سد






عدم ثبات اوضاع و تعصب شدید موبدان، بی‎عدالتی و ظلم بی‎حد بزرگان و دولتیان بر مردم، و تحمیل مالیات‎ها و عوارض گزاف بر رعیت پیدا شدن بحران‎های اقتصادی بر اثر جنگ‎های طولانی ایران و روم و شکستن سدهای دجله و فرات و شعب آن و شیوع بیماری‎های خانمان برانداز چون وبا و طاعون، اختلاف شدید طبقاتی، تفرقه بین مردم به واسطه‎ اعتقاد به مذاهب و فرق گوناگون چون زردشتی، عیسوی، بودایی، مانوی، مزدکی، زروانی و غیره و مسائل دیگری امثال این‌ها چنان نظم اجتماع ساسانی را بهم زده و اوضاع را آشفته کرده بود که همه مردم به ستوه آمده بودند و همه کس ناراضی به نظر می‎رسید، و فرج و روزگار بهتری از خدا می‎خواستند. از اتفاق روزگار عرب‎ها یا سامی‎ها به معنی اعم این بار با سلاح معنوی تازه‌ای به میدان آمده بودند که هیچگاه در طول تاریخ مهاجرت‎های پیشین اقوام سامی چنین شمشیر برنده‎ای نداشتند. آن سلاح دین مبین اسلام بود که همه مردم روی زمین را به یکتا پرستی و برابری و برادری می‌خواند این ندای مساوات و عدالت طبقه‎ محروم و مظلوم اجتماع را که بیش از دیگر طبقات بودند جلب کرد.




سد سازی در دوره‌های اولیه اسلامی
در اوایل اسلام و در زمانی که خلفای عباسی دارای قدرت زیادی بودند سدهای قدیمی تعمیر و از آنها استفاده به عمل می‌آید. از جمله سیستم‌های آبی که مسلمانان از پیشینیان به ارث بردند سیستم‌هایی بوده که در شوشتر، اهواز، بند قیر و دزفول قرار داشت. این ساختمان‌ها توسط ایرانیان پس از اسلام تعمیر شد و به سیستم آبیاری شوشتر نیز سد دیگری به نام سد بولیتی افزوده گشت. این سد که بر روی کانال گرگر ساخته شده بود برای استفاده‌های نیروی آب به کار می‌رفت و همراه با آن در روی رودخانه گرگر چرخ‌ها و آسیاب‌های آبی نصب شده بود. این آسیاب‌ها در تونل‌هایی که در طرفین کانال و در سنگ تعبیه شده بده قرار داده شده بودند و این خود یکی از نمونه‌های اولیه برقراری سیستم نیروی محرکه آبی در دنیا به شمار می‌رود، در دنیای اسلام نظائر دیگری نیز داشته است. از جمله مثال‌های دیگر یک دستگاه چرخ آبی بوده که در پل سدی دزفول نصب شده و آب را تا ارتفاع 50 (ال) (متجاوز از 60 متر) بالا برده و به خانه‌های شهر آبرسانی می‌کرده است. در نزدیکی سد اهواز نیز تعدادی آسیاب آبی نصب شده بوده است. مقدسی (قرن دهم میلادی) می‌گوید: “کانال‌هایی از بالا دست سد در بالاترین نقطه شهر جدا شده و در پایین دست در محلی به نام کارچنان به رودخانه می‌پیوندند از این کانال‌ها کشتی‌ها به بصره می‌روند و روی آب آسیاب‌های جالبی ساخته شده است.
با تقلیل قدرت خلفای عباسی سیستم‌های آبیاری نیز از استفاده و رونق افتاده و رسوبات پشت سدها را به تدریج فرا گرفت و بعضی از پل‌ها و سدها نیز در طول زمان دچار خرابی شد و تعمیراتی در آنها صورت نگرفت.




