سردر







سردر خانه طباطبایی ها




میدان نقش جهان به عنوان یک فضای شهری برجسته در شهر اصفهان، در تعامل با سه بخش اقتصادی- مسکونی، مذهبی و حکومتی در دوره ی صفویه شکل گرفته است. این میدان جهت ارتباط با هریک از بخش های نام برده دارای ورودی بوده. یکی از ورودی های این میدان به سمت بخش حکومتی، سردری موسوم به خورشید بوده است. بررسی این سردر به شناخت کاربری های اطراف میدان، روابط فضایی و سلسله مراتب دسترسی آن در طول تاریخ یاری می رساند. بخشی از پژوهشگران در کنار بررسی میدان نقش جهان به مطالعه تحولات میدان در طول تاریخ نیز پرداخته اند. این پژوهش برای نخستین بار به بازخوانی سردرخورشید بر اساس اسناد توصیفی-تاریخی و تصویریِ دوره صفویه تا پهلوی اول می پردازد. روش تحقیق: داده های این پژوهش ترکیبی از داده های کتابخانه ای و میدانی است. با بررسی اسناد توصیفی و تصویری دوره های مختلف تاریخی و بررسی میدانی وضع موجود، سیر تحولات سردر از زمان شکل گیری(صفویه) تا تخریب(پهلوی) مشخص شد. هدف: پژوهش پیش روی بر آن است تا با بررسی اسناد توصیفی-تاریخی و تصویری موجود، سیر تحولات و کاربری سردر خورشید را از دورهی صفویه تا امروز مشخص کند. نتیجه گیری: بررسی ها آشکار کرد که در دوره ی صفویه سردر مورد نظر به همراه سه سردر مشابه دیگر به عنوان ورودی های حرمسرای شاهی بوده اند اما سردر خورشید به تنهایی گذر حرمسرا را به ضلع غربی میدان نقش جهان متصل می کرده است. اسناد تصویری هم چنین مشخص کرد که این سردر مشابه برخی دیگر از سردر های سلطنتی دوره صفویه، یک بنای دو اشکوبه با درگاهی در میان و تاغ نماهایی در طرفین بوده است. در دوره ی قاجار و با از بین رفتن حرمسرا، سردر مذکور نیز تنها به عنوان مدخل گذر خورشید کارایی داشته است. در دوره ی پهلوی اول این سردر تخریب و تا امروز نیز همچنان به همان وضع وجود دارد.

در گنجینه ی هنر ایران، آثار کم نشان یا بی نشان بسیاری وجود دارد که  به جهت این که انتقال دهنده فرهنگ پیشینیان هستند، دارای اعتبار و ارزشی ویژه اند. یکی از این آثار مجموعه دیوارنگاری های صفوی بازار قیصریه ی اصفهان است. دیوارنگاره های سردر بازار قیصریه ی اصفهان بازتاب دهنده ی پوشش رزم و شکار آن دوره از مردم ایران و پوشش برخی از زنان و مردان اروپائی هم عصر است.  این مجموعه آثار به دو بخش ایرانی و اروپایی تقسیم شده است. پوشش ایرانی سمت راست و در بالای سردر و پوشش اروپائی در سمت چپ است. از آن جاکه این دیوارنگاری های معاصر هم بوده اند، مسأله این تحقیق به طور مشخص، شناخت تشابه و تمایزهای دیوارنگاری های بخش اروپایی و ایرانی این  مجموعه آثار است. هدف این پژوهش شناخت بهتر گنجینه های هنری ایران است. این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه ای و مشاهده تصاویرگردآوری شده، و به شیوه تحلیلی- توصیفی تهیه و تنظیم شده است. در نتایج این پژوهش مشخص شد که پوشش ایرانیان در نگاره ها تنوع رنگی زیادی دارد اما شکل کلی لباس صفویان بسیار به یکدیگر شبیه است. در بخش پوشش اروپایی تنوع زیادی در مورد شکل لباس دیده می شود اما تنوع رنگ در میان آن ها کم است.


