آرامگاه کورش ( پاسارگاد ) نوشته شده در جولای 20, 2019به روز شده در اکتبر 12, 2023توسط omidjavidaniدسته بندی ها:آرامگاه, بناهای یادبود, فارس, مقبره مکان اقلیم پارس / محمد تقی مصطفوی آرامگاه کورش کبیر مسافری که جاده طولانی اصفهان شیراز را طی میکند پس از گذشتن از ده بید و چندین تنگه و گردنه و منزلگاه دیگر به آبادی قادر آباد میرسد قریب ده کیلومتر که از قادر آباد بگذرند پیش از آنکه به تنگه معروف سعادت آباد برسند در جانب راست جاده جلگه نمودار میگردد که به نام دشت مرغاب خوانده میشود – آرامگاه کورش کبیر که از سنگ سفید بنیاد گشته و نام محلی آن قبر مادر سلیمان است بعد از این دشت قرار دارد و در مجاورت دهکده آبادی به نام مادر سلیمان به مسافت سه کیلومتری جاده واقع بوده مخصوصاً در ساعات پیش از ظهر که بدنه شرقی آرامگاه از تابش آفتاب روشن میگردد از سمت جاده به خوبی هویدا است پاسگاه ژاندار مری کنار جاده در محل انشعاب خیابان مشجر با صفائی قرار دارد که از آنجا به طرف آبادیها در سلیمان و آثار تاریخی پاسارگاد میروند و ابتدا از قریه معمور کرد شول میگذرند سپس رود خانه پلوار را قطع نموده به دهکده مادر سلیمان میرسند و آرامگاه کورش کبیر به نام محلی قبر مادر سلیمان بیرون آبادی مزبور بر جانب جنوب غربی در وسط کشتزارها واقع گشته قبور اسلامی اطراف آن را احاطه نموده است. نقشه عمومی محوطه پاسارگاد که محل آرامگاه و هریک از کاخها و آثار باقیه را در این جایگاه تاریخی نشان میدهد در ضمن تصاویر آخر کتاب (ش – 9) ارائه گردیده است. بنای آرامگاه مشتمل بر اتاق چهارگوشی است که بر فراز سکوی ششطبقه متناسبی قرار دارد (ش۱۰و۱۱) کله این بنا از سنگهای سفید بزرگ ساخته شده مجموع ارتفاع آن بالغ بر ۱۱ متر میشود که تقریباً نیمی از آن بلندی طبقات شش گانه سکو بوده باقی آن بلندی اتاق و آرامگاه و پوششهای آنها است – محوطه درونی اتاق مزبور به درازای هر متر و پهنا و بلندی 2.10 متر میباشد و بر دیوار جنوبی آن محراب و آیات کلام الله مجید حجاری گردیده است و بدینوسیله آرامگاه شهریار سترگ ایران را به صورت زیارتگاه اسلامی هم در آوردهاند. از زیر سقف اتاق تا سطح بالای بام آرامگاه در حدود سه متر فاصله دارد و در دل این فاصله محل دو قبر تعبیه گردیده است که یکی را خوابگاه ابدی کورش کبیر و دیگری را مدفن همسر او «کاسان دان» مادر کمبوجیه دانستهاند (ش – 12) اندازههای یکی از دو قبر دو متر در یک متر و دیگری 1.95 در 0.95 متر است که به وسیله دهلیز باریکی به درازای یک متر و پهنای ۳5 سانتیمتر به یکدیگر مربوط میشود و ارتفاع قبرها و دهلیز یکسان بوده بالغ بر ۸۷ سانتیمتر میباشد (ش-۱۳) این دو قبر با وجود اینکه در محل مرموزی بین سقف زیری اتاق و بام آرامگاه قرار داده شده بود در ادوار بعدی مورد دستبرد قرار گرفته به وسیله حفره که نزدیک گوشه شمالی شرقی بام ایجاد کرده بودند سنگی بام را شکسته به درون آن راه یافتهاند و به طمع نفایس آن بقایای اجساد و استخوانها را هم از میان بردهاند و به تدریج از خاک و غبار پر شده بود و در تابستان ۱۳۳۷ ضمن مرمت آرامگاه شکستگی سنک بام هویدا و وسیله راه یافتن به قبور انباشته از خاک گردید و مجدداً پس از قرون متمادی درون آنها از خاک تهی گشت و به صورت پاکیزه در آمد. (۱) و در دوران اتابکان فارس یعنی قرن هفتم هجری دشت مرغاب آبادی بیشتری یافته محوطه آرامگاه کورش را تبدیل به مسجدی کرده بودند و نوشتهها و سال تاریخ مربوط به این موضوع (رمضان 61۲ هجری) و نام اتابک سعد بن زنگی در گوشه و کنار محوطه مزبور بر روی سنگها موجود است و بر آستانه سنگی جانب غربی محاذى مدخل آرامگاه هم نوشته مفصلی با ذکر سال تاریخ 6۲۰ (یا 621) در این باره دیده میشود. بنای اسلامی نزدیک آرامگاه کورش. به مسافت کمی در شمال آرامگاه کورش آثار بنای عهد اسلامی هویدا است که از طرف اداره کل باستانشناسی در سالهای ۱۳۲۸ و ۱۳۲۹ خاکبرداری شد و قطعات نوشته به دست آمد که میرساند در عهد شاه شجاع (۷۷۰ – ۷۷۹۶ھ) از سنگهای کاخها و ابنیه دوران کورش کبیر آن را ساختهاند. وضع ساختمانی آن نقشه بنای چهار ایوانی را با اتاقها و ستونها و راهرو سراسری جلو اتاقهامینماید و چنین بر میآید که کاروانسرائی در کنار شاهراه جهت مسافرین و در عین حال خانقاه و عبادتگاهی جهت معتکفین و نیازمندان در جوار بنای متبرک آرامگاه کاخ بار کورش به مسافت 6۰۰ متری شمال شرقی آرامگاه بقایای کاخ معظمی وجود دارد که یک ستون آن برجای مانده است (ش-14) وسعت این کاخ مجموعا ۲6۲۰ متر مربع بوده و طول آن تقریباً شرقی غربی۵6 