محراب واژهنامهی معماریِ اسلامی: محراب meḥrāb♦ عربی: مِحْراب، حَنِیّـة♦ انگلیسی: prayer niche, almihrab, almehrab, mihrab niche. دایرةالمعارفِ مصاحب، «محراب»: فرورفتگی خاص داخل دیوار طرف قبلۀ مساجد.|| فرورفتگی خاص داخل دیوار طرف قبلۀ مساجد که امام برای نمازگزاران در آن یا مقابل آن میایستد و نمازگزاران پشت سر وی قرار میگیرند. در صدر اسلام فقط علامتی بر این دیوار میگذاشتند که نمایندۀ قبله باشد، ولی با پیشرفت اسلام و تأثیر تمدنهای ایرانی و رومی تفننهایی در ساختن مسجد و متعلقات آن و از جمله محراب پیدا شد. محراب گچبُری دورۀ سلجوقی مسجد جامع اصفهان و نیز محرابهای کاشی معرق مساجد دورۀ صفویه از شاهکارهای هنری به شمار میروند. بعضی از محرابهای واقع در ابنیۀ عادی، که اهمیت مخصوص به خود دارد، در این مقاله معرفی میشود. محراب امامزاده ابوالفضل و یحیی، در شهرستان محلات، به ارتفاع کم مزیّن به خطوط قرآنی شیوا، دارای تاریخ «۷» که مبدا آن سال مغولی بوده و مطابق ۷۰۹ق است. محراب مسجد کوچه میر، در نطنز، در مسجد کوچک بیاهمیتی به نام مسجد میرْ نمونۀ ظریفی است از گچبُری که محققان آن را منسوب به آخر عهد سلجوقی (احتمالاً قرن ۶ق) میدانند. محراب مسجد محلۀ ده در قمصر کاشان، در مسجد محقر خشتی، گچبُری زیبای عهد مغول احتمالاً از قرن ۷ق دارد. محراب مقبرۀ پیرحمزۀ سبزپوش در ابرقو، در بنایی کوچک، گچبُری زیبا از قرن ۶ق عمل محمد بن ابیالفرج عراقی دارد. فرهنگِ بزرگِ سخن ، «محراب»: جایی از مسجد معمولاً، با معماری خاص، در سمت قبله که امام جماعت هنگام نماز خواندن در آنجا میایستد♦ بخشی از یک عبادتگاه که هنگام عبادت در آنجا میایستند♦ (مجاز) عبادتگاه♦ (مجاز) قبله. فرهنگِ معین ، «محراب»: پیشگاه مجلس، صدر اتاق♦ مقصوره♦ شاهنشین♦ جایی در مسجد که امام نماز در آنجا گزارد♦ قبله. لغتنامهی دهخدا، «محراب»: برواره♦ بالاخانه و حجرۀ بالای حجره♦ غرفه♦ خانه♦ صدر مجلس♦ پیشگاه♦ مقابل پایگاه♦ پیشگاه خانه♦ صدر اتاق♦ جای نشستن پادشاهان که از مردمان دور و ممتاز باشند♦ مقصوره♦ شاهنشین♦ شریفترین جای نشیمن♦ شریفترین جای ملوک♦ استادنگاه امام در مسجد♦ جای امام در مسجد♦ جای امام در مزکت♦ شریفترین جای در مسجد♦ طاق درون مسجد که به طرف قبله باشد، چون طاق مذکور آلت حرب شیطان است، لهذا محراب نام کردند♦ قبله♦ جایگاه امام در مسجد♦ آتشدان♦ مذبح♦ کاخ.|| این لفظ بر محل مقدس و هیکل دلالت مینمود که خدای تعالی مشیت خود را در آنجا برای بنی اسرائیل ظاهر میفرمود و گاهی از اوقات محراب قصد از تمام هیکل میباشد. واژه های واسته: قندیل مهر مهراب مهرابه مکوراب تارنماهای وابسته: ایرانشهر پدیا پارسی ویکی ریشه عبری و ایرانی نامهای مسجد و محراب محراب های زرین فام موزه باستان شناسی و هنر دوران اسلامی نگارستان ویکی فقه کتاب های وابسته: از محراب تا معراج / سیر و تحول محراب در معماری اسلامی از آغاز تا حمله مغول محراب های سفالین ایرانی / کیانوش معتقدی محراب مسجد جامع نیریز محراب مساجد تهران / حسین عرفانی اخبار وابسته: گذر ۳ دوره تاریخی در ۳ محراب مسجد جامع ساوه محراب ها مهمترین بخش از جلوه های هنری معماری اسلامی هستند محراب میرعماد محراب مسجد جامع ساوه گزیده ی کتاب: فرهنگ مهرازی / علی محمد رنجبر کرمانی / ندا رفیع زاده / بیژن سرشکی تورفتگی میان دیوار رو به قبله در شبستان یا ایوان مسجدها جایگاه شستشو در پیش درآیگاه نیانشگاه مهرپرستان تا پس از پاک کردن تن به آنجا در آیند. گزیده ی کتاب: بغ مهر / احمد حامی نیایشگاه مهریان، مهرابه نام داشت. واژه مهرابه از دو پاره ساخته شده است، مهر + آبه. آبه یا آوه یا آوج به غار وجای گود میگویند مانند : گرمابه (گرم+ آبه) = جای گود گرم، سردابه (سرد+ آبه) = جای گودسرد، گورابه = چارطاقی یی که روی گور ساخته میشد، پس آبه از واژه آب نیست. در واژه های سودآبه و رود آبه، پاره دویم آنها آبه نیست بلکه تابه است. درست رودابه، روتابه است = روی تابنده = روی گرم کننده و سودابه درستش، سوتابه است = سوی تابنده = روشنیای گرمکننده. به کوره آجرپزی و مانند آن هم آبه میگفتند. مهریان میپنداشتند که، مهر در غار زاییده شده است، از این رو هر جا غار مییافتند، بغ مهر را در غار نیایش میکردند و آنجا را مهرابه میگفتند. در جاهایی که غار نبوده، زمین را میکندند و در زیر زمین ایزد مهر را نیایش میکردند. در جاهایی که زمین آبدار بود، مهرابه را روی زمین میساختند. در بلندیها به ویژه جایی که آب روان داشت، مهرابه را کنار آب روان میساختند. ساختمان مهرابه ها، سه دالان چسبیده بهم داشت، دالان میانی گشادتر و دالانهای پهلویی تنگ تر با سقف کوتاه تر. میان