آشپزخانه گزیده ی کتاب: آشنایی با معماری اسلامی ایران / محمد کریم پیرنیا / غلامحسین معماریان این فضا در محلی قرار میگرفته است که به اتاق مهمان نزدیک باشد و نقشه آن بنا بر نقشه کلی خانه قابل تغییر بوده است. اصولا در گذشته در تابستان غذای گرم نمیخودند و بیشتر غذای خود را از بیرون تهیه میکردهاند. … در شمال خانه اتاق زمستان نشین یا تهرانی جای داشته است. این قسمت آفتابگیر و بزرگترین اتاق زمستانی بوده است. تهرانی دو اتاق کوچک با ارسی داشته و در کنار آن نیز آشپزخانه قرار میگرفته است. مهمانخانه از راهرو راه داشته و در انتهای راهرو آشپزخانه جای میگرفته است… در خانه با پیمون بزرگ ترکیب فضاها به این صورت است: از هشتی خانه دو راهرو به فضای اندرونی و یکی به فضای بیرونی راه داشته، در فضای بیرونی سفرهخانه، اتاق مهمان و حیاط و در اندرونی دورتادور حیاط، اتاقهای سهدری، تهرانی، تالار و ترز، حمام و آشپزخانه قرار میگرفتهاند. شکل حیاط در خانه با پیمون بزرگ از تناسب طلایی به دست میآمده است. ابعاد خانه در پیمون بزرگ 48 در 48 متر بوده است. بررسی روابط متقابل بین فضاهای مختلف این نوع خانهها خیلی جالب است. به طور مثال آشپزخانه در مکانی قرار داشته که هم به اتاق مهمان و هم به اتاقهای داخلی نزدیک باشد. ابعاد دروپنجره در پیمون بزرگ یک گز تا دو گز و دو گره بوده است. از نمونههای زیبای آن میتوان از خانه نواب رضوی در یزد نام برد. خانههای چهارصفه در نقاط مرکزی ایران بخصوص در زواره ساخته شدهاند. چهارصفه به صورت صلیبی در مرکز است و چهارگوشه آن اتاقها قرار میگیرند. در یکی از نمونههای مشاهده شده از ورودی کوچه مستقیما به درون خانه راه نداشته است. مهمانخانه از راهرو راه داشته و در انتهای راهرو آشپزخانه جای میگرفته است… در داخل حیاط بارهبند یا طویله سرباز و مستراح جای داشتهاند… قدمت خانههای چهارصفه به قبل از اسلام میرسید. گزیده ی کتاب: سیاحت نامه شاردن/ ژان شاردن / محمد عباسی تعریف و توصیف آشپزخانههای عمومی اشخاص کوچک هرگز در منزل خود مطبخی ندارند، به خصوص در نقاطی که به مانند اصفهان و مناطق متعدد دیگر هیزم کمیاب است؛ چنانکه اهالی بعد از بستن دکه خود به آشپزخانههای پست عمومی میروند، و از آنجا پلو، و یا هرچه که بخواهند برای شام خود خریداری میکنند.در سرتاسر شهر (اصفهان) عده کثیری از این گونه آشپزخانههای پست وجود دارد که هریکی فقط یک نوع غذا به فروش میرسانند. این مطبخهای عمومی به شکل دکانی تعبیه شده است، مشاهده میفرمایید که در مقابل این دکاکین دو یا سه دیگی به قطر بیست و شش تا سی شست روی اجاقها بار شده است؛ و در قسمت داخلی دکان، که با پردهای جدا گشته؛ یکی دو تخت و یا نیمکتی که از روی زمین سه پا ارتفاع دارد باقالی پوشیده شده، وجود دارد، که مخصوص مشتریان میباشد که بر روی آن مینشینند، و خوراک میخورند. آتش اجاق این آشپزخانهها به ندرت از هیزم یا زغال است، چون وسیله احتراق در قسمت اعظم ایران بسیار گران است. اینها را با خلنگ و برگهای خشک روشن میکنند. مردم عادی نیز از یک قسم وسیله احتراق استفاده میکنند، که از ترکیب مدفوع حیوانی و خاک به وجود آمده است؛ دهاتیان آن را به کار میبرند، و برای فروش به شهر میآورند. بعد از اینکه گوشت پخته شد، برحسب بزرگی دیگ، یکی دو فیتلهای، به مانند چراغ، روی آن مینهند، تا بدین طریق خوراک را گرم نگه بدارند. این فیتلهها را روشن میکنند، و مایه روشنایی چربی خود دیگ است. البته این منظره، در نگاه