آجر نوشته شده در جولای 10, 2020به روز شده در سپتامبر 4, 2023توسط omidjavidaniدسته بندی ها:تعاریف, مصالح گزیده کتاب: فن شناسی معماری ایرانی / محمود گلابچی / آیدین جوانی دیزجی انواع آجر بر حسب اندازه: در ایران از گذشته تا کنون، آجرها در اندازهها و ابعاد گوناگونی ساخته شده و به کار رفتهاند. گاه در یک زمان، در دو جای مختلف، چند اندازه ویژه رواج داشت. هر چند که شاید تقسیمبندی و دورهبندی آجر به لحاظ ابعاد و اندازه، زیاد وجهه علمی نداشته باشد ولی میتوان با درصد خطایی برخی از این اندازهها را چنین عنوان کرد: ـ 8×44×44 سانتیمتر از زمان هخامنشیان؛ ـ 5/7×34×34 سانتیمتر در تاریخانه دامغان از سده دوم که نزدیک به آجرهای ساسانی است؛ ـ 3×17×17 سانتیمتر در ری و 8/3×20×20 در مسجد جمعه (جامع) اصفهان از روزگار بوییان؛ ـ 4×20×20 سانتیمتر در جرجان و 6×25×25 در گنبد کاووس از روزگار سامانیان زیاریان؛ ـ 5/6×26×26 سانتیمتر از روزگار سلجوقیان؛ از 18 تا 31 سانتیمتر از روزگار ایلخانیان با رنگهای گوناگون زرد و سرخ و تیره و خاکی؛ ـ 5/5×26×26 سانتیمتر از روزگار صفویان؛ ـ از 5/23 تا 24 سانتیمتر از روزگار زندیان با دو گونه: 1- آجر علی نقی خانی: آجر روزگار زندیان که بزرگ و مستطیل بوده و در لبه باغچهها به کار میرفته است. 2- آجر کریم خانی: آجرهای روزگار زندیان که از خاک خوبی درست میشده و چون خاک شیراز چندان خوب نبوده آنها را در لار درست کرده و میپختند و اندازه آنها 5/23 تا 24سانتیمتر است؛ ـ 4×5/19×5/19 سانتیمتر از روزگار قاجاریان، گرچه اندازههای دیگری هم رواج داشت. (رفیعی و دیگران 1382، 24-23) مقایسه ابعاد آجر در دوران گذشته نشان میدهد که این ابعاد رابطهای از حداقل a×a4×a4 تا حداکثر a×a5×a5 پیروی میکرده است (فخار تهرانی 1). از کوچک کردن و تکه کردن آجرهای چهارگوش، آجرهایی با ابعاد کوچک و مختلف به دست میآید که از آنها بنا به موقعیتشان در سازه بناهای سنتی استفاده میکردند. البته گاهی از این تکههای کوچک برای تزئینات بنا هم استفاده میشود، این آجرهای کوچک متناسب با اندازههایی که با آجر اصلی داشتند به نامهای گوناگونی نیز خوانده میشدند. انواع آجر بر حسب ریخت و کارکرد ویژه برای ریخت دادن به آجر، بیشتر از چهار روش زیر استفاده میشود: الف) آبمال کردن یا واکوب کردن: برای تهیه آجر، بعد از قالبگیری، روی آجر را خیس کرده و چند بار با ماله به نرمی روی آن میکِشَند و سپس وارد کوره میکنند، لایهای که به این وسیله روی آجر تشکیل میشود دارای مقاومت بیشتری از داخل آجر است. واکوب لایه فشرده صافی روی آجر تشکیل میدهد. همچنین برای صاف کردن لبههای آجر (حذف لبههای تیز و بیرون آمده از قالب) با تختهای صاف به لبههای خشت میکِشَند تا سطوح خشت یکنواخت شود (تخته کوبی). در کارهای مرمتی هم وقتی که آجر را از بنای مرمتی خارج میکنند تا بعداً مورد استفاده قرار دهند. روی آجر را ساب نمیزنند تا واکوب کنده نشود. ب) پیشبُر کردن: در این روش، خشت آجر را پیش از خشک شدن با سیم و کارد بریده و شکل میدهند و یا اینکه با مُهره آن را منقوش میکنند که آجر پیشبُر به دست میآید. این روش عکس حالتی است که آجر پخته شده را با تیشه به قطعات مختلفی تقسیم میکنند. این آجرها در دو گونه ساده و مُهری فراهم میشوند که خود آجرهای مهری نیز به گونههای لوزی ـ بادامی ـ ستارهای و پیلی (صلیبی) ساخته میشوند. از آجر پیشبُر در ستونها، ستونچهها نوارهای آذینی و نَغِلها بهرهگیری میشود. ج) آبساب کردن: (آجر آبساب) در این روش آجر را زنجاب میکنند و سپس آن را با ماسه بادی یا گَرد آجر میسایند و شکل میدهند. (رفیعی و دیگران 1382، 26) از دوره اصفهانی استفاده از آجر تیشهداری شده آبساب که دارای جلوه بالا و استحکام و دوام پایین بود (بزرگمهری 1374، 57) را شاهد هستیم. د) تراشدار (کشویی): این گونه آجرها پیش از پخت با واکوب کردن در قالب، شکل داده میشوند، سپس با تیشهداری پس از پخت، همانند آجر تراش، کنارههای آن را پرداخت میکنند. شکلهای ویژه آن نامهای گوناگون دارند و برخی از آنها نیز دارای نگارههای هندسی هستند. ماده