صومعه تارنمای وابسته: آبادیس دانشنامه جهان اسلام ویکی پدیا ویکی قفه ویکی واژه دهخدا رشد لغتنامهی دهخدا: عبادت خانه ٔ ترسایان و نصاری که سر آن بلند و باریک سازند. (غیاث اللغات ). جای عبادت . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). عبادت جای . (مهذب الاسماء). خانه ای است مر ترسایان را. (منتهی الارب ). کاره . طربال . تامورة. عجوز. ج ، صوامع :در زاویه امروز بخندد لب زاهددر صومعه امروز بخندد لب ابدال . کتاب های وابسته: ارزش میراث صوفیه / عبدالحسین زرین کوب جستجو در تصوف ایران / عبدالحسین زرین کوب خانقاه در ایران / محسن کیانی زبان شعر در نثر صوفیه / محمد رضا شفیعی کدکنی سرچشمه تصوف در ایران / سعید نفیسی طبقات الصوفیه / خواجه عبدالله انصاری فردوس المردشدیه فی اسرار الصمدیه / محمود بن عثمان / ایرج افشار فرهنگ نامه بناهای دینی پیش از اسلام ایران / میترا آزاد مدارس و بناهای مذهبی ( تکیه حسینیه خانقاه قدمگاه مدرسه مصلی) معماری تیموری در ایران و توران / لیزا گلمبگ / رنتا هلد / دونالد ویلبر / کرامت الله افسر / محمد یوسف کیانی معماری تیموری در خراسان / برنارد اوکین / علی آخشینی اخبار وابسته: گزیده کتاب: تاریخ خانقاه در ایران / محسن کیانی صومعه عبارت بود از بنای محقری که راهبی مسیحی در آن سکونت کرده و به عبادت می پرداخت. صومعه ها غالبا در بیابانها و بر فراز کوهها ساخته شده و از نظر معماری، ساختمانی نوكتيز و بلند و باريك بود تا در برابر عوامل ویرانگر طبیعی دوام و مقاومت بیشتری داشته باشد. واژه صوامع و بیع در ردیف مساجد به عنوان مرکز عبادت در قرآن آمده است. مسلمانان از صدر اسلام، با صومعه مسیحیان و اعمال راهبان آشنایی داشتند، زیرا صومعهها و مراکز انفرادی عابدان مسیحی، در کنار شهرها و دامنه کوهها و بین راهها، در برخی از مناطق قلمرو اسلامی وجود داشت و چه بسا که برای بعضی از افراد فاقد روحیه اجتماعی و مردمگریز هم، می توانست، دارای کشش و جاذبه ای باشد، ولی از آن جهت که در دین اسلام، تنها نجات فردی مورد نظر نیست و مسائل معنوی هم به صورت گروهی و اجتماعی مطرح است، معمولا مرکز عبادتی فردی و مشخص، همانند صومعه راهب مسیحی به وجود نمی آمد؛ ولی افرادی از مسلمانان می توانستند در درون خانه خویش، محلی را برگزیده و در آنجا به عبادت بپردازند و با مفهومی که از واژه صومعه در ذهن خود دارند به چنین معبدی صومعه بگویند. کاشانی می نویسد:و طالبان حق از بهر سلامت دین صوامع و خلوات اختیار کردند.» واژه صومعه به معنی محل اقامت و عبادت و خلوت در مسلك طريقت مورد استفاده قرار گرفته و صومعه داشتن به برخی از مشایخ صوفی نسبت داده شده است. و از نخستین صوفیان صومعه دار، یکی حسن بصری متوفی ۱۱۰ هجری و دیگری حبیب عجمی است که در کنار رود فرات صومعهای داشته و در آنجا عبادت میکرده است. شیخ فریدالدین عطار هم، بنا به نوشته سمرقندی، برای ورود به مسلك طريقت، به صومعه شیخ رکن الدین آگاف (= پالاندوز) رفته و به دست او توبه کرده است. واژه صومعه در معنی مرکز عبادت و خلوت انفرادی به حجره ای واقع در داخل ساختمان خانقاه نیز اطلاق گردیده است. محمد بن منور می نویسد: شیخ احمد کی در خانقاه سراوی بود، صومعه داشت در آن خانقاه که آن را اکنون خانه شيخ گویند، سر از این صومعه بیرون کرد و جمعی را که در صفه صومعه نشسته بودند گفت…» گزیده کتاب: تاریخ قومس / عبدالرفیع حقیقت صومعه بایزید در سمت غربی آرامگاه بایزید