آتشکده




آندره گدار آثار ایران









اشکال ساختمانی آتشکده‌ها در ایران

شکل اول:
اکثر آتشکده‌های ایران از این نوع‌اند. چهارتاقی‌های ساده با بنای منفرد و چهار پایه و چهار فیلپوش که مقطع 4 ضلعی آن را به مقطعی 8 ضلعی تبدیل کرده است. بناهای همجوار به آن متصل نیستند. حصار یا بنایی در اطراف آن نیست و معمولا در کنار جاده‌ها یا بر فراز کوه‌ها ساخته می شده اند. از این گونه است:
آتشکده های فیشور (لار)، گنبد، بیشاپور، کازرون، جره، منصورآباد، ملک، تل جیران، برچشمه، مرودشت، خیرآباد، طبل خانه، پشتیل مایی، کوشک، قانی فر، مهروارپیل، چنگیه، گیلان غربی، نیاسر، نطنز، ده شیخ، علی آباد و در باغ.
شکل دوم:
چهارتاق‌های دهلیزدار که شبیه به نوع اول است با این تفاوت که دالان طواف دور تا دور چهارتاق را فراگرفته است. عرض دالان بین یک تا دو متر و سقف آنها هلالی یا گهواره‌ای ست. این شکل بعد از شکل اول متنوع‌ترین نوع است. آتشکده‌های کراته، نودران، تل قراول، آذرجو، ظهرشیر، ماهفرخان، علی وطنی، مزایجان، چهارده، دره شهر، سه پا، بازهور از این نوع‌اند.
شکل سوم:
بنای چهارتاق دریک فضای وسیع ساختمانی است که می‌تواند رواق و حیاط و اتاق و حتی چهارتاقی دیگری باشد. آتشکده‌های کنارسیاه، کهنارو، تل جنگی، نقاره خانه، رهنی، تخت سلیمان، خرمدشت، آتشکوه و قصرشیرین این گونه‌اند.
شکل چهارم:
آتشکده‌های ایوان دار از این دست‌اند. شبیه به شکل اول به علاوه ی یک ایوان در مقابل یکی از ورودی‌ها. تنوع اینها کمتر است. آتشکده‌های خیرآباد، ایزدخواست، کیکاووس و نگار در این دسته جا می‌گیرند.
شکل پنجم:
آتشکده‌های دارای پلان متنوع. اینها آنقدر متنوع‌اند که گاهی در آتشکده بودن آن هم می‌توان شک کرد. نمونه‌هایی که بناهای فراوان با اتاق های متعدد و دالان های دارای سقف گهواره ای یا بناهایی با راهروها و اتاق ها و حیاط‌های عظیم. آتشکده‌های شهرستانک و تخت رستم و تخت کیکاووس و زندان هارون و آتشگاه اصفهان در این طبقه جای دارند.

روحانیان به چند درجه تقسیم شده بودند.
در پایین‌ترین درجه مغ‌ها بودند.
بالاتر از اینها هیربذان یا رؤسای آتشکده‌ها و موبدان یا رؤسای مغ‌ها قرار داشتند بالاتر از همۀ آنها دو نفر بودند یکی موبذان موبذ و هیربدان هیربد.
همان‌طور که گفته شد اولی ریاست کل روحانیان را به عهده داشت و دومی قاضی‌القضات بود.
تمام روحانیان خدمت کردن در آتشکده را شغل عمدۀ مخصوص خود می‌دانستند و آتش را که مظهر اهورامزدا بود تقدیس می‌کردند و بایستی کاملاً مراقبت کنند که آتش خاموش نشود.
هر خانواده آتش داشت و رییس خانواده بایستی مراقب آن باشد که خاموش نشود.
هر دهی نیز آتشی داشت که موسوم بود به آذران، برای مراقبت آن دو نفر مغ معین می‌شدند.
هر بلوکی باز دارای آتشی بود که بهرام می‌نامیدند و چند مغ مراقب آن بود.
بالاتر از همۀ اینها سه آتشکده در تمام ایران قدیم مورد احترام و تقدیس مخصوص بود.
 اول آذر فرن بغ که اختصاص به روحانیان داشت و در کاریان فارس واقع شده بود.
دوم آذر گشتاسب که تعلق به شاه وجنگی‌ها داشت و در شیز آذربایجان قرار داشت.
سوم آذر برزین‌مهر بود که تعلق به برزگران داشت و در ریوند خراسان واقع شده بود.      

پس از اینکه تقریباً تنوع بی‌شماری از اشکال  در شکل‌های اساسی تقلیل یافته خواهیم دید که تنها دو نوع اساسی در طول تاریخ معماری آرامگاه‌های ایران وجود دارد. اینها عبارتند از مقبره برجی شکل و قبر چهار گوش گنبددار. باید پذیرفت که یک یا دو نوع که به هیچ وجه داخل هیچ یک از این دو دسته قرار نمی‌گیرد وسیعاً مورد بررسی و تفسیر قرار گرفته است. یک نمونه حیضره یا مجتمع آرامگاهی است که از جمله آنها زیارتگاه گازرگاه مورخ حدود 1425 میلادی نزدیک شهر هرات است که یک نونه عالی این نوع می‌باشد. خوشبختانه چنین استثنا‌ها را بدون اینکه به دقت شرح حاضر خدشه وارد سازد میتوان حذف کرد. یک مسئله مهم‌تر در نظر اول با فضای هشت ضلعی گنبددار که البته نوعی بسیار متداول است پیش می‌آید. در هرصورت هرچند این مسئله ممکن است متناقض بنظر آید، می‌توان این نوع را یکی از انواع فضای چهار گوش گنبددار بحساب آورد. سرگذشت کوتاه ریشه‌های چهارگوش گنبددار، که جدا از آرامگاه‌های برج مانند است این موضوع را روشن خواهد ساخت.
به‌نظر میرسد که چهار ضلعی گنبددار دارای سلف دوگانه‌ای است هرچند که امکان دارد یک تحقیق دقیق همه جانبه نشان دهد که هردو گذرگاه به یک منبع می‌پیوندند. یک عنصر همان معیار آتشکده ساسانی یا چهارطاق است که چهار روزن محوری یک طرح مربع شکل را شکافته و گنبدی برفراز آن قرار  گرفته است. انتشار وسیع این بناها در سراسر ایران، هنگام پیروزی اسلام این نوع معماری سرمشقی آشکار برای آرامگاه‌های اسلامی ایران که طرح‌های مشابه دارند قرار دارد. ولی وضع بدین سرراستی که بنظر میرسد نبوده است در نواحی دیگر از دنیای اسلام که در متن آن امکان بروز تاثیرات آئین زردشت نبوده است آرامگاه‌هایی شبیه این سبک وجود دارد. در چنین مواردی ظاهراً نفوذ از سلف احتمالی دیگر چهار ضلعی یعنی آرامگاه قدیمی متاخرتر و مشتقات آن باشد. در اینجا تحول بنا از پیش از اسلام به‌صورت بنایی اسلامی بواسطه ادامه کاربرد آن مداوم و بی وقفه انجام گرفته در صورتیکه فرضیه اشتیاق از چهار طاقی زردشتی یک تغییر ناگهانی و حادی در عملکرد را متضمن خواهد بود. به‌علاوه آرامگاه‌های کهن متاخر و کلیسا‌ها و تعمیدگاه‌ها و مشاهد اوائل مسیحیت که از زمان بیرانس از آن گرفته شده همانطور که در مورد چهاطاق بوده به هیچ وجه به یک پیدایش معماری تنها محدود نبوده چهار ضلعی گنبددار تنها تنها نقطه سرآغاز یک رشته بناهای متنوع بی‌انتهای چند وجهی (در حقیقت غالباً هشت ضلعی) و چند لختی و چند تکه‌ای و پره‌ای یا بناهای مدور بود که همگی در درونشان اندیشه بنیادی یک ساختمان متمرکز گنبدداری را  دربر دارند بسیاری از این ابنیه در ارمنستان و سوریه یعنی نواحی هم مرز قلمرو ساسانی برپا گردیده بود. لذا این اندیشه که انواع بناهای غربی در بنای آرامگاه‌های اولیه اسلامی ایران ذی‌نفوذ بوده در زمینه‌های تاریخی و جغرافیایی یا شکل‌شناسی کاملاً رسا و طبیعی نیست در عین حال در این زمینه این یک موضوع متنازع فیه ثانوی وجود دارد. مسئله بارز این است که در روش سنتی آرامگاه و مشهدسازی حوزه غرب مدیترانه یک شکل متمرکز گنبددار به‌کار گرفته میشد. همانگونه که مشاهده می‌شود تجلی اولیه عمومی این نوع آرامگاه‌های اسلامی ایران طرح مربع شکل بود، لیکن بموقع و در نتیجه یک تحول طبیعی فکر یک طرح شعاعی متمرکز در سرزمین ایران به‌صورت طرح هشت ضلعی گنبددار برتری یافته جلوه‌گر شد.