دالانها ستون ساخته میشد. روی ستونها و روی دالانها را باطاق قوسی میپوشاندند. روی بام، پشت طاقهای قوسی را پر میکردند که آب برف و باران روان گردد. زیر سقف، گاهی شکل ستاره گان کشیده میشد. روشنی از روزنههای کوچک از سقف و یا از پنجره های باریك دیوارها و یا از هر دو، به درون مهرابه میرسید، جوری که درون مهرابه مانند غار، زیاد روشن نبود. در مهرابه کوتاه و باریک بود و بیشتر در سوی خاور ساخته میشد. مهراب، بالای مهرابه ساخته میشد و در مهراب مجسمه مهر گذاشته میشد یا شمایل مهر کشیده میشد، که بیشتر مهر با دو مهربانش بود. جای مجسمه یا شمایل مهر و مهربانانش بلندتر از کف مهرابه بود. در مهرابه Dura Europos (در کنار تکه میانی رودخانه فرات در سوریه، که در سال ۱۹۳۴ پیدا شد)، مجسمه مهر هفت پله بالاتر از کف مهرابه گذاشته شده بود. مجسمه مهر و مهربانانش را روی پایه های سنگی هم میگذاشتند و یا روی ستونهای چهار بر سنگی میکندند. مهرابه ها را بزرگ نمیساختند، یکی برای آنکه همانند غار باشند، دیگر آنکه مهربان که برای نیایش بغ مهر به مهرابه میرفتند زود با هم اخت بگیرند، به همدیگر دلبستگی پیدا کنند و یار و برادر یکدیگر شوند. از این رو مهرابه ها گنجایش بیش از یکصد تن را نداشتند. در هر جا که شمار مهریان زیاد میشد و در یک مهرابه جا نمیگرفتند، مهرابه دیگر میساختند. … در بسیاری از سنگ کندهها و نقشهای مهرابهها… یک مهربان در سوی راست مهر ایستاده و مشعل فروزانش را به سوی آسمان گرفته که نشاندهندهی برآمدن آفتاب است و مهربان دیگری در سوی چپ ایستاده… که نشاندهندهی فرو رفتن آفتاب است… و مهر در میانه این دو نشانه نیمروز است… گزیده ی کتاب: از چیزهای دیگر / عبدالحسین زرین کوب توجه به پاکیزگی بیش از همه جا در معماری ایران به چشم میخورد، چنانکه بیشتر پرستشگاهها یا برلب چشمه آب برپا شده یا در پیش آن جایی برای شستشو ساختهاند تا ستایشگران پیش از در آمدن به آتشکده یا مهرابه دست و روی و دیگر اندامها را بشویند و جامهای سفید و پاکیزه در بر کنند و پیش دهان پنام ببندند. گزیده ی کتاب: تحلیل معماری مساجد ایرانی / رضا شاطریان هنگامی که مسلمانان سوریه را در سال 636 قمری فتح کردند بسیاری از کلیساهای باسیلیک که به صورت متروکه رها شده بودند را به عنوان مسجد به کار گرفتند و تغییر کاربری دادند. کلیساها ساختمانهایی طویل و سه قوسی با سقف مرتفع و محرابی در انتهای شرقی آن بودند. مسلمانان محراب را بر دیوار جنوبی قرار دادند و ورودیهای جدیدی در دیوار شمالی تعبیه کردند تا نماز جماعت در عرض راهروهای کلیسا برپا گردد. گزیده ی کتاب: سیر تحول معماری ایران / غلامرضا نعیما محراب مسجد ورامین / زرین تاج شیبانی در این باره گفته است که احداث بنا در حدود بیست سال به طول انجامیده و بنا به این شروع احداث آن در زمان سلطان محمد خدابنده بوده است. مسجد در دوره ایلخانیان بنا و در زمان شاهرخ تیموری مرمت شده است. دونالد ویلبر نوشته که احتمالاً محراب گنبدخانه همزمان این مرمت ساخته شده است. به نظر زرین تاج شیبانی، این محراب جزء بنای اصلی مسجد است و در دوره تیموریان، تغییر اساسی در بنا صورت نگرفته است. به نظر او، این مسجد به علل سیاسی و اجتماعی چندی پس از احداث بیاستفاده و متروک مانده و در طی زمان، تحول مهمی در معماری آن پدید نیامده و آنچه امروز دیده میشود شکل اصلی مسجد است که اثر گذر زمان و فرسودگی در آن مشهود است. سردر این مسجد نیز، برخلاف اغلب بناها، از حجم کلی ساختمان بیرون زده است و به صورت حجمی برجسته خود نمایی میکند. بعلاوه، نقوش سفال لعاب دار، به دو رنگ فیروزهای و لاجوردی، در ترکیب با سفال بیلعاب و کتیبههای با ارزش زیبایی و شکوه این سردر را دو چندان کرده است، و با آن که سردر، در گذر زمان آسیب فراوان دیده، هنوز آثار عظمت گذشته در آن مشهود است. در تزئینات ایوان جنوبی و گنبدخانه مسجد نیز، ترکیبی از سفال لعابدار و بیلعاب دیده میشود. همچنین بدنههای داخلی گنبدخانه و محراب تزئینات گچبری فراوانی دارد. از باقیماندههای تزئینات دیگر فضاهای مسجد میتوان نتیجه گرفت که تزئینات رنگین بر محور اصلی بنا متمرکز یافته و این خود تأکید دو چندان بر اهمیت این محور است. گزیده ی کتاب: سیر تحول معماری ایران / غلامرضا نعیما محراب مسجد ارومیه / از نظر گچبری و خطوط در اعداد زیباترین آثار هنری دوران ایلخانی است. در قسمت پایین دو ستون گچبری دارد در وسط کتیبهای به خط رقاع و تاریخ سال 676 هجری.