پل


راه و رباط

مجمد کریم پیرنیا
کرامت الله افسر


راه و ساختمان‌های وابسته به آن از آغاز تاریخ تاکنون در این سرزمین اهمیت بسزایی داشته است. وجود تعداد بسیاری از واژه‌ها و اصطلاحات مربوط به راه و راهداری در زبان فارسی مانند کاروانسرا، خان، ساباط، آب‌انبار، پل و مانند آنها می‌نماید که زندگی مردم این کشور تا چه اندازه به راه وابسته بوده است. مطالب این کتاب از کتب مسالک یا سفرنامه‌ها و جغرافیاهای تاریخی برداشته شده و نگارندگان کوشیده‌اند چکیده آنچه را که مربوط به راه و تأسیسات آن بوده، در این دفتر گرد آورند.

دسترسی

 راه‌های دور و درازی که در فصول پیش به ذکر آن‌ها پرداختیم در بعضی نواحی مخصوصاً در قسمت‌های شمالی و غربی کشور که تعداد رودخانه‌ها بیشتر است ناچار می‌بایستی رودها ونهرها را قطع کرده از روی آن‌ها بگذرد بنابراین از همان اعصار قدیم به فکر ایجاد پل‌های موقت و دائم افتاده بودند و برای این منظور از قرار دادن قایق‌ها و کشتی‌ها در کنار یکدیگر و یا مشک‌های انباشته از علف برای احداث پل استفاده می‌کردند. تا به حال اثر ساختمانی از پل که مربوط به دوران پیش از ساسانیان باشد پیدا نشده است جز سدی که کار پل را نیز انجام می‌داده اخیرا در محل درودزن بر روی رودخانه کر فارس پیدا شده  و آن را منتسب به عهد هخامنشی می‌دانند. ولی گذشته از شواهد تاریخی که قبلاً یادگردید بسیار بعید به نظر می‌رسد که هخامنشیان با آن تمدن عالی و معماری پیشرفته از ساختن پل و قنطره عاجز بود‌ه‌اند منتهی چون پل‌ها بناهایی کی بیشتر از هر ساختمانی در معرض ویرانی است زودتر از بناهای دیگر از میان رفته و چون وجود آن‌ها از ضروریات زندگی بوده است در اعصار بعد برجای آن‌ها و شاید برشالوده آن‌ها پل‌های جدیدی ساخته شده و احتمال فراوان می‌رود که پل‌های ساسانی و اسلامی موجود بر اساس پل‌های هخامنشی بنا گردیده باشد.
 از دوره ساسانی نمونه‌هایی در نواحی غربی و جنوبی کشور به جای مانده که همه حکایت از کوشش فراوان شاهنشاهان ساسانی برای دایر نگاه داشتن راه‌ها می‌کند علاوه بر این آثار بقایای بعضی از پل‌های ساسانی در سرزمین‌هایی که سابق بر این بخشی از شاهنشاهی ساسانی بوده و امروزه خارج از محدوده ایران است وجود دارد که ذکر و تصاویر آن‌ها در سفرنامه‌های دانشمندان جهانگرد دیده می‌شود. در مغرب و جنوب غربی که تعداد رودهای پر آب بیش از نواحی دیگر کشور است پل‌های باستانی بیشتر به چشم می‌خورد. مخصوصاً در سرزمین بارور خوزستان که بزرگ‌ترین رودهای ایران در آن‌جا جاری است پل‌های عظیم باستانی که یادگاری شکوهمند از دوران شاهنشاهی ساسانی است وظیفه دوگانه پل و سد را ایفا می‌کرده است. بعضی از مورخین یاد کرد‌ه‌اند که چون شاپور اول دومین شهریار ساسانی بر رومیان چیره گشت و والرین امپراطور روم باسارت او درآمد بسیاری از مهندسان و معماران رومی را جبران خسارت‌هایی که قبلا وارد ساخته بودند به کار ساختن پل‌ها وسدهای آن سامان گماشت که از آن جمله سد و پل شوشتر است ولی باید گفت اگرچه ممکن است رومیان در ساختن این پل‌ها سهمی داشته باشند ولی بی گمان سبک معماری آن‌ها ادامه و تکمیل سبک معماری دوره هخامنشی است چه در این‌جا نیز مانند ساختمان‌های سنگی عهد هخامنشی قطعه‌های بزرگی سنگی با بست‌های آهنین و به کار بردن سرب ومس به یکدیگر پیوند یافته است.
شاید تنها پلی که به صورت اصلی از زمان ساسانیان بر جای مانده پل کوار بر روی رودخانه قرا آقاج باشد که دهانه میانین فروریخته و دو دهانه دیگر کاملا استوار مانده (و شگفتا که با وجود نزدیکی این پل با جاده جدید کسی تا کنون متوجه آن نشده است). پل شهرستان بر روی زاینده رود نیز دارای اساس ساسانی است. پل‌هایی که در نقاط حساس و سوق الجیشی قرارداشته به ویژه آن‌هایی که بر مدخل تنگی واقع بود مجاور آن یا بر فراز تپه یا کوهی که پادگان مستقر در دژ از پل ومعبر آن پاسداری کند امروزه ویرانه‌های این قلاع قدیمی در مجاورت پل‌های باستانی دیده می‌شوند از جمله قلعه دختر است در تنگ تنگاب فیروز آباد که بر پل دختر مسلط بوده و از راهی که از استخر و شهرهای شمالی فارس به شهر گور (فیروزآباد) وسواحل خلیج می‌رفته حراست می‌کرده است و در دامنه همین تنگ است که گذشته از پل و قلعه دختر چند صحنه از حجاری‌های دوران ساسانی وجود دارد. نمونه دیگر این نوع دژهای پاسداری قلعه دختر که از پل دختر قافلانکوه بر روی قزل اوزن حفاظت می‌کرده و بقایای آن هنوز بر جای می‌باشد. چنان‌که گفتیم چون پل‌ها بیشتر از سایر ابنیه در معرض خطراتی از قبیل سیل و فرسودگی بر اثر آمدورفت بسیار و بادهای سنگین وخرابی از طرف دشمن قرار داشتند زودتر از میان رفته ولی چون پایه غالب آن‌ها بر روی صخره‌های طبیعی قرار داده شده بود در دوره‌های بعد باز بر روی پایه‌ها پل‌های جدیدی ساخته شده است، شاید اکثر پل‌های قدیمی که مربوط به بعد از اسلام مخصوصاً دوران پادشاهی سلاطین صفوی است از این قبیل باشد. قدیم‌ترین پل‌های بعد از اسلام یکی پل کشکان رود است که دارای پایه‌های ساسانی است ولی به موجب کتیبه‌ای که بر روی سنگ نقر گردید ابو النجم بدر بن حسنویه از امرای کرد ساختمان آن را در سال ۳۸۹ هجری قمری شروع کرده و در سال ۳۹۹ بپایان رسانده است. دیگر پلی است بر روی رودخانه خیرات بهبهان که از سبک ساختمان معلوم


