دروازه سنگی خوی ( دروازه خیابان / دروازه سلماس)






پلاک دروازه سنگی خوی
گنبد خارجی دروازه سنگی خوی

قوس دروازه سنگی خوی

کتیبه فوقانی دروازه سنگی خوی

سنگ نگاره سمت راست دروازه سنگی خوی

جرز سمت چپ دروازه سنگی خوی

سنگ نگاره سمت راست دروازه سنگی خوی

جزییات بیرونی سقف دروازه سنگی خوی

محل فعلی خندق قدیمی در جنوب دروازه سنگی خوی




این دروازه در جنوب شرقی شهر خوی و جنوب مجموعه بازار و بافت کهنه شهر واقع شده است. دروازه سنگی خوی بخش باقیمانده حصار تدافعی است که با گسترش شهر تمامی بخش های دیگر آن از بین رفته است. تعدادی از محققان تاریخ بنای این دروازه را به دوره ایلخانیان نسبت می‌دهند اما شیوه معماری بنا و این حقیقت که برج و بارو و دروازه های شهر خوی در دوره قاجاریه چندین بار بازسازی شده این احتمال را تقویت می‌کند که دروازه سنگی از ساخته‌های دوره قاجاریه باشد (تصاویر ش ۵۰-۴۷).
نمای شمالی بنا که رو به بازار قدیمی شهر است با آجر ساخته شده اما نمای جنوبی آن (نمای خارجی با سنگ های تراشیده سیاه و سفید و ترکیبی موزون و هماهنگ ساخته و نماسازی شده است (تصاویر ش۴۷ – ۸ ).
بر بالای جرزهای طرفین ضلع جنوبی دروازه، نقش دو شیر حجاری گردیده است. قسمت فوقانی ورودی از بیرون (جبهه جنوبی) دارای دو قوس زیبا و نیم دایره است در حالی که قسمت شمالی و آجری آن، در نوس جناغی دارد.
دروازه سنگی شهر خوی که به طرف سلماس باز می‌شود، یکی از چند دروازه قدیمی شهر است که در باروی قدیمی خوی جای می‌گرفته است. به احتمال زیاد این دروازه درهای آهنی با چوبی مستحکم داشته است. از برج و باروی خوی متاسفانه به دلیل گسترش شهر هیچگونه آثاری برجای نمانده اما تاریخچه آن و نیز نقشه ارزشمند شهر و برج و باروی آن، که در دوره قاجار و توسط روسها کشیده شده، برجای مانده و در کتاب «تاریخ خوی، تأليف محمدامین ریاحی آمده است (نقشه ش ۵۱)، دروازه خیابان مورد اشاره در نقشه و ضلع جنوبی شهر ظاهراً همین دروازه سنگی است. برج و باروی شهر خوی از نظر طراحی و ساخت شباهت بسیاری به نقشه قلعه کهنه کرمانشاه دارد(نقشه ش ۳۰۱). براساس متون تاریخی نقشه برج و باروی خوی توسط مهندسان فرانسوی تهیه و توسط معماران ایرانی اجرا شده است. قلعه کهنه کرمانشاه نیز منسوب به دوره افشاریه است و احتمالا با الگوی اروپائی ساخته شده است.
در سال ۱۳۵۶ سازمان میراث فرهنگی، اقدام به مرمت دروازه سنگی خوی نمود. در جریان این عملیات حفاری مختصری نیز در پیرامون دروازه انجام شد که در نتیجه آن بقایای خندق فرا روی دروازه مشخص شد. دروازه سنگی خوی به شماره ۸۰۸ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.

خان حاکم … علی خان … سه سال حکومت کرد … در سال دوم دستور رفع اشکالات راسته بازار خوی را داد. این بازار در دوره احمدخان دنبلی در کمال شکوه و استحکام ساخته بود اما متدرجاً صاحبان دکان‌ها از هر دو سوی سکوها جلو آورده بودند … به نحوی که دوبار قاطر و شتر به اشکال از کنار هم می‌گذشتند. به دستور خان همه را خراب کردند و همان ازاره سنگی قدیم را ملاک قرار دادند…و نیز چون در زمین لرزه ها قسمتهایی از طاق بازار ریخته و به جای آن سقف تیرپوش ساخته شده بود، آنها را همه طاقی کرد…. بالاخره روز خطر فرارسید. در روز چهارشنبه 19 صفر 1336  سالدات‌های روس بازار خوی را سوزانیدند و … پنج ماه پیش هم بازار ارومی را آتش زده بودند و خبر آن خوی را غرق بیم و هراس کرده بود. قلعه‌ای که قبلا احمد خان ساخته بود چهار دروازه داشت:
دروازه چورس رو به شمال
دروازه شوراب رو به شرق که بعدها دروازه محله نامیده شد.
دروازه استانبول رو به غرب
دروازه خیابان  رو به جنوب که برای نمونه هنوز باقی ست.



