳ ـ  یک ردیف حجاری که مربوط به سکوی تاق مذکور است به طول تقریبی سه تا چهار متر در تراز سنگ پایه شرقی ـ غربی ممتد می‌باشد که تصویر آن برداشت شده است؛
۴ـ علاوه بر پیدایش قرینه سنگ پاکار قوس، چندین قطعه دیگر که مربوط به یک تاق مشابه است از زیر خاک آشکار گردیده است؛
5 ـ  کاوش در بخش غربی و بخصوص در حول و حوش جنوب آن کامل نیست و چنان‌چه ادامه یابد و به عمق یک چاه من آزمایشی که سنگ پایه‌های حجاری را در انتهای ۳ تا ۴ متری نشان می‌دهد برسد موضوع بهتر روشن خواهد گردید؛
6 ـ  تاق الحاقی در جنوبی ترین بخش غربی ایجاد گردیده است و بالاتر از آن به فاصله پنجاه متر، سازه‌های دیگری نیز وجود دارد که از جمله یک سکو با بدنه‌ای نیم دایره است که بایستی در آن تأمل شود؛
۷ ـ طرح بازسازی فرضی ترسیمی ۹۶ قوس در سه جبهه شامل ۲۴ قوس در جبهه جنوبی (طرح بازسازی ترسیمی) و ۴۸ قوس خیالی در جبهه غربی و ۲۴ قوس خیالی در جبهه شرقی، مستلزم بازیابی حدود لااقل نیمی سنگ پاکارقوس بوده است. بدیهی است که با در دست داشتن تنها یک قطعه سنگ پاکار، طرح بازسازی از واقعیت به تخیل گراییده است؛
۸ ـ در تاق گرا سنگ‌های پاکار قوس به قرینه در دو جرز جانبی تکیه‌گاه مناسبی برای استحکام و قفل و بست قطعات قوس ایجاد نمودهاند. طرح بازسازی (خیالی ـ ترسیمی) در کنگاور، سنگهای پاکار قوس مضاعف را روی سرستون‌هایی قرار داده که جاسازی‌های مثبت و منفی آن‌ها محل قفل و بست بالشتک‌ها و تخته پوش‌های قالبی روی سرستون‌ها بوده‌اند، زیرا رویه و سطوح سرستون‌ها با برآمدگی و فرورفتگی‌ها به هیچ‌وجه تکیه گاه مناسبی برای قراردادن پاکار قوس‌ها نبوده است.


کاربرد معماری تاق گرا

در صفحات قبل موقعیت راه‌های سوق الجیشی کهن، تجاری ابریشم و سوابق آن در منطقه غرب ایران از: ری، همدان، کرمانشاه، پاتاق، بین النهرین، سوریه و آسیای صغیر و سواحل مدیترانه مورد بررسی قرار گرفت. کاوش‌های باستان‌شناسی نگارنده در سالهای ۱۳۵۲ و ۱۳۵۳ در جستجوی حجاری‌های ساقط شده از بخش‌های فوقانی تاق گرا در جاده و دره پاتاق سپری گردید و یافته‌ها که بیش از یکصد قطعه سنگ در ترکیبات متفاوت بودند، به کنار تاق منتقل گردیدند تا در سال ۱۳۵۴ طی بازسازی معماری در جایگاه اصلی خود استقرار یابند.

در کاوش‌های اطراف تاق، هم‌چنین جاده سنگفرش شده که به جاده شاهی معروف بود. از حجاب خاک سربرآورد و مورد بررسی قرار گرفت. جاده مذکور به ترتیب در دوران‌های ماد و هخامنشی با توجه به وجود و تراکم آثاری از این دو سلسله در منطقه غرب ایران بسیار معتبر بوده و در روابط سیاسی و تجاری مورد استفاده قرار می‌گرفته است.

شاهان اشکانی در اواخر سده دوم (۱۲۱ پ. م. ) با صدور ابریشم چینی از مبدأ شهر سیان واقع در حواشی رود زرد و گذر کاروان‌های این کالا از شهرهای اطراف واحه تاریم مانند ختن، برج سنگی تا شکورگان، تورفان، کاشغر، سغد، بلخ، مرو، دامغان، قومس، ری، همدان، کنگاور، کرمانشاه به بین النهرین و سوریه و کشورهای یونانی و رومی، روی موافق نشان دادند و راه ترانزیت این کالا را در سرزمین‌های غربی به کنترل خود در آوردند که بسیار سودآور بود. ضمناً کوشش بسیاری به عمل آمد تا این تجارت با مرمت راه‌های قدیم و گشودن راه‌های جدید و هدایت آب چشمه‌ها و سراب‌ها به کناره‌های آن دارای رونق گردد. ایجاد برجها و تاقها و افروختن مشعل و آتش مقدس بر بالای آن‌ها معادل مکان‌های مذهبی، به این بناها ارزش تقدس بخشید. گشودن پاسگاه‌های راهداری، مرزی و ساخت و ساز جایگاه‌هایی برای اخذ عوارض، تأمین امنیت راه و تجارت و فراهم نمودن تسهیلات و توجه به کمبودها و رفع موانع و مشکلات، در جهت ارتباط تجاری بین شرق و غرب که در حقیقت بزرگترین روابط بازرگانی بین المللی گردید، در دوران پارت‌ها به وجود آمد، به نحوی که ایزیدور خاراکسی جغرافیانویس یونانی از مسافات راه و بناها و معابد و کاخ‌ها و سایر بنیادها در کتاب خود وقایعی را از دوره پارت‌ها ذکر نموده است.