ایران سرزمینی باران‌خیز نیست و رودهای پر آب و عمیق در آن کم یافت می‌شود. ولی با وجود این به دلیل وسعت بسیار زیاد امپراتوری‌های گذشته در ایران و احتیاج به راه‌های ارتباطی مطمئن از روی رودخانه‌ها و مسیل‌ها، وجود پل امری حیاتی برای کشور بوده است. لزوم احداث پل و عام‌المنفعه بودن آن در مبانی مذهبی نیز ذکر شده، چنانچه در کتاب اوستا آمده است: «احداث پل از کارهای نیکو محسوب می‌شود.»
مسائل فنی در رابطه با احداث پل پیچیده‌تر از هر بنای سنتی دیگری است، زیرا پل نه‌تنها باید مانند سایر ابنیه در مقابل عوامل اقلیمی از قبیل تابش آفتاب، باد، نزولات جوی، یخبندان و نوسان درجه حرارت مقاومت کند، بلکه بدنۀ آن باید در برابر فرسایش مداوم جریان آب، سیل‌های خروشان متناوب و سنگ‌های غلتان داخل رودخانه تاب تحمل داشته باشد. لذا جهت بنای پل‌ها از مصالح مقاوم و پایدار مانند سنگ و آجر استفاده می‌شده است. همچنین ملات آن از نوع ملات‌های آهکی و ساروج که در مقابل آب مقاوم می‌باشند، بوده است.
به‌منظور احداث پل، مقاومت خاک زیر آن بسیار مهم بوده و لذا سعی می‌شده تا حد امکان پل را روی بستر صخره‌ای بنا کنند. همچین برای شالوده و پایه‌های پل احتیاج به سنگ‌های بسیار مقاوم چه از نظر کیفیت و چه از نظر کمیت بوده. بنابراین امکان دسترسی به این نوع مصالح نیز امری مهم در تعیین محل پل بوده است.
شدت و نحوۀ جریان آب نیز اهمیت خاصی در تعیین محل پل داشته است و سعی می‌شده پل‌ها را در نقاطی که سرعت و شدت جریان آب کمتر است بنا کنند. «در دورۀ ساسانی برای حفاظت بیشتر پایۀ پل‌ها ایجاد سطوح پهن در زیر آنها متداول می‌شود.»
این سطوح پهن در زیر پل را می‌توان در مقطع سی‌وسه پل و همچنین پل خواجو ملاحظه کرد.
پل علاوه قرارگیری در مسیر راه‌های ارتباطی باید در مکانی قرار گیرد که از نظر استراتژیک قابل‌حفاظت باشد، زیرا در طی جنگ‌ها، تصرف و کنترل این ابنیه از نکات کلیدی در پیروزی محسوب می‌شده است.
ساختن ابنیۀ آبی به‌لحاظ پیچیدگی و مشکلات فنی، مدت‌ها بعد از یکجانشینی و آغاز تمدن شروع می‌شود، اگرچه این نوع ابنیه نیز در ایران سابقۀ چندهزار ساله دارد. «سدهای مخزنی و انحرافی از سه هزار سال پیش تاکنون به تعداد زیاد در ایران ساخته شده ولی تنها 60 سد تاکنون مشخص شده و احتمالاً مورد بررسی قرار گرفته است.»
گرچه پل از لحاظ کالبدی ضعیف‌تر از سد است، ولی وجود بسیاری از پل‌های قدیمی در ایران، گواه استفادۀ وسیع و پایداری و مقاومت بسیار خوب این ابنیه در گذر زمان بوده است. «آثار به جا مانده از قدیمی‌ترین پل در ایران به قرن هشتم قبل از میلاد روی رودخانۀ ارس که توسط اوراتورها احداث شده برمی‌گردد.»
از دورۀ ساسانی نیز پل‌ها و بندهای متعددی در ایران باقی مانده است.
تعدادی از پل‌های دورۀ جکومت‌های اسلامی روی پایه‌های به جا مانده از پل‌های ساسانی احداث شده است.
از زمان هخامنشیان بسیاری از پل‌ها عملکرد دوگانۀ پل و سد داشته‌اند. به این ترتیب آب برای مواقع کم‌آبی ذخیره می‌شده. همچنین این پل – سدها عمل تقسیم آب را نیز انجام می‌دادند و بخشی از آب رودخانه به نواحی که دسترسی به آب نداشته، فرستاده می‌شده. در نتیجه ضمن گسترش کشاورزی و آبادانی در اطراف مراکز جمعیتی، تأثیر بسیار مثبتی بر اقلیم و آب و هوای روستاها و شهرهای مجاور رودخانه به‌ویژه در مناطق گرم و خشک داشته‌اند و باعث افزایش رطوبت هوا و کاهش نوسان درجۀ حرارت طی شبانه‌روز می‌شدند.
در کنار و در زیر بسیاری از پل‌ها، آسیاب‌های آبی می‌ساختند و از جریان آب برای گرداندن سنگ آسیاب استفاده می‌کردند.
پل‌ها محل خوبی برای کنترل راه‌ها و کاروان‌ها بوده‌اند و اغلب روی پل‌ها ایستگاه‌های پاسداری وجود داشته.
روی پل‌ها عوارض مال‌التجاره هم اخذ می‌شده است.
از لحاظ استراتژیک، پل‌ها نقش مهمی در ارتباط بین خط مقدم جنگ و پشت جبهه جهت ارسال تجهیزات و آذوقه داشته‌اند و تسخیر پل‌ها به منظور فتح شهرها و کشورگشایی نقش مهمی داشته است.
بالاخره در داخل شهرها، پل‌ها محل اجتماع و گردهمایی مردم و همچنین تفریح و تفرج و خرید و فروش بوده است.


