منبر گزیده ی کتاب: آثار البلاد و اخبار العباد / زکریا بن محمد بن محمود قزوینی / جهانگیر میرزا / میر هاشم محدث و حکمای بسیار در اسکندریه بوده است؛ چنانکه مثل منبر مکانها ساخته بودند و در پایههای آن، حکما به مراتب علم و حکمت خود، مینشستهاند و کسانی که علم کیمیا داشتهاند در پایین ترین پایههای منبر مینشستهاند. گزیده ی کتاب: ادبیات عامیانه ایران / محمد جعفر محجوب پیش از آنکه وسایل جدید تفریح و سرگرمی در ایران راه یابد و سینما و تئاتر و کافه قنادی و کافه رستوران به تقلید مردم اروپا در پایتخت و دیگر شهرها به وجود آید مردم محلهای دیگری برای گذرانیدن وقت و سرگرمی داشتند. تکیهها، مجلسهای روضه و تعزیهخوانی، جاهایی بود که مردم وقت اضافی خود را در آنها میگذرانیدند. به جای کافههای فعلی قهوهخانههای بزرگی در محلههای مختلف تهران وجود داشت که مساحت آنها گاه به چند صد بلکه چند هزار متر مربع میرسید و محلی تکیه مانند را تشکیل میداد و بسا اتفاق میافتاد که در روزهای سوگواری همین قهوهخانه را سیاه میبستند و در کنار آن منبری میگذاشتند و روضه میخواندند. گزیده ی کتاب: اقلیم پارس / محمد تقی مصطفوی ایوانی در پشت سردر و ایوان دیگری جلو شبستان واقع بوده حوض طویلی در وسط صحن و یک ردیف تاقهای بسیار متناسب در مشرق و مغرب صحن ساختهاند. شبستان جنوبی دارای ۴۸ ستون سنگی یکپارچه عالی و منبر چهارده پلّه که آن هم سنگ مرمر یکپارچه است میباشد. گزیده ی کتاب: ایران و ایرانیان / ساموئل گرین ویلر بنیامین / محمد حسین کردبچه در وسط صحن تکیه، سکو و سن بزرگ و مدوری به ارتفاع سه پا از زمین قرار دارد که از دو طرف به وسیله چند پله روی آن میروند. در یک طرف صحن هم چسبیده به دیوار، منبری از سنگ مرمر گذاشتهاند که مانند منابر سایر کشورهای اسلامی است. پلههای زیادی دارد که اطراف آن نرده کوچکی گذاشتهاند و پله آخر منبر از همه وسیعتر بوده و جای راحتی برای نشستن است. معمولاً واعظ یا روضهخوانی که بالای منبر میرود بر حسب مقام و موقعیتی که دارد روی یکی از پلهها مینشیند و هرقدر مقام او مهمتر و ارجمندتر باشد، پلههای بالاتری را برای نشستن اختیار میکند. البته بالا رفتن و پایین آمدن از پلههای منبر هم تمرین میخواهد و اگر کسی برای اولینبار بخواهد از آن بالا برود ممکن است دچار سرگیجه شود. گزیده ی کتاب: تاریخ قومس / عبدالرفیع حقیقت ولی فقط در اواخر ان دوره است که منبر جزء اثاثه لازم مسجد شده پس اگر فرض کنیم که منبر تاریخانه از همان زمان ساختمان بناست هرچند این نکته قطعی نیست ولی برای ما تفاوتی ندارد زیرا که انحراف محل محراب بنا ثابت میکند که همواره در همین محل منبری بوده است، خواه این منبر فعلی باشد یا منبر دیگری خواه منبری باشد که از مصالح ساخته باشند یا منبر متحرکی باشد. در هر صورت میتوان آخر دوره بنی امیه را قدیمیترین زمان ساختمان این بنا دانست. گزیده ی کتاب: زمینه اجتماعی تعزیه و تئاتر در ایران/ جلال ستاری این مراسم عزاداری آنچنان که از شرح و روایت ناظران بر میآید نخست سوگواری و زاری و نوحهسرایی بر شهادت امام بود، و به احتمالی همزمان با نوحهخوانی، مصایب کربلا نیز روایت میشده است. این نقل سوگآور (ذکر مصیبت) اندکاندک به رسمی مستقل: روضهخوانی بدل شد که معمولاً شامل دو تن: روضهخوان و پا منبرخوان بود که گاه با هم گفتگو میکردند. گزیده ی کتاب: سیر تحول معماری ایران / غلامرضا نعیما بنای اولیه مسجد جامع نایین را به عمربن عبدالعزیز، خلیف هشتم امویان که دوران خلافتش از 99 تا 101 بوده است نسبت دادهاند ولی در این باره شاهدی به دست نیامده است. واقف منبر مسجد بر اساس کتیبه آن ملک التجارجمال الدین حسین بن عمربنعفیف و سازنده آن استاد محمود شاه بن محمد نقاش کرمانی بوده است، معرف است که این منبر را به دستور حاج میرجلال الدین احمد خطیب مسجد جامع ساختهاند. منبر منبتکاری شده مسجد، کتیبهای دارد به مورخ سال 711 هجری، که قدیمیترین تاریخ ثبت شده در بنا است. بر کتیبه در چوبی مسجد تاریخ 784 دیده میشود.