چاپارخانه




فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی




ايرانيان نخستين ملتي در تاريخ بودند كه به همت داريوش اول، اقدام به تاسيس چاپارخانه منظم كردند.
به گزارش «ميراث خبر»، ايرانيان را موسس سازمان منظم ارتباطات گسترده پستي در جهان باستان شمرده اند. بر اساس نوشته ها و اسناد مورخين ايراني و خارجي، ايرانيان نخستين ملتي در تاريخ بودند كه اقدام به تاسيس چاپارخانه منظم كردند. گفته اند داريوش اول هخامنشي بنيانگذار چاپار و چاپارخانه و به عبارت امروزي پست جهان بوده است. گزنفون، مورخ يوناني كه در سال 401 قبل از ميلاد، فرماندهي 10 هزار سرباز يوناني را براي جنگ با اردشير هخامنشي به عهده داشته، در مورد چاپارهاي ايراني مي نويسد: «درنا هم نمي تواند به سرعت چابك سواران چاپارخانه هاي ايران پرواز كند.» «محمد رضا شهريور»، كارشناس تاريخ، در پژوهشي با عنوان «چاپارخانه هاي ايران»، علت احداث چاپارخانه ها توسط هخامنشيان را حفظ سرزمين ايران دانسته و مي گويد: «داريوش اول براي ارتباط دايم پايتخت با ايلات و كسب مرتب اخبار به تاسيس چاپارخانه همراه با جاده هاي اصلي و شبكه هاي وسيع ميان راهي در سراسر كشور اقدام كرد.» يونانيان كه بعدها ملل اروپايي دنباله روي تمدن آنها شدند به دليل مجاورت با ايران گسترده هخامنشي از چاپار و چاپارخانه سود فراوان بردند.
نظم و ترتيب روش هاي جا به جايي خبر و مراسلات پستي پس از هخامنشيان در دوره اشكانيان همچنان ادامه داشت. در دوره ساسانيان تشكيلات اداري منظمي پديد آمد كه سبب انسجام سيستم چاپاري شد.
اعراب هم پس از ورود به ايراني براي اداره متصرفات خود سيستم چاپاري ايران را بدون كم و كاست اجرا كردند.
چنگيزخان مغول نيز براي اداره امپراتوري وسيعي كه بنيان گذارده بود، از چاپارها استفاده كرد اما آنها را «يام» نام نهاد. «يام» واژه مغولي چاپار است. شهريور، در خصوص يام خانه ها مي نويسد: «در يام خانه ها تعدادي پيك همراه با اسبان چاپاري با علايم مشخص زنگوله بر گردن جهت رسانيدن فرامين چنگيزي كه آن را «يرليغ» مي گفتند هميشه آماده بودند. «تيردور» و «تير چنگيز» در هر يام خانه وظيفه ارسال پيك هاي ويژه چنگيز و جانشينان او را بر عهده داشتند.» چاپارخانه و ارسال خبر با چاپارها در زمان صفويان و زنديان و اوايل قاجار همچنان مثل گذشته در جريان بود كه عباس ميرزا دست به انجام اصلاحاتي اساسي زد و همه رسم و رسوم گذشته از جمله چاپارخانه ها به دنبال اين فرآيند اصلاحي منسوخ شد. در دوره ناصرالدين شاه، ميرزاتقي خان اميركبير سيستم چاپاري جديدي را بنيان نهاد و دستور تعمير راه ها را صادر كرد. در همين دوره و به دستور اميركبير بود كه چاپارخانه ميبد ساخته شد؛ چاپارخانه اي كه توسط وزارت پست و مخابرات به موزه پست ميبد تبديل خواهد شد. ميبد كه اكنون هم نزديك به دو فرسخ از جاده يزد به اصفهان دور مانده است قبل از ايجاد راه كنوني بر سر مسير و راه واقع بود و هنوز چاپارخانه آن پابرجاست. اين چاپارخانه از بناهاي دژگونه دوره قاجار است كه شامل كاروانسراي صفوي يخچال خشتي عظيم و آب انباري با تاريخ 1070 ه.ق و بخشگاه بسيار كهن كثنوا، است. چاپارخانه ميبد يكي از مراكز عمده پستي و چاپاري قديم است كه در مسير راه باستاني ري _ كرمان قرار داشته و از دوران هاي باستان تا پهلوي اول مورد استفاده بوده است. بناي قلعه مانند چاپارخانه در كنار شاه راه قديم و پشت دروازه غربي ميبد واقع شده و چون چاپارخانه ها مركز تحويل و احيانا نگهداري و حفاظت امانات دولتي و پيام ها و نامه هاي محرمانه و مهم بوده اند، ساختمان آن به صورت دژ و قلعه ساخته شده است، تا حفاظت و دفاع از آن به راحتي مسير باشد. اهميت اين چاپارخانه را مي توان از برج ها، ديوارهاي بلند، روزنه هاي ديده باني، تيركش ها و موقعيت خوب دفاعي آن دريافت. كنگره هاي بالاي برج ها و ديوارهاي چاپارخانه را سفيد كرده اند، شهريور در اين باره مي گويد: «سفيد كردن سر ديوارها و سر برج ها و انجام اين عمل به طور مداوم و چند باره كه به هنگام مرمت مشخص شد، نشان از اهميت شناسايي آن در تمام طول شبانه روز دارد. رنگ سفيد به خوبي در سياهي شب نمايان است و با توجه به اين مطلب مي توان گفت چاپارخانه ها يكي از معدود پايگاه هاي دولتي با آماده باش شبانه روزي در دوران قديم بوده اند.»
اين بنا كه پس از تاسيس اداره پست كاربري اوليه خود را از دست داده، ساختماني از خشت و گل با پوششي از اندود كاهگل است و در قسمت هايي از سردر ورودي، بخش شرقي بام و پاي ديوارهاي داخل حياط آن آجر به كار رفته است. دو برج مدور در گوشه ضلع ورودي بنا ساخته شده و بر ديوارهاي پيرامون آن كنگره اي نماسازي شده است. اين بنا، با وجود تعلق داشتن به عهد ناصري، از عناصر معماري مادها، پارس ها گرفته تا سبك اقتباسي قاجاريه كه خود تلفيقي است از سبك هاي مختلف اروپايي، استفاده شده است. اين چاپارخانه از 5 سال پيش به صورت متروك در آمده و ويران شده بود. اما انجمن ميراث فرهنگي ميبد به كمك سازمان ميراث فرهنگي و استفاده از منابع مالي مردمي بناي نيمه ويرانه چاپارخانه را بازسازي كرد و وزارت پست و مخابرات قصد دارد با انتقال وسايل پستي قديم و بازسازي شمايل آدم ها، اسب ها، چاپارچي ها و چاپارچي باشي ها آن را به دومين موزه ميبد، پس از موزه گليم تبديل كند.

