خندق گزیده ی کتاب: باستانشناسی ایران باستان / لویی واندنبرگ / عیسی بهنام آقای استین… محل قدیمی گور ( خور یا اردشیر خوره) را که در حال حاضر فیروزآباد نام دارد دیدن کرد. این شهر به دستور اردشیر، پیش از رسیدن به پادشاهی ساخته شده بود و حصاری دایرهای شکل داشت. ساختن شهرها در حصار دایراهای شکل در زمان اشکانیان بسیار معمول بود. اثر حصار این شهر هنوز روی زمین پیدا است و عبارت است از دو دیوار خشتی که در دوطرف خندقی قرار گرفته در میان شهر تختی ساخته شده و روی تخت ویرانههای برجی دیده میشود و در کنار برج منار(تربال) یا آتشدانی از سنگهای نتراشیده و آهک ساخته شده دیده میشود. در طرفین این منار آثار پلکان طاق داری که به صورت مارپیچ تا بالای برج ادامه داشته هویدا است. در آن بالا در هوای آزاد، آتش مقدس را روشن میکردند و پرستندگان گرداگرد مناره حضور مییافتند. در فاصلۀ تقریبی صدمتر در شمال این منار پرستشگاهی در روی تختگاهی ساخته شده بود که امروز آن را تختهنشین مینامند. این بنا عبارت از یک چهارطاقی بوده که در آن آتش مقدس را روشن میکردهاند و روی صفهای برپا شده بود و فقط روحانیان حق نزدیک شدن به آن را داشتند. یک حوض بزرگ نیز به آن مرتبط بود. در خارج شهر آثار دیگری از ساسانیان موجود است. گزیده ی کتاب: جغرافیای تاریخی گیلان، مازندران، آذربایجان / ابوالقاسم طاهری به دور شهر دیواری دولا با برجهایی به ضخامت یازده پا از خشت ساخته شده و خندقی به ژرفای بیست پا احداث گردیده است. پنج دروازه بزرگ و با ابهت چوبی که بر روی آنها قطعاتی از آهن نصب است به شاهراه خوی منتهی میگردد. بر روی خندق پلهای کوچکی قرار گرفته که به مجرد نزدیک شدن دشمن میتوان آن را بلند کرد. گزیده ی کتاب: قلاع و استحکامات نظامی / کاظم ملازاده / مریم محمدی همچنان که اشاره شد خانههای مردم عادی به جهت شیوه معیشت مبتنی بر کشاورزی و دامداری، بیرون از قلعهها قرار میگرفت و ساکنان آنها تنها به هنگام بروز خطر در قلاع پناه میگرفتند. در این دوره از عوارض طبیعی همچون کره، رودخانه و دریاچه در امر دفاع نهایت استفاده میشد و در مواردی اقدام به حفر خندق در پیرامون قلعه و آب بستن آن، مینمودند. در دوره هخامنشی به جهت افزایش قدرت و ثروت دولت مرکزی و گسترش قلمرو که شامل حوزههای تمدنی بزرگی چون بین النهرین، آسیای صغیر، يونان و مصر میشد، معماری نظامی و تدافعی نیز چون دیگر شاخههای هنری و فنی پیشرفت بسیار کرد. نمونههای معماری نظامی و دفاعی این دوره را در پاسارگاد و تخت جمشید شاهد هستیم. در پاسارگاد مقر پادشاهی کوروش، بقایای یک بنای مستحکم نظامی برجای مانده که به «تل تخت» شهرت دارد و ظاهرا در زمان آبادانی مقر نظامی و محل نگهداری خزانه دولتی بودهاست(تصویر ش ۱۱)، وسعت، استحکام، شیوه معماری و عظمت بنای تل تخت نسبت به انواع دورههای گذشته برتری آشکاری را نشان میدهد. آن بخش از دیوارهای دفاعی باقی مانده در تخت جمشید نیز حکایت از تکامل حصارسازی در این دوره دارد (تصویر ش ۱۲)، دیوار