تخت سلیمان






تأثیر معماری غرب در بنای کوه خواجه در سیستان هم قابل رویت می‌باشد (۱۴). در این‌جا انسان می‌تواند ترکیبی از یک معبد و قصر را مشاهده کند. دلایلی موجود است که اصل بنا به دوره هخامنشی تعلق دارد ولی بعداً در زمان پارت‌ها و ساسانیان بازسازی شده است. به‌ همین نحو یک کاخ مقدس در مجموعه آتشکده آذر گشسب ” تخت سلیمان ” توسط ساسانیان در قرن ششم بعد از میلاد بنا شده است که اهمیت زیادی برای پادشاهان ساسانی داشته است تا آن‌جا که پس از تاج‌گذاری در تیسفون برای زیارت به این آتشکده در “شيز ” می‌آمده‌اند.
با وجود آن که ترکیب آتشگاه مقدس و کاخ در این مجموعه مسلم شده هنوز کاربرد بعضی از اطاق‌های موجود در آن که آیا جنبه تقدس و روحانی داشته‌اند یا جنبه دنیوی روشن نشده است.
همچنین کاخ سروستان که در قرن پنجم بعد از میلاد ساخته شده است علاوه بر اینکه یک کاخ می‌باشد عنوان تقدس نیز داشته است. بنا که ساختمان‌های مخروبه زیادی آن را احاطه کرده است شامل یک ایوان ورودی و گنبد مرکزی و حیاط است.
در دو طرف طولی بنا تالارهای ستون‌دار فضای مرکزی را احاطه کرده‌اند . ستون‌ها که از لحاظ شکل کاملاً ساسانی می‌باشد خیلی نزدیک دیوارها قرار دارند.


شرح مختصر: محلی که اکنون تخت سلیمان خوانده می‌شود، در زمان ایلخانیان ستوریق نامیده می‌شد. حمدالله مستوفی، که کتاب خود را در اوایل قرن چهاردهم نوشته است، می‌گوید:« در ناحیه‌ی انجرود شهری است که مغولان آن را ستوریق خوانده و برفراز تپه‌ای قرار دارد و کیخسرو کیانی آن را بنا کرده است. در این شهر قصری است بزرگ که در صحن آن چشمه‌ای است به شکل حوض بزرگ یا دریچه‌ای کوچک… آباقای خان مغول قصر را تعمیر کرد…» این قصر که توسط آباقاخان (1281 – 1265م. ) تعمیر گردید،تالار بزرگی داشته که اکنون به‌صورت ویرانه در آمده است و طاق آن سال‌ها پیش خراب شده و از دیوار عقب آن اثری نمانده است. معهذاً می‌توان دو دوره‌ی ساختمانی در آن تشخیص داد: اول زمان سلجوقیان که نام محل شیز بوده است و یا حتی قدیمی‌تر از آن. در دوره‎ی دوم ساختمان مزبور تجدید بنا شده است. دوره‌ی دوم شامل تجدید بنای اساسی ساختمان است که عبارت بوده است: ساختن دیواره قلوه سنگی روی دیوار آجری سابق، طاق جدید، روسازی جرزها، ساختن دو طاقچه‌ی دوطبقه در جرزها و یک کتیبه‌ی سراسری. برای هیچ یک از جزئیات تزئینی این تجدید بنا نمی‌توان تاریخ دقیق تعیین کرد. ولی وقتی همه باهم گرفته شوند، خصوصیات زیر با تاریخ حدود 1275م. تطبیق می‌کند: حروف گود کتیبه و زمینه‌ی آن که دارای نقش گل و برگ است، مقرنسکاری رأس طاقچه‌های پایین‌تر، قطعات مثلث شکل سفال نیلی که در اصل در پوشش گچی طاقچه‌ها قرارداشته ‌است، قالب‌گیری باریک گچی و تقلیل کلی قرینه‌ها.
تالار طاق‌دار ممکن است در اصل تالار تخت شاهی کاخی بوده است و بطور یقین یکی از واحدهای سلسله ساختمان‌هایی بوده است که به دوربنای مرکزی ساخته شده بوده‌اند و نوع گچ‌بری و گچ‌کاری یکی دیگر از این ابنیه می‌رساند که ممکن است در همان زمان تعمیر شده بوده است.


