کلیسای وانک







کتیبه سردر شمالی کلیسای وانک
در بالای سردر شمالی کلیسای وانک تابلویی نقاشی شده که دفن حضرت مسیح را نمایش می‌دهد و  در ذیل آن در یک حاشیه یک سطری به خط ارمنی کتیبه زیر نقاشی شده است:
در سال 1857 (میلادی) محوطه جلوی کلیسا بوسیله خلیفه طاطاوس تعمیر شد و نقاشی‌های داخل کلیسا گردگیری و پاک شد.
در داخل کلیسای وانک کتیبه‌های کاشیکاری هم موجود است از آن جمله کتیبه کاشیکاری شاه‌نشین کلیسای وانک است که به خط ارمنی طلایی رنگ بر کاشی لاجوردی تاریخ کاشیکاری کلیسا بشرح ذیل آمده است:
در زمان خلیفه موسس وارتابد جلفایی این کلیسا کاشیکاری شد به تاریخ 1165 (1716 میلادی برابر 1128 هجری)
کتیبه کاشیکاری مدخل کلیسای وانک به خط ارمنی با کاشی سفید بر زمینه لاجوردی بشرح زیر است:
«این کاشیکاری به یادگار مراد خالداریان و پدرش خواجه هوهانس و مادرش و زنش مریم تاتیک و پسرانش ماردیروس و اوهان و دخترانش پارسی و موراسه و گل نبات و نواده‌اش مارکار و برادران مرحومش مارکار وزادور و آواک و خواهرانش تامار و ای‌بیرس انجام شد. یادگاری از مراد و برادرش (بارون‌هاکوپ‌جان) به تاریخ 1159 (1710 میلادی برابر 1121 هجری)

کتیبه تاریخی برج ناقوس
روبه‌روی در اصلی کلیسای وانک برج ناقوس کلیسا ساخته شده. مخارج ساختمان برج را در دوره پادشاهی شاه سلطان حسین یکی از ارامنه جلفا به نام (هوهانجان جامالیانس) پرداخته و کتیبه‌ای در سه سطر در جبهه شمالی برج به یادگار گذاشته شده است. این کتیبه که به خط ارمنی با کاشی سفید بر زمینه کاشی خشت لاجوردی رنگ نوشته شده به شرح زیر است:
در تاریخ 1151 (1702 میلادی برابر 1113 هجری) این ساختمان به نام فرشتگان مقرب خدا جبرئیل و میکائیل در دوره سلطنت شاه سلطان حسین که پادشاهی آرام و صلح دوست است و زمانی که خلیفه بزرگ جلفا الکساندروارتابد بود با نظارت خلیفه دیگری به نام موسس به هزینه حضرت هوهانجان جامالیانس به یاد بود پدرش خواجه هوهانس و مادرش جینارین و دخترش برزاده و پر جوانش هوهانس و برادر بزرگش بارون گریگور و برادر‌زاده‌اش هوهانس و به یاد آمرزش در گذشتگان و بازماندگان خانواده‌اش بنا گردید.
در زیر برج ناقوس آرامگاهی قرار دارد که در اطراق سنگ آن تصویر سربازانی حجاری شده و کتیبه آن بشرح زیر است:
رستم خان سوقمن اتیکلپیان 1843 (1)
موزه کلیسای وانک
کلیسای وانک دارای موزه‌ای تاریخی است که در جنب کلیسا و در شمال آن واقع شده و دارای سالن‌های متعدد و اشیاء و آثار تاریخی است. عمارت موزه در سال 1905 میلادی (1322 هجری) ساخته شده و تابلو‌های متعدد نقاشی از طرف بازرگانان ارمنی که به اروپا مسافرت کرده بوده‌اند به کلیسا اهداء شده است. موزه کلیسا دارای 700 جلد کتاب خطی به زبان ارمنی است و قدیمی‌ترین آنها نسخه‌ای است که در قرن دهم میلادی (قرن چهارم هجری) نوشته شده. اولین کتابی که بوسیه ارامنه در جلفای اصفهان به چاپ رسیده و عین حروفی که به کار برده شده در این موزه نگاهداری می‌شود و در مجموعه کتیبه‌های قبور که در اطاق جنب کلیسا نگاهداری می‌شود راجع به بانی چاپخانه جلفا چنین نوشته شده است: راهب و پیشوای کلیسا خاچاطور کیارانسی موسس چاپخانه ارامنه در ایران مدفون در کلیسای وانک تاریخ وفات سنه 1646
مجموعه فرامینی که سلاطین ایران بعد از شاه عباس درباره ارامنه جلفا صادر کرده‌اند در یکی از سالن‌های این موزه نگاهداری میشود و از مجموعه‌های جالب موزه جلفا است. چند قطعه از تزئینات گچ‌بری و طلاکاری قصور منهدم شده صفویه است که فقط در این موزه می‌توان آنها را مشاهده کرد. از توابع این موزه کتابخانه‌ای نیز هست که در حدود ده هزار نسخه کتاب چاپی دارد.