دفاعی مزبور برجهای مستطیل شکل بزرگ داشته که در داخل آن اتاقها و نیز راهروهایی جهت دسترسی به طبقات بالاتر و راهروی بالای حصار تعبیه کرده بودند. استحکامات دفاعی و تاریخی برجای مانده در ایران را میتوان به انواع زیر تقسیم بندی کرد ۱) غارها و پناهگاههای سنگی که بدون تغییرات و یا با تغییرات و فضاسازیهایی به صورت قلعه و پناهگاه مستحکم درآمدهاند. ۲) قلاع (با تنوع گستردهای از نظر ساخت، معماری، عملکرد و…). ۳) استحکامات دفاعی شهری و روستائی (به صورت برج و باروی خندق و دروازه). ۴) استحکامات دفاع منطقهای به صورت دیوارکشیهای گسترده، مسدود کردن تنگهها و حفر خندق و غیره) برجهای کم قطر بیشتر به صورت توپر و برجهای حجیمتر با فضاهای خالی و کاربردی در میانه، ساخته میشدند. در برجهای دسته اخیر فضاهایی در چند طبقه و نیز راهپلهای برای صعود به طبقات بالاتر تعبیه میشد. بر بالای برج و بارو روزنهها و کنگرههایی تعبیه میشد تا نگهبانان ضمن دیدهبانی، در مواقع هجوم دشمن از آنها تیراندازی کرده و اجسام و موادی را بر سر دشمن بریزند. در تعدادی از قلاع مهم کوهستانی برای افزایش توان دفاعی، برج و باروی دومی نیز در نظر گرفته میشد و یا در مواردی همچون قلعه الموت و در دامنه جنوبی آن از خندق نیز برای جلوگیری از نفوذ دشمن استفاده میشده است. یکی از مسائل مهم در ساخت قلعههای کوهستانی مسئله تأمین آب بود. با توجه به بقایای قلعههای برجای مانده، این مسئله به شیوههای مختلف حل میشد. در تعدادی از قلعهها از جمله قلعه الموت، با ایجاد کانالها و آبراههای زیرزمینی و به کمک تنبوشه، آب را از چشمهها و نهرهای جاری در ارتفاعات بالاتر به سطح قلعه هدایت میکردند، تعدادی از قلعهها در میان با کنار خود چشمههای آب جاری داشتند. در تعدادی دیگر، همانند قلعه لمبسر با ایجاد یک راهرو محصور میشده است. خندق دور قلعه به گونهای طراحی و اجرا زیرزمینی، از محل قلعه تا کنار رودخانه، امکان استفاده قلعهنشینان را از میشد که با اتصال به منبع آب رودخانه و…) در صورت لزوم با آب پر آب رودخانه، حتی در مواقع خطر فراهم میساختند. در تعداد دیگری شده و به مانع مهمی در برابر نفوذ دشمن تبدیل میگشت. در تعداد دیگری از قلعهها همانند قلعه فلک افلاک، ارگ بم و قلعه دختر کرمان به ایجاد و آب، حجم خالی خندق خود مانعی مهم در سر راه دشمن و دستیابی او حفر چاه عمین اقدام کردهاند. اما در بسیاری از قلاع و در نبود چنین امکاناتی (و در مواردی در کنار چنین امکاناتی) به ایجاد حوضچههای ذخیره آب حاصل از بارش، با آب انبارها اقدام میکردند. این حوضچهها در در نقاط خاصی از صخره با کوه که آب باران با برف در آن جاری میشد، ساخته میشدند و در مواردی با ایجاد نهرها و شیارهایی در اطراف آنها، آبهای جاری را بداخل این آب انبارها هدایت میکردند. قلعههای جلگهای عموما براساس طرح و نقشه از پیش طراحی شده و شکلی هندسی ساخته میشدند و با توجه به ماهیت وجودی از ابعاد، استحکام، ساخت و طراحی متفاوتی برخوردار بودند، عنصر اصلی و دفاعی