سنگ نگاره پیروزی هرمز دوم نقش رستم نوشته شده در آگوست 11, 2019به روز شده در جولای 16, 2023توسط omidjavidaniدسته بندی ها:آثار باستانی, بناهای یادبود, سنگ نگاره, فارس مکان فاصله ویکی پدیا نقش رستم ایرانشهرپدیا اطلس تاریخی ایران تارنماهای وابسته: چشمانداز باستانشناسی ساسانی سنگ نگاره کتبیه سنگ نگاره های اشکانی سنگ نبشته خشایارشا در ترکیه وبلاگ مهدی رازانی کتابهای وابسته: بازآفرینی رنگین سنگ نگاره های ساسانی “تاق بستان” جستاری درباره یک نماد هخامنشی: فروهر، اهوره مزدا، یا خورنه؟ راهنمای مستند تخت جمشید راهنمای مستند نقش رستم و نقش رجب (شهریاران) ساسانیان از مدائن تا تنگ چوگان سنگ نگارههای ایران سنگ نگاره های ایران نمادهای اندیشه نگار سنگ نگاره های ساسانی / مهدی بینادی سنگ نگارههای ساسانی / شهره جوادی سنگ نگاره های شرق مرکزی ایران سنگ نگاره های صخره ای ایران سنگ نگارههای گلپایگان شرح مصور نقش رستم فارس نقوش اقوام شاهنشاهی هخامنشی بنا بر حجاریهای تخت جمشید نقش برجسته های ساسانی تمدن ایران ساسانی / لوکونین ایران در زمان ساسانیان / آرتور کریستنسن احیای فکری و دینی در ایران و مانی / امیرحسین خنجی اردشیر پاپکان و تشکیل شاهنشاهی ساسانی / امیرحسین خنجی جدال مذهبی و نابسامانی سیاسی در کشور / امیرحسین خنجی زرتشت و دین ایرانی / امیرحسین خنجی شاپور اول احیای شکوه ایران / امیرحسین خنجی شاپور شانه سنب / امیرحسین خنجی گسترش مسیحیت و پی آمدهایش / امیرحسین خنجی کارنامه اردشیر پاپکان گزیدهی کتاب: تاریخ ادبی ایران / ادوارد براون / علی پاشا صالح جنبه خدایی شهریاران ساسانی (فره ایزدی): شهریاران ساسانی خود را خدا یا موجودات آسمانی میخواندند جانشین قانونی و خلفالصدق دودمان کیانیان در افسانه باستانی ایران و وراث فر کیانی میدانستند. در حقیقت یک نوع مظهریتی برای خود قایل بودند … بدین معنی که چون در روی زمین مظهر مشیت الهی و جلا ل و جبروت حق میباشند افسر شهنشاهی ایران تنها بر فرق افراد آن خاندان زیبد و حق انحصاری آنان باشد و هرچه در قدرت داشتند میکردند که عظمت و کبریای خود را به اعلی درجه مرکوز ذهن رعایای خود سازند… احتمال میرود در هیچ مملکتی مانند ایران در زمان ساسانیان، اصلی که به موجب آن اصل، حق آسمانی برای پادشاهی قایل شوند پیروانی راسخالعقیدهتر از ایرانیان نداشته باشد. گزیده ی کتاب: راهنمای شرح نقش رستم فارس / علیرضا شاپور شهبازی نقش نبرد هرمزد دوم 8.40 متر بلندی و ۴ متر پهنا دارد و توسط اشمیت از زیر خاک بیرون آورده شد و نخستین بار توسط رومن گیرشمن معرفی و تفسیر گردید. در این نقش هرمزد دوم را سواره در حال سرنگون کردن دشمنی زره پوش و سوار نمودهاند. چهره و تاج این شاهنشاه گزند دیده و معلوم نیست اما قسمتی از بال عقاب تاج و برجستگی گروی که مثل دانهای (اصلا مروارید) میباشد، در جلو آن به خوبی پیداست و معلوم میدارد که تاج وی عقابی را نشان میداده که دانهای مروارید به منقار داشته است و از روی سکه های کتیبه دار و ظروف، میدانیم که این شخص هرمزد دوم بوده. هرمزد کت تنگ کمردار و شلوار گشاد و پرچین و ردای بلند سگکدار پوشیده است و نوارهای بلند از دیهیمش به پشت افشان شده و گیسوی بلندش بر شانه افتاده است و ریشش از حلقهای گذشته. کفش وی روبان شاهانه دارد، و ترکشی بزرگ بر ران آویخته که تزئینات زیاد داشته است. اسپ وی زین و یراق آراسته دارد و گمپولههای بزرگ به زین و برگش آویختهاند و دمش را گره زده با نوار بستهاند و کاکلش را گوی مانند کردهاند. پشت سر شاهنشاه مردی با کلاه خود و