اصلی آجر، گل رس است که برای ساخت آجر باید دست کم به آن 600 درجه گرما داد. (وقتی گل رس در دمای بالای 600 درجه سانتیگراد پخته شود غیر قابل برگشت خواهد بود). آجرها به هنگام پخت نیز شرایط متفاوتی به دست میآورند که بر این اساس چهار نمونه آجر را میتوان نام برد: ـ آجر با حرارت بالا (جوش): آجری که به این صورت تهیه میشود دارای رنگ قرمز بوده و به دلیل اینکه توان کشیدن آب در خود را ندارد در مقابل رطوبت بسیار مقاوم است. از این آجر که آجر جوش نیز به آن گفته میشود معمولاً در کرسی چینی ساختمان و در ساخت پله بهرهگیری میشود و بیشتر با ملاتهای آهکی به کار میرود. این گونه آجر در کورههای آجرپزی چاهی و یا حلقهای که گرمای آن یکنواخت نیست، یافت میشود که از آجر ساده ناپایدارتر و شکنندهتر است. همچنین وجود گرد سنگ آهک بیش از 30 درصد وزن آجر نیز به آن حالت گدازآور داده و آن را تبدیل به آجر جوش میکند. ـ آجر دو جوش: آجری که بیش از آجر جوش در کوره گرما دیده و نمیتواند آب به خود بگیرد و سختتر از آجر جوش است؛ ـ آجر با حرارت متوسط: این آجر به رنگ شیری و شکری است و معمولاً آن را در دیوارچینیها استفاده میکنند، این آجر مقاومت مناسبی برای ساخت و ساز ساختمانی دارد و به دلیل دارا بودن مقاومت مناسب در برابر رطوبت در آبانبارها نیز مورد استفاده قرار میگرفت که به آن آجر آبانباری (شکری) نیز گفته میشود. ـ آجر با حرارت پایین: در این آجر رنگ سبز دیده میشود و به علت مقاومت کم آن، ناشی از پخت نامناسب و یا نیمپز بودن، معمولاً در دیوارهای محصور کننده و در قسمتهای داخلی استفاده میشود. این چهار شکل از آجر بر اثر موقعیت قرارگیری در کوره و مقدار گرمایی که آجر به خود میبیند به دست میآید، بدین صورت که آجر قرار گرفته در ردیفهای پایین گرمای بیشتری به خود دیده، آجرهای قرار گرفته در میانه کوره گرمای متعادل و مناسبی برای پخت دریافت میکنند و آنهایی که در بالای کوره قرار میگیرند، به علت دریافت مقدار گرمای کمتری نسبت به میانه و پایین کوره به طور کامل پخته نمیشوند. بهترین نمونه آجر، آجری است با ضربه زدن به آن صدای زنگ دهد. بر این اساس چهار گونه آجر به دست آمده از کوره دارای ویژگیهای متفاوت میشوند که در گذشته با شناخت نسبت به این مسئله از هر یک از نمونههای به دست آمده در محلهای متفاوتی که با ویژگیهای آجر همخوانی داشت استفاده میکردند. البته لازم به ذکر است که تقسیمبندی اشاره شده در بالا به صورت کلی است و در ذیل به انواع گونههای رایج اشاره شده است: ـ اَژیانه (فرش): آجر چهار پهلو به اندازه نزدیک به یک وجب در یک وجب و کلفتی دو انگشت که از آن برای فرش کردن میانسرا و یا درون اتاقها و راهروها بهره میگرفتند؛ ـ پاباریک: آجری با نوکِ تیز و پهلوهای تراش خورده که با آبساب کردن به دست میآید؛ ـ چفتی (قفلی): آجری به گونه L شکل است که برای نشستن چهارچوب در و پنجرههای چوبی به کار میرود؛ ـ چُله (چوله): آجر جوش گداخته شده و به هم چسبیده را گویند؛ ـ دُنبی (ریشهدار): آجری که درازای ریشه و اندازه سطح این آجرها بسته به جای کاربردشان در بنا، چند گونه است. چنانکه درازای ریشه آنها از 20 تا 50 سانتیمتر و سطح آنها از 19×10 تا 35×25 سانتیمتر گوناگون است؛ ـ سر و ته باریک: آجری که یک سر آن دارای کلفتی آجر ساده و سر دیگر آن باریک شده باشد؛ ـ سلانی: آجر چهارگوشهای است به رنگ سرخ؛ ـ شش و لوزی: آجر شش پهلو که در نماسازی و کفسازی به کار میرود؛ ـ فارسی (لب پخ): آجری که یک کنج آن بریده و پخ شده باشد؛ ـ فشاری: از آجر فشاری در ساختن استخوانبندی و سفتکاری ساختمان بهره جسته میشود. این آجر چندان خوشریخت نیست و از آجرهای سخت و پایدار به شمار میرود. این گونه آجر را در گذشته با کوفتن گل در قالب درست میکردند؛ ـ قناس: گونهای آجر که به شکل سهگوش بریده شده باشد؛ ـ کاردی: آجری که یک لبه آن دارای کلفتی آجر ساده و لبه دیگر آن نزدیک نیم سانتیمتر باشد؛ و ـ کنگرهای: این نوع آجر در کتیبهها به کار میرود. تقسیمبندی آجر بر اساس مصالح اولیه آن: بهترین ترکیب گِل برای ساختن آجر، گِلی است که دارای