اهالی بومی ایران نیز از اقوام مختلفی هستند که اگر بخواهیم طبقات را از پایین به بالا نام ببریم باید نخست از گبرها یا خارج از مذهب‌ها و مشرکین شروع کنیم که هنوز نیز آتش‌پرستند و آن را مقدس می‌شمارند. درباره این عده و تشریفات مذهبی آنان به موقع خود مفصل صحبت خواهم کرد و فقط مطلبی را که اکنون باید تذکر دهم این است که گبرها از نسل ایرانیان حقیقی هستند و سابقه آنان حتی به زمان اسکندر می‌رسد، ولی اقوام مختلفی که بعداً ایران را اشتغال کرده‌اند آن‌ها را سخت تحت فشار و عذاب قرار داداه‌اند به طوری که امروزه تعداد گبرها کم است و فقط در سه شهر ایران من‌جمله اصفهان در محله علی‌حده‌ای سکونت دارند. همان‌طور که قبلاً نیز اشاره کردم یکی از محلات اصفهان که باید بعداً به هم ملحق شده و شهر بزرگ چهار محله‌ای اصفهان بزرگ را تشکیل دهند محله گبرهاست.
این چهار محله یا بهتر گفته شود چهار شهر به اندازه‌ای به هم نزدیک هستند که فقط خیابان زیبای چهارباغ و رودخانه‌ای که وسط آن را قطع می‌کند آن‌ها را از یکدیگر جدا می‌سازد. اگر پل رودخانه را مرکز قرار دهیم از قسمت شمالی آن یعنی زاویه شرقی خیابان شهر اصلی اصفهان شروع می‌شود و از آن زاویه به سمت غرب عباس آباد است و آن طرف رودخانه در قسمت جنوب مقابل عباس آباد محله جلفا قرار گرفته است و در مقابل اصفهان اصلی گبرآباد جای دارد که مختص اقامت گبرها یعنی همین طایفه‌ای است که درباره آن‌ها صحبت کردم.

پایان‌نامه‌های وابسته:


پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیرپذیری کلیسای وانک اصفهان از مسجد شیخ لطف الله در دوره ی صفوی انجام گردید. بدین منظور از روش کیفی (توصیفی ـ تحلیلی) و مقایسه ایی با استفاده از داده های تاریخی، اسناد وعکس ها و روش کتابخانه ای صورت گرفته است. هدف اصلی پژوهش بررسی میزان و نوع تأثیرپذیری تزیینات کلیسای وانک از معماری دوره صفوی و بخصوص مسجد شیخ لطف الله و نیز شناخت ویژگیهای معماری کلیسای وانک و معماری مسجد شیخ لطف الله در دوره صفوی است. مهم ترین یافته ها و نتایجی که حاصل شد عبارتند از اینکه کلیسای وانک تأثیرات فراوانی از مسجد شیخ لطف الله گرفته است و این به خاطر شرایط زمانی تقریباً مشابه و استفاده هر دو بنا به صورت خصوصی و آموزشی می باشد. البته قابل ذکر است که نمی توان گفت کلیسای وانک تنها از مسجد شیخ لطف الله تأثیر گرفته است بلکه علاوه بر متأثر شد از مکتب اصفهان هویت بومی خود را نیز دارد. نتایج حاکی از آن است که هر دو مکان مقدس با وجود یک زبان مشترک (مکتب اصفهان) به دو بیان متفاوت سخن می گویند. یعنی در عین شباهتهایی در لحن و شکل از نظر مفهوم فضایی و بیان بر حسب ویژگی های مرتبط با نقششان تفاوتهای بنیادی دارند.