گوی کوچکی بر سر ایستاده و بنابراین از شاهزادگان و بزرگان ساسانی باید باشد، و درفشی به دست دارد که اصلا چوبی افقی بر فراز نیزه ای بوده است و سه گوی بر فراز آن چوب نصب کرده بوده اند ( که درست نمایش داده نشده) و در گمپوله حلقهحلقهای هم با نوارهای افشان از آن آویخته بودهاند. درفشدار اصلاً سواره بوده و ترکش و زره داشته است و بیریش و با گردنبند نشان داده شده است و تنه اسپش (که قسمتی از آن پشت سر اسب شاهنشاه مخفی می بوده) اصلاً كنده نشده است. دشمن نگونسار هرمزد یک ایرانی زره پوش است که نیزه بلند هرمزد در شکمش فرو رفته، و خود و اسپش را از جا کنده. کلاه وی، خودی است با نوار دیهیمی، و بلند و افشان، و روی آن دو «نشان» کندهاند، یکی ردیفی تزئینی مانند چهار برگ چنار در یک خط افقی، و بالاتر، دو برگ به هم چسبیده از تکه چوبی افقى بر آمده. «نشان» دومی درست شبیه نشان «مگس پران دار» نقوش اردشیر است، و لوکونین بنا به دلائلی این نشان را علامت خاندان «قارن» می داند، و می گوید که هر مزد به تبعیت از سیاست پدرش نرسی، خاندان «قارن» را که از بهرام دوم و بهرام سوم هواداری کرده بودند، برانداخت و دیگر از آنها نشانی در دوره ساسانی نیست. اما این استدلال درست نمی نماید زیرا «قارن»های دیگری در دوره ساسانی بعد از هرمزد دوم» می شناسیم و این خاندان باقی ماند. از سوی دیگر ظرفی نقرهای از کراسنویه در روسیه یافتهاند که امروز در موزه سرخوم است و روی آن مردی را درحال شکار خرس نشان دادهاند که شبیه به این سوار گونسار شده است و کلاهی با علامت برگهای چنار بر سر دارد اما علامت بالایی آن به کلی فرق میکند. علامت برگ چنار روی کلاه بیدخش پاپک به همراه بهرام دوم در نقش بهرام در بیشاپور دیده میشود و هینتس این دو تصویر ( روی جام و روی نقش بهرام) را یکی دانسته با سوار نگونسار در نقش هرمز همسان میداند. این نظریقه هنوز به قطعیت پذیرفته نشده است. تاریخ تراش نقش هرمزد دوم حدود 305 میلادی است. گزیده ی کتاب: ایران در زمان ساسانیان / آرتور کریستنسن / رشید یاسمی در سنگ نگاره تاجگذاری نرسی در نقش رستم، بین شاه و الهه صورت طفلی دیده میشود، که بسیار ضایع شده و شاید صورت پسر نرسه باشد، که بعد به نام هرمزد دوم به سلطنت رسید. صلحی که در سال ۲۹۸ بین ایران و روم واقع شد، قریب چهل سال دوام یافت. پس از سلطنت هرمزد دوم پسر نرسه (۳۰۲ تا ۳۰۹ یا ۳۱۰)، که به عدالت و نیکویی مشهور مانده است (ش-۲۳)، شورش و جنگ داخلی در گرفت. آذرنرسه، که یکی از پسران هرمزد دوم از زن اول او بود، به سلطنت رسید، ولی چون اعیان و نجبای مملکت را ناراضی نمود، پس از چند ماه از سلطنت خلع شد. یکی از برادرانش را کور کردند، برادر دیگرش را، که هرمزد نام داشت، به زندان افکندند، اما بعد فرار کرد و به رو میان پناه برد. مقارن این احوال بزرگان طفلی خردسال موسوم به شاهزاده شاپور را، که پسر هرمزد دوم از زن دیگر او بود، به پادشاهی برگزیدند. گزیده ی کتاب: تاریخ تطبیقی ایران با کشورهای جهان / عزیزالله بیات هرمز دوم (۳۰۲-۳۱۰ م.) هرمز پسر نرسی است که پس از رسیدن به سلطنت در سال ۳۱۰ م. در جنگ با اعراب کشته شد. چین: در چین سلسله تسین سلطنت می کرد (۲۶۵ – ۴۲۰ م.) روم: امپراتور روم دیوکلسین است (۲۸۴ – ۳۰۵ م.)