فانوس دریایی نوشته شده در آگوست 9, 2020به روز شده در آگوست 29, 2023توسط omidjavidaniدسته بندی ها:استحکامات, برج, بناهای همگانی, فانوس دریایی تالاب انزلی معانی کلمات فانوس فانوس . (یونانی ، اِ) هر چراغی که جهت روشن کردن مسافت زیادی بر بالای بلندی مانند منار و جز آن ، نصب کنند. (ناظم الاطباء). || آلتی که از مواد غیر حاجب نور سازند. خواه آن ماده شیشه و بلور باشد یا کاغذ یا پارچه و در آن چراغ گذارند تا از باد محفوظ بماند. (ناظم الاطباء). گمان میکنم این کلمه از یونانی فانس گرفته شده باشد که بمعنی شفاف است . پیراهن شمع را با ماده ٔ خاص شفافی میساختند که نور را زیاد میکرد. (از یادداشت های مؤلف ). || چراغ محفظه داری که در آمدورفت با خود بردارند، و هموج [ هََ / هَِ / هَُ ] نیز گویند. (از ناظم الاطباء). || در اصل بمعنی سخن چین ، و فانوس شمع را از این جهت گویند که روشنی بیرون دهد. (منتهی الارب ). نمام . (یادداشت بخط مؤلف ). فار ار. (اِخ ) نام جزیره ای در مصر که اسکندر مقدونی برای جاودانی کردن نام هفس تیون معبدی به نام او در این جزیره بنا کرد. این جزیره در نزدیکی اسکندریه بود. بطلیمیوس فیلادلف پادشاه مصر در این جزیره مناری دریایی ساخت که بهترین فانوس دریایی آن زمان به شمار میرفت و 135 گز ارتفاع داشت و یکی از عجایب هفتگانه ٔ عهد قدیم محسوب میشد. مقصود از آینه ٔ اسکندر در شعر فارسی همین فانوس دریایی معروف است . رجوع به ایران باستان ج 2 ص 1916 شود. خشب خشب . [ خ َ ش َ ] (ع اِ) چوب درشت . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). ج ، خُشُب ، خُشبان ، خُشب : رهنامه رهنامه . [ رَ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) راهنامه . راهنامج . رهنامج . کتابی که بدان کشتی بانان راه سپرند و بسوی لنگرگاه و جز آن پی برند. معرب آن رهنامج و راهنامج است . (یادداشت مؤلف ). کتاب شناساننده ٔ راهها : دگرگونه در دفتر آرد دبیر ز رهنامه ٔ ره شناسان پیر. تارنماهای وابسته: مناره انزلی فانوس دریایی بندر گز گزارش تصویری از مناره انزلی فانوس دریایی فانوس های دریایی ایران خانه فانوس بررسی 3 هزار سال دریانوردی ایرانیان سفر دریایی سر آرنولد ویلسون به خلیج فارس فراز و فرودهای جزایر سه گانه و اهمیت آن برای ایران عکس از ویکی پدیا کتاب های وابسته: تاریخ جامع بندر انزلی آثار شهرهای باستانی سواحل و جزایر خلیج فارس و دریای عمان دریانوردی ایرانیان / اسماعیل رایین 2500 سال بر روی دریاها اخبار وابسته: فانوس دریایی انزلی را خاموش نکینیم فانوس دریایی بندر گز در محاصره ساخت و ساز نصب دوربین ترافیکی بر روی آثار تاریخی آشنایی با فانوس دریایی انزلی خشاب های دریای پارس درآمدی بر مفهوم خشبات در دریای پارس عکس از ویکی پدیا گزیده شعر: آنندراج / قاسم مشهدی قطرهای کافیست ای ابر بلا زحمت مکش بام ما چون خانه فانوس گلاندود نیست گزیده شعر: دیوان صائب تبریزی شود خرج زمین هر سر که سودایی نمیگیرد / نشیند در گل آن کشتی که دریایی نمیگیرد / فروغ شمع را فانوس نتواند نهان کردن / نطر بستن حجاب نور بینایی نمیگیرد گزیده مقاله: دریانوردی ایرانیان در دوران های افسانه ای / حسن هادی / محمود تفضلی احتمال دارد که تعدادی دریاچههای مشخص وجود داشته که اکنون به نمکزارهای خشک مبدل شدهاند. در افسانههای عامیانه ایران از دریای پهناوری ذکر میشود که از قزوین در شمال تا کرمان و مکران در جنوب و از ساوه در شمال تا نواحی پست سیستان در شرق گسترده بودهاست. این افسانهها که من آنها را در جاهای مختلفی در اطراف کویر مرکزی ایران شنیدهام نه فقط از دریایی بزرگ سخن میگویند بلکه در آنها اشاراتی از کشتیها، جزیرهها، بندرها و فانوسهای دریایی هم وجود دارد. شهر کهنهای که بر روی ارتفاعات شمال شرقی قزوین میباشد در زبان عامیانه فانوس دریایی نام دارد. و دهکده برچین در شمال یزد در محلی که از میبد دور نیست نام یک بندر و گمرکخانه قدیمی را دارد… گزیده کتاب: آشنایی با معماری اسلامی ایران / کریم پیرنیا / غلامحسین معماریان بر فراز برخی از میلها و منارهها در شب و روزهای مهآلود و طوفانی و تاریک، مانند برجهای دریایی آتش نیز میافروختند و آثار آتش در میلهای اخنجان و رادکان در جای مناسب یعنی میان دو گنبد موید این نظر است و برج نورآباد ممسنی فارس (که آن نیز در کنار شاهراه فارس بوده) با فروغ خود رهگذران را راهنمایی میکرده است و هنوز که هنوز است روشنی آن فراموش نشده تا آنجا که نام خود را به آبادی نورآباد داده است. در جای دیگر درباره میلهای دریایی سخن رفت و برجهایی را که به نام خشابه و خشبات معروف بوده (و گمان کردهاند از خشب تازی به معنای چوب گرفته شده با اینکه هردو واژه گویشهای ایرانی و به معنای مانور دهنده و گنبد و بنای رخشنده است) نظیر این برجها چه در کنار پارگینها (پارچین) و دریاچههای درون نجد ایران نیز هست و از آن جمله برج پارچین ورامین است که روزگاری در کنار پارگین متصل به دریاچه ساوه برپای شده است. گزیده کتاب: دریانوردی ایرانیان / اسماعیل رایین دانش دریایی ـ به مفهوم شناختن و ادوات کشتی، ستاره شناسی، آگاهی بر جهت و موسم وزش بادها، قطب نما و… اصلی تفکیکناپذیر از کار دریانوردی است. بیتردید، از نخستین روزی که انسان با کمک وسیلهای که از چوب فراهم ساخته بود، حرکت بر پهنه آبها را آغاز کرد، با این دانش تازه نیز آشنا شد، چرا که این امری اجتناب ناپذیر بود،که اگر در آغاز به صورت ابتدایی و ناشی از احتیاج بود، ولی به تدریج پایههای دانشی نوین را پی ریزی کرد، که از بسیاری رشتههای علمی ریشه میگرفت.بدین ترتیب علوم و فنون دریانی و دانستنیهای مربوط به آن از دورانهای کهن حائز اهمیتی بسیار بوده است و بعدها که «رهنامه»ها نوشته شد و در اختیار دریانوردان قرار گرفت، دانش دریایی به صورت فنونی کلاسیک و تثبیتشده در آمده و از همین زمان بود که رهبانی و ناورانی که مجموعهای بود از ستاره شناسی، بادشناسی، شناسایی کرانهها و سواحل و جزایر، جهتیابی و آشنایی با آلات و ادوات کشتیها، اهمیت فراوان بافت، و این افراد، در کار دریانوردی، با پیروزیهای درخشانی روبرو شدند. و پس از رکودی که در کار دریانوردی ایرانیان به وجود آمد و ایرانیان دریانورد، به «مسلمانان دریانورد» مبدل شدند، رهنامههای پارسی مفقود شد و اصطلاحات آن با دگرگونی در فرهنگ اعراب و ملل دیگر جای گرفت، اگر چه این دانش و فن همچنان سینه به سینه باقی ماند ولی دانشهای دریایی که از آغاز مختص ایرانیان بود به تدریج بدست فراموشی سپرده شد و از آن پس ملل دیگر، که این دانش و فن را از ایرانیان اقتباس کرده بودند، همه چیز را به نام خود ثبت کردند. این در این کتاب برای آنکه دورنمایی از دانشها، علوم و فنون دریایی ایرانیان و اصطلاحات خاص آنان به دست داده باشیم، به اختصار از مجموعه این دانستنیها یاد میکنیم که عبارت است از: فانوسهای دریایی ـ قطبنما ـ نقشههای جغرافیا ـ بادهای موسمی و نابههنگام، اصطلاحات ولغات دریایی و بالاخره سکوهای دریایی، به این امید که روزی این فنون اولیه و کهن دریانوردان ایرانی مورد توجه و تحقیق دانشپژوهان و محققان قرار گیرد و رازها و نکات تاریک دریانوردی چندهزارساله ما روشن شود. یکی از قدیمیترین اختراعات دریایی ایرانیان که یادگار دوران باستان است و شاید بتوان گفت، مربوط به نخستینروزهایی است که ایرانیان به دریا دست یافتند ابداع چراغهای دریایی ست. هیچ نمیدانیم که در دوران باستان به فانوسهای دریایی چه میگفتند؟ ولی به موجب نوشتههای مورخان اسلامی که از هزار سال قبل به جای مانده، از دوران باستان، ایرانیان در خلیج فارس برجها و منارههایی داشتهاند که شبها بر آنها آتش میافروختند تا کشتیها را راهنما باشد. فانوسها را در هر دو ساحل خلیج فارس از محل تلاقی اروندرود به خلیج فارس تا تنگه هرمز برای راهنمایی کشتیها و یا شاید دیدهبانی مرزبانان برای جلوگیری از دزدی دریایی روشن نگه میداشتند. دو اثری که از منارههای کنار ساحل از دوران باستان تاکنون باقی مانده، یکی در قلعه ریشهر، در شبه جزیره بوشهر و در یک کیلومتری شهر باستانی «لبان» به که به احتمال قوی در دوران ایلامیها شهری بزرگ و آباد بوده است و دیگری در «قلعه بندر کنگ» معروف به قلعه پرتغالیها. در قلعه ریشهر که به موجب کاوش باستانشناسان ایرانی و فرانسوی، قدمت آن تا پنجهزار سال قبل میرسد، منارهای بوده که بر بالای آن آتش میافروختند تا کشتیبانان از نزدیک شدن به شهر مطلع شوند و با تپههای شنی و یا صخرهها برخورد نکنند و کشتی آنها آسیب نبیند. و نیز عقیده مردم ریشهر بر آن است که مناره قلعه ریشهر، جهت رسانیدن خبر حمله سپاهیان مهاجم و یا حمله دزدان دریایی به ساحل و یا قلعه شبه جزیره بوشهر کنونی بوده است. هنگامی که مهاجمان و دزدان دریایی به شهر «لبان» وقلعه ریشهر حمله میکردند، نگهبانان قلعه با برافروختن آتش بر فراز مناره قلعه ریشهر، وقوع حمله را به اطلاع استخر و تخت جمشید میرسانیدند. ارسال خبر با برافروختن شعلههای بزرگ یا کوچک آتش بوده که از آنجا به مناره کوه گیسکون و سپس از طریق کامفیروز، فراشبند، اصطخر به اطلاع نگهبانان مراقب تخت جمشید میرسیده است.