اقلیم مرطوب و استعمال چوب در ساختمان‌های کرانۀ دریای خزر با هم در تباهی آثار آتشگاه‌ها یا ساختمان‌های دیگر پیش از اسلام هم داستانی کرده‌اند. ولی پایداری در آیین زرتشت نه تنها در منابع تأیید شده است بلکه آداب و رسوم کهن تا دوران‌های اسلامی گواه این نظر است. گذشته از اینها وجود دست کم دو برج محتوی کتیبه‌های عربی و پهلوی که هردو بسیار متکلف هستند، از بازپسین آثار تاریخی پهلوی است که در ایران بازمانده است. اینها عبارتند از میل اردکان در مغرب گرگان و برج لاجیم در شرق طبرستان. این دو برج تقریباً همزمان ساخته شده‌اند. رادکان در 411/1020 و لاجیم در 413/1022 به پایان رسیده است و هردو از ساخته‌های خاندان باوندند که در کوهستان حکومت می‌کردند. این برج‌ها با کتیبه‌های پهلوی گواه‌اند بر پایداری دین و زبان کهن کرانه‌های خزر تا مدت‌ها پس از آنکه پهلوی از نجد ایران برافتاده بود و به آتشگاه‌ها پناه جسته بود که قلمرو خاص موبدان باشد. چون اسلام بر کرانه‌های دریای خزر گسترده شد، بسیاری بدین آیین گرویدند. مانند معمول، تازه مسلمان‌ها گو اینکه راه تعصب پیش گرفتند ولی از حفظ آثار و آداب کهن نیز غفلت نکردند. بعدها هنگامی که شور شیعه با صفات پیکارگری دیلم درآمیخت سراسر نجد گشوده شد.
تاریخ پارسیان هند از بحث ما خارج است. اما اختلافات در تاریخ مهاجرت و پایه‌گذاری آتشگاه‌ها نباید وقوع مهاجرت را در این هنگام انکار کند. زرتشتیان دیگری از بخش‌های دیگر کشور به سوی شرق گریختند حتی تا چین رفتند. در چین در 1955 کتیبه‌ای دو زبانه به فارسی میانه و چینی بر سنگ مزاری در استان شانسی یافتند. این کتیبه مورخ 872 است و حاکی از مرگ دختر یک سردار متوفی در سپاه چینی است که از بزرگان ایرانی و از خاندان فئودالی سورن بود. این شاهدی است بر وجود آتشگاه‌ها در چین. پرداختن تصویر اجمالی دینی از آغاز اسلام تا پایان سدۀ دهم میلادی (چهارم هجری) گویا متضمن دشواری و اشکالی نباشد. در دوران خلفای راشدین عربان سرگرم کشور گشایی و استقرار در سرزمین‌های تسخیری بودند با گماشتن پادگان‌های عرب و غیر عرب یعنی موالی در شهرهای واقع در مسیر راه‌های عمدۀ بازرگانی به سوی شرق. گاهی سپاهیان در شهر جایگزین می‌شدند و به موجب مفاد پیمان صلح بعضی از ساکنان شهرها ناچار جای بدان‌ها می‌پرداختند یا با آنان همخانه می‌شدند.

در مقابر بزرگ ائمه شیعیان در عراق و ایران این سبک با کمال و ضوح ظاهر می‌شود. گرچه آنها هم شکل جدید‌تری از سبکهای معماری ساسانی به خود گرفته است. این سبک یعنی بنای گنبد بر روی چهار طاق مربع پایه برای مقابر ساخته شده است و مقبره به جای محراب آتش قرار داده شده و یک دهلیز طاقی گرداگرد آن بقصد طواف زائران (که سه مرتبه دور مقبره طواف می‌کنند) ساخته شده و دروازه‌های ورودی مجللی دارد . اما طرز بناهای خصوصی منسوب به افراد هنوز به خوبی کشف نشده است. به غیر از یک بنا که درنتیجه حفاری موزه متروپلیتن در نزدیکی شیرازقدیم به عمل آمده و موجود است (این بنای موجود در تپه مرتفعی جنب قریه قصر  ابونصر شیراز  می‌باشد. ) تمام خرابه‌های آتشکده‌ها همه متصل به منازل و قصر‌های سلطنتی است ، و همان طور که در هخامنشیان در پرسپولیس منزل نداشته‌اند، بلکه پایتخت آنها در شوش و بابل بوده است، همچنین ساسانیان معمولاً در شهر طیفون (مدائن) در نزدیکی  بغداد اقامت می‌کرده‌اند و خرابه‌های طاق کسری هم اکنون به خوبی معلوم است .