، دیوکلسین و ماکسیمیانوس در سال ۳۰۵ م. استعفا کردند، آخرین قتل عام مسیحیان در دوران امپراتوری دیوکلسین روی داد و آخرین سالهای دوره امپراتوری دیوکلسین را مسیحیان، دوره شهدا نامیدهاند. بعد از استعفای ماکسیمیانوس و دیوکلسین، کنستانتیوس و گالریوس امپراتور شدند (۳۰۵. ۳۰۶ م.) کنستانتیوس در گل و بریتانیا فتوحاتی کرد. بعد از درگذشت کنستانتیوس پسرش قسطنطین اول امپراتور شد (۳۰۶-۳۳۷ م.) پایان نامه های وابسته: کلی انعکاس تحولات تاریخی دوره ساسانی بر روی نقش برجسته های این دوره مهرناز تیموری یکی از مهمترین و باارزشترین منابع در شناخت تاریخ دوره ساسانی نقش برجسته های این دوران است. وقایع مختلف سلطنت برخی از پادشاهان مانند: غلبه بر دشمن و رسیدن به مقام سلطنت و تاج بخشی و تاجگذاریشان را نشان می دهد. ساسانیان اولین کسانی نیستند که چنین نقش برجسته هایی را پدید آورده اند؛ تاریخچه آن را در فلات ایران شاید بتوان به ایلامیان و نیز به سلسله محلی لولوبی، پادشاه معروف این سلسله یعنی آنوبنینی، در غرب ایران، رساند. در دوره ساسانیان نقش برجسته هم به لحاظ ویژگی های هنری و هم تعدد و تنوع موضوعی به اوج خود رسید. بیش از سی نقش برجسته، که بیشتر آن ها در استان فارس اند، از ایشان بر جای مانده که به دوره آغازین، تاریخ ساسانیان تعلق دارد؛ و تعدادی هم از این نقش برجسته ها در تاق بستان، سلماس و شهرری واقعند. در واقع این نقش برجسته ها به نوعی بازگو کننده فرهنگ، روش سیاسی و مذهبی این دوران است. هدف از این پژوهش، بررسی وضعیت سیاسی، مذهبی و فرهنگی دوره ی آغاز ساسانی و انعکاس آن بر روی هنر نقش برجسته این دوره است. بررسی ایزدان و نماد های دینی در نقش برجسته ها و مسکوکات دوره ساسانی(224-654) م احسان تهمورثی پایه گذاری سیاست اتحاد دین و دولت در ایران قبل از اسلام به اردشیر ساسانی(224-241.م) نسبت داده شده است وی پادشاه را عالی ترین مقام مذهبی و دارای فره ی ایزدی اعلام کرد و قصد داشت دین مزدیسنی را با حکومت یکی سازد و از آن به عنوان حربه ی سیاسی بهره برد . در صحنه های دیهیم ستانی پادشاهان ساسانی از اهورامزدا، آناهیتا و میترا که بر روی نقوش برجسته ی دینی و مسکوکات نقش شده اند آنان مردانی متکی به دین معرفی شده اند. در نگاره های سنگی و مسکوکات عصر ساسانی عناصر طبیعت ، اجرام آسمانی، به صورت علائم و نشانه های نمادین بر تاج و کلاه، یا نقش لباس و بازوبند شاهان ظاهر شده اند که همگی حکایت از باورهای مذهبی دارند لازم به ذکر است که صحنه های تفویض قدرت در نقوش سنگی وآتشدان در سکه ها سابقه ای بس طولانی دارند. هدف اصلی این کار تحقیقی بررسی دین و ایزدان و نمادهای دینی در عصر ساسانی با تکیه بر نقوش سنگی و سکه های این دوره است که به طرق مختلف میدانی، توصیفی و تحلیلی، صورت گرفته است . بنابراین می توان نتیجه گرفت که دین زرتشتی دین غالب و اهورامزدا ایزد مهمی نسبت به ایزدان دیگر محسوب می شد و بیشتر نمادهای آمده در نقوش برجسته و سکه های ساسانی مفهومی دینی داشته و اغلب نماد یکی از ایزدان باستانی ایران به حساب می آمدند . بررسی تطبیقی داده های تاریخی در سنگ نوشته ها و سنگ نگاره های اوایل دوره ساسانی تا روزگار نرسی نازنین تمری سنجی لک / مهرداد قدرت دیزجی با پیروزی اردشیر یکم ساسانی (240-224 م) بر اردوان چهارم اشکانی (224-213 م) در نبرد هرمزگان در 224 میلادی، شاهنشاهی ساسانی در تاریخ پدیدار شد. دو پادشاه نخستین ساسانی، اردشیر یکم و شاپور یکم (272 – 240 م)، که اکنون بر ایران و بین النهرین سیطره یافته بودند، بر آن شدند تا تصور و تصویری از پیدایی و پایداری این شاهنشاهی بزرگ را بر همگان ارائه کنند. جانشینان شاپور تا نرسی، این هدف را ادامه دادند که در پی آن، کتیبه ها، سکه ها و کنده کاری های بسیاری در سراسر ایران تهیه شدند تا تعریف قابل خواندن و قابل رویتی