از کتاب یادواره‌های شهر خوی

از کتاب یادواره‌های شهر خوی
از کتاب یادواره‌های شهر خوی

قلعه خوی عکس از وبلاگ اسماعیل بنیادی

با این رشد و تکامل، ورودی نیز به مثابه یک عنصر اصلی معماری به مفهومی عمیقتر و وسیعتر تبدیل شد که به لحاظ عملکردی وفیزیکی و چه به لحاظ مفاهیم، اهمیت فراوانی یافت تا جایی که آن را دروازه نامیدند. دروازه یک فضای تعریف شده گشت که اهمیتیعامتر از یک فضای خصوصی پیدا کرد و ورود به آن در طول زمان و با استفاده از یک فضای واسطه بهوجود میآمد. از آنجایی کهدر گذشته هر شهر از لحاظ امنیتی در خطر بوده است. بهمنظور کنترل تردد و امنیت شهر در گذشته مرز شهر با محیط اطرافشبهصورت دیوارهای عظیمی جدا میگشت. در این حالت تردد بین داخل و خارج شهر توسط دروازههایی که به دروازههای ورودیشهر مشهور میباشند صورت میگرفت. به جرات میتوان بیان کرد دروازهها نماد اصلی ورودی یک شهر میباشند. دروازهها از دیدگاهفضایی به انواع دروازههای شهری، دروازه مذهبی، دروازه نظامی، دروازه حکومتی، دروازه فضای عمومی و دروازه سمبلیک و نشانهایتقسیم میشوند. همچنین از نظر موقعیت قرارگیری دروازهها بهصورت بیرونی و یا درونب قرار میگیرند. از آنجایی که دروازهها ازاهمیت خاصی در گذشته برخوردار بودهاند میتوان از کارکرد آنها به کارکرد ارتباطی، کارکرد دفاعی و امنیتی، کارکرد اقتصادی وکارکردهای اجتماعی اشاره نمود.
بازار به عنوان یکی از مهمترین عناصر شهری در ایران، نقش منحصر به فردی در سازمان فضایی آن داشته است. بازار به عنوان یک فضای شهری و نه یک مرکز اقتصادی توانسته بود در کنار عناصر دیگری چون مسجد جامع، امامزاده، مدارس، کاخ ها یا مقر حکومتی و دروازه ی شهر در مرکز شهر یا ارتباط دهنده دروازه ی شهر با مرکز شهری از اعتبار خاصی برخوردار گردد. نقش، کارکرد و شکل بازارهای قدیمی در طی تحولات تکوینی شهرها با تغییرات اساسی مواجه شده اند. تقابل و تناقضات میان کارکرد ها و نیازهای جدید با کالبد و کارکرد بازار قدیمی موجب مداخلات می شود، ولی مداخلات بدون برنامه باعث مخدوش شدن کالبد و روابط بازارها شده است و بازار خوی نیز از این جریانات مستثنی نبوده است. احداث خیابانهای عمود بر راسته بازار، مجموعه بازار را دچار تغییراتی کرده است و مسائلی را در ارتباط با خود بازار و اقتصاد آن مطرح ساخته است. پژوهش حاضر با شناخت وضع موجود بازار و شناسایی مسائل و مشکلات و امکانات موجود در محدوده بازار تاریخی شهر خوی راهکارهایی بر اساس رویکرد فرهنگ- مبنا برای باز آفرینی مجموعه بازار خوی ارائه می دهد. باز آفرینی فرهنگ- مبنا با بهره گیری از مفهوم فراگیر فرهنگ و رویدادهای فرهنگی، به عنوان تسهیل کننده جریان باز آفرینی و ارتقاء عامل اقتصادی در قالب انواع فعالیت های مرتبط با هنر و فرهنگ صورت می گیرد. این پژوهش از نوع پژوهش های کاربردی میباشد که با روش تحقیق تفسیری-تاریخی کار شده است و برای گردآوری اطلاعات علاوه بر مطالعات کتابخانه ای، به بررسی نقشه ها و عکسهای قدیمی و مطالعات میدانی نیز اقدام گردیده است. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که بافت تاریخی مورد نظر با در برداشتن آثاری از مبادی تاریخی، فرهنگی و آئینی می تواند با تزریق فرهنگ به عنوان عامل برون زا به چرخه باز آفرینی وارد شود و با احیاء و استفاده تطبیق یافته از ساختارهای تاریخی بازار، مرکز شهری سرزنده تر و از لحاظ اقتصادی پررونق تری را برای شهر ایجاد نمود
خوی شهریست بس کهن در موقعیتی استراتژیک از سرزمین ایران و با اهمیت بسیار در سیر تاریخ تحولات آن، در اهمیت آن همین بس، که در تاریخ باستان تمدن‌های قدرتمند کهن چون اورارتو، کردوئن، ارمن، آشور و سکایی آن‌را در برگرفته و به جهت تصاحب آن جنگ‌ها کرده‌اند چرا که خوی در موقعیتی سوق الجیشی، و هم بر تقاطع جاده پرنفع ابریشم قرار گرفته و بسیار حاصلخیز بوده، امروزه نیز هر یک از آن تمدن‌ها در این شهر ردپایی به یادگار گذارده‌اند؛ اما اهمیت خوی در دوره بعد از اسلام نمایان‌تر بوده چرا که آن، محلِ کشمکش‌های داخلی و جنگ‌های قدرت‌های خارجی با ایران بوده که به عنوان نمونه‌ای از خروار می‌توان به جنگ صدقه با خلیفه عباسی، سلاجقه با روم، جنگ جلال‌الدین خوارزمشاهی با اتابکان و هم ایوبیان، جنگ مغولان و خوارزمشاهیان، و از همه مهم‌تر جنگ چالدران و از آن، به مقر جنگ‌های بعدی با عثمانی و روس و ارامنه در این دیار یاد کرد. همه این تحولات در دستاوردهای این شهر، بویژه هنر و معماری تاثیری ژرف و مهمی داشته است چرا که علاوه بر تاثیر پذیری، ضربات سهمگینی نیز متحمل گشته است. از طرفی همین التقاط با توجه به سیر تحولات تاریخی (بخصوص پس از اسلام) سبب شده آثاری از هنر در شهر خوی آفریده شود که نمونه ی آن در هیچ یک از شهرهای ایران دیده نمی شود؛ برای نمونه دروازه سنگی یا کلیسای سوپ سرکیس، برج شمس یا مسجد مطلب خان. غنی بودن هنر در شهر مزبور نتیجه‌ای روشن از آن روزگاران تواند بود.


