امامزاده

دانستنی ها






کتاب ها

 

 آستان ارادت: بیوگرافی شهرستان شهرضا، نام و نشان، ساختمان حرم‌ امامزاده، شاهرضا (ع)، حرم شاهرضا (ع) در سفرنامه‌ها، ردی از حوادث در امامزاده شاهرضا

 آستانه مقدس امامزاده اسماعیل (ع) در یل آباد ساوه

آشنایی با آستان مقدس امامزاده‌ زید

آشنایی با بناهای آرامگاهی امامزاده‌ها

آشنایی با سلاله پاکان: “امامزاده عبدالله” (ع) (شوشتر)

اطلس تاریخی سادات ایران: از آغاز ورود تا پایان قرن نهم هجری قمری: سادات زنجان، ابهر و سلطانیه

امامزادگان ایران را بهتر بشناسیم: امامزاده محسن بن موسی بن جعفر (ع) (امامزاده غریب)

امامزادگان ایران و بقاع متبرکه

امامزاده داود

امامزادگان ایران را بهتر بشناسیم: امامزاده محسن بن موسی بن جعفر (ع) (امامزاده غریب)

امامزادگان باغ فیض: امام‌زاده حمیده خاتون و امام‌زاده جعفر

 امامزادگان حسینی مرعشی شهرستان تنکابن: شرح احوال امامزاده سیدعلی مشهور به شیرعلی (ع) …

امامزادگان تجلی‌گاه هنر قدسی: بررسی تزیینات و آرایه‌ها در بقاع متبرکه

امامزادگان شهرستان خدابنده

امام‌زادگان آمل و لاریجان (شجره و مقبره)

امامزادگان و پارسایان نامدار در افق خوانسار: برگرفته از کتاب ارزشمند ضیاء الابصار فی تراجم علماء خوانسار اثر حضرت آیت‌الله حاج سید مهدی ابن الرضا دامت

امامزادگان و حیات فرهنگی: مروری بر نقش فرهنگی امامزادگان

امامزاده ابراهیم بابلسر

امامزاده داود

امامزاده ذوالفقار و تمدن دیرین آن

امامزاده زین‌العابدین ساری

امامزاده سلطان ابراهیم

امامزاده سیداسماعیل

امامزاده سیداسماعیل (ع): نگاهی پژوهشی و تصویری به بقاع متبرکه امامزاده‌های تهران

امامزاده صالح

امامزاده طاهر (ع): و مقابر برخی از هنرمندان و نام‌آوران (شهرستان کرج) همراه با جاذبه‌های گردشگری استان البرز

امامزاده عباس ساری

امامزاده عباس (ع) نگین شهر ساری

امامزاده عبدالله آمل

امامزاده عبدالله کلور

امامزاده علی‌اکبر چیذر (ع): نگاهی پژوهشی و تصویری به بقاع متبرکه امامزاده‌های تهران

 امامزاده طاهر (ع): و مقابر برخی از هنرمندان و نام‌آوران (شهرستان کرج) همراه با جاذبه‌های گردشگری استان البرز

امام‌زاده‌ها

 امامزاده‌های دارالخلافه

امامزاده‌های ایران: فهرست بخشی از امام‌زاده‌های آرمیده در کشور ایران همراه با معرفی آرامگاه پیامبران

امامزاده‌های آذربایجان و شمال غرب ایران

 امامزاده‌های دارالخلافه

امامزاده‌های گیلان

 امامزاده‌ها و تربت برخی از پاکان و نیکان: تهران، شمیرانات و شهر ری

 امامزاده‌هایی از آمل

امامزاده یحیی ساری

امامزاده یحیی (ع): ستاره درخشان ساری


امامزاده زین‌العابدین ساری

امامزاده سلطان ابراهیم

امامزاده سیداسماعیل

امامزاده صالح

امامزاده ظنور (پژوهشی درباره‌ی امامزاده ظنور و سادات روستای سرکوه ضرون شهرستان کوهدشت)

امامزاده عبدالله کلور

امامزادگان ایران را بهتر بشناسیم: امامزاده محسن بن موسی بن جعفر (ع) (امامزاده غریب)

امامزاده داود


امامزادگان ایران را بهتر بشناسیم: امامزاده محسن بن موسی بن جعفر (ع) (امامزاده غریب)

