آرامگاه قیدار نبی






اوژن فلاندن




قیدار نبی یا قیدار بن اسماعیل بن ابراهیم بنا به شواهد بحارالانوار جد سی ام پیامبر اسلام و به نقل تاریخ یعقوبی اسماعیل نبی دوازده پسر داشته که قیدار بزرگترین پسر او و پس از او جانشین پدر و پیامبری را به عهده داشته است. شهر خدا بنده واقع در شهرستان خدابنده از توابع استان زنجان می باشد. در حال حاضر ارتباط اصلی شهر از طریق مسیر منشعب از جاده ارتباطی ملی قزوین به آذربایجان شرقی میسر می شود. مجموعه قیدار نبی که در جنوب غربی شهر و در مجاورت کوهستان واقع شده است نیز از این شریان قابل دسترسی می باشد. و هدف کلی از پرداختن به آن شناخت و شناسایی ارزش های زیبایی شناسی منظر در ارتباط با گردشگری است. روش تحقیق به صورت توصیفی و تحلیلی انجام پذیرفته و همچنین با شیوه استلالی، به منابع و متون معتبر کتابخانه ای، استنادی و شبکه جهانی اینترنت نیز ارجاع شده است. یافته های تحقیق حاکی از این است که شناخت و ساماندهی محوطه و مقبره قیدار نبی با توجه به ارزش ها و عناصر بلافصل زیبایی شناسانه در منظر از قبیل طبیعی بودن، فضاهای بازتعریف شده، نگهداری و مراقبت و ادغام آن با ارزش های اکولوژیکی منظر طبیعی و توسعه مقبره از لحاظ بنای اقامتی و زیارتی و حذف الحاقات ناموزون و بی نظم و استفاده از کاربری های تاثیر گذار می تواند در اجرای صحیح طرح های راهبردی آتی و ساماندهی مجموعه برای جذب گردشگرکمک شایانی بنماید.

“شجرۀ طیبۀ قیدار نبی علیه السلام در تاریخ یعقوبی آمده است: «چون فرزندان«قحطان بن عامر»به یمن رفتند و آنجا را مالک شدند،فرزندان«جرهم بن عامر»به زمین تهامهآمدند و با اسماعیل بن ابراهیم همسایهگشتند. بنای بقعۀ قیدار نبی علیه السلام گنبد و بنا از نمای بیرونی فاقد هرگونه تزیینات است،اما پوشش نخستینگنبد که سقف بقعه را تشکیل می‌دهد،از درون با گچ‌بری‌های بسیار زیباییتزیین گردیده است. ضریح بقعۀ قیدار نبی علیه السلام این بقعه را زائرسرای بزرگی محصورکرده که با طرح مستطیلی و به سبکیخاص ساخته شده و تقلیدی ناقصاز سبک بناهای چهار ایوانی است. در ضلع شرقی و جنوب شرقیاین بقعه،مسجد جامع قیدار در سال1321 در دوران محمد علی‌شاه قاجار،با نظارت جهان‌شاه‌خان افشار-که ازعمال حکومت و فئودال منطقه بوده-از محل اعتبارات موقوفۀ قیدار نبی علیه السلامساخته شده است. کتیبۀ دوم در ضلع جنوبی فضای نخشت(هشتی)نصب شده و مضمونیبدین شرح دارد:«اخراجات،تعمیرروضۀ مقدس و گنبد منور حضرت(به تصویر صفحه مراجعه شود)قیدار نبی علیه السلام راسخ جلیل ابن مرحومشیخ ابراهیم‌خان سلطانیه‌ای سنۀ 7

مساله نبوت پس از اصل توحید، از جایگاه ویژه و نقش تعیین کننده ای در نظام فکری و اندیشه دینی برخوردار است. متکلمان امامیه بیش از سایر متکلمان مکاتب کلامی، به تعریف اصطلاحی نبی اهتمام داشته اند و با توجه به مبدا اشتقاق این واژه، تعاریف مختلفی ارائه نموده اند. تحلیل این تعاریف نشان می دهد که آنها در مقام تبیین مفهوم نبی، به مولفه هایی چون «هویت بشری»، «هویت واسطه ای» و «هویت اخباری» نبی، اشاره کرده اند. سر توجه متکلمان اسلامی به مساله هویت بشری نبی، از آن روست که بشر بودن پیامبران در ارتباط مستقیم با بسیاری از مسائل کلامی مرتبط با نبی و نبوت، از جمله «امکان وحی الهی به پیامبران»، «برتری پیامبران بر فرشتگان»، «امکان عصمت پیامبران»، «رویکرد اختیارگرایانه در عصمت پیامبران» و «اسوه و الگو بودن پیامبران» است. هویت واسطه ای نبی، ناظر به ارتباط دو سویه پیامبر با خدا و مخاطبان وحی و فارق میان پیامبر و امام است. هویت اخباری نبی نیز به بعد اجتماعی و تبلیغی پیامبر و همسانی نبی با رسول در مسئولیت خطیر ابلاغ وحی الهی به مردم اشاره دارد.