تابلوهای نقاشی رنگ روغن بر روی کرباس از جمله آثاری هستند که مدت زمان کوتاهی بعد از خلق آن ها، حفاظت و مرمت شان آغاز می گردد. در طی دوره های متمادی و بر اساس طرز تفکر و ذوق سلیقه، این دسته از آثار مورد دخل و تصرف قرار گرفته اند. بحث برانگیزترین این عملیات ها پاک سازی ورنی های اکسید شده، آسترگیری و بازسازی نواحی کمبود است. اما با گذشت سالیان متمادی از حفاظت آثار، در کشورهای صاحب سبک مرمتی روش های پیشین مورد نقد و بررسی قرار گرفته اند تا آسیب های ساختاری و بصری که این روش ها به همراه داشته شناسایی کرده و روش های بهتری جایگزین آن نمایند. در مرمت 21 تابلوی موزه کلیسای وانک اصفهان نیز از روش های متنوعی استفاده شده است، بیشتر آن ها از مرمت سنتی بهره برده اند؛ به همین دلیل تنوع آسیبی که آن ها را شامل می شود نیز زیاد است. چسب های نامناسب آسترگیری، به وجود آمدن تاول های حرارتی در اثر تماس با حرارت شدید و رنگ گذاری روی رنگ های اصلی از جمله موارد آسیب محسوب می گردند؛ لذا پرسش اصلی این گونه مطرح می شود: چگونه می توان جلوی روند آسیب ناشی ازتأثیر مواد و مصالح نامناسب ناشی از مرمت نامطلوب را در آثار مورد بررسی قرار داد؛ یا به تأخیر انداخت؟ برای پاسخ به چنین پرسشی ابتدا باید روش های مرمتی و مواد مورد استفاده در تابلوها شناسایی شوند. شناسایی آسیب ها و اتخاذ کردن روش درمانی مناسب برای آن ها می تواند از سرعت آسیب بکاهد. لذا برای بدست آوردن اطلاعات پیرامون مواد و روش های مرمتی صورت گرفته، از مطالعات و بررسی های میدانی، مطالعات کتابخانه ای و اینترنتی، مطالعات آزمایشگاهی و آنالیزهای دستگاهی استفاده شده و پس از تجزیه و تحلیل همه ی اطلاعات بدست آمده، راه کارهایی پیرامون جلوگیری از گسترش آسیب های به وجود آمده ارایه گردیده، که در رأس امور حفاظتی بازکردن آسترها و حذف چسب-های آلی قرار گرفته است.

