صفه نوشته شده در آگوست 9, 2020به روز شده در سپتامبر 9, 2023توسط omidjavidaniدسته بندی ها:تعاریف, فضاهای معماری ایرانشهرپدیا فرهنگِ بزرگِ سخن، «صفه»: سکو♦ ایوان سقفدار. فرهنگِ معین، «صفه»: ایوان مسقف♦ غرفهمانندی در درون اتاق بزرگ که کف آن کمی بلندتر است و بزرگان در آن نشینند، شاهنشین♦ خانۀ تابستانی سقفدار. واژهنامهی معماریِ اسلامی: صفه ṣoffeh♦ عربی: صُفّة، ظُـلّة، مِصْطَبة♦ انگلیسی: platform; estrade. اقلیم پارس / محمد تقی مصطفوی بر فراز کوهستان شمال جلگه پاسارگاد (ش۱۹) صفه زیبائی با دیوارهایی از سنگهای سترگ سپید رنگ ترتیب داده شده است (ش – ۲۰) که طول شرقی غربی آن متجاوز از ۸۰ متر و پهنای شمالی جنوبی آن در طرفین ۷۸ و در وسط قریب 6۰ متر میباشد راه بالارفتن آن به دلیل آثاری که بر جانب شمالی آن در سال ۱۳۳۰ کشف گردید از آن جانب بوده است بالای آن اتاقها و آثاری از خشت بنیاد نهاده بودند که در سالهای ۱۳۳۰ به بعد خاکبرداری و آثار مکشوف تا حدی مرمت گردید. از روی قطعات ظروف سفالی مکشوف بر فراز صفه میتوان پنداشت که این جایگاه بلند بیش از دوران هخامنشی هم مسکن مردمانی بوده به احتمال نزدیک به یقین عبادتگاهی به شمار میرفته است و کورش هم این صفه را چون مکانی متبرک ساخته و پرداخته بود. در محلی از دامنه شرقی کوه رحمت که تپه سنگی از کوهسار به طرف جلگه مرو دشت پیشآمدگی دارد به فرمان داریوش اول کرانههای تپه را بریده سنگهای تراش بسیار بزرگی بر آن نهادهاند و بدینوسیله دیوار عظیم سنگی مضرسی به وجود آوردهاند که قسمتهایی از آن صخره طبیعی و بقیه آن از تختهسنگهای مزبور تشکیل یافته است (ش – ۲4 ) صفه که بدین ترتیب ایجاد گردیده است به درازای شمالی جنوبی قریب 450 متر و پهنای شرقی غربی ۳۰۰ متر به طور متوسط میباشد و از جانب مغرب به کوه رحمت پیوسته از سه جانب دیگر به جلگه پهناور مرودشت مشرف است (ش- ۲5 ) به مسافت مختصری از جوانب شمالی و جنوبی صفه هم پیش آمدگیهایی از کوه وجود دارد که دوجانب محوطه پایین صفه بدانها محدود میگردد – کاخهای معظم شاهنشاهان هخامنشی از زمان داریوش اول یعنی از سال ۵۲1 پیش از میلاد مسیح تا بیش از صد و پنجاه سال پس از آن بر فراز این صفه عظیم بنیاد گردیده (ش – ۲6) نام داریوش اول و فرزندش خشایارشا و در برخی قسمتها نام اردشیر اول و اردشیر سوم بر سنگ نبشتههای میخی کاخهای مزبور نشر گردیده است و با توجه به اسناد نوشته مزبور میتوان فهمید که داریوش اول دست به کار احداث این آثار معظم گردیده آنچه در زمان وی پایان یافته به نام خودش عنوان شده است پس از او هم خشایارشا کارهای ساختمانی را ادامه میداده آثار دوران وی به نام این شهریار ذکر گشته است و اردشیر اول و اردشیر سوم نیز بعضی ابنیه و آثار را پایان بخشیده یا تغییر داده با الحاقاتی بر آثار پیشین افزودهاند. نوشته بزرگی که بر دیوار جنوبی صفه دیده میشود به نام داریوش کبیر است بنابراین صفه تخت جمشید را در زمان این شهریار احداث نمودهاند. نقشه کوچکی از آثار تخت جمشید به منظور تسهیل آشنایی با هر قسمت ضمن تصاویر آخر کتاب (ش – ۲۷) از نظر خوانندگان گرام میگذرد. راه ورود به صفه پلکان دو طرفه بسیار بزرگی است که بر ضلع غربی صفه ایجاد کردهاند و از هر طرف شامل صد و ده پلکان عریض کوتاه