متر و پهنای آن تقریباً شمالی جنوبی 44 مترو مشتمل بر تالار بزرگی هشتستونی در وسط و چهار ایوان در چهار سمت و اتاقهایی در دو گوشه بوده است – ستونها و آستانهها و ازارهها و جرزهای دو جانب ایوانهاو کف کاخ از سنگ سفید بوده با تهستونها و سرستونها و کف آستانهها وسکوها و زینت کف ایوانها از سنگ سیاه بوده است و اساساً به کار بردن سنگهای سفید و سیاه در کاخهای پاسارگاد یکی از امتیازات مخصوص این ابنیه است – ارتفاع ستون موجود مجموعه 13.44 متر بوده بر بالای جرزهای سنگی سفید که در انتهای ایوانهای کاخ قرار دارد (ش-۱5) : به خط میخی به زبانهای پارسی و بابلی و عیلامی جمله «من (هستم) کورش شهریار هخامنشی» منقور است – قسمت مهم فرش سنگی سفید تالار مرکزی و ایوان جنوبی این کاخ را برای احداث بنای اسلامی سابق الذکر از بین بردهاند بر سنگهای سیاه در گاههای تالار کاخ مزبور نقوش برجسته وجود داشته قطعات و نمونههای عالی آن در کاوشهای ۱۳2۹ به دست آمده است ایوان شمال شرقی این کاخ دارای 4 ستون در دو ردیف و ایوان جنوب غربی دارای ۲۸ ستون در دو ردیف بوده هریک از ایوانهای شمال غربی و جنوب شرقی هم ۱6ستون در دو ردیف داشته است – ارتفاع تالار مرکزی کاخ در حدود ۱۹ مترو ارتفاع ایوانها مجموعا در حدود ۶ متر میرسیده است. (1) علاوه بر قطعات کتیبه سنگی که اشاره شد صمن فصلی ارکنان د مختصر مفسد، تألیف محمد مفید مستوفی یزدی مربوط قرن یازدهم که در فرهنگ ایران زمی ( دفتر ۲ و ۳ جلد 6 – تابستان و پائیز ۱۳۳۷) قل گردیده است در صفحه ۱۷5 نشریه مزمور زیر عنوان مشهد مادر سلیمان نوشته مؤلف نامبرده چنین آورده شده است. مشهد مادر سلیمان. حقیر خود ملاحظه آن کرده و پادشاه مطاع شاه شجاع مظفری در حوالی مشهد کاروانسرائی ساخته که تمامی ارکان و دیوارها از سنگ مرمر تراشیده است ،. کاخ دارای نقش انسان بالدار به مسافت مختصری در جانب شرقی کاخ بار کورش آثار بنای دیگری برجا مانده است که نقش انسان بالدار برسنگ سفید مهمترین نشانه و اثر موجود آن به شمار میرود (ش۱۹) این بنامشتمل بر تالار بزرگ ۸ ستونی بوده برهر یک از جواب شمال و شرق و غرب آن در گاهی قرار داشته است و آثار ایوان و ابنیه دیگری بیرون تالار دیده میشود. نقش برجسته انسان بالدار برسنگ سفید در در گاهی شمالی واقع شده دو بال رو به بالا و دو بال رو به پائین حجاری کردهاند دستهای انسان به حالت دعا رو به آسمان بلند است و لباس بلندی مانند لباس عیلامیان که تا قوزک پا میرسد در بر دارد و تاجی مرکب از سه گل بلند همچون تاجهای مصر بر روی نقش دو شاخ (شبیه شاخ قوچ ) برسر او دیده میشود – آنچه از کتب برمیآید بالای این نقش نام کورش (ماند بالای جرزهای کاخ بار) منقور بوده ولی از هفتاد و اند سال پیش نشانی از آن نمانده است. قراین امر میرساند که این کاخ عبادتگاه پاسارگاد و قدیمترین بنای این محل بوده نقش برجسته فوق نیز قدیمیترین نقش دوران هخامنشی است. کاخ اختصاصی کورش به مسافت کمی بیش از ربع کیلومتری شمال غربی کاخ بار کورش آثار کاخ بزرگ دیگری دیده میشود که وسیعترین کاخهای پاسارگاد به شمار میرود و مجموع وسعت آن 3427 متر مربع (44 در 77.5 متر)بوده تالاری در وسط و ایوانهای طولانی در جوانب شمال غربی و جنوب شرقی داشته است. تالار مرکزی دارای 5 ردیف در 6 ردیف جمعاً سی ستون از سنگ سفید بوده تهستونهای چهار گوش زیبای آن با کف سازی عالی تالار نمونه گویای سلیقه و استادی فراوان بنیادگزاران کاخ به شمار میرود (ش – ۱۷) در هریک از دو انتهای تالار یک ردیف پایه به محازات ستونها ساخته بودند و میرساند تاقنماها و شاه نشینهایی در دو جانب تالار وجود داشته است. – ایوان جنوب شرقی دارای چهلستون در دو ردیف و ایوان شمال غربی دارای ۲4 ستون در دو ردیف بوده قسمت عمده تهستونها و بخشی از کف سنگی آنها باقی است از دو فضای واقع در دو انتهای تالار مرکزی اثری باقی نمانده است که معلوم دارد ایوان با اتاقهایی بوده باشد- سنگ سیاه توأم باسنگ سفید در این بنا نیز بسیار به کار رفته درگاهیهای سنگی تالار از سنگ سیاه دارای نقوش برجسته با خطوط میخی به نام کورش بوده که قطعاتی از آن کشف گردیده است – ماده قرمز رنگی برای درزگیری سنگهای قطعات گل باسفیدکاری نازک گچ و آجرهای قرمز رنگی به ابعاد ۵/5 × ۳2 × 45 سانتیمتر از مختصات دیگر این کاخ به شمار میرود. ارتفاع تالار مرکزی این کاخ احتمالاً قریب ده متر و ارتفاع بام ایوانهای آن بالغ بر 6.5 متر میگشته است. نهرها و حوضچههای محوطه کاخها یکی از اختصاصات پاسارگاد وجود نهرهای سنگی سفید است که به پهنای ۳۰ سانتیمتر