یکی از رویکردهایی که در یک قرن گذشته در زمینه ی مطالعات تطبیقی هنر ادیان در جهان غرب و بعد از آن در مشرق زمین شکل گرفت، مکتب سنت گرایان(1) است. در این رویکرد به هنر ادیان از جهت حقیقت معنوی و جنبه ی متافیزیکی آن ها توجه شده است. این مسئله در مقایسه ی هنر قدسی در اسلام و مسیحیت نیز قابل توجه است. یکی از محوری ترین اعتقادات مسیحیان، اعتقاد به تجسد است که ماهیت هنر مسیحی را تشکیل می دهد. در مسیحیت، حقیقت الهی متجسد شده و بر اساس اصل تجسد، عیسی مسیح می تواند مانند انسان کامل تلقی گردد. اما در اسلام، خوشنویسی هنری مقدس است و نقشی همانند شمایل نگاری در هنر مسیحی دارد، زیرا خوشنویسی نیز نمودار جسم مرئی کلام الهی است. از این رو در بررسی تطبیقی هنر قدسی چندان نمی توان شمایل های مسیحی را با نگارگری اسلامی تطبیق داد، ولی به خوبی می توان آن را با خوشنویسی اسلامی مقایسه کرد. به همان نسبت که در دین شناسی تطبیقی نمی توان در مسئله ی وحی، قرآن را با کتاب مقدس مقایسه کرد، بلکه باید آن را با تجسد کلمه ی خداوند در جسم عیسای ناصری مورد مقایسه قرار داد، در بررسی تطبیقی هنر مقدس نیز نمی توان به مقایسه ی شمایل های مسیحی با نگارگری اسلامی پرداخت، بلکه از این منظر باید به خوشنویسی اسلامی توجه کرد( نصری 1388، 12). در اسلام، هنر قدسی هنری است که از گوهر وحی اسلامی بیرون آمده باشد. از میان هنرهای اسلامی، خوشنویسی نزدیک ترین رابطه را با کلام وحی دارد و شریف ترین هنر بصری در اسلام به شمار می رود. این هنر با حقیقت معنوی اسلام یک تناسب ذاتی دارد و به همین جهت از خوشنویسی برای تزیین مساجد نیز استفاده می شود. در مسیحیت نیز هنر شمایل نگاری نسبتی با خود مسیحیت دارد. بنابراین در کلیساها فقط شمایل نگاری جایز شمرده می شود. خط در بناهای مذهبی اسلامی، همان نقشی را بر عهده دارد که شمایل ها در کلیساهای مسیحی ایفا می کنند. در زمینه ی هنرهای شنیداری، هنر تلاوت قرآن و در زمینه ی هنرهای تجسمی، هنر خوشنویسی، قدسی ترین هنرها در جهان اسلام هستند که ریشه در نخستین آیات وحی الهی دارند ( العلق، 5- 1). در مسیحیت نیز هنر سرودخوانی دینی هنری مقدس به شمار می رود، اما شمایل نگاری مهم ترین شکل هنر قدسی است. در این تحقیق سعی بر آن است که رمز و نمادهای هنر خوشنویسی در اسلام به عنوان هنری قدسی که به الفاظ، صورت بصری می دهد، با رمزهای شمایل نگاری در مسیحیت به عنوان تجسم کلمه ی الهی، مورد بررسی تطبیقی قرار گیرند. وجه مشترک هنرهای دینی، جنبه ی سمبلیک آن هاست. زبان نمادین، زبانی است که هنر دینی، مفاهیم درونی خود را در قالب آن بیان می کند. مفاهیمی که به زبان مستقیم قابل بیان نیستند، قالبی نمادین به خود می گیرند تا بتوانند خود را بیان کنند. در واقع رمز، چیزی از جهان شناخته شده و قابل دریافت است که به چیزی از جهان ناشناخته و غیر محسوس یا به مفهومی، جز مفهوم مستقیم و متعارف خود اشاره می کند. هنر دینی خوشنویسی و شمایل نگاری نیز که به طور خاص هنر قدسی محسوب می شوند، برای بیان خود از زبان نمادین استفاده می کنند. نمادها ی به کار رفته در هر کدام از این دو هنر با توجه به مبانی آن ها متفاوت است. هر رمز یا نماد به حقیقتی ورای خودش اشاره دارد که این معانی جز با این سمبل ها به بیان نمی آیند. همان گونه که قرآن و دیگر کتب آسمانی همچون عهد عتیق و عهد جدید برای بیان حقایق معنوی به زبان رمز و اشاره سخن می گویند، هنر مقدس نیز رمز است و به چیزی بیش از آن چه نشان می دهد، دلالت دارد. در اسلام، می توان خوشنویسی را به صورت کتیبه های تزیینی با معماری ارتباط داد، اما هنر خوشنویسی، یک هنر فرعی نیست و بدین علت که برای نوشتن قرآن کریم به کار می رود، در هنرهای اسلامی از بالاترین مقام برخوردار است. هر چند کتیبه هایی که دارای نوشته های تاریخی هستند و به عنوان اسناد و احکام اجتماعی می باشند در تزیین مساجد استفاده می شوند، اما اکثریت نوشته ها ارزش دینی و جنبه ی مذهبی و نیایشی دارند. از این میان نوشتن آیات قرآنی در همه جا برتری دارد. مهم ترین خصلت کتیبه ها ایجاد حضور الهی و معنویت در فضایی همچون مسجد است. در شمایل نگاری، تصویر، حقیقت وحی الهی را بیان و برای این کار از زبان نمادین استفاده می کند. این نمادگرایی چیزی را نشان می دهد که نمی توان به صورت مستقیم نشان داد. به وسیله ی نمادگرایی وحی از جهان بالا به پایین آورده شده و در قالب ماده بیان می شود. در نظر آبای کلیسا، امور الوهی از حیث بیانی قابل توصیف نیستند و بهترین شیوه برای بیان آن ها، استفاده از نمادهاست. و چون کتاب مقدس، مجموعه ای از نصوص داستانی و تاریخی است که به صورت تصویر بیان می شود، بنابراین تمامی نمادها نیز در ارتباط با تصاویر شکل می گیرند.

در این رساله سعی بر آن است تا با به¬کار بستن روش توصیفی و تحلیلی، رابطه و نسبتی که میان صورت و کارکرد در معماری یک بنا وجود دارد، بررسی شود.صورت در یک اثر معماری هم بارِ زیباشناسیِ بنا را به دوش می¬کشد و هم لایه¬های معنایی را که بنا، به مخاطب خود القا می¬کند. صورت با روانِ انسان در ارتباط است، از سوی دیگر کارکرد در بنا، برای رفع نیاز آدمی است. صورت عمدتاً عامل درونی بنا و کارکرد عمدتاً عاملی بیرونی است و بر این اساس یک بنا می¬تواند علاوه بر انجام صحیح کارکرد خود بیانگر ایدئولوژی و تفکری خاص نیز گردد. در طی روند این پژوهش، با مقایسه¬ای تطبیقی میان دو بنای مذهبی متأثر از یک سبک معماری که کارکردی کم و بیش متفاوت دارند، این رابطه و نسبت میان صورت و کارکرد، در معماری ایرانی- اسلامی نشان داده ¬می¬شود. صورت و کارکرد در این¬گون? معماری همگام با هم به روند شکل¬گیری یک بنا کمک می¬کنند. در مسجد شیخ لطف الله و کلیسای وانک با آنکه صورت هر دو بنا بسیار به¬هم شباهت دارد اما بنا به کارکرد متفاوت در همان شباهت¬ها گاه تفاوت¬ها را می¬بینیم و هم¬چنین با وجود تفاوت کارکردی، آنجا که امکان¬پذیر بوده است صورت تفاوت نکرده است بلکه بیانگر ویژگی¬های هنر ایرانی شده است.