استخوانبندی ماسهای (ماسه = سیلت) توپُر باشد و خاک رس ضمن پُر کردن جای خالی استخوانبندی ماسهای، دور دانههای ماسه را نیز بگیرد و موجب چسبندگی آنها به همدیگر شده و مانع از پیچ خوردن و ترک برداشتن آجر به هنگام پخت میشود. اگر مقدار ماسه زیاد باشد، آجر پوک و ترد و کم مقاومت میگردد و برخلاف آن اگر خاک رس زیاد باشد، خشت توپر میشود و در موقع خشک شدن ترک برمیدارد و در کوره از شکل میافتد. (کیانی1383، 47). وجود گرد سنگ آهک بیش از 30 درصد وزن آجر نیز موجب میشود تا آجر نقش گدازآور پیدا کرد و تبدیل به آجر جوش شود. به هنگام پخت آجر، اگر دمای گل رس به بالای 600 درجه برسد، تغییر حاصل غیرقابل برگشت خواهد بود. وجود ترکیبات گچی در خاک تهیه آجر موجب سفیدک زدن آجر و نیز وجود سنگهای آهکی در آجر پدیده «آلوئک» را ایجاد میکند، یعنی به هنگام تماس آجر با رطوبت، آهک شکفته شده و سبب شکسته شدن آجر میشود. گزیده کتاب: تاریخ هنر معماری ایران در دوره اسلامی / محمد یوسف کیانی مهمترین مصالح ساختمانی در ایران قبل و بعد از اسلام آجر بوده است. آجرهای به کار رفته در معماری عموما مربع شکل است که در کارگاههای آجرپزی در سراسر ایران ساخته میشد. آجر علاوه بر استفاده در ساختن بدنه بنا برای تزیین آن نیز نقش مهمی داشت و از اوایل اسلام تا دوره تیموری تزیین بیشتر بناها با آجرکاری است. همچنین از آجرهای تراشدار و قالبی نیز استفاده میشد. آجرهای پخته رنگهای گوناگونی چون زرد کمرنگ، قرمز و قرمز تیره داشته که بیشتر در ابعاد 3×20×20، 5×25×25 و 5×20×20،سانتیمتر ساخته میشد و در قسمتهای مختلف بنا مانند ایوانها، طاقنماها، گنبدها، منارهها و اتاقها به کار میرفت (برجهای خرقان، گنبد قابوس… مناره مسجد ساوه). گزیده کتاب: تاریخ مهندسی در ایران / مهدی فرشاد تالیف از : گیرشمن اولین نشانههای کاربرد مصالح خاکی ساختمانی، به کار رفتن این مصالح به صورت گل بیشکل در ساختمانها بوده است. در ساختمانهای سیلک کاشان که تاریخ آنها متعلق به هزاره ششم قبل از میلاد است گل به صورت چینه و بدون شکل در بنا کردن دیوارهای خانهها به کار رفته است. در این دوره گل ساخته شده، که از مخلوط کردن آب و خاک و به هم زدن آن به دست میآید، روی هم قرار داده شده و با ادامه این عمل دیوار ساخته میشد. این روش تا قرنهای متمادی در ایران ادامه یافت. به تدریج به گل بیشکل با دست شکل داده شد و خشتهای اولیه که به فرم بیضوی شباهت داشت پدید آمد. در ساختمانها ابتدا این خشتها به صورت خام و گاهی نیز خشک نشده به کمک ملات گل در ساختن دیوارها به کار میرفت. گاهی نیز خشتها را در آفتاب خشک کرده و سپس در ساختمان مصرف میکردند. نکته جالب توجه در آثار خانههای هزارههای پنجم قبل از میلاد در سیلک آن است که در آنها ردههای خشت به صورت متناوب روی هم چیده شده و سازندگان عمداً شکافها را روی هم قرار ندادهاند. این روش که بدون شک مبنای تجربی داشته موجب افزایش مقاومت دیوار میشده است. تاریخ پیدایش اولین کورههای پخت خشت، برای تهیه آجر، و نیز کورههای پخت ظروف گلی، برای تهیه ظروف سفالی، با یکدیگر مرتبط است. آجرهای پخته از هزاره چهارم قبل از میلاد توسط بابلیها ساخته میشده است. آجر خود واژهای است بابلی و خشتهایی که بر آن فرمانها، منشورها و قوانین را مینوشتند آجر خوانده میشدهاند. در ایران بقایای کورههای آجرپزی در شوش و سیلک که تاریخ آنها به هزاره چهارم قبل از میلاد میرسد کشف شده است. آثار ایران / آندره گدار گزیدهی کتاب: تزیینات وابسته به معماری ایران دوره اسلامی / محمد یوسف کیانی نقش آجر در هویت معماری ایران / سیمون آیوازیان نقش آجر در هویت معماری ایراندر معماری شهرکهای حاشیه لوت، و گاه میانه لوت (آنچه به جاست) قناعت را رستاخیز میدیدم که در هر کلام آمده است. کلام خشت، کلام گل، و کلام گچ که گرما و سرما را مفسر است و خشت، این همیشه زیست، همیشه مرگ، لقای شگرف و تمام نمای معماری در کویر است. آدمی خود خشت میزند، خود خشت میشود، خود خشت را آواز میدهد، و این در پنداره همهی سازندگیست. خشت و آجر در معماری ایران نه به عنوان ذرهای