در قلعه بسیار قدیمی ـ و شاید هم باستانی به بندر کنگ، منارهای جهت برافروختن آتش بر فراز قلعه وجود داشته. بندر کنگ نیز که از قدیمیترین بنادر بازرگانی و کشتیسازی بوده و کشتیهای کنگی از دوران باستان تا به امروز از آنجا به مسافرتهای چین و افریقا میرفتند دارای همهگونه تجهیزات بندری و کارگاههای کشتیسازی منجمله فانوس دریایی بوده است. از این قلعه که بر فراز تپهای که مشرف به شهر قدیمی کنگی بوده جای دارد. از قرن ششم به بعد در نوشتههای مورخین اسلامی هیچگونه اثری از نام خشبات یا فانوسهای دریایی نمیبینم ـ و یا نویسنده از آن بیاطلاع است. در سالهای اخیر هم که دامنه فعالیت ایران در خلیج فارس توسعه یافته نوشتهای در این باره به دست نیامد. عکس از کتابخانه مرکزی گزیده مقاله: مجله باستان شناسی و هنر ایران شماره 5 / سید محمد علی امام شوشتری … فانوسهای دریایی … کهنترین چراغهای دریایی است که ایرانیان برای راهنمایی کشتیها در سر خلیج فارس که مهمترین راه بازرگانی دریایی در روزگاران باستان بوده است، نشانده بودهاند . و در دنباله آنها در سراسر کناره شمالی خلیج فارس نیز برجها و منارههایی بوده که آثار برخی از آنها هنوز باقی است و شبها بر آنها آتش می افروختهاند برای راهنمایی کشتیها و با چنانکه ناصر خسرو گفته است در آبگینه تا باد در آنها نتواند زد و آتش را نمیراند .از دجله یك چشمه دو راه دریایی در خلیج فارس کشیده میشده است یك راه که آبادتر بوده از برابر کنارههای شمالی خلیج فارس و دیگری از برابر کنارههای جزیره نمای عربستان می گذشته، چنانکه در پایین باز به این نکته اشاره خواهد شد. بنابر این بنظر ما اینکه بعضی ساختن در آبادان را به «عباد بن الحسین الحبطی، نسبت داده اند نظر درستی نیست و سخن کسانیکه واژه آبادان را چهره ای از اوپاتان، از آب و پای به معنی مرزبانان دریایی، میدانند درستتر به نظر میآید . به ویژه پاپیدن به معنای دیدبانی کردن ونگریستن، هنوز در خوزستان و بندرهای جنوبی زنده است و به کار میرود و نام «آب پای»، یا بگویش خوزی «اوپا» به کسی گفته میشود که در دیهها در کنار نهرها نگهبانی میکند و میباید که آبهای جوی به هرز نرود یا بیش از اندازه در کشتزاری درنی افتد و کشته را نابود نکند، بسا برخی که دوست میدارند به تقلید اروپاییان پیشینه هر کار فرهنگی و تمدنی را به یونان و اسکندر نسبت دهند، بگویند (مناره اسکندریه) ازین خشابها کهنتر است . و نویسنده در جستجوهای تاریخی تعصبی ندارد . اما اینان را نیز باید آگاه کرد که از یك سو میگویند بر مناره اسکندریه آیینه ای بوده است برای افتادن عکس کشتیهاییکه از دور میآمده اند نه فانوس دریایی، تازه آنچه درباره آیینه اسکندری که با زبان شاعران خیلی مشهور شده گفته اند، همه روایتهای افسانهآمیز است و هیچکس را ما سراغ نداریم که چنین آیینه ای را بر مناره اسکندریه دیده باشد . به هر حال ارزش تاریخی و آیینه اسکندری، خیلی از ارزش جام جم، ما نیز کمتر است . یك چشمه و روشن نگه داشتن خشابها (چراغهای راهنما) پولی فراهم آورده و باروی آبادان را نوسازی کرده و کسانی را در آنجا به مرزداری (مرابطه) نشاندهاند . به ویژه که میدانیم پهنای دجله یك چشمه هنگام برخاستن مددریا به بیش از ۱۲ کیلومتر میرسیده است، زیرا در آنزمان هنوز کشتیهای لارو بی وجود نداشت و نمیتوانستند دهانه را برای بیشتر ریختن آبهای شیرین رودها در دریا، از گل و لای پاك کنند و ژرف سازند. در چنان پهنای کم ژرفی، کشتیرانی بسیار خطرناك بوده است و نگهداری چراغ دریایی معروف به خشابها، بودن پایگاهی را در خشکی نیز لازم داشته است تا نگهبانان آن چراغها پس از هر دوره کشیک به آنجا بیایند و آرامشی کنند و به علاوه اگر کشتیهای دزدان دریانی را دیدند، مرزداران را از دستبرد ایشان آگاه سازند … گزیده کتاب: آثار شهرهای باستانی سواحل و جزایر خلیج فارس و دریای عمان / احمد اقتداری … نگهداری چراغهای دریایی معروف به خشابها، بودن پایگاهی را در خشکی نیز لازم داشته است تا نگهبانان آن چراغها پس از هر دوره کشیک، به آنجا بیایند و آرامشی کنند و به علاوه اگر کشتیهای دزدان دریایی را دیدند، مرزبانان را از دستبرد ایشان آگاه سازند. چنانکه در کتاب الحوادث الجامعه میبینیم، نگهبانان خشابها بر بالای این برجهای چوبین، کبوتران قاصد به اختیار میداشتهاند و اگر از پیشامدی آگاه میشدند، خبر را نوشته و با بال کبوتران به جاهای دور میفرستادهاند… … این برج و قلعه دریایی، برج دیدهبانی و محافظت دریا و بندر بوده است… در درون دریا به فاصله شصت متر آثار برجی مدور مدخل ورودی و حفرههای دیدهبانی در بدنه سفلای برج و قاعده استوانهای آن باقی مانده است که گرداگرد آن را آب فراگرفته است و معلوم است که به علت نزدیکی به ساحل و قلعه