از مهمترین مسایل تاریخ ایران، روابط حکومتهای محلی و ایلات و عشایر و خاندانهای مناطق مختلف کشور با دولت مرکزی است. آنچه در این نوشتار در نظر بوده، توصیف و تبیین جایگاه و کارکرد یکی از خاندانهای کرد ایرانی در عرصه حکومت محلی و تعامل با دولت مرکزی است. در این نوشتار، سعی بر این است تا برخی ابعاد و زوایای مرتبط با حکومت محلی خاندان دنبلی بررسی و تجزیه و تحلیل گردد. این تحقیق به روش اسنادی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و استناد به اسناد و مدارک موجود انجام شده و از جمله یافته ها و در یافته های آن می توان به این نکته اشاره کرد که خاندان دنبلی در مقام امرای حکومت محلی دنبلی در منطقه خوی و سلماس و تبریز، دست کم از زمان شاه تهماسب صفوی دارای تاریخی مستند و روشن است. در زمان شاه عباس اول نمود بیشتری یافته، در اواخر صفوی کم رنگ می شود. در فاصله بین صفویه تا قاجار، امرای خاندان دنبلی در مقیاسی گسترده تر و به گونه ای بارز به ایفای نقش در مسائل داخلی و خارجی کشور می پردازند و حکومت محلی این خاندان از اقتدار بیشتری برخوردار می شود. با روی کار آمدن سلسله قاجار، امارت این خاندان رو به افول می رود و در نهایت، در نخستین سالهای ورود عباس میرزا به آذربایجان در مقام ولی عهدی، عمر این امارت محلی به پایان می رسد. برخلاف برخی فرضیه هایی که قوم کرد را به واگرایی و تجزیه طلبی متهم می کند، این مقاله نشان می دهد که خاندان دنبلی، به عنوان یکی از خاندانهای اصیل و برجسته کرد، در عرصه های گوناگونی، از جمله ادب، فرهنگ، عمران و آبادی، سیاست داخلی و روابط خارجی نقشی موثر، اساسی و انکارناپذیر در تامین امنیت، اهداف، وحدت و منافع ملی کشور ایفا کرده است.

مطالب مرتبط