کتابخانه ویکی پدیا کتابهای وابسته: کتابخانه های مساجد ایران از آغاز تاکنون تاریخ کتابخانه های مساجد ایران تاریخ کتابخانه های مساجد نقش کتابخانه های مساجد در فرهنگ و تمدن اسلامی کتابخانه های ایران سیر تاریخی کتابخانه ها در افغانستان فهرست کتابهای کتابخانه انجمن آثار ملی انتشارات انجمن آثار ملی تاریخچه کتابخانه های ایران و کتابخانه های عمومی کتابخانه های ایران و مقدمه ای درباره کتابخانه های قدیم تارنماهای وابسته: کتابخانه های کهن جهان اسلام کتاب و کتابخانه در تمدن اسلامی خواجه نصیرالدین طوسی و نقش او در پیشبرد و حفظ مکتب شیعه کتابخانه های اسماعیلیان در دانشنامه اسلامی کتابخانه های اسماعلیلیان کتابخانه های مساجد کتاب سازی و کتاب آرایی کتابخانه آستان قدس رضوی کتابخانه وزیری یزد کتابخانه های ایران اخبار وابسته: نگاهی گذرا به اهمیت و جایگاه کتابخانههای مساجد در فرهنگ اسلام کنگره کتاب و کتابخانه در تمدن اسلامی گزیدهی کتاب: تاریخچه کتابخانههای ایران و کتابخانههای عمومی / رکن الدین همایون فرخ خط …بدیهی است پس از بهوجود آمدن و یا اختراع خط، نویسندگان نیاز داشتهاند آنچه را میخواستهاند بنویسند و ثبت کنند بر روی شیئی بنویسند و این شیئی در کشورهای مختلف جهان متفاوت بوده است …. بنا به تحقیق دانشمندان خط شناس نخستین خطی که در ایران باستان سابقه تاریخی دارد خط «دین دبیره» است که تاریخ و زمان اختراع آن را به دو هزار سال قبل از میلاد مسیح یعنی در حدود چهار هزار سال قبل از این تخمین زدهاند.این خط هر حرف آن نماینده یك صداست…الفبای دین دبیره برای نوشتن کتاب مقدس اوستا بهکار میرفتند و دارای ۴۴ علامت است که از راست به چپ نوشته میشده است.از خط دین دبیره که همان خط اوستائی باشد خطوط دیگری نیز به مرور استخراج گردیده بنام های: نیمگشتهدبیره برای علوم، دیسبدبیره برای نوشتههای عمومی، رازدبیره برای نوشتن اسرار دولتی، فروردهدبیره برای نامه پادشاهان .پس از الفبای دین دبیره ،ایرانیها خط میخی را از سومریها و بابلیها اخذ کردند لكن آن را تهذیب و تکمیل ساختند و با تغییراتی که در آن به عمل آوردند آن را ساده ساختند و این خط را بیشتر در نوشتن سنگنبشتهها به کار میبردهاند .خط میخی ایرانی از چپ به راست نوشته میشده است و دارای ۳۶ حرفی و یك علامت بوده که برای جدا کردن کلمات بهکار میرفته است .در دوره شاهنشاهی اشکانیها ( پارتها ) و سپس ساسانیها زبان رسمی کشور ایران زبان پهلوی بوده و این زبان تا چند قرن پس از حمله عربها با بر آن در قسمتهائی از کشور پهناور شاهنشاهی پایانی رواج داشته است.نوشتههائیکه از زبان پهلوی جامانده از دو خط بنام های (کشته دبیره) و آمدبیره است .خط کشته دبیره برای نوشتن روی پولها و مهرها وسکههای دو لتی به کار میرفته و خط آمد دبیره مخصوص نوشتههای مردم بوده است.با توجه به آنچه یاد کردیم تقریبا از چهار هزار سال قبل در ایران خط دیندبیره برای نوشتن به کار میرفته است و باید گفت وجود خط خود مؤید این است که نوشتههائی هم وجود داشته زیرا خط را برای نوشتن اختراع کرده بودهاند و گذشته از کتابهای دینی (اوستا) فرمانهای پادشاهان و چه بسا اندرزها و راهنمائی و آئین جهانداری و پزشکی را در روی اشیائی نوشته و نگاهداری میکردهاند.اینک باید دید گذشتگان ما بجای کاغذ از چه وسائلی استفاده میکردهاند؟ابوریحان بیرونی در کتاب معروف خود ماللهند آورده است که مردمان ساکن در هند جنوبی برای ثبت افکار خود در نوشتن از برگ درختی که برگهای پهن وضخیم داشته است استفاده میکردهاند و برای وصالی آنهم از الیاف همان برگ بهکار میبردهاند .مسعودی در مروج الذهب نیز بدین موضوع اشاره میکند و از نامهای که رای هند برای نوشیروان نوشته و آن بر پوست درخت بوده یاد میکند.ایرانی ها برای نوشتن از گل استفاده میکردهاند و آنچه را که میخواستهاند بنویسند بر گل رس که مانند خشت بنا قالبگیری میشده مینوشته و سپس آنرا میخواندههاند تا مانند سفال دوام کند و بماند . در دوران هخامنشیها کتابخانه شاهنشاهی بیشتر از لوح ها بوده است ودر کاوش های سالهای اخیر در زیر کاخ آپادانا واقع در کاخ داریوش (تخت جمشید) در سال ۱۳۱۲ گنجینه ای از این الواح به دست آمد که شامل سیهزار تخته لوح بود و همچنین هنگامی که برای ساختمان بنای کنونی دخانیات ایران واقع در خیابان قزوین تهران زمین را حفاری میکردند به گنجینه دیگری از این الواح کند با خط میخی ایرانی منقوش بوده دست یافتند که در حدود ۱۲ هزار لوح داشت و کشف این الواح نوشته ابن الندیم را در کتاب الفهرست تائید میکرد. صفحه جز لوح های گلی ایرانیها بر روی پوست گاو هم سرودهای مذهبی خود را مینوشتهاند و این سابقه از آئین مہر پرستی سرچشمه گرفته بوده است. گاو در آئین مهرپرستی مقدس است و مهر برای بر کت دادن به زمین گاو را قربانی میکند و پوست گاو چون مقدس بوده برای نوشتن سرودهای مذهبی از آن استفاده میکردهاند.