معماری هخامنشی



فرهنگنامه ها



واژگان وابسته



تارنماهای وابسته



کتاب های وابسته



سینمای وابسته




هنر و معماری ایران دوران پیش از اسلام و دوره اسلامی
جوانیی کوراتولا / جان روبرتو اسکارچیا / هایده مشایخ

این کتاب از تمدن‌های ایران باستان در سال ۵۰۰ قبل از میلاد گرفته تا دوره اسلامی، و تا ایران امروزی را مورد مطالعه قرار می‌دهد. «هنر و معماری ایران» ویژگی‌های مشترک هنری را در هنر ایرانی جستجو می‌کند. ایران از این محیط هنری خیره‌کننده مناظر باستانی، بناهای تاریخی، مجسمه‌ها، فرش‌ها و زیورآلات و اشیای هنری خیره‌کننده را به خوانندگان خود ارائه می‌دهد. متن با تمرکز ویژه بر فرهنگ پس از یونان، یعنی اواخر دوران باستان و قرون وسطی، جذاب‌ترین و غیرمعمول‌ترین وجوه تجربه هنری ایرانی را در بر می‌گیرد. اسکارچیا قسمت اول کتاب را می‌نویسد، دوره‌ای از هخامنشیان تا ساسانیان را بررسی می‌کند و معماری عالی را از تخت جمشید به بعد بررسی می‌کند و در عین حال به کار فلزات قدرتمند تولید شده توسط این فرهنگ‌ها می پردازد. بخش دوم، توسط کوراتولا، دوره اسلامی را بررسی می‌کند، زمانی که تزئینات معماری با جلوه‌های رنگی درخشان و برجسته به آثار عظیم ساخته شده، به خط مقدم آثار هنری منتقل شد. همین رنگ‌ها در سایر هنرها از جمله فرش و نقاشی‌های مینیاتوری شکوفا می‌شوند.


دسترسی


مقدمه

هنر و معماری ایران دوران پیش از اسلام و دوره اسلامی
جوانیی کوراتولا / جان روبرتو اسکارچیا / هایده مشایخ

بیشتر

تا سال‌های دهه ۱۹۷۰میلادی/۱۳۵۰شمسی بوده است که کاوش‌های باستان شناختی تقریبا منحصر بود به مراکز حکومتی هخامنشی، یعنی پاسارگاد، شوش در تخت جمشید. از مراکز کم اهمیت‌تر، مانند حسنلو، تورنگ تپه و تپه یحیی، ضمن این که برای مطالعه زیستگاه‌های دوره هخامنشیان بسیار مهم هستند، یافته‌هایی در دست نیست که قابل قیاس باشد. سایر کشفیات حائز اهمیت نقش برجسته‌های بیستون و آرامگاه‌های سلطنتی در نقش رستم است، گرچه بیشتر توجه معطوف به کتیبه‌های داریوش اول بر این بناهای یادمانی بوده است.

اگرچه شوش به سبب این که پایتخت عیلامیان بوده به گذشته باشکوهش می‌بالید، ولی تنها در دوره داریوش اول بود که توانست دوره افول ناشی از حمله و تخریب آشوریان در میانه سده هفتم پپیش از میلاد را از سر بگذراند و آبادانی خود را دوباره به دست آورد. برخلاف پاسارگاد و تخت جمشید که شواهدی از بناهای سنگی در آن باقی مانده، مشخصه معماری شوش استفاده از آجر است، یعنی عنصری که از سنت بین النهرین آغازین به ارث مانده بوده و فاتحان نیز آن را به کار گرفتند.

کمتر


تخت جمشید

هنر و معماری ایران دوران پیش از اسلام و دوره اسلامی
جوانیی کوراتولا / جان روبرتو اسکارچیا / هایده مشایخ