بر دیوار و ستونهای شبستان جنوبی چند سنگ مزار نصب شده که یکی از آنها به تاریخ 1108 هجری است. گزیده ی کتاب: گنجینه آثار تاریخی اصفهان / لطف الله هنرفر منبر مسجد جمعه نایین منبر مسجد نایین به رنگ قهوهای باز و تمام منبتکاری از بهترین منبرهایی است که در مساجد اصفهان و حومه آن وجود دارد و تاریخ ساختمان آن که سال (711 هجری) است بر یکی از جوانب آن کندهکاری شده. این منبر از لحاظ شلک هم طبق طرح مخصوصی تهیه شده که در مساجد دیگر نظیر آن دیده نمیشود. منبر مزبور مدخلی از چوب منبتکاری دارد که در قسمت فوقانی پله اول منبر قرار گرفته و به خط ثلث برجسته بر زمینه جوبی نوشته شده: «ولله ملک السموات والارض و مافهین وهو علی کل شیئی قدیر.» بر جبهه چپ منبر به خط ثلث برجسته در دو سطر نوشته شده: «وقف الصدرالاجل المنعم المحترم ملک التجارجمال الدین حسین ابن المرحوم عمربن عفیف هذاالمنبرعلی مسجد الجامع فی مدینه النایین تقبل الله منه فی رجب سنه احدی عشر و سبع مائه» و بر جانب راست منبر به خط ثلث برجسته نوشته شده است: «عمال الاستاد افتخارالصناع محمود شاه بن محمد النقاش الکرمانی خدایش بیامرزد هر که فاتحه خواند به جهت……» این منبر دارای هیجده پله است و در حدود پنج متر ارتفاع دارد. گزیده ی کتاب: گزیده ی کتاب: معماری اسلامی: فرم، عملکرد و معنی / رابرت هیلن برند / ایرج اعتصام منبر منبر در معماری اسلامی هرگز به سان محراب وجهه تقریبا جهانی به دست نیاورد. کارکرد منبر در آغاز کار بیشتر در صلات جمعه بود و بالطبع در مساجد جامع مورد مصرف داشت، در حالی که محراب جزء اصلی حتی کوچکترین مسجد شد و حتی در مدارس، مقابر، کاروانسراها و سایر بناها نیز یافت میشد. خطبه جزء جداییناپذیر نماز جمعه بود که بخشی از آن را امر به معروف، بخش دیگری از آن را موعظه و بخشی از آن را نیز سلامهای رسمی تشکیل میداد. خطبه نماز جمعه رنگ قوی سیاسی داشت. در واقع، دعوی مشروعیت حاکم و فرمانروا وقتی موضوعیت مییافت که نام وی در خطبه ذکر میشد. خطبه ابزاری برای تصدیق بیعت بود. دیده شدن و شنیده شدن صدای خطیب به هنگام ایراد خطبه اهمیت داشت. اینگونه بود که منبر به وجود آمد. منبر معمولاً در سمت راست محراب قرار میگرفت؛ اگر چه در دوره اموی مکان آن در درون خود محراب قرار داشت. نمونه مشابه منبر در مراسم عبادی مسیحی، سکوی وعظ است. اَمبو ambo»» کلمهای که در کلیسای اوایل قرون وسطی برای اشاره به سکوی خطابهدار کلیسای بیزانس به عنوان نامی برای تخت اسقف استفاده میشد، نزدیکترین نوع سکوی خطابه به منبر است. کلیساهای قبطی «اَمبو»هایی داشتند که از همان سادگی قابل توجه شکل منبر برخوردار بودند. این سکوی خطابه مثلث قائم الزوایه پله داری بود که به دیواری تکیه میکرد و از نظر سادگی شباهت فوقالعادهای به منبر داشت. محققاً هیچ منبر تاریخ داری که متعلق به پیش از قرن نهم باشد، باقی نمانده است، از این رو تعیین دقیق خویشاوندی بین شکل منبر مسلمانان و شکل اولیه مفروض مسیحی آن دشوار است. درباره منبر نظریههای دیگری نیز وجود دارد. یکی از آنها این است که منبر بنای یادبودی از کرسی خطابه محمد(ص) است که وی از بالای آن پیروانش را خطاب میکرد؛ ولی از این منبر هیچ اثری باقی نمانده است. نظریه دیگر منبر را با تختی مرتبط میداند که از فراز آن فرمانده ساسانی ارتش را سان میدیده است. فقدان مدارک لازم ادامه هرگونه بحثی را غیر ممکن میسازد. به نظر