در میان سرزمین‌های ایران بزرگ و کشورهای همسایه، سرزمین ماد یا ایران غربی از نظر اسب‌های خوب مشهور بود، به‌ویژه نسا که در همین بخش از ایران چراگاه‌های پهناور داشت و اسب‌هایش در زیبایی و زرنگی و پایداری و چالاکی بی‌مانند بودند.
واژۀ اسب در فرس هخامنشی اسپا، در اوستا نیز اسپا و در سانسکریت اسوا خوانده شده است.
واژه‌هایی که از این نام ترکیب یافته‌اند نسبتاً زیادند ازجمله اسپست (یونجه)، اسپریس یا اسپرس «میدان اسب‌دوانی»، اسپهبد (کسی که به سرداری سواره‌نظام گماشته شود)، اسپهان (اصفهان)، آذرگشن اسب (گشن: اسب نر)، گرشاسب (کرش‌اسپا یعنی دارندۀ اسب لاغر)، ویشناسپا (دارای اسب ازکارافتاده) و واژه‌های دیگری از قبیل:
یوروشسپ اسم پدر زرتشت مرکب از پوروش (دو رنگ سیاه و سفید) و اسپ.
توماسپ (طهماسب) دارندۀ اسب‌های فربه و زورمند.
وزسپ کسی که اسبش اصیل است، پسر میتروباتس پارسی (مهربد).
ساتراپ داسکولیون در شمال غربی آسیای صغیر در زمان داریوش بزرگ.
چتورسپ کسی که چهار اسب به گردونه بسته است.
ارزاسپ دارندۀ اسب راست‌رو.
درواسپ درست نگاهدارندۀ اسب؛ دارای اسب‌های سالم و فرشتۀ نگهبان اسب و چارپایان.
پرکساسپه دارای اسب جوان؛ همان کسی که معروف است به دستور کمبوجیه بردیا را محرمانه کشت.
آریاسپ «دارندۀ اسب توانا»، در اصل اگریاسپی است. «اگر یا اغر یعنی توانا» و فامیل معروف و بزرگی بودند در جنوب درنکیه (زرنکا-سیستان) تقریباً نزدیک بلوچستان که پیوسته مورد لطف و حمایت شاهان هخامنشی بوده‌اند.
ستاسپه (سد اسب) سرداری است که از طرف خشایارشا مأمور شد که دور افریقا را از راه جبل‌الطارق بگردد (خواهرزادۀ داریوش کبیر به قول هرودوت).
ارونت‌اسپه یونانی آن ارنتس و نام همان سرداری است که اردشیر دوم را از خروج کوروش اصغر آگاه ساخت . نامه‌هاش به دست کوروش رسید و او را محاکمه و اعدام کرد. مأمورین اعدام اول کمربند او را باز کردند و بعد او را بردند. گرفتن کمربند نشان مجرم بودن آن سردار بوده است.
ارجت‌اسپ (ارجاسب) دارندۀ اسب‌های ارجمند (پادشاه تورانیان).
ائوروت‌اسپ (لهراسب) دارندۀ اسب تندرو.
اشواسپ «دارندۀ اسب تیزرو»؛ یکی از القاب تورانیان.
پرا اسپا در پارسی قدیم فراده‌اسپه بوده، بعدها پرسپه شده و نام پایتخت آذربایجان در زمان فرهاد چهارم بوده است، جایی که امروز موسوم به تخت سلیمان است و در 25فرسنگی دریاچۀ ارومیه قرار دارد.

فهرستی از تپه های مهم ماقبل تاریخ و تاریخی خاک ایران
آذربایجان: قره‌تپه، کوی تپه، تپه‌حسنلو، پستالی‌تپه، دلمه‌تپه، یانک‌تپه، تپۀ حاجی‌فیروزه، چراغ‌تپه، گنج‌آباد (اطراف تخت سلیمان).
کردستان: تپه‌های زیویه، قپلانتو، تپه‌های سه‌گانۀ مران، تپه خیسور (نزدیک دیوان‌دره)، تپه سنته.
کرمانشاه و لرستان و همدان: تپه‌های سراب، سرآسیاب، سراسر ناحیۀ هرسین و رستم‌آباد و کنکاور، بدهورا (70کیلومتری غرب همدان)، جمشیدی (30کیلومتری خاوری هرسین)، تپه گیان نهاوند.
اطراف تهران: تپه‌های خوروین، اجین‌دوجین، گنج‌تپه، اسماعیل‌آباد، پشند، دروس، چشمه‌علی (شهرری).
ساوه: تپه کله‌دشت.
کاشان: تپۀ معروف سیلک.
خوزستان: تپۀ جعفرآباد شوش، تپۀ علی‌کش در ناحیۀ دهلران، تپۀ چغازنبیل، تپۀ چغامیش.
فارس: تپۀ پاسارگاد، باکون مرودشت، تپۀ شقا (مرودشت)، تپۀ خیرآباد و عزآباد (مرودشت)، تپۀ حسن‌آباد (خفرک)، تل قلعه (بین سعادت‌آباد و سیوند)، تل تیموران (توابع ارسنجان)، تپه‌های کربال، تپه‌های رامجرد، تپه‌های خفرک سفلی، تپۀ قصر بهرام (نزدیک ده‌ بید)، تل سیاه و تل ریگی (نزدیک داراب)، تپه گلیان (نزدیکی فسا)، تل ضحاک (نزدیک فسا)، تپه‌کنار لار.