ق است. محراب گنبدخانه را نیز عبدالمومن بن شرفشاه نقاش تبریزی، ساخته است. اصل کتیبه به صورت (عمل عبدالمومن بن شرفشاه النقاش التبریزی، فی شر ربیع الاول سنه سته و سبعین و ستمائه) گذشته از این کتیبه، کتیبه دیگری در روی بدنهی داخلی دیوار و گنبد ساخته شده که ساختمان مسجد و تعمیرات بعدی آن میباشد. گزیده ی کتاب: آثار ایران / آندره گدار / یدا گدار / ماکسیم سیرو و دیگران / ابوالحسن سروقد مقدم محراب الجایتو بههنگام بنا بر سطحی از دیوار که مزین به نقوش سبک مغولی بوده جای گرفتهاست، نقوشی که در تغییرات بعدی تقریبا به طور کامل از میان رفتهاند. این تغییرات جز ساختمان شبستان نمیتواند چیز دیگری باشد. از طرف دیگر در تزئینات شبستان که مورخ سال 851 ه (1447 م) هستند بهوضوح موخر از بنای شبستان محراب میباشند. به علاوهی نحوهی معماری شبستان مشابه مدرسهای است که توسط قطبالدینشاهمحمودآلمظفر که در سالهای 759 تا 776 هجری (1357-1374 م) بر اصفهان حکومت میکرد، ساختهشدهاست و از آنجا که این قطبالدین، درمسجد جمعه اصفهان آثار چشمگیری از خود باقیگذاشته و تنها فرمانروای آلمظفر بودهاست که نامش در مسجد دیدهمیشود به گمان من از آنچه گفتهشد چنین برمیآید که این قطبالدینشاهمحمود بوده که شبستان محراب الجایتورا همزمان با مدرسه و محوطه پنج ضلعی شمالی بنا کردهاست. بنابه مراتب، به نظر میرسد، که بتوان تاریخ بنای قسمتی از مسجد را که محراب در آن واقع شدهاست به سال 710 هجری و شبستان محراب و در را مربوط به سال 851 دانست. چون بین سال 515 هجری (2-1121 م) و پایان عصر سلجوقی مسجد نظامالملک به مسجدی با چهار ایوان تغییر شکل یافت، فضای مسجد مذکور به محوطهای پنج ضلعی تبدیل شد که بر نمای آن و به عنوان پایههای کناری –پایههایی شبیه آنکه به دست آمده – وجود داشته است. در سال 710 هجری (1-1310 م) سلطان مغول الجایتوخدابنده در این محوطه پنج ضلعی، یک محراب و بر جبههی جنوبی و غربی صحن چند حجره بین طبقات به همراه پایههای مکعب مستطیل برای تحمل آنها بنا کرد. کمی بعد در دروان حکومت شاه محمود آلمظفر در جلو محراب الجاتیو شبستانی جهت انجام مراسم نماز بنا گردید. در سال 851 ه (1447 م) هنگامی که سلطان محمد فرزند بایسنقر، شبستان زمستانی را بنا کرد دری را که مدخل مسجد به شبستان محراب بود، تغییر مکان داد. در واقع میتوان متوجهشد که درِ شبستان زمستانی نمیتواند روبهروی درِ شبستان محراب قرارگیرد و اگر بخواهند مستقیما از خارج به شبستان زمستانی وارد شوند، میبایستی که درِ شبستان محراب را از دهانهی دوم به دهانهی سوم تغییر مکان دهند. گزیده ی کتاب: تاریخ قومس / عبدالرفیع حقیقت بنایی که در بسطام بیش از همه بناها جلب توجه میکند مسجد بایزید است به طوری که از وضع مسجد مذکور مشاهده میشود این مسجد شامل دو قسمت یکی مختص نیایش مردان و دیگری مختص نماز و عبادت زنان بوده است، قسمت اول صحنهای است وسیع و درب ورودی آن سه لنگه میباشد که دو لنگه آن به هم چسبیده و درب سوم مجزا است، بر روی سه لنگه در مذکور منبت کاری بسیار هنرمندانه و ظریفی به چشم میخورد، بالا سر این در با آجرهای مخصوص مطالبی به خط کوفی نوشته شده است که در آن جمله (لااله الاالله محمد رسول الله) خوانده میشود. محراب مسجد بایزید نیز دارای امتیازاتی میباشد. این محراب سه حاشیه گچبری شده دارد و مطالبی به شرح زیر بر آن نوشته شده است: انما یعمر مساجدالله من آمن بالله و بالیوم الاخر و اقام الصلوة و آتی الزکوة ولم یخش الاالله فعسی اولئک ان یکون من المهتیدن اجعلتم سقایة الحاج و عمارة المسجد الحرام کم آمن بالله والیوم الاخروجاهد و افی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجة عندالله و اولئک هم الفائزون. سئل عن سلطان العارفین قدس الله نفسه بم نلت بمانلت قال بادخال السرور فی القلب المؤمن عمل محمد حسین بن ابیطالب المهندس بناء الدامغانی غفرالله و الوالدیه و المؤمنین و المؤمنات. لاتاخذه سنة ولانوم له ما فی السموات والارض من ذالذی یشفع عنده الا باذنه یعلم ما بین ایدیهم و ما خلفهم ولایحیطون. محراب بسطام گزیدهی کتاب: تاریخ ایران کمبریج / دوره تیموریان / پیتر جکسن / یعقوب آژند / معماری دوره تیموری / رالف پیندر ویلسون تزئین محراب مسجد جامع یزد در سال 1375م. وسیله حاجی بهاءالدین محمد حسین اجرا شده و کاشیکاری آن بهتر از کاشیکاری مدخل مسجد کرمان حفظ شده است. ترکیببندی جداره در میان قاببندیهای بیرونی کتیبهها از زیباترین آنها است و نوار باریکه داخلی از پیچکهای گیاهی به نوار قطاع همراه با رشتهای از شکلهای آویزان نیمبرگ نخل و دو ستونک محافظ قوس حالت پخ گونه داده است. اجرای پشت بغل از اهمیت خاصی برخوردار است یعنی پنجره گرد هندسی در هریک از زوایای گوشهها و دایرهای که قبه را تا رأس قوس بالا برده است. این پرتوافشانی گیاهی طبیعی که زمینه پشت بغل را تزئین داده از ویژگیهای