میتوان چنین پنداشت که نخستین بار در جهان، کتاب برای دستورهای آسمانی و یزدانی بوجود آمده و دستورهای مذهبی برای آنکه از دستبرد و فراموشی مصون بماند ثبت و ضبط میشده و همین ثبت دستورها و جمع آوری آن در یکجا کتاب را بوجود آورده است. و بعدها این مجموعهها (کتابها) برای ثبت دانشهای گوناگون نیز بهکار رفته است.در دوره ساسانی نسكهای اوستا را بر روی ۱۲۰۰۰ رقعه پوست گاو نوشته بودهاند و کتاب خدای نامه خیذر بن کاووس افشین اشروسنه نیز که در دادگاه علیه او بنام یك كتاب مذهبی ارائه شد . بر روی پوست گاو بوده که بگوهر های گرانبها برگهای آن را زینت داده بودهاند .باید توجه داشت که کتاب را در فرس قدیم دفتر میگفتهاند و برگزیدن این نام هم مناسبتی داشته و این توضیح آن :دفتر واژه فارسی نیست و بر خلاف آنچه گروهی تصور کردهاند از دبیر مشتق نشده است این واژه از دیرباز از زبان یونانی زبان فارسی راه یافته و اصل آن DIPHTHERA بوده بمعنی پوست و چون یونانیها هم مانند ایرانیها نوشتههای خودشان را بر روی پوست بز و میش مینوشتهاند مجموعههائی که از این رقعههای پوستی فراهم میآمده دیفیتر خواندهاند و ایرانیها هم کده نوشتنههای خودرا بر روی پوست گاو و با پوست درخت مینوشتهاند دفتر نامیدهاند.اما دبیر واژهای ست سومری که از دوران هخامنشی در زبان فارسی راه یافته و در سنگ نبشتههای دوران هخامنشی بصورت(دی پی) به کار رفته است .در زبان سومری Dub – دوب بوده و معنی آن لوح است و چون لوح های کلی را با خط مینوشتهاند کم کم به خط هم دوب میگفتهاند، و در فارسی هم خط و لوح های خطی را دی پی میخواندهاند. این واژه از زبان سومری به زبان اکدی همراه یافته و در آن زبان دو پو و تو پو شده و در زبان آرامی بصورت دوب مخفف گردیده است.واژهای دبیر، دبیر ستان، دبستان، دیبا، دیبه، دیباچه ،دیوان همه مشتق از آن است. .کاغذ و صنعت آن سابقه کهن در چین دارد و چون ایرانیها از دیرباز با چینیها روابط سیاسی و اقتصادی و اجتماعی داشتند این فن را از آنها فراگرفته به خصوص به مناسبت نفوذ مذهب بودا در شرق ایران و همچنین مذهب مانی و گسترش آن بشرق دور، این روابط بیشتر شده و بههمین مناسبت در دوران ساسانیها در سمرقند کارخانه های دستی کاغذسازی به سبک چینی دائر گردیده بوده است.عر بها که در سال ۸۷ هجری سمرقند را فتح کردند در آنجا برای نخستینبار با صنعت کاغذسازی آشنا شدند و كاغذهم در ایران سابقه کهن و قدمت دارد و کتابهائی از زبان پهلوی در دست است که بر روی کاغذ نوشته شده است. کتابخانه های پیش از اسلام …در مقدمهای که یاد شد خواستم مختصری از چگونگی به وجود آمدن کتاب و سپس کتابخانه در ایران باستان یاد کرده باشیم چنانکه گذشت ایرانیها در دوران هخامنشی کتابخانههای شاهنشاهی داشتهاند.مسلم است پس از اینکه دانشگاههائی در گندی شاهپور و دیگر نقاط ایران دائر کردید این دانشگاهها همه دارای کتابخانه و گنجینه کتاب بودهاند….…اسکندر، از کتابها را سوزانید و نابود ساخت از جمله آنها کتاب کشتج بوده است، ابن الندیم مطالب خود را در باره کتابخانه کاخ آپادانا از کتاب نهمطان نوشته ابی سہل بن نوبخت گرفته استگنجینه کتابهای هخامنشی در کتابخانه اسکندریه بوده است که متاسفانه این کتابخانه هم دچار آتش گردید، سوخت و نابودشد.…فریدو جدی در دائرة المعارف اسلامی خود نیز متذکر این نکته گردیده و یادآور شده است که اردشیر بابکان ضمناً گنجینه گرانبهائی (موزه) از آثار هنری دوران باستان ایران متعلق بزمان هخامنشیها فراهم آورده بوده است.نکته ای که مؤید این نظر است و ثابت میکند که در دوران ساسانیها در ایران کتابخانههای بزرگ بوده است. اینکه: انوشیروان رغبت و میل وافری به كتاب داشته و بدستور او کتابهائی از زبان سانسکریت به زبان فارسی برگردانده شده است منجمله کلیدو دمنه و هزار و یك شب، ابن الندیم و پرفسور ادوارد برون نیز متذکر این نکته شدهاند.