دیوار دربند که امروزه بیرون از مرزهای سیاسی ایران و در خاک جمهوری آذربایجان قرار گرفته، در حد فاصل دریای خزر و ارتفاعات شرقی کوههای قفقاز کشیده شده و تنگه و گذرگاه مهم ارتباطی شمال و جنوب را مسدود می‌کرده است. این دیوار به مناسبت دروازه‌ای که برای عبور و مرور در آن تعبیه شده بود، دربند و دروازه نیز خوانده می‌شده است. در منابع اسلامی گاه از آن به عنوان سد ذوالقرنین، سد سکندر و سد یاجوج و ماجوج نیز باد شده است (همان، صص ۱۴ـ۱۱۲). تاریخ بنای اولیه این دیوار مشخص نیست اما با توجه به شواهد و قرائن موجود می‌توان آن را از ساخته‌های اوایل دوره هخامنشی و احتمالاً کوروش کبیر دانست. این دیوار در دوره باستان مانع مهمی در برابر هجوم اقوام بیابانگرد به داخل سرزمین ایران محسوب می‌شده و توسط قلعه و سپاهیان زبده محافظت می‌شده است. عنایت الله رضا در خصوص این دیوار می‌نویسد: «استحکامات دربند، دیوار سنگی بسیار بلندی بود که به درازای چهل کیلومتر از کوهستان تا کرانه دریای خزر امتداد داشت و خط دفاعی بسیار مستحکمی در برابر سواران مهاجم دشمن به شمار می‌رفت. این دیوار که از تخته سنگ‌های بسیار بزرگ ساخته شده بود ۱۸ تا ۲۰ متر ارتفاع داشته و سی برج بر فراز این دیوار قرار گرفته بود. دیوار سه دروازه آهنی داشت که یک دروازه آن به دریا گشوده می‌شد.»


و زمین خوزستان‌هامون است. آب‌های روان دارد. بزرگ تر رودی در خوزستان رود شوشتر ست، و ملک سابور درین رود سدی کردست – آنرا شاذروان خوانند. به حکم آن کی شوشتر بر بلندی نهادست، سابور این شاذروان بفرمود تا آب بالا گیرد و به زمین شهر بر آید. این رود از لشکر به اهواز آید و به رود سدره افتد و به حصن مهدی به دریا رسد. و از ناحیت شوشتر رودی می‌رود آنرا نهر المسرقانه خوانند و چون به لشکر رسد جسری عظیم برو بسته‌اند. و درین آب از لشکر به اهواز روند و مسافت هشت فرسنگ باشد و چون شش فرسنگ بروند.آب همه بر کار گرفته باشند به نیشکر و کشتزارها، و دو فرسنگ رودخانه خشک ماند. و در همه خوزستان هیچ جایی آبادان تر از مسرتان نیست. و آبهای خوزستان از اهواز و دورق و شوشتر و هر چه درین حدود خیزد همه به حصن ۔ مهدی جمله شود و آنجا رودی عظیم گردد و به دریا افتند. و در خوزستان دریا نیست مگر‌اندك مایه از دریای پارس کی ازماهی رویان تا نزدیکی سلیمانان برابر عبادان باشد.
و اما دربند شهری است که بر دریا بنا کرده‌اند. برد و کناره خلیج دریا دو سد کشیده تاجای در آمدن کشتی تنگی شود. و برین دهانه زنجیری کشیده‌اند تا کشتی به فرمان ایشان در آید و بیرون شود و این درصد از سنگ و ارزیز بنا کرده‌اند. و این در بند بر کناره دریای طبرستان است، و بزرگ‌تر از اردبیل باشد. و کشت و زراعت آن‌جا بسیار باشد و میوه ایشان‌اندک باشد، الا از نواحی آورند. و بر این شهر بارویی باشد از سنگ کشیده بر کوه بر طول تنگ. و بارویی دیگر از گل دارد تا از آن کوه کسی از کافران را درین شهر راه نباشد. و پاره‌ای از این دیوار بارو کی به سنگ کرده‌اند در دریا آمده است مقدارش برج تا کشتی نزدیک باروی شهر نیاید. و این بنایی محکم است از بناهای نوشروان عادل. و این شهر در بند شهری است بزرگ معروف. و این شهر را دشمنان باشند بسیار گرداگرد. و زبان‌های مختلف دارند. و در پهلوی این شهر کوهی بزرگی هست کی آن را ذئب خوانند و بر آن کوه هیمه بسیار جمع کنند هر سال. و آتش بسیار بر افروزند وقتی که تشویشی باشد ایشان را از دشمنان از طرف آذربیجان و ارمینیه و اران. و بسیار باشد که آب این دریا به باروی این شهر برسد. و گویند کی این شهر به کوه دربند پیوسته است. هفتاد و‌اند گروه بر آن کوه باشند و هر یکی زبانی دیگر گویند، چنان‌که همسایه زبان همسایه نداند و پیوسته پادشاهان عجم محافظت این شهر را مهم داشته‌اند و این شهر را پیش ایشان خطری بوده است و از دشمنان بسیار رعایت کرده‌اند.