از این مشاهدۀ تنها نظریۀ پایدار که رشد مسجد ایرانی را باز می‌نماید بیرون آمده است. آ. گدار فرضیۀ «کوشک – مسجد» را مطرح می‎سازد که سر منشأ آن آتشکدۀ گنبدی منفرد ایران عهد ساسانی است و عبارت بود از یک ساختمان گنبدی تک افتاده در یک سر عرصه‎ای باز و وسیع. گدار استدلال می‎کرد که تنها تدریجاً این عرصۀ بازار از ابنیه پر شد، و این ویژگی دهه‌های نخست سدۀ ششم هجری/ دوازدهم میلادی است که معماران مشرق ایران یک حیاط با چهار ایوان در اطراف گنبد را معمول ساختند. خاستگاه چهار ایوان در مغرب ایران یافت می‌شود و گمان می‌رود که این معماری در این نواحی به نقشۀ خانه‎های شخصی اختصاص داشته است. و دلیل این تأثیر مشرق ایران احتمالاً تأثیر نوع جدیدی از ساختمان بوده که معلوم گردید در سدۀ پنجم هجری/ یازدهم میلادی پیدا شده بود؛ این ساختمان مدرسه، یعنی نهادی بود که برای بازآموزی توده‌ها درمذهب سنت ایجاد گردیده بود و احتمال رفته که ایجاد این مدارس ریشه در فعالیت‌هایی داشته است که نخست در خانه‌های شخصی مشرق ایران آغاز شده بود.
این است صورت اندکی ساده شدۀ نظریه‎ای که اینک پذیرفته شده است؛ اما در این نظریه مطالب زیادی وجود دارد که فرضی و مبهم است. اولاً درجۀ دقت باستان‌شناختی و تاریخی که لازمۀ چنین فرضیه‎هایی است در خصوص آثار و ابنیۀ مشرق ایران وجود ندارد و اطلاعات اندکی که از معماری ماورءالنهر و خراسان در سده‌های پنجم و ششم هجری/ یازدهم و دوازدهم میلادی در دست است برای من نمونه‎های شناخته شده‌ای از مساجد چهار ایوانی به دست نمی‌دهد. پیوند دادن آثار نسبتاً معروف، نظیر آثار تاریخی ناحیۀ جبال به ابنیه‎ای که بسیار کمتر مورد بررسی قرار گرفته‎اند سخت خطرناک است، و چنانکه پیش از این یادآور شده‎ایم، برداشت ما از ویژگی و خصلت ولایات ایران چنان ناهماهنگ است که اجازۀ تعمیم دادن نمی‌دهد. ثانیاً ولو این که کاملاً محتمل باشد که نمونه‎هایی از آتشکده‎ها وجود داشتند که به عبادتگاه‎های اسلامی تبدیل گردیدند و حرم‌های گنبدی منفرد حقیقتاً ساخته شده بودند، که به عبادتگاه‌های اسلامی تبدیل گردیدند و حرم‌های گنبدی منفرد حقیقتاً ساخته شده بودند، با این همه این نیز راست است که مکان کوچکی که بدین ترتیب ساخته می‌شد، برای اعمال عبادی مسلمانان، بالاخص در شهرهای بزرگ، چندان مناسب نبود. به علاوه سنت قراردادن گنبدی در جلوی محراب به مسجد اموی در مدینه می‌رسد؛ در این مورد فضای زیر گنبد به مثابۀ مقصورۀ خلیفه یا نمایندۀ وی نیز عمل می‎کرد. از قضا، درمورد مسجد اصفهان، فضای زیر گنبد مقابل محراب دارای کتیبه‎ای رسمی است که نام نظام‎الملک بر آن نقش گردیده و بدین ترتیب معلوم می‎سازد که این گنبد را میان سال‎های ۴۶۲ق/۱۰۷۰م. و ۴۸۵ق/۱۰۹۲م. برآوردند. این مسأله و نیز مدارک پراکندۀ دیگری که مورد تجزیه و تحلیل سو واژه قرار گرفتند حکایت از آن می‎کنند که اگر نه همه دست کم برخی از این گنبدهای بزرگ اهمیت تشریفاتی داشتند و پادشاه به هنگام حضور در مسجد در زیر آن جلوس می‎کرد. یا شق دیگر این است که همۀ آنها در تأکیدی که بر تعیین جهت بنا و سمت قرار گرفتن نماز گزار داشتند می‎توانستند دارای اهمیت اصولاً دینی و نمادی باشند.

دولت عظیم ساسانی که بیش از چهارصد سال بر فلات ایران حکمرانی می کرد و قرن ها در مقابل دیگر دولت مقتدر جهان یعنی روم ایستاده بود، در قرن اول هجری ( هفتم میلادی ) مقهور دولت تازه تأسیس اسلامی مدینه شد. این دولت به مدد انفاس پیامبری راستین که ندای وحی الهی را برای بر انداختن ظلم و گمراهی و بت پرستی به ارمغان آورده بود تأسیس شده بود. با آغاز فتوحات در ایران، سلسله ساسانی که در این سال ها بر عصای موریانه خورده سلیمان تکیه زده بود با تمام افتخارات تمدنی اش، ظرف مدت کوتاهی از پای درآمد. ورود اسلام به ایران کلیه ساختارهای جامعه و حکومت ساسانی را دگرگون نمود و سلسله مراتب طبقات را به هم ریخت. هر طبقه به فراخور باورها، منافع و دلایل شخصی و اجتماعی واکنش متفاوتی در مقابل این تغییر وضعیت از خود نشان دادند. عده ای مسلمان شدند، عده ای دیگر شرایط صلح را به شرط ابقا بر آیین قدیم پذیرا شدند، عده دیگری هم بودند که شرایط جدید را بر نتافتند و برای رهایی از وضعیت موجود دست به مهاجرت به هند زدند. ولی در انتها این دین اسلام بود که توانست قلوب ایرانیان را تصرف کند و ایران و ایرانی مسلمان شدند. روند اسلامی شدن کل جامعه ایران به یکباره صورت نگرفت و قرن ها طول کشید، طبق گفته مورخان و جغرافی دانان آتشکده های زرتشتیان تا قرن ها فروزان بود و در بعضی مناطق به خصوص فارس که مهد دولت ساسانی به شمار می رفت، زرتشتیان در قرن چهارم هنوز عده زیادی را تشکیل می دادند. در این پژوهش که به شیوه کتابخانه ای و گرد آوری مطالب انجام شده، مشخص شد که زرتشتیان از نظر اجتماعی و به خصوص فرهنگی با فروزان نگه داشتن آتشکده ها، ایجاد نهضت های دینی زرتشتی و نهضت ادبی که به ویژه در قرن سوم و چهارم ایجاد شد، با نوشتن متون پهلوی با موضوعات مختلف تا حدی حیات اجتماعی ـ مذهبی خود را حفظ نمایند .