سبک تذهیبکاری نسخههای خطی است که در دهه اول قرن نهم/ پانزدهم در شیراز اجرا شده است. درون محراب مرکب از پنج نمای عمودی است که طاقبندی مقرنس نیمکرهای بدان مسلط است. قاببندیهای کاشی موزاییک با نیم نخلهای تنظیم شده در طرح «درخت زندگی» و یا با نقشهای ستارهای- که از یک گل سرخ مرکزی پرتو افشان میشود- تزئین یافته است. در دوتا از نماها قاببندیهایی موجود است که زمینه آنها با کاشی معرق اجرا شده است یعنی کاشیهای بیلعاب چند ضلعی همراه با طرحهای برجسته دلچسب و ظریف- که با نوارهای به هم بافتهای از کاشی فیروزهای معرق شده- به همراهی تکنیک و فنی که در آرامگاه سلطانیه به کار رفته است. متأسفانه از نیمه دوم قرن چهاردهم ایران آثار معماری اندکی باقیمانده است. آثار برجسته باقیمانده از آنِ سلسله آلمظفر است و سبکی را ایجاد کرده که از حیث قالب ساختاری و نیز تزئین شایان توجه است. معماران شیرازی و اصفهانی در گسترش و توسعه معماری تیموری در ماوراءالنهر و خراسان سهم عمده و اساسی داشتند؛ و مهاجرت و کوچ همین معماران به دربار تیمور تا حدود زیادی باعث کمبود و کاهش بناها در ایران اواخر این قرن گردید. پایان نامه های وابسته: بررسی قابلیت های گرافیکی نقوش محراب های دوره سلجوقی و ایلخانی سارا داوده در این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و جمعآوری اطلاعات آن به شیوهی کتابخانهای است، نقوش محرابهای دو دورهی سلجوقی و ایلخانی مورد مطالعه و بررسی بصری قرار گرفته و به طور کلی هدف از این پژوهش، شناخت وطبقهبندینقوش محرابهای دورهی سلجوقی و ایلخانی و مقایسهی آنها با یکدیگر است. برای رسیدن به این هدف، ابتدا به مطالعهی ساختاری، زیباییشناسی و خصوصیات ویژه و کلی محرابهای این دوران پرداخته شده است. پس از آن سعی بر جمعآوری تصاویری از محرابهای این دو دوره از تاریخ ایران شده که در این پژوهش حدود 50 محراب از هر دوره به دست آمده-است؛ اما با توجه به این نکته که در هر دوره، محرابهایی بدون نقوش تزیینی وجود دارد و هم-چنین به دلیل اینکه برخی از محرابها از بین رفتهاند و یا دسترسی به اطلاعات کافی دربارهی آنها غیرممکن بوده، از هر دوره نقوش 31 محراب با استفاده از روش شبه کمی مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به شکل و فرم کلی این نقوش که تداعی کنندهی آرامش و معنویت در بینندهاند و همچنین ذکر این نکته که، نقوش محرابها برگرفته از فرهنگ و اعتقادات اسلامی و ایرانی بوده-اند، کاربرد آنها در طرحهای گرافیک آینده میتواند کمک شایان توجهی به حفظ وگسترش هنر و تمدن ایرانی در ممالک مختلف داشته باشد. در پژوهش حاضر، با مطالعهی نقوش محرابهای این دو دوره و تجزیه و تحلیل این نقوش، نتایجی در رابطه با ویژگیهای بصری آنها بهدست آمده است. این نتایج نشان میدهد که در اکثر نقوش محرابهای هر دو دوره عناصر بصری اصلی و غالبی چون خط منحنی، استفاده از تقارن انعکاسی، تقارن نسبت به محور عمود و ایجاد حرکت با استفاده از تکرار نقوش وجود دارد و هم-چنین اکثر نقوش، به شکل اسلیمی و در غالب مستطیل اجرا شدهاند. علاوه بر این، با توجه به نزدیک بودن دورههای سلجوقی و ایلخانی به یکدیگر و مقایسه نقوش محرابهای این دو دوره، این نتیجه نیز به دست آمده که نقوش محرابهای دورهی سلجوقی برگرفته از نقوش محرابهای دوره-ی ایلخانی بوده است. تزیینات محراب در عصر ایلخانی محبوبه سلمانی قزوینی سیر تحو.ل محراب در معماری اسلامی ایران از آغاز تا حمله مغول علی سجادی درزمان پیامبر به موضعی در مسجد که آن حضرت درآنجا اقامه نماز میکرد، محراب اطلاق میشده است . درزمان عثمان این مکان به صورت طاقنمایی با طاق هلالی تبدیل گردید و محرابهای بعدی نیز به همین شکل ساخته شدند. دراین پژوهش به این نتیجه رسیدیم که محراب از لحاظ شکلی و همچنین مصالح و هنرهای کاربردی دارای یک سیر تحولی بوده که دراین سیر تحولی گاهی تحت تاثیر معماری قرار داشته و گاهی هم زمان با سیر تحول معماری تحول پیدا کرده و گاهی از بعضی جهات مانند تزئینات بر معماری تاثیر گذاشته است . -1 سیر تحول شکلی محراب : محرابهای ایران تا اوایل قرن سوم به شکل طاقنمائی با طاق هلالی مازهدار ساختهشدهاند. درقرن سوم طاقنمای محرابها با طاق تیزهدار ساخته شد و هم زمان باآن دونیم ستون سرستون دار در دو طرف طاقنما قرار داده شد، در قرن چهارم هجری به دو طاقنمای تیزهدار بر روی هم با چهار نیم ستون سر ستون دار تبدیل گردید و حاشیهای منقش به نقوش اسلیمی و هندسی پیرامون محراب ساختهشد. این شکل مورد قبول محراب سازان دورههای بعدی واقع شد و به صورت شکل رسمی برای محرابسازی درآمد. تغییرات بعدی که در این شکل واقع گردید اضافه