معبد نوشته شده در فوریه 16, 2020به روز شده در آگوست 29, 2023توسط omidjavidaniدسته بندی ها:تعاریف, گونه های معماری, معبد, نیایشگاه گزیده ی کتاب: آثار ایران / آندره گدار / یدا گدار / ماکسیم سیرو و دیگران / ابوالحسن سروقد مقدم میبایست فرضیهای که تصویر 19 به ما القا میکند رها کرده و بنای آتشگاه را چهارطاقی تنها و مجزا در نظر آوریم که در پشت و در چند متری مجموعه ساختمانهایی عریض با مدخلی که دو طرف آن را دو شبستان کوچک اشغال کرده که یکی از آنها میبایستی محل نگهداری آتش بوده باشد. اگر میتوانستیم بپذیریم که این مجموعهها توسط آبراهه از سویی و صخره از سویی دیگر محدود و محصور شده باشد شاید میتوانستیم گونهی متفاوت و کمی عجیب از نوع آتشکدههای معمول را شاهد باشیم. ولی چرا این محل عجیب ـ در میان صخرهها دور از آبادی و بر زمینی شیبدار که به هیچ وجه مناسب برای استقرار یک معبد نیست ـ برای این کار در نظر گرفته شده است؟ سبب این است که این محل، به لحاظ وجود یک بریدگی در کوه همانطور که در تصویر 20 میبینیم، از دشت کاملاً نمایان بوده و این که در این جا ما نه با یک معبد، بلکه با یک علامت سروکار درایم. چنین شده که آتش را ـ در مسیر جادهی نمور به رباط ترک ـ در محلی که علی رغم طبیعت مکان، وجود صخرهها، شیب زمین و فاصلهی کم با یک آبراهه و فقط به سبب قابل دید بودن آن انتخاب شده، مستقر ساختهاند. گزیده ی کتاب: باغ ایرانی / وحید حیدر نتاج باغ در دورۀ ایلامیان: تمدن ایلام در محدودۀ خوزستان و بر جریان رودهای متعدد آن، از آن میان کارون، در هزارههای سوم تا یکم پیش از میلاد به شکوفایی رسید. شهر شوش در این دوره به عنوان پایتخت آنها، شهر دورانتاش در نزدیکی شوش و معبد چغازنبیل در این شهر ساخته شد. معبد چغازنبیل در ابتدا دارای یک حیاط مرکزی بزرگ و محل اجرای مراسم عمومی بود. در قرن هفتم قبل از میلاد، آشور بانیپال به شهرهای ایلام حمله و آنها را نابود کرد. وی در قسمتی از کتیبهای که از خود به جای گذارد، گزیده ی کتاب: تاریخ قومس / عبدالرفیع حقیقت این طرز ساختمان که از هر حیث نماینده دوره ساسانیان است و در دوره اشکانیان هم معمول بوده همان سبکی است که در تاریخانه دیده میشود، تمام جزئیات همان است، آجرهای آن به حد وسط 34 سانتیمتر مساحت در 75 میلیمتر قطر دارند نبودن پی هم مانند همان بنای ساسانی است و همانطور جرزها را بر روی یک ردیف آجری که از قطر کار گذاشتهاند بالا بردهاند ستونهای رواق 60/1 متر قطر دارند یعنی اندکی کمتر از جرزهای تپه حصار ولی اگر در نظر بگیریم که جرزهای معبد ساسانی پوشیده از گچبریهایی است که 6 سانتیمتر قطر دارد جرزهای تاریخانه فعلا جز یک ورقه روکش نازکی از ساروج ندارد، یا اینکه از اول هم نداشته است، معلوم میشود که قطر جرزها بدون روکش و گچبری در هر دو بنا مطلقا یکی است، پس هیچ شک نیست که از جهت ساختمان و اشکال و فن معماری تاریخانه بنایی از زمان ساسانیان و کاملاً ایرانی است، و هیچ رابطهای با مسجد مغرب ندارد. مجموع ستونها و طاقهای زینت شده که در اطراف محراب واقع است و محراب و قسمتی از بناهای صحن نی زهمان حال را دارد در تاریخانه هم طاقهایی که عمود بر بناهای صحن ساخته شده دارای طاقهای ضربی است که همان سلسله ایوانهای ساسانی را تشکیل میدهد که در معبد دامغان هم هست، به علاوه شباهت ستونهای زینت شدۀ این مسجد با ستونهای معبد ساسانی که دکنر اریک شمیدت در دامغان کشف کرده است باز حالت قبل از اسلام بعضی از عناصر این بنا را معلوم میکند قطعاً نقشه این مسجد نقشه مسجدی