در مقابل کلان معماری نمود دارد، بلکه چون واحدی است که در معماری مینشیند، کاملتر بگوییم همچون نت است در ساختمان یک موسیقی سمفونیک، یا همچون کلمه است در شعر، غرض مقایسه شعر و موسیقی با معماری نیست بلکه هدف، نمایاندن اهمیت یک عنصر است در معماری. آجر فقط پرکننده جرزها و پوشاننده احجام و جدا کننده آنها از یکدیگر نیست. بلکه به عنوان یک عنصر کامل در معماری ایران به کار رفته است. خصیصه کامل این عنصر ساختمانی در معماری آجری اصیل، به غایت محسوس است. آجرها در ترکیبشان با یکدیگر، تابع ریتم و هندسه خاصی هستند که آنها را شکل و حالت میبخشد. روشن است هر گاه آن را ریتمی تازه بیافزاییم، ترکیبشان نمودی تازه خواهد یافت. این جستجوها همواره پارامتر مشخص ایستایی را به همراه خود داشته است. همانگونه که اشاره رفت آجر در معماری نه به عنوان تودهای از مصالح ساختمانی بلکه به عنوان یک عنصر ساختمانی گرفته شده، هر پدیده فرهنگی را اگر از دیدگاه اجتماعی آن نظاره کنیم، و از دید ما خاستگاه عاطفی و تظاهراًت عقلایی انسانها باشد، فرهنگهای خالص را نقطه بارزی که ترکیب معلولهاست خواهیم یافت. و این فرهنگ از آن دسته است، که عوامل و دیدگاههای فوق را به هم پیوند میدهد و معماری انسانها در نهایت ایجاز خود، چنین حجمی را دارد. آنچه امروز به نام آجر شناخته شده است. پدیدهای است که از دگرگون شدن گِل رُس به دست میآید. از حرارت دادن خشت گِلی و سخت شدن آن. سوابق تاریخی، نشانگر آن است که ساکنان نواحی خوزستان و یا بین النهرین، نخستین اقوامی بودند که به این موفقیت دست یافتند، و احتمالاً اولین تجربههای خود را در کف اجاقهایشان مشاهده نمودند و پختن و سخت شدن گل زیر آتش را به خاطر سپردند. عدم وجود مصالح سنگی و چوبی مورد نیاز مردم این نواحی سبب شد که خاک، به عنوان مهمترین عنصر ساختمانی مورد استفاده قرار گیرد. اولین شیوه تهیه خشت مربوط به سالهای پیش از هزاره ششم قبل از میلاد مسیح میباشد، قدیمیترین آثار معماری که تا کنون در این زمینه به دست آمده در غرب ایران است. تپه علیکش واقع در دهلران، که از آغاز دیرینه سنگی است، تاریخ آن را ۵۸۰۰ تا ۶۲۰۰ قبل از میلاد تخمین زدهاند. از دیگر آثار مشهور، تپه حسنلو است که از خشتهای خام به طور گسترده در آن استفاده شده و مربوط به قرنها قبل از میلاد میباشد. بهکارگیری آجر در شوش و تپه سیلک کاشان نیز نشاندهنده استفاده از این عنصر در زمان خود است، در معبد چغازنبیل نیز به آجرهایی برمیخوریم که به عنوان کتیبه بر دیوار نصب شدهاند. ساکنان سرزمین ایران نقش تعیینکنندهای در پیشبرد به کارگرفتن آجر داشتهاند. فلات ایران منطقهای است گرمسیر، تقریباً خشک، با بادهای شدید موسمی. بنا بر این هنرمند ایرانی زمانی که به ساختن بناهای باشکوه ـ که بتواند عمری جاوید و ماندگار بمانند ـ میاندیشید، نمیتوانست برای انتخاب مصالح آن از سنگ بهره گیرد، زیر اولاً سنگ به اندازه کافی در اختیارش نبود، ثانیاً بنای سنگی بر اثر انتقال گرما قابل سکونت نبود و بر اثر انبساط گرمای آفتاب سوزان و انقباض ناشی از سرمای شبانه دوامی کمتر از آجر دارد. نهایتاً، کارایی سنگ کمتر از آجر است و نمیتوان پوششهای وسیع را با این عنصر به صورت مطلوب پوشانید. بنا بر این تجربه ساخت بناهایی با تودههای گلی، پشتوانه دانش او شد و خشتهای قالبی منظم توسط معماران هنرمند برای برپایی معابد و زیگوراتها به کار رفت. اگر چه اکثر این خشتها خام بوده (صرفاً در آفتاب خشک شده بودند) اما معمار آن دوره از انعطافپذیری این عنصر ساختمانی در حد مطلوب استفاده کرده و بناهایی ساخته است که هرگز به کمک سنگ و یا چوب میسر نمیشود. گرچه ساختمانهای آجری نمیتواند مانند بناهای سنگی دارای صلابت باشد و فرمهای هندسی خود را با زوائد و لبهها و شکستگیهای خاص مانند سنگ حفظ کند اما در عوض از چنان جلوه و تزیینات زیبا و چشمگیری برخوردار است که سنگ را توان آن نیست. گرچه روح هنرپرور ایرانی آنچنان معطوف نقش آجر میشود که دیگر به کیفیت ساخت آن چندان نمیاندیشد، اما گسترش به کارگیری آجر را مدیون شناخت هنرمند معماری از ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی آن هستیم. شیوههای گوناگون معماری از مقدار نیرویی که یک آجر تحمل میکند و اینکه چه نوع آجری در کجای بنا استفاده شود و چه نقشی در برپایی یک بنا به عهده بگیرد، پدید آمد. در سازه یک بنا، از یک سو جنبههای فیزیکی آجر مانند فشارها و برآورد دیگر نیروها را باید در نظر گرفت و از سویی دیگر جنبه شیمیایی آن مطرح است، زیرا عوامل طبیعی مانند باران و فعل و انفعالاتی که در اثر سرما و گرما پدید میآید، سبب تغییر شکل آجر شده و در نتیجه تزیینات بیرونی نمای آجری را معیوب و کار هنرمند را مخدوش میکنند. استمرار به کارگیری آجر، در معماری دوران بعد از اسلام ایران، موجب گردید تا «مُدول» یا پیمانه معماری ایرانی چه از نظر تناسب و زیبایی و چه از نظر جنبههای ایستایی متحول گردد و این فرصت را فراهم سازد تا خلق زیباییها اولاً در بناهای کم حجم و متوسط میسر گردد. ثانیاً، این امکان را به وجود آورد تا در محلهای دورافتاده کویری و مسیر بیابانها، که دستیابی به سنگ و چوب ممکن نبود، تنها با برپا کردن یک کوره آجرپزی، بناهای عظیم، با حجم زیاد ساخته شود. چنان که تعدادی از شاهکارهای معماری به جا مانده از دوران بعد از اسلام، ایران از این دست است. از طرفی همانطور که در بالا اشاره شد شناخت و ترکیب خاک هر محل، ایرانی را در کار مصالحشناسی و ساختن گونههای مختلف آجر برای کاربردهای متنوع یاری داد. سنت در معماری این چنین به وجود میآید که گاه معماری در درون خود دچار تردید میگردد. از آنجا که تغییرات روند زندگی در مسیر حیات (طی سالیان دراز) تدریجاً ظاهر و محسوس میگردد، عملکردها ثابت میماند و شکل دیرپای سنت تا آنجا ماندگار میگردد که عملکردها هنوز مجال تغییر سریع پیدا نکردهاند اما آنگاه که تکنولوژی ظهور میکند و سرعت میگیرد، ماهیت سنتی معماری نیز در هم میریزد، اینک ما از آنچه که به اوج دیرپای خود رسیده و هماکنون رو به زوال و انحطاط است سخن گفتیم. آجر به تنهایی قالبی شکلدهنده است. آنگاه که به ساختمان و کالبد فکر میکنیم و به تمامی وجوه آن و ـ چه مراحل ایستائیاش و چه جواب نیازهای انسانیاش و چه تظاهراًت ملموس و عقلانی و هم غریزی ساکنیناش ـ همواره آجر جوابدهنده است. آجر تا حد یک وسیله مجرد، هر دانهاش به کار گرفته میشود و اینجا است که هر دانه از آجر اهمیت جاودانهای در معماری پیدا میکند، هویت مییابد با شناسنامهای که جواب مسائل بیشماری را در خود دارد. آجر مظهر و سمبل و جوابگوی مسائلی است نظیر آنچه که فقر اقتصادی نام دارد، آنچه که محدودیت جغرافیایی نامیده میشود، آنچه که فرهنگ سرزمین شمرده میشود در شکلیابی مسکن، به این عنصر یعنی آجر منتهی میگردد. گاه یک آجر سنگینیاش را وام میدهد، گاه سنگینی یک یا چند آجر را وام میگیرد، گاه تمامی نیرویش را به کار میگیرد و چندین آجر از نوع خود را نگاه میدارد و آمیزش اینان در معماری اصیل و طبیعیای چون شهر دزفول چنان است که اگر هر آجر را با آجر بعدی پیوندی طبیعی میباشد تمامی نیروهای ثقل به بهترین وجه به کار گرفته میشوند، گاه آجر موجب حجم باشد و گاه فضایی رابط گاه چون ستون پی و گاه دیوار، و چیزی که همواره پابرجاست، اینکه ادعا کنیم آجر را هرگونه بر روی هم بچینیم خواهد ایستاد، به شرط اینکه بتوانیم در کنارش زندگی کنیم چه آنگاه که بالای سرت را میپوشاند و چه آنگاه که تو را از همسایهات جدا میکند. و چه آنگاه که تو را از فضایی به فضای دیگر میبرد و چه وقتی که فضای زندگی را زینت میبخشد، آنگونه که میخواهی، حال که از دزفول سخنی به میان آمد این نکته نیز بر آن بیافزاییم که اوضاع اقتصادی دزفول اجازه نمیداد که چوب، از جاهای دیگر تهیه گردد و کار را سهل گرداند. این طرز فکر معماری به عنوان سنت و اصل در اذهان شهروندان دزفولی راه یافته که معماری جز این نیست و محدودیت سنتی و فرهنگی تنگنایی پیچیده مطرح ساخته که در این تنگنا، ذهن ظریف دزفولی ناچار به یافتن راهحلهایی بینهایت ظریف و عملی گشته بیاینکه نیازی اساسی به چوب و آهن و غیره داشته باشد. عوامل اقتصادی و فرهنگ و موقعیت جغرافیایی در این