در قرون‌ اولیه اسلامی‌ و تا قبل‌ از حكومت‌ مغولان‌ در ایران‌، تشكیلات‌ پستی‌ ــ كه‌ ارتباط‌ میان‌ مراكز حكومت‌ و ولایات‌، تسریع‌ در گزارش‌ اخبار و رویدادهای‌ مهم‌ سیاسی‌، ارسال‌ نامه‌ها و پیامها، حمل‌ و نقل‌ كالاهای‌ دولتی‌ و گاه‌ خصوصی‌، به‌ مقصد رساندن‌ مأموران‌ دولتی‌ و ابلاغ‌ فرمانهای‌ حكومتی‌ را برعهده‌ داشت‌ ــ برید خوانده‌ می‌شد.

برید در دوره مغولان‌ و دیگر دولتهای‌ ترك‌ پس‌ از ایشان‌، مانند جلایریان‌، تیموریان‌، قراقوینلوها، آق‌قوینلوها، صفویان‌ و قاجاریه‌، با عنوانهای‌ یام‌، اولاغ‌/ الاغ‌ و چاپار خوانده‌ می‌شد

در دوره ایلخانان‌، شاهزادگان‌، امرا، سرداران‌، صاحب‌منصبان‌ دولتی‌ و همسران‌ ایلخانان‌، ایلچیان‌ مخصوص‌ داشتند

در میان‌ مغولان‌، از واژه چاپار برای‌ اسامی‌ خاص‌ هم‌ استفاده‌ می‌شد

در دوره تیموریان‌ حفظ‌ امنیت‌ راهها و تعمیر یامخانه‌های‌ سابق‌ و ساختن‌ یامخانه‌های‌ جدید با تجهیزات‌ بیشتر، مورد توجه‌ حكومت‌ قرار گرفت‌. در هر یامخانه‌ بین‌ صد تا دویست‌ اسب‌ وجود داشت‌. فقط‌ پیكهای‌ دولتی‌ ایلچیها و سفیرانی‌ كه‌ به‌ دربار تیمور می‌آمدند،حق‌ استفاده‌ از تشكیلات‌ یام‌ را داشتند و مردم‌ عادی‌ حق‌ استفاده‌ خصوصی‌ از این‌ تشكیلات‌ را نداشتند

با روی‌ كار آمدن‌ صفویان‌، به‌تدریج‌ یامها كه‌ یا از بین‌ رفته‌ و یا رو به‌ ویرانی‌ بودند، جای‌ خود را به‌ ساختمانهای‌ جدیدی‌ به‌ نام‌ چاپارخانه‌ها دادند و تشكیلات‌ چاپار توسعه‌ یافت‌. تشكیلات‌ چاپاری‌ در دوره صفویه‌ تقریباً در انحصار خدمات‌ درباری‌ و دولتی‌ بود و برای‌ ارسال‌ مراسلات‌ و رسانیدن‌ احكام‌ و بخشنامه‌ها و فرمانها از مركز به‌ ولایات‌ یا رساندن‌ گزارشهای‌ مربوط‌ به‌ حوادث‌ و ولایات‌ به‌ مركز بود

بی‌توجهی‌ به‌ راههای‌ چاپاری‌ و چاپارخانه‌ها در دوره زندیه‌ و اوایل‌ قاجاریه‌، وضع‌ نابسامانی‌ برای‌ تشكیلات‌ پستی‌ به‌وجود آورد. تا زمانی‌ كه‌ عباس‌میرزا، نایب‌السلطنه‌، راههای‌ چاپاری‌ و چاپارخانه‌ها را تعمیر كرد و به‌ویژه‌ در راههای‌ تبریز به‌ تهران‌ و تبریز به‌ جلفا و ارزروم‌، تشكیلات‌ چاپاری‌ منظمی‌ به‌وجود آورد

در رأس‌ تشكیلات‌ چاپار در دوره قاجار تا 1291، منصب‌ چاپارچی‌باشی‌ قرار داشت

چاپارچی‌باشیها معمولاً اداره هر مسیر معین‌ را به‌ فردی‌، كه‌ نایب‌ چاپارخانه‌، چاپارخانه‌چی‌ یا چاپارچی‌ یا مباشر نام‌ داشت‌، اجاره‌ می‌دادند. ابواب‌ جمعی‌ چاپارخانه‌ (شامل‌ ضابط‌ و محرر احكام‌، مشرف‌، غلام‌ و شاگرد چاپارخانه‌، مهتر، جلودار و فراش‌) زیرنظر نایب‌ كار می‌كردند

حقوق‌ سالانه نایب‌ چاپارخانه‌ در 1257، پنجاه‌ تومان‌ و یك‌ خروار جو بود

كامل‌ترین‌ نمونه قوانین‌ مدون‌ چاپارخانه‌ها مربوط‌ به‌ زمان‌ امیركبیر است‌ كه‌ كتابچه‌ای‌ تهیه‌ شد و نمونه‌ای‌ از آن‌ برای‌ همه سفارتخانه‌هایی‌ كه‌ دارای‌ برنامه‌های‌ چاپاری‌ بودند و نیز برای‌ رجال‌ و امرا و والیان‌ و مأموران‌ ولایات‌ ارسال‌ شد 

ساختمان‌ چاپارخانه‌ها را معمولاً در كنار كاروانسراها و رباطها و در كنار چشمه‌، چاه‌ قنات‌ یا نهر آب‌ می‌ساختند. گاهی‌ نیز در قسمتی‌ از كاروانسرا محلی‌ را به‌ منظور چاپارخانه‌ در نظر می‌گرفتند




چاپارخانه میبد یزد

راه و رباط

مجمد کریم پیرنیا
کرامت الله افسر


راه و ساختمان‌های وابسته به آن از آغاز تاریخ تاکنون در این سرزمین اهمیت بسزایی داشته است. وجود تعداد بسیاری از واژه‌ها و اصطلاحات مربوط به راه و راهداری در زبان فارسی مانند کاروانسرا، خان، ساباط، آب‌انبار، پل و مانند آنها می‌نماید که زندگی مردم این کشور تا چه اندازه به راه وابسته بوده است. مطالب این کتاب از کتب مسالک یا سفرنامه‌ها و جغرافیاهای تاریخی برداشته شده و نگارندگان کوشیده‌اند چکیده آنچه را که مربوط به راه و تأسیسات آن بوده، در این دفتر گرد آورند.