در فاصله چهارمتری واقع شده صومعه مذکور به صورت دو اتاق کوچک شبیه به هم و متصل، با سقفهای کوتاه است طول و عرض اتاق اول 5/ 1× 2 و اتاق دوم 2×2 متر میباشد، دیوارها و سقفهای صومعه دارای گچبریهای بسار زیبایی است و مطالبی بر روی آن گچبری شده در اتاقک اول مطالب زیر گچبری شده است: قال سلطان العارفین و برهان الوحدین و قطب السالکین البایزید قدس سره و هذالاخر و سرور فر سرور محبة الله تعالی … لامحبة نورعلی نوروسئل عن سلطالن العارفین ابو یزید بم بلغت بما بلغت قال بادخال سرور فی قلب المؤمن و قال احبک العبد لنعمائک و انا احبک لبلائک. همچنین بالای در ورودی به اتاق دوم این کتیبه خوانده میشود: امر بعماره هذا الصومعه الشریفه المبارکه الکریمه افخم الکفات……. فی سنه اثنی و سبعمائه. گزیده کتاب: تاریخ کمبریج / جلد پنجم /از آمدن سلجوقیان تا فروپاشی دولت ایلخانان /جی آ بویل / حسن انوشه / آن کاترین سوینفورد لمبتون برخلاف آنچه گهگاه ادعا میشود نظام الملک بنیاد گذار مدارس نبود، و نیز مدارس تنها مراکز آموز عالی در دوره سلجوقی نبودند. اما وی، در رونق و شکوفایی دوران جدید که در زمان سلجوقیان آغاز شد تأثیر مستقیمی برجای نهاد و سبب گردید دیگر نهادهای آموزشی آن روزگار تحت الشعاع مدارس وی قرار گیرند. و نیز باعث تبدیل این مدارس به مراکز آموزش مذهب رسمی سنت گردید؛ درست همانطوری که دارالحکمه در مصر که در سال 395 قمری /1005 میلادی تأسیس یافته بود، مرکز تبلیغ مذهب شیعه شده بود. در سده چهارم قمری /دهم میلادی مدارسی در نیشابور بود که با توجه به میزان جمعیت و رشد فرهنگ و صنعت میتوانستند با تختگاه فاطمی و بغداد رقابت کنند. مدارس نیشابور احتمالاً زیر نفوذ و تأثیر خانقاهها و صوامع فرقه کرامیه بود ـ فرقهای اسلامی که مؤسس آن ابوعبدالله محمدبن کرام السگزی (در گذشته به سال 255 قمری /869 میلادی) بود و در اوایل سده پنجم قمری /یازدهم میلادی در خراسان رونق داشت ـ و احتمالاً از وهاره بودایی نیز تأثیر پذیرفته بود. این مدارس وسیله نیرومند تبلیغ اسلام مستقل از حکومت اسلامی بودند. تبدیل مدارس خراسان به سنگر مذهب سنت به دلیل ضرورت مبارزه با تبلیغ شیعه، اعم از اسماعیلی و دوازده امامی، و سنیان مخالف آرای عمومی خانقاههای کرامیه بود. گزیده کتاب: اسلام در ایران / ایلیا پاولویچ پطروشفسکی / کریم کشاورز در خانقاه درویشان نیز مانند صومعههای مسیحیان و بوداییان، تنفر زهد آمیز نسبت به تن و آنچه جسمانی است و ریاضت اختیاری ارج فراوان داشت. روایت است که بایزید بسطامی خطاب به تن خویش چنین می گفته: «نه، نه، ای ظرف همه بدیها، ای تن پلید، سی سال گذشت و تو بالغ نشده ای و فردا باید در برابر آنکه پاک است (خدا) ظاهر شوی. شیخ ابوالحسن خرقانی مریدان خویش را چنین تعلیم می داد: «در گرسنگی چندان بکوش و اگر ورد یکی روز داری سه روز و اگر سه روز داری چهار روز و میفزای تا چهل روز یا به سالی آنگاه چیزی پیدا آید». نیز شیخ مزبور چنین می گفته: «پس گفت شب شود و خلق بخسبند، تو این تن را غل و پلاس و تازیانه چرمین دار، کی خدای تعالی برین تن مهربانی دارد»، گوید: «بنده من ازین تن چه میخواهی؟ بگو: «الهی، تورا خواهم» می گوید: « بنده من دست ازین بیچاره بدار، من از آن توام» گزیده کتاب: آثار ایران / جلد دوم / جزوه اول / اصفهان / علی پاشا صالح از مسجد قدیمی یعنی بنایی که قبلاً در همین مکان وجود داشته و مسجد کنونی تقریباً درست جایگزین آن گردیده هیچ باقی نمانده است لکن به وسیله نویسندگانی مانند ابن حوقل و المقدسی و مافرّوخی و ناصرخسرو که آن را دیده و در کتابهایشان ذکر نمودهاند اکنون ما از وجود آن مسجد اطلاع داریم. بنای آن چون تمام مساجد بزرگ عهد عباسیان ساده بود، در اطراف صحنی بزرگ رواقاتی داشته است. این رواقات به بناهای دیگری متصل بوده که مافرّوخی آنها را «اربع ادور» میخوانده و شامل توابع این قبیل ابنیه یعنی آموزشگاهها، صومعهها، مضیفها، مخزنها و امثال آن بوده است. گزیده کتاب: آشنایی با معماری اسلامی ایران / محمد کریم پیرنیا / غلامحسین معماریان در خانههای ماسوله، سومه، اتاق زمستان نشین است. برخی اهالی قدیمی در ماسوله، معتقدند که چون این محل در ۶ ماه از سال محل انزوا و دوری گزیدن از سرما است. مفهوم آن از همان صومعه ریشه میگیرد. در تمامی نمونههای برداشت شده در خانههای ماسوله، محل قرارگیری سومه در پشت اتاقها، تالار، «پیله که» و «یاًروکه» میباشد. به هر حال «سومه» در هر جا که قرار میگیرد، نقش ارتباطی بین چند فضا را دارد. ابعاد سومه در یک خانه به نقشه کلی آن خانه بستگی دارد. گاهی «سومه» در کنار چغم (هال) و هر دو درپشت یک اتاق، گاهی به اندازه عرض یک اتاق چیزی در حدود ۴×۲ متر و گاهی با ابعادی نزدیک به 2.50× 2.40 متر ساخته شده است. در یک سومه میتوان اجاق، تعدادی تاقچه، دولا و پنجرهای کوچک مشاهده نمود. در بیشتر موارد نورگیری سومه از طریق روزنی به نام «لن» انجام میشود. گزیده کتاب: سفر درایران / گاسپار درویل / منوچهر اعتماد مقدم شهرها و قصبات و روستاهای مهمایران دارای بازارها با مراکز تجاری میباشند. بازارها معمولاً در مرکز شهرها قرار دارند و بازرگانان و پیشه وران در آنجا گرد هم میآیند. بازارها به شکل دالانهای بزرگی تقریباً شبیه خوابگاههای صومعهها هستند ولی قدری پهن ترند. در هر طرفی دالان دکانهای کوچک کم و سعت با سقف کوتاه بنا شده است. دکانها از ساعت هفت صبح تا غروب آفتاب باز هستند. گزیده کتاب: سفیر زیبا / ایون گرس / علی اصغر سیدی ساختمانی واقع در یک طرف میدان، معروف به «قصر ساعت»، محل کسب و کار جواهر فروشان بود. در این بنای عجیب، یک فندول نجومی کار گذاشتهاند و روی آن کتیبهای به خط لاتین حک شده است تا مردم چنین تصور کنند که آن ساعت را سردار اللهوردیخان از صومعهای در هرمز از پرتغالیان به غنیمت گرفته و اصفهان آورده است. درست روبهروی این بنا، یکی از عجایب تماشایی دنیا، یعنی ساختمان مسجدی با کاشیهای گلی، قهوهای، زرد، سبز و آبی رنگ احداث شده است. گزیده کتاب: سیر تاریخی بنای قزوین و بناهای آن / محمد دبیر سیاقی «شاپور ذوالاکتاف در بیست و شش سالگی به رسم رسل به روم رفت. قیصر او را شناخت. بگرفت و محبوس کرد و به ایران آمد و خرابی بسیار کرد و در این ممالک متمکن شد. شاپور از زندان قیصر به مدد کنیزکی ایرانی که نگهبان او بود و بر او عاشق خلاصی یافت و با آن کنیزک بگریخت و به ایران آمد و تا به سرزمین قزوین هیچ جای آرام نگرفت. در آن زمین به باغی که اکنون (یعنی زمان مستوفی) به شاپوران مشهور است و شاپور ساخته و در آن وقت باغی کوچک و صومعه یزدانپرستی بود نزول کرد و از حال ایران استکشافی مینمود. از آثار شاپور شارستان شهرستان قزوین که اکنون محلتی است از آن و مسقط رأس و مقام و مولد مؤلف این کتاب (یعنی مستوفی) است… بساخت». و نیز در فصل سوم از باب ششم در ذکر چگونگی بنای عمارت قزوین آورده است: بقعهای که پیوسته است به محل