بناها را در اوایل دورۀ ایلخانی بیشتر با مواد فرسایش‌پذیر می‌ساختند، چون از اطلاعات منابع موجود برمی‌آید که ایلخانان برای ساخت خیمه و خرگاه و چادر از موی اسب و نمد بهره می‌گرفتند. نمونه‌ای به جا مانده از کاخ‌های ایلخانی، کاخ تابستانی آباقاخان است که کار آن حدود سال 674/1275 شروع شد و ارغون فرزند او یک دهه بعد این کار را پیگیری کرد.
این کاخ در تخت سلیمانی کنونی، در جنوب شرق دریاچۀ ارومیه در آذربایجان روی شالودۀ آتشکدۀ ساسانی شیز قرار داشت.
در این کاخ حیاطی وسیع با جهت شمالی-جنوبی (150×125 متر) بود و با دریاچه‌ای مصنوعی و چهار ایوان محصور شده بود. پشت ایوان شمالی اتاقی گنبددار قرار داشت که به جای آتشکدۀ ساسانی نشسته بود و احتمالاً تالار بار عام آباقاخان برشمرده می‌شد و در آن سوی ایوان غربی تالاری عرضی ساخته شده بود که دو کوشک 8ضلعی به آن اشراف داشت؛ اینجا ظاهراً تختگاه خسرو بود که سکونتگاه ایلخانیان شده است.
قطعات گچ روی زمین نشان از آن دارد که کوشک 8ضلعی طاق مقرنسی داشته و از واحدهای گچی مستقلی تشکیل شده بوده است.
در کاوش‌ها صفحۀ گچیِ 50 سانتی‌متری هم به دست آمد؛ نقش حک شده روی آن یک‌چهارم گنبد را بازنمایی کرده و می‌رساند که راهنمایی برای سرهم کردنِ واحدهای پیشریخته توسط کارگران بوده است.
این قطعه سند بی‌نظیری دربارۀ کاربست نقشه‌های معماری در جهان اسلام است و گزارش منابع تاریخی را مبنی بر اینکه نقشۀ بناها را از پایتخت به ایالات می‌فرستادند، تأیید می‌کند.
دیوارهای کوشک 8ضلعی شمالی را با ازارۀ باشکوه پوشانده‌اند. در دو متر پایین‌تر از آن کاشی‌های ستاره‌ای و چلیپایی لعابدار به روش لاجوردینه به کار رفته است.
در بخش بالایی این ازاره، افریزی از کاشی‌های مربع 35 سانتیمتری بهره گرفته و نقش‌مایۀ سیمرغ و اژدها را روی آنها نقش زده‌اند. نوار عریضی از گچبری رنگ‌آمیزی شده و بالای دیوار به کار رفته است.
کیفیت تزیین و وفور آن در معماری، به‌ویژه در سرستون‌های مرمری، کاشی‌های صدفی و لاجوردینه و گنبد مقرنسی نشان‌دهندۀ علاقۀ مفرط ایلخانیان به تزیین پرکار است. جای این کاخ که به نظر ایلخانیان مکان تاجگذاری شاهان ساسانی بوده و تزیین آن، و کاشی‌های صدفی همراه با اشعاری از شاهنامه، حماسۀ ملی ایران و سرودۀ فردوسی (در حدود سال 401/1010) شاعر دربار سلطان محمود غزنوی، از روی قصد انتخاب شده تا دلبستگی مغولان را به سلطنت پیش از اسلام ایران نشان دهد.







گنزگ یا گنزا در آذربایجان نام آشنایی برای برخی مکان های مقدس است، این چنین فضاهایی به واسطه ی عملکردهای علمی و مذهبی و داشتن گنجینه های علمی و دینی به ویژه کتاب وکتابخانه، شهرت پیدا کردند. به همین دلیل گنج شیزیکان به محل تخت سلیمان فعلی، اطلاق گشته است؛ با این حال، بیشتر اوقات در اذهان مردم فقط جنبه های عبادتگاهی و مذهبی این مجموعه ها مورد توجه قرار می گرفته است. با اندک دقتی در مفهوم بیتی از حکیم توس معلوم می شود که: آتشکده ها صرفا محلی برای عبات نبوده است، بلکه در آن مکان ها، آموزه های علمی ای نیز رایج بوده است و ایرانیان از پیشروان تعلیم وتربیت در عرصه های دینی وعلمی بوده اند. به هر برزنی بر دبستان بدی همان جای آتش پرستان بدی در این مقاله با استفاده از آخرین مطالعات علمی انجام شده در مورد این مکان بسیار ارزشمند تاریخی، ابعاد ناشناخته ی جدید آن مورد بررسی قرار گرفته که نتایج ارزشمندی را در بر دارد. اثبات نام اصلی این آتشکده بر اساس مهرهای یافته شده در محل تخت سلیمان بسیاری از ابهامات را در مورد اصالت این مکان برطرف نمود وثابت نمود که آتشکده آذر گشنسب همین محل است. بقایای معماری این مکان که عمدتا از عصر پیش از اسلام و نیز الحاقات دوران اسلامی و تقدس بسیار آن برای پیروان دین زرتشت و اجرای مراسم آیینی سالانه در خرابه های آتشکده ی آذرگشنسب از نکات جالب توجه در مورد این مکان است.

مطالب مرتبط