آنچه از گفتهها و نوشتههای ابوالفضل بن نوبخت و ابی معشر بلخی وابن الندیم برمیآید از دوران ساسانیها ۸۲ جلد کتاب راجع به به امور مذهبی و ۹ جلد کتاب شکار و پند و غیره و 70 جلد در فنون مختلف دیگر از زبان پهلوی به زبان عربی نقل و ترجمه شد و چنانکه جرجی زیدان در جلد دوم آداباللغه و رفاعی در جلد اول کتاب عصرالمأمون نوشتهاند خاندان نوبختیها به تنهائی بیست جلد کتاب در علم هیأت و تاریخ و حکمت و آداب معاشرت و موسیقی از پهلوى به عربی ترجمه کرده بودهاند.شاهپور اول ساسانی در «بغدات» «بغداد» کتابخانه بزرگی فراهم آورده بود که پس از حمله عرب و تصرف بغداد این کتابخانه همچنان تازمان استیلای طغرل سلجوقی برجا بوده است و در اثر هجوم او این کتابخانه نیز دستخوش تاراج و نهب و غارت قرار گرفت و از میان رفت.… ابن الندیم مینویسد آنگاه که اردشیر بابك استیلا وغلبه یافت کتابهائیکه از ایران باستان مانده و پراکنده شده بودند از هند و چین گرد آورد و در گنجینهای آنها را نگاهداری میکرد. پسرش شاپور اول کار اور ادنبال کرد و آنچه از زبانهای دیگر بهفارسی برگردانده شده و بهصورت کتاب در آمده بود همه را فراهم آورد و همچنین به جمعآوری اوستا پرداخت و با كمك بزرگموبدان اوستا را بار دیگر پس از اینکه اسکندر آنرا سوزانده بود احیا کرد…. فریدو جدی در دائرة المعارف اسلامی خود نیز متذکر این نکته گردیده و یادآور شده است که اردشیر بابکان ضمناً گنجینه گرانبهائی (موزه) از آثار هنری دوران باستان ایران متعلق بزمان هخامنشیها فراهم آورده بوده است….نکته ای که مؤید این نظر است و ثابت میکند که در دوران ساسانیها در ایران کتابخانههای بزرگ بوده است. اینکه: انوشیروان رغبت و میل وافری به كتاب داشته و بدستور او کتابهائی از زبان سانسکریت به زبان فارسی برگردانده شده است منجمله کلیدو دمنه و هزار و یك شب، ابن الندیم و پرفسور ادوارد برون نیز متذکر این نکته شدهاند.آنچه از گفتهها و نوشتههای ابوالفضل بن نوبخت و ابی معشر بلخی وابن الندیم برمیآید از دوران ساسانیها ۸۲ جلد کتاب راجع به به امور مذهبی و ۹ جلد کتاب شکار و پند و غیره و 70 جلد در فنون مختلف دیگر از زبان پهلوی به زبان عربی نقل و ترجمه شد و چنانکه جرجی زیدان در جلد دوم آداباللغه و رفاعی در جلد اول کتاب عصرالمأمون نوشتهاند خاندان نوبختیها به تنهائی بیست جلد کتاب در علم هیأت و تاریخ و حکمت و آداب معاشرت و موسیقی از پهلوى به عربی ترجمه کرده بودهاند.شاهپور اول ساسانی در «بغدات» «بغداد» کتابخانه بزرگی فراهم آورده بود که پس از حمله عرب و تصرف بغداد این کتابخانه همچنان تازمان استیلای طغرل سلجوقی برجا بوده است و در اثر هجوم او این کتابخانه نیز دستخوش تاراج و نهب و غارت قرار گرفت و از میان رفت. سر نوشت کتابخانه های ایران پس از حمله عرب …جای تردید نیست با سابقه ای که از وجود کتابهای مختلف در دوران ساسانیها به دست داریم در ایران کتابخانههای بسیاری وجود داشته است و مشهورترین آنها را باید کتابخانههای گندی شاپور و بغداد و تیسفون و سمرقند و کتابخانههای همجوار آتشگاههای بزرگی هم چون آتشکده آذرگشسب، آتشکده کرکوی ،آتشکده فیروز آباد و مانند آن دانست .….پس از آنکه عربها به شاهنشاهی ایران تاختند ومدنیت و شهری گری وهنرو ادب و دانش ایرانیان آنان خیره و مبهوت ساخت برخلاف روح حقیقی مذهب اسلام و فرموده های رهبر بزرگی عالم بشریت حضرت ختمی مرتبت که مسلمانان را دستور فرموده بودطلب علم کنند و علم بیاموزند حتی اگر در چین باشد باهنر و فرهنگی ایرانی بدشمنی برخاستند .…چندصد کتابی که از هزارها کتاب در گوشه و کنار از سوختن و شستن در امان مانده بودند تعدادی از آنها در قرون اول و دوم و سوم هجری به زبان عربی برگردانده شدند و تعدادی دیگر نیز همچنان به زبان پهلوی برای نسل معاصر به یادگار ماندندو به مرور زمان از پس پرده قرون و اعصار گرد از رخسار برگرفتند و عالم آرائی کردند این کتابها برای دانش پژوهان راهنمائی است بر اینکه ایران قبل از اسلام کتابخانههای بسیار داشته است فهرستی از کتب قبل از اسلام اوستا، یسنا، گاثاها،وندیداد، ویسپرد، قسمتهائی از منطق ارسطو، زیچ شهریار، دستور پزشکی و درمانی برای مرغان شکاری، راه پرورش کودکان، زرنامه (درباره کشت و زرع) خدای نامك، چهره پادشاهان بهرام چوبین، سکسیكین (پهلوان سکستانی) پیکار، لهراسبنامه، بهمننامه، دارا و بت زرین، شهر براز، کلیله و دمنه سندبادنامه، تنسر نامه، هزارو یک شب، دوران