شدن یک حاشیه دیگر به دور آن و یک پیشانی بر بالای محراب بود. -2 سیر تحول از نظر مصالح مورد استفاده : محرابهای ایران تاحمله مغول به طور کلی از پنج نوع مصالح ساختهشدهاند گچ، چوب ، آجر، سنگ ، کاشی، که روند ساخت آنها بدین ترتیب بودهاست :محرابهای گچی از آغاز تاحمله مغول و بعد از آن ; از محرابهای چوبی فقط یک نمونه باقی مانده است . محرابهای آجری از اواخر قرن پنجم تا اواسط قرن ششم ; محرابهای سنگی از اوایل قرن ششم تاآخر دوره مورد بحث و بعد از آن محرابهای کاشی زرین فام که از 612 ه-ق ساخت آنها شروع شد و در دوره بعد روند ساخت آنها ادامه داشته است . همانطوری که اشاره شد، محراب و معماری تاثیر و تاثر متقابل بر یکدیگر داشتهاند. مثلا از لحاظ شکلی هنگامی که طاقها در معماری، مازهدار ساخته شدهاند، طاقنمای محرابها نیز تیزهدار ساخته شدهاند و هنگامی که این طاقها در معماری به تیزهدار تحول پیدا کردهاند محرابها نیز با طاقنمای تیزه دار ساخته شدهاند. این امر در مورد مصالح نیز صادق است . مثلا هنگاهی که آجر کاری به اوج شکوفائی خود رسید محرابها را نیز با این عنصر ساختند، و یاهنگامی که کاشی نگین به عنوان یک عامل برای تزئین ابنیه بکار رفت هم زمان باآن محرابهای آجری را با نگینهای کاشی تزئین نمودند. نظر بهاهمیت وجودی محراب در مساجد غالب اوقات ذوق و سلیقه طراحان محراب تعیین کننده تزئینات کلی بنای مساجد بوده است . محراب در قرآن و روایات و فرهنگ اسلامی صدیقه مینا محرابی محراب امامزاده کرار در موزه دوران اسلامی مقاله های وابسته: بررسی تزیینات محراب های مسجد جامع ساوه سعید خودداری نایینی / مهدی پاک نژاد شواهد تاریخی نشان دهندهی ارتباط تجاری، اقتصادی و سیاسی بین دو کشور ایران و چین، از زمانهای بسیار دور است که این روابط با حاکمیت مغولان بر ایران تحکیم یافت. در دورهی ایلخانان، بافت انواع پارچههای نفیس که قبل از حملهی مغول در ایران رواج داشت، ادامه یافت. عناصر طراحی چینی، مانند اژدها، سیمرغ و انواع گلها، جهت تزیین هنرهای این دوران، کاربرد فراوان داشت. با توسعهی تجارت بین ایران و چین، انواع کالاهای چینی مانند منسوجات ابریشمی و سفالینههای لعابدار، از چین وارد ایران میشد و هنرمندان ایرانی از نقوش آنها، در بافت پارچه استفاده میکردند. همچنین استفاده از نقوش چینی، در سفالینهها و کاشیهای تخت سلیمان، قابل توجه است. تعدادی از کاشیهای به دست آمده از تخت سلیمان، دارای آرایههای تزیینی چینی هستند. کاربرد برخی از نقش مایههای تزیینی چینی در نقاشیهای ایرانی این دوره نیز تحت تاثیر هنر چین بوده است. سؤالاتی که در این مقاله پاسخ داده می شود: -1آرایههای تزیینی منسوجات چین چگونه و با چه شرایطی بر هنر ایران تاثیر گذاشته است؟-2عناصر تزیینی هنر چین کدامند و بر چه آثاری از هنر ایران جلوهگری نموده است؟اهدافی که در این مقاله مد نظر است: -1شناسایی نوع تاثیرپذیری هنر ایرانی از آثار و عناصر تزیینی منسوجات چینی. -2شناخت نقوش تزیینی منسوجات چین و بررسی آثار تاثیرپذیرفتهی هنر ایرانی. بررسی و تحلیل الگوهای اسلیمی و نقوش گیاهی محراب الجایتو مسجد جامع اصفهان لاچین پهلوان علمداری / فرح حبیب / حمید ماجدی / حسن ستاری ساربانقلی پژوهشي بر کاربرد يک فرم تزييني در کتيبه نگاري محراب هاي گچ بري قرن ششم تا قرن هشتم هجري در ايران احمد صالحی کاخکی / بهاره تقوی نژاد کتيبه ها، يکي از بارزترين تزيينات به کار برده شده در محراب ها به شمار مي روند که همواره حضوري مستمر داشته و غالبا دربردارنده، آيات قرآني، احاديث، مضامين مذهبي و هم چنين تاريخ و رقم سازندگان اين آثار، هستند. محراب هاي گچ بري دوره سلجوقي و ايلخاني نيز، از اين قاعده مستثني نيستند و نحوه کتيبه نگاري در اين محراب ها، داراي ويژگي هاي بصري متعددي است که از جمله آن ها مي توان به، کاربرد يک حرف/کلمه يا فرم تزييني، در زواياي 45 درجه کتيبه هاي موجود در حاشيه دورتادور محراب ها، اشاره نمود. لذا اين پژوهش، با هدف معرفي انواع اين حروف/ کلمات يا فرم هاي تزييني در کتيبه هاي محراب هاي گچ بري قرون ششم تا هشتم هجري و مقايسه آن ها با يکديگر، شکل گرفته است. در راستاي دستيابي به اين هدف، پرسش اصلي اين پژوهش چنين است: انواع اين فرم تزييني در کتيبه نگاري محراب هاي گچ بري دوره سلجوقي و ايلخاني کدام است و چه شباهت ها و تفاوت هايي در تنوع اين فرم تزييني و نحوه کاربرد آن، وجود دارد؟ روش يافته اندوزي بر اساس پژوهشي ميداني (عکاسي-طرح خطي تصاوير) و با استناد به منابع مکتوب انجام شده که به روش تاريخي- تطبيقي، به تحليل داده هاي بدست آمده از نمونه هاي مطالعاتي مي پردازد. نتايج حاصله، که از بررسي 22 محراب گچ بري تاريخ دار يا منسوب به دوره سلجوقي و ايلخاني (داراي حرف/ کلمه يا فرم تزييني) به دست آمده، حاکي از آن است که، در هر دو دوره، استفاده از کلمه شبه «لا» يا فرم تزييني در زواياي 45 درجه کتيبه حاشيه محراب ها رواج دارد که بخش تزييني غالبا گره خورده و به شکل «مثلث»، «مربع/ مستطيل» يا«دايره»، است. اين فرم، هم به صورت مستقل و گاه در ارتباط با کادر حاشيه، تعبيه شده و معمولا به لحاظ تزيينات و ساخت و ساز خود، با حروف کتيبه قرابت دارد. هم چنين بر اساس نمونه هاي مطالعاتي به نظر مي رسد که کميت استفاده از اين فرم تزييني و تنوع آن، در محراب هاي دوره ايلخاني نسبت به دوره سلجوقي بيشتر است. تاریخ گذاری محراب های مسجد کوچه میر نطنز احمد صالحی کاخکی / زهرا راشدنیا محراب های گچ بری چه از نظر فن و چه از حیث ترکیب بندی، نقش و کتیبه ها، ازجمله آثار ارزشمند معماری ایران است که در یک بازه زمانی طولانی تولید می شده اند و گنجینه درخور توجهی از طرح ها و نقوش به ارث رسیده از دوران قبل یا ابداع شده دوره خویش هستند. اوج این آثار، محدوده دوران سلجوقی تا آغاز تیموری است که به دلیل تداوم سنت ها یا بطئی بودن روند تحول، تاریخ گذاری دقیق آن ها، کاری دشوار بوده است. ازجمله آن ها، دو محراب مسجد تاریخی کوچه میر در نطنز است. ازآنجایی که کتیبه های تاریخ ساخت این دو محراب، مخدوش شده و مشخص نیست، نظریات مختلف و متعددی در باره تاریخ احتمالی ساخت محراب ها مطرح شده است که جای تأمل دارند. این پژوهش در پی آن است که ضمن معرفی و بازشناسی این مسجد و محراب های آن، از طریق مطالعه تطبیقی و بررسی برخی جزئیات، تاریخ قابل قبول تری را برای این محراب ها ارائه دهد. به دلیل وجود امضای کرمانی، «عمل حیدر کرمانی» در محراب طبقه اول، مبنای مطالعه تطبیقی را محراب های گچ بری ای قرار دادیم که دارای امضایِ کرمانی هستند. پس از آنالیز ساختار، نقوش و کتیبه های محراب ها با محراب های تاریخ دار و بدون تاریخی که دارای امضای کرمانی هستند و همچنین با درنظرگرفتن امضای هنرمندی کرمانی بر روی برخی از آثار چوبیِ متعلق به نیمه دوم قرن هشتم هجری در روستاهای نطنز، این محراب ها را به اواسط قرن هشتم هجری منسوب کردیم. روش یافته اندوزی، مطالعات کتابخانه ای و میدانی بوده و رویکرد پژوهش، تاریخی تطبیقی است. تحلیل ویژگی های مضمونی، بصری و ساختاری در محراب های زرین فام دوره ایلخانی محمد زهدی / فرزانه فرخ فر در سراسر تاریخچه سفالگری و از میان تمام شیوه های تزئین سفال، لعاب زرین فام به سبب درخشش و انعکاس طلاگونه اش همواره مورد توجه و تحسین همگان بوده است. کاشی های طلایی یا کاشی های زرین فام با آغاز قرن 7ق به تزیین محراب ها راه پیدا کردند. این شاهکارهای به جای مانده از اعصار خوارزمشاهی، مغول، ایلخانی و حتی تیموری، نشان دهنده اوج به کارگیری تکنیک های تزئینی برای ساخت محراب ها هستند؛ لیکن از میان نمونه های برجای مانده در دوره های تاریخی مختلف، محراب های زرین فام دوره ایلخانی از کثرت و تنوع بیشتری برخوردارند. از همین رو، این پژوهش می کوشد با رویکردی زیباشناسانه، به مطالعه اجزای کالبدی و کاربرد عناصر بصری در محراب های زرین فام دوره ایلخانی بپردازد. پرسش مقاله حاضر این است که در اجزای کالبدی محراب های زرین فام دوره ایلخانی چه ویژگی هایی وجود دارد؟ برای دستیابی به پاسخ، در گام نخست تلاش شده تمامی محراب های زرین فام موجود از دوره ایلخانی شناسایی شود. سپس به منظور کشف کیفیت اجزای کالبدی آثار، ویژگی های مضمونی، بصری و ساختاری محراب های زرین فام این دوره تاریخی تحلیل و بررسی می شود. نتایج کلی تحقیق بر این نکته تاکید دارند که محراب های زرین فام دوره ایلخانی از کیفیتی مطلوب در اجزای کالبدی آثار برخوردارند، لیکن این کیفیت در ادوار پایانی دوره ایلخانی دچار افت شدیدی شده و بسیاری از ویژگی های مثبت و درخشان این آثار رنگ باخته است. تحولات مفهومی «محراب»، با تأکید بر منابع قرن سوم وچهارم هجری فریبا پات / نفیسه صبایی واژه «محراب» پیش از اسلام وجود داشت. محراب پس از فتوحات اسلامی، یکی از مؤلفه های اصلی مساجد اسلامی شد. تغییر در ساختار و کارکرد محراب در این دو دوره به شیوه های گوناگون قابل بررسی است. بررسی تحولات مفهومی یکی از روش های مطالعات تاریخی است. این نوشتار بر آن است تا از طریق استخراج داده های منابع اسلامی اعم از کتاب های لغت، تفسیر، منابع تاریخی و جغرافیایی قرن سوم و چهارم که این واژه بارها در آنها به کار رفته، بخشی از تحولات مفهومی آن را که منعکس کننده تحولات کارکردی و ساختاری محراب درگذر زمان است، بررسی کند. در این پژوهش از