زاویه گزیده ی کتاب: اسلام در ایران / ایلیا پاولویچ پطروشفسکی / کریم کشاورز خانقاههای درویشان به سرعت ازدیاد یافتند. و هم در آستانه قرن چهارم و پنجم هجری، در خراسان بیش از دویست خانقاه و زاویه وجود داشته. جلابی فقط در خراسان قریب سیصد تن از افراد شایسته و دلیر «سپاه خراسانی مردان خدا» دیده بوده و عقیده داشت که خورشید عشق عرفانی و پیشرفت طریقت در طالع خراسان است. در خراسان به ویژه خانقاههای مشهور شیخ ابوسعید فضل الله مهنوی، وشبح ابوالحسن خرقانی قرار داشته. گذشته از درویشانی که دائما و یا مدتی مدید در خانقاهها مسکن داشتند، بسیاری از درویشان خانه به دوش نیز فقط در موسم زمستان در آن امکنه منزل میگزیدند. شیخ سری سقطى خطاب به صوفیان چنین میگفت: «بهار آمد و درختان جامه برگ بر تن کردند و شما را باید به سیر جهان پردازید!» درویشان جهانگرد و خانه بدوش صدقه میطلبیدند و این کار کاملا مشروع و حتی برای نمو و علو روح ایشان سودمند شمرده میشده (زیرا که میبایست غرورو خویشتن خواهی را در نهاد ایشان بکشد) – به شرطی که فقط به قدر حاجت یک روزه سئوال کنند. ولی مباشر امور معاشی خانقاه، حق داشت برای درویشانی که در آن خانه مشترک صوفیان زندگی میکردند، برای آینده نیز صدقه طلب کنند و آذوقه و سوخت ذخیره نماید. گزیده ی کتاب: سفرنامه ابن بطوطه / محمد علی موحد در این شهر در خانقاه منسوب به شیخ علی بن سهل که شاگرد جنيد بوده است منزل کردم. این زاویه مورد احترام و زیارتگاه مردم اصفهان است و در آن برای مسافرین غذا داده میشود وگرمابهای عالی مفروش بر خام دارد که دیوارهایش از کاشی است. این حمام وقف است و از مراجعه کنندگان پولی مطالبه نمیشود. شیخ این زاویه عابد پرهیزگار قطب الدین حسین پر شیخ ولی الله شمس الدين محمد بن محمود بن على معروف به رجاء بود و برادر او شهاب الدین احمد نیز مردی دانشمند و منصف بود. چهارده روز در خانقاه پیش این شیخ قطب الدین بودم و از مراتب خداپرستی و دوریش نوازی او و تواضعی که در برابر فقرا داشت چیزها دیدم که مایه اعجابم بود، شیخ در پذیرائی و اکرام من مبالغت فرمود و جامهای نیک به من بخشید و همان ساعت که به زاویه رسیدم غذایی با سه عدد خربزه اصفهان که تا آن روز نخورده بودم برایم فرستاد. علاء الدين محمد از امرای بزرگ و شریف بود. پس از ده روز راهپیمائی به شهر تبریز رسیدیم و در خارج شهر در محلی موسوم به «شام» منزل کردیم . قبر غازان پادشاه عراق در این محل است، بر سر قبر او مدرسه زیبائی با زاویه ای بنا کرده اند و در این زاویه برای صادر و وارد طعام داده میشود. غذای آن عبارت است از نان و گوشت و حلوا و برنجی که با روغن پخته می شود امیر مرا در همین زاویه که در میان آبهای روان و درختان سرسبز قرار گرفته منزل داد. فردای آن روز از دروازه بغداد به شهر تبریز وارد شدیم و به بازار بزرگی که بازار غازان نامیده میشد رسیدیم و آن از بهترین بازارهائی بود که من در همه شهرهای دنیا دیده ام. هریک از اصناف پیشه وران در این بازار محل مخصوصی دارند و من به بازار جوهریان که رفتم بس که از انواع جواهرات دیدم چشمم خیره گشت. گزیده ی کتاب: ارزش میراث صوفیه / عبدالحسین زرین کوب در خانقاهها اوراد و اذکار و ریاضات وچله نشینیها رایج بود که غالبا اشتغال به آنها بیشتر اوقات سالکان طریق را مستغرق میداشت. در این خانقاهها سالکان وفقیران خلوت نشین نیز مانند شیخ خانقاه زاویه خاص خویش داشتند اما ذکر دسته جمعی و درک صحبت شیخ وصرف طعام و صف نماز و حلقه سماع آنها غالبا در جماعتخانه، منعقد میشد. خانقاه که با تفاوتی تکیه و زاویه ورباط نیز خوانده میشود محل اجتماع درویشان بود مخصوصا جای خلوت وذکر آنها. چله نشینی هم از لوازم خلوت قوم بود و تکرار آن به اعتقاد صوفیه از اسباب نیل به کمال. ذکر هم خفی داشت و جلی. از آنکه اولی را از غیر مخفی میکردند و دومی را آشکارا بر زبان میراندند. در طی خلوت صوفی گوشهای میگرفت، با آداب خاص مینشست، و بی توقف نام خدا را چندان بر زبان میآورد که لب و زبانش از جنبش فرو میماند و فقط دل او بود که متذکر خدامیشد. بسیاری از صوفیه بجای الله، ضمیر هو را به کار میبردند که در قرآن هم آمده بود. در باب این لفظ کوتاه اسرار آمیز که صوفیه تمام مفهوم الوهیت را در آن میبینند ابن عربی رسالهای دارد و در شعر صوفیه دم از هو و او با بیانی آکنده از شور و شوق سخن رفته است. گزیده ی