کتابخانه






…بدیهی است پس از به‌وجود آمدن و یا اختراع خط، نویسندگان نیاز داشته‌اند آنچه را می‌خواسته‌اند بنویسند و ثبت کنند بر روی شیئی بنویسند و این شیئی در کشورهای مختلف جهان متفاوت بوده است …. بنا به تحقیق دانشمندان خط شناس نخستین خطی که در ایران باستان سابقه تاریخی دارد خط «دین دبیره» است که تاریخ و زمان اختراع آن را به دو هزار سال قبل از میلاد مسیح یعنی در حدود چهار هزار سال قبل از این تخمین زده‌اند.
این خط هر حرف آن نماینده یك صداست…الفبای دین دبیره برای نوشتن کتاب مقدس اوستا به‌کار می‌رفتند و دارای ۴۴ علامت است که از راست به چپ نوشته می‌شده است.
از خط دین دبیره که همان خط اوستائی باشد خطوط دیگری نیز به مرور استخراج گردیده بنام های: نیم‌گشته‌دبیره برای علوم، دیسب‌دبیره برای نوشته‌های عمومی، راز‌دبیره برای نوشتن اسرار دولتی، فرورده‌دبیره برای نامه پادشاهان .
پس از الفبای دین دبیره ،ایرانی‌ها خط میخی را از سومری‌ها و بابلی‌ها اخذ کردند لكن آن را تهذیب و تکمیل ساختند و با تغییراتی که در آن به عمل آوردند آن را ساده ساختند و این خط را بیشتر در نوشتن سنگ‌نبشته‌ها به کار می‌برده‌اند .
خط میخی ایرانی از چپ به راست نوشته می‌شده است و دارای ۳۶ حرفی و یك علامت بوده که برای جدا کردن کلمات به‌کار میرفته است .
در دوره شاهنشاهی اشکانیها ( پارت‌ها ) و سپس ساسانی‌ها زبان رسمی کشور ایران زبان پهلوی بوده و این زبان تا چند قرن پس از حمله عرب‌ها با بر آن در قسمتهائی از کشور پهناور شاهنشاهی پایانی رواج داشته است.
نوشته‌هائیکه از زبان پهلوی جامانده از دو خط بنام های (کشته دبیره) و آم‌دبیره است .
خط کشته دبیره برای نوشتن روی پول‌ها و مهر‌ها وسکه‌های دو لتی به کار می‌رفته  و خط آمد دبیره مخصوص نوشته‌های مردم بوده است.
با توجه به آنچه یاد کردیم تقریبا از چهار هزار سال قبل در ایران خط دین‌دبیره برای نوشتن به کار می‌رفته است و باید گفت وجود خط خود مؤید این است که نوشته‌هائی هم وجود داشته زیرا خط را برای نوشتن اختراع کرده بوده‌اند و گذشته از کتابهای دینی (اوستا) فرمان‌های پادشاهان و چه بسا اندرزها و راهنمائی و آئین جهانداری و پزشکی را در روی اشیائی نوشته و نگاهداری می‌‌کرده‌اند.
اینک باید دید گذشتگان ما بجای کاغذ از چه وسائلی استفاده میکرده‌اند؟
ابوریحان بیرونی در کتاب معروف خود ماللهند آورده است که  مردمان ساکن در هند جنوبی برای ثبت افکار خود در نوشتن از برگ درختی که برگهای پهن وضخیم داشته است استفاده می‌‌کرده‌اند و برای وصالی آنهم از الیاف همان برگ به‌کار می‌برده‌اند .
مسعودی در مروج الذهب نیز بدین موضوع اشاره می‌کند و از نامه‌ای که رای هند برای نوشیروان نوشته و آن بر پوست درخت بوده یاد میکند.
ایرانی ها برای نوشتن از گل استفاده می‌کرده‌اند و آنچه را که می‌خواسته‌اند بنویسند بر گل رس که مانند خشت بنا قالب‌گیری می‌شده می‌نوشته و سپس آن‌را می‌خواندهه‌اند تا مانند سفال دوام کند و بماند . در دوران هخامنشی‌ها کتابخانه شاهنشاهی بیشتر از لوح ها بوده است ودر کاوش های سالهای اخیر در زیر کاخ آپادانا واقع در کاخ داریوش (تخت جمشید) در سال ۱۳۱۲ گنجینه ای از این الواح به دست آمد که شامل سی‌هزار تخته لوح بود و همچنین هنگامی که برای ساختمان بنای کنونی دخانیات ایران واقع در خیابان قزوین تهران زمین را حفاری می‌کردند به گنجینه دیگری از این الواح کند با خط میخی ایرانی منقوش بوده دست یافتند که در حدود ۱۲ هزار لوح داشت و کشف این الواح نوشته ابن الندیم را در کتاب الفهرست تائید می‌کرد.
