آبریزگاه فرهنگِ بزرگِ سخن، «مستراح»: اتاقکی دارای لگن یا حفره برای دفع فضولات بدن♦ توالت♦ بیتالخلا♦ مبال. فرهنگِ معین، «مستراح»: جای راحت♦ محل آسایش♦ مبال♦ مبرز. لغتنامهی دهخدا، «مستراح»: جای برآمدن و جای آسایش♦ جای آمدن♦ جای آسایش و فراغت♦ جای راحت♦ آسایشگاه♦ بیتالخلاء♦ آبخانه♦ کنیف♦ جای لازم♦ کنار آب♦ حَشّ♦ میضاء♦ مبال♦ جائی♦ حاجتگاه♦ مبرز♦ متوضاء♦ خلاء♦ ادبخانه♦ آبشتنگاه♦ طهارتخانه♦ خلاخانه♦ آبریز. واژهنامهی معماریِ اسلامی: مستراح mostarāḥ♦ عربی: مَبال، مَبْرَز، مِرْحاض♦ انگلیسی: lavatory. گزیده ی کتاب: فرهنگ مهرازی / علی محمد رنجبر کرمانی / ندا رفیع زاده / بیژن سرشکی میاندر و آبریزگاه: میاندر، دهلیز میان بینه و گرمخانه بوده است و راهرویی پیچ در پیچ بوده که در یک گوشه آن آبریزگاه و گوشهای دیگر اتاغ ستردن مو بوده است. بدین گونه گرمای گرمخانه بر جای میمانده و از دست نمیرفته است. گزیده ی کتاب: آشنایی با معماری اسلامی ایران / محمد کریم پیرنیا / غلامحسین معماریان هر حمامی متناسب با خودش آبریز و مستراح داشت که با راهرویی نسبتاً طولانی به میاندر وصل میشد. مهمانخانه از راهرو راه داشته و در انتهای راهرو آشپزخانه جای میگرفته است… در داخل حیاط بارهبند یا طویله ی سرباز و مستراح جای داشتهاند… قدمت خانههای چهارصفه به قبل از اسلام میرسید. بعد از این فضا نیز مستقیماً وارد گرمخانه نمیشدند و فضایی به نام میاندر در این فاصله بوده است. در اینجا یک یا دو سکو جهت انداختن لنگ و دولچه و اسباب حمام داشته و معمولاً راه دستشویی و مستراح از همین میاندر بوده است. گزیده ی کتاب: معماری ایران دوره اسلامی / یوسف کیانی کاروانسراها / محمد علی مخلصی آبریزگاهها معمولاً در گوشه حیاط کاروانسرا و در زیر یا داخل برجها ساخته میشده است. گزیده ی کتاب: معماری ایران دوره اسلامی / یوسف کیانی نیایگاهها/ محمد کریم پیرنیا یکی از کارهای محتسب این بود که نگذارد اگر کسی جامه چرب و آلوده، به تن داشت بر سکوی درگاه مسجد نشیند و از خفتن و پرسه زدن در مسجد پیشگیری کند. در آبریزگاه را به روی مردم کوی و بازار (جز نمازگزاران در پنجگاه نمازر) ببندد. یکی از مشکلات حرمها مسأله دفع پساب فاضلاب آبریزگاهها بوده است. هر روز دریایی از مردم به حرمها هجوم میآورند. ولی برای مساله آبریزگاهها پیش بینیهای لازم نشده است. گذریان برای درآمدن به درون مسجد میبایست از یک ( یا بیشتر دو) دالان یا راهرو که در دو سوی دیگر هشت بود و بروار ایوان به شمار میآمد بگذرند. این راهروها به اندامهای وابسته مسجد (چون خانه نگهبان و چراغدار و گاهشناس (موقت) و اذانگو و پادیاو با وضوخانه و حوضخانه و آبریز راه داشت ( که پیش از این همه در بیرون مسجد و جدا از آن جای داشتند) گزیده ی کتاب: سیر تحول معماری ایران / غلامرضا نعیما ارسن باغ دولتآباد چند ساختمان دارد:سردر، دربرگیرنده درآیگاه، آبریزگاه، شترگلو، ساختمان تابستانی، اندرونی (در ته باغ) که دارای چندین اتاق است، کوشک اصلی باغ، ساختمان میان این باغ و باغ بهشت آیین. گزیده ی کتاب: بررسی اقلیمی ابنیه سنتی ایران / وحید قبادیان فضای میاندر معمولاً بهصورت هشتی و یا دالانی باریک و دارای ارتباط غیرمستقیم با بینه، گرمخانه، مستراح و اتاق تنظیف بوده و علاوه بر مسیر ارتباطی عملکرد آن جدایی تبادل حرارتی و رطوبتی و همچنین بصری بین قسمتهای مختلف حمام بوده است. گزیده ی کتاب: بناها و شهر دامغان/ جعفرپور/ دادخواه / اشکوری / فلامکی / محمودی / موسوی / شهمیرزادی / یغمایی به نظر میرسد که این عده، هنگام تهاجم، به انباری پناه برده بودند و در اثر دود ناشی از آتش سوزی خفه شده و سپس سوختهاند. مطهره (توالت) ساختمان در خارج بنا ساخته شده بود (نقشه 3 ج 8). در این قسمت یک چاه نیز مشخص شد که احتمالاً چاه فاضلاب مطهره بوده است. سکوی واقع در جنوب ورودی در حقیقت زیر بنای تأسیسات ساختمانی محلی بوده که از آنجا به طبقه فوقانی ـ چنانچه بنا دارای طبقه دومی نیز بوده ـ میرفتند.