پله فرهنگِ بزرگِ سخن، «پله»: سازهای با شیب شکسته برای رفتن از یک طبقۀ ساختمان به طبقۀ دیگر♦ تکیهگاه پا هنگام بالا یا پایین رفتن از نردبان♦ فرهنگِ معین، «پله»: هر یک از مجموع پایههایی که برای بالا رفتن از سطح زمین باطاق یا بام و مانند آن و پایین آمدن ازآن سازند. لغتنامهی دهخدا، «پله»: پایۀ نردبان♦ نردبانپایه♦ مرقات♦ درجه♦ زینۀ خانۀ بلند و بالاخانه. واژهنامهی معماریِ اسلامی: پله pelleh♦ عربی: مَصْعَد، دَرَج، سُلَّم، مِرْقاة♦ انگلیسی: stairs; staircase; step. گزیده ی کتاب: تاریخ هنر معماری ایران در دوره اسلامی / محمد یوسف کیانی پله یک اثر معماری مهم به حساب نمیآید، ولی کاربردهای سودمندی در معماری دارد. راه پلههای مارپیچ داخل منارهها و پلههایی که به بامها و فضاهای داخلی و خارجی بنا و به پاشیرهای سراشیبی آب انبارها منتهی میشود از اهمیت ویژه ای برخوردارند. همچنین پلهها، راههای ارتباطی مفید به طبقه دوم یا پشت بام به شمار میروند. در بعضی از بناها پلهها علاوه بر کاربرد ارتباطی، وسیله سبک کردن حجمهای ساختمانی نیز هستند (مانند بنای تایباد خراسان). مدرسه غیاثیه خرگرد دارای هشت دستگاه پله است. همچنین مسجد کبود تبریز پلههایی در شش قسمت دارد که دو دستگاه پله به نمای اصلی متصل است و چهار دستگاه در گوشههای گنبدخانه با شبستان قرار دارد که به طبقه دوم متصل میشود. مصالح ساختمانی پلهها اغلب آجر است. گزیده ی کتاب: معماری ایران دوره اسلامی / یوسف کیانی پروفسور ولفرایم کلایس / علیرضا مهینی تالارسازی اورارتوئی اعم از اینکه در خانههای اشرافی ایجاد میشوند یا در بناهای تجارتی در سالهای بعد بهعنوان اولین پلکان معماری مادها در بناهای آنها بهکار رفت و تالار سازی مادها نیز بهزودی سرمشقی برای معماری هخامنشی شد که نمونه مهم آن را در کاخ آپادانا میبینیم. گزیده ی کتاب: معماری ایران دوره اسلامی / یوسف کیانی محمد علی مخلصی پلکانهای منارهها عموما از روی نقشه، برخلاف حرکت عقربه ساعت میباشد. به عبارت دیگر پلهها به صورت مارپیچی مانند بادبزن حول محور مرکزی با دکل میپیچد و تا نعلبکی تاج منار ادامه مییابد. پلکانهای منار فیروزآباد ومنار ابودلف سامرا در بیرون و در فضای باز قرار دارند. لیکن در منارهای دوره اسلامی پلکانها ظریفتر و به شکل مثلثی در داخل منار قرار میگیرند. در منارهای مخروطی شکل، با باریک شدن بدنه منار، به تناسب از قطر به دیوار و دکل نیز کاسته میشود به طوری که هنگام صعود در قسمت بالا یعنی گلوگاه گنبد تنگی دهانه بنا کمتر احساس میشود. مهمترین خاصیت پلههای مارپیچی داخل منار اینست که به بنا حالت فنریت میدهد و به منار در برابر ارتعاش و زلزله ایستائی بیشتری میبخشد. بهخصوص اینکه شکل مدور مناره باعث میشود که منار در برابر نیروی باد نیز به راحتی مقاومت کند. ورودی بنا عموما به صورت درگاه کوتاهی است که در پائین منارهای انفرادی ساخته میشود اما در بعضی از منارها از مدخلی که در محادی پشت بام بنای وابسته احداث گردیده جهت دخول استفاده میکنند مانند منار گلدسته اصفهان و منار مسجد جامع قمشه. ورودی منارهای زوجی نیز اکترا در پشت بام شبستان یا پشت ایوان قرار دارد مثل منارهای مسجد گوهرشاد و بقعه شیخ شهاب الدین اهری و منار مسجد جامع اصفهان. لازم به تذکر است که در منارهای ایران استثنائاتی نیز در پلکانها ومدخل ورودی دیده میشود که از لحاظ معماری کمال اهمیت را دارد و آن منار مسجد جامع یزد، منار سلجوقی گلپایگان و منار کوتاه مدرسه خان شیراز است که دارای دو مدخل ورودی و دو پلکان است که یکی مختص صعود و دیگری مخصوص پائین آمدن از منار میباشد به طوری که هیچگونه ارتباطی بین این دوقسمت به چشم نمیخورد. طرز قرار گرفتن پلکانهای دوگانه بهمان شیوه مارپیچی و بصورت موازیست که با احتساب ارتفاع و فاصله آن دو، متناسب، جهت صعود ونزول یک فرد متوسط القامهمیباشد. نورگیرها روزنههای بزرگ و کوچکی هستند که در بدنه منار تعبیه شده و نور داخل پلکانها را تامین میکنند، بطور کلی نورگیرها بدو دسته تقسیم میشوند گزیده ی کتاب: تحلیل معماری مساجد ایران / رضا شاطریان گنبد غربی معبد چغازنبیل که به صورتی ماهرانه ساخته شده بود هنوز هم پس از گذشت سه هزار سال از تاریخ آن به صورتی عجیب و حیرتآور در وضعیتی خوب به سر میبرد. ساختن تاقهای هلالی شکل برروی راهروها و پلکانهای داخل معبد نشانگر موفقیت فوقالعاده و شگفتآور معماری در ایران باستان است.