مقاله‌های وابسته:


در منابع سنگ نوشته‌ی آشوری مربوط به اوایل قرن دوازدهمپیش از میلاد درباره‌ی پاره‌ای از قبایل ارمنی زبان هند و اروپایی ساکن در جواز سرزمین‌های حوری‌ها؛یعنی(*)عضو هیأت عملمی دانشگاه شهرکرد-دانشکده هنر فارسان (**)مدرس دانشکده هنر فارسان &%15620HMKG156G% بازتاب نمادها ونشانه‌های شغلیدر سنگ‌های قبور ارامنهبا تأکید بر نقاشی‌های آبرنگ در موزه‌ی جلفای اصفهان بهاره براتی*محمد افروغ** چکیده {IBهویت مقوله‌ای بسیار مهم در گذشته و حال بوده است. حرفه‌ها و مشاغل موجود بر روی سنگ قبرهای قبرستان جلفای اصفهانکه توسط نقاش برجسته‌ی ارمنی و ایرانی،آبراهام گورگنیان به صورت نقاشی آبرنگ و با نیت ماندگاری بیشتربه حفظ هویت افراد متوفی به تصویر در آمده؛کمک شایان توجهی به این مهم کرده است. حرفه‌ها و مشاغل موجود بر روی سنگ قبرهای قبرستان جلفای اصفهانکه توسط نقاش برجسته‌ی ارمنی و ایرانی،آبراهام گورگنیان به صورت نقاشی آبرنگ و با نیت ماندگاری بیشتربه حفظ هویت افراد متوفی به تصویر در آمده؛کمک شایان توجهی به این مهم کرده است. (به تصویر صفحه مراجعه شود) تصویر شماری 5 مربوط به نوجوانی است که در کار نوازندگی می‌باشد،سنگ قبر وی همچون دیگر سنگ قبرها یک شکل محراب‌گونه دارد کهدر قسمت محراب علامت صلیب مقدس و دو درخت سرو در طرفین نمادصلیب دیده می‌شود. (به تصویر صفحه مراجعه شود) تصویر شماری 5 مربوط به نوجوانی است که در کار نوازندگی می‌باشد،سنگ قبر وی همچون دیگر سنگ قبرها یک شکل محراب‌گونه دارد کهدر قسمت محراب علامت صلیب مقدس و دو درخت سرو در طرفین نمادصلیب دیده می‌شود.


گونه‌ای از دیوارنگاره در برخی از کلیساهای ایران وجود دارد که از نظر مواد و مصالح، روش اجرا و به‌طور کلی از نظر ماهیت با دیگر دیوارنگاره‌ها متفاوت است و تا کنون پژوهشی مستقل در مورد آنها انجام نشده است. هدف این مقاله شناخت شیوۀ اجرای این گونه از دیوارنگاره‌ها و همچنین شناخت سیر تحول آنها از طریق مطالعات میدانی، کتابخانه‌ای و تحلیل اطلاعات به‌دست‌آمده است. به دلیل کمبود پژوهش و ثبت اطلاعات فنی در این حوزه به زبان فارسی، در این پژوهش مطالعات اولیۀ انجام‌شده معطوف به دیوارنگاره‌های بوم‌پارچۀ اروپایی است و در مرحلۀ دوم به دیوارنگاره‌های بوم‌پارچۀ کلیسای وانک و کلیسای مریم اصفهان و کلیسای مریم تبریز پرداخته می‌شود. در دورۀ رنسانس، جهت حل  برخی از مشکلات دیوارنگاره‌های بزرگ و سقف‌نگاره‌ها، در مراحل اجرا به مرور زمان تغییراتی را به ‌وجود آوردند که در نهایت شیوه‌ای متفاوت و جدید از دیوارنگاره به وجود آورد که در این تحقیق به نام دیوارنگارۀ بوم‌پارچه نامیده می‌شود. در پژوهش حاضر تلاش شده چگونگی به وجود آمدن این شیوه در اروپا و نمونه‌های آن در کلیساهای ایران مورد بررسی قرار گیرد تا آغاز راهی باشد جهت شناخت این آثار در کشور ایران.