نخست، بسیار کریه و زشت مینماید، ولی به مرور زمان عادی میشود. چنانکه معلوم است متصدیان این آشپزخانههای عمومی با اندک وجهی کار خود را میگردانند، و متاع خود را ارزان میفروشند. گزیده ی کتاب: بناها و شهر دامغان/ جعفرپور/ دادخواه / اشکوری / فلامکی / محمودی / موسوی / شهمیرزادی / یغمایی آشپزخانه وسیع ساختمان در شمال محوطه داخلی بنا ایجاد شده بود (نقشه 3 ج 5). از آشپزخانه به داخل انبارک کوچک واقع در جنوب شرق آن، شمال «انبار گندم» و به وسیله یک سوراخ که در دیواره شمالی انبارک ایجاد شده بود راه داشت. نوع استفاده از این انبارک (نقشه 3 ج 6) کاملاً روشن نیست. گزیده ی کتاب: تحلیل معماری مساجد ایران / رضا شاطریان در معماری تپه حسنلو، ساختمانها به نظر از چوب بنا شدهاند؛ مربع و به صورت برج با پایههای چوبی که بدون برش به صورتی عمودی از آنها به عنوان پایه و ستون استفاده شده بود. یکی از اتاقها به صورتی سنگ فرش شده با خشت خام کشف شد. نکته جالب توجه اینکه اتاقی دیگر را که به عنوان آشپزخانه از آن استفاده میشده دارای جاهای مخصوص با شومینه دور آنها بود. یکی از معماریهای مهم ایران مربوط است به قرن 13 قبل از میلاد؛ معبد چغازنبیل (1250 قبل از میلاد) است که در کنار رودخانه کرخه در استان خوزستان در جنوب ایران قرار گرفته است. گزیده ی کتاب: آداب الحرب والشجاعه / محمد بن منصور بن سعید ملقب به مبارکشاه / احمد سهیلی خوانساری و آنچه درونیان را باید مردان دانشمند و مؤذن و طبیب و منجم و طباخ و زهتاب و تیرگر و کمانگر و درودگر و زرگر و زراد و سراج و پیلانگر و چرخگر و جراح و حجام و درزی و پنبه زن و جولاه و فقاعی و کلال و گازر و نعلبند و نمدگر و موی تاب و غسال و حفار و کناس و طبال و دمامه و دهل زن و برقی و چوبک زن و دیگر طبل و علم و دمامه و دهل و کاسه و بوق و صنج و طبل باز و دیگر تیر کلک و تیر ناوک و غورک و ملخک و جوالدوز و دانگ سنگ و نیم دانگ سنگ و کمان و زنبورک و نیم چرخ و چرخ و کشک انجیر و منجنیق و عراده گردان و خفته و سنگ منجنیق و سنگ دست و سنگ فلاخن و دیگر آرد گندم و جو و دیگر حبوب از هر جنسی بسیار و روغن و سرکه و گل سیاه و روغن گاو و کنجد و پیه و کنجاره و روغن چراغ و پلیته و مشعله و چراغدانهای زیادتی و گوشت ندید و سر گوسفند و پاچه قدید و هیزم بسیار و نی بسیار که اگر تیر نماند تیر سازند و آهن بسیار و میخهای دولابی و دیوارکن و خام گاو و گاومیش و زنجیرهای سرکز که اگر خرک نهند، پشتواره نی با هیزم را در آن سخت کنند و بر خرک فرر هلند تا خرک و آن کس که زیر خرک باشد بسوزد. و دیگر تختههای سبک و تختههای گران و موش دنبها و سنگهای گران که سر دیوار و کنگرهها نهند و آسیا سنگها و هیکلهای ارمت (؟) و میخهای دوسر آهنین در قیاس نیم من و یک من و از حوائج آنچه به مطبخ به کار شود، از هر جنسی ترشی و شیرینی و پروردها و آچارها و ادویه و دیگر پیه گاو بجهت کمان و زه کمان و انگشتوانه بسیار و سپر گرگ و سوشک و خنجه و خدنگ و رشتههای زیادتی از جهت منجنیق و کواره و کهاره از جهت سنگ کشیدن و فلاخن و شیلر و تنبوره و جمله سازها و مطربان که از جهت پاس داشتن سماع کنند و دیگر جوشن و خود و خفتان و بغلطان و برگستوان و کدر (نسخه: کدری) و از جهت روغن ریختن کفلیزهای آهنین بزرگ به سبب روغن جوشیده که فرو ریزد و خشت خام بسیار و آهک و گچ و نی و کره (ظاهراً لوئی) و چیزی که اگر جائی خلل افتد، در حال درست کنند و تختههای برکال (نوعی گل) گشته و خرتیرها.