بیشتر

تخت جمشید نیز به نوبه خود در دوره داریوش اول به اوج شکوه خود رسید (لوح‌های ۱۱ و ۱۳ ـ ۱۶) حال آن‌که رونق پاسارگاد به دوره کوروش کبیر مربوط است (لوح ۱۷). بنا بر آن بوده که این شهر نخستین پایتخت هخامنشیان باشد و آرامگاهی که پیکر نخستین شاهنشاه در آن آرام بگیرد مسلماً اصلی‌ترین بنای یادمانی آن می‌بود؛ یک سازه عظیم سنگی که با تخته‌سنگ‌های چهارگوش و به سبک یک اقامتگاه ساخته شده (حتی ورودی اصلی و سقف پشته‌ای شکل دارد و بر روی سکوی پلکانی برپا شده است. بنای یادمانی مشابه دیگری در تخت رستم ساخته شده (آن هم در فارس) و عموماً منسوب به کمبوجیه دانسته شده است. نمونه‌های این نوع آرامگاه‌ها در بناهای تدفینی دور حکومت لیدی‌ها دیده می‌شود که این‌جا و آن‌جا در محوطه‌های باستانی آناتولی کشف شده است. رواج آرامگاه‌هایی که به شکل سکونتگاه طراحی شده نشان می‌دهد که سبک مشترکی وجود داشته که در سایر مناطق سواحل شرقی مدیترانه، مانند فنیقیه، متداول بوده است. تابوت‌های سنگی گوناگونی در صدا بافته شده که تاریخ آن‌ها عموما به دور حکمرانی هخامنشیان بر می‌گردد. در میان این‌ها تابوت سنگی معروف به تابوت اسکندر (حدود سده چهارم پیش از میلاد) که اکنون در موزه باستان شناسی استانبول قرار دارد قطعاً مهم‌ترین نمونه است، نه به آن سبب که به سردار مقدونی منتسب است بلکه به سبب کنده‌کاری‌های ناب هلنیستی آن که گرداگرد بدنه بیرونی تابوت نیز ادامه یافته و می‌توان صحنه‌های جنگ یونانیان و ایرانیان را در آن تشخیص داد. نکته شایان تذکر نقاشی بخش داخلی سپر یک جنگجوی ایرانی در این نقوش است. موضوعی که اغلب در هنر هلنیستی با هنر هخامنشی به تصویر در می‌آید، نقش کسی است که به حضور شاهنشاه بار یافته، شاه نشسته بر تخت است، گرداگردش خدمتگزاران ایستاده‌اند و با مقامی عالی رتبه که در حضورش ایستاده و کمی خم شده مشورت می‌کند.

کمتر


پاسارگاد

هنر و معماری ایران دوران پیش از اسلام و دوره اسلامی
جوانیی کوراتولا / جان روبرتو اسکارچیا / هایده مشایخ

بیشتر

در پاسارگاد‌ صفه‌ای ساخته شد، کاخ‌هایی بر آن بر پا گشت و یک ارگ پدید آمد. کاربرد این بناها بسته به جنبه‌های گوناگون امور حکومتی که کوروش بر آن فرمان می‌راند، تعیین می‌شد. همچنین محققان در پاسارگاد به نفوذ متداوم فرهنگ‌های ملت‌های همجوار، که عموماً فرمانبردار دولت هخامنشی بودند، پی برده‌اند.

کمتر


نفوذ متداوم فرهنگ‌های ملت‌های همجوار

هنر و معماری ایران دوران پیش از اسلام و دوره اسلامی
جوانیی کوراتولا / جان روبرتو اسکارچیا / هایده مشایخ

بیشتر

بخش عمده این نفوذ به سه مرحله از دوران حکمرانی شاهان اصلی هخامنشی مربوط می‌شود.
 نخستین مرحله دوره به قدرت رسیدن کوروش تا آغاز سلطنت داریوش را در بر می‌گیرد؛
 دومین مرحله از اواخر زمان پادشاهی داریوش تا دوره خشایارشا اول
 
و سومین مرحله از نیمه دوم پادشاهی خشایارشا اول و آغاز پادشاهی اردشیر اول تا سده پنجم پیش از میلاد دیگر .

پژوهشگران تقسیم بندی دقیق‌تری را ترجیح می‌دهند؛ هر قدر جزییات دقیق‌تر باشد، بهتر می‌توان تأثیر بر هنر و معماری هخامنشی را ردیابی کرد، که این امر به خصوص در دو مرحله اول و دوم به خوبی مشهود است.
در واقع، اگر مرحله اول مشحون از عناصر وام گرفته شده از هنر یونیا، بابلی متأخر و نوآشوری است،
مرحله دوم پیوند عمیق با یونیا و مصر را آشکار می‌سازد،
و آخرین مرحله در حکم دستیابی به سبک کمال یافته هخامنشی است؛ سبکی سرشار از اصول اولیه، که به هر حال بذر آن تا حدودی در دو مرحله پیشین نشانده شده و قابل تشخیص بود.