“طلاکاری بناهایی مثل کاخ عالی قاپو،کاخ چهل ستون،کاخ هشت بهشت،تالار اشرف،امام‌زاده اسماعیل،کلیسای وانک(تصویر 4)،کلیسای بیت اللحم،بقعه‌ی شاه‌زادگان و تعدادی دیگراز بناهای دوره‌ی صفویه‌ی اصفهان نمونه‌هایی از کاربرد شیوه‌ی(به تصویر صفحه مراجعه شود)تصویر 4-نقوش اسلامی اجرا شده با تکنیک لایه چینی و طلا چسبان درقسمت سقف گنبد کلیسای وانک. برای چسباندن ورق طلا بر سطح مورد نظر از دو روش استفادهمی‌شده است: روش اول طلا چسبان با بست آبی:در این روش بستی که درلایه چینی یا زمینه کار استفاده می‌شده،معمولا سریشم بوده است. در قسمت مرکزی گنبد و نقوش ختایی و اسلیمی اجرا شده،فقطیک لایه ورق طلا مشاهده گردید(تصویر 4 و 5)،در موقع ساخت واجرای این تزیینات در قسمت سقف،ابتدا بستر گچی را آماده نموده وبر روی آن لایه تدارکاتی یا بوم‌کننده اجرا شده است. در پایان می‌توان این‌گونه استنباط نمود نقوش اسلامی که باتکنیک لایه چینی و طلا چسبان در سقف گنبد کلیسای وانک اجراشده،آن چنان فضایی روحانی پدید آورده که در هیچ یک از کلیساهایارامنه در دیگر نقاط(بجز اصفهان)به چشم نمی‌خورد و این خصلت راارامنه جلفای اصفهان مدیون هنر ناب اسلامی است. پی‌نوشت: {E(1)-تزیینات لایه چینی و طلا چسبان (2)-حدودا بین 70 الی 80 درصد گچ و 20 الی 30 درصد گل سرخبه علاوه بست(مانند سریشم) (3)- gnitluaF (4)-ازاره (5)-ایجاد سوراخ بر روی خطوط طراحی جهت عبور پودر رنگاز کاغذ (6)-کاغذ پوستی که قبلا آماده شده را بر روی سطح کار قرار دادهو سپس پودر زغالی را که داخل پارچه‌ای ریخته شده است بر رویکاغذ پوستی می‌کشند که با این عمل،پودر زغال از سوراخ‌ها عبورکرده و به صورت نقاط ریز بر روی سطح کار نقش می‌بندد (7)-تثبیت طرح به روش قلم‌گیریE} منابع: {E1-اصلانی،حسام.”

می‌توان گفت تاریخ آراکل‌ دربرگیرنده تاریخ ارمنیان در سال‌های(1662- 1602 م/1072-1010 هـ)و«تاریخ ارامنه»اثر استپانوس هزار جریبی ادامهء تاریخ آراکل می‌باشد که به وقایع سالهای(1789-1665 م)1204- 1074 م)می‌پردازد و هاروتون در تالیف کتاب‌ خود،از این دو اثر بسیار استفاده نموده است از دو منبع فوق چنانکه گفته شد تاریخ آراکل چندین‌ بار به زبان‌های ارمنی و نیز فرانسوی چاپ شده‌ است،اما کتاب استپانوس که نسخهء دستنویس‌ آن به شماره 654 در کلیسای وانک اصفهان موجود می‌باشد علی‌رغم اهمیت آن تاکنون چاپ نشده‌ و فقط بخشی از آن در سال 1940 م توسط آرام یرمیان در روزنامه«ورازنوند»در تهران به چاپ‌ رسیده است و آقای لئون میناسیان شرح مختصری از وی و اثرش را در سال 1956 م به زبان ارمنی‌ در جلفای اصفهان چاپ نموده است. کتاب تاریخ جلفای اصفهان مشتمل بر دو جلد می‌باشد که در یک مجلد به زبان فارسی‌ منتشر شده است جلد اول شامل 66 فصل و دربرگیرندهء تاریخ ارمنیان ار آغاز کوچ آنها به ایران تا وقایع سال 1857 م/1272 هـ است. »7 دلیل دیگر آنکه،بنا به یادداشت‌های ارمنیان در حاشیهء نسخ خطی که در سه جلد کتاب تاکنون‌ جمع‌آوری‌شده چنین‌آمده:«در ایامی که کوچندگان در تبریز بودند،شاه عباس فرمانی خطاب به‌ آنان صادر کرد که از مفاد ان چنین برمی‌آید که در ابتداء قصد اسکان دائمی کوچندگان را در داخل‌ (به تصویر صفحه مراجعه شود) به نظر نگارنده انگیزهء شاه عباس از صدور فرمان کوچ ارامنه، در ابتدا صرفا یک تاکتیک نظامی بود.”