و گودی ۱۳ سانتیمتر با لبههای ۳۰ سانتیمتری بر هر طرف در طول محوطه آنجا احداث کرده بودند و در فواصل هر 14 متر یک حوضچه سنگی سفید یک پارچه به طول و عرض ۸۷ سانتیمتر و گودی ۳۵ سانتیمتر داشته است و در خاکبرداریهای سال ۱۳۲۹ قسمتهایی از آن در محوطه وسیع مشرق کاخ اختصاصی کورش کشف گردید و برای حفظ آنها مجدداً با خاک پوشانیده شد و وضع آنها میرساند که تمام محوطه پاسارگاد صورت پارک بسیار وسیعی را داشته به وسیله این نهرها و حوضچهها آبیاری میکردیده است. ویرانه برج سنگی چهار گوش به مسافت قریب نیم کیلومتری شمال کاخ اختصاصی کورش پیش از آنکه به کوهسار شمالی دشت مرغاب و تخت مادر سلیمان برسند ویرانه برج سنگی بلند بسیار موزونی پدیدار است (ش۱۸) که تنها ضلع غربی برج باقی مانده سه ضلع دیگر آن منهدم گشته است. ارتفاع آن قریب ۱۲ متر است که از ۱6 ردیف سنگهای بزرگ تراش سفید بسیار منظم و دقیق تشکیل میگردد و پهنای هر ضلع آن 7.35 متر بوده است. به وسیله پلکان منظم سنگی به درون اتاق بالای برج میرفتهاند که اکنون تنها مدخل اتاق بر دیوار باقیمانده مشهود است و از پلکان اثری نیست. این برج را به نام زندان سلیمان میخوانند و به عقیده بسیاری دانشمندان آرامگاه کامبیز بوده برخی هم آن را آتشکده میدانند و نمونه نسبتاً سالم نظیر آن به نام کعبه زردشت در نقش رستم نزدیک تخت جمشید وجود دارد که شرح آن در جای خود خواهد آمد. تخت سلیمان بر فراز کوهستان شمال جلگه پاسارگاد (ش۱۹) صفه زیبائی با دیوارهایی از سنگهای سترک سپید رنگ ترتیب داده شده است (ش – ۲۰) که طول شرقی غربی آن متجاوز از ۸۰ متر و پهنای شمالی جنوبی آن در طرفین ۷۸ و در وسط قریب 6۰ متر میباشد راه بالارفتن آن به دلیل آثاری که بر جانب شمالی آن در سال ۱۳۳۰ کشف گردید از آن جانب بوده است بالای آن اتاقها و آثاری از خشت بنیاد نهاده بودند که در سالهای ۱۳۳۰ به بعد خاکبرداری و آثار مکشوف تا حدی مرمت گردید. از روی قطعات ظروف سفالی مکشوف بر فراز صفه میتوان پنداشت که این جایگاه بلند بیش از دوران هخامنشی هم مسکن مردمانی بوده به احتمال نزدیک به یقین عبادتگاهی به شمار میرفته است و کورش هم این صفه را چون مکانی متبرک ساخته و پرداخته بود. علاوه بر تپه تخت سلیمان در تپههای دیگری به نام تل خاری نزدیک دهکده ابوالوردی و تپه نخودی نزدیک دهکده مبارک آباد نیز قطعات ظروف سفالی مربوط بادوار ما قبل تاریخ به دست آمده است و معلوم میدارد که جلگه پاسارگاد از هزاره چهارم پیش از میلاد محل سکونت مردمی بوده که مانند بسیاری مردم معاصر خود در سایر نقاط ایران دارای تمدن و هنرهای قابل توجه بودهاند. آتشگده پاسارگاد به مسافت قریب یک کیلو متر و نیم از کاخ اختصاصی کورش بر جانب شمال غربی مرغاب و دامنه غربی کوهسار دو تخته سنگ بزرگ سفید بابعاد 2.20 × 2.60 × ۲6۰ متر در مجاورت تپه کوتاهی از خاک به مسافت ۹ متر از یکدیگر قرار دارد (ش – ۲۱) – این دو تخته سنگ را آتشگاه یا قربانگاه پاسارگاد میدانند و به طوریکه میدانیم در دوران هخامنشی نیایش خدای یکتا در فضای باز برابر آتش مقدس صورت می گرفته است و با انجام کاوشهای ی در تپه مجاور تختهسنگهای مزبور بهتر میتوان به وضع بنا و آثار این مکان متبرک پی برد. و آثار پاسارگاد در تاریخ ۲4 شهریورماه ۱۳۱۰ ذیل شماره ۱۹ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت تاریخی رسیده است. نبشته پهلوی تنگ براقی این که شرح آثار پاسارگاد پایان مییابد مناسب میداند اشاره به نبشته پهلوی ساسانی موجود در تنگ براقی به مسافت ۲۰۷ کیلومتری شمال غربی پاسارگاد نماید – نبشته مزبور بر تخته سنگی با بعاد 1 متر × 1.40 متر بوده مشتمل بر ۱۹ سطر که هر سطر ۹۰ سانتیمتر طول دارد میباشد و تخته سنگی در وسط تنگی براقی نزدیک دهانه صفه کوچک غار کم عمقی که در دل کوه پیشرفته است بیهلو قرار دارد – به واسطه درختان انبوه و سرسبزی که پیرامون آن روییده استراحتگاهی با طراوت وخوشمنظر است و مانند بسیاری از نقوش برجسته و نبشتههای ساسانی میتوان پنداشت یکی از شاهنشاهان ساسانی که شاید بهرام باشد به مناسبت شکار وعبور از این محل ییلاقی آن را به یادگار گذارده است و وضع تخته سنگی میرساند از محل خود جدا شده بر زمین افتاده است و با مساعد بودن وقت و فرصت کافی شاید در حوالی غار مزبور محل اصلی کتیبه و قسمتهای دیگر آن و احتمالاً آثار نقش برجستهای هم مشهود گردد. برای رسیدن به تنگ براقی میتوان از شیراز با طی ۱۸۰ کیلومتر از راه خلار – بیضا – تنگی طور- مهجن آباد – کامفیروز در تابستان به وسیله جیپ بدانجا رفت همچنین از آباده از راه چغار – بهمن – نجف آباد – کولار – خسروشیرین – دزکرد با طی قریب ۱۰۰ کیلومتر بدانجا میرسند و از راه پاسارگاد هم باطی ۲۰۷ کیلومتر که از احمد آباد- فتح آباد – لاله گون – آسپاس۔ سده – دزکرد – تنگ براقی میگذر میتوان به محل نبشته تاریخی مزبور رسید. در سنگهای غار فوق الذکر حفرههای کوچکی است که مردم آنها را محل سم براق میشناسند و درباره آن افسانههایی میگویند و نام تنگه براقی نیز به همین مناسبت گفته میشود.(۱) گزیدهی کتاب: تاریخ ایران کمبریج جلد دوم / دفتر دوم / دوره هخامنشیان / ایلیا گرشویچ / مرتضی ثاقب فر پاسارگاد پاسارگاد پایتخت کوروش بزرگ (۵۵۹ ـ ۵۳۰ ق.م) نیز از نخستین استقرارگاههای معروف و مهم پارسیان است قومی که طی دو دهه کوتاه از گمنامی به فرمانروایی گسترده خاورمیانه رسیدند در اینجا بود که ایران وارد صحنه جهان شد در اینجا بود که هنر هخامنشی شکل گرفت و در اینجا بود که کوروش بنیادگذار شاهنشاهی ایران به خاک سپرده شد. پاسارگاد در ۴۰ کیلومتری شمال شرقی تخت جمشید و ۹۰ کیلومتری شمال شرقی شیراز قرار دارد. این محل در جلگهای سرسبز به نام دشت مرغاب قرار گرفته که رشته کوههایی آن را احاطه کرده و آب آن از جریان دائمی رود پلوار تأمین میشود. این دره گونه وسیع ۱۹۰۰ متر ارتفاع دارد و حتی در اوج تابستان شبهای آن سرد است (نقشه ۱) تا نیم قرن پیش خرابههای پاسارگاد مستقیماً در سر راه جاده اصلی فارس به شمال قرار داشت. مسافران قدیمی که از شیراز میآمدند میبایست از یک گردنه پر درخت و جنگلی تماشایی یعنی تنگه بولاغی عبور کنند در خروجگاه تنگ شمالی این گذرگاه جایی که بستر بلوار در مقابل یک صخره بزرگ با وقار به راه خود ادامه میدهد، شاهراه باستانی از یک جاده سنگی که ۳۰ متر بالاتر از بستر رودخانه قرار دارد و بیش از ۲۵۰ متر طول آن است میگذرد. در هر سوی شیب طولانی واقع بر دل صخره سنگی، جاده روشنگر سختی سنگ آهک محلی و گستره کار دشواری است که در آنجا انجام گرفته است. تاریخ دقیقی برای احداث این جاده وجود ندارد گرچه آغاز کارها میبایست مربوط به دوره ساختمان پاسارگاد در نیمه دوم قرن ششم ق.م باشد. مقبره کوروش قبر کوروش که در گذر زمان رنگ باخته است )تصویر ۵ (کانون همه چیز در پاسارگاد محسوب میشود یونانیانی که همراه اسکندر به اینجا رسیدهاند از دیگری نام نبردهاند و اینجا یگانه بنای باستانی است که در گزارشهای مسافران بعدی به آن اشاره شده است. در توصیف استرابو XV) ،۳۰۷(به پیروی از آریستوبولوس، میخوانیم که اسکندر گور کوروش را در بوستانی بهشت گونه مشاهده کرد، برجی نه چندان بلند در زیر انبوهی از درختان پوشیده شده بود، بخشهای پایینی آن بزرگ اما بخش بالایی بام و مرقدی با ورودی باریکی داشت». آریستوبولوس در درون اتاق مقبره «نیمکتی زرین و میزی با جامهای نوشیدنی و تابوتی زرین… ، یافت ضمن آن که در کتیبه گور که آریستوبولوس از حافظه خود مدد میگیرد و نقل میکند نوشته شده بود «ای ،انسان من کوروش هستم، کسی که شاهنشاهی ایران را بنیاد گذاشت و شاه آسیا بود بنابراین به این بنای من حسادت مورز». بیشتر دانشمندان به دلیلی منطقی و درست این گزارش و سایر توصیفات کلاسیک را تأییدی بر هویت مقبره کوروش در مرغاب میدانند حتی اگر کتیبهای در گور وجود نداشت، تردید در هویت آن با ناکامی مواجه میشد دیدار کنندگان یونانی پاسارگاد که صحنه موجز و حتی فروتنانه سنگ نبشتههای میخی در کاخها را کشف کرده بودند بیگمان مسئول شباهت مبهم نوشه سنگ قبرهایی هستند که به ما رسیده است. این مقبره با سنگهای زیرین وسیع و سطوح صاف تراز و تعداد اندکی گچ بری تزئینی، تأثیر و احساسی محو نشدنی از شکوه سادگی و قدرت به بیننده القا میکند. براستی برای بعضی بینندگان اولیه ویژگی بنا کافی بود تا هویت احتمالی آن را تأیید کند. چنان که کلودیوس جیمز ریچ Claudius James Rich در سال ۱۸۲۱ نوشته است ظاهر با شکوه و با احترام و آزرمگین این ویرانه مرا پیوسته دچار هراس میکرد. متوجه شدم که برداشت درستی نسبت به آن ندارم حدود یک ساعت روی پلههای آن نشستم و تا وقتی ماه آن را روشن کرد، به تأمل در آن پرداختم و به این فکر افتادم که اینجا به راستی باید قبر بهترین، درخشانترین و برجستهترین شاهان خاور زمین باشد». مقبره دارای دو بخش اصلی است یک ازاره یا پاسنگ مرتفع با پلههایی عقب رفته که به سقفی سنتوری منتهی میشود پاسنگ پلکانی مستطیل است و در پایه ۱۳/۳۵×۱۲/۳۰ متر اندازه دارد حال آن که ارتفاع کلی بنا به ۱۱ متر میرسد. اتاق مقبره، که راه ورودی به آن از ضلع شمال غربی و از در کوچک باریکی