چکیده عمران و آبادانی یکی از کارکردهای ساختار سیاسی و دینی جامعه بود که از بدو تکوین نهاد حکومت وجود داشت و در دور ی ساسانی اهمیت ویژه ای یافت. شهرسازی، یکی از مصادیق عمران و آبادسازی بود که پادشاهان ساسانی در آن اشتهار داشتند و احداث شهرهای بسیاری را به ایشان منسوب می کنند. در کنار شهرها یکی دیگر از مصادیق عمران و آبادسازی حکومت ها، ساخت مجموعه ای از آثار و بناها بود. یکی از عمده ترین این بناها، اماکنی بودند که با کارکرد مذهبی ساخته می شدند. با رواج دین زرتشت در دوره ی اساطیری- گشتاسب – ساخت آتشکده ها از اهمیت وافری برخوردار شد تا آن جا که بسیاری از بت خانه ها به آتشکده ها مبدل شد. اگرچه صومعه ها و کنیسه ها هم که در زمینه ای مذهبی مورد استفاده قرار می گرفتند، جزیی از عمارات باستانی بودند که مورخان دوره ی اسلامی از آنها یاد کرده اند اما در این متون، کاربرد چندان قابل توجهی در مقابل با آتشکده ها و بت خانه ها در دوره ی باستان نداشتهاند. گوردخمه ها به خصوص گوردخمه های خانوادگی که خاص خاندان شاهی بوده اند، از دیگر بناهای مذهبی در دوره ی باستان به شمار می رفت. یکی دیگر از بناهای ساخته شده به دست پادشاهان در دوره ی باستان پل ها بودند. قلعه ها در دوره ی باستان بارزترین بناها با رویکردی نظامی محسوب می شدند و با توجه به محل ساخت آن ها می توان از دو نوع قلعه، قلعه های شاهی یا کهندژها و قلعه های کوهستانی سخن گفت. بناهایی هم در دوره ی باستان بوده اند که پادشاهان در جهات سیاسی و اقامت گاهی اقدام به ساخت آن ها کرده اندکه در این زمینه می توان به وجود کاخ ها اشاره کرد. پژوهش حاضر بر آن است تا با رویکردی توصیفی- تحلیلی به بررسی نگرش مورخان و نویسندگان ایرانی- اسلامی در مورد مجموعه شهرها و بناهای برجای مانده از دوره ی باستان بپردازد.


مطالعه در خصوصِ شناختِ مردم و نحوهِ زندگیِ آنها در اَعصار و قرونِ مختلف از جمله موضوعاتیست که در حوزهِ مردم شناسیِ تاریخی می گنجد . بررسیِ وضعیتِ دینی ، فرهنگ و چگونگیِ تعاملات اهالیِ آن دوران در یک جامعهِ به غایت طبقاتی و کاستی که حدودا 1800 تا 1400 سال با زمان ما فاصله دارند ؛ موضوع جالبی است که هسته اصلی این پایان نامه را تشکیل می دهد . مسئلهِ مهّمِ مورد نظر ما این است : می خواهیم بدانیم سه آتشکدهِ عظیم ، نقش مردم شناختیِ خود را در ارتباط با طبقاتِ سه گانهِ عصر ِساسانی چگونه ایفا می کردند ؛ و جایگاهِ مردُم ، موبَدان ، شاهان ، بزرگان و … در این نقش چگونه بوده است ؟ روش اصلیِ پژوهش در پایان نامهِ پیش روی ؛ روش اسنادی – کتابخانه ایست که البته در مورادی از مصاحبه با مطّلعین در رابطه با مناسکِ دینیِ زَرتُشتیان و همچنین کارشناسانِ ارشد و مدیرانِ پروژهِ سازمانِ میراث فرهنگی در محل آتشکده ها ، به انضمامِ مشاهدهِ مستقیم و عکس برداری ؛ نیز بهره برده ایم . تلاش بر این بوده است تا با نگاهی ژرفانگر در ابتدا به توصیف و پس از آن تحلیلِ یک به یک هر کدام از سه آتشکده آذَرگُشنَسب ، آذَرفَرنَبَغ و آذَر بُرزین مِهر ، بپردازیم . در جریانِ تحلیلِ موضوعِ مورد بحث از نظریاتِ کارکردگرای ، ساختارگرای و تفسیر گرایی به عنوان چارچوب نظری کار ، استفاده شد . امروز دیگر می دانیم که آتشکده هایِ سه گانهِ عصرِ ساسانیان تنها یک بنایِ دینی با کارکرد مذهبی نبوده بلکه در مجموعه هر کدام از آنها تاسیسات و نهادهایی چون : کتابخانه ، دادگاه ، حمام ، بیمارستان ، تخت شاهی ، خزانه پول و طلا و آموزشگاه و … کم و بیش موجود بود . با توجه به یافته های تحقیق می توان گفت : ساختارِ زندگیِ دینیِ یک بهدین در دورانِ ساسانی در ارتباط با آتشکده ها منحصرا در اختیارِ موبَدان می باشد . حضورِ مردم در آتشکده هایِ آتش بَهرام ( آتشکده های سه گانه ) ، حضوری میسّر امّا به شدّت کنترل شده بوده است . اجرایِ مناسک با دقّت ، تفصیل و تاکید فراوان بر نقش پر رنگِ موبَدان بعضا در حضور مردم اجرا و انجام می شد و مردم نیز با ادایِ نذر و تقدیمِ قربانی ، ارادت و حضورِ قلب خود را به اَهورامَزدا در آتشکده ها و در مقابل موبَدان و هیربَدان اثبات می نمودند . واژگان کلیدی : آتَشکده – آذَر گُشنَسب – آذَر فَرنَبَغ – آذَر بُرزین مِهر – ساسانیان – مَناسک – موبَد – مردم – طبقات





آتشکده ها یکی از مظاهر مهم دینی عصر ساسانی است. این بنا ها از چنان اهمیتی برخوردار بود که بسیاری از مراسم خاص آن دوره از جمله تاجگذاری و اعطای منصب و حتی جشن ها در آنجا انجام می گرفت. به استناد منابع تاریخی تعداد آنها بسیار بود. مطابق مطالعات انجام گرفته، در منابع اسلامی موجود، از 40 آتشکده نام برده شده است، اما مکان دقیق آنها قابل شناسایی نیست. با مکان یابی این آتشکده ها می توان پرده از بسیاری از ابهامات و پرسش های باستانشناسانه برداشت. پاسخ به پرسش هایی از جمله این که چه عواملی در انتخاب محل آتشکده ها موثر بوده است و کلاً محیط و جغرافیا تاثیری در شکل آتشکده داشته اند و در آخر چگونه می توان به منابع و متون اسلامی به عنوان یک مرجع معتبر برای مکان یابی آتشکده ها تکیه کرد. با پاسخ به این پرسش ها مکان تعدادی از آتشکده های نامبرده شده در متون شناسایی شده که این مکان یابی مورد استفاده کاوش های باستان شناسی و نیز دیگر مطالعات علمی قرار خواهد گرفت. در این رساله به کالبد، معماری، باستان شناسی و تاریخ 96 آتشکده که در کل ایران توزیع شده اند، پرداخته شده است و در نهایت مکان 18 آتشکده مورد شناسایی قرار گرفته است. روش تحقیق به صورت میدانی و تحلیلی- استقرایی بوده است.