دسترسی

از زمان هخامنشیان تا به حال آثاری که مربوط به راه باشد مانند کاروانسرا و پل و میل راهنمایی کشف نگردیده و مشهود نمی‌باشد ولی شک نیست که راه‌های مختلف و مجهز آن شاهنشاهی بزرگ خالی از این گونه تأسیسات نبوده على الخصوص که مورخین قدیم از وجود چنین ساختمان‌هایی سخن گفته‌اند. هردوت از خوبی راه و آسایشی که برای مسافران در طی طریق فراهم بوده ستایش کرده آسایشگاه و مهمانخانه‌های میاه راه را ستات مس نامیده است اصل فارسی این کلمه معلوم نیست شاید این واژه معنی Stathmos ایستگاه بوده است. و معمولاً فاصله این ستات مس‌ها باندازه یک روز راه یا یک منزل در حدود چهار و پنج فرسنگی بوده است. همان‌طور که گفتیم آثاری از این منازل بین راه از دوره هخامنشی باقی نمانده ولی ممکن است بعدها براثر کاوش‌های علمی و باستانشناسی نمونه‌هایی از این قبیل آثار مکشوف گردد. در مورد پل‌ها ومیل‌های این دوره می‌توان احتمال داد که بر اثر مرور زمان ویران شده و در دوره‌های بعد مانند دوره ساسانیان بر پایه آن‌ها مجدداً پل‌هایی بنا کرده باشند. چاپارخانه سه از جمله اقداماتی که در زمان هخامنشیان مربوط به راه انجام گرفته تأسیس چاپارخانه و ایجاد دژهای نگهبانی در معبرهای مهم است. در چاپارخانه‌ها همیشه اسبان تازه نفس مجهزی آماده ساخته به مجردی که چاپاری نامه دولتی را  از چاپارخانه قبلی به آن‌جا می‌رساند چاپار این محل نیز با اسب تازه نفس خود با سرعت حرکت کرده نامه را به چاپارخانه بعدی می‌داد به طوری که شبانه روز چاپارهای دولتی در حرکت بودند.
در دوره اسلامی این رسم تحت عنوان برید متداول شد. دانشمندان اروپایی اصل این کلمه را مشتق از واژه وردس… Veredes لاتین و بردس یونانی می‌دانند و در عین حال متذکر می‌گردند که معلوم نیست منشاء این واژه از کجا است و احتمال داد‌ه‌اند که ممکن است آسوری باشد. در اصطلاح مسلمین این کلمه به دستگاهی اطلاق می‌شد که وظیفه پست و کارهای جاسوسی را انجام می‌داده و در عین حال باحمدانی که مأمور این کار بودند گفته می‌شد. چنین تشکیلاتی چنان‌که گفتیم در حکومت‌های پیش از اسلام ایران وجود داشته است. این نکته کاملا روشن است که خلفای اسلامی به دستیاری مشاوران و وزیران ایرانی خود آن را از نو متداول ساخته‌اند و این امر از اصلاحات فارسی مربوط به برید که تماما فارسی است نیز محقق می‌گردد. آغاز برقراری برید در اسلام از زمان بنی امیه است و ظاهرا عبدالملک بن مروان برای تنظیم و اداره حکومت خود به نحو مؤثری از این وسیله استفاده کرده است. در زمان خلفای اسلامی که اساس حکومت بر بنیاد قواعد ورسوم ساسانی ریخته شده بود برید اهمیت شایانی یافت و همیشه یکی از بزرگان عالیقدر و خواجه سرایان معتمد خلیفه عهده‌دار این وظیفه می‌شده چنان‌چه در زمان هارون ـ الرشید جعفر برمکی دیوان برید را اداره می‌کرد و این دیوان تا آن‌جا توسعه یافت که متجاوز از ۹۳۰ مرکز برید در قسمت‌های مختلفه کشور وجود داشت. این مراکز بریدی را در کشورهای اسلامی خارج از ایران سکه و در مصر آن‌ها را مرکز البرید و در ایران رباط می‌خواندند.
بعد از استقرار دولت‌های مستقل در صحنه پهناور فلات ایران این راه و رسم مملکت داری از نو زنده شد. در حکومت آل سامان در زمان سلطنت امیر نصر بن احمد سامانی وزیر دانشمند و با تدبیر او ابوعبدالله محمد بن احمد جیهانی که از فضلای عهد خود بود کتاب بسیار پر ارزش خویش را در علم جغرافیا ومعرفت کشورها و راه‌ها و آداب ملل به نام المسالک والممالک تألیف کرد، تا مبنای کار صاحبان برید شود ولی افسوس که اصل این کتاب با ارزش از میان رفته است. فقط نویسندگان وجغرافیدانان بعد، از آن استفاده و نقل قول کرده‌اند. در زمان سامانیان در شمار دیوان‌های حکومتی دیوان برید هم یکی از اهم مناصب دولتی بوده است. در بعضی از تواریخ ذکر شده است که پادشاهان بویه پس از چیرگی بر خلافت عباسی دستگاه برید را از دربار خلیفه برچیدند تا وی از اخبار مملکت اطلاع نیابد و این کار را به خود اختصاص دادند، داستان دل‌مشغولی صاحب بن عباد وخارج نشدن او از حجره بخاطر این‌که منهی او در بخارا هنوز موفق نشده بود رازی را بگشاید ولی بعد کامیاب شد وصاحب را در جریان گذاشت مشهور همه هست.
اطلاعاتی که امروز از وضع برید و چگونگی اداره آن در دست است مرهون نوشته‌های پر ارزش دو نفر از جغرافیدانان و نویسندگان اسلام به نام ابن خردادبه وقدامه بن جعفر است. ابو القاسم عبدالله بن احمد خردادبه که در نیمه دوم قرن سوم هجری می‌زیسته اصلا از ایرانیان زردشتی مذهب بوده که پدر او به دست برمکیان اسلام آورده بود. ابن خردادبه از ندیمان معتمد خلیفه عباسی (۲۰۹ ـ ۲۷۹) و مدتی در ولایت جبال (نواحی کوهستانی غربی و مرکزی ایران) مأمور پست و انتظام بوده و کتاب‌های بسیاری تألیف کرده که مشهورترین آن‌ها کتاب المسالک والممالک است در فاصله دقیق شهرهای کشورهای اسلامی و مقدار باج وخراج هریک. قدامه بن جعفر که در اوایل قرن چهارم وفات کرده کتاب مشهور او کتاب الخراج است که در آن از جغرافیای کشورهای اسلامی و راه‌ها و خراج شهر سخن رانده است. طبق روایت این نویسندگان فاصله مراکز بریدی در ایران معمولاً دو فرسخ و در کشورهای غربی اسلام چهار فرسخ بوده است و بریدها برای طی مسافت در ایران معمولاً از استر و اسب و در کشورهای عربی از شتر و برای فرستادن خبر‌های سریع گاهی از کبوتر قاصد استفاده می‌کرده‌اند. این بریدها همه مأمورین دولت و دارای مواجب ومشاهره بودند، کارهای دولتی را انجام می‌داده اما گاهی اوقات نامه‌های خصوصی را نیز به مقصد می‌رسانده‌اند. در حکومت‌های اسلامی رییس پستخانه را صاحب البرید می‌گفت که در تحت نظر صاحب دیوان البرید کار می‌کرده و این صاحبان برید به نوبه خود مسئول بودند که تمام اخبار و اطلاعات مربوط بامور سیاسی و قضایی واقتصادی و آن‌چه به امنیت مملکت و منافع دولت بستگی داشت به مرکز حکومت برسانند. این رسم و اعزام بریدهای دولتی در دوران‌های بعد نیز برقرار بوده منتهی با ضعف وشدت دولت‌ها در کار آن فتور و یا رونق حاصل می‌شد. در عهد ایلخانان که وضع حکومت ثباتی پیدا کرده و کارها نظم و نسق یافته بود و بازرگانان وسفرای ممالک مختلفه به ایران آمد ورفت می‌کردند باز امنیت راه‌ها برقرار گردید و مراکز بریدی ازنو برپا شد منتهی با اسمی دیگر، در این ایام این مراکز را بام خانه می‌خواندند. در دوران صفویه به جای برید و بام خانه، چاپار وچاپارخانه متداول شد.