اردشیر، دیهیم (در سیرت نوشیروان) پندنامه اردشیر، مزدك نامه، گاهنامه، شروین وخرّین، ویس و رامین، وامق و عذرا، آئین نامه، پیروزینامه، بختیارنامه و آنها که به زبان پهلوی ماندند پندنامه آذرباد مہراسپندان، اندرز دانامرد، خسرو کواتان و ریدك، شهرستانهای ایران، دینکرت، داستان دینیك، مینوك خرد، شکندگمانیك ویچار، پندنامه بزرگمهر بختگان، پندنامه خسرو قبادان، پندنامه اوشنر دانا، پندنامه زردتشت، داروی خوشنودی، داستانهای پهلوی، ارداویرافنامه، شایست نشایست، مادیگان کجستك، ابالیش. خط ایرانی پس از اسلام بزرگان و دانشمندان ایران … با برگزیدن نوعی از الفبای عربی و اختراع حروفی که مخصوص ادای لهجهها و آهنگهای مخصوص زبان فارسی بود خط تازهای که وجه تشابه کامل با خط عربی داشت به وجود آوردند و راه تازه و نوینی برای بیان افکار و عقاید ودانشهای خود پیش گرفتند.خط کوفی مأخوذ از خطوط سریانی و نبطی است . کهنترین نوشته ای که از زبان عربی باخط نبطی نوشته شده و موجود است سنگنبشتهای ست بر گور امری القیس در النماره که در سال ۳۲۸ میلادی نقر گردیده است و قدیمترین نوشته موجود بخط کوفی دو کتیبه است در یمن و تاریخ کتابت آن ۵۱۲ میلادی است و تشابه کامل با خطوط نبطی و سریانی دارد و بهترین نمونه و شاهد این نظریه است.القلقشندی در کتاب صبح الاعشی مینویسد که: واضعین خط عربی سه نفرند بنام های مرار بن مرد، اسلم بن سدرة، عامر بن جدرة، که هر سه از اهالی شهر انبار نزدیك بغداد بودهاند.خط عربی در ابتدا، بی نقطه بوده است و بعدها، یعنی در حدود سال ۶۰ هجری وسیله ابوالاسود دؤلی برای حروف آن نقطه وضع گردیده است.خط عربی بنا بگفته ابن درستویه فارسی در طی اواخر قرن اول و آغاز قرن، راه تکامل پیموده و از اوائل قرن سوم هجری به بعد خوشنویسانی در این خط بوجود آمدهاند .برمکی های ایرانی از مروجین خط خوش عربی بودهاند و پس از آنها مأمون نیز در بزرگداشت خوشنویسان خط عربی أهتمامی فوق العاده میداشت .با ظهور محمدعلی بن علی فارسی معروف به ابن مقله ایرانی از اهالی فارس که وزیر المقتدر بالله عباسی بود خط عربی وارد مرحله تازهتری شد و راه کمال را پیمود .با سابقهای که از خط عربی یاد کردیم باید پذیرفت خوشنویسان ایرانی بودند که در ساختن و پرداختن خط عر بی اهتمام بخرج دادهاند و بنا بر این میتوان گمان کرد که خط فارسی کنونی نیز وسیله این خوشنویسان بمرور وضع و بوجود آمده است ….به وجود آمدن خط مأخوذ ایرانیها از خط قیر اموز که خطی غیر از خط کوفی بوده است بنظر میرسد که باید در اواخر قرن سوم هجری باشد و ایرانیها تا قرن ششم هجری بیشتر کتیبه ها و بخصوص قرآن را با خط کوفی مینوشتهاند .نسخ فارسی که همان مایه و پایه خط تعلیق باشد، خط رسمی و متداول ایرانیها شد و کهنسالترین خطی که از این نوع در دست است قباله زمینی است که مارگولیوث خاورشناس آنرا متعلق به سند 421 میداند و گروهی معتقدند که ممکن است قدمت بیشتری داشته باشد.خط تعلیق بعدها وسیله مخترعان و دانش پژوهان و خوشنویسان ایرانی راه تکاملپیمود تا به عالیترین و زیباترین صورت در آمد و آن خط نستعلیق است که از تلفیق دو خط تعلیق و نسخ بوجود آمده و میرعماد آنرا از نظر زیبائی و هنر به اوج ترقی و کمال رسانیده است. گزیدی کتاب: الفهرست / ابن الندیم در استخر فارس (منظور كاخ داریوش) لوح های بسیاری از گل پخته وجود داشته که در روی آنها دانشهای گوناگون را با خط میخی نوشته بودهاند و اسکندر گجسته پس از دست یافتن بر کاخ داریوش فرمان میدهد تا این لوحها را به کتابخانه اسکندریه منتقل سازند. آنگاه که اردشیر بابك استیلا وغلبه یافت کتابهائیکه از ایران باستان مانده و پراکنده شده بودند از هند و چین گرد آورد و در گنجینهای آنها را نگاهداری میکرد. پسرش شاپور اول کار اور ادنبال کرد و آنچه از زبانهای دیگر بهفارسی برگردانده شده و بهصورت کتاب در آمده بود همه را فراهم آورد و همچنین به جمعآوری اوستا پرداخت و با كمك بزرگموبدان اوستا را بار دیگر پس از اینکه اسکندر آنرا سوزانده بود احیا کرد. من خود در سال ۳۴۲ هجری این کتابها را دیده ام و چنانکه گفتهاند این کتابها بسیار گندزا بودند و تا یکسال از بوی گندشان کسی نمیتوانست بدانها نزدیك شود. مترجمان از جمله یوحنا به ترجمه آنها پرداختند. بعضی از آن کتابها در باره قانونها و آئین های لشگری و سپاهی بود . گزیدهی کتاب: ؟؟؟ / ابومشعر بلخی یکی از مردمان ثقه مرا بیاگهانید که در سال ۲۵۰هجری قسمتی از دژ سارویه جی اصفهان خراب شد. گمان نمیرفت که در آنجا اطاق و جای سکونتی باشد لیکن انباری پدیدار گشت که در آن کتابهای بسیاری بدست آمد که کسی بهخواندن آنها آشنا نبود.من خود مجلداتی از این کتابها را دیدم که از دژ سارویه به دست آمده بود و ابوالفضل عمید آنها را برای ترجمه کردن به بغداد فرستاد. برخی از این کتابها نزد استادم ابوسلیمان موجود بود. سارویه دژ مستحکم ومعظم دنیای کهن است که در مشرق بمنزله اهرام مصر میباشد از جمله آثار مخطوط دژ سارویه نامهای بودکه خواندند و ترجمه کردند و آن نامه را یکی از پادشاهان باستانی ایران نوشته بودو این مضمون راداشت ؛و در روز گار تهورث اخترشناسان از آینده خبر دادند که با فرو باریدن بارانهای پیدرپی و فراوان در باختر توفانی سهمناك بر پا خواهد شد و زمان آن دویست و سی و یکسال وسد صدروز پس از نخستین روز پادشاهی تهورث خواهد بود.شاہ تهورث که از دوستاران دانش و فرهنگی و دانش پژوهان با فر و هنگ بود بیمناك شد مبادا این بلا از باختر به خاور کشد و سرزمین های خاوران نیز آسیب بیند. پس شاه تهورث کارآگهان و بنایان را بخواند و فرمان داد کنگاش کنند و کنجکاو شوند تا هر جا از آسیب زلزله و نمناکی در پناه است برگزینند و در آنجا برای پاسبانی از دانشهای نیاگان دژی بسازند .بنایان و کار آگهان سارویه جی اصفهان را بپسندیدند و دژ سارویه را ساختند آنگاه فرمان داد در آن دژ جائی زرین بساختند و آنچه از دانشهای گوناگون که در گنج خانه او بود و بر پوست توز نوشته بودند در آن جای زرین جای دادند تا از آسیب توفان در امان ماند و پس از فرو نشستن توفان مردمان از دانشهای گذشتگان بهرهیاب گردند. گزیدهی کتاب: تاریخچه کتابخانههای ایران و کتابخانههای عمومی / رکن الدین همایون فرخ کتابخانه های ایران در دوران اولیه پس از اسلامکتابخانهی ابوالوفای همدانیکتابخانهی عمادالدوله دیلمیکتابخانهی بهاءالدوله دیلمیکتابخانهی عضدالدوله دیلمی در ؟کتابخانهی عضدالدوله دیلمی در شیرازکتابخانهی حسن بن موسی بن نوبختکتابخانهی حبشی بن معزالدوله بن بویهکتابخانهی ابونصر شاپور بن اردشیرکتابخانهی ابونصر فارابیکتابخانهی ابن عمیدکتابخانهی صاحب بن عباد در ریکتابخانهی عمومی ریکتابخانهی رامهرمزکتابخانهی نوح بن منصور سامانیکتابخانهی سلطان مسعود ابراهیم غزنوی در غزنهکتابخانهی ملی غزنهکتابخانهی دیلمانکتابخانهی شیخ الاسلام ابوحامد محمد غزالیکتابخانهی رشید الدین وطواط در خوارزمکتابخانهی صابونی در نیشابورکتابخانهی مدرسه سعدیه نیشابورکتابخانهی ابوسعید در نیشابورکتابخانهی اسفراینی در نیشابورکتابخانهی بیهقیه در نیشابورکتابخانهی نظامیه در نیشابورکتابخانهی تورانشاهی در کرمانکتابخانهی مسعود بیک در بخاراکتابخانهی خجندیان در اصفهانکتابخانهی نظامیه در اصفهانکتابخانهی عزیزیه در مروکتابخانهی کمالیه در مروکتابخانهی شرف الملککتابخانهی نظام اللملک در مروکتابخانهی عمیدیه در مروکتابخانهی مجدالملک در مروکتابخانهی خاتونی در مروکتابخانهی ضمیریه در خانقاه ضمیریهکتابخانهی سمعانی در مروکتابخانهی خاندان سمعانی در مروکتابخانهی ملک محمد سلجوقی در کرمانکتابخانهی مدرسه قطبیه در کرمانکتابخانهی رستم بن علی در طبرستانکتابخانهی بوطاهر خاتونی در ساوهکتابخانهی رکنیه در یزدکتابخانهی مسجد عتیق اصفهان ( مسجد جامع )کتابخانهی سیدنا در الموت گزیدهی کتاب: تاریخچه کتابخانههای ایران و کتابخانههای عمومی / رکن الدین همایون فرخ کتابخانه های دروان مغولکتابخانهی رصدخانه مراغهکتابخانهی ربع رشیدی در تبریزکتابخانهی شیخ صفی الدین اردبیلی در اردبیلکتابخانهی آستان قدس رضوی از قرن هفتم تا کنونکتابخانهی مدرسه مظفریه تبریزکتابخانهی ژنده پیلی در تربت جام گزیدهی کتاب: تاریخچه کتابخانههای ایران و کتابخانههای عمومی / رکن الدین همایون فرخ کتابخانه های دوران تیموریکتابخانهی بایسنقر در هراتکتابخانهی الغ بیک در سمرقندکتابخانهی پیرمحمد بن عمر شیخ در شیرازکتابخانهی خلیل سلطان در تاشکندکتابخانهی سلطان حسین بایقرا در هرات به ریاست کمال الدین بهزادکتابخانهی امیر نظام الدین علیشیر نوایی در ؟؟؟کتابخانهی مولانا عبدالرحمن جامی در هراتکتابخانهی بدیع الزمان میرزا در ؟؟؟کتابخانهی مظفر حسین میرزا در هراتکتابخانهی سلطان احمد جلایر در تبریز گزیدهی کتاب: تاریخچه کتابخانههای ایران و کتابخانههای عمومی / رکن الدین همایون فرخ گزیدهی کتاب: تاریخچه کتابخانههای ایران و کتابخانههای عمومی / رکن الدین همایون فرخ کتابخانه های صفویکتابخانهی شاه تهماسب اول در ؟؟؟