معماری یا مهرازی هنرو فن طراحی بنا در نهایت زیباییست و تک تک اجزای یک بنا باید توسط هنرمند معمار از لحاظ زیبایی و برقراری ارتباط با عموم بررسی و طراحی شود . سردر در معماری جایگاه ویژه ای دارد و بیننده را به داخل دعوت می کند و بر اساس بناهای مختلف نوع آن متغیر است. پژوهش حاضر بررسی سیر تکاملی نقوش « نگاهی دارد به بر این .» سردرهای آموزشی و مذهبی در ایران اساس پس از نگاهی به تاریخچه معماری و تاریخچه آموزش و مذهب در ابران به شناخت اجزای کاربردی در ساختار یک بنا و سبکهای معماری اسامی و عوامل موثر در زیبایی آن و آگاهی از عناصر موجود در یک سردر به لحاظ معماری , به نحوه تکامل این عنصر از ابتدا تا کنون در بناهای مذهبی و آموزشی اشاره میشود و چندین سردر علمی و مذهبی در ایران از نگاه زیبایی و مفهومی تحلیل و بررسی شده و نهایتا به دلایل عدم توجه از دیدگاه حرفه ای به وجود این مقوله مهم در معماری معاصر اشاره می شود و ضرورت ایجاد آن مورد بررسی قرار می گیرد این پژوهش از نوع کاربردی بوده و شیوه گردآوری اطلاعات آن کتابخانه ای می باشد.

کتيبه هاي سردر منازل ريشه در اعتقادات و باورهاي ديني و مذهبي دارند و بازگو کننده هويت و شخصيت سازندگان و صاحبان منازل است. بيشتر منازل به جا مانده از دوره قاجار و پهلوي اول در تهران داراي سردرهاي تزيين شده هستند که در آنها کتيبه اي وجود دارد. اين کتيبه ها از زيبايي خاصي برخوردارند و برخي از آنها در عين سادگي داراي جذابيت خاصي هستند. کتيبه ها علاوه بر آن که در زيباسازي محيط شهري نقش دارند پاسخگوي نيازهاي معنوي انسان ها هم هستند و اين مساله اهميت کتيبه ها دو چندان مي کند. امروزه کتيبه هاي سردر منازل بسيار ساده هستند و داراي ارزش زيباشناختي کمتري نسبت به کتيبه هاي دوره قبل هستند. در دوره پهلوي اول با گرايش زياد به سبک باستاني در معماري و برانگيختن حس ملي گرايانه، نمادها و نشانه هاي ايران باستان به وضوح بر سردر منازل نقش بسته است. با به کارگيري معماري غربي در دوره پهلوي دوم و به دليل ويژگي هايي که اين نوع معماري دارا بود، تزيينات نماي ورودي ها رو به سادگي رفت و جاي آن را سنگ هاي تزييني، سيمان، مواد و مصالح جديد گرفته و عامل حذف تزيينات در اين نوع معماري سبب از بين رفتن کتيبه ها در اغلب ورودي هاي منازل گرديده که در دوره انقلاب اسلامي سعي در احياي اين هنر شده و در برخي موارد نمونه هاي بسيار عالي ديده مي شود. اين مقاله با روش تحقيق توصيفي – تحليلي و شيوه گردآوري اطلاعات آن ميداني بوده است.