ساحلی، راه ارتباطی پل یا معبرمانند، بین قلعه ساحلی و این برج با قلعه دریایی وجود داشته که به تدریج خراب شده و آثار آن در عمق کم آب آشکار است… ولی خرابههای مسکونی و مساجد و قسمتی از ته برجها و ته ستونهای عمارات عمومی و مساجد در شرق و غرب بندر فعلی کنگ باقی است… گزیده کتاب: بازرگانی چین و عرب / اف دبلیو هیل و… در خلیج فارس به ساختن پایهها و ستونهای مزینی اقدام شده که شبها بر روی آنها مشعلهایی را روشن میکردند که مردمانی مسافر و کسانی که سوار بر کشتیها بودند، از مسیر اصلی منحرف نشوند… به نقل از کای تان چینی که راهنمای کشتیرانی خود را در بین سالهای ۷۰۸ – ۸۰۵ م . (۱۹۰ تا ۱۸۹ هـ .) گزیده کتاب: سفرنامه نئار کوس (یانئارخ) نسخه انگلیسی / کتابخانه مجلس شورای ملی سفائن وارد کشور سوزا میشدند… تیرهای عظیم الجثه به قطعات الوار اینجا و آنجا نصب شده بود… تا دریانوردان را در مسیر خود هدایت نماید و از سقوط آنان در آبهای کمعمق و به گل نشستن کشتیهایشان جلوگیری کند… گزیده کتاب: مسالک و ممالک / ابن خردادبه / سعید خاکرند …. چون در محل ریختن آب کارون و دجله به شط العرب، گل و لای فراوانی بوده و آبنماها ـ یا پایابها ـ ناخدایان را فریب میداد و کشتیها به گل مینشست، دریا نوردان، برای جلوگیری از برخورد کشتیها با این محلها، سه چوببست که بعدها آن را (خشبات) میگفتند، در دریا بر پا کرده بودند، که از آن برای راهنمایی کشتیها وبرجهای دیدهبانی استفاده میکردند. شبها آنها را روشن میکردند تا کار منارههای دریایی را انجام دهند و برجها نیز همچو ایستگاهی برای نشان دادن به کار میرفت و از آنها دیدهبانی میکردند که دریازنان عرب خلیج فارس و گاهی هندیها نزدیک آن نشوند… گرداگرد مناره اسکندریه 336 خانه دایره وار قرار دارد و مسجد در بالاترین محل قرار گرفته است و سوارکاران بر بالای این مناره بدون پله میروند به گونهای که سواران و پیادهها به دور مناره چرخیده و بالا میروند. مانند مناره سرمن رای (سامره) که بر ساحل دریا قرا گرفته است و موج دریا به آن برخورد میکند و هیچ مرکبی وارد آن نمیشود مگر از زیر آن بگذرد. آیینهای که در مناره اسکندریه آویزان است که شخص زیر آن مینشیند و قسطنطنیه را میبیند و فاصله میان آنها پهنای دریاست. و بنای رومیه و اسکندریه که گویند…. مناره عجیب آن بر سرطان از آیینه در دریا قرار دارد و به جز مردم آن ششصدهزار تن از یهود به عنوان برده به خدمت ایشان مشغول و مقیم آن دیار بودهاند. گزیده کتاب: مسالک و ممالک / اصطخری / ایرج افشار و جایگاهی هست کی آن را خشبات گویند. از عبادان تا آنجا شش میل باشد. آب دجله آنجا به دریا ریزد و آب تنک شود، و کشتی را مخاطره باشد. و درین جایگه چوبها فرو بردهاند و بر آن بنایی ساخته و دیدهگاهی ساختهاند کی ناطور آنجا نشیند و به شب آتش کند تا از دریا راه به وی باز یابند و بدانند کی مدخل دجله کجا است. و جایگاهی مخوف است. چون کشتی آنجا رسد ترسند کی بشکند از تنکی آب. و اما عبادان حصارکی است کوچک، آبادان بر کرانه دریا و آب دجله آنجا گرد آید. و آن رباطی است که در آن پاسبانان بودندی کی دزدان دریا را نگاه داشتندی، و آنجا پیوسته این کار را گروهی مترصد باشند. و زمین خوزستانهامون است. آبهای روان دارد. بزرگ تر رودی در خوزستان رود شوشتر ست، و ملک سابور درین رود سدی کردست – آنرا شاذروان خوانند. به حکم آن کی شوشتر بر بلندی نهادست، سابور این شاذروان بفرمود تا آب بالا گیرد و به زمین شهر بر آید. این رود از لشکر به اهواز آید و به رود سدره افتد و به حصن مهدی به دریا رسد. و از ناحیت شوشتر رودی میرود آنرا نهر المسرقانه خوانند و چون به لشکر رسد جسری عظیم برو بستهاند. و درین آب از لشکر به اهواز روند و مسافت هشت فرسنگ باشد و چون شش فرسنگ بروند.آب همه بر کار گرفته باشند به نیشکر و کشتزارها، و دو فرسنگ رودخانه خشک ماند. و در همه خوزستان هیچ جایی آبادان تر از مسرتان نیست. و آبهای خوزستان از اهواز و دورق و شوشتر و هر چه درین حدود خیزد همه به حصن ۔ مهدی جمله شود و آنجا رودی عظیم گردد و به دریا افتند. و زمین خوزستانهامون است. آبهای روان دارد. بزرگتررودی در خوزستان رود شوشتر ست، و ملک سابور درین رود سدی کردهست ـ آن را شاذروان خوانند. به حکم آن کی شوشتر بر بلندی نهادست، سابور این شاذروان بفرمود تا آب بالا گیرد و به زمین شهر بر آید. این رود از لشکر به اهواز آید و به رود سدره افتد و به حصن مهدی به دریا رسد. و از ناحیت شوشتر رودی میرود آن را نهر المسرقانه خوانند و چون به لشکر رسد جسری عظیم برو بستهاند. و درین آب از لشکر به اهواز روند و مسافت هشت فرسنگ باشد و چون شش فرسنگ بروند.