جز لوح های گلی ایرانی‌ها بر روی پوست گاو هم سرودهای مذهبی خود  را می‌نوشته‌اند و این سابقه از آئین مہر پرستی سرچشمه گرفته بوده است. گاو در آئین مهرپرستی مقدس است و مهر برای بر کت دادن به زمین گاو را قربانی می‌کند و پوست گاو چون مقدس بوده برای نوشتن سرودهای مذهبی از آن استفاده می‌کرده‌اند.
می‌توان چنین پنداشت که نخستین بار در جهان، کتاب برای دستورهای آسمانی و یزدانی بوجود آمده و دستورهای مذهبی برای آنکه از دستبرد و فراموشی مصون بماند ثبت و ضبط می‌شده و همین ثبت دستورها و جمع آوری آن در یک‌جا کتاب را بوجود آورده است. و بعدها این مجموعه‌ها (کتاب‌ها) برای ثبت دانش‌های گوناگون نیز به‌کار رفته است.
در دوره ساسانی نسك‌های اوستا را بر روی ۱۲۰۰۰ رقعه پوست گاو نوشته بوده‌اند و کتاب خدای نامه خیذر بن کاووس افشین اشروسنه نیز که در دادگاه علیه او بنام یك كتاب مذهبی ارائه شد . بر روی پوست گاو بوده که بگوهر های گرانبها برگهای آن را زینت داده بوده‌اند .
باید توجه داشت که کتاب را در فرس قدیم دفتر می‌گفته‌اند و برگزیدن این نام هم مناسبتی داشته و این توضیح آن :
دفتر واژه فارسی نیست و بر خلاف آنچه گروهی تصور کرده‌اند از دبیر مشتق نشده است این واژه از دیرباز از زبان یونانی زبان فارسی راه یافته و اصل آن DIPHTHERA  بوده بمعنی پوست و چون یونانی‌ها هم مانند ایرانی‌ها نوشته‌های خودشان را بر روی پوست بز و میش می‌نوشته‌اند مجموعه‌هائی که از این رقعه‌های پوستی فراهم می‌آمده دیفیتر خوانده‌اند و ایرانیها هم کده نوشتنه‌های خودرا بر روی پوست گاو و با پوست درخت می‌نوشته‌اند دفتر نامیده‌اند.
اما دبیر واژه‌ای ست سومری که از دوران هخامنشی در زبان فارسی راه یافته و در سنگ نبشته‌های دوران هخامنشی بصورت(دی پی) به کار رفته است .
در زبان سومری Dub – دوب بوده و معنی آن لوح است و چون لوح های کلی را با خط مینوشته‌اند کم کم به خط هم دوب میگفته‌اند، و در فارسی هم خط و لوح های خطی را دی پی می‌خوانده‌اند. این واژه از زبان سومری به زبان اکدی همراه یافته و در آن زبان دو پو و تو پو شده و در زبان آرامی بصورت دوب مخفف گردیده است.
واژهای  دبیر، دبیر ستان، دبستان، دیبا، دیبه، دیباچه ،دیوان همه مشتق از آن است. .
کاغذ و صنعت آن سابقه کهن در چین دارد و چون ایرانی‌ها از دیرباز با چینی‌ها روابط سیاسی و اقتصادی و اجتماعی داشتند این فن را از آنها فراگرفته به خصوص به مناسبت نفوذ مذهب بودا در شرق ایران و همچنین مذهب مانی و گسترش آن بشرق دور، این روابط بیشتر شده و به‌همین مناسبت در دوران ساسانی‌ها در سمرقند کارخانه های دستی کاغذسازی به سبک چینی دائر گردیده بوده است.
عر بها که در سال ۸۷ هجری سمرقند را فتح کردند در آنجا برای نخستین‌بار با صنعت کاغذسازی آشنا شدند و كاغذهم در ایران سابقه کهن و قدمت دارد و کتاب‌هائی از زبان پهلوی در دست است که بر روی کاغذ نوشته شده است.
…در مقدمه‌ای که یاد شد خواستم مختصری از چگونگی به وجود آمدن کتاب و سپس کتابخانه در ایران باستان یاد کرده باشیم چنانکه گذشت ایرانیها در دوران هخامنشی کتابخانه‌های شاهنشاهی داشته‌اند.
مسلم است پس از اینکه دانشگاه‌هائی در گندی شاهپور و دیگر نقاط ایران دائر کردید این دانشگاه‌ها همه دارای کتابخانه و گنجینه کتاب بوده‌اند….