گویند که هنگام ساختن پلی در دربند قفقاز (باب الابواب پیش و ما خاچ قلعه امروز) چون زورشان به آب روان رودخانه نمی‌رسید و نمی‌توانستند انرژی آن را مهارکنند، پایه پل را به این ترتیب ساخته‌اند. پوست‌های چارپایان درشت مانند گاو و شتر و درازگوش را پر از باد کرده‌اند. روی پوست‌های باد شده با تیر و تخته چوب بست ساخته، پوست‌های پر از باد را زیر آن بسته‌اند. چوب بست را به آب انداخته‌اند و آن را در جای پایه پل برده، از کنار رودخانه مهار کرده‌اند تا آب روان آن را جابه‌جا نکند و روی چوب بست شناور پایه پل ساخته‌اند. با سنگین شدن، چوب بست کم کم در آب فرورفته است و از کنار رودخانه هم رسن‌های مهاری شل کرده‌اند تا پوست‌های باد شده در کف رودخانه نشسته است. پایه پل را تا اندازه‌ای که نیاز داشتند از سطح آب بالا آورده‌اند و سپس آب بازان را به آب فرستاده‌اند که پوست‌ها را سوراخ کنند، تا بادشان بیرون رود و چوب‌بست در کف رودخانه جا بیفتد. این روش قدیمی، یک جور پی‌سازی با هوای فشرده است. گویند که پی‌های سی و سه پل با پی‌های کهنه پل مازنان اصفهان را به ترتیب زیرساخته‌اند.
هنگام کم آبی، تهاب رودخانه را از جایی که باید پایه پی ساخته شود برگردانده‌اند زمین جای پی را تا روی لایه نیلاب (لایه د جی به کلفتی نزدیک به 8% متر در گودی 4 تا 5 متر از کف رودخانه، که پی پل فلزی هم روی آن ساخته شده است) کنده‌اند روی لایه نیلاب، در سطح پی، ستون‌های تنبوشه بزرگ چسبیده به همدیگر چیده‌اند و در ستون‌های را کشیده‌اند و درون ستون‌های تنبوشه شفته آهکی ریخته‌اند. پس از گرفتن شفته آهکی، روی ستون‌های تنپوشه پی ساخته‌اند. این روش ساختمان، مانند شمع کوبی زیر پی است در زمین‌های سست و لجنی.


