خندق

آقای استین… محل قدیمی گور ( خور یا اردشیر خوره) را که در حال حاضر فیروزآباد نام دارد دیدن کرد. این شهر به دستور اردشیر، پیش از رسیدن به پادشاهی ساخته شده بود و حصاری دایره‌ای شکل داشت. ساختن شهرها در حصار دایراه‌ای شکل در زمان اشکانیان بسیار معمول بود. اثر حصار این شهر هنوز روی زمین پیدا است و عبارت است از دو دیوار خشتی که در دوطرف خندقی قرار گرفته در میان شهر تختی ساخته شده و روی تخت ویرانه‌های برجی دیده می‌شود و در کنار برج منار(تربال) یا آتشدانی از سنگ‌های نتراشیده و آهک ساخته شده دیده می‌شود. در طرفین این منار آثار پلکان طاق داری که به صورت مارپیچ تا بالای برج ادامه داشته هویدا است. در آن بالا در هوای آزاد، آتش مقدس را روشن می‌کردند و پرستندگان گرداگرد مناره حضور می‌یافتند. در فاصلۀ تقریبی صدمتر در شمال این منار پرستشگاهی در روی تختگاهی ساخته شده بود که امروز آن را تخته‌نشین می‌نامند. این بنا عبارت از یک چهارطاقی بوده که در آن آتش مقدس را روشن می‌کرده‌اند و روی صفه‌ای برپا شده بود و فقط روحانیان حق نزدیک شدن به آن را داشتند. یک حوض بزرگ نیز به آن مرتبط بود. در خارج شهر آثار دیگری از ساسانیان موجود است.


همچنان که اشاره شد خانه‌های مردم عادی به جهت شیوه معیشت مبتنی بر کشاورزی و دامداری، بیرون از قلعه‌ها قرار می‌گرفت و ساکنان آنها تنها به هنگام بروز خطر در قلاع پناه می‌گرفتند. در این دوره از عوارض طبیعی همچون کره، رودخانه و دریاچه در امر دفاع نهایت استفاده می‌شد و در مواردی اقدام به حفر خندق در پیرامون قلعه و آب بستن آن، می‌نمودند. در دوره هخامنشی به جهت افزایش قدرت و ثروت دولت مرکزی و گسترش قلمرو که شامل حوزه‌های تمدنی بزرگی چون بین النهرین، آسیای صغیر، يونان و مصر می‌شد، معماری نظامی و تدافعی نیز چون دیگر شاخه‌های هنری و فنی پیشرفت بسیار کرد. نمونه‌های معماری نظامی و دفاعی این دوره را در پاسارگاد و تخت جمشید شاهد هستیم. در پاسارگاد مقر پادشاهی کوروش، بقایای یک بنای مستحکم نظامی برجای مانده که به «تل تخت» شهرت دارد و ظاهرا در زمان آبادانی مقر نظامی و محل نگهداری خزانه دولتی بوده‌است(تصویر ش ۱۱)، وسعت، استحکام، شیوه معماری و عظمت بنای تل تخت نسبت به انواع دوره‌های گذشته برتری آشکاری را نشان می‌دهد. آن بخش از دیوارهای دفاعی باقی مانده در تخت جمشید نیز حکایت از تکامل حصارسازی در این دوره دارد (تصویر ش ۱۲)، دیوار دفاعی مزبور برج‌های مستطیل شکل بزرگ داشته که در داخل آن اتاقها و نیز راهروهایی جهت دسترسی به طبقات بالاتر و راهروی بالای حصار تعبیه کرده بودند.
یکی از مسائل مهم در ساخت قلعه‌های کوهستانی مسئله تأمین آب بود. با توجه به بقایای قلعه‌های برجای مانده، این مسئله به شیوه‌های مختلف حل می‌شد. در تعدادی از قلعه‌ها از جمله قلعه الموت، با ایجاد کانال‌ها و آبراه‌های زیرزمینی و به کمک تنبوشه، آب را از چشمه‌ها و نهرهای جاری در ارتفاعات بالاتر به سطح قلعه هدایت میکردند، تعدادی از قلعه‌ها در میان با کنار خود چشمه‌های آب جاری داشتند. در تعدادی دیگر، همانند قلعه لمبسر با ایجاد یک راهرو محصور می‌شده است. خندق دور قلعه به گونه‌ای طراحی و اجرا زیرزمینی، از محل قلعه تا کنار رودخانه، امکان استفاده قلعه‌نشینان را از می‌شد که با اتصال به منبع آب رودخانه و…) در صورت لزوم با آب پر آب رودخانه، حتی در مواقع خطر فراهم می‌ساختند. در تعداد دیگری شده و به مانع مهمی در برابر نفوذ دشمن تبدیل می‌گشت. در تعداد دیگری از قلعه‌ها همانند قلعه فلک افلاک، ارگ بم و قلعه دختر کرمان به ایجاد و آب، حجم خالی خندق خود مانعی مهم در سر راه دشمن و دستیابی او حفر چاه عمین اقدام کرده‌اند. اما در بسیاری از قلاع و در نبود چنین امکاناتی (و در مواردی در کنار چنین امکاناتی) به ایجاد حوضچه‌های ذخیره آب حاصل از بارش، با آب انبارها اقدام می‌کردند. این حوضچه‌ها در در نقاط خاصی از صخره با کوه که آب باران با برف در آن جاری می‌شد، ساخته می‌شدند و در مواردی با ایجاد نهرها و شیارهایی در اطراف آنها، آبهای جاری را بداخل این آب انبارها هدایت می‌کردند.
قلعه‌های جلگه‌ای عموما براساس طرح و نقشه از پیش طراحی شده و شکلی هندسی ساخته می‌شدند و با توجه به ماهیت وجودی از ابعاد، استحکام، ساخت و طراحی متفاوتی برخوردار بودند، عنصر اصلی و دفاعی قلعه‌های جلگه‌ای را خندق و برج و بارو شکل می‌دهد، از این رو توجه ویژه‌ای به این بخش می‌شده است. علاوه بر برج و باروی اصلی، در مواردی خندن و حومه با اراضی مجاور قلعه، توسط حصار دیگری که البته هرگز به استحکام حصار اصلی نمی‌رسید، محصور می‌شده است. خندق دور قلعه به گونه‌ای طراحی و اجرا می‌شد که با اتصال به منبع آب رودخانه و…) در صورت لزوم با آب پر شده و به مانع مهمی در برابر نفوذ دشمن تبدیل می‌گشت، در فقدان آب، حجم خالی خندق خود مانعی مهم در سر راه دشمن و دستیابی او به حصار قلعه، به ویژه انتقال تجهیزات سنگین قلعه‌کوبی میشد. خندق‌ها در ابعاد مختلف اجرا می‌شدند اما به طور معمول ۴-۳ متر عمق و مقدار بیشتری پهنا داشتند. خاک حاصل از حفر خندق در مواردی برای ساخت قلعه مورد استفاده قرار می‌گرفت.
. تعدادی از قلاع گاه بیش از یک دروازه داشتند. این دروازه‌ها در طرفین توسط برج‌های مستحکم دفاعی حفاظت می‌شدند. در داخل این برج‌ها، بالای دروازه و فضای پشت آن اتاق‌هایی برای استقرار نگهبانان ساخته می‌شد. این اتاق‌ها روزنه‌هایی به بیرون قلعه داشتند و ورود و خروج به قلعه را کنترل می‌کردند. در قلعه‌های خندق‌دار، برای عبور از خندق و رسیدن به دروازه، پلی از نوع ثابت با متحرک تعبیه می‌شد. نمونه پل‌های ثابت در ارگ بم دیده می‌شود (تصویر ش ۲۵۹). اما پل‌های متحرک و چوبی که در قدیم به آنها تخته‌پله میگفتند، به گونه‌ای ساخته می‌شدند که در مواقع خطر به راحتی بتوان آنها را برچید و راه عبور دشمن را سد کرد. در برخی از قلعه‌های مجهز و مهم از درهای متحرک دروازه به جای پل استفاده می‌کرد. با این موردی که لانه بزرگ و یک تکه دروازه با دو زنجیر که از سوراخ‌های بالا و دو طرف دروازه بیرون می‌آمد، بر روی خندق می‌خوابید و شبها یا به هنگام خطر با کشیدن زنجیرها پل برچیده و دروازه مسدود می‌شد. زلالی در شعری دروازه قلعه قهقهه را به دهان و