قلعههای جلگهای را خندق و برج و بارو شکل میدهد، از این رو توجه ویژهای به این بخش میشده است. علاوه بر برج و باروی اصلی، در مواردی خندن و حومه با اراضی مجاور قلعه، توسط حصار دیگری که البته هرگز به استحکام حصار اصلی نمیرسید، محصور میشده است. خندق دور قلعه به گونهای طراحی و اجرا میشد که با اتصال به منبع آب رودخانه و…) در صورت لزوم با آب پر شده و به مانع مهمی در برابر نفوذ دشمن تبدیل میگشت، در فقدان آب، حجم خالی خندق خود مانعی مهم در سر راه دشمن و دستیابی او به حصار قلعه، به ویژه انتقال تجهیزات سنگین قلعهکوبی میشد. خندقها در ابعاد مختلف اجرا میشدند اما به طور معمول ۴-۳ متر عمق و مقدار بیشتری پهنا داشتند. خاک حاصل از حفر خندق در مواردی برای ساخت قلعه مورد استفاده قرار میگرفت. . تعدادی از قلاع گاه بیش از یک دروازه داشتند. این دروازهها در طرفین توسط برجهای مستحکم دفاعی حفاظت میشدند. در داخل این برجها، بالای دروازه و فضای پشت آن اتاقهایی برای استقرار نگهبانان ساخته میشد. این اتاقها روزنههایی به بیرون قلعه داشتند و ورود و خروج به قلعه را کنترل میکردند. در قلعههای خندقدار، برای عبور از خندق و رسیدن به دروازه، پلی از نوع ثابت با متحرک تعبیه میشد. نمونه پلهای ثابت در ارگ بم دیده میشود (تصویر ش ۲۵۹). اما پلهای متحرک و چوبی که در قدیم به آنها تختهپله میگفتند، به گونهای ساخته میشدند که در مواقع خطر به راحتی بتوان آنها را برچید و راه عبور دشمن را سد کرد. در برخی از قلعههای مجهز و مهم از درهای متحرک دروازه به جای پل استفاده میکرد. با این موردی که لانه بزرگ و یک تکه دروازه با دو زنجیر که از سوراخهای بالا و دو طرف دروازه بیرون میآمد، بر روی خندق میخوابید و شبها یا به هنگام خطر با کشیدن زنجیرها پل برچیده و دروازه مسدود میشد. زلالی در شعری دروازه قلعه قهقهه را به دهان و ساختار و معماری داخلی قلعههای جلگهای باتوجه به نوع آن متفاوت بود. فضای داخلی تعدادی از قلعهها در اصل محل زندگی حاکم را تشکیل میداد در حالیکه در تعدادی دیگر فضای داخلی روستایی کوچک بود و در بعضی دیگر، ترکیبی از این دو و فراتر از آن. از جمله مورد اخیر میتوان به ارگ بم اشاره کرد که متشکل از ارگ حکومتی، قسمت شهر (شارستان)، برج و باروی اصلی و خندق و حومه (ربض) میباشد. در چنین مواردی ارگ حکو متی در مرتفعترین بخش و در قسمت انتهایی قلعه اصلی قرار میگرفت و از برج و باروی مستحکم و اختصاصی بهره میبرد. این قسمت معمولاً از طریق یک دروازه به داخل قلعه و از طریق دروازه دیگری به خارج از حصار قلعه راه پیدا میکرده است. تقریبا اکثر شهرها و نیز روستاهای مهم در گذشته دارای حصاری بودند که آنها را در مقابل خطرات احتمالی محافظت مینمود. شرح تعداد زیادی از این حصارها در متون تاریخی آمده است ولی متأسفانه به جهت ویرانی ناشی از گسترش شهرها از آن همه امروزه تنها بقایای اندکی در شهرهایی چون یزد، کاشان، طوس و… برجای مانده است. با ویرانی برج و بارو شهری، تقریبا تمامی دروازههای