ارزشمند ترین بنای دوره صفویه در کرمان مجموعه گنجعلی خان است. این مجموعه را می توان موزه هنر عصر صفویه در کرمان دانست. سردر کاروانسرای گنجعلی خان در میان این مجموعهی ارزشمند همچون نگینی زیبا می درخشد. چرا که کاشی کاری این سردر شامل تزئینات متنوعی از جمله انواع نقوش هندسی، گیاهی، انسانی و نقش های نمادینی می باشد که همنواختی زیبایی را ازجهت معنایی و بصری ایجاد کرده است. در نتیجهی تحقیقات توصیفی- تحلیلی به عمل آمده در این پژوهش این مهم استنباط می شود که هنرمندان بنای این سردر، با در کنار هم قرار دادن کتیبه ها و اشکال تصویری گوناگون بسیار زیبا و با تنوع فوق العاده شان که هرکدام از آنها تداعی گر معنایی خاص هستند توانستند ترکیبی تازه و بسیار جذاب پدید آورند که علاوه بر زیبایی شناختی در روح و اندیشه بیننده رسوخ کند و ذهن مخاطب را به ورای معنای ظاهری سوق دهند، معنایی که نشان از حرکت دارد، یعنی حرکت از عالم محدود دنیایی به عالم معنایی ملکوتی. نوشتار حاضر که به گونه توصیفی تحلیلی تنظیم شده است، بیشتر با تکیه بر پژوهش های میدانی و به صورت استنتاجی انجام شده است.

بی شک، قزوین یکی از مهم ترین مراکز خوشنویسی و کتیبه نگاری ایران در دوران اسلامی است و وجود نمونه های متعدد و ممتاز از کتیبه های خوشنویسی باقی مانده (از روزگار سلجوقیان تا پایان عهد قاجار) در بناهای مختلف این شهر خود گواهی است بر این مدعا. در همین زمینه و بر اساس پژوهش های میدانی نگارنده، در زمینه تاریخچه و گونه شناسی کتیبه های نستعلیق در ایران، کتیبه های سنگی سردر بناهای شهر قزوین که در عهد قاجار تهیه و نصب شده اند، از نظر عیار خوشنویسی (ترکیب بندی حروف و کلمات)، کیفیت انتقال خط و گرته برداری، همچنین شیوه حجاری از جمله شاخص ترین نمونه های موجود ایران از دوره قاجار به شمار می آیند. در این فرصت، با بررسی و معرفی کتیبه های نستعلیق سنگی سردر شش بنای شاخص شهر قزوین از دوره قاجار شامل: مسجد النبی (1223ه.ق)، مسجد مدرسه سردار (1231ه.ق)،آب انبار حاج کاظم(1256ه.ق)، حمام صفا(1259ه.ق) و مسجد سبز (1263ه.ق)،آب انبار خان(1285ه.ق)، ویژگی های تاریخی،هنری و محتوایی این کتیبه ها را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و علاوه بر شناسایی بانیان، معماران، خوشنویسان و حجاران کتیبه های قزوین، سبک کتیبه نگاری نستعلیق خوشنویس برجسته این دوران «ملک محمد قزوینی» را بر اساس نمونه های موجود بررسی خواهیم کرد.


