عمارت میر بزرگ








پلان و برش و نما


عکس جدید




یکی از پیچیده‌ترین بناهای معماری ایران کاخ به‌اصطلاح ساسانی سروستان است که پیش از این ذکر آن گذشت. از دو اتاق گنبددارش، آن اتاق بزرگتر که بر همه مجموعه بنا مشرف است با همه اتاق‌های پیرامونش باز هم به نوع شماره 3 چهارتاق تعلق دارد. در صورتی‌که اتاق کوچک‌تر طرح یکتایی را با طرح چهار دهانه‌ای که فقط در طبقه همکف توسعه یافته شامل است و دهلیزی دارد که در زیر گنبدی بزرگ‌تر واقع شده. طرح مخصوص این مجموع بناها همچنین جزئیات ساختمانی آن از مدت‌ها پیش مقایسه آن را با بناهای اولیه اسلامی مانند قصر خزانه در اردن و اوخیدر در عراق برانگیخته و در مورد تاریخ ساسانی و عملکرد بنا تولید شک کرده است. درحقیقت فنون ساختمانی آن این امر را که این بنا در زمان ساسانیان ساخته شده غیر ممکن می‌سازد و نقشه آن به همان اندازه طرح آن را به عنوان یک کاخ ناممکن می‌نماید. بعضی فرض کرده‌اند که ممکن است آتشکده‌ای مربوط به روزگار بومهیان ؟؟؟ باشد ولی چنین فرضیه سزاوار بررسی بیشتری است. این‌که ممکن است بنای اسلامی باشد نیز مورد بحث واقع شده هر یک از این تعبیرات و یا امکانات باقی مانده دیگر که در آخرسر درست از آب درآید یک  شباهت شگفت‌آوری میان مجموعه سروستان و بنایی صفوی مانند مسجد میر بزرگ در آمل وجود دارد. و این نشانگر یک سنت رسمی حیرت‌انگیز از معماری ایرانی در طی قرون است. تداوم لاینقطع بناهای گنبددار پیش از اسلام را در داخل معماری اسلامی حتی تا زمان‌های جدید می‌توان توسط دو بنای ساده نزدیک بیشابور در استان فارس نشان داد.

آرامگاه‌های دوران صفوی و روزگار پس از آن پس از معماری آرامگاهی دوره قرون وسطایی سیر قهقرایی پیموده در این هنگام مقابر غیرمذهبی به‌طور قطع جای خود را به قبور مقدسین دادند. جایگاه طبیعی چنین آرامگاه‌ها اغلب کاملاً بزرگ و مجلل بوده بناهای فرعی و صحن‌های مجاور و باغ‌های وسیعی را شامل میشد فی‌المثال بقعه اردبیل است که نه تنها یک آرامگاه بلکه چندین مقبره را در بر داشت که بزرگترین آنها جنت سرا است. این عصر بقاع بزرگ مذهبی ایران را بخود دید که بیش و کم به هیئت ظاهری قطعی خود رسیدند امروزه به همان شکل برجای مانده‌اند. هر آینه توسعه و مرمت و بازسازی بقعه‌ها سهم عمده کوشش در راه معماری آرامگاهی دوره صفویه و روزگار پس از آن است، بقاع ماهان و تربت‌جام تنها دو نمونه در میان بسیاری از این قبیل بناهاست و نیز می‌توان آثار نادرشاه را در مقیاسی بزرگ در مشهد یا کارهای شاهان قاجار را ذکر کرد که این سلاطین اخیر به‌طور کلی بانی هیئت فعلی حرم حضرت فاطمه در قم بوده‌اند. در عین حال، با وجود فعالیت‌های ساختمانی متنوع و فراوانی که از سوی صفویه مخصوصاً بوجود آمد باید پذیرفت که نتیجه غائی نسبت به کارهای مهم دوره‌های پیشین رسا نبوده است، هرچند تک تک کارهای زیبایی که توسط صفویه در بقعه‌ها به عمل آمده مانند خیابانی که شاه عباس بر حرم حضرت امام رضا افزود و گنبد آرامگاهی سردار اوالله‌وردی خان در همان بقعه ممکن است زیبا و عالی باشد ولی آنها هیچگاه با ساختمان‌هایی مانند مقابر سلطان سنجر و اولجاتیو و تیمور نمی‌توانند سر برابری داشت. البته هیچ‌ یک از شاهان صفوی در آرامگاه مناسب باشکوه که بدین منظور ساخته شده باشد بخاک سپرده نشده و در میان فرمانروایان دوره‌های بعد تنها استثنایی که برین قاعده مترتب گردیده نادرشاه بود که آرامگاهش در کلات نادری در حقیقت شیوه‌ای نیمه مغولی و نیمه ایرانی دارد آرامگاه معمولی صفوی مانند قدمگاه نزدیک نیشابور، مقبره محمد محروق نزدیک آن شهر و آرامگاه خواجه ربیع خارج از شهر مشهد تا حدی ترجمانی کوچکتر از آرامگاه‌های تیموری پیشین انهاست. سده‌های پس از عصر صفوی نیز این روند را از مسیر خود باز نگردانید.بدین سان سنت غرور‌آمیز معماری آرامگاهی قرون وسطایی ایران پس از ظهور سلسله صفوی دچار انحطاط ناگهانی جبران ناپذیری گردید.