…اسکندر، از کتابها را سوزانید و نابود ساخت از جمله آنها کتاب کشتج بوده است، ابن الندیم مطالب خود را در باره کتابخانه کاخ آپادانا از کتاب نهمطان  نوشته ابی سہل بن نوبخت گرفته است
گنجینه کتابهای هخامنشی در کتابخانه اسکندریه بوده است که متاسفانه این کتابخانه هم دچار آتش گردید، سوخت و نابودشد.

فریدو جدی در دائرة المعارف اسلامی خود نیز متذکر این نکته گردیده و یادآور شده است که اردشیر بابکان ضمناً گنجینه گرانبهائی (موزه) از آثار هنری دوران باستان ایران متعلق بزمان هخامنشی‌ها فراهم آورده بوده است.
نکته ای که مؤید این نظر است و ثابت میکند که در دوران ساسانی‌ها در ایران کتابخانه‌های بزرگ بوده است. اینکه: انوشیروان رغبت و میل وافری به كتاب داشته و بدستور او کتاب‌هائی از زبان سانسکریت به زبان فارسی برگردانده شده است منجمله  کلیدو دمنه و هزار و یك شب، ابن الندیم و پرفسور ادوارد برون نیز متذکر این نکته شده‌اند.
آنچه از گفته‌ها و نوشته‌های ابوالفضل بن نوبخت و ابی معشر بلخی وابن الندیم برمی‌آید از دوران ساسانی‌ها ۸۲ جلد کتاب راجع به به امور مذهبی و ۹ جلد کتاب  شکار و پند و غیره و 70 جلد در فنون مختلف دیگر از زبان پهلوی به زبان عربی نقل و ترجمه شد و چنانکه جرجی زیدان در جلد دوم آداب‌اللغه و رفاعی در جلد اول کتاب عصرالمأمون نوشته‌اند خاندان نوبختیها به تنهائی بیست جلد کتاب در علم هیأت و تاریخ و حکمت و آداب معاشرت و موسیقی از پهلوى به عربی ترجمه کرده بوده‌اند.
شاهپور اول ساسانی در «بغ‌دات» «بغداد» کتابخانه بزرگی فراهم آورده بود که پس از حمله عرب و تصرف بغداد این کتابخانه همچنان تازمان استیلای طغرل سلجوقی برجا بوده است و در اثر هجوم او این کتابخانه نیز دستخوش تاراج و نهب و غارت قرار گرفت و از میان رفت.
ابن الندیم مینویسد  آنگاه که اردشیر بابك استیلا وغلبه یافت کتاب‌هائی‌که از ایران باستان مانده و پراکنده شده بودند از هند و چین گرد آورد و در گنجینه‌ای آنها را نگاهداری می‌کرد. پسرش شاپور اول کار اور ادنبال کرد و آنچه از زبان‌های دیگر به‌فارسی برگردانده شده و به‌صورت کتاب در آمده بود همه را فراهم آورد و همچنین به جمع‌آوری اوستا پرداخت و با كمك بزرگ‌موبدان اوستا را بار دیگر پس از اینکه اسکندر آن‌را سوزانده بود احیا کرد….  
فریدو جدی در دائرة المعارف اسلامی خود نیز متذکر این نکته گردیده و یادآور شده است که اردشیر بابکان ضمناً گنجینه گرانبهائی (موزه) از آثار هنری دوران باستان ایران متعلق بزمان هخامنشی‌ها فراهم آورده بوده است….
نکته ای که مؤید این نظر است و ثابت میکند که در دوران ساسانی‌ها در ایران کتابخانه‌های بزرگ بوده است. اینکه: انوشیروان رغبت و میل وافری به كتاب داشته و بدستور او کتاب‌هائی از زبان سانسکریت به زبان فارسی برگردانده شده است منجمله  کلیدو دمنه و هزار و یك شب، ابن الندیم و پرفسور ادوارد برون نیز متذکر این نکته شده‌اند.
آنچه از گفته‌ها و نوشته‌های ابوالفضل بن نوبخت و ابی معشر بلخی وابن الندیم برمی‌آید از دوران ساسانی‌ها ۸۲ جلد کتاب راجع به به امور مذهبی و ۹ جلد کتاب  شکار و پند و غیره و 70 جلد در فنون مختلف دیگر از زبان پهلوی به زبان عربی نقل و ترجمه شد و چنانکه جرجی زیدان در جلد دوم آداب‌اللغه و رفاعی در جلد اول کتاب عصرالمأمون نوشته‌اند خاندان نوبختیها به تنهائی بیست جلد کتاب در علم هیأت و تاریخ و حکمت و آداب معاشرت و موسیقی از پهلوى به عربی ترجمه کرده بوده‌اند.