میباشد. (ش ۲۸ و ۲۹). قدمگاه آخرین اثر تاریخی پیش از اسلام در کوه رحمت موسوم به قدمگاه است که در منتهاالیه قسمت جنوب کوه مزبور در شمال آبادی موسوم به چاشت خوار واقع میباشد و مشتمل بر صفه دواشکوبه است که در دل کوه تراشیدهاند (ش – 94) درازای هر دو صفه 20.30 متر بوده صفه پایین در ارتفاع3.30 متر از کف جلگه به پهنا یا عمق ۱۳ متر تراشیده شده است و صفه دوم در ارتفاع4.25 متر نسبت به صفه اولی و به پهنا یا عمق 15.20 متر ایجاد گردیده است. در هریک از دو جانبه بالای صفه پایینی پلکانی به پهنای 2.20 متر مشتمل بر ۱۷ پله ( بلندی هرپله ۲۰ سانتیمتر و پهنای هر کدام 42 سانتیمتر است) تراشیدهاند که بوسیله آنها از صفه اولی به صفه بالایی میرفتهاند. کلیه بدنههای این صفهها یعنی دیوار بین کف زمین و صفه اولی و بدنههای سه طرف صفه اولی و همچنین بدنههای طرفین صفه بالائی کاملاً قائم و صاف است و اثری در آنها احداث ننمودهاند. تنها در بدنه بزرگ صفه بالائی که در ازای آن همان در ازای هردو صفه یعنی 2.30 متر و بلندی یا پهنای آن 12.25 متر میباشد دو ردیف تاقچههای سنگی هر ردیف مشتمل بر پنج تاقچه در سنگ تراشیدهاند که قسمت اعظم آنها فرو ریخته مختصری از برخی از آنها نمودار است. آقای دکتر واندنبرگ (1) بلژیکی استاد باستانشناسی دانشگاه گاند(۲)که از طرف اداره کل استان شناسی ایران ضمن تجسسات و بررسیهای علمی خود در بهار و تابستان ۱۳۳۹ این محل را کشف نمود درباره چگونگی استفاده ار آن چنین اظهار نظر کرده است که محل مزبور به علت ناتمام ماندن معلوم نیست چه کار میخورده است و احتمال میدهد که یا محل آتشکده در هوای آزاد بوده قصد داشتند تاقچهها را عمیق تر کنند که آتش را در آن نگهداری نمایند و یا اینکه تاقچهها برای محل گذاردن استخوانهای مردگان آماده میشده است و حدس دوم را بیشتر مقرون به صواب میداند و با توجه به این نکته که نگهداری آتش ارتباطی با تهیه تاقچه ندارد حدس اول به نظر صحیح نمیرسد و با حتمال نزدیک به یقین محل قدمگاه برای انجام آیینه مذهبی مربوط بمردگان ترتیب داده شده تاقچهها نیز استودانهای منظمی از عهد هخامنشی بوده است. به طوریکه ملاحظه میشود محل قدمگاه که اثر مذهبی عهد هخامنشی تشخیص داده شده است مانند بسیاری آثار مذهبی پیش از اسلام ایران به دلیل نامی که بر آن نهادهاند در دوران اسلامی هم دارای جنبه مذهبی بوده است و ذکر این نکته شایسته به نظر میرسد که نام کوه رحمت نیز خالی از جنبه دینی و تبری نیست در این مورد مناسب میداند عین نوشته آقای علی سامی رییس بنگاه علمی تخت جمشید را در اینجا نقل نماید: «کوهی که قصر معظم تخت جمشید در دامنه آن قرار گرفته و در هر صبحگاهان خورشید از آن سر بر میآورد به کوه رحمت معرو ف است و نویسنده نخستین بار نام این کوه را در کتاب شیرازنامه ابن ابی الخیر زرکوب شیرازی که در قرن هشتم هجری به رشته تحریر در آمده در صفحه ۱۲۳ دیدم که ضمن ذکر اوتاد و نُسّاک در شرح حال قطب الدین کُمهری مینویسد: در کوه رحمت که قرب قصبه فاروق است معتکف بوده و در اینجا اشتباهی کرده که کوه رحمت را نزدیک قصبه فاروق نوشته درحالی که فاصله این دو محل زیاد واقلاً بیست کیلومتر مسافت دارد. علامه فقید هم اکنون نیز زیارتگاه بسیار مصفا وروحانی برفراز محل بلندی در