تخت جمشید



هنگامی که جلگه خفرک را پشت سر گذارند جاده از پائین دامنه‌های شمالی کوه رحمت می‌گذرد و در این موقع دره عریضی که بین جلگه‌های خفرک و مرودشت واقع است در سمت راست قرار می‌گیرد – جانب شمالی این دره به کوهستان حاجی آباد وجنوب آن به کوه رحمت محصور بوده رودخانه پلوار که به نام رود سیوند نیز خوانده می‌شود از وسط آن عبور می‌کند – ویرانه‌های شهر استخر که نام محلی آن تخت طاووس است در همین محل واقع گردیده دروازه سنگی آن سمت چپ کنارجاده متصل به کوهستان جلب نظر می‌نماید و آثار باروهای خشتی در سمت راست پدیدار است چون بر فراز و یرانه‌های آن رو ند یک ستون سنگی و دیوارهای سنگی عهد هخامنشی که در دوران اسلام برای مسجد به کار رفته بود جلب نظر می‌نماید و اثر مهم دیگری بیرون از خاک دیده نمی‌شود. ضمن کاوش‌های ی که در سال‌های ۱۳۱۱ تا ۱۳۱۸ از طرفی هیئت علمی دانشگاه شیکاگو در ویرانه‌های استخر به عمل آمد بقایای ابنیه ادوار اسلامی و ساسانی و اشکانی وظروف و آثار قرون اولیه هجرت کشف گردید و بایدها و قطعات ستون‌های عهد هخامنشی که در ساختمان‌های دوره‌های بعدی به کار رفته بود هویدا شد و هر اندازه تجسس گردید اثری از بنای دوره هخامنشی که در محل اصلی خود باقی باشد مشهود نگشت و طبعاً با سوانح و انقلاباتی که در مدت ۱6 قرن یعنی از دوران هخامنشی تا قرن پنجم هجری که روزگار شهر تاریخی استخر سپری می‌گردد بر این شهر وارد آمده است آثار آن به جای خود نمانده مکرر زیر و رو شده است لکن در عین حال می‌توان پنداشت که استخر دوران هخامنشی در محلی بیرون از محوطه‌ای باشد که این به نام تخت طاووس می‌خوانند و چون در تواریخ قدیم حدود استخر را از جانب شرق و غرب چند فرسنگی ذکر کرده‌اند بعید نمی‌نماید که ویرانه‌های استخر در دوران اسلام تنها شامل قسمتی از مکان این شهر باستانی بوده باشد و در هر صورت اطلاع درست از وضع آثار مدفون شهر مهم استخر نیازمند کاوش‌های  دامنه دار با فرصت و وسایل کافی می‌باشد. این مکان تاریخی در تاریخ ۲4 شهریور ماه ۱۳1۰ ذیل شماره ۱۸ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت تاریخی رسیده است. مسافت ویرانه‌های استخر تا آثار تخت جمشید هفت کیلومتر است و در این مسافت آثار تاریخی متعددی وجود دارد که از نظر اهمیت بیشتر تخت جمشید و آسان ساختن طرز راهنمائی به آثار تاریخی دیگر بهتر به نظر می‌رسد قبلاً به شرح تخت جمشید بپردازد.
 در محلی از دامنه شرقی کوه رحمت که تپه سنگی از کوهسار به طرف جلگه مرو دشت پیش‌آمدگی دارد به فرمان داریوش اول کرانه‌های تپه را بریده سنگ‌های تراش بسیار بزرگی بر آن نهاده‌اند و بدین‌وسیله دیوار عظیم سنگی مضرسی به وجود آورده‌اند که قسمت‌هایی از آن صخره طبیعی و بقیه آن از تخته‌سنگ‌های مزبور تشکیل یافته است (ش – ۲4 ) صفه که بدین ترتیب ایجاد گردیده است به درازای شمالی جنوبی قریب 450 متر و پهنای شرقی غربی ۳۰۰ متر به طور متوسط می‌باشد و از جانب مغرب به کوه رحمت پیوسته از سه جانب دیگر به جلگه پهناور مرودشت مشرف است (ش- ۲5 ) به مسافت مختصری از جوانب شمالی و جنوبی صفه هم پیش آمدگی‌هایی از کوه وجود دارد که دوجانب محوطه پائین صفه بدان‌ها محدود می‌گردد – کاخ‌های معظم شاهنشاهان هخامنشی از زمان داریوش اول یعنی از سال ۵۲1 پیش از میلاد مسیح تا بیش از صد و پنجاه سال پس از آن بر فراز این صفه عظیم بنیاد گردیده (ش – ۲6) نام داریوش اول و فرزندش خشایارشا و در برخی قسمت‌ها نام اردشیر اول و اردشیر سوم بر سنگ نبشته‌های میخی کاخ‌های مزبور نشر گردیده است و با توجه به اسناد نوشته مزبور می‌توان فهمید که داریوش اول دست به کار احداث این آثار معظم گردیده آن‌چه در زمان وی پایان یافته به نام خودش عنوان شده است پس از او هم خشایارشا کار‌های ساختمانی را ادامه می‌داده آثار دوران وی به نام این شهریار ذکر گشته است و اردشیر اول و اردشیر سوم نیز بعضی ابنیه و آثار را پایان بخشیده یا تغییر داده با الحاقاتی بر آثار پیشین افزوده‌اند. نوشته بزرگی که بر دیوار جنوبی صفه دیده می‌شود به نام داریوش کبیر است بنابراین صفه تخت جمشید را در زمان این شهریار احداث نموده‌اند. نقشه کوچکی از آثار تخت جمشید به منظور تسهیل آشنایی با هر قسمت ضمن تصاویر آخر کتاب (ش – ۲۷) از نظر خوانندگان گرام می‌گذرد.
 راه ورود به صفه پلکان دو طرفه بسیار بزرگی است که بر ضلع غربی صفه ایجاد کرده‌اند و از هر طرف شامل صد و ده پلکان عریض کوتاه می‌باشد. (ش ۲۸ و ۲۹). بربالای پلکان مزبور بنای ورودی تخت جمشید قرارداد که عبارت از ساختمان معظم شیوایی مشتمل بر سه دروازه و تالار چهار ستونی است. در دروازه معظم بالای پلکان شکل گاوهای بزرگ و بر دروازه مقابل آن که رو به کوه واقع است پیکر گاو‌های بالدار با سرانسان را حجاری نموده‌اند (ش۔ ۳۰ ) و نبشته‌های بالای این نقوش به سه زبان پارسی باستانی و عبلامی و بابلی اتمام بنای ورودی را به فرمان و در دوران خشایارشا می‌رساند (۱) – دروازه سوم بنای ورودی به طرف جنوب قراردارد و از دو دروازه دیگر پهن‌تر بوده تنها کف و بنیاد آن را از سنگ ساخته‌اند و به همین جهت بر خلاف دو دروازه دیگر دیوارها و نقوش سنگی از آن به جای نمانده است. از این دروازه به حیاط شمالی کاخ آپادانا یا اپدانه یعنی کاخ بزرگ بار می‌رفته‌اند که ستون‌های باقی‌مانده و نقوش برجسته پلکان‌های زیبا و بی‌نظیر آن هنوز شاهد عظمت و جلال کاخ مزبور است (ش-۳۱ و ۳۲) کاخ آپادانا از دو جانب شمال و مشرق دارای پلکان‌های زیبایی است که از حیاط‌های آن دو سمت به درون ایوان‌های آن بالا می‌رفته‌اند نقوش روی دیوار‌های هردو پلکان در سه ردیف بر یک جانب شامل صف افسران و سربازان و عرابه‌ها و اسب‌های شاهی بوده (ش۳۳ و ۳4) در جانب دیگر بیست و سه مجلس تصاویر نمایندگان استان‌های مختلف کشور شاهنشاهی هخامنشی را در حال عرضه داشت هدایای خود و بار یافتن بحضور شاهنشاه ایران می‌نماید(ش- 35) و یک‌نفر حاجب پارسی یا مادی دست رییس نمایندگان هریک از استان‌های کشور را گرفته نزد شاهنشاه رهبریشان می‌کند (ش – 36).
 وضع اجمالی کاخ آپادانا بدین ترتیب است که از هر کدام از پلکان‌های شمالی و شرقی به ایوان بزرگی به طول 70/60 متر و پهنای قریب 15 متر بالا می‌رفته‌اند (ش – 52) هر کدام این ایوان‌ها دارای دوازده ستون سنگی به بلندى ۱۸ متر بوده ( ش – 53 ) از ایوان شمالی به وسیله در آستانه و از ایوان شرقی به وسیله یک آستانه به درون تالار بزرگ مرکزی کاخ می‌رفته‌اند – کلفتی دیوار خشتی بین ایوان‌ها و تالار 5 مترو نیم است و آثار آن با سوراخ‌های آب‌رو که به وسیله آن‌ها آب باران پشت بام وسیع از میان دیوار به مجراهای زیرزمینی می‌رفته است موجود و مشهود می‌باشد. ایوانی هم نظیر در ایوان مزبور به طرف مغرب داشته که چشم انداز آن به جلگه پهناور مرودشت بوده مانند ایوان شرقی بوسسله یک آستانه به تالار مرکزی ارتباط می‌یافته است. سرستون‌های کاخ آپادانا را از سنگ‌های یک پارچه بزرگی به صورت دو نیم تنه شیر یا گاو یا هیکل‌های حیوان با سرانسان حجاری کرده بودند و نمونه هایی از آن‌ها هم که به کار نرفته است در خاکبرداری‌های قسمت شمال صفه تخت جمشید هویدا گشته است (ش 54 و 55).
هنگامی که کاخ اپدانه به فرمان داریوش کبیر ساخته می‌شد در هر یک از چهار گوشه تالار مرکزی آن در زیر خشت‌های دیوار جعبه سنگی نهاده درون هر جعبه لوح چهار گوشی از زر و لوحی نظیر آن ازسیم به نام داریوش قرار داده‌اند. هر ضلع الواح مزبور ۳۳ سانتیمتر بوده مضمون آن نام داریوش و پدر و نیای او وسپاس از اهورامزدا و ذکر چهار گوشه کشور شاهنشاهی (هندوستان – سکستان آن طرف سغد – حبشه – ساحل مدیترانه ) را در بر دارد –  دو عدد از چهار جعبه مزبور با الواح آن‌ها از میان رفته ودو جعبه دیگر با الواح آن‌ها در اواخر شهریور سال ۱۳۹۲ کشف گردید که یکی در موزه سلطنتی کاخ مرمر و دیگری در موزه ایران باستان نگهداری می‌شود (ش – 56) – هر ضلع تالار مرکزی 70/60 متر بوده درون آن 6 ردیف در 6 ردیف جمعأ ۳۶ ستون هر کدام بارتفاع ۱۸ متر قرار داشته است. کاخ بزرگ و مهم دیگر تخت جمشید در مشرق صفه بین کاخ اپدانه و کوهستان واقع بوده به علت  وجود صد ستون در تالار اصلی آن به نام صد ستون خوانده می‌شود (ش-۵۷).
نقشه اجمالی کاخ صد ستون بدین قرار بوده است که ایرانی به درازای 56 متر و کسری و پهنای بیش از 16 متر و نیم دارای دو ردیف ستون سنگی هر ردیف ۸ ستون در سمت جنوب حیاط وسیعی واقع بوده است. حیاط مزبور در جانب شمال سردر نیمه‌تمامی داشته که از آن به وسیله راهرو عرضی مستقیماً به عمارت ورودی تخت جمشید ارتباط می‌یافته‌اند(ش – 58) در مشرق آن حیاط در پایین کوه نیز ایوانی دارای ۸ ستون و در عقب ایوان تالار بزرگی دارای 4 ردیف هر ردیف ۸ ستون قرار داشته است. در دوجانب ایوان بزرگ کاخ نقش برجسته گاو‌های بزرگ نظیر آن‌چه در بالای پلکان بزرگ دیده می‌شود حجاری کرده بودند – تالار اصلی کاخ در پشت ایوان بزرگ مزبور یعنی جنوب آن قرار گرفته دارای ده ردیف در ده ردیف ستون بوده است و به وسیله دو دروازه بلند و عریض سنگی به ایوان راه داشته است بر روی بدنه‌های این دو دروازه نقش سربازان پارسی ومادی حجاری گردیده بالای آن‌ها نقش شاه بر اورنگی شاهی با نقوش صاحبان مقامات نزدیک به شاهنشاه به نظر می‌رسد. علاوه بر دو دروازه فوق هفت پنجره از تالار به ایوان شمالی باز می‌شده است. هر ضلع تالار صد ستون 65 مترونیم بوده دو دروازه بلند هم در سمت جنوب آن قرار دارد (ش – 59) که از آن‌ها باتاق‌های باریک آن سمت می‌رفته‌اند و بر روی بدنه آن‌ها نیز تصویر شاه بر فراز اورنگ شاهی با گماشتگان مخصوص حجاری گردیده زیر تخت روی هر بدنه نقش چهارده نفر که هر کدام نماینده یکی از اقوام تابع شاهنشاهی هخامنشی بودند ملاحظه می‌شود ( ش – 60) – در هریک از در ضلع شرقی و غربی تالار هم دو دروازه سنگی وجود دارد که بر بدنه آن‌ها پیکار شاه را با مظاهر گوناگون اهریمن نموده‌اند ( ش 61 و 62 و 63 ) و این دروازه‌ها وسیله ارتباط تالار با اتاق‌های باریک پشت تالار به شمار می‌رفته است – در فضای بین تالار صد ستون و کوهستان ابنیه خشتی وجود داشته است که از بررسی نقشه آن‌ها می‌توان چنین استنباط نمود که محل اسبان خاص و عرابه‌های شاهی بوده به وسیله راهروهای مناسب با حیاط وسیع کاخ صدستون مربوط می‌گشته است (ش – 57)
در جنوب حیاط واقع بین کاخ‌های اپدانه و صدستون آثار کاخ مهم دیگری پدیدار است که نظر به موقعیت آن در وسط صفه تخت جمشید به نام کاخ مر کزی خوانده می‌شود و به مناسبت این‌که دارای سه دروازه سنگی بوده است آن را کاخ سه دروازه هم نامیده‌اند. این کاخ دارای پلکاندو جانبه زیبائی در سمت شمال است که نقوش سربازان و افسران پارسی و مادی بر جبهه‌های خارجی و داخلی آن بوضع شیوائی نمایان می‌باشد (ش ۹۶ و ۹۵) از پلکان مزبور به ایوان دو ستونی بلندی بالا می‌رفته‌اند و از ایوان به درون سرسرای مرکزی کاخ که دارای چهار ستون سنگی بوده است راه می‌یافته‌اند در سمت مشرق سرسرا اتاقی بوده است که فقط آثار دروازه سنگی آن باقی و دارای نقش بر جسته منحصری می‌باشد که داریوش را بر اور نک شاهی نشان می‌دهد و خشایارشا ولیعهدوی پشت سر او ایستاده است و ۲۸ نفر نمایندگان ۲۸ استان کشور شاهنشاهی تخت شهریار را بالای دست نگاه داشته‌اند – ایوان دو ستونس قرسنه ایوان شمالی باحیاط کوچکی در سمت جنوب سرسرای مرکزی واقع بوده است که از آن سو به کاخ‌های کوچک داریوش و خشایارشا می‌رفته‌اند – پلکان کوچک ظریفی هم در سمت جنوب حیاط مزبور قرار داشت که با نمونه سرستون عالی دارای سر آنان و تنه حیوان و قطعات ستون کوچک دیگر آن کاخ در سال ۱۳۹۷ به موزه ایران باستان منتقل گردید و در غرفه هخامنشی آن‌جا حفظ می‌شود (ش66 تا ۶۹).
در مغرب کاخ مرکزی تپه فروریخته‌ای که از خرده سنگ انباشته است پدیدار می‌باشد و از قرائن چنین بر می‌آید که این تپه مصنوعی محل معبد تخت جمشید ساکاخ مرتفعی بوده است که در اواخر دوره هخامنشی و احتمالاً دوره ساسانی وضع آن را بهم زده قطعات پلکان‌ها و نقوش برجسته آن را در محل‌های دیگر به کار بسته باشند کاخ آپادانا نسبت به تپه مصنوعی موردن کردر جهت شمال قرار دارد – در مجاورت تپه مزبور نزدیک کرانه غربی صفه تخت جمشید آثار کات کوچک داریوش کبیر هویدا است (ش ۷۰ تا ۷۲) که بهترین و مستحکم‌ترین آثار سنگی موجود تخت جمشید را نشان می‌دهد. در نبشته‌های بالای نقش داریوش نام این کاخ تچر ذکر گردیده است که به گفته مرحوم پرفسور هرتسفلد احتمالاً معنی قصر زمستانی می‌دهد- به علت  صیقل قسمت‌هایی از سنگ‌های آن که انعکاس صورت در آن دیده می‌شود مردم آن را تالار آئینه می‌خوانند از نوشته‌های میخی این کار معلوم می‌گردد که خشایارشا کار‌های ناتمام آن را پایان بخشیده و اردشیر سوم پلکان و مدخلی بر جانب غربی آن افزوده است نوشته‌های متعدد : به خط پهلوی و کوفی و ثلث و نسخ و نستعلیق که یادگار شاهان و بزرگان و راهگذران مختلف است و بعضی از آن‌ها اهمیت تاریخی فراوان دارد بر سنگ‌های مستحکم این کاخ نقر گشته است و امتیاز دیگر آن به شمار می‌رود(1).
در محوطه پایین و پستی که در جنوب کاخ کوچک خشایار شاواقع گردیده است اتاق‌های چهار گوش مشابه هم قرار دارد که هر کدام دارای چهار ستون بوده است و اتاق باریکی هم که حکم پستووصندوق‌خانه را داشته است در مجاورت هر کدام واقع می‌باشد بین ردیف اتاق‌ها نیز دهلیزهای طولانی وسیله ارتباط آن‌ها بوده است مجموع این ابنیه را قسمتی از اندرون کاخ‌های تخت جمشید می‌شناسند و به وسیله دو پلکان از کاخ خشایارشا بدان‌جا می‌رفته‌اند و آثار پلکان‌های مزبور در دو انتهای مهتابی باریک جنوب کاخ مزبور موجود است. کاخی هم که تجدید ساختمان کرده‌اند و محل بنگاه علمی و موزه تخت جمشید و تأسیسات و متعلقات این مرکز علمی است قسمت اصلی اندرون به شمار می‌رود (ش ۷4 تا۷6) وسنگ نبشته‌ای که سال ۱۳۱۰ در زیر دیوار خشتی گوشه جنوب غربی آن کشف گردید معلوم داشت که از آثار خشایارشا است. لکن قبلاً در همان محل بنای دیگری از عهد داریوش موجود بود که در زمان خشایارشا آن را برداشته به جای آن بنای جدید را ساختند و نشانه هایی از بنای اولیه قبلی در قسمت‌هایی از بنای کنونی موجود و مشهود می‌باشد.
 سراسر محوطه وسیعی که بین کاخ اندرون و کوهستان قرار دارد مشتمل بر تالار‌ها و حیات‌ها و ایوان‌ها و اتاق‌ها و دهلیزهایی بوده است که عموم آن‌ها را زمان داریوش کبیر ساخته بودند و جز دو نقش برجسته سنگی (ش – ۷۷) و پایه‌های ستون‌ها بقیه آن‌ها از خشت و چوب بوده است و از قرار معلوم پیش از آن‌که ساختمان کاخ‌های معظم اپدانه و صدستون بزرگ پایان پذیرد مراسم سلام و آئین جشنهای نوروز و مهرگان و غیره در این ابنیه صورت میگرفته است. وجود تالار مستطیل صدستونی و تالار چهار گوشه 99  ستونی و وضع کلیه بنا نیز این نظر را تأیید می‌نماید به خصوص که قطعات مجسمه و مقدار زیادی ظروف سنگی شکسته کار مصر در خاکبرداری‌های این محل پیدا شد و معلوم داشت که محل جشن‌ها و پذیرائی‌ها عملاً در آن‌جا بوده است و به مناسبت کشف اشیاء اخیر این قسمت راخزانه تخت جمشید نامیده‌اند. یک نقش برجسته بزرگ و مهم‌ترین اشیاء مکشوق در قسمت خزانه تخت جمشید در موزه ایران باستان است) در زیر تمام کاخ‌های تخت جمشید آب رو زیر زمینی از سنگ‌های تراش بزرگی ایجاد کرده بودند که آب باران و فاضل آب تمام کاخ را بیرون می‌برده است و به وسیله پلکان منظم سنگی که در یکی از اتاق‌های پایین کوه رحمت در نزدیکی تالار بزرگ صدستون قرار دارد می‌توان به درون این مجرا راه یافت. چاه بزرگ سنگی و آثار اتاق‌هایی که محل سربازان و گماشتگان کاخ بوده است در دامنه کوه رحمت مشهود و بر فراز تمام خط الراس کوهسار هم تپه خاکی باریکی وجود دارد که نشانه برج و با روی خشتی بوده در حقیقت حصار کاخ‌ها از سمت کوهستان به شمار می‌رفته است. در سینه کوه نیز در دخمه موجود است یکی محاذی تالار بزرگی صدستون (ش-۷۸) و دیگری کمی دورتر از گوشه جنوب شرقی صفه – بیرون هردو دخمه مانند نظایر آن‌ها که در نقش رستم موجود است و ذکر آن‌ها خواهد آمد تصویر شاه در حال عبادت بر فراز اورنگ شاهی در مقابل آتش مقدس و فروهر دیده می‌شود و ۲۸ نفر نمایندگان ۲۸ استان کشور تخت شهریار را بالای دست گرفته‌اند – دخمه شمالی منسوب به اردشیر دوم و مشتمل بر دو آرامگاه بوده دخمه دیگر متعلق به اردشیر سوم شناخته شده دارای شش آرامگاه است و نام نمایندگان هریک از ملت‌های تابعه بر بالای سر آن  به خط میخی منقور می‌باشد. (ش۷۹ و ۸۰)
به مسافت یک کیلومتری شمال صفه تخت جمشید در جانب راست شاهراه شیراز به اصفهان گورستانی مربوط به بعد از دوران هخامنشی و احتمالاً نزدیکتر به عهد اسلام در کف جلگه نزدیک کوهستان رحمت وجود دارد که در تابستان ۱۳۱۸ ضمن خاکبرداری کارگران راهسازی آن محل چند عدد از گورهای باستانی هویدا شد و هیئت علمی دانشگاه شیکاگو که آخرین ماه‌های اقامت خود را در تخت جمشید می‌گذرانید (۱) در آن‌جا به تحقیق و تجسس پرداخت و در نتیجه کاوش علمی تعداد ۳۱ گور سفالی نزدیک هم کشف گردید – قسمت اعظم گورهای مزبور هر کدام از دو پارچه سفالی (طول هر کدام ۸۰ سانتیمتر و عرض قسمت پهن تر 55 سانتیمتر وارتفاع آن ۱۸ تا ۲۰ سانتیمتر) تشکیل می یافت درون این گورهای سفالی استخوان‌های مردگان قرار داشت و در صورت ادامه حفاری در آن‌جا گورهایی دیگر از ادوار نزدیک باوایل اسلام (پیش از آن یا بعد از آن) پدیدار خواهد گشت و تنها از نظر علمی و تحقیقات تاریخی فایده هایی بر آن مترتب خواهد بود. و در سوی دیگر جاده هحانی محوطه شمالی خارج صفه تخت جمشید نیز بر اثر خاکبرداری‌های سال ۱۳۱۱ بقایای آتشکده معتبری از شاهان محلی پارس مربوط به دوران پس از سلطه اسکندر کشف گردید که درگاهی سنگی پهن و کوتاهی با نقش بر جسته دو نفر در حال عبادت با ته‌ستون‌ها و آتشدان سنگی از آثار مهم آن محسوب می‌شود.
چون پادشاهی جهان به جمشید رسید … سرایی کرد آن‌جا در پایان کوهی که در همه جهان مانند آن نبوده است و صفت این سرای آن است کی در پایان کوه دکه ساخته است از سنگ خارا سیاه‌رنگ و این دکه چهار سواست یک‌جانب در کوه پیوسته است و سه جانب در صحراست و ارتفاع این دکه مقدار سی گز همانا باشد و از پیش روی دو نردبان بر آن ساخته است که سواران بر آن آسان روند و بر سر آن دکه ستون‌ها از سنگ خارا سپید به خرط کرده چنانک از چوب مانند آن بکنده گری و نقاشی نتوان کرد وسخت بلند است آن ستون‌ها. هرستونی بر شکل دیگر و نقش دیگر و از جمله آن دو ستون کی در پیش در گاه بوده است مربع است و از سنگ سپید کرده است مانند رخام و در همه پارس از آن سنگ هیچ جای نیست و کس نداند که از کجا آورده‌اند و جراحت را نیک باشد چنانک پاره‌ها از آن بر می‌دارند و چون کسی را زخمی آید آن را به سوهان بزنند و بر جراحت کنند در حال ببندد و عجب در آن است تا آن سنگی را چگونه از جای توان آورد کی هر ستونی را فزون از سی گز گرد بر گرداست در طول چهل گز زیادت چنانک از دو پاره و یاسه پاره سنگ در هم ساخته و پس به صورت براق بر آورده صورت براق چنین کرده است کی رویش به روی آدمیان ماند با ریش و جعد و تاج بر سر نهاده و اندام و چهار دست و پای او هم‌چنان گاو و دنبال او همچون ذنب گاو – و پس بر سر این همه ستون‌ها بناها کرده بودست و اثر آن بناها نماند است. اما کودهای گل بر جای است و مردم روند و آن گل کنند و شویند و در میان آن توتیای هندی یابند کی داروی چشم را شاید و کس نداندکی آن چگونه در میان گل آمیخته شده است و هر کجا صورت جمشید به کنده گری کرده‌اند مردی بوده است قوی کشیده ریش و نیکو روی وجعد موۍ ودر بعضی جاها صورت او گرد است و چنان است کی روی در آفتاب دارد و بیک‌دست عصائی گرفته است و یک دست مجمره دارد و بخور می‌سوزد و آفتاب را می‌پرستد و بر بعضی جاها صورت او کرده است کی به دست چپ گردن شیری یا سر گوری یاسرون کرگدنی به دست گرفته است و به دست راست خنجری کشیده و در اشکم آن شیر یا کرگدن زده – و در آن کوه گر ماده کنده است در سنگ خارا با حوض‌ها و پیوسته گرم باشد – و آبی گرم از دیوار و سقف آن می‌زاید و این دلیل آن است بر آنک چشمه‌گاه گوگرد بوده است – و بر سر کوه دخمه‌های عظیم کرده است و عوام آن را زندان باد می‌خوانند و این ناحیت بعضی در میان استخر محل‌ها و شهر بوده او بیشترین بستان‌ها و سرای جمشید بوده است. (1)
« بدان که کار دیو و جن دروغ نباشد و کسی که دیده باشد ولایت فارس و تاج گاه سلیمان علیه السلام بداند که من مخاریب وتماثیل و جفان الجواب از عمل دیو است و جایی که قصر جمشید گویند هزار استون است نهاده از مراحل‌ها بینند هر یک چهل و هشت آرش بالای آن و ستبری هر یک چهار مرد را دست پیرامون آن در نیاید و در وسع بنی آدم نیاید که آن را نصب کند و از آن عهد بسی دعوی کردند که به جر الثقیل مثل آن کنند نتوانستند کردن. پس معلوم شد که آن نه بقوه شیاطین کرده‌اند و درین بقعه سرای کرده است از سنگ سیاه کرده و صورت‌های سنگین از دیلمان و غلامان و موی‌های دیلمان جعد وزلف‌های ترکان که صفت آن نتوان کردن و تانبینند شگفتی آن معلوم نشود که سنگ‌ها برهم نهاده‌اند هریک ده هزار من و میان دوسنگی موی در نرود و بر این تاج دو گاو کرده‌اند سنب‌ها از آن کار و ریش‌ها از آن آدمی دراز دوانزده آرش طول و عرض آن و وزن آن خدای داند یکی برین گوشه و یکی بر دیگر بر گوشه. مقصود از این آن است که درین عهد آدمی مثل آن نتوان کردن. اگر گویند که دیو و پری کرده است عقل آن را قبول کند » (1)

آثار تپه نوشیجان که متعلق به قرن هشتم تا نیمه اول قرن ششم قبل از میلاد است شامل یک آتشگاه و یک قلعه نظامی و یک تالار تشریفاتی با چهار معبر می‌باشد (۹).
در سال ۸۰۰ قبل از میلاد در گودین تپه (۱۰) یکی از فرمانروایان کوچک ماد کاخ حصار داری بنا می‌کند. تالار اصلی بنا دارای شش معبر است و سقف آن بر پنج ردیف ستون که هر ردیف شامل شش ستون می‌باشد استوار شده است . با استفاده از این ستون‌ها دو راهرو و یک محل برای زندان یا انبار آذوقه ایجاد شده است و هریک از این راهروها دارای سه معبر می‌باشد.
در نوشیجان و گودین تپه نمای بناها به‌وسیله پیش‌آمدگی‌های موجود در فواصل منظم، هماهنگی یافته است.
تالار شش معبره گودین تپه در مسیر توسعه تالارسازی به‌عنوان اولین گام و شاید یک الگو در کاخ هخامنشی پاسارگاد مورد استفاده قرار گرفته است.
در میان صفحات تاریخ معماری کاخ‌سازی هخامنشی سه دوره متمایز وجود دارد که اولین دوره از سال ۵۵۰ قبل از میلاد در طراحی یکی از کاخ‌های پاسارگاد با ایجاد یک تالار بزرگ که برخلاف تالار مادی گودین تپه با یک مستطیل بزرگ که دارای سه معبر است آغاز می‌شود. قسمت شمالی شرقی آن کاملاً طولانی و ستون‌دار است و دو اطاق شبيه برج در گوشه شمال غربی و جنوب غربی آن ساخته شده است.
دوره دوم از سال ۵۲۰ قبل از میلاد شروع می‌شود که نمونه بناهای مربوط به این دوره را در دشت گوهر که میان نقش رستم و تخت جمشید واقع است ایجاد کرده‌اند.
تفاوت اساسی این بنا با آنچه قبل از آن ساخته شده در طبقه اول آن است و به‌خصوص می‌توان گفت که طرح تالار مرکزی آن با تالارهای مربع شکل آپادانا در تخت جمشید و تالار شوش اختلاف فاحش دارد بدون این‌که تمام این بناها در نمای خارجی با یکدیگر تفاوت داشته باشند.
احتمال دارد که کاخ دشت گوهر در زمان سلطنت کمبوجیه ساخته شده باشد.
نمونه سومین دوره معماری هخامنشی را در کاخ‌های آپادانای تخت جمشید و کاخ شوش که ابعاد آن‌ها تقریباً به یک اندازه است می‌بینیم. چهار برج پیش‌آمده نسبت به سایر قسمت‌ها در گوشه‌های بنا تعبیه شده و هر دو بنا از پازارگاد و دشت گوهر بسیار بزرگ‌تر می‌باشند. ضمناً این دو کاخ در وسط باغ بنا نشده‌اند بلکه ضلع جنوبی آن‌ها همان دیوار جنوبی باغ نیز هست.
در هر دو کاخ، اوج توسعه و تکامل هنر معماری هخامنشی را در تالارهای مربع شکل مرکزی آن‌ها مشاهده می‌کنیم. طرح آپادانا نشان می‌دهد که یک فضای سبز تشریفاتی است نه مسکونی.
کاخ‌های مسکونی (۱۱) در تخت جمشید برای مطابقت با تالار تشریفات به‌صورت یک فضای مربع شکل مرکزی و تعدادی اطاق در اطراف این فضا ایجاد شده‌اند.







دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.