از دیگر ساختمان‌های مهم میان راهی چاپارخانه بوده که عملکرد اصلی آن‌ جهت استراحت چاپارهای دولتی و تعویض اسب‌های خسته با اسب‌های تازه نفس بوده است. چاپارها، نامه‌ها و اوامر دولتی را از مرکز به ایالات و برعکس انتقال می‌دادند.
سابقه چاپارخانه‌ها نیز در ایران به قرون پیش از اسلام می‌رسد، چنانچه هرودت و گزنفون هردو درمورد چاپارخانه‌های ایران توضیحات مفصل داده‌اند.
در دوره سلطنت حکومت‌های اشکانی و ساسانی و بعد از اسلام نیز چاپارخانه‌ها برای دستگاه‌های دولتی اهمیت بسیار داشته‌اند و چاپارها علاوه بر انجام مراسلات، چشم و گوش حکومت نیز بوده‌اند و اخبار گوناگون را از نقاط مختلف به مرکز انتقال می‌دادند. «در دوره قاجاری مسافران ترجیح می‌دادند که در چاپارخانه‌ها اقامت کنند چون اتاق‌های آن تمیزتر از اتاق‌های کاروانسراها بوده. چاپارهای این دوره در مقابل دریافت وجهی مسافران را به مقصد می‌رساندند.
همانگونه که در قسمت قبل ذکر شد، تعداد بسیار زیادی از کاروانسراهای بین راهی در ایران باقی مانده؛ ولی چاپارخانه‌های اندکی از دوران قدیم در کشور باقی است و ماکسیم سیرو در کتاب خود دلیل آن را این گونه توضیح می‌دهد «به علت‌های مختلف این نوع ایستگاه‌ها اکنون از بین رفته‌اند و اگر اثری از ویرانه‌هایشان باقی مانده باشد زیاد قابل تشخیص نیست. در واقع این چاپارخانه‌ها بیشتر با خشت خام یا چینه ساخته شده بوده و در بسیاری از موارد درمیان آبادی‌های سر راه بودند. گاهی نیز گوشه‌ای از کاروانسرا اختصاص به چاپارها پیدا می‌کرد.»
یکی از چاپارخانه‌های قدیمی که نسبتاً سالم مانده در کنار کاروانسرای میبد می‌باشد. این گونه ساختمان‌ها نیز مانند کاروانسراها دارای برج و بارو و محافظین جهت تأمین امنیت افراد داخل چاپارخانه بوده است.
این ساختمان‌ها به تبعیت از سایر ابنیه فلات مرکزی ایران، دارای یک حیاط مرکزی بوده‌اند و آخورها در دور این حیاط قرار داشته که در زمستان و شب هنگام چهارپایان در آنجا نگهداری می‌شدند. در سمت چهارم که بین حیاط و جبهه ورودی ساختمان واقع شده، اتاق‌هایی برای اقامت چاپارها و احیاناً مسافران قرار داشته است.
همانند کاروانسراها، این نوع تقسیم‌بندی فضایی و شکل کالبدی چاپارخانه‌ها، علاوه بر تسهیل انجام عملکرد چاپارخانه و حفظ امنیت آن، فضاهای داخلی ساختمان را در مقابل شرایط نامساعد اقلیمی محافظت می‌کرده؛ و در داخل چاپارخانه یک محیط زیست اقلیمی کوچک و مستقل به وجود می‌آورده و شرایط محیطی داخل بنا را در مقابل نوسانات بسیار زیاد درجه حرارت و باد و طوفان مصون نگاه می‌داشته است.
با ورود اتومبیل و همچنین سیستم پست جدید، عملکرد سنتی چاپارخانه‌ها و در نتیجه کالبد فیزیکی آنها در حال از بین رفتن است.


در امتداد در ورودی‌ راهرویی‌ مسقف‌ قرار داشت‌ و در هر یك‌ از طرفین‌ آن‌، یك‌ ایوان‌ سكو مانند بود كه‌ در هر طرف‌ آنها اتاقهایی‌ ساخته‌ شده‌ بود. اتاقها تاریك‌ و دخمه‌مانند بودند و گاهی‌ پنجره‌ای‌ بدون‌ شیشه‌ از طرف‌ حیاطِ چاپارخانه‌، نور آن‌ را تأمین‌ می‌كرد. بعد از گذشتن‌ از راهروها و در وسط‌ ساختمان‌، حیاط‌ چاپارخانه‌ قرار داشت‌. در دیوارهای‌ به‌ سمت‌ حیاط‌، سوراخهایی‌ به‌ صورت‌ آخور برای‌ تعلیف‌ اسبهای‌ چاپارخانه‌ تعبیه‌ شده‌ بود كه‌ مملو از كاه‌ یا جو بود. در قسمت‌ جلوی‌ این‌ آخورها میله‌های‌ فلزی‌ ضخیمی‌ از سرآخور به‌ زمین‌ نصب‌ شده‌ بود كه‌ برای‌ بستن‌ افسار حیوانات‌ به‌كار می‌رفت‌. در پشت‌ این‌ آخورها اتاقهایی‌ طویل‌ و تاریك‌ قرار داشت‌ كه‌ برای‌ نگهداری‌ علوفه‌ یا استراحت‌ زمستانی‌ اسبها و گاه‌ برای‌ استراحت‌ غلامهای‌ پست‌ مورد استفاده‌ قرار می‌گرفت‌. در وسط‌ حیاط‌ چاپارخانه‌ سكویی‌ به‌ صورت‌ بارانداز قرار داشت‌ كه‌ مسافران‌ بارهای‌ خود را روی‌ آن‌ می‌انباشتند و در تابستان‌ برای‌ استراحت‌ شبانه مسافران‌ هم‌ مورد استفاده‌ قرار می‌گرفت‌. گاه‌ در زیر این‌ بارانداز آب‌انبار می‌ساختند