دامنه شرقی کوه رحمت به مسافت قریب نوزده کیلومتری جنوب تخت جمشید واقع است که به نام سلطان ولایت خوانده میشود و به عقیده مردم برادر امام هشتم (ع) در آنجا مدفون است – در این مدت چشمه آبی وجود دارد که به استخری میریزد و به مصرف مشروب شدن باغهایی بسیار معدود میرسد و روزهای ۲۱ رمضان و ۲۸ صفر که مصادف با شهادت مولای متقیان حضرت امیر المؤمنین علی (ع) و فرزندش حضرت امام حسن مجتبی (ع) است مردم مرودشت بیشتر به این زیارتگاه روی میآورند(۲) و در این نقطه کوهسار تاریخی و متبرکه رحمت عرض راز و نیاز میکنند. بنای بقعه منحصر به یک اتاق با سنگ شالوده و تاق آجری است و هیچگونه نوشته و اثر هنری ندارد لکن درختان سبز و منظر جان پرور آن نمودار وجود نیایشگاهی بامعنی وحقیقت در آنجا است. آشنایی با معماری ایران / محمد کریم پیرنیا / عبدالحسین معماریان یا چفته به معنی خمیده یا طاقدار بوده و در خراسان فضای سرپوشیده را میگفتند. نمونهای شبیه به آن را در کاخ بیشاپور در فضای مرکزی که به عنوان حیاط بوده است مشاهده میکنیم. این خانهها در تابستان خنک بوده و در زمستان نیز سرما و برف ساکنین را اذیت نمیکرده است و در واقع فضای مرکزی عملکرد حیاط را داشته است. خانههای چهارصفه در نقاط مرکزی ایران بخصوص در زواره ساخته شدهاند. چهارصفه به صورت صلیبی در مرکز است و چهارگوشهی آن اتاقها قرار میگیرند. در یکی از نمونههای مشاهده شده از ورودی کوچه مستقیما به درون خانه راه نداشته است. مهمانخانه از راهرو راه داشته و در انتهای راهرو آشپزخانه جای میگرفته است… در داخل حیاط بارهبند یا طویله ی سرباز و مستراح جای داشتهاند… قدمت خانههای چهارصفه به قبل از اسلام میرسید. گسترش دیگر این نوع خانه به صورت کوشک بوده است. در باغ جهاننما نمونهی خوبی از آن را داریم. کاملترین نمونهی آن در هشت بهشت اصفهان مشاهده میشود. با بزرگ شدن ابعاد خانه چهارصفه و گسترش فضاهای آن قادر به پوشاندن فضای وسط نبودند این فضا به حیاط تبدیل شده است. در طرح جدید در دو طرف حیاط صفه و در دو طرف دیگر اتاقها قرار گرفتهاند. در ایران بنا بر شرایط آب و هوایی در نقاط مختلف خانههای متفاوتی داریم. در شمال، خانهها گالی پوش، در غرب ایران خانههای ایوان دار، در مناطق گرمسیر خانههای ایوان دار و صفه دار و درنقاطی دیگر با توجه به ویژگیهای محلی ساخته شدهاند. در بعضی از مناطق روستایی ایران خانهها دارای یک صفه هستند. فضاهای این خانهها شامل یک ایوان سرپوشیده و یک اتاق تنوردار میشود. همین نوع بیشتر در غرب ایران به صورتی دیگر ساخته شده است. سیر تحول معماری ایران / غلامرضا نعیما کاشان – باغ شاه فین (باغ فین) / در روی دیوارها و سقف این بنا آثار نقاشی آب و رنگ دوره صفوی دیده میشود. این مجالس نقاشی شامل دورنمای شکارگاه تصویری از شاهزادگان و غیره است. از راه ساختمان از سنگ مرمر بوده که اکنون قطعاتی از آن موجود است. این صفه یا شترگلو در زمان ساختمان دارای چهار طبقه بنا بوده است. دیگر بنای سرپوشیده شتر گلوی فتحعلیشاهی است که در سال 1226 هجری.ق ساخته شده است. داخل فضای سرپوشیده آن مناظری نقاشی شده است، ضمناً کتیبهای به خط نستعلیق در داخل بنا و در روی گچ دیده میشود. که بیشتر اشعار آن از بین رفته و محو گردیده است. omidjavidani