این تحقیق برآن است که، هنر معماری چهارطاقی در دوره ساسانی یعنی از سده سوم تا سده هفتم م (سال 224تا651م) ،رامورد بررسی قرار می دهد. دردوره ساسانی آتش مستقلاً مورد پرستش قرار نگرفته است ،بلکه آن را مظهر اهورا مزدا وفروغ ایزدی می دانسته اند، احترام به آتش وتقدس آن به عنوان فروغ ایزد دراین دوره سبب گردید که برای حفظ ونگهداری آن چاره ای اندیشیده شود به همین منظور آتشکده هایی در این دوره شناخته شد ند که از مهمترین این آتشکده هاکه سنبل نمادهای مذهبی سیاسی در این دوره به شمار می آید،عبارتست ازآذرگشسب،که متعلق به شاهان بوده ،آذربرزین مهرمخصوص کشاورزان وآذرفرنبغ که به موبدان اختصاص دارد. ساختمان آتشکده چهار طاقی نام دارد وآتشکده هامی توانند چهارطاقی باشند، ولی چهارطاقی حتما آتشکده نیستند. طرح وساخت آتشکده ها وچهارطاقی ها در دوره ساسانی تاثیربارزی بر معماری شرق وغرب داشته. فرم معماری چهارطاقی، متشکل است ازبنای ساده مربع شکل با چهار پایه وطاقنمای ورودی متقارن که به کمک ترنبه هایی به نام فیلپوش گنبد را به پایه ها؛متصل می کند. در دوره ساسانی ، ساختار این بنا پیچیده تر گشته و دالانهایی به آن اضافه می گردد. که دردوره اسلامی نیز برای ساخت مساجداز این بنا استفاده شده است. .درموردکاربرد چهارطاقیها باید گفت بیشتر، محلی برای نیایش ونگهداری آتش بوده، اما چهار طاقی های منفردی که برروی کوهها قرار گرفته اند ممکن است علاوه بر نیایشگاه به عنوان علامت یا نشانه راه رابه رهگذران نشان دهند.



الشتر نام بخش مرکزی دشتی کوچک است که در شمال لرستان جای دارد. چند دهه پیش در ناحیه شمالی دشت الشتر بنایی موسوم به امامزاده محمدی، پس از قرن‌ها مدفون‌بودن در زیر خاک، شناسایی شد. امامزاده محمدی نامی جدید است که کمتر از نیم سده پیش، از سوی اهالی الشتر به این بنا داده شد. این نام‌گذاری به سبب یافتن سنگ قبریست که از داخل این بنا به دست آمد. براساس یک رسم دیرینه، ایرانیان معمولا این­گونه بناها که هویّت صاحب آن نامعلوم بوده، «امامزاده» نام می‌نهاده‌اند. بررسی‌های صورت گرفته از بنای امامزاده محمدی، نشان داد که این بنا احتمالاً متعلّق به دوره سلجوقیان بوده است. با تأمّل بیشتر در این بنا، طرح اوّلیۀ آن که نوعی چهارتاقی از دوران پیش از اسلام را نشان می‌داد، مشخص گردید. بر این اساس، این بنا دو دوره آبادانی از دوران پیش و پس از اسلام را نشان می‌دهد. از سویی، گزارش‌های تاریخی و جفرافیایی در متون اسلامی، از شهری آباد با نام «الیشتر» و آتشکدۀ «اروخش» در این ناحیه یاد می‌کنند. به نظر می­رسد، بین بنای امامزاده محمدی و آتشکدۀ اروخش ارتباطی وجود داشته باشد. مطالعه حول این موضوعات وجه همت نگارندگان در این پژوهش قرار گرفته است.  



ایران با تمدن 2500 ساله خود در طول تاریخ شاهد تغییرات فراوانی در عرصه‌های مختلف بوده است. اما آنچه با مطالعه بستر تمدن‌های گوناگون در ایران قابل درک است، این است که در طول تاریخ با وجود تحولات گوناگون رخ داده در حکومت‌ها و مذهب‌ها، ایران دارای پیشینة طولانی در مورد مسائل مذهبی و گرامیداشت عناصر طبیعی است که در برخی مواقع این تقدس منجر به حفاظت گونه‌ها، آبها و مناظر خاصی شده است. این مناظر اغلب از ارزش‌های اکولوژیک بالایی نیز برخوردارند و از لحاظ شکل و عناصر فیزیکی منظر، شکل ابتدایی خود را حفظ کرده‌اند که در تشخیص موزاییک منظر بسیار مؤثرند. یکی از این مناظر، “سیدان” از توابع شهرستان مرودشت در استان فارس است که از لحاظ عناصر طبیعی- بیولوژیک بسیار غنی بوده و شاخصه‌های بارز فیزیکی طبیعی فراوانی را در خود جای داده است. از سوی دیگر وجود باقیماندة تمدن قدیمی هخامنشیان از جمله آتشکده و بازماندة قصری مربوط به آن دوره، این محدوده را تبدیل به منظری خاص با شاخصه‌های معنوی و روحانی فراوانی در طول زمان کرده است. در این مقاله سعی خواهد شد تا با بررسی دقیق معانی معنوی مرتبط با مناظر طبیعی، بازیابی آن در اسناد تاریخی و پیگیری آن در سیر خاطره جمعی ساکنان بومی از طریق مصاحبه با آنها، خصوصیات منظر سیدان به عنوان منظری با ارزش از لحاظ شاخصه‌های معنوی، استخراج شود؛ از سوی دیگر همزمان از طریق مشاهده و تحلیل عکس‌های هوایی خصوصیات فیزیکی و طبیعی این منظر نیز مورد مطالعه قرار می‌گیرد. همزمانی این دو روند سبب می‌شود تا این منظر با ارزش با دیدی کل‌گرا مطالعه شود که منجر به کشف ارتباطات و پیوستگی آن با محیط فرهنگی و طبیعی اطراف آن خواهد شد.


