آق قویونلو






دو طایفه قرہ قویونلو (گوسفند سیاه) و آق قویونلو (گوسفند سفید) نخست پس از سرنگونی امپراطوری ایلخانی در غرب ایران، عراق و آناتولی سربلند کردند. قره قویونلوها، که تا زمان شکست از آق قویونلو، در اواخر قرن هشتم هجری قمری، طایفه مهم‌تری به حساب می‌‌آمدند، نخست از باج گزاران مغول‌های آل جلایر بودند. اما در اوایل قرن نهم هجری/ پانزدهم میلادی طایفه قره قویونلو اربابان پیشین خود را که رو به ضعف گذاشته بودند شکست دادند. آق قویونلوها با تیمور صلح کردند، اما قرہ قویونلوها با او جنگیدند و شکست خوردند، اگرچه نابود نشدند. شاهرخ رهبر طایفه قره قویونلو، جهانشاه، را در سال ۸۲۳ ه. ق شکست داد، اما او را به حکومت غرب و شمال غرب گمارد. پس از مرگ شاهرخ، جهانشاه اعلام استقلال کرد و بخت قره قویونلوها را به بالاترین مرحله رساند. در این حال آق قویونلوها، با رهبری پرتوان اوزون حسن، از تازه‌ترین دوره جنگ داخلی سنتی خود بیرون آمده بودند و جهانشاه و سلطان ابوسعید تیموری را در اواخر ۸۶۴ ه. ق / ۱۴۶۰ م شکست دادند. امپراتوری آق قویونلو مدتی به مناطق مرکزی ایران، خراسان و بخش‌هایی از ماوراء النهر که هنوز در دست تیموریان بود گسترش پیدا کرد. در همین حال، ازبکان در ماوراء النهر به نیرویی در حال رشد تبدیل شده و مداخله در امور خراسان را آغاز کرده بودند.
پسر جنید، حیدر، نیز مانند پدر به جنگ مسیحیان قفقاز رفت و در سر راه در جنگ با شیروان شاه، پسر شیروانشاهی که با جنید جنگیده بود، کشته شد. اما این شیروانشاه از يعقوب، رهبر آق قویونلوها و جانشین اوزون حسن، که از افزایش هواداران حیدر نگران شده بود، کمک گرفته بود. حیدر نه تنها برادر زاده اوزون حسن و بزرگ شده  دربار او بود، بلکه با یکی از دختران او که مادری بیزانسی داشت نیز ازدواج کرده بود. بنابراین پسر حیدر، شاه اسماعیل اول (حکومت: ۹۰۵ – ۹۳۰ ه. ق)، با رشته‌های گوناگون با آق قویونلوها ارتباط داشت و مادربزرگ او نیز از مردم بیزانس بود. تصور می‌رود کلاه دوازده ترک سرخ رنگ مخصوص صفویان را حیدر باب کرده باشد. پیروان او که این کلاه را به سر داشتند به ترکی قزلباش یا «سرخ سر» نام گرفتند. پسر بزرگ حیدر، سلطان علی، به جای او به رهبری جنبش رسید و سرانجام در سال ۸۹۹ ه. ق به دست آق قویونلوها کشته شد. جای سلطان علی را پسر هفت ساله اش اسماعیل گرفت. اسماعیل به گیلان پناه برد و از آموزگاران شیعه درس گرفت. به این ترتیب اسماعیل احتمالا نخستین رهبر صفوی است که با فرهنگ شیعه به طور کلی آشنا شد، اگرچه هم خود اسماعیل و هم پیروانش او را نه صرفا یک رهبر شیعه، که بیشتر در جایگاهی نزدیک به خدامی‌دیدند. در سال ۹۰۴ ه.ق، جنگاور دوازده ساله برای جنگ با شیروان شاه، دشمن پدرش، لشکر کشید و سپس تبریز را تسخیر کرد. آق قویونلوها یک بار دیگر در جنگ داخلی گرفتار شده بودند. اسماعیل در سال ۹۰۶ ه.ق آنان را در دشت شارور، یکی از مناطق نخجوان، شکست داد و به عنوان نخستین پادشاه ایران از زمان حمله اعراب به تخت نشست.




مطالب مرتبط