حفاظت از بناهای تاریخی ارزشمند و اعطای کاربری جدید باتوجه به موقعیت زمانی و مکانی می‌تواند کمک شایانی به توسعه فرهنگی (نگهداری اصالت‌های تاریخی – فرهنگی) و اقتصاد و گردشگری بکند.بناهایی چون مقبره میر بزرگ، مقبره شمس آل رسول، سید سه تن، و بسیاری از فضاهای تاریخی آمل، اگر حفاظت و مرمت نگردند، دیر یا زود فروخواهند ریخت.حفاظت از زوال اثر هنری جلوگیری می‌کند و فقظ اقدام کالبدی برروی بنا از طرف ارگان‌های دولتی نیست، بلکه همکاری، مشارکت، رفتار و قضاوت مردم در این راه می‌تواند مثمرثمر واقع گردد. شهرآمل باید با حفظ هویت بومی، عناصر جدید شهری را بپذیرد. طبیعی است که یک شهر ، نمی‌تواند دارای همان نیازهای گذشته باشد، اما مشکل اینجاست که ما باید بتوانیم مسیر تبدیل را به‌راحتی بدانیم و به آن عمل کنیم.وقتی درکنار بنایی که در گذشته می‌زیسته، ساختمانی جدید بدون احترام به آن ساخته شود به زوال تدریجی آن کمک کرده است. اما اگر باتوجه به تاریخ بنای مجاور حرکت شود، پویایی و پایداری اتفاق می‌افتد.استفاده مجدد از بناهای قدیمی واعطای کاربری جدید به آن‌ها موضوع جدیدی نیست. درواقع این فرآیند نوعی صرفه‌جویی تلقی شده که در دهه 70 میلادی، هنگامیکه قیمت سوخت مواد اولیه به شدت افزایش یافت واز هزینه‌های نیروی کار پیشی گرفت برای بسیاری از کاربران به صرفه شناخته شده و کفه ترازو و به نفع استفاده مجدد از بناها به جای سوخت وساز جدید سنگین شد.آمار نشان می‌دهد که سرمایه‌گذاری جهت تعمیر و احیاء ، در فضاهای باارزش معماری – تاریخی نه ‌تنها باعث بالارفتن ارزش ذاتی اثر می‌شود بلکه حوزه نفوذ منطقه حفاظت شده را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد. علاوه برآن، باتوجه به اتکاء تعمیرات و اقدامات حفاظتی به فنآوری بومی، میزان ارزبری و هزینه حمل‌ونقل مصالح بسیار کمتر از اقدامات نوسازی است. اما در آمل، با فضاها و بناهایی روبرو هستیم که به شدت با موضوعی به نام فرسایش دست به گریبان هستند و در صورتی که به آنها پرداخته نشود به ورطه نابودی کشیده خواهد شد.دراین زمینه سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان مازندران به مستندسازی بناهای تاریخی، جمع‌آوری اسناد و مدارک، رفع خطر و طراحی در برخی زمینه‌ها، پرداخت. اما با توجه به تعداد زیاد بناهای واجد ارزش در آمل و مشکلات مالی موجود، این کار نیاز به زمان طولانی داشته و درنتیجه روند تخریب سریع‌تر می‌گردد. مطالعات ارایه شده، نمونه‌ای از پژوهش در زمینه حفاظت از بناهای واجد ارزش تاریخی است که به طور یقین کامل نیست. اما می‌تواند به مرور زمان و با دستیابی به اطلاعات بیشتر در تحقیقات آتی، بهتر وکامل‌تر ارایه گردد.

مطالب مرتبط