در حکومت ساسانی که بر پایه دین و شاهی بنا شده بود، روحانیان، مروج و مبلغ دین زرتشت بودند. آن ها بازوی شاهان ساسانی در گردآوری اوستا، اصلاح گاهشماری، تأسیس آتشکده ها، اعزام روحانیان و سرکوب ادیان غیرزرتشتی و بدعت گذاران بودند. معمولاً معتقدند که دستگاه روحانیت ساسانی، از همان آغاز دارای ساختاری تشکیلاتی و نظام مند بوده؛ اما به نظر می رسد روحانیت ساسانی فرایندی درازمدت را برای تشکیلاتی شدن و تمایز میان مقام ها و وظایف پشت سر گذاشته بوده است. نقطه آغاز این فرایند، اقدامات کرتیر بود که باعث حضور پررنگ و مقتدرانه روحانیان و سلسله مراتب آن ها در پادشاهی ساسانی شد و نقطه اوج آن در زمان کواد و خسروانوشیروان بود که موجب شد تشکیلات و سلسله مراتب اداری روحانیت ساسانی شکل نهایی به خود بگیرد. این فرایند و تشکیلات و سازوکار آن، مبتنی بر الگوی قدرت پادشاهی و تابعی از رویدادهای سیاسی، دینی و اجتماعی بود. این مقاله با تکیه بر سنگ نوشته ها، مُهرها و متون پهلوی بازمانده از دوران ساسانی و گزارش های نویسندگان ایرانی و عرب، بر آن است تا به بررسی فرایند شکل گیری سلسله مراتب و تشکیلات روحانیت عصر ساسانی بپردازد


استفاده از اعداد در معماری گذشته جایگاه خاصی داشته، به‌گونه‌ای که در اکثر بناهای مقدس به کار رفته است. فرهنگ هر ملتی سرشار از شگفتی‌هایی است که در معماری آن ابراز و به شکلی هماهنگ بیان شده است. نقش اعداد چه از نظر ایستایی و چه زیباشناسی در اماکن تاریخی به وضوح خود را به ظهور رسانیده است. به‌گونه ای که کاملاً آشکار استکه اعداد نه تنها به دید سمبلیک کاربرد داشته‌اند، بلکه از نظر پایداری بناها نیز به معماران کمک شایانی می‌نموده‌اند. در این میان عدد چهار یکی از پایدارترین اعداد در جهت ایستایی بناها بوده است و در اعتقاد مردم عددی مقدس و در اماکن مذهبی به فراوانی از آن استفاده می‌کردند. در این مقاله سعی بر آن است، با بررسی تاریخی عدد چهار از نظر زیبایی شناسی و ایستایی؛ نقش این عدد را در معماری آتشکده‌ها بررسی نماییم. برای این امر از روش توصیفی- تحلیلی استفاده و به شیوه مرور متون کتابخانه‌ای و روش میدانی به ارزیابی چگونگی شکل‌گیری آتشکده ها بر مبنای عدد چهار پرداخته شده‌است. بدین منظور ویژگی‌های موجود در طرح کلی آتشکده‌های باقیمانده در ایران از لحاظ به کارگیری عدد چهار مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته‌اند و نهایتاً هفت آتشکده مقدس و مهم از نظر ویژگی‌های کالبدی بررسی شده‌اند. یافته‌های به‌دست آمده نمایانگر این مطلب می باشند که طرح معماری آتشکده‌ها از نظر ویژگی‌های پلانی و نحوه شکل‌گیریشان کاملاً منطبق بر اصل به‌کارگیری عدد چهار می‌باشند. به‌طوری که در تمامی این بناها وجود چهار ستون در پلانی چهارگوش و همچنین قرارگیری چهار بازشو در چهار جهت، امری ضروری بوده است. همچنین از بعد ارتفاع بنا و محور عمودی؛ رعایت مراتب چهارگانه در نماسازی و حجم کلی بنا به شکل شاخص رعایت شده است و نقش این عدد در هماهنگ کردن ساختار کلی این بناها کاملاً مشهود می‌باشد.


کیفیت ارتباط وضرورت همراهی دین وسیاست درایران عصرساسانی،پیامدها وتبعاتی راایجادکردکه مستقیم یاغیرمستقیم،درتحولات اجتماعی،حوادث تاریخی وانواع فعالیت های اجتماعی مردمان آن روزگار،تاثیر گذاربود.نهاد دین وطبقه موبدان،بعنوان متولیان معنویت واعتقادات جامعه،از قبل تبیین یک جهان بینی خاص ونوع تعاملات ورویکرد خود،جامعه ای بسته پدید آوردندکه ضمن حذف مخالفان ورقیبان،انتفاع حداکثری ازامکانات ومواهب مادی ومعنوی درعرصه اجتماعی واقتصادی رادرانحصارخودگرفتند.برخورد بسیار قهرآمیزموبدان بانهضت هاوجنبش های اجتماعی واعتقادی رقیب وادیان غیرهمسووتسلط برمنابع قدرت وثروت درقالب رسمیت یافتن دین زرتشت وهمراهی دونهاد دیانت وسلطنت درعصرساسانی وکارکردمتنوع آتشکده ها،به همان نسبت که این طبقه اجتماعی رابرخوردارکرد،جامعه رادر سیرتوسعه وعدالت فراگیر آسیب پذیر نمود.این پژوهش برآن است تا بااستفاده شیوه تحقیق کتابخانه ای وتحلیل تلفیقی دادهای تاریخی،ضمن بهره گیری ازطیف متنوعی ازمنابع،جایگاه موبدان درجامعه ساسانی راباز شناسی کرده وازقبل آن ضمن تمرکزبرفعالیت هاوعملکرد های اقتصادی موبدان،بخشی ازساختار نظام سیاسی واقتصادی ساسانیان رابازکاوی نمایدو ازآن دو،قسمتی ازهویت تاریخی وپیشینه فرهنگی وتمدنی ایران زمین درآخرین دوره ازعهدباستان را مورداستقراءواستدلال قراردهد.نتایج حاصل حاکی ازآن است که موبدان علاوه برفعالیت های فرهنگی،اجتماعی واعتقادی،بربخش نمادینی ازفعالیت های اقتصادی نیزتسلط داشتند وازاین راه عایدات عمده ای رانصیب برده وبرچرخه اقتصادی کشوراثرگذاربودند.

چهار طاقی از شکل های ارزشمند معماری ایران در دوران پیش از اسلام و بعد از آن بوده که در ساخت بنا های مذهبی و جز آن به کار رفته است. بنابر شواهد موجود باستان شناسی، این نوع معماری در پیش از اسلام به ویژه از دورة ماد در نقشة آتشکده ها مشاهده شده است. پس از مدتی این شکل از معماری کاربرد عام تری یافت و در بنا ی کاخ ها نیز به کار رفت. طرح چهارطاقی در دوران اسلامی نیز مورد استفاده قرار گرفت؛ هرچند در چهار قرن نخست هجری آثار و نشانه های استفاده از آن بسیار محدود بود. باوجود این، از دورة سلجوقی به بعد با لزوم گسترش فضا های معماری مانند مسجدها، این نقشه در ساخت بنا های مختلفی مانند مسجد، آرامگاه و کاخ و کوشک کاربرد گسترده ای یافته است. نگارندگان در پژوهش حاضر برآن اند تا با توجه به نظریة کهن الگویی یونگ، علل و عوامل انتخاب این شکل از معماری و نحوة انتقال آن از دورة ساسانی به اسلامی را با ذکر شواهدی از جنبة امر قدسی در منابع اسلامی بررسی و تحلیل کنند. به بیان روشن تر، این پرسش مطرح است که آیا معماری چهارطاقی الگویی برگرفته از باورهای مسلط جامعه و یا به تعبیری، اندیشة ناخودآگاه قومی مردمان ایران از دورة پیش از اسلام است که در فرهنگ مذهبی و ادبیات دورة اسلامی راه یافته، ریشه دوانده و سپس در ذهن آدمیان این مرز و بوم تحول یافته و در ساخت دیگر بناها ازجمله کاخ ها، کوشک ها، مسجد ها و بناهای آرامگاهی به کار رفته است. هدف این مقاله، یافتن پاسخی برای این پرسش است.