چیزی که باعث تعجب و شوک بسیار در معماری چغازنبیل است گزیده ی کتاب: هنر و معماری اسلامی / شیلا بلر / جانان بلوم / یعقوب آژند در زمان عباس دوم (سلطنت در 1642-1666) پل خواجو در سال 1060/1650 بر بنیان یک بند سدۀ 9/15 برپا شد. این پل سر راه شیراز ایجاد شد و محلۀ خواجو را در جنوب میدان به محلۀ زردشتیان در ساحل جنوبی رودخانه وصل کرد. بیش از نیمی از طول سیوسه پل چندان پیچیده و مرکب نیست؛ یک راه وسطی برای چهارپایان و وسایل نقلیه و یک پیادهروِ طاقدار هم در آن تعبیه شد. کل پل روی پایۀ سنگی برپا شد و در سمت بالای رود سیلبندهایی برای مهار جریان آب و پلکانهایی در جهت پایین آب ساختند. در وسط پل یک کوشک 8ضلعی برپا کردند تا شاه از آنجا از منظرۀ روبهروی رودخانه لذت ببرد. گزیده ی کتاب: ایران و ایرانیان / س.ج.و.بنیامین / محمد حسین کردبچه فراشها مرا به طرف پلکانی که به طرف بالا میرفت هدایت کردند و در آنجا فراشباشی جلو آمده و مرا به بالا رفتن از پلهها دعوت کرد. فواصل این پلهها از یکدیگر مانند سایر پلههای ایران زیاد بود و من پلهها را به سختی بالا رفته و به گالری دایره ای شکل طبقه اول تکیه رسیدم، در اینجا از چند پله دیگر هم بالا رفتم و پرده گلدوزی شده را کنار زدند و من وارد غرفه مخصوص ظهیرالدوله شدم. این غرفه مشتمل بر دو قسمت بود و یک قسمت آن از دیگری بلندتر بود. از قسمت عقب غرفه که بلندتر بود با پائین رفتن دو پله به قسمت جلوی آن راهنمائی شدم و مرا د عوت کردند روی تشکچه مخملی… . در وسط صحن تکیه، سکو و سن بزرگ و مدوری بارتفاع سه پا از زمین قرار دارد که از دو طرف بوسیله چند پله روی آن میروند. در یک طرف صحن هم چسبیده به دیوار، منبری از سنگ مرمر گذاشتهاند که مانند منابر سایر کشورهای اسلامی است. پلههای زیادی دارد که اطراف آن نرده کوچکی گذاشتهاند و پله آخر منبر از همه وسیعتر بوده و جای راحتی برای نشستن است. گزیده ی کتاب: ایران و ایرانیان / س.ج.و.بنیامین / محمد حسین کردبچه فراشها مرا به طرف پلکانی که به طرف بالا میرفت هدایت کردند و در آنجا فراشباشی جلو آمده و مرا به بالا رفتن از پلهها دعوت کرد. فواصل این پلهها از یکدیگر مانند سایر پلههای ایران زیاد بود و من پلهها را به سختی بالا رفته و به گالری دایره ای شکل طبقه اول تکیه رسیدم، در اینجا از چند پله دیگر هم بالا رفتم و پرده گلدوزی شده را کنار زدند و من وارد غرفه مخصوص ظهیرالدوله شدم. این غرفه مشتمل بر دو قسمت بود و یک قسمت آن از دیگری بلندتر بود. از قسمت عقب غرفه که بلندتر بود با پائین رفتن دو پله به قسمت جلوی آن راهنمائی شدم و مرا د عوت کردند روی تشکچه مخملی… . در وسط صحن تکیه، سکو و سن بزرگ و مدوری بارتفاع سه پا از زمین قرار دارد که از دو طرف بوسیله چند پله روی آن میروند. در یک طرف صحن هم چسبیده به دیوار، منبری از سنگ مرمر گذاشتهاند که مانند منابر سایر کشورهای اسلامی است. پلههای زیادی دارد که اطراف آن نرده کوچکی گذاشتهاند و پله آخر منبر از همه وسیعتر بوده و جای راحتی برای نشستن است. گزیده ی کتاب: قلاع و استحکامات نظامی / کاظم ملازاده / مریم محمدی در قلعههای خندقدار، برای عبور از خندق و رسیدن به دروازه، پلی از نوع ثابت با متحرک تعبیه میشد. نمونه پلهای ثابت در ارگ بم دیده میشود (تصویر ش ۲۵۹). اما پلهای متحرک و چوبی که در قدیم به آنها تختهپله میگفتند، به گونهای ساخته میشدند که در مواقع خطر به راحتی بتوان آنها را برچید و راه عبور دشمن را سد کرد.