در عراق نیز در برابر تاخت و تاز عربان بیابانی یک رشته استحکامات دفاعی بود (به عربی: خندق سابور). این نیز همانند رشته‌های سابق‌الذکر بود و برای دفاع از حیره و دیگر نواحی عراق از هجوم بیابانگردان بنیاد شده بود. یاقوت می‌گوید که شاپور دوم (309-379) آن (خاکریز یا دیوار) را میان ایران و عربان از بیم حملات ایشان ساخت. برج‌های دیده‌بانی در مرز برای حفظ آنچه به بادیه نزدیک بود بنا کرد و فرمان داد تا خندقی از نواحی سفلای بادیه «به آنچه پیش از بصره و کرانه دریاست» بکنند. در آنجا برج‌ها و دژها برآورد و برج‌های دیده‌بانی ساخت چنانکه آن (خندق) مانعی شد میان ساکنان بادیه و (مردم) السواد. بعضی دیگر کندن خاکریز را به خسرو اول نسبت داده‌اند. اما این چه بسا نمودار گرایش عمومی دوران اسلامی است به انتساب آثار ناشناختۀ باستانی به کسری که نام عام شد برای همۀ پادشاهان ساسانی در میان عربان. بلاذری می‌گوید که عربانی که در کنار خندق می‌زیستند از آن نگاه‌داری می‌کردند و از زمین‌های مجاور آن بی‌پرداخت خراج (مالیات ارضی) برخوردار می‌شدند. با انحلال حکومت لخمیان و جذب آن در دولت ساسانی در 602 خط دفاعی شاهنشاهی تباه شد و ثقبه‌ای در آن پدید آمد که از آن سپاه اسلام رخنه کرد.