احداث سه مورد از بندهایی را که در فهرست ذکر شده است را می‌توان به حکومت شاهرخ نسبت داد (کرات، اخلمد، گلستان). در عین حال که هیچ یک از آن بندها ممکن است با حمایت او بنا نشده باشد، ظاهراً در زمان حکومت وی وسیله ثبت حقوق توزیع آب برای هرات فراهم شده است. این امر بعدها در حکومت ابوسعید تجدید نظر شد. به هر حال لازم بوده است که بعد از ساختن جوی سلطانی به همّت وزیر ابوسعید قطب الدّین تائوس سمنانی تجدید نظری شود. این بنا از شمال شرقی کوه زنجیرگاه در شمال شرقی گازرگاه تا چشمه ماهیان در فاصله یک فرسخی به سمت غرب امتداد یافته بود و در این طرح دویست نفر به مدّت دو سال استخدام شده بودند. گزارش اسفزاری از نتایج ساختمان آن به ویژه جالب است، چرا که بنا به گفته وی بعد از ساختن آن بنا بود که ناحیه بین کانال انجیل و جوی سلطانی پر از باغ و ساختمان شد. ابوسعید در زمانی که آن بنا برپا می‌شد فوت کرد و بنا بر این برخورداری از ثمرات بالقوه آن نصیب سلطان حسین گشت.

آثار مهندسی و مقاصد معماری به ندرت در این حجم بحث می‌شود اما پل‌های اصفهان از چند وجه مهم‌اند از جمله معماران شهری که باید اساساً در موردشان بحث کرد. شاه عباس دوم در سال 1650 دستور به ساخت پل خواجو در پایین رود یا شرق پل الله وردی خان داد تا جایگزین پل قدیمی‌تری شود که هیچ اثری از آن نمانده است. زمانی با راه ورودی که در گوشه جنوب شرقی میدان آغاز می‌شد به مرکز شهر جدیدی متصل بود که قسمتی از آن پوشیده از بازار بود. رشته‌تاق‌های آن بلندتر از ارتفاع سر هستند و شاید برای تشویق اسب‌سواران جهت استفاده از پل این‌طور تعبیه شده‌اند. می‌توان از پل و از میان تورفتگی‌های تاق گاهواره‌ای از منظره رودخانه در دو جهت لذت برد. در دو طرف سازه‌های پنج‌گوشه در میان آبراه ایوان‌های مربع و پنج‌ضلعی یک‌درمیان نفوذ می‌کنند. برخلاف پل الله وردی خان پل خواجو سد نیز هست و از پشت‌بندهای پله‌دار از طرف پایین رود گردشگاه مطلوب تابستانی است که از دالان تاق‌داری به آن راه می‌یابد. از جریان آب پایین خنک می‌شود و یقیناً خلاصی خوشایندی از گرمای ظهر می‌باشد. پارسایی اسلامی تدارک برخی خدمات عمومی را ترغیب می‌نمود، در اسلام همیشه این‌ها به تحریک افراد بخشنده برای رستگاری شخصی ساخته می‌شد. امکان دارد شاه عباس دوم به خوبی آگاه بوده است که کار ساخت پل و به ویژه دالان‌های پایین‌تر آن کاری شبه‌مذهبی بوده که در آن لذت‌های قرآنی بهشت با عمارت‌هایی که زیر آن‌ها رودهایی جریان دارد در زمین تصور شوند.