از زمان هخامنشیان تا به حال آثاری که مربوط به راه باشد مانند کاروانسرا و پل و میل راهنمایی کشف نگردیده و مشهود نمی‌باشد ولی شک نیست که راه‌های مختلف و مجهز آن شاهنشاهی بزرگ خالی از این گونه تأسیسات نبوده على الخصوص که مورخین قدیم از وجود چنین ساختمان‌هایی سخن گفته‌اند. هردوت از خوبی راه و آسایشی که برای مسافران در طی طریق فراهم بوده ستایش کرده آسایشگاه و مهمانخانه‌های میاه راه را ستات مس نامیده است اصل فارسی این کلمه معلوم نیست شاید این واژه معنی Stathmos ایستگاه بوده است. و معمولاً فاصله این ستات مس‌ها باندازه یک روز راه یا یک منزل در حدود چهار و پنج فرسنگی بوده است. همان‌طور که گفتیم آثاری از این منازل بین راه از دوره هخامنشی باقی نمانده ولی ممکن است بعدها براثر کاوش‌های علمی و باستانشناسی نمونه‌هایی از این قبیل آثار مکشوف گردد. در مورد پل‌ها ومیل‌های این دوره می‌توان احتمال داد که بر اثر مرور زمان ویران شده و در دوره‌های بعد مانند دوره ساسانیان بر پایه آن‌ها مجدداً پل‌هایی بنا کرده باشند. چاپارخانه سه از جمله اقداماتی که در زمان هخامنشیان مربوط به راه انجام گرفته تأسیس چاپارخانه و ایجاد دژهای نگهبانی در معبرهای مهم است. در چاپارخانه‌ها همیشه اسبان تازه نفس مجهزی آماده ساخته به مجردی که چاپاری نامه دولتی را  از چاپارخانه قبلی به آن‌جا می‌رساند چاپار این محل نیز با اسب تازه نفس خود با سرعت حرکت کرده نامه را به چاپارخانه بعدی می‌داد به طوری که شبانه روز چاپارهای دولتی در حرکت بودند.





روستای سریزد از نظر موقعیت، نزدیک جاده باستانی یزد-کرمان واقع شده است. این روستا با جمعیت 500 نفر، از روستاهای تاریخی مهم استان یزد و شهرستان مهریز به شمار می رود. داخل روستا بناهای تاریخی و باارزش زیادی است که نشان از قدمت و اهمیت این روستا است. در رساله پیش رو، تلاش بر شناخت، مرمت و احیاء چاپارخانه سریزد است که یکی از بناهای موجود در مجموعه کاروانی سریزد می باشد. این مسئله در شش فصل توضیح داده شده است. در فصل اول روند شکل گیری توسعه های تاریخی و ویژگی های اجتماعی و اقتصادی آن مشخص شده است و همچنین ویژگی های گوناگون مرتبط با روستای سریزد همچون ارزش های معماری، طبیعی، فرهنگی و شیوه زندگی در آن، بیان شده است. در فصل دوم معرفی کامل بنای چاپارخانه، آورده شده است و به تاریخ بنا، توصیف کامل بنا و ارزشمندی های آن، اشاره شده است. در فصل سوم مطالعات تکمیلی پروژه آورده شده است. در فصل چهارم این رساله به آسیب شناسی بنا و فن شناسی آن پرداخته شده است تا با این عمل عامل های مخل در بنا شناسایی و درمان و تصمیمی مناسب برای آن ها اتخاذ شود. در فصل پنجم به بازگو کردن طرح احیاء پرداخته شده است. در این فصل ارزشمندی های روستا و بنا مورد توجه بوده است و به امکان سنجی روستا و بنا پرداخته شده تا بتوان رویکردی مناسب و عقلانی برای این بنا در نظر گرفت. در فصل ششم به گام های عملیاتی مرمتی اشاره شده و نقشه های تکمیلی مرمت و احیاء ارائه شده است. هدف از تدوین این پروژه درک بهتر معضلاتی است که در پی تخریب و از بین رفتن این بناهای تاریخی به وجود می آید، اما با وجود آن، ما باید به دنبال ارائه راه حل هایی منطقی و مناسب باشیم تا در خلال شناخت درست آن ها و مطالعات تاریخی گسترده در مورد دوره های مختلف تاریخی، بناهای اصیل و با ارزش را حفاظت، مرمت و احیاء کنیم و برقراری توازن بین حفظ اصالت بناهای تاریخی و ضرورت مرمت آن ها به بهترین وجه صورت گیرد.

گستردگی سرزمین ایران از دیر باز ضرورت احداث راههای تجاری و مجموعه های وابسته به آن را گریز ناپذیر نموده است. هنگامی که تنها وسیله رفت و آمد پای پیاده یا استفاده از چهارپا بود، طی کردن مسیرهای طولانی و صعب العبور برای مسافرین به وجود منازلی وابسته بود که در مسیر راه های ارتباطی قرار داشت ،که این منازل پل ارتباطی با منزلی دیگر تا رسیدن به نقطه هدف بود. کاروانسراها بهترین محل آسایش مسافران و حفظ امنیت کالاهای آنها و همچنین محل ارتباط و اطلاع با شهرهای دیگر بوده‌اند. کاروانسراها حُجرات متعددی جهت مسافر و طویله‌های مجهزّی برای مرکب‌های آنها داشته است.خراسان بزرگ به عنوان یکی از گذرگاههای تجارتی شرق ایران و به خصوص مهمترین معبر جاده ابریشم و همچنین در دوره اسلامی به عنوان مرکز زیارتی در بر دارنده آثار تاریخی بسیاری در زمینه راه و سفر می‌باشد.شهر ها و روستاهایی که در این مسیر قرار می‌گرفته اند از اهمیت ویژه ای برخوردارند، یکی از این روستاها ، روستای تاریخی زعفرانیه که در فاصله 36 کیلومتری شرق سبزوار در خراسان رضوی قرار دارد.کاروانسرای زعفرانیه و مجموعه وابسته به آن از نوع بناهی رفاهی است در دوره صفوی ساخته شده که دارای معماری زیبایی می-باشد ،که با کمرنگ شدن اهمیت شاهراه خراسان بزرگ و گسترش شهرنشینی و دیگر عوامل اجتماعی روستای زعفرانیه و همچنین کاروانسرای این روستا اهمیت و شکوه خود را از دست داده و رو به خرابی میرود.پژوهش حاضر پیرامون نوع بنای این مجموعه و ویژگیهای معماری این بناها است که چه نوع مجموعه ای بوده است ؟سوال دیگر اینکه این مجموعه از چه سبک ساخت این نوع بناها پیروی کرده است ؟که مشخص شد این مجموعه در دو دور ساخته شده است ابتدا در دوره صفوی و سپس در دوره قاجار دوباره بازسازی و مورد استفاده شده است و بناهایی به آن اضافه شده است. . این کاروانسرا از نوع کاروانسراهای دشت می‌باشد که از آجر ساخته شده که از نوع چهار ایوانی بوده و در تزئین آن از آجرکاری بهره برده اند . واژگان کلیدی : کاروانسرا ، چهار ایوانی ، آجرکاری ، صفوی ، قاجار