شاهپور اول ساسانی در «بغ‌دات» «بغداد» کتابخانه بزرگی فراهم آورده بود که پس از حمله عرب و تصرف بغداد این کتابخانه همچنان تازمان استیلای طغرل سلجوقی برجا بوده است و در اثر هجوم او این کتابخانه نیز دستخوش تاراج و نهب و غارت قرار گرفت و از میان رفت.
…جای تردید نیست با سابقه ای که از وجود کتاب‌های مختلف در دوران ساسانی‌ها به دست داریم در ایران کتابخانه‌های بسیاری وجود داشته است و مشهورترین آنها را باید کتابخانه‌های گندی شاپور و بغداد و تیسفون و سمرقند و کتابخانه‌های همجوار آتشگاههای بزرگی هم چون آتشکده آذرگشسب، آتشکده کرکوی ،آتشکده فیروز آباد و مانند آن دانست .
….پس از آنکه عرب‌ها به شاهنشاهی ایران تاختند ومدنیت و شهری گری وهنرو ادب و دانش ایرانیان آنان خیره و مبهوت ساخت برخلاف روح حقیقی مذهب اسلام و فرموده های رهبر بزرگی عالم بشریت حضرت ختمی مرتبت که مسلمانان را دستور فرموده بودطلب علم کنند و علم بیاموزند حتی اگر در چین باشد باهنر و فرهنگی ایرانی بدشمنی برخاستند .
…چندصد کتابی که از هزارها کتاب در گوشه و کنار از سوختن و شستن در امان مانده بودند تعدادی از آنها در قرون اول و دوم و سوم هجری به زبان عربی برگردانده شدند و تعدادی دیگر نیز همچنان به زبان پهلوی برای نسل معاصر به یادگار ماندندو به مرور زمان از پس پرده قرون و اعصار گرد از رخسار برگرفتند و عالم آرائی کردند این کتابها برای دانش پژوهان راهنمائی است بر اینکه ایران قبل از اسلام کتابخانه‌های بسیار داشته است
بزرگان و دانشمندان ایران … با برگزیدن نوعی از الفبای عربی و اختراع حروفی که مخصوص ادای لهجه‌ها و آهنگ‌های مخصوص زبان فارسی بود خط تازهای که وجه تشابه کامل با خط عربی داشت به وجود آوردند و راه تازه و نوینی برای بیان افکار و عقاید ودانشهای خود پیش گرفتند.
خط کوفی مأخوذ از خطوط سریانی و نبطی است . کهن‌ترین نوشته ای که از زبان عربی باخط نبطی نوشته شده و موجود است سنگ‌نبشته‌ای ست بر گور امری القیس در النماره که در سال ۳۲۸ میلادی نقر گردیده است و قدیم‌ترین نوشته موجود بخط کوفی دو کتیبه است در یمن و تاریخ کتابت آن ۵۱۲ میلادی است و تشابه کامل با خطوط نبطی و سریانی دارد و بهترین نمونه و شاهد این نظریه است.
القلقشندی در کتاب صبح الاعشی مینویسد که: واضعین خط عربی سه نفرند بنام های مرار بن مرد، اسلم بن سدرة، عامر بن جدرة، که هر سه از اهالی شهر انبار نزدیك بغداد بوده‌اند.
خط عربی در ابتدا، بی نقطه بوده است و بعدها، یعنی در حدود سال ۶۰ هجری وسیله ابوالاسود دؤلی برای حروف آن نقطه وضع گردیده است.
خط عربی بنا بگفته ابن درستویه فارسی در طی اواخر قرن اول و آغاز قرن، راه تکامل پیموده و از اوائل قرن سوم هجری به بعد خوشنویسانی در این خط بوجود آمده‌اند .
برمکی های ایرانی از مروجین خط خوش عربی بوده‌اند و پس از آنها مأمون نیز در بزرگداشت خوشنویسان خط عربی أهتمامی فوق العاده می‌داشت .
با ظهور محمدعلی بن علی فارسی معروف به ابن مقله ایرانی  از اهالی فارس که وزیر المقتدر بالله عباسی بود خط عربی وارد مرحله تازه‌تری شد و راه کمال را پیمود .