مقاله حاضر به خوانش روایت های کاشی نگاره ضلع شرقی عمارت اصلی باغ ارم (یکی از زیباترین باغ های ایران واقع در شیراز) پرداخته است. کاشی نگاره سردر ورودی باغ ارم، شامل سه هلالی با فرم خورشیدی است که چهار مجلس “”رستم در بارگاه حضرت سلیمان(ع) (هلالی بالا)””، “”مدهوش شدن ندیمگان از دیدن جمال حضرت یوسف (ع) (هلالی چپ)””، “”آبتنی شیرین و نظاره خسرو (هلالی راست)”” و نگاره ای از ناصرالدین شاه سوار بر اسب در مرکز خورشیدی مصور شده است. بدین منظور ابتدا روایت هر مجلس مورد خوانش قرار گرفته، سپس نگاهی دقیق و مضمون شناختی به ترکیب بندی و ترتیب چیدمان آنان انداخته می شود، آنگاه در ترتیب چیدمان آنها، عناصر تصویری مشترک در نگاره های این چهار مجلس بازگو می شود. آنچه در این پژوهش حایز اهمیت است مجاورت هر تصویر با تصاویر همنشین خود و عناصر مشترکی در یک گفتمان تصویری است که موجب تشدید یا تعویض معانی نشانه های تصویری می شود. در توضیح چینش و گزینش و کارکرد و خوانش مجموعه سردر یا هر کدام از این سه نگاره نظرات «رولان بارت» پیرامون معانی صریح و ضمنی به کار گرفته شد. با توجه به یافته های تحقیق و جنبه های نظری آن توصیف قدرت نزد «میشل فوکو» به گونه ای در این بحث روایت شناسانه مصداق دارد، یعنی در هر سه مجلس، عناصر تصویری در یک مضمون اشتراک دارند و آن “”قدرت پادشاه”” است. یعنی حضرت سلیمان و حضرت یوسف به رغم آنکه شخصیت های مذهبی هستند و رستم و خسرو با آنکه مضمونی حماسی و تغزلی دارند اما مظهر “”پادشاه قدرتمند”” هستند و حضرت یوسف و زلیخا و خسرو و شیرین با آنکه سمبل “”عاشقان خیالی”” بوده و مضمونی بزمی و تغزلی دارند، اما این مضامین بزمی، تغزلی، مذهبی و حماسی در کاشی نگاره موردنظر در اطراف تصویر ناصرالدین شاه، از منظری که ما می نگریم نگاهدار و نگهبان قدرت او و سازنده گفتاری دال بر مشروعیت جایگاه او در قلب (مرکز) مردم ایران و حتی جهان هستی اند.

مسجدجامع ارگ بم از زمان پی نهادن تا امروز، روندی طولانی از دگرگونی، مرمت ، بازسازی و نوسازی را از سر گذرانده که بسیاری از این تغییرات تا پیش از زلزله 1382، در کالبد بنا پنهان بود. آشکار شدن ساختار اصلی سردر قدیمی مسجد و منارهای قدیمی متصل به سردر از جمله نویافته های پس از این زلزله است. این نویافته ها دوره بندی های قبلی پیشنهادشده برای مسجد را دچار تردید ساخته و پرسش ها و ابعاد پژوهشی تازه ای را مطرح ساخته است که پیش از این در نظر نبود. این پژوهش در پی آن است که ضمن معرفی شکل اولیه و دگرگونی های سردر، جایگاه زمانی آن را در دوره بندی کلی تحولات مسجدجامع ارگ بم از طریق بررسی اسناد و مدارک مکتوب و برداشت های دقیق میدانی و همچنین گمانه و پی گردی های باستان شناسی و با به کارگیری روش توصیفی تحلیلی مشخص کند. نتایج مطالعه و بررسی ها نشان می دهد که به رغم اینکه پژوهشگران سردر را منسوب به قرون اولیه اسلامی می دانند، این پژوهش بنا بر شواهد موجود اعم از مانده های معماری موجود، ابعاد خشت ها، ارتفاع پاکار نعل درگاه، پهنای جرز های طرفین ورودی، تنه تنومند و اندازه مغزه میانی منار، بر این باور است که سردر منسوب به قرن هشتم هجری است و همانند سایر سردرهای مظفری تیموری ارتفاعی بلند و تناسباتی کشیده دارد.