معماری نقش فوق العادهای داشته است. قرار گرفتن در حاشیه دز، اهمیت حیاتی آب را در بافت شهری دزفول مینمایاند. اینجا همه سعی دارند از حاشیه دز بهره گیرند. تراکم خانههای آجری در این ساحل رودخانه، نوع خاصی از معماری را مطرح میکند که در مقایسه با شهرهای قدیم، این تراکم جنبهای حیاتی دارد و میبینیم که خانهها چه زیبا بر کول هم نشستهاند بیآنکه تهاجمی در این آمیزش بینشان باشد. ترکیبات نوین و استثنایی آجر راهگشای بافتهای جدیدی در معماری دزفول است که نیاز فضایی ساکنان را برمیآورد. معماری در عصر کنونی به مدد مصالح جدید و تکنولوژی پیشرفته از امکانات وسیعی برخوردار است که سبب میشود دست معمار برای اجرای هرگونه طرحی با پوششهای وسیع باز گذاشته شود، از طرفی انعطافپذیری مصالح جدید (چون سیمان در ساخت بتون و به کارگیری آهن و آمیزش این مصالح) امکان شکلگیری هر نوع فکر و طرحی را میسر میکند در صورتیکه در دورههای گذشته، معماران ناگزیر بودند تنها با به کارگیری آجر و سنگ تمامی آنچه را که میخواستند به وجود آورند، و بدیهی است که از نقطه نظر فنی ـ پوششهای گنبدی، با دهانههای بسیار بزرگ و بلند با مشکلات فراوانی روبرو میشدند ولی علیرغم این مشکلات میبینیم که معماران ایرانی توانستند با به کارگیری آجر اینگونه گنبدها و پوششهای بسیار بزرگ را بنا کنند، به طور یکه امروزه متخصصان علوم ساختمانی و سازه معتقدند که رابطه نزدیکی بین سازه این نوع گنبدها با تئورى سقفهای پوستهای بتونی مشاهده میشود. بناهای عهد سلجوقی نیز روشنگر این موضوع است که برآورد کلیه مسائل سازهای، از قبیل نیروهای کششی، فشاری و حتی برشی با چنان دقتی انجام گرفته که انتقال نیرو در آجرها توانسته موجب ایستایی بنا که نزدیک به ده قرن از ساخت آن میگذرد گردد، در حقیقت آجر به عنوان عمدهترین ابزار شکاربخشی بنا به کار رفته است. با کاربردی که تمامی وجوه و اجزای بنا ـ از پی گرفته تا نماها و جزییات و تزیینات ـ را در بر میگیرد، تا به عنوان یک عنصر کامل ساختمانی ـ در ایستایی ـ سازه ـ زیبایی و فرم و تزیینات ـ بالاترین نقش را ایفاء و سیر تحول و تکامل واقعی خود را در این دوره طی مینماید. کاربرد تزئینی آجر :آجر به عنوان یک عنصر تزیینی، کارائی۔ آن را دارد که با تمامی عناصر تشکیلدهنده یک معماری بیامیزد و یا به شكل یک عنصر مجرد تزیینی جلوهگری کند. در حالتی که صرفاً جنبه تزیینی دارد بار اضافی است که به سازه اصلی ساختمان متصل میشود مانند مقرنسهای معلق، در حالت دیگر عامل انتقالدهنده نیروهای کششی و فشاری است با حفظ جنبههای تزئینی آن که شامل گنبدها – انواع پوششها -دیوارها – ستونها و طاقنماها میشود. در این حالت گنبدها خود نیز به وسیله عواملی دیگر، انتقال نیرو میکنند که مهمترین آن گوشوار است. مقرنسها که غالباً بخشی از گوشوارها میباشند در دوره سلجوقی و قبل از آن آجری بودند ولی در دورههای متأخر ترکیبشان با گچ و کاشیهای لعابدار رنگ تازهای به سیر تحول و تکامل آن داد که نمونههای کامل آن را در دوره صفویه مشاهده میکنیم. پوششهای گنبدی :مسجد جامع اصفهان که یکی از بناهای مفصل و مهم دوره معماری اسلامی محسوب میشود، حاصل زحمات چندین نسل معمار از دورههای گوناگون است و مجموعهای است از عناصر مختلف معماری و تزئینات آن بخشی از تاریخ این مسجد مربوط به دوره سلجوقی میباشد از جمله وجود دو تالار شمالی و جنوبی این مجموعه که میتواند شاهد خوبی برای نمایاندن تزیینات آجری از بیرون به درون بنا در دوره فوق باشد. گنبد نظام الملک (به قطر ۱۵ متر روی تالار جنوبی) و گنبد تاج الملک (به قطر 5/10 متر روی تالار شمالی) معروف به گنبد خاکی از شاهکارهای معماری اسلامی است که در آن آجر حکم کامل یک عنصر عامل را دارد با یک قدرت خیرهکننده تزئینی که آمیزهای است از زیبائی و هنری مسحورکننده. شبستان چهل ستونی که در جنوب شرقی این مسجد واقع شده است، مجموعهای است از بیش از ۵۰ نوع طاق گنبدی که در آن آجر غنای خود را در نقش یک عامل و عنصر تزئینی تواماً نشان میدهد. گوشواره :گوشواره با طاق روی گوشه ، عنصری که قبل از اسلام، اساساً برای تسهیل تعبیه یک گنبد مدور روی یک پلان مربع به کار میرفته است، در جریان تحول خود جنبه تزیینی به خود میگیرد و در رده هنرهای تزیینی معماری به کارگرفته میشود، این تحول چشمگیر، در معماری دوره اسلامی انجام میشود.