شهری نیز از میان رفته مگر موارد نادری چون دروازه سنگی خوی، دروازههای قزوین و نیز دروازههای مربوط به ارگ حکومتی در سمنان و تهران. برج و باروی شهرها با چينه و خشت و گل ساخته میشد و توسط خندقی در پیرامون آن حفاظت میشده است. دروازههای شهری نیز در راستای جادههای مهم ارتباطی قرار میگرفت و از فضاهای مهم شهری به شمار میآمد و حکومتها از آنها برای کنترل ورود و خروج و تأمین امنیت، وصول عوارض گمرکی و غیره استفاده میکردند. کليات ۱۹ تدابیر دفاعی دیگری نیز وجود داشتند که در یک سطح گستردهتر، مناطقی از کشور و حتی خود کشور را در مقابل هجوم دشمن محافظت میکرده است. نمونه برجسته و غیر ایرانی چنین استحکاماتی، دیوار بزرگ چین میباشد که مانع هجوم اقوام بیابانگرد به این کشور میشده است. در ایران نیز نمونه چنین استحکامات دفاعی، البته در مقیاس کوچکتر، شناسایی شده است؛ دیوار دفاعی گرگان، دیوار دربند، خندق جرکلباد از این جملهاند. دیوار گرگان در دوره ساسانی به موازات رود گرگان و حل شمالی آن، از کناره دریای خزر تا کوههای شمال شرق گنبد قابوس، به طول ۱۵۵ کیلومتر و عرضی در حدود ۱۰ متر، با هدف جلوگیری از هجوم اقوام بیابانگرد، کشیده شده است (نقشه ش ۳۰۳-۳۰۲). امروزه بقایای این دیوار به ارتفاع بین ۲ تا ۵ متر برجای مانده است. در قسمت شمالی این دیوار همچنین بقایای خندقی به عرض ۳۰ و عمق ۳ متر وجود داشته که بقایای آن در قسمتهای میانی مشهود است. در فاصله هر ۳ تا ۴ کیلومتر این دیوار، قلعههایی بنا شده بود که امروزه بقایای تعدادی از آنها برجای مانده است. شکل این قلعهها عموما مربع با مستطیل بوده و در اندازههای متفاوتی از ۱۲۰x۱۱۲ تا ۲۸۰x۲۰۰ متر بنا شدهاند (پازوکی. ۱۳۶۷، ص ۱۰۷) خندق جرکلباد نیز میان دریای خزر و کوه بردنا قرار داشته و امروزه حدود یک کیلومتر از خندق و خاکریز آن باقی مانده است. با توجه به روایتهای موجود قدمت این خندق به دوره ساسانی باز میگردد که در دورههای بعد، از جمله در دوره صفوی و قاجاریه بازسازی شده است. منوچهر ستوده مینویسد که این خندق در زمان شاه عباس اول کنده شده است تا اشرف البلاد (بهشهر امروزی) را از بورشهای ترکمانان حفظ کند. (ستوده. ۱۳۶۶، ص ۹۲) علاوه بر دیوارها و خندقها که در سطحی نسبتا گسترده کشیده میشدند. در تنگههای مهم ارتباطی که تنها راه دسترسی مناطق محسوب میشدند و در تنگترین نقطه آن، دیواره و دروازهای ساخته میشد و از طریق احداث قلعه و پاسگاه، ورود و خروج از آن کنترل میشد. سابقه چنین دروازههایی به دوره هخامنشی بر میگردد و شرح آنها در تاریخ هرودوت آمده است. در سال ۱۳۵۶ سازمان میراث فرهنگی، اقدام به مرمت دروازه سنگی خوی نمود. در جریان این عملیات حفاری مختصری نیز در پیرامون دروازه انجام شد که در نتیجه آن بقایای خندق فرا روی دروازه مشخص شد. دروازه سنگی خوی به شماره ۸۰۸ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است. گزیده ی کتاب: ماد، هخامنشی، اشکانی / علی اکبر سرفراز / بهمن فیروزمندی شهر بیشاپور