میانسرا







میانسرا و پیشگاه درونی مسجد با استخر بزرگ و پرآب و گهگاه، جوی آب روان و باغچه‌هایی با درختان گشن و سایه‌افکن نمازگزاران و مسجدیان را به یاد بهشت می‌انداخت (۱۱) در بیرون مسجد و در پیشگاه آن نیز، دربندی به نام پیشخان یا جلوخان جای داشت که بیش‌تر ساختمان‌های وابسته به آن می‌پیوست (جامع یزد، مسجد مطفری کرمان ـ مسجد امام قزوین ـ بروجرد و….)، گاهی در پیش درگاه مسجد نیز آبنما می‌ساختند (جامع ورامین) در برخی از شهرها و روستاها مسجدهایی هست که میانسرای سرگشاده و پیشگاه درونی ندارد اما باز این گونه مسجدها هم برونگرا نیست و پیرامون آن‌ها را باغ و چمن(12) گرفته و با بارویی با کوچه و گذر از دیگر ساختمان‌ها جدا می‌شود (مسجد کبود تبریز، مسجد ملا رستم مراغه و…) و یا در کنار آن میدان و واشدگاهی است که آن را از داشتن میانسرا بی‌نیاز می‌کند (مسجد شیخ لطف الله) چند مسجد انگشت شمار هم هست (ویژه در کوههای کوچک) که جز برف‌انداز سرگشاده‌ای در میان یا کنار خود ندارد (مسجد ملا عبدالحالق یزد، مسجد قنبر علیخان شهران) در این گونه مسجدها بام‌های سرگشاده را می‌گیرد اما برف‌اندار چیزی است که هر مسجدی ناگزیر از داشتن آن است و نیز مسجدی که ویران شده یا بیم ویرانی آن می‌رود چون نیک بنگریم می‌بینیم برف‌اندازش گرفته شده یا باغچه‌هایش (که در درون کار برف‌انداز را می‌کرده) از میان رفته است.

پیشینه ساخت معبد در ایران به حدود 8000 سال پیش می‌رسد. باستان‌شناسان ایرانی در نزدیکی قزوین در جایی به نام زاغه روستایی کشف کردند که دارای انواع طرح خانه و یک معبد است. یکی از کهن‌ترین نیایشگاه‌های بر جا مانده در ایران، زیگورات «چغازنبیل» است. این ساختمان نیایشگاه شهر «دورانتاش» بوده که به دستور«اونتاش گال»، یکی از پادشاهان ایلامی در 1250 سال پیش از میلاد در کانون شهر ساخته شده است. این زیگورات 5 بخش دارد که همانند 5 سکو روی هم قرار گرفته‌اند به طوری که هر سکو از سکوی زیرین کوچک‌تر است. سکوی زیرین کهن‌ترین بخش ساختمان است و نیایش‌گاه درون این بخش کهن بالا رفته است. بدین‌گونه که ساختمان کهن، نخست میانسرایی بوده و گرداگرد آن اتاق‌هایی قرار داشته است. سپس گرداگرد میانسرا پر شده و سکوی دوم و پس از آن سکوی سوم و به همین ترتیب سکوهای بعدی ساخته شده‌اند. پس هر کدام از سکوها جداگانه از کف میانسرا بالا می‌آمده و سکوی زیرین همچون کلافی بر گِرد سکوی بالایی می‌شده است. بدین‌گونه نشست سکوها بر زمین که هر کدام از یکدیگر سنگین‌تر می‌باشند جداگانه انجام گرفته و میان آن‌ها شکافی پدید نیامده است. این سکوها با خشت ساخته شده‌اند. پس نیایشگاه تنها همان اتاق‌های کهنِ اُشکوب همکف را داراست و کالبد توپری دارد. در پیرامون آن ساختمان‌های شایان‌توجهی یافت می‌شود.
یکی دیگر از خانقاه‌ها، خانقاه شیخ صفی الدین اردبیلی، جد صفویان است. از ساختمان اصلی در سده هشتم، اکنون یک گنبدخانه و میانسرا بر جا مانده است، و نیز گنبد الله‌الله که آرامگاه خود شیخ صفی الدین است بوده، به این مجموعه افزوده شده و در زمان صفویان بسیار دگرگون شده است…. در زمان صفویان گنبدی دیگر از داخل به آن افزوده شد و مقرنس‌کاری شده و با بخش‌های دیگری که در همان زمان ساخته شده، مربوط شده است. ارسن شیخ صفی در پی تزییناتی که در زمان صفویان در کل آن انجام شده از آن حالت ساده نخستین به در آمده و به مجموعه‌ای باشکوه تبدیل شده است. نخست، پس از ورودی باغ بزرگی است که در گذشته شماری حجره در گرداگرد آن بوده، که امروزه ویران شده است، و اکنون تنها باغ بر جا مانده است. در انتهای باغ پس از گذر از یک گذرگاه یا حیاط کوچک به میانسرای ارسن یا حیاط بزرگ می‌رسیم که در وسط آن حوض زیبایی ساخته شده است. در جنوب غرب آن خانقاه و در جنوب شرق آن تنبی یا تالاری است که قندیل‌خانه و نمازخانه است. در شمال شرقی آن جنت‌سراست که همانند تکیه یا حلقه است. در پشت قندیل‌خانه چینی‌خانه جا دارد. خانقاه در پس حیاط کوچک و در کنار باغ جا داشته و یک چله خانه داشته که اکنون آسمانه‌ای ندارد ولی در گذشته گنبد داشته است. در این گنبدخانه کنج‌ها و گوشه‌هایی برای چله‌نشینی بوده است.

مطالب مرتبط