که هدف آن هویت‌بخشی دوباره به شهرها از رهگذر خوانایی شهرها بود.شهرسازان دیگری‌ همچون بنتلی،ادموند بیکن و…کوشیدند تا تجربه‌های دیگری را مطرح کنند،چرا که‌ «شکل خوب شهر»که می‌تواند فضای زندگی‌ مناسبی برای شهروندان پدید آورد،باید در فضاهای شهری تجربه شود.البته هدف این مقاله، بررسی ساخت کالبدی شهر نیست،اما می‌توان‌ 2Lنمونه‌هایی از بافت تاریخی شهر همچون‌ اصفهان را برمبنای معیارهای به دست آمده از سوی شهرسازانی که به آنها اشاره گردید بررسی و به نقاط قوت آنها دست یافت.باید به یاد داشته‌ باشیم که در ایجاد تصور ذهنی شهری در ذهن‌ ناظری که در شهر،پیاده یا سواره در حرکت است، صرفا عوامل کالبدی مطرح نیست و عوامل‌ غیرکالبدی همچون بو،صدا و رفتارهای اجتماعی‌ نیز مطرح می‌شود.در این مقاله می‌کوشیم تا به مدد تحلیل نقشه‌ها و تصاویر،تصور ذهنی شهر تاریخی را در پیچ و خم هر کوچه بررسی نماییم. در انجام این تحقیق حضور پژوهشگر در فضای‌ شهری اصلی‌ترین عامل است.

​اوج استفاده از لایه‌چینی، که به‌عنوان یک فن وابسته به طلاکاری شناخته میشود، در ایران مربوط به دوره‌ی صفوی‌ است. عموماً هدف از اجرای لایه‌چینی، ایجاد یک سطح برجسته برای اجرای آرایه‌ی طلاکاری‌ست. کلیسای بیت‌لحم یا بیدخم و کلیسای جامع وانک یا سن‌سور، دو کلیسای مربوط به دوره‌ی صفوی مورد بررسی در این پژوهش، از مشهورترین کلیساهای ارمنیان جلفای نو در اصفهان هستند که دارای لایه‌چینی و آرایه‌ی طلاکاری‌ هستند. ناشناخته بودن مواد تشکیل‌دهنده‌ی ساختار این آرایه‌ها و وجود ابهام در روش اجرا و فن اجرایی لایه‌چینی‌ها و آرایه‌های طلاکاری کلیساهای ارامنه مساله‌ی اصلی این پژوهش است. پژوهش حاضر، با بهره جستن از روش‌های پیرولیز-کروماتوگرافی‌گازی- طیف‌سنجی جرمی (Py-GC-MS) و کروماتوگرافی‌گازی- طیف‌سنجی جرمی (GC/MS) به شناسایی و بررسی ساختار بست و چسب مورد استفاده در آرایه‌های لایه‌چینی و طلاکاری این دو کلیسا پرداخته‌است. همچنین در این مقاله با استفاده از پراش‌سنجی پرتو ایکس (XRD) و طیف‌سنجی انرژی پرتو ایکس پراکنده‌شده (EDX) در کنار میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) به بررسی ساختار بلوری ترکیبات معدنی و همچنین شناسایی مواد معدنی موجود در ساختار این آرایه‌ها پرداخته شده‌است. سپس با مقایسه‌ی نتایج حاصل از این پژوهش، با نتایج مربوط به بررسی‌های انجام‌یافته بر روی لایه‌چینی‌های بناهای عالی‌قاپو، هشت‌بهشت و چهلستون اصفهان، در صدد رسیدن به یک نتیجه‌گیری کلی در مورد آرایه‌های لایه‌چینی و طلاکاری مربوط به دوره‌ی صفوی اصفهان بوده‌ است. نتایج حاصل از آنالیز، سریشم بودن بست در ترکیبات معدنی لایه‌چینی‌های کلیساهای وانک و بیت‌لحم را اثبات نمود، همچنین بخش معدنی آرایه‌های لایه‌چینی از ترکیب گچ و یک نوع رس حاوی کوارتز و غنی از اکسید آهن (گل ارمنی) تشکیل شده‌است. با توجه به نتایج، روغن بزرک به‌عنوان چسب مورد استفاده برای چسباندن ورقه‌ی طلا شناسایی شد.