امامزاده داود

 امامزاده ذوالفقار و تمدن دیرین آن

امامزاده سلطان ابراهیم

امامزاده سیداسماعیل

امامزاده صالح

 امامزاده طاهر (ع): و مقابر برخی از هنرمندان و نام‌آوران (شهرستان کرج) همراه با جاذبه‌های گردشگری استان البرز

امامزاده عباس ساری

امامزاده عباس (ع) نگین شهر ساری

امامزاده عبدالله آمل

امامزاده عبدالله کلور

 امامزاده‌های دارالخلافه

امامزاده‌های گیلان

 امامزاده‌هایی از آمل

امامزاده یحیی ساری

امامزاده زین‌العابدین ساری

امامزاده سلطان ابراهیم

امامزاده سیداسماعیل

امامزاده صالح

امامزاده عباس ساری

امامزاده عبدالله آمل

امامزاده عبدالله کلور

امام‌زاده‌ها

امامزاده‌های دارالخلافه

امامزاده‌های گیلان

 امامزاده‌هایی از آمل

امامزاده یحیی ساری

امامزاده یحیی (ع): ستاره درخشان ساری

امیران ایران “امان‌های ایران”

بقاع متبرکه ایران (امام‌زاده‌های ایران)

جایگاه اماکن زیارتی در توسعه گردشگری ایران

جایگاه و نقش تمدنی سادات در خراسان: از قرن چهارم تا پایان قرن نهم هجری

چهل دختران، یا، امامزادگان؟!!!: مروری کوتاه بر پیدایش امامزادگان روستای انجدان

حضرت عبدالعظیم حسنی (ع): نگاهی پژوهشی و تصویری به بقاع متبرکه امامزاده‌های تهران

دارالموحدین: بقاع متبرکه امامزادگان شهر قزوین

سیری در تاریخ علویان غرب مازندران: همراه با بررسی امامزاده‌های تنکابن و رامسر

شجره طیبه در انساب سلسله سادات موسوی در ایران: در مناقب ذریه امامزاده ابوعمران موسی السید الامیرالکبیر الخطیر مشهور به امامزاده میرسالار


ﻃﺮح ﻣﺮﻣﺖ و ﺳﺎﻣﺎﻧﺪﻫﯽ اﻣﺎﻣﺰاده زﯾﻨﺐ ﺧﺎﺗﻮن ﮐﻬﮏ ﻗ

کشف الاسرار: آشنایی با سلاله پاکان بقاع متبرکه و امامزاده‌های استان چهارمحال و بختیاری

 کتیبه‌های کوفی مسجد جامع و امامزاده عبدالله شوشتر 

 گذری بر دستگرد امامزاده (ع) استان چهار محال و بختیاری

گنجنامه: فرهنگ آثار معماری اسلامی ایران: امامزاده‌ها و مقابر (جلد 1) 

گنجنامه: فرهنگ آثار معماری اسلامی ایران: امامزاده‌ها و مقابر (جلد 2)

گنجنامه: فرهنگ آثار معماری اسلامی ایران: امامزاده‌ها و مقابر (جلد 3)

مزارات ایران (جلد 1)

مزارات نهاوند: پژوهشی در معماری و شرح حال شخصیت‌های مدفون در بقاع متبرکه شهرستان نهاوند و نگاهی به جاذبه‌های توریستی و تاریخی آن

واکاوی در سازه و مصالح: مجموعه امامزادگان جعفر و محمد (ع) دامغان

کمتر


پایان نامه ها






تاریخ تطبیقی



عکس های جدید



نما پلان مقطع








اگر از مقبره ارزشمند امیر اسماعیل سامانی در بخارا و مقبره معظم قابوس بن وشمگیر در گنبد کاووس بگذریم، امروز مقبره مهمی از چهار قرن اول هجری قمری در ایران بزرگ نمی شناسیم. اما تعدد آثار به جامانده از ابتدای قرن پنجم هجری قمری نشان می‌دهد که مقبره سازی از این تاریخ آغاز شده و از این دوره رواج و تداوم یافته است؛ به طوری که همواره نمونه‌های شاخصی از آن در همه دوره‌های بعد ـ همچون مساجد ـ احداث شده و بسیاری از آن‌ها تا به امروز باقی مانده است. چنان که می‌دانیم، مقبره گنبد قابوس نیز به آخرین سال‌های قرن چهارم تعلق دارد؛ و از این رو می‌توان آن را شروعی برای مقبره‌های متعدد ابتدای قرن پنجم تلقی کرد. عده ای نهی پیامبر اکرم (ص) از شاخص کردن قبر و بی‌میلی ایشان به مقبره سازی را علت نبود مقبره در قرون اولیه هجری قمری دانسته‌اند. علت این سکوت چهارصدساله و چگونگی آغاز احداث آرامگاه‌ها هرچه باشد، این نکته روشن است که پس از شروع مقبره سازی، این بناها همواره در چشم مردم محترم و معزز بوده و بسته به شخصیت مدفون در آنها، مقدس و متبرک دانسته شده‌اند.
معماری مقابر در این هزار سال تنوع بسیار داشته است. آرامگاه‌های متعدد قرن پنجم و ششم و مقابر اندکی که از قرن هفتم باقی‌مانده اغلب به دو صورت برج یا گنبد خانه است. برج بنایی منفرد و مرتفع با دیوارهای بسته و فضای داخلی کوچک و تاریک است و همه هم و غم معمار به نما و حجم بیرونی آن معطوف شده است. از مهم‌ترین و قدیم‌ترین برج‌های آرامگاهی، بعد از گنبد قابوس، می‌توان به گنبد علی ابرقو، پیر علمدار و چهل دختران دامغان، برج‌های رسکت و لاجیم در سوادکوه، برج رادکان گرگان، گنبد کبود مراغه، و برج طغرل در ری اشاره کرد. گنبدخانه نیز بنایی منفرد است که ارتفاع آن نسبت به قاعده‌اش کمتر از برج و فضای داخلی اش بزرگ‌تر و مهم‌تر و قابل استفاده‌تر از برج است؛ اما از نظر بسته بودن دیوارها و بی ارتباط بودن فضای داخلی با فضای بیرونی به برج شباهت دارد. از جمله گنبدخانه‌های آرامگاهی می‌توان به مقبره ارسلان جاذب در سنگ بست مشهد، دوازده امام یزد، گنبد علویان همدان، جبلیه کرمان، و گنبد سرخ مراغه اشاره کرد. آرامگاه‌های این سه قرن اغلب متعلق به حکام یا امیران یا شخصیت‌های بانفوذ سیاسی است و بیشتر در بیرون شهرها قرار دارد. این بناها را، اعم از برج و گنبدخانه، باتوجه به ویژگی‌هایی که ذکرشان رفت، می‌توان بناهای یادمانی» نامید. باید یادآور شد که بر اساس تحقیقات، بنای اولیه مجموعه‌هایی چون آستان حضرت رضا (ع) در مشهد و حضرت معصومه (س) در قم و حضرت عبدالعظیم در ری و تربت شیخ احمد جام در تربت جام نیز به شکل گنبد خانه بوده است و به همین دوره یا احتمالا قبل از آن تعلق دارد.
تأملی در بناهای بازمانده از قرن هشتم هجری قمری (دوران آرامش و ثبات پس از حمله مغول) آغاز تحولاتی عمده را در طرح آرامگاه‌ها نشان می‌دهد. در این دوره، احداث مقابر برجی و گنبدخانه‌ای ادامه می‌یابد؛ اما در کنار این الگوهای قدیمی، بناهایی ظاهر می‌شود که در آن‌ها، با اهمیت یافتن فضاهای داخلی، باز شدن سطوح، دعوت به درون بنا، و، از همه مهم‌تر، تمایل به ترکیب با بناهای دیگر، همچون مسجد و مدرسه و خانقاه و حتی بناهای خدماتی، مواجهیم. ترکیب مقبره با بناهای دیگر مجموعه‌های معتبر شهری پدید آورده است که بنای مقبره تنها جزئی از آنها ـ البته جزء مهم ـ محسوب می‌گردد و دیگر به تنهایی ادراک نمی شود. این ترکیب تحولی جدی در معماری مقابر پدید آورد و سبب ایجاد مجموعه‌هایی شد که می‌توان آنها را «مجموعه آرامگاهی» یا «مقبره مجموعه ای» نامید. مجموعه از میان رفته شنب غازان در کنار تبریز و مجموعه سلطانیه، با مقبرهای عظیم در مرکزشان، از اولین نمونه‌های این نوع مقابر است. بر اساس متون و مطالعات، توسعه حرم حضرت امام رضا (ع)، تربت شیخ جام، مجموعه بایزید بسطامی، آستان حضرت عبدالعظیم، و بسیاری از مجموعه‌های دیگر در قرن هشتم آغاز شده و بعضی تا امروز هم ادامه یافته است. در قرون بعد، گسترش حرم حضرت معصومه (س) و شکل گیری مجموعه شیخ صفی الدین اردبیلی و‌هارون ولایت اصفهان و … بر همین مبنا بوده است.
شکل‌گیری مجموعه‌های آرامگاهی و مقابر گسترده نوعی آرامگاه زیارتی را در مقابل بناهای یادمانی قرون اولیه پدید می‌آورد. این نوع بناها، که بیشتر مزار امام‌زاده‌ها و عرفا و متصوفه است و البته گاهی نیز مدفن حکام و امیران، از قرن هشتم و نهم هجری قمری به بعد مهم‌ترین الگوی طرح با گسترش و تغییر شکل آرامگاه‌ها بوده‌اند. رواج طرح آرامگاه زیارتی و اهمیت روزافزون آن و تقریباً حذف طرح بناهای یادمانی از قرون یاد شده به بعد چه علتی داشته است؟ در واقع، این امر از نوعی تغییر بنیادین در نگاه مردم به مقبره و مقبره سازی حکایت می‌کند. آیا می‌توان این تغییر نگاه را  محصول رواج و همه‌گیر شدن تصوف و گسترش و آزادی تشیع در این دوره دانست؟ می‌دانیم که تصوف قرون اولیه، به خصوص قرن سوم و چهارم هجری قمری به بعد، در ایران رواج داشته است. تشیع نیز هرچند از ابتدای قرن  دهم هجری قمری رسمیت یافت، قبل از آن زمینه مهم اعتقادی مردم و مرجع بسیاری از افکار و حرکت‌های سیاسی ایشان بوده است. به یاد بیاوریم که ایران پناهگاه و مقصد مهاجرت گروه کثیری از امام زادگان و اهل بیت پیامبر اکرم (ص) بوده است؛ و نیز به خاطر داشته باشیم که در تشیع و تصوف، هر دو، مفاهیمی همچون ولایت و شفاعت و توسل، که زمینه اصلی زیارت مزارات و اهل قبور است، از مبانی و اصول است. البته این نکته‌ای است که شر آن در این مجال اندک نمی‌گنجد و محتاج بحث و بررسی مفصل‌تر است.
نوع مهم دیگری از مقابر، که خصوصیات معماری متفاوتی دارد، مقابر «کوشکی» است. اولین نمونه‌های این نوع متعلق به نیمه دوم قرن نهم هجری قمری است (مانند مقبره ابونصر پارسا در بلخ)؛ اما دوران رواج آن را باید قرن یازدهم هجری قمری و بعد از آن دانست. این بار معماران برای صاحب مزار بنایی بهشتی در زمین آفریده و بنای مقبره را، که گنبدخانه‌ای در میانه و چهار ایوان به چهارسو دارد، در میان محوطه ای باز یا باغی نشانده‌اند. چهار ایوان اشراف کامل بنا و فضای داخلی آن را به محوطه باز اطراف میسر می‌کند و فضای داخلی را به محیط بیرونی بنا پیوند می‌زند. در واقع، در این‌جا، معماری آرامگاه به بنای آن خاتمه نمی پذیرد؛ بلکه در فضای باز اطراف ادامه می‌یابد؛ و این درست در تقابل کامل با معماری مقابر منفرد اولیه است که کمترین ارتباط را با محیط بیرونی داشتند. از مهم‌ترین این مقابر مقبره ملاحسن کاشی در سلطانیه، آرامگاه خواجه ربیع در مشهد، امام زاده محمد تفرش، امام زاده حسین قزوین، هفده تن گلپایگان، مقبره حاج حسین خوانساری در تخت فولاد اصفهان است.

بی‌گمان،آرامگاه، به استثنای مسجد، بیشتر از هر نوع بنای معماری در ایران در روزگار اسلام مورد توجه عام می‌باشد، آرامگاه در نسج جامعه و فرهنگ ایرانی ریشه دوانده و کمتر شهری در این کشور است که سهمی از چنین بناهایی نداشته باشد. بعلاوه صدها دهکده که در عرض و طول ایران قرار گرفته و هر یک دارای یک یا چند مسجد است و با وجود بر این در شمار ابنیه عمومی صاحب امامزاده‌ای مخصوص به خود است که مورد احترام اهالی می‌باشد. با احتمال بسیار زیاد چنین ساختمان‌هایی مربوط به زمانی نامشخص است و هویت فرد مدفون در آن انسانی که در میان عامه مردم شهرت دارد بر چیزی اساسی‌تر از روایت محلی متکی نیست. با این همه در نظر مردمی که به زیارت این اماکن مقدسه می‌روند یا به عبادت و وظایف دینی دیگر می‌پردازند، اصالت هویتی که مورد پندار عموم است بدون خدشه است و بدین گونه جای چنین بنایی در زندگی مذهبی همه مردم بی‌چون و چراست. بخشی از هدف این باب توضیح این مسئله است که چگونه این موقعیت بوجود آمده است.
بدین نحو منع اصلی، به‌گونه‌ای محسوس مورد تجاوز قرار گرفت لیکن این کار در زمینه‌ای مذهبی به صورتی معصومانه انجام پذیرفت، تنها مسئله‌ی گذشت زمان بود که این سایه‌بان‌های پارچه‌ای به شکل بناهای با شکوه آرامگاهی درآمد به نوعی که در نزد دانشمندان غربی بنام مناسب قبور سایه‌بانی اصلاح شده است. باز در اینجا آن محدودیتی که پیغمبر معین فرموده بود با تعبیه‌هایی که طعم مغالطه داشت کنار گذاشته شد: چنین استدلال میشد که چون زمین بالای گور در معرض باد و باران قرار دارد، احداث سایه‌بانی جایز است. با گذشت زمان باز وسیله دیگری برای محترم ساختن آرامگاه پیدا شد: محرابی بدان افزوده گردید و بدین مدفنی ( که اغلب یکی از مشاهیر دنیوی در آن بخاک سپرده شده بود نه شخصیتی مذهبی )به عبادتگاهی تبدیل می‌یافت، بدین سان عمل اصلاً رفض‌آمیز بنای آرامگاه می‌توانست از یک سنت دیر پای اسلامی که می‌گفت هر مکانی را می‌توان بعنوان مسجد مورد استفاده قرار داد بهره برگرفت. در سراسر ایران بسیاری از امامزاده‌ها تا امروز بعنوان جانشین مسجد ایفا‌ی وظیفه می‌کنند.

همانند ایوان، گنبد بارز‌‌ترین عنصر معماری ایرانی است، گرچه در چگونگی پیدایش ایوان هنوز مسئله مورد بحث وجود دارد ولی در مورد بناهای گنبد‌دار ایرانی از آغاز دوره ساسانی تا عصر حاضر کمتر تردیدی به چشم می‌خورد. البته بین ساختمان‌های گنبد‌دار ایرانی و بنای گنبددار رومی تفاوتی دیده می‌شود. به طور کلی بنا‌های گنبددار مغرب‌زمین کاملاً شناخته شده است. مثلاً بنای پانتئون رم نشان می‌دهد که بر روی اتاق‌های استوانه‌ای‌شکل مهم، گنبد به کار می‌رفت اما تفاوت جالب توجه شیوه انتقال گنبد از بنا‌های مدور به بنای مربع‌شکل می‌باشد. بدین ترتیب در اتاق‌های مربع‌شکل (لچکی) از برش یک نیم‌کره مثلث ساده به وجود می‌آید در حالی که در ایران بدون استثناء این لچکی به صورت سه کنج یا فیلپوش بوده که به تدریج به صورت یک عنصر منظم ساختمانی و تزیینی در می‌آید. شیوه کار بدین ترتیب بود که با پل زدن بر ‌روی گوشه‌های اتاق مربع‌شکل با تاق‌های نیم‌مخروطی، مربع اتاق تبدیل به هشت‌ضلعی و بعداً با صاف کردن انحرافات باقی‌مانده سطوح تبدیل به دایره می‌شد. این کوشش برای ساختن اشکال هنری را می‌توان در معماری اواخر ساسانی به وضوح مشاهده کرد، تا جاهایی که فیلپوش‌ها نه تنها به عنوان یک عنصر ساختمانی در معماری ساسانی بلکه به منزله یک طرح تزیین در توسعه و تکامل معماری اسلامی تجلی نمود که در آغاز قابل پیش‌بینی نبود. در مقایسه با لچکی غربی که برای پیوند گنبد با تاق‌های مکعب شکل مساعد بود به کار بردن سه‌کنج (فیلپوش) ایرانی که نتیجه تجربه ساختمانی در بنای گنبددار است منجر به توسعه سه نوع ساختمان متمایز از یکدیگر گردید:
3 ـ گنبد اصلی که گاهی اوقات در محور‌های آن پنجره‌های کوچکی باز می‌شده است. گاهی اوقات هم بدون پنجره باقی می‌ماند و در آن تقسیماتی به عمل نمی‌آمد. نظر به این‌که در این منطقه از گنبد، در دوره اسلامی طرح‌های رنگین وجود دارد، محتمل است که در روزگار ساسانیان در همین بخش نقاشی‌هایی صورت می‌گرفته است.این سه منطقه همیشه به طرز روشنی توسط گیلویی‌ها یا برجستگی‌های رف‌مانندی از یکدیگر مجزا و مشخص گردیده‌اند. با یک تغییر ساده اتاق مکعب‌شکل گنبددار زیرین به یک واحد معماری بسیار متنوع تبدیل می‌گردید. بدین‌سان که با ایجاد چهار دهانه وسیع و عمیق که با تاق‌های آهنگ پوشیده می‌شد در راستای محور‌های اتاق مربع‌شکل، از حجم و ضخامت دیوار‌های ضخیم کاسته می‌گردید و محوطه چهارگوش زیر گنبد به صورت طرح پیچیده صلیب‌شکلی در می‌آمد که با بستن دیوار‌های خلفی بنا دهلیز‌هایی در اطراف این محوطه ایجاد می‌گشت، به طوری‌که هنگامی که از اتاق‌های داخلی بنا از طریق این دهلیز‌ها وارد محوطه زیر گنبد می‌شدند احساس فضایی وسیع و گشاده به انسان دست می‌داد. همین ابعاد معماری زیبا که با پختگی اصول ساختمانی تواَم گردید مهم‌ترین پدیده معماری عصر اسلامی ایران یعنی ابنیه مقدسه امامزاده‌ها و قدیسین را به وجود آورد…
…مسئله تعیین کاربرد چهارتاق‌ها حتی فریب دهنده‌تر است. تعبیر نامشخص درباره آن‌ها به عنوان آتشکده‌های ساسانی به هیچ وجه درست نیست امکان دارد پاره‌ای از آن‌ها حتی در اوایل اسلام هم برای این منظور ساخته شده باشند. در هر حال بدون یک بررسی دقیق باستانشناسی و شباهت نزدیک آن‌ها با بنای امامزاده‌ها یک نتیجه‌گیری سالمی را دشوار می‌سازد. مسئله را می‌توان به طور آموزنده به وسیله چهارتاق رونی یاد شده در پیش واقع در یک دره متروک در جنوب شرقی فراشبند در فارس نشان داد. این بنای نسبتاً خوب حفظ شده متعلق به نوع شماره 3 چهارتاق است با اتاق‌های پیرامون آن جزئیات فنی آن کاملاً مطابق است با جزئیات فنی سایر چهارتاق‌های فارس و در هر حال نظم طرح آن یک نسق و یک نوع پیچیدگی خردمندانه‌ای را نشان می‌دهد که قویاً مشعر بر توسعه و تکامل طرح‌ها در معماری اسلامی است. به علاوه این ویرانه با گورستان‌های بزرگ اسلامی و چند قبر سایبان‌دار و آب انبار احاطه گردیده و بدین‌طریق بسیار محتمل می‌نماید که چهارتاق در اصل نشیمن‌گاه یا مقبره یکی از مقدسین محلی بوده که هسته یک گورستان معروف شده است. اگر صحت این استنتاج ثابت شود چهارتاق رونی یک نقش کلیدی برای همه چهارتاق‌های فارس محسوب خواهد شد.
هرتسفلد نخستین کسی بود که ویرانه یک چهارتاقی را در سال 1941 منتشر ساخت و آن را امامزاده حسین نامید و آن را نمونه بنای یک آتشکده ساسانی به شمار آورد. ظاهراً بنای مذکور که از آن موقع تا بحال از میان رفته در حقیقت هنوز در روستایی به همان نام در سه کیلومتری شمال بیشابور قرار دارد. طرح بنا که از طرح درست هرتسفلد کمتر تغییر یافته به طور وضوح با دهلیزهای اطرافش متعلق به چهارتاق نوع شماره 4 با دهلیز‌های پیرامونی است. تنها اشتباه هرتسفلد این بود که پنهان کرد امامزاده سید حسین واقعی یک مقبره تازه‌تری است که در آن نزدیکی واقع شده این بنا به نظر می‌رسد که یک چهارتاقی نوع شماره 2 بوده است یا حتی یک سایه‌بان باز است که به معنای نوع شماره 1 است. در هر حال در طی زمان‌های اخیر این بنا به طور قابل ملاحظه‌ای توسعه یافته و به صورت بنایی از نوع شماره 4 با دهلیزهای پیرامونی درآمده شبیه بنای ویرانه کهن‌تر دیگر است، چون بنای ویرانه دیگر مورد اکرام نبوده طرح آن در این ایام مفهوم نیست، شباهت بین آن‌ها را نمی‌توان یک اقتباس عمدی دانست بلکه دلیل دیگری است بر نیروهای سنتی قوی که بر معماری ایرانی حاکم است.

یکی از ساختمان‌های ویژه در معماری ما، بارگاه‌های مقدس و آرامگاه امامزادگان است که از جهاتی با آرامگاه‌های دیگر تفاوت دارد. امامزاده‌ها در سراسر ایران پراکنده‌اند، ولی در برخی سرزمینها بیشتر و برخی کمتر هستند. در سرزمین سیستان و بلوچستان کمتر امامزادهای یافت می‌شود. حتی زیارتگاه‌های آنها مانند امامزاده نیست، چون شیعیان در آنجا کمتر هستند. در سرزمین آذربایجان هم تا پیش از قره قویونلوها کمتر امامزاده ساخته شده بود. پس از آنها و به ویژه زمان صفویان که شیعه بودند، چند امامزاده در پیرامون تبریز و مراغه ساخته شد که در مقایسه با امامزاده‌های بزرگی که در شهرهای کانونی ایران یافت می‌شوند اهمیت چندانی از دید معماری ندارند. حتی در سرزمین خراسان هم امامزاده کم است و تنها حرم امام رضا (درود خدا بر او) و آرامگاه تنی چند از یاران ایشان، خواجه اباصلت و خواجه ربیع، و امامزاده عابد کاخک را‌ می‌توان با امامزاده‌های قم و کاشان و ری مقایسه کرد. در کرمان نیز امامزاده کم است. در سرزمین کومش (دامغان) امامزاده جعفر و در بسطام، امامزاده محمد و مزار بایزید را‌ می‌توان نام برد. در پیرامون کویر و در طبس، چون زمانی به دست شیعیان اسماعیلیه بوده چند امامزاده وجود دارد.

چنان‌چه پیش‌تر متوجه شدیم، نخستین آرامگاه‌های اسلامی در قرن 4 ﻫ./6 میلادی و احتمالاً برای بزرگداشت سلاطین و تجلیل ائمه شیعه برپا شد. این آرامگاه‌ها در ایران به صورت برج و یا بناهای مربع‌شکل بودند که قبه‌هایی روی سکنج‌ها داشتند ولی کارکرد و شکل آن‌ها با ورود ترکان و پیروزی بعدی تسنن تغییر یافت. به جای اعقاب امام علی، قدیسان و اولیاءالله و صحابه افسانه‌ای پیامبران و اغلب شخصیت‌های عهد عتیق صاحب آرامگاه شدند (مشهد؛ در ایران گاه امامزاده نیز با این اسم نامیده می‌شود). این آرامگاه‌ها کانون زیارت و اعتقاد عمومی شد، و رشد آن‌ها را می‌بایست به سبب دو ویژگی مهم مذهبی زمان دانست: یکی رستگاری شخصی از طریق شفاعت یک نفر قدیس و یا یک واقعه مقدس؛ و دیگری تلاش صنوف و سازمان‌های تصوف برای بستن خود به یکی از اولیاءالله. در بعضی شهرها آرامگاه‌ها مکانی برای تمرکز روحی و تجمع انسان‌هایی شد که از نقاط دوردست برای مجاورت با اولیاءالله می‌آمدند. ضمناً توسعه نظم و نظام زمین‌داری سرکردگان نظامی ضرورت یادبود ثروت و عظمت و یا استقرار سلطنت و مقابر شخصی را پیش کشید.

مطالب مرتبط