 پل ـ در ادوار پیش از تاریخ ودوره مادی شواهد بازمانده‌ای از پل در دست نیست ولی تردیدی نیست که اقوام و مردمان باستان در طی سفرهای خود و لشگرکشی‌ها به رودخانه بر به می‌خورند مخصوصا در نواحی شمالی و کوهستانی غربی که ناگزیر بودند از روی چنین رودها عبور کنند احتمال دارد که از وسائل اولیه مانند تهیه کلکه (چنان‌چه هنوز در میان عشایر مغرب ایران و ایلات بختیاری متداول است و تصاویری از این نوع وسیله نقلیه در حجاری‌های آشوری باقی مانده) و انداختن تنه‌های درخت در عرض نهرها و یا منشعب و قابل عبور کردن رودها استفاده می‌کردند. در اوستا کلمه پرتو  Pereto  که ریشه واژه پل است به کاررفته در آن‌جا که گوید: « آن بد کار کورنما در این گذرگاه (پرتو) زمین هرآینه زرتشت سپیتامه را خشنود نساخت با آن‌که دوست پیام آور همراه با پیشرفت. آن‌که او را بی گمان تبه کاری و پلیدی همچنین سخت رنج می‌دهد».. از گفته هرودوت در مورد جنگی کوروش با کرزوس پادشاه لیدی معلوم می‌شود تا قبل از حکومت هخامنشی در آسیای صغیر بر روی رودخانه پل وجود و به هم با ما ما برای برنامه ود الت طرز عبور از روی رودخانه صیمره با مشکهای باد کرده نداشته و این اقدام در زمان شاهنشاهی هخامنشی یعنی هنگام تأسیس راه‌های شاهی انجام گرفته است.
مورخ مذکور گوید: (کتاب ۱ بند ۷۰) که عبور از رود هالیس برای قشون لیدی مشکل بود چه در آن زمان پلهایی که حالا روی این رود است وجود نداشت از این سخن معلوم می‌شود که پل‌ها در زمان هخامنشی ساخته شده بود) در این موقع طالس یونانی که از اهل میلت بود کمکی بزرگی بپادشاه لیدی کرد توضیح آنکه به دستور او مجرایی کنده قسمتی از آب رود را در آن داخل کردند و چون سطح آب رود پایین آمد عبور ممکن شد…« همین مورخ در جای دیگر در مورد تسخیر بابل توسط کوروش هنگام عبور از رود گیندس Gyndes (دیا له امروزی) می‌نویسد: «وقتی‌که شاه به رود گیندس رسید و می‌خواست از آن عبور کند یکی از اسب‌های مقدس او خودرا به آب انداخت که به شنا از آن بگذرد ولی آب اسب را برد این قضیه باعث خشم شاه گردید و او قسم یاد کرد که از آب این رود چندان بکاهد که زنی هم بتواند از آن بگذرد بی این‌که زانو تر کند با این مقصود بامر او 360 نهر کنده آب رود را به این نهرها انداختند ودر مجرای اصلی سطح آب زیاد پایین آمد تمام تابستان آن سال صرف این کارشد و کوروش در بهار سال دیگر به طرف بابل حرکت کرده وارد جلگه‌ها گردید». بنا بر مطالب فوق یکی از طرق عبور از رودخانه این بوده است که در محل مناسبی رودخانه را به نهرهای کوچکترین تقسیم می‌کرده بدین‌وسیله آن را قابل عبور می‌ساخته‌اند. هرودوت در جای دیگر درباره نبرد کوروش با ماساژت‌ها سخن از ساختن پل بر روی رود آراکس به میان آورده گوید: پس از آن کوروش با قشون خود تا رود آراکس براند بعد پلی روی رود مزبور ساخت و بر کشتی‌ها بر جهانی گذارد که پر از مردان جنگی بود.


