کاربندی




در روزگار ایلخانان که نیاز به ساختمان‌سازی افزایش يافته بود، مهرازان به روش‌های یکسان و همانندی در ساخت کاربندی رسیدند که کم‌کم جا افتاد و این کار هنری اوج گرفت. از آن پس در روزگار تیمور، چند تن از مهرازان بزرگ شیرازی آنرا به سمرکند (سمرقند) و خراسان بزرگ بردند و کم کم در همه ایران روایی شد. در سده‌های پس از آن کم کم کاربندی به جای آسمانه دوم برای پدید آوردن آذین‌های پرکار و زیباسازي اندام (فضا)‌های مهرازی به کار رفت. انگیزه‌های کاربرد کاربندی را با بررسی نمونه‌های آن در تاریخ،می‌توان چنین دسته بندی کرد ١- یکنواخت کردن آسمانه‌ها با بهره گیری از هندازه (هندسه) و ریخت‌های استاندارد ۲- مردم واری و سازگار ساختن اندام‌ها با زدن آسمانه دوم و کوتاه تر کردن آن ۳- یکنواخت کردن با بهره گیری از هندازه (هندسه) و ریخت‌های استانده شده (استاندارد) در دهانه‌ها آسمانه‌ها و… ۳- پوشاندن آسمانه‌ای که سفت‌کاری نازیبایی داشت ۴- ساخت پنام (عایق) و پدید آوردن لایه هوا میان دو پوسته 5- بخش‌بندی و جداسازی درون ساختمان با گونه گونی (تنوع) در آسمانه آنها. 6- ساخت روزن‌های زیبا میان کاربندی و شکست آوا ( صدا )




به نظر مي رسد يافته هاي فعلي درباره آنچه در معماري سنتي ايران کاربندي ناميده مي شود، انسجام کافي ندارد. ديدگاه هاي موجود هم، دو موضع سر حدي دارند؛ گاه آن را سازه اي باربر دانسته و گاه کاري صرفا تزئيني. از سوي ديگر، جدا ساختن نمونه هاي گوناگون مشابه، با تکيه بر ديدگاه هاي موجود، امکان پذير نيست.بنابر آنچه بيان شد، پرسش هايي از اين دست قابل طرح است که در زمينه معماري سنتي ايران چه کمبودهايي در خصوص ديدگاه ها و تعاريف فعلي وجود دارد، چگونه مي توان معيارهايي کارآمد، در مفهوم کاربندي ارائه داد و نهايت اينکه کليد تشخيص اين نمونه ها از يکديگر چيست.در پژوهش حاضر تلاش شده تا سه ابهام در نام گذاري، تشخيص هندسه و تشخيص نقش ساختماني در يافته هاي فعلي شناسايي و تحليل شوند. سپس، در هر بخش با تکيه بر نگرش درون فرهنگي، راه حلي براي زدودن اين ابهام ها ارائه شود. بر اين اساس، سه معيار در هندسه نظري، هندسه عملي و نقش ساختماني براي تشخيص نمونه ها تبيين مي گردد.از اينرو هدف مقاله پيشرو، دستيابي به شناختي صحيح از ظاهر کاربندي است. روش به کار رفته توصيفي – تحليلي با تکيه بر اطلاعات ميداني، کتابخانه اي و آتليه اي است.


یکی از مباحث مهم در فهم تاریخ معماری ایران، مطالعه و دسته بندی تاق پوش ها است، کاربندی و رسمی بندی، عناصر تاقی مبتنی بر الگوهای هندسی هستند که ریشه در نبوغ هندسه ترسیمی معماران ایرانی دارند. علیرغم اهمیت این عناصر تاقی، در تعاریف استادکاران و پژوهشگران از ماهیت آنها و دسته بندی های ارائه شده، اختلاف نظر و حتی تناقضاتی وجود دارد که این امر درک مفاهیم پایه، توسعه ساختارهای جدید و نوآوری را با مشکلاتی مواجه می سازد. مسئله اصلی این پژوهش یافتن تفاوت بین کاربندی و رسمی بندی از منظر مکان اجرا و نحوه کاربست شان می باشد و هدف تحقیق شفاف سازی مفاهیم کاربندی و رسمی بندی و رسیدن به یک دسته بندی جامع بر مبنای ساختگاه و نحوه کاربست آنها است. برای رسیدن به این هدف، ابتدا آرا و نظریات موجود در زمینه کاربندی و رسمی بندی مورد کنکاش قرار گرفت تا تعریف مشخصی از کاربندی و رسمی بندی ارائه گردد. سپس گونه های مختلف آنها با در نظر گرفتن مولفه های مکانی و ساختاری به دست آمدند. این پژوهش از نوع تحقیق های بنیادی نظری می باشد و به روش تحلیلی توصیفی کار شده و اطلاعات لازم از طریق مطالعات میدانی، مشاهده عینی و بررسی های کتابخانه ای جمع آوری شده اند. با توجه به این نکته که استادکاران و پژوهشگران، عناصر متشکل از باریکه تاق های متقاطع که در قالب هندسه وتری ترسیم و اجرا می شوند را «کار» نامیده اند، نتایج تحقیق نشان می دهد که هر چند مؤلفه باربری، مهمترین وجه تمایز کارهای مختلف است، ولی استقرار کارها در پوشش اصلی یا پوشش زیرین نمی تواند ملاک تشخیص کاربندی از رسمی بندی باشد و برای تشخیص این دو از همدیگر باید مؤلفه های محل کاربست، خصوصیات شکلی، خصوصیات ساختاری، نقش ساختمانی و کاربرد، جنس مصالح باریکه تاق ها و نقش سازه ای، لحاظ گردد. در نهایت یک دسته بندی جامع از گونه های مختلف کاربندی و رسمی بندی بر مبنای مؤلفه های مذکور ارائه گردید.



مطالب مرتبط