آذربایجان یکی از مراکز مهم سیاسی و دینی در طول تاریخ ایران، به خصوص ایران باستان بوده است.به دنبال روی کار آمدن دولت دینی ساسانی، آذربایجان مانند فارس از جایگاه دینی ممتازی برخوردار گردید؛ به‌طوری که پادشاه ساسانی هنگام تاج گذاری با پای پیاده به زیارت آتشکده آذرگشنسب در آذربایجان می‌رفتند و در هنگام تصمیم‌گیری‌های سخت به ویژه در زمان جنگ، برای به جا آوردن آداب نیایش و نذر و نیاز به آنجا مراجعه می‌کردند.به دیگر سخن، با قرار گرفتن آتشکده آذرگشنسب در آذربایجان، این سرزمین به موازات سرزمین پارس به یکی از پایگاه‌های مهم دینی و نمادی از اتحاد و یگانگی دین و دولت در دوره ساسانیان تبدیل شده بود. با توجه به قرار گرفتن یکی از سه آتشکده مهم دوره ساسانی، یعنی آذرگشنسب در آذربایجان- که آن را تبدیل به مکانی مقدس و زیارتگاهی برای شاهان، بزرگان و روحانیان زرتشتی کرده بود- این مقاله بر آن است تا با استفاده از اسناد، شواهد تاریخی و به کارگیری شیوه‌های پژوهش‌های تاریخی، جایگاه دینی آذربایجان در دوره حکومت دینی ساسانیان را تبیین کند.


تاکنون منطقه زاگرس مرکزی و به طور اخص استان‌های ایلام و لرستان از منظرگاه مطالعات باستان‌شناسی در دوران تاریخی مورد مطالعه جدی قرار نگرفته است. در جریان بررسی باستان‌شناسانه شهرستان آبدانان از مناطق جنوب استان ایلام و در حاشیه جنوبی کبیر کوه، تعداد51 محوطه و اثر باستانی از دوره‌های مختلف تاریخی توسط نگارندگان این مقاله شناسایی شد. یکی از مهم‌ترین این کشفیات، محوطه‌ای وسیع به‌نام «جولیان» است. که در طی بررسی‌های باستان‌شناسی، بقایای یک شهر با آثار دوره ساسانی و صدر اسلام که در این محل شناسایی و مستند‌سازی شد. در مرکز این محوطه عظیم تاریخی و مخروبه، بقایای یک چهارطاقی دیده می‌شود که به صورت ویژه‌ای قابل بحث است. بنای این آتشکده از گونه آتشکده‌هایی با دالان طواف در اطراف است که پیرامون آن، راهروهایی وجود دارد. پیشتر نمونه‌هایی از این آتشکده در غرب ایران از جمله در شیان و میل میلگه در اسلام آباد غرب و همچنین در دیگر مناطق ایران از جمله آتشکده نگار کرمان و فراشبند فارس دیده می‌شود. علاوه بر این‌ها، تخت سلیمان آتشکده دیگری با این سبک معماری است که از جمله مهم‌ترین آتشکده‌های شناخته شده در جهان به‌شمار می‌آید. در این مقاله آتشکده نویافته جولیان برای نخستین بار، معرفی و با دیگر نمونه‌های مشابه سنجیده و تحلیل شده است. اهمیت موضوع در این است که پلان این آتشکده، موضوع پر‌چالش نحوه عملکرد این آتشکده‌ها را مجدداً در معرض نقد صاحب‌نظران خواهد گذاشت.


چهارتاقی نویافتة میل میله گه یکی از آتشکده های دورة ساسانی است که همانند بسیاری از آتشکده های آن زمان با مصالح لاشه سنگ و ملات گچ ساخته شده است. این چهارتاقی که هستة اصلی باقیمانده از بنای بزرگتری است، متشکّل از چهار جرز سنگی در ابعاد مختلف می باشد که پیرامون آن را راهرو طوافی احاطه کرده است.در داخل این آتشکده، سکّویی جهت قرار گرفتن آتشدان (آدوشت) و تعدادی پایة گچی وسنگی قرار دارد که در نوع خود منحصر به فرد است. بررسی این عناصر، مطالعة معماری مذهبی دورة ساسانی به ویژه آتشکده های ایرانی را وارد دیدگاه جدیدی می کند. مطالعة این آتشکده و آتشکدة شیان به دلیل دارا بودن ارزش های معماری و عناصر به کار رفته در داخل آن می تواند به بسیاری از ابهامات و خلأ های موجود دربارة معماری مذهبی دورة ساسانی به ویژه مراسم نیایش آتش پاسخ دهد. در متون پهلوی اشارات مکرّری به آتش مقدّس شده که این امر می تواند نقش مهمّ عبادتگاه های زرتشتی را در معماری ساسانی نشان دهد. امّا متأسّفانه آگاهی های ما ازآتشکده های ساسانی به ویژه چهار تاقی ها، بیشتر از نظر سبک معماری بوده و در مورد اهمّیّت و جایگاه این بناها، مرتبة آتش آنها، تولیت و انتساب روحانیون، نحوة درآمد و هزینه های این عبادتگاه ها کمتر بحث شده است.در این مقاله، نگارنده بر آن است ضمن معرّفی چهارتاقی نویافتة میل میله گه، نکاتی نیز دربارة موارد فوق ارائه نماید.