با سابقه‌ای که از خط عربی یاد کردیم باید پذیرفت خوشنویسان ایرانی بودند که در ساختن و پرداختن خط عر بی اهتمام بخرج داده‌اند و بنا بر این می‌توان گمان کرد که خط فارسی کنونی نیز وسیله این خوشنویسان بمرور وضع و بوجود آمده است ….به وجود آمدن خط مأخوذ ایرانیها از خط قیر اموز که خطی غیر از خط کوفی بوده است بنظر میرسد که باید در اواخر قرن سوم هجری باشد و ایرانی‌ها تا قرن ششم هجری بیشتر کتیبه ها و بخصوص قرآن را با خط کوفی می‌نوشته‌اند .
نسخ فارسی که همان مایه و پایه خط تعلیق باشد، خط رسمی و متداول ایرانی‌ها شد و کهن‌سال‌ترین خطی که از این نوع در دست است قباله زمینی است که مارگولیوث خاورشناس آنرا متعلق به سند 421 میداند و گروهی معتقدند که ممکن است قدمت بیشتری داشته باشد.
خط تعلیق بعدها وسیله مخترعان و دانش پژوهان و خوشنویسان ایرانی راه تکامل
پیمود تا به عالی‌ترین و زیباترین صورت در آمد و آن خط نستعلیق است که از تلفیق دو خط تعلیق و نسخ بوجود آمده و میرعماد آنرا از نظر زیبائی و هنر به اوج ترقی و کمال رسانیده است.

یکی از مردمان ثقه مرا بیاگهانید که در سال ۲۵۰هجری قسمتی از دژ سارویه جی اصفهان خراب شد. گمان نمی‌رفت که در آنجا اطاق و جای سکونتی باشد لیکن انباری پدیدار گشت که در آن کتابهای بسیاری بدست آمد که کسی به‌خواندن آنها آشنا نبود.
من خود مجلداتی از این کتاب‌ها را دیدم که از دژ سارویه به دست آمده بود و ابوالفضل عمید آنها را برای ترجمه کردن به بغداد فرستاد. برخی از این کتابها نزد استادم ابوسلیمان موجود بود. سارویه دژ مستحکم ومعظم دنیای کهن است که در مشرق بمنزله اهرام مصر می‌باشد از جمله آثار مخطوط دژ سارویه نامه‌ای بود
که خواندند و ترجمه کردند و آن نامه را یکی از پادشاهان باستانی ایران نوشته بودو این مضمون راداشت ؛
و در روز گار تهورث اخترشناسان از آینده خبر دادند که با فرو باریدن باران‌های پی‌در‌پی و فراوان در باختر توفانی سهمناك بر پا خواهد شد و زمان آن دویست و سی و یکسال وسد صدروز پس از نخستین روز پادشاهی تهورث خواهد بود.
شاہ تهورث که از دوستاران دانش و فرهنگی و دانش پژوهان با فر و هنگ بود بیمناك شد مبادا این بلا از باختر به خاور کشد و سرزمین های خاوران نیز آسیب بیند. پس شاه تهورث کارآگهان و بنایان را بخواند و فرمان داد کنگاش کنند و کنجکاو شوند تا هر جا از آسیب زلزله و نمناکی در پناه است برگزینند و در آنجا برای پاسبانی از دانشهای نیاگان دژی بسازند .
بنایان و کار آگهان سارویه جی اصفهان را بپسندیدند و دژ سارویه را ساختند آنگاه فرمان داد در آن دژ جائی زرین بساختند و آنچه از دانشهای گوناگون که در گنج خانه او بود و بر پوست توز نوشته بودند در آن جای زرین جای دادند تا از آسیب توفان در امان ماند و پس از فرو نشستن توفان مردمان از دانش‌های گذشتگان بهره‌یاب گردند.