است، ۳/۱۷ متر طول، ۲/۱۱ متر عرض و ۲/۱۱ متر ارتفاع دارد. درباره خاستگاههای این طرح منحصر به فرد مدتها بحث و مشاجره بوده است. بعضی محققان و حتی مقامات کل بنا را از زیگوراتهای بنی النهرین یا عیلامی میپنداشتند. دیگران منشاء رواق سنتوری را از اورارتو و سکوی پلکانی را از بین النهرین (میانرودان) یا رواق را از «گورو خانه سنتی ایران» و زیرسنگ را دوباره از میانرودان ذکر میکردند. هنوز نیز برخی بر نفوذ ایونیه به عنوان عامل مسلط تأکید میورزند. مدتهاست که هیچ تردیدی نیست که شالوده فنی معماری از ایونیه ولیدی سرچشمه میگیرد وصفی که آشکارا تأسیس مقبره و در واقع تأسیس ساختمانهای سنگی محل را به دورهای زودتر از تسخیر سارد در ۵۴۷ ق.م به دست کوروش نسبت میدهد وجود هنرمندان کار آزموده در این قلمروهای تازه فتح شده غربی کوروش با جزئیات متعدد دیگر معماری مورد تأیید قرار گرفته است. هانفمان Hanfmann توجه را به این واقعیت جلب کرده که ابعاد داخلی اتاق مقبره کوروش بستگی و شباهت نزدیکی با اتاق مقبره آلیاتس پادشاه لیدی دارد و این که هر اتاق دارای نوار برنامه ریزی شدهای از سنگ در زیر سقف است. همچنین جالب است که حفرهای از مرکز سقف مقبره کوروش را تقسیم کرده است که یادآور نوع میودار قید و بنای آناتولی بعدی است. نفوذ بیشتر غرب در قالبهای بیرونی و استفاده از مضامینی برای تأکید بر بخشهای سازهای جداگانه بنا آشکار است. از جمله سایر عناصر معماری ایونیه میتوان به Cyma reversa یعنی به قالب مارپیچ عمودی که منحنی بالایی آن محدب و پایینی معقر است اشاره کرد که در قرنیز و بالای در مشاهده میشود. با وجود این پیشانی کلاسیک ایونی وجود ندارد، زیرا اگرچه یک geison یا corona (تاج گل) در بالای cyma reversa (ابزار موجی جمع)قرار گرفته است پس نشستگیهای نامنظم کوچک که در زیر وجود دارند زنجیره دندانهای یا حتی برشهای الگودار برای خطی از زنجیره دندانهای نیستند، بلکه فقط یک رشته برش تصادفی هستند که توپیهای تعمیری را نگه میدارند. عناصر ایونی مهم دیگر در قرنیز شیبدار و کاشیهای سنگی اندکی که در قسمت سقف وجود دارند مشاهده میشوند به علاوه چنان که نیلاندر Nylander نشان داده است، بنا احتمالاً هم دارای واحدهای سنگ شناسی بوده و هم برای اندازه گیری نسبت سنگها از معماری ایونیهای استفاده کرده است. ما برای تعیین خاستگاههای عناصر جداگانه موجود در مقبره نباید یک نکته را از نظر دور بداریم بنا در مجموع خود به عنوان یک کل سرمشق و الگوی شناخته شدهای ندارد. این بنا یک مفهوم و برداشت ایرانی است که در وجود یک شاه ایرانی تجلی کرده است. اگر باور کنیم که کوروش یک زرتشتی بوده یا محتاطانه طرفدار اعتقاداتی بوده که از بسیاری لحاظ زرتشتی بودهاند این اعتقاد میتوانسته او را به نفی اندیشه تدفین به صورت گورپشته (یعنی تلی از خاک و سنگ بر روی قبر) هدایت کند. او در عوض به جای پوشاندن قبر خود با تل عظیمی از خاک ساختن مقبرهای سنگی با روشی جدید را برگزید تا برفراز گور خود با مصالحی که در اختیار داشت برپا دارد. در درون مقبره مانند مقبره سلطنتی،لیدی اتاق کوچکی با سفت کاری افقی و پوشیده با تاوه یا ورقه ضخیمی از سنگ وجود دارد اما نمای سنگی خارجی مستلزم وجود یک بنای سنگی یادبود جدیدی بود قالبها یا الگوهای سنگی از الگوهایی که فا که قبلاً در بناهای مذهبی و غیر مذهبی میانه قرن ششم در ایونیه به کار میرفت اخذ شد و صفحه بلندی در بالای سنتوری شمالی ـ غربی ایجاد گردید که شاید بیشتر جنبه نمادین داشت تا معنای تزئینی اینکه آیا شش اشکوب پس نشین حامل پیام ناگفتهای باشند یا نه روشن نیست. با این حال اگر نقشه زمین پلکانی معبد مرکزی در تپه نوشیجان را به خاطر آوریم، بلندای پلکانی محراب در آن بنا و سه پلهای که آتشگاه هخامنشی را از زمان کوروش به بعد متمایز میسازد ممکن است فرض کنیم که دو دستگاه از اشکوب سهگانه پایه مقبره حداقل القا کننده نوعی احساس حرمت و تقدس است. کاخها بیش از یک کیلومتر در شمال مقبره کوروش در فاصلهای که بیگمان میتوانسته به افزایش جداگانه و خدشه ناپذیر خصلت مقبره و محوطه اطراف آن یاری رساند، در ناحیه مسطحی ویرانههای سه ساختمان کاخ گونه دروازهR ، کاخS ، کاخ P قرار دارد. این بناها به فاصله ۲۰۰ متر یا بیشتر از هم جدا شدهاند و نحوه توزیع آنها به گونهای است که برخی پژوهشگران فرض کردهاند که نقشه محل با سازمان پراکنده یک اردوگاه قبیلهای سازگاری دارد. با وجود این مکان این سه بنا تصادفی نیست و از لحاظ موضع و جهت و رابطه آشکار آنها با یک باغ ،مرکزی میتوانیم نتیجه