کاروانسراها مهم ترین بناهای بین راهی و منزلگاه امن کاروانیان در مسیرهای مهم بازرگانی زیارتی ایران بوده اند. ابهامات متعددی در چگونگی تحولات ساختاری و فضایی این بناهای ارزشمند در ادوار مختلف تاریخی وجود دارد و از این رو بررسی شیوه طراحی و سیر تحول کاروانسراها ضرورت دارد. مقاله حاضر با هدف آشنایی و تبیین تحولات معماری کاروانسراهای حیاط دار مرکز ایران به روش توصیفی تحلیلی و بر اساس مطالعات کتابخانه ای تدوین شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد در دوره پیش از اسلام و اوایل دوره اسلامی، کاروانسراها به صورت منازل اتراق گاهی با سازماندهی حجره های متعدد پیرامون حیاط مرکزی طرح انداخته می شدند که این شیوه طراحی بر اسکان و استراحت کاروانیان متمرکز بوده است. این شیوه طراحی به مرور زمان با تحولاتی نظیر گشایش و بزرگ شدن فضاها در گوشه ها، ایجاد رواق در جلوی حجره ها، و چهارایوانی شدن کاروانسراها تا انتهای دوره سلجوقی مرسوم بود. در دوره ایلخانی الگوی جدیدی متاثر از ترکیب کاروانسراهای چهارایوانه دوره سلجوقی با گونه چاپارخانه ای در طراحی کاروانسراها پدیدار شد که از دوره ایلخانی تا پایان دوره قاجاریه، شیوه مرسوم در طراحی کاروانسراها بود. در این شیوه فضای اصطبل برگرفته از الگوی چاپارخان ه ها، با نظم در چهار طرف کاروانسرا و در پشت حجر ه ها ساخته شد و رواق جلوی حجر ه ها به ایوانچه تبدیل شد. در دوره تیموری مدخل اصطبل از حیاط مرکزی به فضای ورودی انتقال یافت و استقرار اصطب ل ها از چهار طرف حیاط به سه طرف محدود شد. در دوره صفویه فراوانی الگوها را می توان به انفجار الگوها تعبیر کرد. در این دوره ساخت کاروانسرا به اوج پختگی رسیده و نمونه های متعدد با طرح های متنوع و مقیا س های مختلف کالبدی کارکردی از این دوره باقی مانده است. شیوه ساخت کاروانسراهای دوره قاجار را می توان تداوم الگوهای صفوی دانست. به این صورت که در دوره قاجار علاوه بر بزر گ تر شدن غرفه ها و اصطب ل ها، به جزییات فضاها بیشتر توجه شده است.

انسان از همان ابتدای خلقت خویش، خود را نیازمند یاری همنوعان دید و زندگی اجتماعی را بنیان نهاد. به این ترتیب، با رشد و توسعه جوامع شکل، نوع و حجم روابط بین آدمیان تغییر یافت و نیاز‌های جدیدی به‌وجود آمد و بشر را به‌سمت ابداع و اختراع ابزار زندگی و حتی ابداع آداب‌و‌رسوم و مقررات گونا‌گون و از جمله «ارتباط» سوق داد. ارتباط از جمله نیاز‌های اساسی جوامع بشری چه در بین تک‌تک افراد، چه در بین جامعه‌های مختلف است که هم بعد معنوی و نیاز‌های روحی افراد را شامل می‌شود، هم در مناسبات مادی و مبادلات مختلف بین انسان‌ها خود را نشان می‌دهد.نخستین قدم در ایجاد ارتباط بین انسان‌ها وقتی برداشته شد که موضوع به‌وجود آمدن فاصله و ارتباط غیر‌حضوری مطرح گردید. این‌گونه بود که بشر برای تماس و طلب درخواست از دیگران، به پیام متوسل شد. روزگاری تنها راه انتقال پیام، حکم و یا هدیه‌ای، تنها کبوتران نامه‌بر یا سوارانی چابک و اسبانی تیزگام بودند که باید فرسنگ‌ها راه را در زمان طولانی طی می‌کردند تا امانتی را به دست گیرنده برسانند اما امروزه بشر به مدد فناوری‌های نوین در چشم بر هم زدنی، پیام خود را به هر نقطه جهان می‌رساند



در پهنه ایران زمین همان اصالتها، نجابتها و خویهای یزدانی که بر تبار ایرانی راست می آمده و همان همراهیها، همزیستیها، پایمردیها و بخشندگیها که ملازم با تربیت و خلق و خوی ایرانی و از ویژگیهای ستودنی فرهنگ ایرانیست بدین حیوان نجیب نیز منسوب شده است و بی دلیل نیست که اسب را تربیت و رام شده ایرانیان دانسته، خواستگاه و پرورشگاه آن را ایران زمین خوانده اند. به یقین سزاوار نیست که این موجود شریف که به واسطه جایگاه ویژه اش، بخشی از هویت هر فرد ایرانی در آن مستتر است به دست فراموشی سپرده شود. بنابراین ضرورت پرداختن به این موضوع علاوه بر اهمیت شناخت و تاکید بر آن به عنوان عامل پیدایش برخی آثار اصیل معماری، حفظ و صیانت از هویت و فرهنگ ایران زمین محسوب می شود. از این رو مهمترین هدفی که می توان برای انتخاب این موضوع بیان نمود تلاش در جهت معرفی موضوع از منظر فرهنگ و معماری ایرانی است. در همیمن راستا به منظور شناسایی بیشتر موضوع این پژوهش ضمن معرفی نه زیرشاخه فرهنگ ایران، به صوت اجمالی به معرفی سه زیر شاخه ملموس حضور این موجود شریف در فرهنگ و تمدن ایران زمین، -تاریخ ایران، ادبیات ایران و هنر ایران- پرداخته و سپس به بررسی فضاهای حضور و نقش ویژه اسب در معماری، به عنوان یار و همراه همیشگی ایرانیان اهتمام نموده است. با توجه به اینکه حضور اسبان در فضاها دارای جنبه های مختلف تشریفاتی، امنیتی، مخابره پیامها، شکار و ورزش و رزم، نمایش و سوگواری، معیشت -، انتقال بار و مسافر- و صنایع، هر یک کیفیتها و ملزومات فضایی مخصوص به خود را داشته، مهمترین فضاهایی که به طور خاص و با این اهداف طراحی شده و مورد بهره برداری عموم قرار گرفته اند چاپارخانه و اصطبل بوده و همچنین به دلیل حضور اسبان به عنوان مرکب سفر در کاروانسراها نیز فضایی جداگانه به آنها اختصاص یافته است. که با توجه به تغییر رویه زندگی کنونی به دلیل عدم توجه و استفاده، مهجور مانده و یا رو به فرسودگی و ویرانی نهاده اند، در صورتی که ویزگیهایی معمارانه و جزییات فراخور تحسین اجرایی و کیفیتهای ممتازی در خلق فضا، ساماندهی عملکردها و تناسبات در اغلب آنها چشم نوازی می کند. و شایسته است هنر معماری ایرانی در این آثار نیز مورد توجه و استفاده مختصصان و علاقمندان قرار گیرد. در بررسی این فضاها نگارنده این پژوهش عموما از مطالعات کتابخانه ای و تا حدی نیز مصاحبه با افراد صاحبنظر و مطالعات میدانی بهره برده است.