کتابخانه های ایران در دوران اولیه پس از اسلام

کتابخانه‌ی ابوالوفای همدانی
کتابخانه‌ی عمادالدوله دیلمی
کتابخانه‌ی بهاء‌الدوله دیلمی
کتابخانه‌ی عضدالدوله دیلمی در ؟
کتابخانه‌ی عضدالدوله دیلمی در شیراز
کتابخانه‌ی حسن بن موسی بن نوبخت
کتابخانه‌ی حبشی بن معزالدوله بن بویه
کتابخانه‌ی ابونصر شاپور بن اردشیر
کتابخانه‌ی ابونصر فارابی
کتابخانه‌ی ابن عمید
کتابخانه‌ی صاحب بن عباد در ری
کتابخانه‌ی عمومی ری
کتابخانه‌ی رامهرمز
کتابخانه‌ی نوح بن منصور سامانی
کتابخانه‌ی سلطان مسعود ابراهیم غزنوی در غزنه
کتابخانه‌ی ملی غزنه
کتابخانه‌ی دیلمان
کتابخانه‌ی شیخ الاسلام ابوحامد محمد غزالی
کتابخانه‌ی رشید الدین وطواط در خوارزم
کتابخانه‌ی صابونی در نیشابور
کتابخانه‌ی مدرسه سعدیه نیشابور
کتابخانه‌ی ابوسعید در نیشابور
کتابخانه‌ی اسفراینی در نیشابور
کتابخانه‌ی بیهقیه در نیشابور
کتابخانه‌ی نظامیه در نیشابور
کتابخانه‌ی تورانشاهی در کرمان
کتابخانه‌ی مسعود بیک در بخارا
کتابخانه‌ی خجندیان در اصفهان
کتابخانه‌ی نظامیه در اصفهان
کتابخانه‌ی عزیزیه در مرو
کتابخانه‌ی کمالیه در مرو
کتابخانه‌ی شرف الملک
کتابخانه‌ی نظام اللملک در مرو
کتابخانه‌ی عمیدیه در مرو
کتابخانه‌ی مجدالملک در مرو
کتابخانه‌ی خاتونی در مرو
کتابخانه‌ی ضمیریه در خانقاه ضمیریه
کتابخانه‌ی سمعانی در مرو
کتابخانه‌ی خاندان سمعانی در مرو
کتابخانه‌ی ملک محمد سلجوقی در کرمان
کتابخانه‌ی مدرسه قطبیه در کرمان
کتابخانه‌ی رستم بن علی در طبرستان
کتابخانه‌ی بوطاهر خاتونی در ساوه
کتابخانه‌ی رکنیه در یزد
کتابخانه‌ی مسجد عتیق اصفهان ( مسجد جامع )
کتابخانه‌ی سیدنا در الموت




کتابخانه های صفوی

کتابخانه‌ی شاه تهماسب اول در ؟؟؟
کتابخانه‌ی سام میرزا خراسان
کتابخانه‌ی شاه عباس کبیر در اصفهان
کتابخانه‌ی شیخ بهاءالدین عاملی ( شیخ بهایی)
کتابخانه‌ی کلیسای جلفا  در اصفهان
کتابخانه‌ی غازی قزونی در قزوین
کتابخانه‌ی ملا محمد باقر مجلسی در اصفهان
کتابخانه‌ی شاه سلیمان صفوی در ؟؟؟
کتابخانه‌ی شاه سلطان حسین صفوی در اصفهان
کتابخانه‌ی سید نورالدین جزایری در خوزستان
کتابخانه‌ی ملا نصرالله معروف به نصیرا در همدان
کتابخانه‌ی آستانه شاهزاده عبدالعظیم در ری
کتابخانه‌ی ملا حسین اردبیلی در استرآباد
کتابخانه‌ی عیسی بیک در تبریز
کتابخانه‌ی خاندان مولی در حویزه ( هویزه )
کتابخانه‌ی غیاث الدین منصور دشتکی در شیراز
کتابخانه‌ی میرداماد در اصفهان
کتابخانه‌ی خاتون آبادی در اصفهان
کتابخانه‌ی امام علی در نجف اشرف
کتابخانه‌ی حزین در اصفهان
کتابخانه‌ی محمد مقیم در اصفهان
کتابخانه‌ی اعتقاد خان در اصفهان
کتابخانه‌ی حاج حسین بیک در اصفهان
کتابخانه‌ی خوانساری در اصفهان
کتابخانه‌ی رضی قزوینی در ؟؟؟
کتابخانه‌ی نوروز علی تبریزی در قزوین
کتابخانه‌ی رستم مجوسی در یزد
 
کتابخانه‌ی مجذوب تبریز در خانقاه تبریز


اردبیل
مشهورترین شهرهای آذربایجان و گاهی دارالملك بوده. ابو عون گفته شهر بزرگی است، در سنه ۶۱۷ هجری این شهر را دیدم، در فضائی از زمین بسیار وسیع و در خارج و داخل این شهر انهار جاریه کثیر المياه بسیار است، مع ذالك يك درخت میوه ندارد، چه در خارج وچه داخل و چه در آن فضائی که واقع است و اگر درختی از درختهای میوه بنشانند با وجود صلاحيت هوا و خوبی آب وجودت زمین مثمر نمی‌شود و میوه شهر را از پشت کوه يك روزه راه یا کمتر و بیشتر مسافت می‌آورند و تا دریای خزر دو روزه راه است و در راه جنگل و بیشه هاست و زمینش با تلاق و عبور از آن غیر مقدور است. هر گاه دشمنی قصد این شهر کردی به این جنگل‌ها پناه می‌بردندی و دشمن چون از معابر و جنگلها درست آگاه نبودندی، باتلاقها مانع ورود ایشان به جنگل شدی و اهالی محفوظ می ماندند. بنا بر این جنگل‌ها گریز گاه و اهالی‌اش را پناه بوده و از این جنگلها می برند و قطع می کنند، چو بهائی که برای ساختن کاسه های صاف خوب است و درختهای خدنگ را صاحبان صنعت در این شهر که کارهایشان به رسم معمول بی عیب و خوب است به‌کار می برند.