بگیریم که معماران کوروش با یک نقشه کلی یکپارچه کار کردهاند. دروازه R که در عین حال به عنوان کاخی با برجسته کاری شناخته میشود، در حاشیه شرقی ناحیه کاخها و تا حدی خارج از خط دیوار محیط مجاور قرار دارد. شکل اصلی آن یک ساختمان مستطیل مستقل با یک تالار پرستون ۲۶/۴۰×۲۲/۶۰ متری بوده که از دو در اصلی و جانبی به آن وارد میشدهاند در سطح پیهای سنگی ـ سنگفرش بالایی کاملا از بین رفته ـ هشت پاسنگ مربع وضعیت سابق دو ردیف از چهار ستون را مشخص میسازد اندازه پاسنگها امکان میدهد که بگوییم اینجا بلندترین بنای پاسارگاد با ارتفاع بیش از ۱۶ متر بوده است. وجود گاوهای سنگی بزرگ که روزگاری نگهبان درگاههای اصلی دروازه R بودهاند از تکههای حفاری شده که در تصویر لاماساته آشور حجاری شده پیداست، ضمن آن که فرشته چهار بالۀ دفع شیطان که هنوز در کنار یکی از دو در قرار دارد (تصویر Sa)، شاید تبارش به موجود جادویی دیگر از جهان آشوری میرسد با این حال لازم به ذکر است که این موجود چهارباله دروازه R به هیچ وجه کپی مستقیم الگوی آشوری قدیم نیست. ژست نیمرخ حقیقی آن به مرحله مابعد آشوری پیکرتراشی خاور نزدیک تعلق دارد، ریش کوتاه آن ایرانی و پارسی است، ردای بلند آن احتمالاً عیلامی و تاج بلندش نشانهای از هنر مصری سوریه و فنیقیه دارد. دروازه R از لحاظ معماری سندی است مبنی بر ورود سر در بزرگ چند ستونه در معماری ایرانی ممکن است حدس زد که ایرانیان سر در ستون دار را در آناتولی غربی دیده بودهاند و کوروش بر آن شده است که دروازهای ستون دار با شکل ایرانی تری به ابتکار خود احداث کند شکل مستطیل بنا متناسب با شکل تالار ستون دار سنتی ایرانی است که در آن در واقع این هوشمندی باعث میشود بی تردید تأکید کنیم که نام این محل به معنای اردوگاه پارسیان» بوده است [ تفسیری که عیلامی بودن این نام را باطل میسازد. دروازه R از لحاظ معماری سندی است مبنی بر ورود سر در بزرگ چند ستونه در معماری ایرانی ممکن است حدس زد که ایرانیان سر در ستون دار را در آناتولی غربی دیده بودهاند و کوروش بر آن شده است که دروازهای ستون دار با شکل ایرانی تری به ابتکار خود احداث کند شکل مستطیل بنا متناسب با شکل تالار ستون دار سنتی ایرانی است که در آن سقف را غالباً دو ردیف چهار ستونه نگه میداشت. کوروش به این طرح تندیسهای زیبای آشوری تبار درگاه را افزود ضمن آن که دیوارهای بیرونی بلند نیز احتمالاً با یک رشته هماهنگ از تاقچههای گود و عمیق روح دار میشدند. بی ارتباط نیست اگر متذکر شویم که داریوش محلی افتخاری را برای این نوع درگاه ورودی در معماری کاخ خود حفظ کرد کاخهای شاه هم در تخت جمشید و هم در شوش دارای راه ورودی دروازه چهارستونهای مربع اگر نگوییم ،مستطیل بودند. با توجه به وجود محل یک تخت سنگی در دروازه تخت جمشید، شرفیابیهای سلطنتی میتوانست در چنین سازهای انجام گیرد و چنان که داستان تورات مربوط به استر و مردخای حکایت میکند، «دروازه پادشاه» در شوش نقش مهمی با عنوان نماد خارجی قدرت و چیرگی شاه ایفا می کرد. سرانجام غیر قابل انکار است که بازدیدکنندگان پایتخت کوروش ارتباطی میان تاج عجیب تندیس فرشته چهار بال در دروازه R با فتوحات کوروش در غرب مشاهده میکردند. حامی این دیدگاه دست کم به طور غیر مستقیم نام ورودی تزئینی بزرگ تخت جمشید است که «دروازه همه سرزمینها» نام داشت و نیز این واقعیت که خشایارشا بر آن شد تا مجسمهای مصری از پدرش برپا دارد که در آن داریوش در کنار یکی از ورودیهای «دروازه پادشاه» در شوش ژست مصری به خود گرفته است. کاخ S که کاخ ستون دار» نیز به عنوان تالار شرفیابی شناخته میشود و هنوز یکی از ستونهای آن بر جا مانده که حدود ۱۳/۱۰ متر ارتفاع دارد کانون بنا مبتنی است بر یک تالار مستطیل با ۳۲ متر طول و ۲۲ متر عرض که سقف آن را در آن زمان قبل از ویرانی چهار ستون دو ردیفه نگاه می.داشت شکافهای یک درگاه منفرد که در نیمه آن دیوار تالار و چهار رواق یا ایوان کوتاه بنا را احاطه کردهاند به منظور کاهش اندازه یک ایوان طویل in antis (با پیشخان دو جرزی( با دو ردیف ستون بیست و چهارتایی در مقابل باغ کاخ به سمت شمال شرقی یک ایوان با دو ردیف ستون چهارده تایی میان دو اتاق مستطیل به سمت جنوب غربی و دو ردیف ستون هشت تایی بقیه دو ایوان را اشغال کردهاند. دو اتاق گوشه به طور منطقی به وسیله یک وسعت ضربدری از دیوارهای جانبی تالار مرکزی ساخته شدهاند، ضمن آن که طول ایوان مقابل به صورت پیشخان دو جرزی قابل مشاهده است که با حداکثر وسعت دو اتاق گوشه در نظر گرفته شده.