برای اولین بار در زمان ساسانیان به شکل مستطیل طراحی شده است. اطراف شهر حصاری رفیع و قطور کشیده شده است که در جبهۀ شمالی به مقتضیات رودخانۀ شاپور انحنا دارد و ارتفاعات معروف به قلعهدختر بهصورت قلعه و دژی نظامی و دفاعی مشرف بر آن و در جبهۀ شرقی آن ساخته شده است. اطراف حصار خندقی تعبیه شده است که برای حفاظت بیشتر در آن آب جریان داشته است. در میان شهر دو خیابان وسیع و طویل بهطور شمالی، جنوبی، و شرقی و غربی عمود بر یکدیگر کشیده شده است که در مرکز شهر هم را قطع میکنند و بناهای عظیم و کاخها و معابد و ایوانهای مزین به موزاییک که ضمن کاوشهای باستانشناسی در این مکان نمایان شده است این شهر بزرگ ساسانی را بهخوبی نشان میدهد. گزیده ی کتاب: هنر و معماری اسلامی / شیلا بلر / جانان بلوم / یعقوب آژند در آرامگاه باشکوه اولجایتو در سلطانیه مقیاس وسیعی از ویژگیهای معماری درباری ایلخانی مشاهده میشود. ارغون این منطقه را در حدود 120 کیلومتری شمال غرب قزوین و سر راه تبریز تابستانگاه کرد و اولجایتو هم پایتخت امپراتوری را به آنجا انتقال دارد و از این رو نام «سلطانیه» بر آن نهاد. سلطانیه همچون سایر شهرهای ایران بارویی بیرونی و ارکی درونی داشت. باروی بیرونی آن 30000 گام بود؛ ارک درونی آن را یک خندق، 16 برج مستقل و پلی کشویی و پهن که برای عبور پهلو به پهلوی 4 اسب مناسب بود، حفاظت میکرد. این ویژگیها را میتوان از گزارش نصوح سلاحی متراقچی در سال 943-944/1537-1538 از اردوکشیهای سلطان سلیمان عثمانی در ایران و عراق دریافت. بزرگترین بنای داخل ارک مجموعه بقعۀ سلطان بود که از یک مسجد، مدرسه، مسافرخانه، دارالشفا، مهمانخانه و بناهای دیگر تشکیل میشد. گزیده ی کتاب: عصر زرین فرهنگ ایران / ریچارد نلسون فرای در عراق نیز در برابر تاخت و تاز عربان بیابانی یک رشته استحکامات دفاعی بود (به عربی: خندق سابور). این نیز همانند رشتههای سابقالذکر بود و برای دفاع از حیره و دیگر نواحی عراق از هجوم بیابانگردان بنیاد شده بود. یاقوت میگوید که شاپور دوم (309-379) آن (خاکریز یا دیوار) را میان ایران و عربان از بیم حملات ایشان ساخت. برجهای دیدهبانی در مرز برای حفظ آنچه به بادیه نزدیک بود بنا کرد و فرمان داد تا خندقی از نواحی سفلای بادیه «به آنچه پیش از بصره و کرانه دریاست» بکنند. در آنجا برجها و دژها برآورد و برجهای دیدهبانی ساخت چنانکه آن (خندق) مانعی شد میان ساکنان بادیه و (مردم) السواد. بعضی دیگر کندن خاکریز را به خسرو اول نسبت دادهاند. اما این چه بسا نمودار گرایش عمومی دوران اسلامی است به انتساب آثار ناشناختۀ باستانی به کسری که نام عام شد برای همۀ پادشاهان ساسانی در میان عربان. بلاذری میگوید که عربانی که در کنار خندق میزیستند از آن نگاهداری میکردند و از زمینهای مجاور آن بیپرداخت خراج (مالیات ارضی) برخوردار میشدند. با انحلال حکومت لخمیان و جذب آن در دولت ساسانی در 602 خط دفاعی شاهنشاهی تباه شد و ثقبهای در آن پدید آمد که از آن سپاه اسلام رخنه کرد.