دوره قاجار یکی از دوره های درخشان معماری ایران است که در آن سردرها از جمله موضوعاتی است که به طور عمده برای تزیین بنا استفاده شده است. سردر یکی از عناصر معماری است که قابلیت بیان اعتقادات سازنده بنا را دارد. دوره قاجار، دوره نوآوری و تحولات جدید در هنر و معماری ایران است. از جمله این تحولات، رابطه فزاینده با غرب است که به دنبال آن تأثیرات مستقیم بر هنر و معماری، به ویژه تزیینات بناها دیده می شود. با توجه به ترکیب فرهنگ ایرانی و اروپایی، تحولات به وجود آمده در آن دوره، از نقوش نمادین برای تزیینات بناهای شیراز استفاده شده است. در این میان نقوش کاشی به کار رفته در دوره قاجار دارای مضامینی است که واجد ارزش های بصری فراوانی هستند و به لحاظ کاربردی رونق فراوان یافته اند. مفروض این پژوهش مطالعه نقوش سردر خانه های دوره قاجار در شیراز و جنبه نمادین آن است. محتوای پژوهش حاضر کیفی است و بر اساس روش شناسی تاریخی- تحلیلی و شیوه گرد آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای صورت گرفته است. هدف از این پژوهش مطالعه کاشی کاری بناهای شاخص دوره قاجار در شیراز و تحلیل و ویژگی های نقوش آن است. این مطالعه و تحلیل با رویکرد تاریخی است. سوال های این پژوهش: 1- نقوش سردر خانه های شیراز در دوره قاجار با چه مضامینی کار شده است؟ 2- نقوش سردر خانه ها دارای چه پیامی است؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که این نقوش از نظام های بصری در فرم تبعیت کرده و بسته به موضوع و موقعیت طرح، جهت تزیین سردر بناها به کار گرفته و در ترکیب بندی، جانمایی و مضمون نقش متفاوتی را داشته اند. تحلیل موضوعی در این کاشی ها نشان می دهد نقوش کاشی سردرها جنبه نمادین داشته است و به تفکیک موضوعی در آن پرداخته شده است. نقوش مورد استفاده در سردرهای منتخب شامل مضامینی از آثار تاریخی، اسطوره ای، سیاسی و مذهبی است که در آن ها آرایه هایی چون؛ گرفت و گیر، شیر و خورشید، فرشته بالدار و غیره به کار رفته است.



هویت ملی و فرهنگی مردم ایران از قدیم الایام بر وجوه زندگی ایشان نمایان بوده که از موارد بارز آن می توان به تزیینات وابسته به معماری اشاره داشت. این عرصه تجلی گاه اندیشه ها و افکار افراد ساکن در این بوم و اقلیم بوده است. خانه های شهرستان مشهد به عنوان مقر مذهبی ایران، نمونه بارزی ازاین دست است. مقاله حاضر قصد دارد بازشناسی تزیینات وابسته به معماری در خانه های محله های قدیمی این شهر در دوره قاجار و پهلوی را هدف قرار دهد و در پی پاسخ بدین سوال است که کتیبه و نقش استفاده شده در تزیینات وابسته به معماری خانه های عصر قاجار و پهلوی مشهد، چه فرم و مفهومی دارند؟ رویکرد پژوهش کیفی بوده و در بیان و تفسیر موضوع از روش توصیفی و تحلیلی بهره برده است. لذا انواع کتیبه ها و نقوش را دسته بندی فرمی و محتوایی نموده که اساس کار بر مبنای اطلاعات میدانی و عکاسی و البته مطالعات کتابخانه ای می باشد. یافته ها حاکی از آن هستند که هنرمندان کاشی کار، گچ بر و حجار این خطه از ایران، علیرغم ورود فرنگی مآبی از دوره قاجار و شدت گرفتن آن در دوره پهلوی، ریشه ایرانی- اسلامی را از یاد نبرده و همواره خانه ها را مامنی برای ساکنان آن در نظر گرفته اند که طبق آیین مسلمانی جز با یاد خداوند متعال امکان پذیر نیست. ورودی خانه ها با کلام الهی مزین شده و نمای ساختمان ها، فضایی بهشت گونه با نقش مایه ها و آیات قرآنی، اسامی ائمه و اشعار ارائه داده اند. این دو هم برای ساکنان و هم برای رهگذران همواره نام و یاد خدا را ارزانی داشته و فتح و گشایش در امور روزمره را موجب شده است.


