کانال گزیدهی کتاب تاریخ مهندسی در ایران / مهدی فرشاد قدیمی ترین سند دریا نوردی ایرانیان به صورت مهری در چغامیش خوزستان به دست آمده است. باید متذکر شد که تاریخ تمدن ناحیه چغامیش به شش هزار سال قبل از میلاد مسیح تخمین زده شده است. مهر گلی به دست آمده از چغامیش یک کشتی را با سرنشینانش نشان میدهد. در این کشتی شخصی که از قرار سردار فاتحی در حال بازگشت از جنگ است نشسته و اسیرانی در جلوی او زانو زدهاند. در این مهر شمای یک گاو نر و یک پرچم هلالی شکل نیز ترسیم گشته استقبل از آن که کانال سوئز به دستور داریوش بزرگ احداث شود راه دریایی بین خلیج فارس و دریای مغرب و مصر از طریق این راه آبی بدین ترتیب بود که ابتدا از طریق دجله و فرات به سوریه میرفتند و از آنجا به شهر صور و سپس با کشتی ارتباط با دریای مغرب و مصر انجام میگرفت. مسافرت از این راه دریایی به مصر بسیار راحت تر و بی خطرتر از طریق خشکی بوده است. علاوه براین راه دریایی مسافربری و تجارت دریایی نیز از طریق خلیج فارس و دریای عمان و اقیانوس هند بین سرزمینهای کنار این دریاها انجام میشده است. در زمان هخامنشیان علاوه بر رودخانههای دجله و فرات کشتی رانی بر روی رودخانههای سند (در هند) و نیل (در مصر) و کارون (در خوزستان) نیز صورت میگرفته است.از زمان داریوش بزرگ در نزدیکی کانال سوئز کتیبهای به دست آمده که برروی آن شرح احداث ترعه سوئز همراه با سایر گفتارها آمده است. گزیدهی کتاب تمدن هخامنشی / علی سامی / جلد دوم کتیبه کانال سوئز“بند اول: خدای بزرگی است اهورمزدا که این سرزمین را آفریده که آن آسمان را آفریده که بشر را آفریده که خوشی را به بشر داده که داریوش را شاه کرده که داریوش را به شاهی مملکتی رسانده که بزرگ است و اسبان و مردمان خوب دارد.بند دوم: منم داریوش شاه شاه شاهان شاه کشورهایی که از تمام نژادها مسکون است شاه این سرزمین بزرگ تا آن دورها پسر ویشتاسپ هخامنشی.بند سوم: من پارسی هستم به همراه پارسیان مصر را گرفتم و امر کردم این کانال را بکشند از (پی رو) نیل که از مصر جاری است تا دریایی که از پارس بدان روند این ترعه کنده شد چنانکه فرمان دادم و کشتیها از مصر به وسیله این کانال به سوی پارس روانه شدند چنانکه اراده من بود.” گزیدهی کتاب مسالک و ممالک / اصطخری / ایرج افشار و زمین خوزستانهامون است. آبهای روان دارد. بزرگ تر رودی در خوزستان رود شوشتر ست، و ملک سابور درین رود سدی کردست – آنرا شاذروان خوانند. به حکم آن کی شوشتر بر بلندی نهادست، سابور این شاذروان بفرمود تا آب بالا گیرد و به زمین شهر بر آید. این رود از لشکر به اهواز آید و به رود سدره افتد و به حصن مهدی به دریا رسد. و از ناحیت شوشتر رودی میرود آنرا نهر المسرقانه خوانند و چون به لشکر رسد جسری عظیم برو بستهاند. و درین آب از لشکر به اهواز روند و مسافت هشت فرسنگ باشد و چون شش فرسنگ بروند.آب همه بر کار گرفته باشند به نیشکر و کشتزارها، و دو فرسنگ رودخانه خشک ماند. و در همه خوزستان هیچ جایی آبادان تر از مسرتان نیست. و آبهای خوزستان از اهواز و دورق و شوشتر و هر چه درین حدود خیزد همه به حصن ۔ مهدی جمله شود و آنجا رودی عظیم گردد و به دریا افتند. و در خوزستان دریا نیست مگراندك مایه از دریای پارس کی ازماهی رویان تا نزدیکی سلیمانان برابر عبادان باشد. گزیدهی کتاب: سفیر زیبا / ایون گرس / علی اصغر سیدی ماری پوتی از مطالبی که در سفرنامۀ شاردن، قبل از عزیمت به ایران خوانده بود، هنوز این نکته در یادش بود که برای افزودن بر حجم آب زاینده رود، شاه عباس دستور داده بود در کوههایی به فاصله سی فرسنگ تا اصفهان، مجراهایی بکنند تا «آب از همه جا به این رود سرازیر شود و از طریق نهرها و جدولها، باغها و زمینهای مزروعی را آبیاری کند.» چندین قنات و مجرای زیرزمینی نیز برای مصرف آب آشامیدنی و سالم کنده شده است. کوچهها متأسفانه پر از اشتغال و زباله و لاشۀ حیوانات مرده بود. بوی گند و عفونت آنها فضای شهر را آلوده میکرد. اعضای هیأت از مشاهدۀ نوعی مجرای اصلی رو باز، که درست در وسط کوچهها کنده شده بود، و آب خانههای شهر از میان آن میگذشت، غرق تعجب شدند، چون گل و لجن و عفونت، از دو سوی آن به بیرون میزد و منظرۀ بسیار کثیفی ایجاد میکرد. هرکس که از آن کوچهها میگذشت، میبایست خیلی مواظب باشد که پایش را ناگهان در آن لجنها فرو نکند. روستاییان اطراف، هر بامداد، این کثافت را به عنوان کود، برای حاصلخیز کردن خاک مزارعشان به بیرون شهر حمل میکردند. تاورنیه، جهانگرد بزرگ، مخصوصاً توجه نمود که این «کود جمع کنها، به جمع آوری و حمل زبالههای ارمنیان و یهودیان که معمولاً مشروب خوارند، و از آنها بهتر به زبالۀ خارجیان که بیشتر مشروب میخورند، بیش از جمع آوری و حمل آشغال مسلمانان مشروب نخور، رغبت نشان میدادند.»