شهرستان و گورستان، برون دهک منسوب قدیمیترین عمارت قزوین آن است و سبب قدمت بنای آن بانی آن معلوم نشده و مشهور است که شهرستان قزوین که محلتی است در میان شهر، شاپور ذوالاکتاف ساخته، آن زمان که از روم گریخته به ایران آمد، تا بدانجا رسیدن هیچ آرام نداشت. آنجا بر کنار رودخانه صومعه یزدان پرستی بود اکنون (زمان مستوفی) قلندرخانه است، نزول کرد، اتفاقاً وزیرش و جمعی از امرا که از بیم قیصر گریخته بودند و در کوهها و رودخانهها بودند بدو پیوستند و با او به جنگ قیصر رفتند و مظفر شدند. شاپور ذوالاکتاف چون به پادشاهی رسید، زمین قزوین بر خود مبارک دانست، فرمود که آنجا شهری بسازند. معماران به عمارت مشغول شدند. دیلمان مزاحم ایشان بودند، هر چه ایشان به روزمیساختند دیلمان به شب خراب میکردند. معماران حال به حضرت شاپور آنها کردند. شاپور به دفع اعراب و دیگر طامعان ملک مشغول بود با کار دیلمان نمیپرداخت، جواب فرستاد که دیلمان را به مال مشغول کنید و شهر بسازید. چنین کردند و شهرستان بساختند. گزیده کتاب: معماری اسلامی / روبرت هیلن برند / باقر آیت الله زاده شیرازی کلمه رباط پس از انتقال به نزد بلغارهای ولگا، در وقایعنامههای قدیمی روسی به شکل ropat به معنای «مسجد» ظاهر شد. استفاده از این رباطها از سوی کسانی که آرمانهای مذهبی مشترکی داشتند و ضمناً غالب آنها صوفی نیز بودند، درج واژگانی نظیر «صومعه نظامی» و یا «خانقاه» را در ضمن معانی رباط» توجیه میکند. با شاهباز روح، از خانقاه تا صومعه (پژوهشی در نماد پردازی روح در عرفان ایرانی و آثار قدیس یوحنای صلیبی) شهره انصاری “وی در از نوروعشق مینویسد که روح«باید بر هرآنچه که گذراست،نپاید و به آنها چنان بیاعتنا باشد که گویی هرگز وجود نداشتهاند؛زیرا هدف او باید صعود بهبرترین مکان،یعنی ملکوت اعلی و یگانگی با پروردگار باشد (Prayer of a Soul Taken with Love,15) و در صعود از کوه کرمل ضمن اشاره به مکاشفهی حضرت داوود در معراجش،و اینکه وی خود را بهسان پرندهای تنها بر نوک بام دیده بود،در شرح و تفسیر ترکیب«نوک بام» (House-Top) -که بلندترین جای هر خانه است-بر این نکته تأکید میکند که پرواز تا نوک بام بهمعنی کشیدهشدن روح بهجانب بالا، بهبالاترین نقطه است. برای بررسی این مفاهیم،نخست باید به شباهتهای سیمرغ و روح القدس اشاره کرد که از جملهی آنها میتوان بر فریشته بودن روح القدس و فریشتهگون بودن سیمرغ(نورانی بودن،فروشکوه داشتن،بالدار بودن)،صاحب الهام بودن آندو و انتقال آن بهدیگران(در مورد سیمرغ،در داستان زال و سیمرغ) و این نکته که سیمرغ، طایری قدسی است که در کوه قاف-جهان نور-سکنا دارد و با آوای عرشی خود،غفلتزدگان را بیدار میکند یاد کرد(همچنانکه روح القدس،برترین فریشتهی خداوند است و با وحی و الهام خود،انوار معرفت بهدل عارف میتاباند). دیگر ویژگی پرندهی قدیس یوحنا-چنانکه در سرود روحانی میآورد-آن است که«بهنرمی و دلنشینی ترنم میکند»،سپس در ادامه میافزاید:«روح نیز بلادرنگ برای خدا چنین میکند؛ از آنروی که ثناهای او برخاسته از شیرینترین عشقند،برای او لذتبخشترین و در چشم خداوند، ارزشمندترینند»ودر از نور و عشق،در این زمینه مینویسد:«او(روح)باید بهدلنشینی در مکاشفه و در عشق عروس خویش(عیسای مسیح)ترنم کند.” رهبانیت مسیحی در شرق علی مهدی زاده تا اوایل سده سوم میلادی کلمه«مونوس»به شخصی اطلاق میشد که در انزوا به عبادت مشغول بود ولی کمکم گروهی از زهاد که در اجتماعاتی دور