منبت کاری لغت نامه دهخدا منبت: رویانیده شده . (آنندراج ). || نقشهای برجسته ٔ به شکل گیاه و گل و جز آن که بر روی چیزی نقش کنند و هر آنچه در وی کند اگری کرده باشند خواه چوب باشد و یا جز آن . (ناظم الاطباء). به اصطلاح نقاشان و معماران ، نقشی که از زمین خود اندک بلند باشد، چنانکه نقش سکه بر روپیه ، و آن را به فارسی منبت کاری هم می گویند. (آنندراج )