است که شبیه به معبد ساخته شده و قسمتی از وضع عمومی و زینت آن به سبک دوره ساسانی است ولی معذالک معبد دامغان دیرتر از زمانهای اصلی ساخته شده است. گزیده ی کتاب: تاریخ مهندسی در ایران / مهدی فرشاد از تمدن ایلامی که در منطقه خوزستان در قرن سیزدهم قبل از میلاد درخشید و از زیگورات چغازنبیل بطریهای شیشهای و نیز لولههای خمیر شیشهای به طول 75 سانتیمتر و قطر خارجی 75/3 سانتیمتر و قطر داخلی 10/3 سانتیمتر به دست آمده است. این لولهها از مارپیچیهای شیشه مات ساخته شده و از قرار در شبکه پنجرهها به کار رفته بوده است. در یکی از درهای معبد زیگورات چغازنبیل گزیده ی کتاب: تحلیل معماری مساجد ایران / رضا شاطریان در معماری تپه حسنلو، ساختمانها به نظر از چوب بنا شدهاند؛ مربع و به صورت برج با پایههای چوبی که بدون برش به صورتی عمودی از آنها به عنوان پایه و ستون استفاده شده بود. یکی از اتاقها به صورتی سنگ فرش شده با خشت خام کشف شد. نکته جالب توجه این که اتاقی دیگر را که به عنوان آشپزخانه از آن استفاده میشده دارای جاهای مخصوص با شومینه دور آنها بود. یکی از معماریهای مهم ایران مربوط است به قرن 13 قبل از میلاد؛ معبد چغازنبیل (1250 قبل از میلاد) است که در کنار رودخانۀ کرخه در استان خوزستان در جنوب ایران قرار گرفته است. این معبد به وسیله «هوشنتاش هوبان» پادشاه عیلام بر روی خرابههای شهر باستانی «دور- آنتش» ساخته شده بود. این معبد نشانگر اوج و شکوه معماری در آن دوره است. این بنا به صورت چهارگوش و به صورت یک ساختمان پنج طبقه است، که هر طبقه از طبقه قبلی کوچکتر است و نمائی ه صورت مخروطی را نشان میدهد. معبد اصلی در آخرین طبقه ساخته شده بود. موادی که در ساختمان این معبد به کار رفته است، بیشتر از آجرهای پخته لعاب دار همراه با ساروج بسیار قوی بوده است. گنبد غربی معبد چغازنبیل که به صورتی ماهرانه ساخته شده بود هنوز هم پس از گذشت سه هزار سال از تاریخ آن به صورتی عجیب و حیرتآور در وضعیتی خوب به سر میبرد. ساختن تاقهای هلالی شکل برروی راهروها و پلکانهای داخل معبد نشانگر موفقیت فوقالعاده و شگفتآور معماری در ایران باستان است.چیزی که باعث تعجب و شوک بسیار در معماری چغازنبیل است، اینکه ابتکار هنرمندان آن دوره در اختراع و ساختن یک سیستم جدید که آب آشامیدنی ساختمان را تهیه میکرده است. آب تسویه شده به وسیله عبادتگران و پرستشگران و ساکنین آن منطقه مورد استفاده قرار میگرفت. گزیده ی کتاب: سیاحت نامه شاردن/ ژان شاردن / محمد عباسی بیم آن میرود، ادامۀ تعریف و توصیف منظم این معبد عظیم مایۀ ملال باشد. متذکر میگردم، که باز در این مسجد جاهای زیر زمینی سنگفرش شدهای است، که دیوارها و سقفشان روکش دارد، مردم هم هنگام زمستان و هم در موقع تابستان به آنجاها میروند، تا هوای ملایمی تنفس کنند؛ کوچکترین ایوانها دارای درهای قابدار است، که به کار مدرسه میخورد، و در آنجا همه گونه علوم تدریس میشود؛ که در قسمت فوقانی، ما بین ستونهای چهار گوش، و میان ایوانها حجرات بسیاری تعبیه شده که به سکونت ملایان و معلمین و طالب علمانی اختصاص دارد، که از عواید این مکان مقدس امرار معاش میکنند. گزیده ی کتاب: گنجینه آثار تاریخی اصفهان/ لطف الله هنرفر آثار برجایمانده روی قلهی کوه منفرد آتشگاه در مغرب اصفهان که مشرف به جاده اصفهان و نجف آباد است و از خشتهای ضخیم که به وسیلهی ملاط رس و قطعات نی به یکدیگر متصل شدهاند تشکیل شده و به احتمال قوی اساس و بنیاد یک معبد ایرانی ( آتشکده ) از دوره ساسانیان است که بعدا