بدون تردید در مطالعات باستان¬شناسی مذهبی عصر ساسانی، آتشکده‌ها و چهارتاقی¬ها از اهمیت ویژه¬ای برخوردار است. آتش که در تعالیم دین زرتشت از عناصر مقدس و مورد احترام یکتا¬پرستان زرتشتی بود، در مدت نزدیک به پنج قرن حکومت ساسانی با احداث آتشکده‌ها و چارطاقی¬ها در سراسر امپراطوری تقدس ویژه¬ای یافت. چارطاقی نو یافته خانه دیو از جمله چهارتاقی¬های ارزشمند عصر ساسانی است که برخی محققین خارجی و باستان¬شناسان ایرانی به استناد متون پهلوی بندهشن و یشت-های اوستا آن را به عنوان آتشکده آذر برزین مهر- یکی از سه آتشکده شاخص دورة ساسانی- معرفی نموده‌اند. اگر چه در پژوهش¬های باستان-شناختی انجام شده در این بنا مدرک معتبری در تأیید این مسئله بدست نیامد، لیکن مطالعه انجام شده در این بنا بیانگر آن است که این چهارتاقی، هسته اصلی باقیمانده از بنای بزرگتری است؛ متشکل از چهار جرز سنگی، راهروی طواف، پادیاو، بقایای سکوی آتشدان، اتاق انتظار، که با توجه به موقعیت قرارگیری چهارتاقی در یک پشته سنگی کم¬وسعت و در بین کوه‌های سر به فلک کشیده ریوند در نوع خود منحصر به فرد بوده و از اهمیت فوق¬العاده¬ای در شناخت آتشکده‌های ساسانی برخوردار است. نظر به اهمیّت موضوع و جایگاه آتشکده‌ها در مطالعات مذهبی عصر ساسانی و به ویژه از آن جهت که این بنا تاکنون به طور علمی از منظر باستان شناختی مورد کاوش قرار نگرفته بود؛ هیأت باستان شناسی ایران – لهستان برای نخستین بار طی دو فصل به مطالعه و کاوش در چارطاقی خانه دیو پرداخت. در این راستا مقالة پیش رو با هدف تکمیل مطالعات باستان¬شناختی بناهای مذهبی عصر ساسانی بر مبنای داده‌های باستان¬شناختی ضمن معرفی عناصر و فضاهای معماری مکشوفه چهارتاقی خانه دیو، نکاتی را نیز بر مبنای متون پهلوی در خصوص اهمیت و جایگاه آتشکده آذربرزین مهر ارائه می‌نماید.


چهارتاقی قصرشیرین معروف به چهارقاپی با اضلاع 25 متر یکی از بزرگترین آتشکدههای ایران در دوره ساسانی به شمار میرود که با استناد به منابع تاریخی و شواهد باستانشناختی احتمالاً در اواخر این سلسله ساخته شده است. بنای مذکور که در مجاورت کاخ خسرو قرار داشت، معبدی برای ساکنان کاخ بهشمار میرفت تا تشریفات دینی خود را در آن بهجای آورند. مجاورت این بنا با کاخ نشانگر وابستگی دین و دولت در حکومت ساسانی به یکدیگر است. چهارقاپی با وجود اینکه توسط رومیان تخریب و بعدها با تغییر حکومت و مذهب در ایران به حال خود رها شد، با گذشت زمان طولانی از ساخت آن، دارای پی و گوشوارهای بسیار مستحکم و جالب توجه است که عظمت آن را در زمان آبادانی آشکار میسازد. چهارقاپی با چهار درگاه ورودی در زمرة آتشکده هایی قرار دارد که علاوه بر دارا بودن دالان طواف، از تزیینات معماری داخلی فوقالعاده زیبایی نیز برخوردار بوده است. پیرامون این سازه مذهبی مجموعهای از اتاق و تأسیساتی قرار داشته که در سالهای اخیر بخشهایی از آنها در نتیجه کاوشهای باستانشناسی کشف و تا حدودی مرمت شده است. سبک معماری این بنا کاملاً ساسانی و با استفاده از مصالح بوم آورد از قبیل لاشه سنگ و ملاط گچ ساخته شده و بر فراز آن گنبدی رفیع قرار داشته است. این مقاله کوشیده است تا با استفاده از منابع مورخین و جغرافیانگاران دوره اسلامی (رهیافت تاریخی) و نیز پژوهشهای باستانشناسی سیمای روشنی از چهارقاپی ارایه و عملکرد آن را به عنوان یکی از مراکز دینی ساسانیان در اواخر این سلسله در کوست خوربران آشکار سازد.


بی شک شعر حافظ چونان منشوری است که از هر زاویه‌ای به شعر او نگاه شود، جلوه‌ای از شعر او نمایان می‌شود. این تجلّی‌های گوناگون در تمام ابعاد شعر حافظ قابل مشاهده است. در این مقاله با بررسی پیشینه‌ی معانی پیشنهادی شارحان و حافظ پژوهان، کوشش شده است که به این پرسش، پاسخ داده شود که آیا خرابات مغان در شعر حافظ طبق گفته‌ی دیگران، به معنی مطلق میکده است و یا معنی دیگر آن، یعنی آتشکده‌ی زردشتی، ارجح‌تر است؟ با توجه به شروحی که از اشعار حافظ شده و بررسی کلمه‌ی خرابات مغان در شعر خود خواجه، به این نتیجه می‌رسیم که خرابات مغان در شعر حافظ شاید گاهی به معنای کنایی میخانه و یا جای فسق و فجور باشد، اما در اصل با توجه به شواهد و مدارکی که در متن می‌آوریم، یکی ازمعانی آن، آتشکده‌ی زردشتی است که در شکل بنای آن، زردشتیان از ساخت خورابه‌های مهری متأثر بوده‌اند به نحوی که تابش نور آفتاب بر آتش را روا نمی-داشته‌اند و حافظ آگاهانه بدین مسأله توجه داشته و آن را در مطلع شعر خود گنجانده است.


تلاش حاکمان ساساني براي استقرار حکومت، ايجاد تحولي عمده در نظام حکوکتي پيشين و پايه ريزي نظمي نوين بود. بانيان اين حکومت، ميراث حکومت اشکاني و حکومت هاي پيش از آن را پيش رو داشتند. آنان از يک سو با معناي شاهنشاهي که مرده ريگي از اشکانيان و حکومت هاي پيش از آن بود و از سوي ديگر با انديشه هاي ديني زرتشتي که ميراث دودمان هاي بر جاي مانده در پارس پس از هخامنشيان بود آشنايي داشتند. کار اصلي فرمانروايان جديد، تلفيق اين دو مقوله بود و دين زرتشت اين امکان را به آنان مي داد، زيرا شاهي و دين را ملازم يکديگر مي دانست و پادشاهي را مطلوب مي شمرد که نگهبان دين باشد. دين زرتشت در مقابل اين نگهباني، امکانات ضروري براي استقرار و تداوم پادشاهي را فراهم مي نمود. يکي از اين امکانات، آتشکده ها و به تبع آن کارگزاران آنها بود. شاهان ساساني به شيوه هاي گوناگون از اين امکان در جهت منافع سياسي خود استفاده مي کردند حکاکي نقش آتشدان بر سکه ها، بناي آتشکده هاي بسيار و برپايي آتش بهرام در آنها و نيز ويران کردن بتکده ها، کليساها و ديوخانه ها و تبديلشان به آتشکده از جمله اين اقدامات است. از همين رو بخشي از زندگي شاهان، روحانيون، اشراف و مردم روزگار ساساني معطوف به آتش و آتشکده بود و مساله اصلي اين گفتار، بررسي کارکرد سياسي، اجتماعي و اقتصادي آتشکده ها در دوران ساساني است.


مطالب مرتبط