آب همه بر کار گرفته باشند به نیشکر و کشتزارها، و دو فرسنگ رودخانه خشک ماند. و در همه خوزستان هیچ جایی آبادانتراز مسرتان نیست. و آبهای خوزستان از اهواز و دورق و شوشتر و هر چه درین حدود خیزد همه به حصن ۔ مهدی جمله شود و آنجا رودی عظیم گردد و به دریا افتند. و در خوزستان دریا نیست مگراندک مایه از دریای پارس کی از ماهی رویان تا نزدیکی سلیمانان برابر عبادان باشد. و اما دربند شهری است که بر دریا بنا کردهاند. برد و کناره خلیج دریا دو سد کشیده تاجای در آمدن کشتی تنگی شود. و برین دهانه زنجیری کشیدهاند تا کشتی به فرمان ایشان در آید و بیرون شود و این درصد از سنگ و ارزیز بنا کردهاند. و این در بند بر کناره دریای طبرستان است، و بزرگتر از اردبیل باشد. و کشت و زراعت آنجا بسیار باشد و میوه ایشاناندک باشد، الا از نواحی آورند. و بر این شهر بارویی باشد از سنگ کشیده بر کوه بر طول تنگ. و بارویی دیگر از گل دارد تا از آن کوه کسی از کافران را درین شهر راه نباشد. و پارهای از این دیوار بارو کی به سنگ کردهاند در دریا آمده است مقدارش برج تا کشتی نزدیک باروی شهر نیاید. و این بنایی محکم است از بناهای نوشروان عادل. و این شهر در بند شهری است بزرگ معروف. و این شهر را دشمنان باشند بسیار گرداگرد. و زبانهای مختلف دارند. و در پهلوی این شهر کوهی بزرگی هست کی آن را ذئب خوانند و بر آن کوه هیمه بسیار جمع کنند هر سال. و آتش بسیار بر افروزند وقتی که تشویشی باشد ایشان را از دشمنان از طرف آذربیجان و ارمینیه و اران. و بسیار باشد که آب این دریا به باروی این شهر برسد. و گویند کی این شهر به کوه دربند پیوسته است. هفتاد واند گروه بر آن کوه باشند و هر یکی زبانی دیگر گویند، چنانکه همسایه زبان همسایه نداند و پیوسته پادشاهان عجم محافظت این شهر را مهم داشتهاند و این شهر را پیش ایشان خطری بوده است و از دشمنان بسیار رعایت کردهاند. گزیده کتاب: تاریخ مسعودی / علی بن حسین مسعودی / محمد رضا یوسفی …. نشانههای مرزی را راهنماها در قسمت پایین و نرسیده با «ابله» وعبادان در دریا کار گذاشته و نیز افرادی را به منظور برپاداشتن آتش در شب بر روی تیرها گمارده بودند تا آتش را در تمام اوقات شب، روشن نگاه دارند. و این شعلهها هشداری باشد، برای توجه و احتیاط کشتیهاییکه از عمان، سیراف و نقاط دیگر میآیند… نخستین دریاهای پارس است. چنانکه گفتهایم از خشابهای بصره آنجا که به وکفلا ؟، مشهور است. آنها نشانههایی که از چوب است که در دریا نشاندهاند تا عمان که سیصد فرسنگی است بر کناره فارس و بحرین و از عمان که شارسان آن امحار، است و ایرانیان آن را مزون، گویند تا مسقط… در هزاره در طرف ابولا و نیز در آبادان پایههایی از چوب در دریا برای دریانوردان ساخته شده که مانند سکو در داخل آب به نظر میرسند. روی این سکوها در شب آتش میافروزند تا کشتیهایی را که از عمان، سیراف و بنادر دیگر میآیند با خبر سازند تا به ساحل هزاره برخورد ننماید زیرا در آن صورت در هم شکسته شده و محو خواهند شد. گزیدهی کتاب: اقتصاد ایران / رحیم زاده صفوی … دولت ایران برای راهنمایی جهازات در بعضی بنادر و طرق بحری علاماتی نصب کرده، هر گونه وسائل تسهیل امر کشتیرانی را فراهم میساخت. علایم راهنمای بحری را که لغت فارسی آن به وسیله مسعودی به ما رسیده است کنکله مینامیدهاند… گزیده کتاب: احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم / ابوعبدالله محمد مقدسی / علی نقی منزوی …. پس از آن خشابهاست که به بصره نسبت داده میشود و آنجا گرفتاری بزرگی است و دریا تنگی و در دریا پایهها نشانیدهاند که بر آنها اتاقهایی است و در آن اتاقها کسانی گماردهاند که شبها آتش افروزند تا کشتیها از آنجا دور شوند. شنیدم پیری میگفت، مادر آنجا گرفتار شدیم و کشتی ما ده بار به زمین خورد… در این زمان، گاه نقاط کم عمق در دریا آنقدر فراوان میشد که کشتیرانی در شب اجباراً و موقتاً تعطیل میشد… از این رو فقط هنگام روز عبور و مرور کشتیها صورت میگرفت. در چنین موقعیتی ناخدا یا کشتیبان بر فراز جایگاهی قرار میگرفتند و پیوسته دریا را نظاره میکردند. دو پسر بچه نیز در طرفین ناخدا جای داشتند، یکی در سمت چپ و دیگری در طرف راست. ناخدا به محض مشاهده تخته سنگها، فوراً یکی از دو پسر بچهها با فریاد اطلاع میداد و آنان نیز با صدای خود سکاندار کشتی را از موقعیت خطر آگاه میکردند سکاندار، از شنیدن فریاد آنان، یک یا هر دو طنابی را که در دست داشت، به جانب چپ یا راست میکشید. البته با توجه به جهتی که مورد نیاز بود. طبیعی است اگر این احتیاط صورت نمیگرفت، کشتی در معرض