روش مطالعه زمان گذر (معناشناسی تاریخی) استفاده شده است. این روش تحولات معنایی را در چهار نوع تخصیص، توسیع، تنزل و ترفیع مطالعه می کند. کاربرد این روش در بررسی تحولات معنایی واژه محراب در متون نشان می دهد که این واژه از دلالت بر کل به دلالت بر جزء؛ از معنای عام به خاص (تخصیص معنایی) و همچنین از معنای غیردینی به معنای صرفاَ دینی (ترفیع معنایی) تغییر یافته است. حفاظت و مرمت محراب چوبی مسجد جامع ابيانه زینب زنگنه اینالو صورت ومحتوای تزیینات محراب در قرون۸ و ۹ هجری قمری در استان یزد آزاده حیدری محراب بری در نگاره های تیموری رضا نوری شادمهانی نگاره های ایران منابعی هستند که ساختار و آرایه های بناهای ایران را به خوبی بازتاب می دهند. بنابراین در مقام منابع مکمل در مطالعه معماری ایران باید به آن ها رجوع و کمبودهای اطلاعاتی را جبران کرد. با چنین نگرشی، در این مقاله، آرایه (آذین) گچی که در نگاره های بهزاد و میرک ، نگارگران مکتب نقاشی هرات، بازتاب یافته، بررسی و تحلیل شده است. مقاله حاضر نشان می دهد که نه در نگاره های تیموری و نه در بناهای باقی مانده از این عصر، تنگ بری وجود نداشته، بلکه آرایه ای که در نگاره ها ترسیم و در بناهای تیموری ایجاد شده، «محراب بری» است. اگر نمای تنگ بری ها شبیه تنگ و صراحی است، شکل نمای طاقچه های محراب بری شبیه محراب است. بنابراین با در نظر گرفتن شکل محراب، این آرایه گچی را محراب بری نامیده اند. بر پایه تحلیل نگاره ها و خوانش متون تاریخی می توان گفت محراب بری آذینی برای آراستن عمارات مجلل همچون کاخ ها، کوشک ها، آرامگاه ها و نیز مکانی برای به نمایش گذاردن اشیاء نفیس در برابر دیدگان مشتاق در عصر تیموری بوده است. برخی عمارات سلطنتی را که دارای آرایه گچی محراب بری بوده اند، می توان چینی خانه نامید. محراب و نقوش به کار رفته در آن (دوره سلجوقي و ايلخاني) لاله مهدی نژاد مقدم / مصطفی گودرزی شاخصه اصلي معماري در دوره سلجوقي هنر آجرکاري و در دوره ايلخاني هنر گچ بري است. از آنجاييکه به دليل احترام ديني تحول در تزئينات محراب به نسبت ساير سطوح ديرتر صورت گرفته است، محراب هاي دو دوره سلجوقي و ايلخاني وجه تمايز کمتري دارند. هنرمندان، محراب را مانند ديگر اجزاي بنا عرصه هنرنمايي خود قرار داده اند و آثار موجود کهن در ايران نشان مي دهد که هنرمندان ما از قرن سوم هجري به تزئين محراب توجه نموده و با نقوش گياهي، کتيبه، نقوش هندسي و نقوش سمبليک آن را آراسته اند. ساختن محراب از زمان سلجوقيان تا دوره مغول تکامل تدريجي يافته، علائم رنگ در محراب هاي دوره ايلخاني آشکارتر است و کتيبه ها جلوه بيشتري دارند اما در دوره ايلخاني گاهي نقوش تزئيني به خوبي ساخته نشده اند و طرح و زمينه چندان از هم متمايز نيستند. مهراب یا محراب میر ودود سید یونسی مطالعه تناسبات، ساختار و نقشمایه های محراب مسجد جامع هفتشویه شادی نقیبب زاده اصفهانی / افسانه ناظری / بهنام پدرام تزیینات گچ بری محراب هفتشویه با توجه به طرح و فرم، در ردیف محراب های شاخص دوره ایلخانی قرار دارد. اکثر بررسی های صورت گرفته به توصیف کلی این محراب، تاریخ اجرا و یا محدوده تاریخی آن پرداخته و کمتر به نقشمایه های تزیینی، نسبت های طلایی و ساختار و روابط هندسی در به کارگیری آنها، توجه کرده اند. سؤال هایی که برای دستیابی به هدف می توان مطرح کرد عبارتند از: «انواع نقشمایه های به کارگرفته شده در این محراب کدامند؟ این محراب و نقشمایه های آن، بر اساس چه ساختار و تناسباتی طراحی و اجرا شده است؟». در این نوشتار تلاش بر آن بوده تا با روش توصیفی تحلیلی، محراب مسجد جامع هفتشویه از لحاظ نقشمایه های گیاهی و هندسی، نسبت های طلایی و ساختار و روابط هندسی توصیف و تحلیل شود. یافته های به دست آمده از این پژوهش، بیانگر آن است که طرح ها و نقشمایه های گچ بری شده، با ضخامت، برجستگی و پیچیدگی اجراء شده اند. در این محراب از انواع اسلیمی ها مانند دهان اژدری، خرطومی، اسلیمی های قاب بند و گردش های اسلیمی بسیار استفاده شده است. فرم کلی محراب و هم اکثر نقشمایه ها دارای ساختار و روابط هندسی ویژه و بر پایه نسبت های طلایی می باشد. ارتفاع بلند، جزو شاخصه های این محراب است. نقشمایه های این محراب از جهت ارزش های بصری و زیباشناختی، شیوه طراحی و اسلوب منحصربه فرد بوده است. مطالعه تزئینات گچبری محراب های دوره سلجوقی مسجد ملک کرمان از دیدگاه هنر اسلامی یدالله حیدری باباکمال / محمد ابراهیم زارعی / مریم دهقان / مسن حاج حسینی محراب به عنوان عنصری ارزشی در بناهای مذهبی، همواره کانون توجهات هنرهای تزیینی هنرمندان بوده است. هنرمندان در هر برهه از دوران