اند بدین قرار نوعی زیبایی و هماهنگی بر کل ساختمان حکمفرما است اظهار عقیده شده است که جوهر و ذات این طرح زمینه از غرب سرچشمه گرفته شده است یعنی با پذیرش رواق یونانی و ترکیب آن با طرحهای موجود در قرن ششم ،قم از کاخ آناتولی که با واحد اساسی بنای S مطابقت دارد. پیداست که با توجه به فقدان الگوی مناسب در ایران رواق یونانی الهام بخش بسیاری از رواقها و ایوانهای ستون دار با پیشخان دو جرزی بوده است و چنان که نیلاندر عقیده دارد، کاخ چهار ضلعی S یادآور معبد عالی یونانی میباشد ، اینکه آیا ایرانیان برای بقیه نقشه کاخ S از الگوی آناتولی پیروی کرده باشند مورد تردید است؛ تالار مرکزی مرتفع با دو ردیف چهار ستونی خود بدون شک منشاء ایرانی دارد و چنان که بسیاری از حفاریهای جدید اثبات کردهاند اتاقهای گوشه و ایوانهای ستون دار کوتاه هر دو در اول هزاره نخست ق.م در غرب ایران وجود داشتهاند. گرچه میتوان دید که هم ایران و هم ایونیه در نقشه کاخ S شرکت داشتهاند، دو برجسته کاری درگاه کاملتر نشان دهنده علاقه کوروش به هنر معماری و پیکرتراشی بین النهرین است حفظ برجسته کاریهای ضد دیو درگاه آشوری که از کاخ سناخریب در نینوا شناخته شدهاند یک جنگجوی دامن کوتاه در حال نبرد با یک شیر ـ دیو که پای عقاب دارد در درگاه شمال غربی و در مقابل آن در درگاه جنوب شرقی وجود بقایای یک فرشته یا غول که پوشش ماهی دارد و یک گاو ـ انسان او را تعقیب میکند قابل ملاحظه است. با وجود این پای عقاب حجاری شده در برجسته کاریهای سناخریب با آنچه در پاسارگاد وجود دارد متفاوت است و جالب اینجاست که پاسارگاد با الگوهای آشوری متأخر در زمان سلطنت آشوربانیپال سازگاری بیشتری دارد. کاخ P نوع سومی از بناهای کاخی را روشن می سازد. در اینجا نه فقط یک تالار مرکزی سی ستونه با درگاهی باریک و اتاقی صمیمانه تر از تالار بزرگ کاخ S وجود دارد بلکه یک ایوان طویل استثنایی با پیشخان دو جرزی نشان میدهد که کاخ کارکرد مهمی داشته است چون یک محل تخت ثابت که در پاسارگاد یگانه است در مرکز ایوان قرار دارد و چون این محل کاملاً مشرف به باغ کاخ با راهی به سوی جنوب شرقی است، پس کاخ P را میتوان کوشک اصلی شاه دانست ـ یعنی محلی برای شرفیابی های خصوصی و بالاتر از همه محلی برای نشستن و نگریستن به درختان گیاهان و گذر جریان آب در باغ. فنون تاریخگذاری بنا مشخص میسازد که کاخ P ، مانند دروازه R و کاخ S که در زمان سلطنت کوروش ساخته شده است اما اگر از روی تراز قوی و استانداردهای سازش ناپذیری که ویژه هر یک از بناهای دیگر کوروش هستند قضاوت کنیم این بنا در زمان مرگ کوروش نیمه تمام مانده بوده است. از جمله سایر ناهنجاریهای دیگر، یکی این که ایوان شمال غربی سنگفرش نشده و کوتاهتر از ایوان «دارای تخت» مقابل است، حال آن که هیچ کاری خارج از دیوارهای کوتاه تالار مرکزی مستطیلی شروع نشده بوده است. مهمتر از آن وجود دو برجسته کاری مختصر درگاه است که نشان میدهد شاه با یکی از همراهان خود در حال حرکت است و بنابراین احتمالاً پس از مرگ کوروش حجاری شده است. به رغم استفاده از مرصع کاریهای طلایی در لباس ،شاه چینهای لباس شاه آشکارا با سبک چین دهی پس از برجسته کاری بیستون در لباس داریوش یکم مطابقت دارد. احتمالاً این نیز مطرح است که چکش دندانه دار استاندارد یا اسکنه در برجسته کاری اولیه منتهی الیه نوع ابزار مربوط به زمان شمال شرقی ایوان تخت دار مورد استفاده قرار گرفتهاند، چون این نوع ابزار مربوط به زمان سلطنت کوروش نیستند. برخلاف تهستونهای سنگی خاکستری تیره کاخ ، که وجه ممیزه آنها پاسنگهای مربع و صیقلی و شال تهستون است ، تهستونهای تالار و ایوان جنوب شرقی کاخ P، دارای پاسنگهای سیاه و سفید مربع هستند که ستون قاشقی دار و شال تهستون دارد. هر دو نوع تهستون با شال یا قاشقی در واقع از الگوهای ایونیهای گرته برداری شدهاند، چون اکنون تصور میشود که اشتیاق کوتاه مدت هخامنشیان اولیه به تأثیرات چند رنگ بیشتر متأثر از نفوذ یونان بوده است تا اورارتو . کاخهای پاسارگاد سازههای ابتکاری و جسورانهای دارند که کوروش با اندیشهها و منابع جدید خود آنها را مورد استفاده قرار داد منابعی که پس از نیرومند شدن و بالا رفتن اعتبار وی در دسترس او قرار گرفتند برای نخستین بار در ایران تالار پذیرایی به صورت باز و چهار ضلعی ظاهر شد؛ و جایی که قبلاً فقط یک ورودی و یک محور اصلی با محل ثابت تخت وجود داشت، اکنون دارای چهار ورودی شد که هیچ محور اصلی و ثابتی در درون تالار وجود نداشت در زمان داریوش این نقشه به نوع استاندارد تالار شرفیابی هخامنشی چنان