کتابخانهی سام میرزا خراسانکتابخانهی شاه عباس کبیر در اصفهانکتابخانهی شیخ بهاءالدین عاملی ( شیخ بهایی)کتابخانهی کلیسای جلفا در اصفهانکتابخانهی غازی قزونی در قزوینکتابخانهی ملا محمد باقر مجلسی در اصفهانکتابخانهی شاه سلیمان صفوی در ؟؟؟کتابخانهی شاه سلطان حسین صفوی در اصفهانکتابخانهی سید نورالدین جزایری در خوزستانکتابخانهی ملا نصرالله معروف به نصیرا در همدانکتابخانهی آستانه شاهزاده عبدالعظیم در ریکتابخانهی ملا حسین اردبیلی در استرآبادکتابخانهی عیسی بیک در تبریزکتابخانهی خاندان مولی در حویزه ( هویزه )کتابخانهی غیاث الدین منصور دشتکی در شیرازکتابخانهی میرداماد در اصفهانکتابخانهی خاتون آبادی در اصفهانکتابخانهی امام علی در نجف اشرفکتابخانهی حزین در اصفهانکتابخانهی محمد مقیم در اصفهانکتابخانهی اعتقاد خان در اصفهانکتابخانهی حاج حسین بیک در اصفهانکتابخانهی خوانساری در اصفهانکتابخانهی رضی قزوینی در ؟؟؟کتابخانهی نوروز علی تبریزی در قزوینکتابخانهی رستم مجوسی در یزد کتابخانهی مجذوب تبریز در خانقاه تبریز گزیدهی کتاب: تاریخچه کتابخانههای ایران و کتابخانههای عمومی / رکن الدین همایون فرخ کتابخانه های دوران زندیهکتابخانهی آذر بیگدلی در قمکتابخانهی مفتون در تبریز لطفا برای دیدن کتابخانه های دوران قاجار و پهلوی به کتاب مراجعه کنید گزیدهی کتاب: گنج دانش / جغرافیای تاریخی شهرهای ایران / محمد تقی خان حکیم / عبدالحسین نوایی اردبیلمشهورترین شهرهای آذربایجان و گاهی دارالملك بوده. ابو عون گفته شهر بزرگی است، در سنه ۶۱۷ هجری این شهر را دیدم، در فضائی از زمین بسیار وسیع و در خارج و داخل این شهر انهار جاریه کثیر المياه بسیار است، مع ذالك يك درخت میوه ندارد، چه در خارج وچه داخل و چه در آن فضائی که واقع است و اگر درختی از درختهای میوه بنشانند با وجود صلاحيت هوا و خوبی آب وجودت زمین مثمر نمیشود و میوه شهر را از پشت کوه يك روزه راه یا کمتر و بیشتر مسافت میآورند و تا دریای خزر دو روزه راه است و در راه جنگل و بیشه هاست و زمینش با تلاق و عبور از آن غیر مقدور است. هر گاه دشمنی قصد این شهر کردی به این جنگلها پناه میبردندی و دشمن چون از معابر و جنگلها درست آگاه نبودندی، باتلاقها مانع ورود ایشان به جنگل شدی و اهالی محفوظ می ماندند. بنا بر این جنگلها گریز گاه و اهالیاش را پناه بوده و از این جنگلها می برند و قطع می کنند، چو بهائی که برای ساختن کاسه های صاف خوب است و درختهای خدنگ را صاحبان صنعت در این شهر که کارهایشان به رسم معمول بی عیب و خوب است بهکار می برند.بعد از رفتن من لشکر مغول در این ملك بهقصد تسخیر این شهر آمده بر اهالی فایق آمدند، ولی اول که میان اهالی و ایشان جنگها واقع شدو مدافعه های خوب و مردانه کردند. دو دفعه لشکر مغول حمله آورده و کوششها نموده هردو دفعه ایشان را شکست و هزيمت دادند، ثالثأ مدد و كمك جهت این لشکر به تسخير و استیلای شهر آمد و بر اهالی فایق آمده شهر را به غلبه گرفتند و به قسم بدی خراب و ویران کردند و بسیاری از طرفین کشته شد. کسی هم از دست ایشان جان بیرون نبرد، مگر آنهائی که پنهان شدند. پس مغولان رفتند و آن شهر را خراب گذاشتند، با آن باقی مانده اهالی قليل . ولی اکنون آبادتر از آن وقت است و در اصل گویند اردبیل از بناهای فیروز و موسوم به آذان فيروز بوده. ابو سعید گوید يحتمل این شهر منسوب باشد باردبیل بن ارمینی بن لشطی بن يونان و جمعی از اهل علم منسوب به این شهراند.نزهت القلوب فرموده از بناهای کیخسرو بن سیاوش کیانی است و در پای کوه سبلان هوایش به غایت سرد که غیر از غله حاصل دیگر نیارد. آبش از کوه سبلان جاری و گوارا و سكنه مرید شیخ صفی الدین جد سلاطین صفویه میباشند و دارای صد پارچه قریه و همه سردسیر، دسر کوه سبلان قلعه بسیار محکمی بوده که او را بهمن دز و روئيندز می گفته اند، وقتی که کیخسرو با فریبرز بن کاوس بر سر پادشاهی جنگ داشتند، قرار دادند هر کدام فتح این قلعه نمودند سلطنت او را باشد و کیخسرو فتح نمود و پادشاه شد آن قلعه اکنون خراب است. دز سندان که مقتل با بك خرمدین بوده، در کوه اردبیل به جانب گیلان است. بالجمله این شهر در زمان صفویه زیاد معمور و آباد بوده و موقوفات زیادی برای طلاب و محصلین قرار دادند. کتابخانه اردبیل در آن عصر معروف دنیا و اغلب کتب آن بزبان عربی و قلیلی هم فارسی است وتر کی هم دارد وجلدها شان غالبأ طلا رهم نقره بوده، ولی حالا چیزی از آنها بانی نیست ، و در سنه ۱۱۵۹ هجری که نادر شاه افشار در دشت مغان که در نزدیکی اردبیل است، شمشیر خود را از غلاف بیرون آورده خدماتی را که به اهالی ممالك ایران کرده بود، شرح داد، آنگاه غلاف كرده گفت: تا بحال آنچه توانستم کردم، بعدها پادشاهی را برای خود اختیار کنید. سرداران و بزرگان ایران متفقاً اورا به سلطنت قبول کردند و نادرشاه خواندند. بلی، که را یارای قدرت جز این بود؟ در شهر اردبیل تشریفات تاج گذاری به عمل آمد. بالجمله چون اردبیل در موضعی است که راه تفلیس و طهران و تبریز و بادکوبه و گیلان و در بند از آنجاست، تجارتخانه معتبری است.خلق ایران اعتقاد غریبی به خانواده صفویه داشته اند و دارند که از بلاد بعیده به زیارت مقبره شیخ صفی الدین میآیند و چندین مسجد و مدرسه در حوالی این بقعه شریف است که در و پنجره ها شان از نقره میباشند ضریح مرقد مطهر شیخ خاتم و در گوشهها گویهای طلا و قبه نصب کرده و قناديل طلا و نقره از سقف آویخته.در سنه ۱۰۴۷ هجری اولاریوس نام سفیری از هولستن که به دربار شاه عباس اول مأمور بود، به اردبیل رسید. او در سیا حت نامه خود نوشته است، اردبیل از شهرهای قدیم ایران، از بلاد آذربایجان، ومقر سلطنت سلاطین عظیمالشان ایران بوده و اکنون مدفن شیخ صفیالدین جد سلسله ای از پادشاهان ایران و اسم قدیم شهر اربلا بوده و شهر واقع است در وسط صحرائی وسیع که اطرافش کوه هست و در فصل پائیز امراض مزمنه زیاد است، خاصه نو به و تب که از گیلان سرایت میکند و این فصل در وسط روزها با دمای بد سخت میوزد و نیز اولاریوس می نویسد، در این عهد اردبیل را قلعه و بارونی نیست و هر خانه ای باغی دارد که مسافر از خارج گمان جنگل می کند. دور سقف کتابخانه که گنبد مانند است، نقلدان ساخته شده است و در نقلدانهایش قدحهای بسیار بزرگ چینی و ایرانیهای بسیار ممتاز خوب چیده شده و از قرارمذ کور نظارتخانه مقبره شیخ صفیالدین روزی هزار نفر جز عملجات و خدمه واستمراری غذا می دهند، یعنی بار و آش و آبگوشت و غیره و در شبانروزی بنا به رسم سه مرتبه غذا داده و صرف میشود. مخارجی که از دولت در سلطنت نتاج خود داده میشود، سالی هیجده هزار تومان است و از موقوفه مقبره هم نقد سالی سی و شش هزار تومان داده میشود که این پنجاه هزار تومان فقط مخارج مطبوخ آیند و روند می شود.این وجه تمام مهمان شیخ صفی الدین است و در خور این هزار گونه مخارج لازمه غیر از این است هم کم از این هم بیش و هنگام طعام دادن طبالها هستند طبل مینوازند، تا همه خاصه غریب بفهمد و آمده رفع احتیاج کنند.قبور گرام با احترام که در اردبیل و اطراف مرقد ومقبره شیخ صفی الدین است، از این قرار است: شیخ صدر الدین بن شیخ صفی الدین، شیخ زین الدین بن شیخ صدرالدین، سلطان حیدر شهید بن شیخ زین الدین، شیخ حيدر بن سلطان حیدر، سلطان سلاطین موبد من عند الله شاه اسمعيل بن شیخ حیدر، شاه طهماسب بن شاه اسمعیل ، شاه اسمعیل ثانی بن شاه طهماسب، شاه سلطان محمد بن شاہ اسمعیل مقدم، اسمعیل میرزا و حمزه میرزا و شاه عباس اول برادر و پسرهای سلطان محمد خدابنده.اسم اول اردبیل آذر بهمن بوده، یکی از محسنانش در دامن کوهی که در طرف جنوب است واقع شده و کوه مانع است از وزیدن بادهای سخت گرم از دریاست و در عهد سلاطین صفویه این شهر در نهایت احترام ملجا و پناه عامهش مقصرین و مأيوسين مملکت ایران بوده، هر کس در هر جا به هر تقصیر بزرگی که داشته که خطر و بیم جان و مال و عیال بوده خود را به این شهر و این مقبره می رسانیدند، معان و در امان بل مورد اکرام وانعام و احسان بوده اند، گویند یکتای نعلین از نعال حضرت نبوی صلی الله عليه و آله زینت افزای مقبره شیخ صفی است رحمة الله عليه. گزیدهی کتاب: احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم / محمد بن احمد شمسالدین المقدسی / میرعلی نقی منزوی …کتاب او را در هفت مجّلـد در کتابخانه عضـدالدوله بی ترجمه یافتم، برخی آنرا از آن ابن خردادبه میدانسـتند. سپس دو کوتاه شـده را در نیشابور با ترجمه دیـدم که یکی از آن همین جیهانی و دیگري از آن ابن خردادبه میبود، و هر دو در مطالب با هم هماهنگ بودند، ولی جیهانی اندکی افزایش میداشت… …کتابی نیز در کتابخانه صحب منسوب به ابوزید یافتم که دارای نقشه های می بود من همان را در نیشابور نیز دیده بودم … …کتابی نیز در کتابخانه صحب منسوب به ابوزید یافتم که دارای نقشه های می بود من همان را در نیشابور نیز دیده بودم … ری: شهری ارجمند دلگشا باستانی مردمش با خرد، سبکبار، زیبا، با فضل و ادبند… یکی از مادرشهرهای افتخارخیز اسلام است که ….