بعد از رفتن من لشکر مغول در این ملك به‌قصد تسخیر این شهر آمده بر اهالی فایق آمدند، ولی اول که میان اهالی و ایشان جنگها واقع شدو مدافعه های خوب و مردانه کردند. دو دفعه لشکر مغول حمله آورده و کوششها نموده هردو دفعه ایشان را شکست و هزيمت دادند، ثالثأ مدد و كمك جهت این لشکر به تسخير و استیلای شهر آمد و بر اهالی فایق آمده شهر را به غلبه گرفتند و به قسم بدی خراب و ویران کردند و بسیاری از طرفین کشته شد. کسی هم از دست ایشان جان بیرون نبرد، مگر آنهائی که پنهان شدند. پس مغولان رفتند و آن شهر را خراب گذاشتند، با آن باقی مانده اهالی قليل . ولی اکنون آبادتر از آن وقت است و در اصل گویند اردبیل از بناهای فیروز و موسوم به آذان فيروز بوده. ابو سعید گوید يحتمل این شهر منسوب باشد باردبیل بن ارمینی بن لشطی بن يونان و جمعی از اهل علم منسوب به این شهراند.
نزهت القلوب فرموده از بناهای کیخسرو بن سیاوش کیانی است و در پای کوه سبلان هوایش به غایت سرد که غیر از غله حاصل دیگر نیارد. آبش از کوه سبلان جاری و گوارا و سكنه مرید شیخ صفی الدین جد سلاطین صفویه می‌باشند و دارای صد پارچه قریه و همه سردسیر، دسر کوه سبلان قلعه بسیار محکمی بوده که او را بهمن دز و روئيندز می گفته اند، وقتی که کیخسرو با فریبرز بن کاوس بر سر پادشاهی جنگ داشتند، قرار دادند هر کدام فتح این قلعه نمودند سلطنت او را باشد و کیخسرو فتح نمود و پادشاه شد آن قلعه اکنون خراب است.
 
دز سندان که مقتل با بك خرمدین بوده، در کوه اردبیل به جانب گیلان است. بالجمله این شهر در زمان صفویه زیاد معمور و آباد بوده و موقوفات زیادی برای طلاب و محصلین قرار دادند. کتابخانه اردبیل در آن عصر معروف دنیا و اغلب کتب آن بزبان عربی و قلیلی هم فارسی است وتر کی هم دارد وجلدها شان غالبأ طلا رهم نقره بوده، ولی حالا چیزی از آنها بانی نیست ، و در سنه ۱۱۵۹ هجری که نادر شاه افشار در دشت مغان که در نزدیکی اردبیل است، شمشیر خود را از غلاف بیرون آورده خدماتی را که به اهالی ممالك ایران کرده بود، شرح داد، آنگاه غلاف كرده گفت: تا بحال آنچه توانستم کردم، بعدها پادشاهی را برای خود اختیار کنید. سرداران و بزرگان ایران متفقاً اورا به سلطنت قبول کردند و نادرشاه خواندند. بلی، که را یارای قدرت جز این بود؟ در شهر اردبیل تشریفات تاج گذاری به عمل آمد. بالجمله چون اردبیل در موضعی است که راه تفلیس و طهران و تبریز و بادکوبه و گیلان و در بند از آنجاست، تجارتخانه معتبری است.
خلق ایران اعتقاد غریبی به خانواده صفویه داشته اند و دارند که از بلاد بعیده به زیارت مقبره شیخ صفی الدین می‌آیند و چندین مسجد و مدرسه در حوالی این بقعه شریف است که در و پنجره ها شان از نقره می‌باشند ضریح مرقد مطهر شیخ خاتم و در گوشه‌ها گوی‌های طلا و قبه نصب کرده و قناديل طلا و نقره از سقف آویخته.