میرسد تداخل دویست سالهای که بین « اَمبو »، این عنصر مسیحی پیش از اسلام، و اولین منبر تاریخدار – منظور از این اولین منبر عموماً منبر ساخته شده از چوب ساج در مسجد جامع قیروان است – مانعی محسوب نشود. مقایسه نمونه منبر موجود در قیروان با «اَمبو» موجود در «اپا ارمیاس» در «سقّاره»، شباهت شکلی آنها را به حد کافی آشکار میسازد و مقایسه بین این دو را توجیه میکند. منبری که در مسجد تاریخانه دامغان ساخته شده و بعید به نظر میرسد که متأخرتر از قرن نهم باشد و احتمالاً مربوط به قرن هشتم است، نمونه مشابهتری را با «اَمبو» قبطی ارائه میدهد، مضافاً این که منبر تاریخانه دامغان از خشت است و نه از چوب. نظر به این که خشت جانشین سنتی چوب است، میتوان چنین پنداشت که شکل مثلث پلههای به کار رفته در دامغان برگردانی است از «اَمبو» سنگی قبطی که آن را از مصالح موجود در دسترس ساختهاند. شاید این منبرها سنگی، آجری یا خشتی (که امروز هم معمول است، مثلا در لیبی) همزمان با نمونههای منبر چوبی، که آنها را به طور استادانهای میساختهاند، وجود داشته است. نوع متأخر منبر چوبی، گاهی دارای چرخ بوده است که آن را به هنگام برگزاری نماز جماعت بزرگتر به حیاط منتقل میکردهاند. پیوند منبر با زندگی شاهانه از دوره آغازین اموی برقرار گردید. نقل است که معاویه منبر خود را در سفر به همراه میبرده است. تصور این که خود محمد(ص) از یک چنین منبر (قابل حملی) استفاده میکرده است، میتواند به ذهن متبادر شود. مطمئناً در صدر اسلام از منبر به عنوان تختی استفاده میشد که حاکم میتوانست از فراز آن رعایای خود را خطاب کند یا بیعت آنها را به شکل سوگند دریافت دارد. در یک چنین اوضاعی، مسجد اساساً کارکردی سیاسی مشابه بخشهای جانبی یک کاخ داشته است. مثال منبر قیروان، علی رغم تغییرات و اصلاحات مختصری که طی قرون متمادی در آن صورت گرفته، نمونهای است از آن چه که بعدها توسعه یافت. برای افزایش خصوصیات صوتی که منبر به آن احتیاج داشت، روی پاگرد آخر آن قبهای اضافه شد که معمولا به شکل چند وجهی بود و کارکردی مشابه قبه یا آسمانه سکوی خطابه اروپایی دارد. غالبا دری لولادار دسترسی به پلکان منبر را فراهم میکرد. این هم مشابه نمونه اروپایی آن است. هرچند ضرورتی وجود ندارد فرض شود که الزاماً یکی بر دیگری اثر گذاشته است. گاه در جاهای دیگر مسجد جامع، مثلا در حیاط آن، در هوای آزاد یا در یک عیدگاه و یا در مصلی منبرهای اضافی گذاشته میشد با حجاری میگردید که اعتبار آنها در حد همان اضافی بودن آنها بود. دو واژه عیدگاه و مصلی به مسجدی گفته میشد که در آنها نمازهای فوق العاده به مناسبت دو عید بزرگ فطر و قربان یا نماز باران و… در مواقع خشکسالی، قحطی و نظایر آن برگزار میشد. تزیین منبرها براساس سنتی اتفاقی، به صورت قابل تشخیصی کلیشهای بود. سازه چوبی آنها بر اساس قطعات چوبی بود که وقتی با هم ترکیب میشدند طرح کلی به وجود میآمد. این طرح معمولا هندسی بود، هر چند که نمونههای اولیه، نظیر منبرهای فاس و مراکش، دارای طرحهای گل و بوتهای هستند. از قرن چهاردهم به بعد انواع متنوعی از منبرها پدید آمد. نمونههایی از آن که با کاشیکاری تزیین شده بودند در ایران، و به صورت روزافزونی در عثمانی، برپا شدند. منطقه اخیر به نوع سنگی یا مرمرین منبرها با آسمانه یا قبه همراه با تزیینات منبت و مشبک متمایل بود. منبرهایی نیز از آجر و آهن دیده شده است . معمولا کاربرد مصالح مقاوم با طرحهای ساده همراه بود. در اصفهان دوره صفویه در قرن هفدهم میلادی (یازدهم هجری)، منبرهایی ساخته میشد که عینا مشابه شکل منبر دامغان بود که به یک هزاره پیش از آن تعلق داشت، منتهی این بار به جای خشت، از سنگ مرمر گرانقیمت استفاده شده بود.