از دیگران زندگی میکردند به این نام خوانده شدند و سپس در نیمه دوم قرن چهارم زندگی«آتاناسیوس»7و نوشتههای«یروم»8نشان میدهد که این گروه کسانی بودند که از دنیای مسیحیت رسمی دوری گزیده در محل- (به تصویر صفحه مراجعه شود) هائی بنام«موناستری»9با مقررات و تشکیلات خاص آن،زندگی میکردند و همواره در زهد و عبادت و ریاضت بودند تا«با شیطان درونی خود مبارزه کنند»10. در بررسی تاریخ مسیحیت در سوریه متوجه میشویم که دیرها و مراکز رهبانی در این سرزمین صرفنظر از برخی انحرافات و افراطها که از بعضی از رهبانان دیده میشد،نه تنها در انتشار مسیحیت و تبلیغ پیام عیسی مسیح(ع)مؤثر بودند،بلکه از لحاظ ترویج علوم مختلف،از الهیات و کلام و فلسفه و منطق،تا طب و نجوم و ریاضیات،اهمیت بسیار داشتند، و در انتقال علوم و معارف یونانی به نقاط دیگر جهان دارای سهمی بزرگ و اساسی بودند. نظام رهبانی در آسیای صغیر اهمیت بسیار یافته بود و طبقات بالای اجتماع نیز مخصوصا در قسطنطنیه به صومعهها توجه خاص داشتند و اموال خود را وقف نگهداری این مراکز میکردند. با تضعیف مانویت در بین النهرین و حوالی تیسفون و انتشار مسیحیت در آنجا،کمکم مراکز مانوی به مراکز راهبان مسیحی تبدیل شد،و از مروجان آن فردی بنام«آفراتس»94بود که در نیمه اول قرن چهارم در نزدیکی موصل به ترویج این روش پرداخت و ریاضت و ترک دنیا و تجرد و نماز و روزه و عشق و فقر را در میان مسیحیان تبلیغ میکرد.” بررسی و نقد جایگاه صومعه در رهبانیت مسیحی سید مرتضی میرتبار صومعه در دوره سوم رهبانیت مسیحی ایجاد شد که مؤسس آن پاکومیوس بوده است. این لفظ به مرور زمان همتراز معنای صحرا برای آبای صحرا شد و جایگاهی مقدس در الاهیات رهبانی به خود اختصاص داد و به نوعی از مهمترین عوامل گسترش رهبانیت مسیحی شد. علل متعددی در گسترش صومعه وجود دارد که برخی از این علل عبارتاند از: شمار فراوان راهبان؛ اشتیاق بسیاری از مردم به ساخت صومعه؛ و همچنین جابهجایی صومعهها در طول قرون متعدد. با وجود فواید بسیاری که صومعه برای راهبان داشته، اما مضرات و معایب زیادی نیز برای راهبان و جامعه رهبانی ایجاد کرد که برخی از این معایب عبارتاند از: ایجاد مکاتب متعدد الاهیاتی فقط به دلیل رابطه مراد و مریدی؛ از بین بردن روحیه ظلمستیزی و قیام؛ شهرت کاذب و غرور؛ مکانی برای دستیابی به قدرت؛ مکانی برای ایجاد فساد در برخی راهبان؛ مادیگرا شدن راهبان؛ محرومیت جامعه از استعدادها و … . در واقع، جامعه دینی مسیحی باید نگاهی جدید به صومعه داشته باشد و فضای آلوده آن را با بازگشت به دوران سلف تطهیر کند. مطالعه تطبیقی سیر پیدایش طریقه های رهبانی در مسیحیت و تصوف در اسلام محمد رضا عدلی گرایش به سلوک زاهدانه و رهبانیت پدیده ای مشترک در میان ادیان است. در مسیحیت و اسلام نیز چند سده پس از ظهور دین، گروه هایی از مردم به علل گوناگون به زندگی زاهدانه روی آوردند. این جماعت های پراکنده زاهدان به تدریج نظام هایی متشکل با کارکرد اجتماعی معین را به وجود آوردند. صومعه راهبان مسیحی و خانقاه صوفیان، در طول تاریخ، کارکرد مهمی در شکوفایی و گسترش فرهنگ دینی در جوامع مسیحی و مسلمان داشته اند. این نهادها به رغم تفاوت های بارز دینی و فرهنگی، نقاط مشترکی نیز دارند که از جمله می توان به این موارد اشاره کرد: تاکید بر زهد و ریاضت کشی، وجود قواعد خاص برای زیستن، وجود سنت دینی مرجع، وجود آداب و آئین های ویژه، زندگی یا تجمع در مکان های خاص.