کتاب: آثار العجم / فرصت الدوله شیرازی / منصور رستگار فسایی تکیه حافظیه در سمت شرقی شیراز است ولی چندان مسافتی با شهر ندارد و آن از جمله تکایای معروفه عالم است. بنیادش نیز از مرحوم کریم خان است و آن دو طرف است، طرفی بسیار وسیع و باروح که اراضیش قبرستان است و در وسط آن قبور مزار خواجه واقع شده، لوح مزارش سنگ مرمر بسیار بزرگی است که بعض اشعار او را بر آن نقر کردهاند، محجری از آهن دور آن است و بر آن مزار قبهای نیست، اما طرف دیگر باغچهای است که در آن اشجار بسیار و انواع اثمار است، و در میان دو طرف مذکور حجراتی است که به هر دو طرف مذکور درها باز میشود و در وسط حجرهها تالاری است ملوکانه و اساسی بزرگانه نیز دو طرفش گشاده و در آن چهار ستون از سنگ بر پا است، در جلو آن تالار دریاچهای است که از آب رکنابادش مجری است و آب انباری نیز در زاویه آنجا است، الحق تکیهای به این نهاد و سرشت روضهای است از روضههای بهشت. گزیده ی کتاب: تاریخ خانقاه در ایران / محسن کیانی توضیح کوتاهی لازم است و آن اینکه واژه خانقاه به معنی محل تربیت و سکونت سالکان و کلمه رباط به معنی پاسگاه مرزی و کاروان سرای و خانقاه و معانی دیگر. و واژه بقعه به معنی آرامگاه و بنایی مسقف، و دیگر بناها هم هر یک دارای معنی خاصی است. در حالی که در بعضی از کتابها، واژه رباط و زاویه و بقعه و خانقاه و جز آن در هم آمیخته و گاهی یکی در معنی دیگری به کار رفته است، این آمیختگی بدان علت است که ابتدا صوفی وارستهای، محلی را برای عزلت و اقامت خود و پذیرایی از یاران برگزیده و در آنجا سکونت میکرد. این چنین جایی زاویه نامیده میشد و چون در آنجا به تربیت مریدان و سالکان میپرداخت، آن را رباط و خانقاه میگفتند و چون محل دفن و تربت او میگردید، بدان جا بقعه و حظیره گفته میشد و اگر برای تعلیم قرآن و حدیث مورد استفاده قرار میگرفت، مدرسه نامیده میشد. چنان که رباط و خانقاه و بقعه و حظیره و… شیخ کبیر، ابو عبدالله بن خفیف شیرازی ۳۷۱ هجری، در طول تاریخ وجودی خود به مناسبت، به نامهای مختلف موسوم گردیده است. گزیده ی کتاب: سفرنامه ابن بطوطه / محمد علی موحد مقبره سعدی زاویهای نیکو دارد نیکو با باغی نمکین که خود او در زمان حیات خویش بنا کرده و محل آن نزدیک سرچشمه نهر معروف رکن آباد است و شیخ در آنجا حوضچههایی از مرمر برآورده… در این شهر در خانقاه منسوب به شیخ علی بن سهل که شاگرد جنید بوده است منزل کردم. این زاویه مورد احترام وزیارتگاه مردم اصفهان است و در آن برای مسافرین غذا داده میشود وگرمابهای عالی مفروش بر خام دارد که دیوارهایش از کاشی است. این حمام وقف است و از مراجعه کنندگان پولی مطالبه نمیشود. شیخ این زاویه عابد پرهیزگار قطب الدین حسین پر شیخ ولی الله شمس الدین محمد بن محمود بن على معروف به رجاء بود و برادر او شهاب الدین احمد نیز مردی دانشمند و منصف بود. چهارده روز در خانقاه پیش این شیخ قطب الدین بودم و از مراتب خداپرستی و دوریش نوازی او و تواضعی که در برابر فقرا داشت چیزها دیدم که مایه اعجابم بود، شیخ در پذیرایی و اکرام من مبالغت فرمود و جامهای نیک به من بخشید و همان ساعت که به زاویه رسیدم غذایی با سه عدد خربزه اصفهان که تا آن روز نخورده بودم برایم فرستاد. علاء الدین محمد از امرای بزرگ و شریف بود. پس از ده روز راهپیمایی به شهر تبریز رسیدیم و در خارج شهر در محلی موسوم به «شام» منزل کردیم. قبر غازان پادشاه عراق در این محل است، بر سر قبر او مدرسه زیبایی با زاویهای بنا کردهاند و در این زاویه برای صادر و وارد طعام داده میشود. غذای آن عبارت است از نان و گوشت و حلوا و برنجی که با روغن پخته میشود امیر مرا در همین زاویه که در میان آبهای روان و درختان سرسبز قرار گرفته منزل داد. گزیده ی کتاب: سفرنامه ابن بطوطه / محمد علی موحد چون سنقر نماند اگرچه او را پسران بودند به اتفاق امرا و نواب برادرش زنگی اتابک شد و زنگی مردی بیهمتا بود و در اول عهد او یکی از اقربا بر وی خروجی کرد و عاصی شد نام او «سابق» و رباط سابق در ولایت بیضا از عمارات او است و میان ایشان حربها رفت و زنگی مظفر شد و لقب او مظفرالدین نهادند و فارس بر وی صافی شد و آثار خیرات بسیار از وی به ظهور پیوست و عمارت خانقاه شیخ بزرگ قطب جهان ابوعبدالله الخفیف قدس الله سره او فرمود و اولاً زاویهای مختصر بوده او به اعالی مرتبه رسانید و بر آن وقفهای تمام کرد.