نمونههای بارز گوشوار را میتوان در تالار مربع مسجد جامع اردستان (دوره سلجوقی) داخل تالار مربع مسجد جامع قزوین ( اوائل قرن ۶ هجری) که مزین به لوزیهای آجری است و مقبره ارسلان جاذب در سنگبست مشهد (اواخر قرن ۴ و اوائل قرن ۵ هجری ) مشاهده کرد محل و حالت گوشوارهها به علت ارتفاعی که گنبدهای ایرانی در عهد اسلامی به خود گرفتند، دگرگون شد. بدین معنی که دیگر مانند عهد ساسانیان به صورت ساده و صرفاً در ۴ گوشه تالار به کار نرفت.نحوه ترکیب و تقسیمبندی گوشوارها را میتوان در ۳ بخش ذیل توضیح داد و سپس به عنوان یک عنصر تزئینی به بررسی آن پرداخت:1- چهار گوشوار در چهار گوشه و چهار طاقنما در چهار ضلع که همه دارای قوسهای شکسته میباشند.۲- یک منشور کوتاه ۸ ضلعی بر روی قسمت اول.۳- یک منشور کوتاه ۱۶ ضلعی بر روی قسمت دوم که به طوق و پایه دایره گنبد منتهی میشود، حال اگر گوشوار را به عنوان عنصر تزیینی در نظر بگیریم میتوان برای تحول آن دو دوره قائل شد. یک زمانی که یک عنصر معماری بوده و قسمتی از بار گنبد را به دوش میکشیده است دیگر هنگامی که یک عنصر تزئینی بوده و در حقیقت بر بارپایه گنبد سنگینی میکرده است.اما با توجه به اینکه طاقچهها و طاقنماها در تاریخ هنر معماری اسلامی یک نوع تزیین محسوب میشوند، میتوان پذیرفت که گوشوار به عنوان یک عنصر معماری همیشه جنبه تزیینی خود را حفظ کرده زیرا از همان اوایل با تعقر خود یک نوع طاقچه را القاء میکرده است. حال اگر نمونهای از گوشوارهای تزئینی که با آجر ساخته شده است، تحلیل نمائیم، به اهمیت کاربرد آجر به عنوان یک عنصر عامل و تزیینی بیشتر پی میبریم. مقبره ارسلان جاذب در سنگبست مشهد دارای گوشوارهای بسیار زیبایی است که عامل انتقال نیرو در تعبیه گنبدش میباشد.ضمناً هر یک از بخشهای گوشوار در حکم یک عنصر تزیینی با جلوهگری میکند، که ذیلاً به تشریح آن میپردازیم:1- در شروع ، دو جرز در طرفین ما و یک قرنیز در بالا که وضعی مشابه به قاب ایوان به آن داده است.۲- یک ردیف آجر افقی که قوس گوشوار را از لچکیهای طرفین آن جدا میکند.3- یک حاشیه آجری جناغی شکل با نمای فرو رفته (مقعر).۴- طاق آجری جناغی۵- آجرهای ته گوشوارها که سطح مشبک زیبائی را نشان میدهد.گوشوارها از اوائل قرن نهم به بعد همراه با تزیینات دیگری مانند کاشیها و گچبریها مزین میشوند بهطوری که در دوره صفویه اکثر گوشوارها در بناهای مهم با کاشیهای لعابدار و گچکاری ارائه میشوند که ضمناً عامل اصلی و نگهدارنده آن در زیر کار، آجر میباشد.یکی دیگر از نمونههای زیبای گوشوار که ترکیبی است از آجر و کاشی میتوان در مسجد علی اصفهان (اوائل قرن دهم هجری ) یافت. مقرنس :مقرنس یکی دیگر از عناصر تزیینی در معماری است که در اینجا (به وجه تسمیه آن و یا جایگاهش در تاریخ معماری کاری نداریم) به چگونگی فرم و تکنیک آن میپردازیم.مقرنس در سطح مقعر گوشههای زیر سقف ایجاد میشود، احتمالاً مشابه به وجود آمدن این عنصر تزیینی گوشوارها بودهاند، واحد مقرنس ربع گنبد یا در واقع8/1 کره است که در این صورت خود یک قسمت از دیواره حجم کره را تشکیل میدهد و به عبارت دیگر سطح کوچک مقعری است که با سایر سطوح مشابه خود یک سطح مقعر بزرگتر را زینت میدهد. مقرنس تزئینی، از قرار گرفتن سطوح مقعر در کنار هم یا روی هم به صورت مقرن یا متضاد شکل میگیرد. در این حالت به صورت مجموعهای از ردیفها و یا قطارهای افقی و عمودی خواهد برد که دیوارههای آن با فصل مشترکشان ، چون استالاکتیت آویزان به نظر خواهد رسید.به هر حال با توجه به مطالب ذکر شده و با در نظر گرفتن قرنیز معمولی، میتوان مقرنسهای موجود در ایران را به ۳ گروه تقسیم نمود.دسته اول مقرنسهای جلو آمده که مواد آن غالباً از مصالح اصلی بنا (آجر) بوده و استحکام ان زیاد است. اکثر آنها ساده و در انتهای سطوح خارجی بنا ساخته میشوند.دسته دوم در مقرنسهای روی هم قرار گرفته هستند که احیاناً از مصالح اصلی بنا همراه با ترکیبات دیگر از قبیل سنگ وگچ، در سطوح داخل و خارج بنا ساخته میشوند و نسبت به دسته اول دارای استحکام کمتری هستند.دسته سوم مقرنسهای معلق است. مانند استالاکتیت که غالباً از چسباندن مواد و مصالح مختلف چون گچ، سفال و کاشی و… به سطوح مقعر داخل بنا شکل میگیرد و به صورت آویزان به نظر میرسد. این نوع مقرنسها دارای ثبات کمی هستند. برج طغرل (قرن ۶ هجری) و گنبد علی در ابرقو (قرن ۵ هجری) دارای مقرنسهایی از دسته اول بوده و کاملاً از آجر ساخته شدهاند. از دیگر بناهای شاخص، منار ساربان در اصفهان (قرن تر هجری) که دارای دو رشته مقرنس آجری است همچنین گوشواره گنبد نظام الملک در مسجد جامع اصفهان که با مقرنس آجری مزین شده است. بهطور کلی پیش آهنگ مقرنس کاری آجری و تحولات آن را در معماری اسلامی ایران، قرن چهارم هجری میدانند. اما دوره درخشان به کارگیری آجر و تزیینات مربوط به آن در کلیه سطوح و عناصر تشکیل دهند و معماری، مربوط به دو قرن ۵ و ۶ هجری میباشد.از دیگر موارد تزیینات آجری در دوران شکوفائی آن، نماسازی و به کارگیری انواع ترکیبات این عنصر در چارچوب و قالب یک هندسه بسیار ساده ولی غنی میباشد از نمونههای منحصر به فرد و به جای مانده برجهای خرقان در نزدیکی قزوین و برج شبلی در دماوند بوده که هر سه آن با نقشه ۸ ضلعی ساخته شدهاند. دیوارها و نقوش تزئینی این بناها و بهطور کلی هر وجه از نماهای آن کاملاً با یکدیگر متفاوت است.چون در به کارگیری این نوع تزیینات گاه از طاقنما و نَغُول نیز استفاده میشود، لازم است که شرح مختصری به این مکتوب افزوده شود. طاقنما:طاقنما همانطور که از نامش پیداست نمائی است که حالت قوسی طاق را مینمایاند و در حقیقت نشانی از آن است، ولی میتواند به صورت واقعی و یا نمایشی باشد. یعنی میتواند برای جا دادن پنجره یا برجسته نشان دادن آن، یا در برگرفتن یک مشبک باشد و یا صرفاً جنبه تزیینی داشته باشد و برای خوشنمایی و زیبائی سطح دیوار به کار رود. نَغُول :نَغُول که جمع نَغِل به معنی گودی، به کار میرود، همانند طاقنما جنبه تزیینی- در نمای ساختمانها دارد و اغلب دارای شکل هندسی مستطیل و یا مربع میباشد که در بالای سردرها و در حاشیه زیر گنبدها و گاه به صورت ترکیبی همراه با طاقنما ساخته میشود، مانند ایوان شمالی مسجد جامع گناباد (قرن ۷ هجری) که با نَغُول مربع در بالای هر طاق مشخص شده و گنبد سرخ مراغه (قرن ۶ هجری) که در تزیین نماهای آن از طاقنماها و نَغُول استفاده شده است. ابعاد آجر در دورههای مختلف :بهطور کلی آجرهائی که طی دورههای مختلف بعد از اسلام در معماری ایران به کار رفته، بهصورت مربع و گاهی مستطیل و در ابعادی متفاوت بوده است طی کاوشهائی که باستانشناسان کردهاند، ابعاد به دست آمده در شکل مربع بین اندازه 34 در ۳۴ سانتیمتر الی ۱۸در 18 سانتیمتر متغیر بوده است، آجرهای رایج دوران سلجوقی – که معتقدند دوران شکوفائی بهرهگیری از آجر در تاریخ معماری ایران است دارای ابعاد ۲6 در 26 در 5 سانتیمتر است که به نسبت دورههای قبل یا بهویژه عهد آل بویه – بزرگتر انتخاب شده است.در آثار معماری دوره ایلخانی نیز با ابعاد متغیری در آجر (بین ۱۸۱۸ سانتیمتر الى ۳۱۳۱ سانتیمتر) مواجه میشویم، که معمولترین آن حدود ۲۰*۲۰ سانتیمتر و به ضخامت حدود ۵ سانتیمتر میباشد.اندازه آجر در آثار دوران صفویه نیز مختلف است ولی اندازهای که بهنظر میرسد بیشتر متداول بوده و به چارکی معروف است 5/23 * 5/23 سانتیمتر میباشد که البته در بنای کاروانسراها این اندازه کمی بزرگتر میشود و به 5/26* 5/26 سانتیمتر میرسد. در خاتمه اشاره میشود که ترکان سلجوقی که قومی بیابانگرد بودند – در اوائل قرن پنجم هجری سلطه خود را بر همه ایران حاکم ساختند. خود میراث فرهنگی ناچیزی داشتند. اما زمانی که در ایران مستقر شدند، سرکردههای سرسخت و خشن آن قوم به حمایت از ادب و هنر ایران برخاستند. آنان در رشته معماری از ایجاد سبکها و بناهای مؤثری حمایت کردند که به کالبد پیشین معماری اسلامی در ایران خاصیت و کیفیت دقیقی بخشیده است. omidjavidani