در باب تفاوت میان «نبی» ، «رسول» و «امام» دیدگاه های متفاوتی مطرح شده است. در این میان، دو دیدگاه از همه معروف ترند؛ یکی از این دو، در باب تفاوت میان «نبی» و «رسول» است که «نبی» را مامور به تبلیغ نمی داند، ولی «رسول» را مامور به تبلیغ می داند. در دیدگاه دوم (مبتنی بر روایات زراره) ، «امام» قادر به دیدن فرشته نیست، اما «نبی» و «رسول» با اندک تفاوتی قائل به دیدن فرشته هستند. محققان بسیاری، دیدگاه نخست را به دلایلی مخدوش دانسته اند و به حسب استقصا، تمامی محققان، دیدگاه دوم را به گونه ای تفسیر کرده اند که منجر به تعارضات کلامی و دلالی می شود، و سپس سعی می کنند با توجی هاتی این تعارضات را برطرف کنند. تعارض کلامی در ناسازگاری مقام امامت با ندیدن فرشته مطرح می شود، و تعارض دلالی با روایاتی مطرح می شود که به دیدن فرشته توسط امام تصریح می کنند. این مقاله پس از بررسی تمامی دیدگاه ها، به دفاع از دیدگاه نخست پرداخته، و سپس با تبیین جدیدی از روایات زراره، تعارضات کلامی و دلالی به وجودآمده در دیدگاه دوم را برطرف می سازد.

در مقاله حاضر به منظور بررسی سیر حضور و تحول شخصیت جوانمرد در ادبیات داستانی فارسی، سه داستان سمک عیار، «داش آکل» و قیدار از لحاظ شباهت ها و تفاوت های شخصیت و شخصیت پردازی مورد بررسی قرارگرفته اند. انتخاب سه داستان یادشده بر این مبناست که سمک عیار، اولین اثر داستانی فارسی است که نقش عیاران در آن پررنگ تر از شاهان و پهلوانان است؛ «داش آکل»، اولین شخصیت داش مشدی در ادبیات داستانی نوین فارسی و قیدار، آخرین آنهاست. این بررسی نشان می دهد که در هر سه اثر، تفاوت قهرمان و ضدقهرمان، به روشنی بر مبنای صفت جوانمردی مشخص می شود، با این تفاوت که ضدقهرمان داستان «داش آکل» و سمک از لحاظ خصوصیات ظاهری و رفتاری شبیه به قهرمان است و ضدقهرمان داستان قیدار از این نظر نیز با قهرمان تفاوت دارد. علاوه بر این امیرخانی، مولفه اعتقاد به اسلام را به عناصر سازنده صفت جوانمردی اضافه کرده است اما جز این، قیدار، صرف نظر از خصوصیات ظاهری، از لحاظ سامان دهی رویدادها در جهت برجسته کردن خصوصیات شخصیت نوعی (تیپ) جوانمرد، کاملا شبیه به سمک عیار است.

این مقاله، چگونگی تبدیل مدفن ارغون خان، چهارمین ایلخان مغول، به زیارتگاه اسلامی «قیدار نبی» را توضیح می دهد و همچنین توجیه منطقی تری در رابطه با منشأ نام «قیدار» ارائه می کند. نام «قیدار»، نخستین بار توسط شرف الدین علی یزدی در تاریخ جهانگیر مقدمة ظفرنامه (تألیف 822 ق) در ارتباط با محل دفن ارغون خان و نیز در ظفرنامه (تألیف 831-828 ق)، در ارتباط با شرح وقایع سال 805 ق (دورة یورش های امیرتیمور و حادثة درگذشت امیرزاده محمدسلطان) ذکر شده است. از آن زمان، «قیدار» در منابع مکتوب و نیز در باور مردم، با «قیدار بن اسماعیل بن ابراهیم نبی» یکی دانسته شده است. این مقاله نشان می دهد که «قیدار» در اصل یک جای نام بوده، و این جای نام، ریشه در لفظ مغولی خانقاه/ صومعه (keyid) داشته است؛ خانقاهی که سال ها پس از درگذشت و خاکسپاری ارغون خان در کوه سجاس (کوه قیدار فعلی)، توسط اولجتای خاتون، دختر او، در حوالی مدفن پدر بنا شده بود. این تحقیق از منابع تاریخی و جغرافیایی بهره می گیرد و با تحلیل ریشه شناختی جای نام «قیدار»، رهیافتی زبان شناسانه را برمی گزیند.

مطالب مرتبط