جاده ابریشم از مهمترین شاهراه‌های بازرگانی و تجاری بوده‌است. دراین مسیرکاروانسرا‌ها و چاپارخانه‌هایی در روزگاران کهن وجود داشته که امروزه کاربری خود را از دست‌داده و متروک شده‌اند. چاپارخانه و کاروانسرای شریف‌آباد در35 کیلومتری مشهد، یکی از این مجموعه هاست. هنر فرش‌بافی یکی از هنرهای اصیل ایرانی است که زنان و مردان این دیار آن را نسل به نسل منتقل کرده‌اند. اما در وضعیت فعلی و بی‌توجهی به این هنر،آن را با خطر فراموشی روبه رو کرده است. هدف این تحقیق پیشنهاد رسیدن به دهکده‌ای میراثی‌ است که در نوع خود در ایران بی همتاست. این دهکده اهداف متفاوتی دارد یکی زندگی دوباره بخشیدن به چاپارخانه شریف آباد که در مسیر جاده ابریشم قرار دارد و توانایی تبدیل شدن به قطب گردشگری در منطقه را دارد و دیگری پویا کردن هنر فرش بافی در این منطقه می باشد، هنر فرش بافی یکی از هنرهای بومی خاص این منطقه است که با ارائه این طرح علاوه بر پویایی این هنر بومی در منطقه، می‌توان از افراد هنرمند موجود در روستا در این امر کمک گرفت. با ایجاد این کارگاه علاوه بر جذب سرمایه و گردشگر حیات این مجموعه وابسته به صنعت گردشگری نمی‌باشد. در این طرح دیدگاه های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی به صورت جامع دیده شده اند




آل بویه یکی از دولت های مقتدر دوره اسلامی در قرن چهارم ه.ق است که نقش موثری در توسعه تمدن اسلامی بر عهده داشته است. شهرهای اصفهان، ری، شیراز و سیراف از جمله شهرهای شکوفا،در این زمان می باشند که در بازشناسی الگوهای شهرسازی این دوره نقش مهمی را ایفا می کنند.ویژگی های شهرسازی آل بویه و همچنین عوامل دخیل بر توسعه شهرهای این دوره تاکنون مورد مطالعه قرارنگرفته است به همین سبب در پژوهش حاضر به بررسی عوامل موثر آن می پردازیم. پرسش اصلی که ما را دراین پژوهش رهنمود می کندبشرح زیر است: شهرسازی آل بویه دارای چه خصوصیاتی است و چگونه ویژگی جامعه برآن تاثیر گذارده است با توجه به منابع موجود در زمینه موضوع پژوهش، فرضیه رونق اقتصادی و حمایت شاهان از شهرسازی و آبادانی مطرح می شود که این عوامل در این دوره بیشترین نقش را در توسعه شهرسازی داشته اند.از جمله عناصر اصلی درشهرهای دوره آل بویه می توان به بیمارستان، دارالعلم، چاپارخانه ها و سیستم های آبیاری درشهرسازی این دوره اشاره کرد.

دوره ناصرالدین‌شاه را به لحاظ ترقی خواهی می توان به دو بخش کلی دوران امیرکبیر و دوران پس از امیرکبیر تقسیم نمود. امیرکبیر حکومت مرکزی مقتدر ایجاد کرد وکشور به‌صورت یک نظام سیاسی یکپارچه درآورد. او دردوره کوتاه صدارت خود نشان داد که برای همه ابعاد حکومتی برنامه دارد، پس از او، این سیستم علی‌رغم اینکه به‌صورت مرکزی ادامه یافت ولی این بار شاه قدرت رابه دست گرفت و سیستم اهدا و پیشکشی باب شد. در بخش دوم حکومت ناصری، میرزا حسین خان سپهسالار را داریم،که در سال 1288ق صدر اعظم شد وی در ابتدا سعی کرد راه امیرکبیر را ادامه دهد ولی به زودی فهمید که مشکل اصلی بر سر راه پیشرفت ایران، شاه و تفکرات او است. برای رفع این مشکل شاه را مستقیما به اروپا برد تا نظرش را تغییر دهد. ولی به زودی در جریان برکناری خود، متوجه شد که اگر شاه هم بخواهد، دیگران نمی خواهند. پس، از سرنوشت امیرکبیر درس گرفت و سعی کرد و محتاطانه تر اهداف خود را پیش ببرد. در نتیجه این وضعیت ایران در مقایسه با جهان بیرون به‌صورت یک کشورعقب مانده دیده می‌شد که انقلاب صنعتی روی آن تأثیر مهمی نگذاشته، وسایل ارتباطی ساده و اولیه‌ای داشت، از راه آهن بی‌بهره بود، جاده‌های مناسبی نداشت، حمل‌ونقل کالا بر پشت چهارپایان صورت می‌گرفت و زمان زیادی برای این کار تلف می‌شد، راه‌های دریایی به رویش بسته بود. درباریان منافع شخصی خود را بر هر چیزی مقدم می‌داشتند و از انجام کارهای عام‌المنفعه حکومتی، خبری نبود. با همه اینها وضع امنیت در راه‌های ایران رضایت بخش بود و جاده های موجود به واسطه اقدامات حکومتی و مردمی تا حدود زیادی امنیت داشت اگر چه از نظر وضعیت فیزیکی این راه ها با دوران با شکوه صفویه قابل قیاس نبود. روس و انگلیس در حال رقابت شدید در ایران بودند و برای پیشروی خود از هر ابزاری استفاده می‌کردند و با تطمیع و تهدید در ایران کارهای خودراپیش می بردند. سرانجام رقابت این دو قدرت، تفکر سنتی شاه، منفعت طلبی درباریان، ومخالفت داخلی مانع حرکت روبه جلوی ایران، آن طور که شایسته اش بود، شد.