بنای تاق گرا با همین هدف بنا به شواهد یاد شده در اواخر سده دوم پ. م. در کنار جاده ابریشم در بلندی‌های گردنه پاتاق احداث گردید و مشعل افروخته و آتش مقدسی در سقف آن همواره روشن بود تا کاروانیان شب‌ها از دوردست‌ها راه را تشخیص دهند، در کنار تاق و پای چشمه آن بیاسایند و حیوانات خود را تعلیف و تیمار نمایند و چنان‌چه معتقدات مذهبی دارند در مقابل مشعل فروزان آن به نیایش و عبادت بپردازند.
معبد آرتمیس یا آناهیتای کنگاور نیز بنا به نوشته ایزیدور خاراکسی در سده اول میلادی در دوران پارت‌ها دایر بوده است. ولی معبد مذکور که در شهر بزرگ کنکوبار واقع گردیده، مجموعه‌ای دارای مراکز معتبر حکومتی، اداری، سیاسی و نیز کاوش‌ها و پژوهش‌های باستان شناسی و احیا معماری معبد آناهیتا ـ کنگاور و تاق گرا بنگاه‌های تجاری و ضرابخانه مخصوص بوده و بدون تردید کاروان‌های تجاری ابریشم در این شهر دارای نمایندگی ویژهای نیز بوده‌اند و بنابراین راه ویژه، به بنای ویژه‌ای هم نیاز داشته است.

الحاق تاق مشابه گرا
در کنگاور

 

با توجه به یافته‌ها و شواهد معماری از قبیل دو سنگ پاکار قوس در گوشه جنوب غربی دیوار ستون‌دار کنگاور، مشابه و قابل قیاس با آنچه که در تاق گرا وجود دارد و کشف این عناصر در گوشه غربی و در جنوبی‌ترین نقطه، نگارنده بدون هرگونه احتمال و فرض با اطمینان می‌تواند اظهارنظر نماید که در این نقطه تاقی مشابه تاق گرا در اواخر سده دوم پ. م. احداث گردیده است و این ساخت و ساز بدون تردید به طور همزمان در هر دو میدان انجام پذیرفته است (تصویر ماکت محل الحاق تاق مضاعف مذکور را هم در کنگاور از دو دیدگاه مذهبی ـ اقتصادی نشان داده است).

تاق‌های مشابه مذکور هر دو با یک هدف به وجود آمده‌اند. بنابراین می‌توان پنداشت که تاق کنگاور الحاقی است، که در گوشه معبد و کنار جاده بنیاد گردیده و در سقف آن مشعلی افروخته به عنوان نشانه تاق و جاده و نیز مکانی برای نماز و نیایش کاروانیان و آسودن و تیمار و تعلیف حیوانات به وجود آمده است، مانند برج سنگی تاشکورگان، برج نورآباد بین فهلیان و بیشابور (منطقه ممسنی) که در کنار شاهراه فارس قرار داشته است و بیهوده نبوده که سال‌ها پیش از این «کلایس» این برج راهنمای مسافران و کاروانیان و نیایش آتش را در این اثر تشخیص داد و در طرح بازسازی آن، مشعلی را در بالای برج نورآباد افروخت. قرار دادن مشعل و آتش در بالای تاق و یا برج‌ها از دو دیدگاه آیینی و نشانه جاده قابل تأمل و بررسی است، و با دیدگاهی دیگر برای قوافل و کاروانی که از دوردست‌ها با نگاه و امید بدان جایگاه نزدیک می‌شده، نقش راهنما را داشته است.

بعدها نیز در دوران تمدن اسلامی مناره‌ها، میل‌ها و برج‌ها با همین دو دیدگاه نور در جهت راهنمایی مسافران و مأذنه و آوای بانگ الله اکبر و صلوه به وجود آمدند و جای تاق‌ها وبرج‌های دوران‌های تاریخی را در کنار مساجد و یا دورتر از آن گرفتند.










کمتر














عکس های قدیمی


فردریک جی کلب

ارتنس

ارنست امیل هرتسفل

ارنست امیل هرتسفلد

کتاب باستانشناسی ایران باستان ش 126 الف

کتاب باستانشناسی ایران باستان شکل 126 ب


نقاشی قدیمی


کتاب سفرنامه بایندر


عکس های جدید


چشم انداز ورودی از جنوب شرقی

نمای روبرو

نمای شرقی

نمای غربی


جزییات


قوس اصلی

گریوه و گیلویی

پاکار قوس

تخته سنگ مجاور


چشم انداز جنوبی طاق از شرق به جنوب و از جنوب به غرب



عکس های مرمت

کاوش ها و پژوهش های باستان شناسی و احیای معماری معبد آناهیتای کنگاور و تاق گرا / سیف الله کامبخش فرد





پرونده ثبتی


مطالب مرتبط