دوره قاجار یکی از دوره های درخشان معماری ایران است که در آن سردرها از جمله موضوعاتی است که به طور عمده برای تزیین بنا استفاده شده است. سردر یکی از عناصر معماری است که قابلیت بیان اعتقادات سازنده بنا را دارد. دوره قاجار، دوره نوآوری و تحولات جدید در هنر و معماری ایران است. از جمله این تحولات، رابطه فزاینده با غرب است که به دنبال آن تأثیرات مستقیم بر هنر و معماری، به ویژه تزیینات بناها دیده می شود. با توجه به ترکیب فرهنگ ایرانی و اروپایی، تحولات به وجود آمده در آن دوره، از نقوش نمادین برای تزیینات بناهای شیراز استفاده شده است. در این میان نقوش کاشی به کار رفته در دوره قاجار دارای مضامینی است که واجد ارزش های بصری فراوانی هستند و به لحاظ کاربردی رونق فراوان یافته اند. مفروض این پژوهش مطالعه نقوش سردر خانه های دوره قاجار در شیراز و جنبه نمادین آن است. محتوای پژوهش حاضر کیفی است و بر اساس روش شناسی تاریخی- تحلیلی و شیوه گرد آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای صورت گرفته است. هدف از این پژوهش مطالعه کاشی کاری بناهای شاخص دوره قاجار در شیراز و تحلیل و ویژگی های نقوش آن است. این مطالعه و تحلیل با رویکرد تاریخی است. سوال های این پژوهش: 1- نقوش سردر خانه های شیراز در دوره قاجار با چه مضامینی کار شده است؟ 2- نقوش سردر خانه ها دارای چه پیامی است؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که این نقوش از نظام های بصری در فرم تبعیت کرده و بسته به موضوع و موقعیت طرح، جهت تزیین سردر بناها به کار گرفته و در ترکیب بندی، جانمایی و مضمون نقش متفاوتی را داشته اند. تحلیل موضوعی در این کاشی ها نشان می دهد نقوش کاشی سردرها جنبه نمادین داشته است و به تفکیک موضوعی در آن پرداخته شده است. نقوش مورد استفاده در سردرهای منتخب شامل مضامینی از آثار تاریخی، اسطوره ای، سیاسی و مذهبی است که در آن ها آرایه هایی چون؛ گرفت و گیر، شیر و خورشید، فرشته بالدار و غیره به کار رفته است.



فروپاشی سیاسی هر حکومت به معنای محو کلیه آثار فرهنگی آن حکومت نیست به خصوص زمانی که حکومت مورد نظر، از بنیانهای فرهنگی استواری برخوردار باشد. انقراض سیاسی ساسانیان یک تحول سیاسی- مذهبی بود که بازتاب فرهنگی این دوره تا قرنها پس از ساسانیان در تولیدات فرهنگی قلمرو آن نیز قابل مشاهده است. مطالعه معماری دوره اسلامی به ویژه قرون اولیه آن با اتکا به این موضوع، دستاوردهای قابل توجهی در پی خواهد داشت. مسجد جامع جورجیر اصفهان در محل فعلی مسجد حکیم قرار داشته است که در زمان صفویه به منظور ساخت مسجد حکیم کاملاً تخریب شده و از بنای مسجد، تنها سر در شمالی آن در ساختار مسجد جدید برجا مانده است. سردر مسجد جامع جورجیر بنایی است متعلق به قرن چهارم هجری قمری که دارای تزیینات و ویژگیهای منحصر به فرد گچبری و آجرکاری متأثر از هنر ساسانی است. با توجه به تأثیرپذیری هنر اوایل اسلام از هنر دوره ساسانی، این پژوهش ابتدا ضمن مطالعه معماری بنای سردر جورجیر از خلال متون تاریخی، به تحلیل تزیینات بهکار رفته در آن پرداخته و سپس آن را با نمونههای مشابه دوره ساسانی مورد مقایسه قرار میدهد. از مجموع مطالعات صورت گرفته در این مقاله میتوان چنین نتیجه گرفت که تزیینات سردرجورجیر به قرون اولیه اسلامی تعلق دارد که تأثیر هنر دوره ساسانی بر آن کاملاً مشهود است.

مطالب مرتبط