اسلامی، بهترین عناصر تزئینی (گچبری، آجرکاری، حجاری، کاشیکاری) را برای ساختن و تزئین محراب ها با نهایت دقت به کار برده اند. در طبقه دوم مسجد ملک کرمان، چهار محراب مربوط به نیمه دوم سدة پنجم هجری وجود داشته که بقایایی از سه محراب گچبری آن باقی مانده است. محراب های مذکور از نظر اندازه و ابعاد، تقریباً در یک اندازه ساخته شده اند و با توجه به این که در رابطه با آن ها و اهمیت هنر گچبری شان تاکنون پژوهش مستقلی صورت نگرفته، مطالعه در این خصوص امری ضروری به نظر می رسد. پژوهش حاضر، نخستین تلاشی است که در این زمینه، با هدف بررسی نقش های گچبری محراب ها و سبک هنری به کار رفته در آن ها صورت می گیرد. نتایج پژوهش نشان می دهد که شیوه گچبری این محراب ها به هم شباهت بسیار دارند و فقط از نظر نوع نقش با هم اختلافات جزئی دارند. تزئینات گچبری شامل گل و برگ های اسلیمی، نقش های اسلیمیِ دهن اژدری، نقش های هندسی و خطوط کوفی مُعَقد و مُشجر است. نقش های اسلیمی و کتیبه های به کار رفته در محراب ها برخلاف سبک های دوره های قبل، دارای نوآوری هایی است که آن ها را به لحاظ سبک هنری، ممتاز و برجسته می سازد. نقش ساختار هندسی در هم پیوندی نظام حرکتی از ورودی به محراب در مساجد تاریخی بازار بزرگ اصفهان (الگویی راهبردی در برنامه ریزی و توسعه صنعت گردشگری) نوشین عباسی / مریم قاسمی سیچانی / نیما ولی بیک / مهدی سعد وندی گردشگری و سفر، پدیده ای اجتماعی است که در شکل دهی به واقعیّت ها و شناساندن ارزش های نهان فرهنگی سهم به سزایی دارد. در نگرش سنتی، گردشگری عمدتاً دارای ماهیّتی مکان محور بوده که بر اساس تجربه انسانی از مکان، شکل می گیرد. بررسی هم پوشانی جاذبه های تاریخی-فرهنگی، طبیعی، تفریحی و مراکز اقامتی در شهر اصفهان، تمرکز آن ها را در هسته تاریخی شهر نشان می دهد؛ که با توجّه به گسترش جغرافیایی، سازمان شهر نیازمند بازنگری در راستای ایجاد مکان های جدید و مطلوب است. بدین منظور، این مطالعه با هدف تشخیص نظام حاکم بر لایه های پنهان کالبد مساجد ارزشمند تاریخی محدوده بازار بزرگ اصفهان، از دیدگاه سازمان شکلی مترتب بر فضاها و مراتب رابط، در پی خوانش ویژگی های هندسی نهفته در ساختار پلانی مسیر حرکتی نمازگزاران در مساجد بوده است. در ادامه این روند و بر مبنای داده های کتابخانه ای و میدانی، سنجش هندسی و شکلی اجزاء مسیر از درگاه به محراب صورت گرفته است. یافته های تحقیق، بر استفاده مکرّر از نسبت عددی مشخص و فرم تکرارشونده مربع در مراتب شکلی مسیر حرکتی، تأکید نموده و از آن به عنوان عاملی اثربخش در ایجاد هم پیوندی در مراتب حرکتی، یاد کرده است. همچنین، با پیشنهاد بهره از این ساختار در کالبد مساجد نوین، افزون بر آن که بر پیوند میان هندسه و مفهوم «قَدر» به مثابه عاملی در راستای پیوستگی در مراتب تأکید می کند؛ به سبب پیوند تصور ذهنی گردشگران میان میراث کهن و جاذبه های جدید شهری، موجب رونق صنعت گردشگری در این شهر خواهد شود نقش محراب در معماری اسلامی علیرضا قره باغی / علی ساکی محراب در مسجد مکانی است .برای پیشوای مذهبی هنگامی که نماز را به صورت جماعت می گزارد.معمولا در ضلع جنوبی دیوار مسجد ،رو به قبله نماز گزاران بنا می شود . گاهی از سطح صحن مسجد گود تر و گاهی در قسمتی از دیوار فرو رفته است . همان گونه که با آراستن گنبد ها و مناره ها و پوشش دیوار داخلی و خارجی مساجد در ایران پرداخته اند ، هنر مندان ایرانی محراب را هم عرصه هنر نمایی خودقرار داده تا قبله نماز گزاران خالی از لطایف هنری نماند . و عابد را در خلوص و صفای عبادتش یاری دهد. سده دهم / چهارم کاربرد کتیبه های قرآنی در بنا های مذهبی و به خصوص محراب ها آغاز شد.در سده یازدهم / پنجم،مقارن با سلطنت خاندان سلجوقی در ایران ، نو آوری های فراوانی در این زمینه صورت گرفت . طراحان و خوشنویسان ایرانی با تمرین و ارست ، خط عربی را بااصول والای زیبا شناسی آمیختند و به آن تعالی بخشیدند ، به طوری که ابنیه ها و محراب های بسیاری با کلام الهی مزین شدند.این تزیینات در آغاز فقط با چیدمان آجر ها و با خطوط کوفی بنایی صورت می گرفت و بعد ها عنصر گچ به دلیل راحتی کار و نتیجه مطلوب تر جای آجر را گرفت . با تداول خط کوفی گره دار و دیگر خطوط کوفی تزیینی،همچنین خطوط نسخ و ثلث ؛ تزیینات بنایی به همراه انواع نقوش اسلیمی وهندسی ، زینت بخش محراب مساجد و مقابر شدند. مهم ترین منابع و مدارک تاریخ گذاری دوره های ساخت بنا نیز همین تزیینات و به خصوص کتیبه های به جا مانده هستند که بر اساس نوع خط ، تزیینات خط و تاریخ های ذکر شده در برخی از تزیینات می توان به سیر تحولات تاریخی مسجد پی برد.