تقریباً تنها منبع مکتوب که در آن از ساختمان پل‌های تیموری ذکری به میان می‌آید مکارم‌الاخلاق است. در مکارم‌الاخلاق آمده است که میرعلیشیر سیزده پل ساخت و دو پل را مرمّت کرد. اسفزاری نیز پس از ویران شدن پل اصلی در سیل ویرانگر 898/1492 – 1493 بازسازی پلی معروف «توکلی یا باباکمال» را به میرعلیشیر نسبت می‌دهد. پل واقع در تیرپول که یکی از پل‌هایی است که وی مرمّت کرده هنوز پابرجاست. ساختمان آن از نوع پل‌های اوّلیۀ اسلامی در ایران است: قوس‌های آجری برروی ستون‌های لاشه سنگی برجسته قرار گرفته‌اند که دارای جهازه‌هایی کوچکتر در بالای لاشه سنگ‌ها و در میان دهانه‌های اصلی هستند.
به گفتۀ حافظ ابرو مهمترین پل ناحیۀ هرات با نام پل مالان در 505/ 1111 – 1112 بر دست سلطان سنجر بنا شد. وجود پلی همچنان پا برجا در ناحیه و نیز دور بودن آن از شهر اصلی مانع پیدا شدن مفهوم کلاه فرنگی تفریحی برای این پل شده است، همان مفهومی که برای پل‌های خواجو و الله‌ وردی‌خان در اصفهان بیان شده بود.

مطالب مرتبط