در سنه ۱۰۴۷ هجری اولاریوس نام سفیری از هولستن که به دربار شاه عباس اول مأمور بود، به اردبیل رسید. او در سیا حت نامه خود نوشته است، اردبیل از شهرهای قدیم ایران، از بلاد آذربایجان، ومقر سلطنت سلاطین عظیم‌الشان ایران بوده و اکنون مدفن شیخ صفی‌الدین جد سلسله ای از پادشاهان ایران و اسم قدیم شهر اربلا بوده و شهر واقع است در وسط صحرائی وسیع که اطرافش کوه هست و در فصل پائیز امراض مزمنه زیاد است، خاصه نو به و تب که از گیلان سرایت می‌کند و این فصل در وسط روزها با دمای بد سخت می‌وزد و نیز اولاریوس می نویسد، در این عهد اردبیل را قلعه و بارونی نیست و هر خانه ای باغی دارد که مسافر از خارج گمان جنگل می کند. دور سقف کتابخانه که گنبد مانند است، نقلدان ساخته شده است و در نقلدان‌هایش قدح‌های بسیار بزرگ چینی و ایرانیهای بسیار ممتاز خوب چیده شده و از قرارمذ کور نظارتخانه مقبره شیخ صفی‌الدین روزی هزار نفر جز عملجات و خدمه واستمراری غذا می دهند، یعنی بار و آش و آبگوشت و غیره و در شبانروزی بنا به رسم سه مرتبه غذا داده و صرف می‌شود. مخارجی که از دولت در سلطنت نتاج خود داده می‌شود، سالی هیجده هزار تومان است و از موقوفه مقبره هم نقد سالی سی و شش هزار تومان داده می‌شود که این پنجاه هزار تومان فقط مخارج مطبوخ آیند و روند می شود.
این وجه تمام مهمان شیخ صفی الدین است و در خور این هزار گونه مخارج لازمه غیر از این است هم کم از این هم بیش و هنگام طعام دادن طبال‌ها هستند طبل می‌نوازند، تا همه خاصه غریب بفهمد و آمده رفع احتیاج کنند.
قبور گرام با احترام که در اردبیل و اطراف مرقد ومقبره شیخ صفی الدین است، از این قرار است: شیخ صدر الدین بن شیخ صفی الدین، شیخ زین الدین بن شیخ صدرالدین، سلطان حیدر شهید بن شیخ زین الدین، شیخ حيدر بن سلطان حیدر، سلطان سلاطین موبد من عند الله شاه اسمعيل بن شیخ حیدر، شاه طهماسب بن شاه اسمعیل ، شاه اسمعیل ثانی بن شاه طهماسب، شاه سلطان محمد بن شاہ اسمعیل مقدم، اسمعیل میرزا و حمزه میرزا و شاه عباس اول برادر و پسرهای سلطان محمد خدابنده.
اسم اول اردبیل آذر بهمن بوده، یکی از محسنانش در دامن کوهی که در طرف جنوب است واقع شده و کوه مانع است از وزیدن بادهای سخت گرم از دریاست و در عهد سلاطین صفویه این شهر در نهایت احترام ملجا و پناه عامهش مقصرین و مأيوسين مملکت ایران بوده، هر کس در هر جا به هر تقصیر بزرگی که داشته که خطر و بیم جان و مال و عیال بوده خود را به این شهر و این مقبره می رسانیدند، معان و در امان بل مورد اکرام وانعام و احسان بوده اند، گویند یکتای نعلین از نعال حضرت نبوی صلی الله عليه و آله زینت افزای مقبره شیخ صفی است رحمة الله عليه.

شیراز… یک کتابخانه جدا نیز دارد که زیر نظر یک سرپرست و یک کتابدار و یک ناظر از نیکوکاران شهر اداره می شود. هیچ کتابی نیست که تاکنون در دانش های گوناگون تصینف شده باشد مگر نسخه اش به آنجا آورده است . وی اینجا را به صورت دالان های سرپوشیده و یک سالن بزرگ ساخته که انبارهای کتاب در اطراف آن هاست . به دیواره انبارها و دالانهای اطاقکهای چوبین کنـده کاری شـده بر پا داشـته که یک قامت بلنـدی و سه ذرع پهنا دارند و هر یک با کشوئ ی از بالا به پائین بسـته می‌شود. دفترها از هر نوع در یک رف ویژه چیده شده است. فهرسـت‌هائی نیز دارد که نام کتابها در آن روشن شده است. کسـی جز آبرومندان بدان راه نیابنـد. من در بالا و پـائین این ساختمـان گشـتم، همه جـا فرشـها گسترده می‌بود، هر اطاق بـدانچه شایسـته می‌نمود فرش و پرده می‌داشت. نهر آبی درطبقه پائین با تندی می‌گذرد و به برخی دالانها وخانه‌ها روانست. کاریزی دیگر بر روی چارطاقی‌های حصـیری آب می‌پاشـد. پنـدارم که عضـدالدوله اینها را از روی اخباری که در
وصف بهشت شـنیده ساخته بود…