خطر خردشدن و انهدام ـ در اثر برخورد با تخته سنگها واقع میشد… گزیده کتاب: سفرنامه ناصرخسرو / ناصرخسرو قبادیانی / جعفر مدرس صادقی …. چون به شق عمان رسیدیم فرود هر یک مقداری رودی بود. چون به شق عمان رسیدیم فرود آمدیم برابر شهر ابله و آنجا مقام کردیم، هفدهم در کشتی بزرگی که آن را بوصی میگفتند نشستیم و خلق بسیار از جوانب که آن کشتی را میدیدند دعا میکردند که یا بومی سلک الله تعالى، و به عبادان رسیدیم و مردم از کشتی بیرون شدند و عبادان، برکنار دریا نهاده است چون جزیرهای که شط آنجا دو شاخ شده است چنانکه از همه جانب به عبادان نتوان شد الا به آب گذر کنند. و جانب جنوبی عبادان خود در پای محیط است که چون مد باشد تا دیوار عبادان آب بگیرد و چون جزر شود کمتر از دو فرسنگی دور شود و گروهی از عبادان حصیر خریدند و گروهی چیزی خوردنی خریدند دیگر روز صبحگاه کشتی در دریا راندند و بر جانب شمال روانه شدیم و تا ده فرسنگ بشدند هنوز آب دریا میخوردند و خوش بود و آن آب شط بود که چون زبانهای در میان دریا میرفت. و چون آفتاب برآمد چیزی چون گنجشک در میان دریا پدید آمد چندانکه نزدیکتر شدیم بزرگتر مینمود و چون به مقابل او رسیدیم چنانکه بر دست چپ تا یک فرسنگ بماند باد مخالف شد و لنگر کشتی فرو گذاشتند و بادبان فرو گرفتند پرسیدم که آن چه چیز است گفتند خشاب. صفت او: چهارچوب است عظیم از ساج چون هیئت منجنیق نهادهاند مربع که قاعده آن فراخ باشد و سر آن تنگی و علو آن از روی آب چهل گز باشد و بر سر آن سفالها و سنگها نهاده بعد از آنکه آن را با چوب به هم بسته و بر مثال سقفی کرده و بر سر آن چهارتاقی ساخته که دیده بان بر آنجا شود. واین خشاب بعضی میگویند که بازرگانی بزرگ ساخته است بعضی گفتند که پادشاهی ساخته است و غرض از آن دو چیز بوده است: یکی آنکه در آن حدود که آن است خاکی گردنده است و دریا تنگ، چنانکه اگر کشتی بزرگی به آنجا رسد بر زمین نشیند و شب آنجا چراغ سوزند در آبگینه، چنانکه باد در آن نتوان زد و مردی از دور ببینند و احتیاط کنند که کس نتواند خلاص کردن، دوم آنکه جهت عالم بدانند. واگر دزدی باشد ببینند و احتیاط کنند و کشتی از آنجا بگردانند، و چون از خشاب بگذشتیم چنانکه ناپدید شد دیگری بر شکل آن پدید آمد اما بر سر این خانه گنبدی نبود همانا تمام توانستهاند کردن… گزیده کتاب: ولایات دارالمرز ایران / یاسنت لویی رابینو / جعفر خمامی زاده حکومت گیلان، از جمله بندر انزلی، در دست خسرو خان گرجی (متولد تفلیس) بود. او در انزلی بناهای فراوان ساخت و نخستین توسعه یافتگی در بندر انزلی به دست او صورت گرفت تا پیوندهای اقتصادی ـ اجتماعی بیشتری با روسیه برقرار شود. در نتیجه، ایران از طریق بندر انزلی، با باکو و حاجی طرخان مناسبات اقتصادی پیدا کرد. از جمله بناهایی که در دوره خسرو خان گرجی ساخته شد، دو قلعه در دو سوی دهانه تنگه، دو کاخ، راسته بازاری مشرف بر دریا و برج 35 متری فانوس دریایی بود… فانوس دریاییی که به وسیله خسرو خان از آجر بنا گردید و در انتهای حد شمالی قرار گرفته است. این بنا 35 ذرغ ارتفاع دارد. با وجود اینکه اکثراً آن را روشن نمیکردند مزد نگهبان این برج در سال 1294 هجری قمری 25 تومان و پول روغن ان 328 قران بود که تا سال 1327 هجری این هزینه را در حساب عمومی گیلان منظورمیکردند. این برج فعلاً رو به ویرانی است. گزیده کتاب: تاریخ منتظم ناصری / محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه / محمد اسماعیل رضوانی صادرات گیلان به روسیه (ابریشم و ماهی و خاویار و قالی) از طریق انزلی صورت میگرفته است. در 1278، به دستور ناصر الدین شاه، در انزلی مناره سرحد (فانوس بحری) ساخته شد. در 1286، ناصر الدین شاه به عزم سیاحت گیلان حرکت کرد و پس از گذشتن از رشت، از طریق پیر بازار، با حکیم طولوزان و دیگر رجال ایرانی با کشتی بخاری کوچکی از طریق مرداب انزلی به بندر انزلی رسید. گزیده کتاب: جهان نامه / محمد بن نجیب بکران خراسانی / محمد امین ریاحی درآنجا چوبهایی دارای راهنمایی ملوانان درآب فرونشانده بودند…درسواحل ابله و آبادان،مواضعی در وسط آب کار گذاشته شده که هنگام شب بر روی آنها آتشی افروخته میشود تا کشتیهایی که از عمان،سیراف و دیگر بنادر به این نواحی میآیند دقت و احتیاط کنند. و در این بحر جایها مخوف بود کشتی را یکی از آن میان شهر بصره و جنابه بود که آن موضع را هور جنابه خواننده و نادر باشد که کشتی از این موضع به سلامت بگذرد خاصه چون دریا در موج آید. و موضعی دیگر است هم در این دریا که کشتی را از آنجا خوف باشد و آن بر دو فرسنگی عبادان است، آنجا که دجله بغداد بدین دریا