طلاکاري روي سنگ از جمله تزئينات ارزشمندي است که به واسطه ي ساختار لايه لايه و حساسش، در معرض آسيب و نابودي کامل قرار دارد. امروزه تعداد معدودي از نمونه هاي اين تزئينات در هنر ايران شناسايي شده اند. مهم ترين دليل اين مساله مي تواند از بين رفتن اين تزئينات در طول ساليان متمادي باشد. اين پژوهش به مطالعه و بررسي ويژگي هاي فني يک نمونه از اين تزئينات واقع در کليساي وانک و متعلق به دوره ي صفوي پرداخته است. هدف از اين پژوهش، شناخت ويژگي-هاي فني تزئينات طلاکاري بر روي کتيبه هاي سنگي کليساي وانک در اصفهان متعلق به دوره ي صفوي است. اين تزئينات معماري، به دليل بي توجهي و با گذر زمان و به سبب حساسيت ساختاري در معرض نابودي و فراموشي قرار گرفته است. مطالعات و شناسايي نمونه هاي برجاي مانده، تاکنون، حاکي از آن بود که طلاکاري روي سنگ در ايران به 4 روش انجام مي گرفته است: 1- ترصيع، 2- استفاده از فويل يا ورق ضخيم طلا، 3- استفاده از ورق نازک طلا يا روش طلاچسباني و در نهايت 4- برجسته سازي مطلا (لايه چيني روي سنگ). بررسي و شناسايي نمونه هاي مربوط به هنر ايران پيش از اسلام، نشان دهنده ي رواج اين تزئينات در ايران پيش از اسلام است. همچنين نمونه هايي مربوط به هنر ايراني- اسلامي به ويژه در سه دوره ي متاخر صفوي، زنديه و قاجار شناسايي شده است. در اينجا مطالعه ي ساختار يک نمونه از تزئينات طلاکاري روي سنگ متعلق به دوره ي صفوي نشان از کاربرد ورق طلا با عيار بالا و يک ماده ي روغني به عنوان چسباننده ي ورق طلا داشت. از آزمون کوره براي شناسايي ورق فلزي، از روش دستگاهي SEM-EDS براي آناليز عنصري ورق فلزي و از روش دستگاهي FTIR به همراه مطالعات ميکروسکوپي براي شناسايي ماده ي واسط چسباننده ي ورق فلزي بر سطح سنگ استفاده شد. روش مورد استفاده در اجراي تزئينات طلاکاري اين کتيبه، تکنيک “طلا چسبان” و به روش “طلاکاري روغني” است. در اين پژوهش، روش تحقيق، تحليلي- تجربي و روش يافته اندوزي کتابخانه اي، ميداني- مشاهده اي و آزمايشگاهي است. در نهايت با تحليل اطلاعات گردآوري شده، نتيجه گيري حاصل شده است.

معماری از ابتدایی ترین هنرهاست . از آن هنگام که انسان احساس نیاز به سر پناه پیدا کرد تا اکنون روند روبه رشدی را داشته است . اصفهان ،یکی از شهر های تاریخی ایران در دوران اسلام ،که رونقش را مدیون موقعیت ویژه در زمان حکومت صفویان است ، به دلیل انتخاب برای پایتختی از سوی شاه عباس از مساجد، کاخ ها، پل ها، خیابان ها و باغ های زیادی بهرمند شد. از طرفی در میان ادیان، اسلام و مسیحیت توجه بیشتری به مقوله هنر دینی ومبانی سمبولیک آن معطوف داشته اند و بروز آن در معماری مذهبی هر یک نیز قابل مشاهده است. تزیینات در هنراسلام و به خصوص در نگارگری ایرانی عنصری بسیار مهم و تاثیر گذار محسوب می شود. در کلیساهای گوتیک، اوجتجلی نور و رنگ و رمزپردازی آنها در آیین مسیحی دیده می شود. هدف از مقاله حاضرمقایسه تزیینات کلیسای وانک با مسجد امام اصفهان تحت تاثیر معماری عصر صفویه است . این مقاله بر اساس روش توصیفی – تحلیلی به انجام رسیده و جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش مقایسه ای استفاده شده است.

از مهمترین اشیائی که در این موزه وجود دارد قریب هفتصد جلد کتاب خطی‌ ارمنی است که اغلب تورات و انجیل و نسخ مذهبی روی پوست و کاغذ میباشد و دارای سرصفحه‌ها و نقاشیهای مذهب و طلاکاری بسیارزیبا میباشد که کار ارامنه در ارمنستان‌ است و ارامنه جلفا در موقع کوچ باصفهان همراه آورده‌اند. یکی از معروفترین نقاشان ارمنی بنام«توروس»بوده که مشهور است در سال‌ 1311 میلادی درگذشته است ولی در موزهء جلفا انجیلی موجود است که دارای نقاشیهای‌ اوست و بتاریخ 1320 میلادی نوشته شده وجود این انجیل ثابت میکند که برخلاف‌ آنچه معروف است«توروس»در سال 1320 میلادی زنده بوده از آثار نقاشان معروف‌ ارامنه در جلفا اثر استیفانوس و دو پسرانش که در اوایل قرن هفدهم میلادی در جلفا میزیسته‌اند در این کتابهای مذهبی دیده میشود(در کلیسای وانک غیر از نقاشیهای‌ قسمت بالا اطراف زیر گنبد بقیه از نقاش ارمنی«اوانس مرکوز»معروف به«تی‌یه- زرآلویس»یعنی«نوربخش جهان»میباشد که در حدود 1707 میلادی مرده و اصلا اهل جلفای اصفهان بوده است





مطالب مرتبط