و کتابخانه ای پرآوازه و میدان بطیخ شگفت انگیز و روذه دلگشا و یک دژ و شهرک دارد. کاروانسراهایش زیبا مجهز به وسلیل کامل، خوش و مرفه است. رامهرمز قصبه ای ست بزرگ دارای بازارهای آباد …عضدالدوله برایش بازاری ساخته که من به از آن ندیده ام. پاکیزه، ظریف، آیینه کاری و سنگفرش و نقاشی شده است…مانند بصره و ری کتابخانه دارد که کارمندانش در خدمت واردان کتابخوانان و کتاب نویسان هستند ولی کتابخانه بصره بزرگتر و آبادتر و پرکتاب تر است. این دو کتابخانه را ابن سوار بنیاد نهاده . در اینجا همیشه یک استاد علم کلام را به روش معتزلی درس می گوید… شیراز… یک کتابخانه جدا نیز دارد که زیر نظر یک سرپرست و یک کتابدار و یک ناظر از نیکوکاران شهر اداره می شود. هیچ کتابی نیست که تاکنون در دانش های گوناگون تصینف شده باشد مگر نسخه اش به آنجا آورده است . وی اینجا را به صورت دالان های سرپوشیده و یک سالن بزرگ ساخته که انبارهای کتاب در اطراف آن هاست . به دیواره انبارها و دالانهای اطاقکهای چوبین کنـده کاری شـده بر پا داشـته که یک قامت بلنـدی و سه ذرع پهنا دارند و هر یک با کشوئ ی از بالا به پائین بسـته میشود. دفترها از هر نوع در یک رف ویژه چیده شده است. فهرسـتهائی نیز دارد که نام کتابها در آن روشن شده است. کسـی جز آبرومندان بدان راه نیابنـد. من در بالا و پـائین این ساختمـان گشـتم، همه جـا فرشـها گسترده میبود، هر اطاق بـدانچه شایسـته مینمود فرش و پرده میداشت. نهر آبی درطبقه پائین با تندی میگذرد و به برخی دالانها وخانهها روانست. کاریزی دیگر بر روی چارطاقیهای حصـیری آب میپاشـد. پنـدارم که عضـدالدوله اینها را از روی اخباری که دروصف بهشت شـنیده ساخته بود… مقالههای وابسته: جایگاه کتاب در مناسبات فرهنگی تیموریان رشد و گسترش هنرهای کتاب آرایی در قرن نهم ق. سبب شد کتاب به صورت کالایی ارزشمند درآید به گونه ای که نسخه های نفیس، بسان تحفه هایی گرانبها، میان دربارهای مختلف مبادله می شد. در این نوشتار، با نگاه به رویدادی تاریخی برگرفته از کتاب تاریخ حبیب السیر، که به ماجرای ارسال کتاب از دربار تیموریان به حکومت آق قویونلو اختصاص دارد، به روابط فرهنگی میان دو حکومت نیز اشاره می شود. علل رفتن خواجه نصیرالدین طوسی به قلاع اسماعیلیه در حمله هلاکو به ایران که از خراسان و نیشاپور شروع شد،اوضاع بسیار آشفته بود و عده زیادی از مردم به دنبال یافتن پناهگاه امن به قلاع اسماعیلی که در مقابل لشکر مغول مقاومت کرده بود، پناه آوردند.خواجه نصیرالدین طوسی از بزرگترین علمای شیعی در قرن هفتم هجری است که در علوم مختلفی چیره دست و صاحب نظر بوده است.چنانکه معروف است وی برای حفظ جان خود و استفاده از کتابخانه های غنی اسماعیلیه به نزد آنها رفته و به مطالعه و تالیف کتب مختلف پرداخته است.وی مدتی را که در قلعه قهستان ساکن بود به خواهش ناصرالدین عبدالرحیم بن منصور حاکم قهستان کتاب الطهاره ابوعلی مسکویه رازی را به فارسی ترجمه و به اختصار درآورده و سپس مطالبی بر آن افزود.بعد به قلعه الموت رفت،درباره علل رفتن خواجه به قلعه الموت نظریات متفاوتی وجود دارد.در این مقاله به علل رفتن خواجه به قلاع اسماعیلیه پرداخته شده است. کتابخانه های بغداد در عصر سلجوقی حسین امینی «کتابدار چه شغلی است» [؟!] (اطلاعی از مواجب کتابداری در زمان محمد شاه قاجار) سید علی آل داوود کتاب و کتابخانه در اسلام / مجموعه مقالات کاظم مدیر شانه چی نگاهی به مرو و کتابخانه های آن در دوره اسلامی مرو،از شهرهای مهم ایران در دورههای مختلف تا سدهء سیزدهم هجری/نوزدهم میلادی است و از پیشینهء تاریخی مهمی برخوردار است.این شهر که حوادث بسیاری را به خود دیده و پشت سر گذاشته،نه تنها از نظر سیاسی،بلکه از نظر فرهنگی و اقتصادی نیز برای حکومتها حائز اهمیت بوده است.از نظر اقتصادی این شهر بر سر راه جادهء ابریشم بوده و از نظر فرهنگی نیز در دورهء اسلامی دارای کتابخانههایی بوده که مورد استفادهء دانشمندانی قرار میگرفت که از نقاط مختلف بدان شهر رو میآورند.یاقوت حموی از کتابخانههای مرو بسیار یاد کرده است.