که هم در شوش و هم در تخت جمشید دیده میشود توسعه یافت و در آنجاها تالار مستطیل به صورت مربع درآمد و ایوانها و اتاقهای گوشه دارای همان ارتفاع سقف تالار مرکزی شدند و از لحاظ رعایت ضرورتهای عملی یکی از چهار ضلع ورودی عقبی» را تشکیل میداد که به آپارتمانهای خصوصی شاه منتهی میشد. باغ کاخها باغها وجه اساسی پاسارگاد را تشکیل میدهند در حدود اطراف مقبره کوروش «بوستانی با هر نوع درخت» که از رودها آبیاری میشد و بیشهای از «علفزاری عمیق » آن را احاطه کرده بود قرار داشت. سنگ سفید درازی که در فاصله با حوضچهها قرار دارد، وجود خطوط مستقیم گذرگاههای اولیه و خیابانها و نواحی پرگیاه را روشن میسازد. دو گذرگاه عریض به پهنای ۲۶ متر تقریباً دو راه مشابه مستطیلی را در مرکز طرح تشکیل میدهند ـ یک راه به کوشک ستون دار کوچکی که کوشک A باشد میرسید، دیگری به ساختمان بزرگتری یعنی کوشک B منتهی میشد که تقریباً میان کاخهای P و S قرار داشت. نهرهای آب و حوضچههای پاسارگاد که همین چند سال پیش کشف شدند نشان دهنده آن هستند که باغهای امروزی ایران با جویها و نهرهای خود از آنها الهام گرفتهاند چنان که مثلاً نهرها و جویهای موجود در چهلستون اصفهان و باغ فین مشهور نزدیک کاشان نمونه از آن هستند. 815 با توجه به فقدان مدارک چینه شناسی تاریخ مجموعه را فقط میتوان از لحاظ سبک مشخص کرد در اینجا تاریخ هر یک از دستبندها و گوشوارهها را میتوان قرن چهارم ق.م تعیین کرد؛ مثلاً در مورد گوشوارهها بر وجود یک روزنه مرکزی بزرگ که در آویزها وجود ایران دارد تأکید ورزید. معماری ایران دوره اسلامی / محمد یوسف کیانی کاخ ها / ولفرام کلایس آثار تپه نوشیجان که متعلق به قرن هشتم تا نیمه اول قرن ششم قبل از میلاد است شامل یک آتشگاه و یک قلعه نظامی و یک تالار تشریفاتی با چهار معبر میباشد (۹).در سال ۸۰۰ قبل از میلاد در گودین تپه (۱۰) یکی از فرمانروایان کوچک ماد کاخ حصار داری بنا میکند. تالار اصلی بنا دارای شش معبر است و سقف آن بر پنج ردیف ستون که هر ردیف شامل شش ستون میباشد استوار شده است . با استفاده از این ستونها دو راهرو و یک محل برای زندان یا انبار آذوقه ایجاد شده است و هریک از این راهروها دارای سه معبر میباشد.در نوشیجان و گودین تپه نمای بناها بهوسیله پیشآمدگیهای موجود در فواصل منظم، هماهنگی یافته است.تالار شش معبره گودین تپه در مسیر توسعه تالارسازی بهعنوان اولین گام و شاید یک الگو در کاخ هخامنشی پاسارگاد مورد استفاده قرار گرفته است.در میان صفحات تاریخ معماری کاخسازی هخامنشی سه دوره متمایز وجود دارد که اولین دوره از سال ۵۵۰ قبل از میلاد در طراحی یکی از کاخهای پاسارگاد با ایجاد یک تالار بزرگ که برخلاف تالار مادی گودین تپه با یک مستطیل بزرگ که دارای سه معبر است آغاز میشود. قسمت شمالی شرقی آن کاملاً طولانی و ستوندار است و دو اطاق شبيه برج در گوشه شمال غربی و جنوب غربی آن ساخته شده است.دوره دوم از سال ۵۲۰ قبل از میلاد شروع میشود که نمونه بناهای مربوط به این دوره را در دشت گوهر که میان نقش رستم و تخت جمشید واقع است ایجاد کردهاند.تفاوت اساسی این بنا با آنچه قبل از آن ساخته شده در طبقه اول آن است و بهخصوص میتوان گفت که طرح تالار مرکزی آن با تالارهای مربع شکل آپادانا در تخت جمشید و تالار شوش اختلاف فاحش دارد بدون اینکه تمام این بناها در نمای خارجی با یکدیگر تفاوت داشته باشند.احتمال دارد که کاخ دشت گوهر در زمان سلطنت کمبوجیه ساخته شده باشد.نمونه سومین دوره معماری هخامنشی را در کاخهای آپادانای تخت جمشید و کاخ شوش که ابعاد آنها تقریباً به یک اندازه است میبینیم. چهار برج پیشآمده نسبت به سایر قسمتها در گوشههای بنا تعبیه شده و هر دو بنا از پازارگاد و دشت گوهر بسیار بزرگتر میباشند. ضمناً این دو کاخ در وسط باغ بنا نشدهاند بلکه ضلع جنوبی آنها همان دیوار جنوبی باغ نیز هست.در هر دو کاخ، اوج توسعه و تکامل هنر معماری هخامنشی را در تالارهای مربع شکل مرکزی آنها مشاهده میکنیم. طرح آپادانا نشان میدهد که یک فضای سبز تشریفاتی است نه مسکونی.کاخهای مسکونی (۱۱) در تخت جمشید برای مطابقت با تالار تشریفات بهصورت یک فضای مربع شکل مرکزی و تعدادی اطاق در اطراف این فضا ایجاد شدهاند. پارسه گرد- آرامگاه کوروش بزرگ عیسی بهنام کاخ پذیرایی کوروش یزرگ در پاسارگاد علی سامی بررسی باورهای عامه درباره تخت جمشید و آرامگاه کوروش بر اساس منابع مکتوب عصر قاجاری بررسی و تحلیل مطالعات باستان شناختی پاسارگاد کشف ساختار فضایی و منظرین مجموعه پاسارگاد omidjavidani
دیدگاهها