میرسد، و آن موضع را خشبات گویند، و کشتی آنجا بر زمین نشیند، مگر به وقت مد دریا. و چون از حدود آن موضع بگذری به سوی مشرق بر ساحل دریا نتوان رفت. همه حال به کشتی باید رفت در میان دریا به سبب بسیاری آبها که از خوزستان بدین دریا آید و کوهها که در آن میان باشد… گزیده کتاب: خلیج فارس / الف. تی. ویلسن / محمد سعیدی از دورانهای قدیم در خلیج فارس ساختمانهایی که برفراز آنها آتش افروخته میشد و عمل برج و چراغ دریایی را برای راهنمایی دریانوردان و خبر رسانی انجام میدادند ساخته بودند. از دهانه خور (سواحل) مویت بیرون آمدیم و فانوس دریایی رأس الارض را پشت سر گذاشتیم و با گذر از جزیره فیلکه احساس کردیم به آبهای کم عمقی که در دهانه اروندرود قرار داشت،نزدیک میشویم.آرامآرام به راه خود ادامه دادیم تا اینکه در کنار یک کشتی راهنما لنگر انداختیم وهمراه دیگر کشتیها در همان جا منتظر ماندیم تا اینکه یک راهنما سر رسید.این شناور چراغدار که در اینجا لنگرانداخته،از اختراعات جدیدی است که وجود آن موجب افتخار ماموران بصره است.اما،در هزار سال پیش، چراغهای راهنمای دریانوردان نه تنها در این نطقه، بلکه در سرتاسر این سواحل کمعمق و گلآلود نصب شده بود ودرآن دوران رفتوآمد کشتیها ازبصره به سمت دریا بیشتر ازحالا بود. در جزیره تنب بزرگ مثل جزیره کوئینز، یک فانوس دریایی نصب شده است.این جزیره لمیزرع، که در وسط دریای قرار گرفته،تنها طی چند ماه از سال مسکونی است و آن زمانی است که ساحل نشینان احشام خود را برای چرا ازسواحل جنوبی به این جزیره میآورند. تنها ساکنان جزیره مارها ومرغان دریایاند که همهساله درآغاز فصل بهار در سراسر نواحی پست ساحلی و همچنین ناحیهای که فانوس دریایی در آنجا نصب شده،آشیانه میسازند. این پرندهها را،ازسواحل ایرلند گرفته تا دماغه کومورین، همه میشناسند و هیچ فردی از اقوام ایرانی، عرب، ترک، هندی یا اروپایی متعرض آشیانه آنها نمیشود؛ چون اعتقاد دارند که این پرندگان با خود خوشبختی را به همراه میآورند.این تصورات بر گرفته ازعقاید عصر باستان است. نگهبانان فانوس دریایی عمدتاً از ساکنان منطقه راتناگیری هندوستاناند که در،حقیقت،این جزیره و جزیره صخرهای و کوچک کوئینز در نظارت آنهاست و مأموران ما تنها هر چندماه یک بار به این نقاط سر میزنند تا برای آنها آب و آذوقه بیاورند یا نگهبانی تازه نفس را جایگزین کنند. در جزیره کوچکتر یک فانوس دریایی نصب شده است.به جز فانوسهایی که درمسقط و چراغهای ساحلی که در چابهار نصب شده،این اولین فانوس دریایی مهم در مسیر ما به سمت خلیج فارس است و مسئولیت حفاظت از آن بر عهده هر دو نیروی دریایی انگلستان و نیروی دریایی حکومت انگلیس در هندوستان است.به جز فانوسهای دریایی کوچکی که در مسقط نصب شده و چراغهای ساحلی جاسک و چابهار،این فانوس اولین نشانه آشکار از وجود منافع تجاری ما در این آبها است و نشان میدهد که ما در این آبها مسئولیتهای مشخصی را بر عهده گرفتهایم. در جنوب این فانوس دریایی، رأس مسندم قرار دارد که همان منساد و بطلمیوس است:«دماغهای است که به داخل دریا کشیده شده ومسافت آن معادل مسافتی است که یک کشتی طی یک روز دریانوردی آن را میپیماید». ابوعبدالله ادریسی، جغرافیدان مسلمان از اهالی اندلی ۔ سال ۵۹۰ هجری (۱۱۱۰ ـ میلادی ) چنین میگوید:…،خشابات در محلی که آب دجله به دریا میریزد نصب شده است و بر روی آنها کلبههای کوچک چوبی است که مستحفظین بنادر و راهنمایان بحری در آنجا اقامت نموده و با قایقهای خویش در سواحل تردد مینمایند…خشابات در محلی که رود دجله در آبهای فارس به دریا میریزد واقع شده است. آنها مانند مجموعه ستونهایی (با شمعهایی) که رویشان کلبهها و کابینهایی ساخته شده است میباشند در این ساختمانها محافظین ساحلی با قایقهایی مستقر هستند که به وسیله آنها میتوانند از ساحل به این ساختمانها رفت و آمد نمایند. گزیده نشریه: نشریه دریاداری بریتانیا / راهنمای دریاداری نصب چراغهای دریایی در خلیج فارس از اواخر قرن نوزدهم به وسیله دریاداری ـ انگلیس آغاز شد. نصب علایم دریایی وچراغها که بعد از مطالعه اولیه و مداوم تا به امروز ادامه دارد با دو سیستم «لاترال و کاردینال» صورت میگیرد. در سرتاسر خلیج و اروندرود و در بنادر و لنگرگاهها جمعاً شصت نوع علایم ثابت و متحرك و چراغهای مختلف نصب شده است که تا به امروز راهنمای کتابهایی است که به خلیج فارس آمدوشد میکنند . گزیده کتاب: تاریخ مهندسی در ایران / مهدی فرشاد برجهای دریایی با آتشی که برفراز آنها افروخته میشده به چند علت احداث میشدهاند. علت اول آن بوده که با بالا آمدن آب در زمینهای کم عمق این خطر وجود میداشت که کشتیها ندانسته به سوی آبهای کم عمق رو بیاورند و به شن نشسته و نابود شوند. علت دیگر آن بوده که با دیدن نور در تاریکی کشتیها راه و جهت خود را بیابند. منظور سوم از احداث این تأسیسات دریایی خبر رسانی به پایگاهها و شهرهای زمینی و یا کشتیها در صورت حمله دزدان و متجاوزین دریایی بوده است. برجهای دریایی برای اولینبار در خلیج فارس احداث گردیدهاند و از این نظر اختراع آنها را میتوان منسوب با ایرانیان و جزئی از تاریخ مهندسی در ایران دانست. چنین به نظر میرسد که تاریخ پیدایش این فانوسهای دریایی مربوط به دورانهای پیشین باشد. در بوشهر (ریشهر قدیم) و در نزدیکی شهر ایلامی لیان و نیز در قلعه بندر کنگ موسوم به قلعه پرتغالیها آثاری از منارههای دریایی باقی مانده است. از قراری که گفته شده است از طرق این برجها و برجهای دیگری که در دوران باستان برقرار بوده در موقع حمله متجاوزین خبر رسانی به نقاط دوری چون شهر استخر و تخت جمشید انجام میشده است. نئارکوس (نئارخ) سردار اسکندر که گویا این برجها را در مصب اروندرود (دجله) دیده است از ساختمانهای قطور چوبی این فانوسهای دریایی در سفرنامه خود شرحی داده است. در ادوار بعدی نیز سیاحان و جغرافی دانان و مورخین به کرات از وجود و ویژگیهای این ساختمانهای دریایی در خلیج فارس سخن راندهاند. پایان نامه های وابسته: مقاله های وابسته: چالش فانوس های دریایی ایران در خلیج فارس الهام ملک زاده فانوس های دریایی خلیج فارس که مانند فانوس های دریایی سایر نقاط جهان راه گشای کشتی های تجاری بودند، به دنبال حضور و نفوذ منفعت طلبانه ی دول اروپایی، به موضوعی برای اعمال سلطه و قدرت یابی ایشان تبدیل شدند. مقاله ی حاضر با تأکید بر گزارش ها و اطلاعات موجود در اسناد منتشر نشده ی آرشیو سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، چالش ها و مناقشات مربوط به این موضوع را مورد بررسی قرار داده است. اسناد کنونی، از یک سو، حاوی روند مذاکرات و مناقشات فی مابین دولت های ایران، انگلستان و فرانسه است؛ و از سوی دیگر، مکاتباتی را منعکس می کند که در بحبوحه ی جنگ جهانی دوم و سال های پس از آن، بین رجال و دولتمردان ایرانی، برای رسیدگی به وضعیت به وجود آمده رد و بدل شده است. درآمدی بر مفهوم خشبات در سواحل دریای فارس مصطفی کریمی تاريخ راه هاي دريايي و ارتباطات دريانوردي در ايران پيشينه اي طولاني دارد. از گذشته هاي دور، ايرانيان براي جلوگيري از مخاطراتي كه براي كشتي ها به وجود مي آمده، از قبيل تُنُكي آب و ته نشين شدن گل و لاي در نزديكي سواحل، عمق اندك و باريكي رودها، در دهانه ي دريا، وسيله اي به نام « خشبات » يا « خوشاب » ( فانوس دريايي ) نصب مي كردند. اين وسيله ي دريايي از چوب ساج و به شكل منجنيق و يك هرم ناقص ساخته مي شد. ارتفاع خشبات از سطح دريا چهل متر بود و از سفال و سنگ در بناي آن استفاده مي شد. نگهبانان خشبات در چهار طاقي بالاي آن مستقر مي شدند و به طور تمام وقت از اين سازه مراقبت مي كردند. اهميت محافظت از آن، به دليل حوادث طبيعي، حمله ي دزدان دريايي و يا تمام شدن سوخت آنها بود. منابع تاريخي نشان مي دهند كه خشبات يا همان چراغ هاي راهنما در دريا، تا سده ي هفتم هجري/ سيزدهم ميلادي برپا بوده اند. دریانوردی ایرانیان در دوران های افسانه ای هادی حسن / محمود تفضلی بنا بر افسانه های ایرانی نخستین ایرانی که به کشتی سازی پرداخت جمشید پادشاه سلسله پیشدادیان بود که با کشتی بر آب گذر کرد و از کشوری به کشوری رفت. شاهنامه فردوسی درباره او می گوید: کرونولوژی تاریخ فنون و مهندسی در ایران مهدی فرشاد کشتی رانی آلمانها در خلیج فارس زهرا صادقی پیشینه کشتیرانی آلمانها در خلیج فارس به دورهء قاجاریه باز میگردد.با وقوع انقلاب مشروطیت در سال 1285 ش/1906 م فعالیت آلمانها در زمینه کشتیرانی در خلیج فارس وارد مرحلهء جدیدی شد و در این سال نخستین خط کشتیرانی آنها در خلیج فارس تأسیس شد.سپس در سالهای 1302 و 1318 ش دو خط کشتیرانی دیگر نیز برای جابهجایی کالاهای تجاری ایران و آلمان بین بندر هامبورگ و خلیج فارس راهاندازی شد.در مسیر خطوط کشتیرانی یاد شده برای جابهجایی کالا به بندرها و مرکزهای متعددی توجه شد.در این مرکزها بسیاری از کالاهای آلمانی و ایرانی معامله میشد. افزون بر این،آلمانها برای گسترش کشتیرانی در خلیج فارس با دولت ایران معاهدهء تجاری-دریایی امضا کردند که مفادی از آن به کشتیرانی و گسترش آن در خلیج فارس اختصاص داشت. در این نوشتار سیر تحول کشتیرانی آلمانها در خلیج فارس از دورهء مشروطیت تا پایان دورهء پهلوی اول بررسی میشود. omidjavidani