کمتر


عناصر بیگانه شاهنشاهی هخامنشی

هنر و معماری ایران دوران پیش از اسلام و دوره اسلامی
جوانیی کوراتولا / جان روبرتو اسکارچیا / هایده مشایخ

بیشتر

شاهنشاهان هخامنشی از وسعت شاهنشاهی شان و تعدد ملت‌های فرمانبردار بسیار به خود می‌بالیدند؛ ملت‌هایی که در بزرگ جلوه دادن شکوه شاهنشاهی بسته به تجربه شان در زمینه های مختلف تولیدات هنری، مشارکت داده می‌شدند.
از جمله عناصر بیگانه‌ای که در هنر هخامنشیان وارد شد، استفاده از صفه کاملاً دست ساز یا نیمه دست ساز بود که بقایای کاخ‌های شاهی هنوز بر فراز این صفه‌ها بر جاست، و نیز استفاده گسترده از ستون‌هایی که به بخش‌های مختلف تقسیم شده، به همان شیوه‌ای که یونانیان و مصریان به کار می‌بردند. پیدایش سرستونهای هخامنشی (لوح‌های ۱۸ـ۲۱) به شکل سرهای خدایان جانور مانند با موجودات غول پیکر را می‌توان ابداع اصیل معماری ایران در آن دوره به حساب آورد، معماری‌ای که تحسین و به سراسر شاهنشاهی منتقل می‌شد و در نقاط دورافتاده ولی بسیار مهم، مانند خوارزم، از آن تقلید می‌گشت. نمونه آن سر ستون مرمری است که در اطراف نوکوس (در ازبکستان) کشف شده و تاریخ آن حدوداً سده پنجم تا چهارم پیش از میلاد است؛ این سرستون به سبک بومی منطقه ساخته شده و از سر ستون‌های هخامنشی، به خصوص ستون‌هایی که در تخت جمشید کشف شده، اقتباس شده است (لوح ۲۳).

کمتر


نتیجه

هنر و معماری ایران دوران پیش از اسلام و دوره اسلامی
جوانیی کوراتولا / جان روبرتو اسکارچیا / هایده مشایخ

بیشتر

برگردیم به گفته هرودوت که می‌گوید ایرانیان نه معبد می‌سازند، نه مجسمه، و نه محراب؛ به عوض و در جواب او می‌توان از بناهایی نیایشی نام برد که به شکل برج بوده است؛ مثلا کعبه زردشت در جلوی آرامگاه‌های شاهی در نقش رستم (لوح ۲۲)، و دست کم دو نمونه دیگر که به خوبی حفظ شده، یکی در پاسارگاد و دیگری در شوش. در دو نمونه اول می‌توان محراب آتشگاه را تشخیص داد. این که برداشت دینی از این محراب‌ها درست باشد یا نه، موضوعی ثانوی است، چون آن‌چه اهمیت دارد که به آن توجه شود، وجود کنده کاری‌هایی است که بی‌شک مربوط به چهره نگاری خدایان است که بر می‌گردد به عرف شیوه پردازی و تمثال نگاری که شواهد فراوانی از آن در خاورمیانه، بین النهرین و مصر وجود دارد. بر نقش برجسته‌ای که در بیستون به افتخار پیروزی داریوش اول بر گوماتا و سایر شورشیان برپا شده است ـ علاوه بر نوشته‌های گوناگون آن که برای مشخص ساختن ویژگی‌های کل نقش برجسته مفید است ـ نیم‌تنه مرد ریش‌داری نیز نقر شده که پوشش سر درازی بر سر دارد و از یک قرص بالدار بیرون آمده و در مقابل شاه هخامنشی قرار گرفته است. با این که محققان در تفسیر این نماد توافق ندارند، مسلم است که تداعی کننده یک خدا است و بیراه نیست اگر تصور کنیم که او اهورامزدا است. اما به نظر می‌رسد شیء دایره‌شکلی که در دست راست اوست نماد جلال و شکوهی است که خداوند آن را به داریوش اعطا می‌کند. هخامنشیان نگاره‌پردازی قرص بالدار را به طور غیر مستقیم از هنر مصریان گرفتند. در حقیقت، افزودن نیم‌تنه شخصیت، همیشه به حالت نیمرخ، با ریش بلند و شیئی در دست، بازنمایی مفهومی آشوری است. موجودات ترکیبی معمولاً بالدار هستند، یا کودک فرشته‌های بالدار  با حلقه‌ای در دست که تا مدت‌ها در هنر ایرانی و نیز در خارج از ایران امروزی (مثلا در سغد)، در طول دوره ساسانی و بعد از آن، دوام داشت. این تصویر کردن پذیرفتنی اهورامزدا در سایر هنرهای هخامنشی نیز دیده می‌شود، به خصوص در نقش مهرها. بر روی مهری هخامنشی که در جنوب روسیه کشف شده است صحنه‌ای نقش شده از نیایش یک نیایشگر که تاج بر سر دارد و در برابر الهه‌ای تاجدار بر فراز یک شیر ایستاده است. طبق نظر صائب جان بوردمن، این الهه آناهیتا است و باز نمایی آن مطابق است با سنت تصویرگری باستانی که در سراسر خاور نزدیک مرسوم بوده، به خصوص در تصویر کردن خدایان هیتی‌ها در سده‌های چهاردهم تا سیزدهم پیش از میلاد .

کمتر