در دورههای اسلامی آثار دیگری بر آن افزوده شده و چون در معرض تاثیر عوامل جوی قرار داشته و هیچگاه نسبت به تعمیر و ترمیم آن توجهی نبوده تدریجا در اثر فرسایش آب باران و تاثیرات سایر عوامل جوی روی به ویرانی و انهدام گذاشته است… نامگذاری این کوه به آتشگاه، که آثار برجای ماندهی قله آن امروز به تحقیق بر ما معلوم نیست در چه زمانی ساخته شده، خود دلیل روشنی است بر این که یقینا روزگاری از کانون ساختمانهای روی این کوه شرارههای آتش جاویدانی شعلهور بوده و در محل ویرانههای برجای ماندهی فعلی که در آن روزگاران بنای مخصوص و جالبی بوده مراسمی مذهبی برگزار میشده است. خشتهایی که ویرانیهای فعلی آتشکده را تشکیل میدهد به لحاظ اندازه بسیار قابل توجه است و شاید در سایر آثار باستانی کمتر از خشت خام بدین بزرگی دیده شود. خشتهایی که فعلا باقی مانده است به طول و عرض 40 سانتی متر و قطر 14 سانتی متر میباشد. محل امروزی آتشگاه در مغرب شهر اصفهان ناحیهای از بلوک ماربین و مشرف به بستر رودخانه ی زاینده رود است…ابن خردادبه میگوید در قریه مارابین قلعهای از بناهای طهمورث موجود است و در آن آتشکدهای است و این قول حاکی از آن است که در زمان این مورخ هم این معبد خیلی قدیمی تصور میشده است. حمزه اصفهانی در ذکر پادشاهی کیاردشیر مینویسد که وی در اصفهان در یک روز سه آتشکده بنا کرد: آتشکدهی شهر اردشیر در جانب قلعه مارین ( این آتشکده با محل فعلی آتشگاه که در بلوک ماربین واقع است تطبیق میکند )، دوم ذرواناردشیر در قریهی دارک از رستاق خوار، سوم آتشکده مهر اردشیر در قریه اردستان. ابن حوقل از جغرافیانویسان مشهور قرن چهارم هجری در وصف آتشگاه اصفهان در کتاب معروف خود ( صوره الارض ) چنین مینویسد: ماربین در مغرب اصفهان واقع شده. میگویند خراج آن یکصد هزار درهم است. یخ عمده شهر و اطراف آن از این بخش به دست میآید زیرا کارگران متخصص دارد… در این بخش تل بزرگی ست مانند کوه که بر روی آن قلعهای بنا شده و بر آن آتشکدهای ست که میگویند آتش آن از آتشهای ازلی قدیم است ( فیقال ان ناره من قدیم النیران الازلیه ) مراقبین این آتش و دربانان آن از زرتشتیهای ( مجوس ) میباشند که همه ثروتمند و متمولاند زیرا که شراب میاندازند و آن را نگاه میدارند تا کهنه شود و چون شراب آنها خیلی خوب است از اطراف نزد آنها میآیند و از آنها خریداری میکنند و درنتیجه سود سرشاری عاید آنها میگردد. مافروخی مورخ اصفهانی قرن پنجم در رسالهی محاسن اصفهان در ذکر تفرجگاههای معروف اصفهان از ماربین و آتشگاه به شرح زیر نام میبرد. نخست حصار ماربین که معروف است به آتشکده و الحق آیت یا نار کونی بردا و سلاما بر هر ورقی از ریاحین آن نزهتگاه مسطور: ماربینی که نسخه ی ارم است آفتاب اندرو درم درم است… در جای دیگر… از بنای آتشگاه به نام دز ماربین نام برده است و بانی آن را مهریزدان ملکی از ملوک طوایف ناحیه النجان اصفهان معرفی میکند و مینویسد: دز را بر بالای قلعه ماربین او بنیاد نهاد. از مورخین و سیاحان غربی ویلیام جکسن در کتاب خود ” ایران در گذشته و حال” راجع به آتشگاه اصفهان چنین نوشته است: اعم از اینکه ما تاریخ اصل این معبد را از دوره هخامنشی بدانیم یا ساختمانهای فعلی را از دورهی ساسانی بپنداریم اطلاعات ما را در بارهی این معبد و محل آن حداقل تا پانزده قرن قبل از این پیش میبرد. در عصر کنونی کافی است که بدانیم آتش مقدس برای قرنها بر آن محل روشن بوده و آینده قضاوت خواهد کرد که این معبد به کدامیک از مقدسات مذهب زرتشت مربوط بوده است. omidjavidani