از جالب ترین مباحثی که در تاریخ معماری ایران، شایان مطالعه و رسیدگی است، چگونگی اساس و احداث کاروانسراها و رباطها در ایران میباشد. در ایران زمین از گذشته بسیار دور، آثار و مظاهری از این گونه پناهگاه ها و استراحتگاه های بین راهی دیده میشوند که بسیاری از آنها را میتوان از نظر شیوه ساختمانی از شاهکارهای معماری و هنری عصر خود به حساب آورد. احداث کاروانسراها در ایران سابقه بس قدیمی داشته، طبق منابع تاریخی این کشور در احداث کاروانسراها و همچنین سیستم ارتباط مبتکر و پیشقدم بوده است. به طور کلی تحول و گسترش کاروانسراهای ایران در ادوار مختلف به وضعیت اجتماعی، اقتصادی، مذهبی و…بستگی داشته، شکل یابی و توسعه آن با موارد یاد شده در ارتباط بوده است. این ابنیه، از عصر هخامنشیان بصورت ایستگاه های دولتی و با نام چاپارخانه، برای تعویض چاپارهای سواری، به منظور تامین ارتباطات سریع، برپا شده بود. در دوران اسلامی ایجاد این گونه بناها با ویژگیهای گوناگون شهرها و روستاها- در جاده های حاشیه کویر و معابر کوهستانی- با نامهای مختلف چون رباط و کاروانسرا رو به توسعه و گسترش نهاد. عملکردهای گوناگون کاروانسراها در گذشته باعث گردیده نامهای متفاوتی برای این گونه بناها در فرهنگ لغات جای گیرد: کاربات، رباط، ساباط و خان در واقع عملکرد و وظایف مشابهی مانند کاروانسراها داشتند، ولی از جهت ویژگی معماری متفاوت بودند. تنوع طرحها و نقشه های کاروانسراهای ایران ایجاب می کند که این کاروانسراها به گروه های مختلف کاروانسرای مناطق کوهستانی، کاروانسراهای کرانه خلیج فارس، کاروانسراهای حاشیه دریای خزر و کاروانسراهای حیاط دار بخش مرکزی تقسیم شوند و خصوصیات و ویژگیهای هر گروه جداگانه مورد بررسی قرار گیرد. این بررسی نشان میدهد کاروانسراهای کوهستانی از هر طرف بسته و پوشیده بوده است. کاروانسراهای کرانه خلیج فارس به علت اوضاع اقلیمی عموما0 فاقد حیاط مرکزی بوده و همه اتاقها به خارج بنا راه داشته اند. مهم ترین، بهترین و زیباترین کاروانسراهای ایران کاروانسراهای حیاط دار مناطق مرکزی ایران می باشد. ساخت کاروانسراهای حاشیه دریای خزر به پیروی از سبک معماری کلی کاروانسرا در مناطق گرم و خشک و به صورت بنایی با حیاط مرکزی انجام میشد.
یکی از اصلیترین دلایل شکلگیری و توسعه ی شهرها در ادوار مختلف اسلامی قرارگیری آنها بر سر راههای ارتباطی است. میبدنیز در دورهی اسلامی به مانند ادوار پیش از تاریخی و تاریخی خود در عرصهی مبادلات منطقهای و فرامنطقهای نقش بسزایی را ایفا نموده است که این مساله مرهون موقعیت ویژهی جغرافیایی و قرارگیری این منطقه در مسیر راههای ارتباطی است. مهمترین راه ارتباطی که نقش مهمی در پیدایش، تکوین و توسعهی این شهر داشته، شاهراه ری کرمان بوده است. این شاهراه بزرگ – کاروانی که از جنوبغرب میبد میگذشته، از منطقهی ری باستان گرفته تا قم، کاشان، نطنز، اردستان، نائین، عقدا، میبد و از آنجا تایزد، کرمان و شرق ایران ادامه یافته است که موجب شکلگیری تاسیسات خدماتی، مراکز مبادلاتی و مجموعههای راهداری از جمله آسیاب، قلعه، کاروانسرا، آب انبار، چاپارخانه، یخچال و … شده است. این مقاله در پی آن است که با بررسی مراکز خدماتی و مبادلاتی موجود بر سر شاهراه ری کرمان، به جایگاه ویژهی این جاده در تکوین و توسعه منطقه میبد در ادوار صفوی تا قاجار – بپردازد
نقش اسب در فرهنگ مردم دوران باستان با قربانی کردن آن برای خدایان آغاز شد. با اهلی شدن این حیوان منبع قدرت عظیمی برای کار و حمل و نقل پیدا شد که تاکنون جریان دارد.
نقش عمده اسب در زندگی ایرانیان از نقوش سفالینه ها و وسایلی که با الهام از آن ساخته می شد هویدا است. در گذشته اشیا مربوط بدان را و حتی گاهی خود حیوان را با مردگان دفن می کردند. در دوران کاسیان و آشوریان، نبردهای پی در پی برای دستیابی به مراتع و رمه های اسبان صورت می گرفت که حتی در مواردی به تغییر تاریخ ملتی می انجامید. در این سوارکاری ها، نوع پوشاک و تکنیک های جنگی نیز متاثر از استفاده از این حیوان بود تا هدایت آن به راحتی صورت گیرد.
نقش اسب در اختراعات مهمی مانند چرخ و گردونه در گذشته دور آشکار است و لذا با بکارگیری این وسایل مهاجرت ها صورت گرفت و خیل عظیمی از انسانها از نقطه-ای به نقطه ای دیگر نقل مکان کردند.
اسب در تحول کشاورزی نیز تاثیر فراوان داشت به طوری که برای تهیه آذوقه آنها که همانا یونجه دوسر باشد، سرزمین های زیادی زیر کشت رفت و حتی صادرات این اقلام کشاورزی باعث تحول اقتصاد منطقه گردید.
در گذشته یکی از اقلام مهم باج و خراج را رمه های اسبان تشکیل می داد. اگر پادشاهی می خواست هدیه ای درخور برای پادشاهی تهیه کند، از اسبان زیبا و تندرو پیشکش می کرد که در موارد بسیاری سفیر صلح و دوستی محسوب می گردیدند.
در تاریخ موارد فراوانی آورده شده است که در آن حوادث مهمی چون به دین زرتشت گرویدن پادشاهان ایران و به سلطنت رسیدن داریوش و شکست سپاهی به تاثیر از نقش اسب صورت گرفته است.گرچه ممکن است این موارد جنبه داستانی داشته باشند در هر حال اهمیت فراوان این حیوان را بیان می دارند که به طور مستقیم و غیرمستقیم حیات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد.