مقرنس نوشته شده در آگوست 20, 2020به روز شده در سپتامبر 3, 2023توسط omidjavidaniدسته بندی ها:تزیینات دایرةالمعارفِ مصاحب، «مقرنس»: نوعی تزیینات بنّایی.|| نوعی تزیینات بنّایی برجسته که از مشخصات معماری اسلامی شمرده میشود و در تزیین قسمت فوقانی دیوارها یا برای مخفی کردن زاویه در انتقال از یک سطح به سطح مجاور آن به کار میرفته است. کلمۀ مقرنس مأخوذ از کلمۀ یونانی کورونیس به معنی خمیده است و اصطلاح قرنیز، که در بنایی مصطلح است، نیز از همان کلمۀ یونانی مشتق شده. قدیمیترین شکل مقرنس در بناهای ساسانی دیده میشود که برای پوشاندن فضاهای مکعبی شکل یا گنبد مدور در گوشههای آن با قوسهایی برآمدگیهایی میساختند که وسط آن فرو میماند و دیوارهای آن شکل مثلث کروی پیدا میکرد. با ساختن چند ردیف از این قوسها روی یکدیگر، چهار دیوار رفتهرفته به طرف مرکز فضا نزدیک میشد و در بالا صورت دایره پیدا میکرد، و بر آن گنبد کروی میساختند. بعدها تعداد این فرو رفتگیها را در مقصورهها و محرابها زیادتر کرده و اضافات آویختۀ معماری بر آنها افزودند. با پوشاندن فرورفتگیها و برجستگیها با کاشیهای رنگین با تزیینات نقاشی و گچبُری، آن را بهصورتِ زیبایی در آوردند. مقصورۀ مسجد جامع اصفهان از نمونههای قدیم و مقرنسکاری زیبای سَردَر مسجد شاه این شهر از نمونههای جدیدتر آن است. فرهنگِ بزرگِ سخن، «مقرنس»: نوعی گچبُری در سقف اتاقها و ایوانها بهصورتِ پلهپله و به شکل آویزههای قندیل مانند♦ ویژگی سقف یا ایوانی که دارای چنین گچبُری است. فرهنگِ معین، «مقرنس»: آنچه به شکل نردبان و پلهپله ساخته شده♦ بنای بلند مدوّر و ایوان آراسته و مزیّن با صورتها و نقوش که بر آن با نردبان پایه روند♦ قسمی زینت که در اتاقها و ایوانها به شکلهای گوناگون گچبُری کنند♦ کنگرهدار♦ قرنیزدار. لغتنامهی دهخدا، «مقرنس»: بنای مدور آهوپی و نردبانپایه و پست و بلند باشد♦ عمارتی که آن را نقاشی کرده باشند♦ بنایی که طاق و اطراف آن پایهپایه و دارای اضلاع است و آن را به فارسی آهوپای گویند♦ عمارتی که آن را بهصورتِ قُرناس ساخته باشند و قُرناس بینی کوه و مراد از مقرنس، عمارت بلند و بنای عالی♦ بنای بلند مدور و ایوان آراسته و مزیّنشده با صورتها و نقوش که بر آن با نردبان پایه و راه زینه روند و قسمتی از زینت که در اتاقها و ایوانها به شکلهای گوناگون با گچ، گچبُری کنند♦ گچبُریهای برجسته بر آستانۀ خانه آویخته چون پای آهو. واژهنامهی معماریِ اسلامی: مقرنس moqarnas♦ عربی: مُقَرنَص♦ انگلیسی: muqarnas. تارنمای وابسته: ویکی پدیا سیر تحول مقرنس کتابهای وابسته: فرهنگ مهرازی اخبار وابسته: گزیدهی کتاب: فرهنگ مهرازی / علی محمد رنجبر کرمانی . ندا رفیع زاده / بیژن سرشکی چفد آویز :گونهای تاغچه بندی آذینی در زیر گنبدها یا نیمگنبدهای روی ایوانها و درگاهها، با آجر یا گچ و کاشی، که در آن هر رده از تاغچهها از رده زیرین خود پیش مینشیند تا درگاه به هم آید. در تاغچهها برجستگیها و تورفتگیهایی همراه با نگارههای گوناگون در آورده میشود. تاغچه ها را از آسمانه بنیادی (گنبد یا نیمگنبد) به گونه ای (گاه با چوب) آویزان کردهاند، چون چفد آویز مانند پتکانه باربر نیست. کهنترین نمونه آن را شاید بتوان در کاخ نوشیجان که از روزگار مادها بر جای مانده دانست. در ساخت چفد آویز از ابزارهای زیر بهره گیری میشود: تخت (رویه ترازی: گونه های سه لنگه، چهار لنگه و پنج لنگه): پاباریک : شاپرک: تاس و نیم تاس: شاید الگوی بنیادی چفد آویز از آویزههای درون غارها (استالاکتیت) برگرفته شده یا شاید لانهزنبوری سرچشمه کار آن باشد. گونه ها: چفدآویز پیش آمده: باتاغچهبندی ساده و با پایداری خوب و بیشتر برای رویه (سطح)های بیرون ساختمان چفدآویز پیش آمده: باتاغچهبندی ساده و با پایداری خوب و بیشتر برای رویه (سطح)های بیرون ساختمان چفدآویز واژگون: گنجهای هندازی در هم بافته که با چسباندن گچ یا سفال و کاشی به زیر خمیدگی آسمانه پدید میآید. چفدآویز لانه زنبوری: که همچون لانه زنبور از گرد آمدن شش پهلوها در کنار هم پدید میآید. این گونه کمتر در ایران کار شده است . غیاث الدین کاشانی در نوشته خود چفد آویزها را به چهار دستهی: ساده، کشیده، قوس و شیرازی بخش کرده است گزیدهی کتاب: مصالح شناسی سنتی / حسین زمرشیدی هنر گچبری دوره تیموری. این دوره عصر به وجود آمدن رسمیبندی و کاربندیهایی از قالبهای گچی مقرنس و قطاربندیهای گچی ارزشمند و به تحول رسیدن هنر گچبری از نقوش گوناگون بخصوص اسلیمی و انواع خطهای گوناگون میباشد.از آثار فراوان این دوره میتوان به مقرنس بندیهای گچی ارزشمند سر درب مسجد میدان کاشان، قطاربندیهای گچی مدرسه خرگرد در خواف و خطهای بسیار جالب گچبری بقعه شیخ احمد جامی در تربت جام و بقعه سید رکن الدین در یزد و بسیاری دیگر اشاره داشت. هنر گچبری دوره صفویه. این دوره هنر گچبری وارد روشهای خاص شده است. به طوری که زیباترین مقرنس بندیهای گچی با عناصر گوناگون بخصوص مقرنسهای طاس و نیم طاس همراه با نقوش گل و گیاه با انواع تیغههای گچی دالبری زینت بخش کاخهای شاهی به بهترین شکل ممکن گردیده است. در این میان میتوان به پدیدههای ارزشمند مقرنس قطار و کاربندیها و یزدی بندیهای گچی بسیار شگرف کاخ هشت بهشت و سردرب بازار قیصریه در اصفهان بخصوص دالبرهای تیغه منقوش از ظروف گوناگون همچون تنگ و سبو مقرنس بندیهای طاسه دار گچی در تالارهای شاه نشین و موسیقی کاخ عالی قاپو و خط گچبری ثلث بسیار ارزشمند در صفه درویش مسجد جامع اصفهان و بسیاری دیگر یاد فراوان داشت. هنر گچبری دوره زندیه. هنرآفرینیهای فراوان و ارزشمند از گچبری، مقرنس بندی گچی، ترنج اندازی همراه با گل و گیاه و نقوش بدیع در آثار شهرهایی چون شیراز و بخصوص در عمارت کلاه فرنگی، مقبره اولیه خان زند «وکیل الرعایا» که امروز موزه پارس میباشد به وجود آمد. هنر گچبری دوره قاجاریه: در دوره قاجاری هنر گچبری رونق فوق العاده ای به خود گرفت. به علت مسافرت پادشاهان و بزرگان قاجار به فرنگ از هنر گچبری اروپا تقلیدهایی در کاخهای شاهی بخصوص در سرستونسازیها، گلویی سازیها و سقف سازیها در کاخهایی چون گلستان و عشرت آباد و پارهای دیگر حدود پیروی گردید. اما به طور قاطع میتوان گفت که این تقلیدها هرگز نتوانست جای هنر و نقوش بسیار پر هنر اصیل ایرانی، بخصوص نقشهای اسلیمی و ختایی و گل و گیاه که نشأت گرفته از سرپنجه باذوق هنرمندان ایران زمین میباشد را در گچبری بناهای ایران زمین بگیرد. البته در این برهه از زمان در هنر گچبری خلاقیتها و نوآوریهای بسیار چشمگیری از طرف هنرمندان گچبر در آثار و ابنیه و به خصوص منازل مسکونی سنتی بیرونی و اندرونی ایران پدیدار گشت که به واقع هر یک از آثار به جا مانده خود تابلوهای بسیار نفیس و پرارزش از هنر با فلسفه از خرد و فرهنگ هنرمندان این مرز و بوم است. از میان آثار فراوان گچبری این دوره میتوان به گچبریهای جالب کاخ ارم و نارنجستان قوام در شیراز و مقرنس بندیهای آونگ گچی همراه با گچبریهای منزل طباطبائی و منزل بروجردیهای کاشان همراه با نوآوریهای شگرف در بناهای یاد شده و بسیاری از بناها و آثار دیگر ایران یاد کرد. گزیدهی کتاب: تاریخ کمبریج / جلد پنجم / از آمدن سلجوقیان تا فروپاشی دولت ایلخانان / جی آ بویل/ حسن انوشه پدیدۀ اصلی معماری ایران در طی این قرون شکل گیری آن چیزی است که شاید بتوانش مسجد ایرانی سنتی نامید. تقریباً کاملترین نمونۀ این معماری در مسجد جامع ورامین نزدیک تهران که اکنون ویران است یافت میشود. این مسجد مستطیلی به طول ۶۶ و عرض ۴۳ متر با نقشهای بسیار ساده و سر راست است بنا دارای سه مدخل است که هریک از آنها ایوان کوچکی است که به ایوانهای محوری صحن میرسد. مدخل اصلی که در محور طولی بنا قرار دارد از حیث معماری مجموعهای از طاقنماها آن را به قطعات مجزا تقسیم میکند و پیش تصویری از ایوان قبله به دست میدهد. بنا تماماً از آجر ساخته شده؛ بافت و ترکیب آجرها جابهجا فرق میکند و بدین ترتیب ضمن این که در ساختمان بنا به کار رفته در عین حال نمای بنا و تزئین آن نیز میباشد. طاقها غالباً استوانهای و جناقی هستند. ایوانها و گردنی انتقال از مربع به گنبد دارای ترکیببندی ساختمانی خاصی است که به مقرنس معروف است. مقرنس مرکب است از آمیزهای – در ساخت و اندازه فرق دارد – از واحدهای کامل ساختمانی، نظیر نیم گنبد و طاق یا قسمتهایی وابسته به آن که، دست کم در ظاهر، برای تنوع دادن به نمای دیوار یا تشکیل مرحلۀ انتقال از یک شکل به شکلی دیگر، مثل گذر از مربع به هشت ضلعی یا از دیوار به طاق به کار میرفته. تزئین در سراسر بنا هم حضور دارد و هم تابع طرحهای معماری است. در بنا چندین شیوه به کار رفته است: جلوههای گوناگون تخیل در ساختمان بنا، گچبری، گل بتهها و رنگ لعابها. اگر چند نقشهای گیاهی نیز در بنا وجود دارد، اما طرحهای عمده یا کتیبهای هستند یا هندسی. کتیبهها که دارای مضامین دینی یا تاریخی میباشند به منظور شناساندن هدف، چگونگی و زمان آغاز بنا نیز به کار میروند. اما از طرحهای هندسی برای استحکام بخشیدن خطوط اصلی ساختمان استفاده میشود و با اسلوب بسیار مؤثری نیز به کار میرفته. دومین سیمای برجستۀ این گنبدهای ایرانی گردنی انتقال آنها، یعنی گذار از مربع به پایۀ مدور گنبد است. شیوهای که در همه جا به کار میرفت احداث پایهای هشت ضلعی بر روی مربع بود. در تعدادی از نمونههای گنبدهای بزرگتر یک عرصۀ شانزده ضلعی دیگر بر روی هشت ضلعی میساختند. اما برجستهترین سیمای گردنی گذار در طی این قرن استفادۀ بسیار استادانۀ معماران نواحی غربی ایران از مقرنسها بود. خاستگاه و مقصود از این آمیزۀ واحدهای معماری شناخته نشده است، اما در حدود شواهد موجود، محتمل مینماید که این شیوه در سدۀ چهارم هجری/ دهم میلادی در مشرق ایران به عنوان شکلی در اصل تزئینی پیدا شد. در سدۀ پنجم هجری/ یازدهم میلادی در مغرب ایران مقرنسها به عنوان عنصری مؤثر در حرکت رو به بالای گنبد کاربرد پر معنیتری پیدا کرد. مقرنسها که منطقاً گرداگرد چند محور اصلی متقارن ساخته میشدند به وسیلۀ نمایانی مبدل گردیدند که به کمک آن بنا را، دست کم تا آنجا که به بیننده مربوط میشود، بندبنددار میکردند، اما آیا فشارهای واقعی از بالا به خطوط مقرنسها وارد میآمد یا نه، مسألهای است که بحث دربارۀ آن هنوز ادامه دارد. از نمونههای دیگر، نظیر ساختار بیمانند ستونهای گنبد شمال شرقی مسجد اصفهان یا اسلوب دلانگیز طاقهای به هم پیوستۀ مقبرۀ سنجر نیز پیداست که در سدههای پنجم و ششم هجری/ یازدهم و دوازدهم میلادی علاقۀ به بند کردن دیوارها و ساختمانها در معماری ایران وجود داشته است. با این همه اگر این علایق، که برخی از آنها گذرا بودند، یا مقرنسها را طرحهای ساختمانی منحصراً حقیقی یا تقلیدی بدانیم به خطا رفتهایم. آنها طرحهای تزئینی نیز بودند، و اگر چند در طی دورۀ موضوع بحث ما نقش تزئینی در گنبدها فینفسه همواره بر مقاصد دیگر غلبه نداشته است، اما در نماها، قرنیزها و دیگر قسمتهای بنا بر هدفهای دیگر سایه میافکند. بدین ترتیب دادن زیبایی و فریبندگی همراه با تبدیل واحدهای ساختمانی به واحدهای تزئینی، ایجاد توازنی مبهم میان ارزشهای ساختمانی و تزئینی در استفادۀ از مقرنسها از سدۀ پنجم هجری/ یازدهم میلادی وضوحاً آشکار میگردد و طی دو سدۀ آینده همچنان ادامه مییابد. این ویژگی شالودۀ تقریباً کلیۀ تحولات بعدی هنر ایرانی را پایه گذاری کرد. بنایی با نمای داخلی که راه ورود به یک حیاط را میگشاید، مقرنس کاری روی ایوانها، گنبد بزرگ و تنوع شیوههای تزئینی که به نمای دیوارها جلوه میبخشد، و از جمله سیماهایی که به آن نپرداختهایم، منارهای بلند و استوانهای و سردر پیشطاق مانند که در این ایام کمتر توسعه یافته بود، همگی سیماهای پایدار معماری ایران در سدههای میانه گردیدند. پایان نامه های وابسته: مقاله های وابسته: omidjavidani