از اقتدار ساسانی را ارائه نمایند. اسناد و مدارک کتیبه شناختی ساسانی ارتباط نزدیکی با نقوش برجسته پادشاهان این دوره دارند. عبارت پردازی های دینی همراه با اهداف سیاسی، از بارزترین عناصر موجود در سنگ نبشته های ساسانی شمرده می شوند. این امر حاکی از تلاش شاهان این سلسله برای نشان دادن حقانیت و مشروعیت بخشی خاصی به حکومت خویش بوده است. این عناصر در نقوش برجسته سنگی این دوره انعکاس یافته است. از این روست که بررسی تاریخ این دوره، با بررسی این دو دسته از منابع بسیار ارزشمند و دست اول امکان پذیر است. با این همه، آن چه اکنون در دست داریم، گزارش های واقعی تاریخ نیستند، بلکه بدین جهت پدید آمده اند تا مردم را به پذیرفتن روایتی از رویدادها که پدید آورندگان آن ها در نظر داشتند راهنمایی کنند. در این پژوهش کوشش خواهد شد تا با مقایسه داده های تاریخی موجود در این منابع، به سوالات زیر پاسخ داده شود: چه آگاهی هایی در سنگ نوشته ها و سنگ نگاره های ساسانی نهفته است؟ تفاوت ها و شباهت های مضامین کتیبه ها و نگاره ها در چیست؟ آیا داده های موجود در سنگ نوشته ها با آن چه از سنگ نگاره ها استنباط می شود، تطابق و سازگاری دارند؟ بررسی عوامل مخرب محیطی در روند فرسایش سنگ برجسته ساسانی در خان تختی و ارائه طرح حفاظتی هومن بخشایش ارزش نقش برجسته ی صخره ای خان تختی به قدمت، نحوه ی اجرای اثر و موقعیت جغرافیایی محل قرارگیری آن است. این اثر از جمله ی معدود آثار برجای مانده از دوران ساسانی در استان آذربایجان غربی محسوب می شود. با استناد به شواهد ارائه شده در فصل دوم این پایان نامه، تناسبات زیبا شناختی فراوانی در چینش اجزاء نقوش و ترکیب بندی این نقش برجسته وجود دارد. مصالح به کارگرفته شده در ساخت این اثر بدنه های صخره ای کوه صورت بورنی در حاشیه ی روستای خان تختی است که از جنس سنگ های آهکی دولومیتی تشکیل شده اند. بر طبق نتایج آزمون های شیمی تر و آنالیز xrd، وجود مقادیر بالای آهک و دولومیت این گفته را تأیید می کند. بررسی نمونه ها با میکروسکپ نوری پلاریزه نیز نشان دهنده ی حضور کانی های آهک و دولومیت در مغز نمونه های سنگ این نقش برجسته است. آنالیز xrd و آزمون های شیمی تر وجود مقادیر قابل توجهی از کوارتز به همراه ترکیبات حاوی آهک و دولومیت را در رسوبات سطحی این اثر نشان می دهد و بنابر مشاهدات نگارنده، حضور کوارتز به فروشست ذرات خاک های بالادستی و هم چنین نشست ذرات غبار انتقال یافته توسط جریان های جوی برسطح اثر نسبت داده شده است. به احتمال جهت قرارگیری اثر نسبت به مسیر وزش باد و بارش نزولات جوی از جمله موثرترین دلایل فرسایش سطحی آن محسوب می شوند. به علاوه می توان منشاء نمک های کلریدی و نیتراتی را که در نمونه های سطحی اثر شناسایی شده اند به انتقال ذرات نمک توسط جریان های هوا از محیط های پیرامون هم چون دریاچه-ی ارومیه و زمین های کشاورزی نسبت داد. وجود نمک های ذکر شده بی تردید در رخ داد هوازدگی فیزیکی و شیمیایی در سطح این اثر سهیم هستند. نقش عوارض زمین شناختی در میزان سلامت نقش برجسته ی خان تختی بسیار پررنگ نمود داشته است. ترک های تکتونیکی به وضوح بر سطح اثر و صخره های پیرامون آن قابل تشخیص است و خود به گونه ای با ایجاد امکان رشد برای گونه های گیاهی موجبات تخریب بیش تر را برای اثر فراهم ساخته اند. در فصلی مجزا بررسی تطبیقی میان اقلیم استان فارس با تمرکز بر اقلیم نقش رجب و اقلیم منطقه ی شهرستان سلماس با تمرکز بر منطقه ی خان تختی صورت گرفته است و در یک نتیجه گیری، میزان تأثیر شرایط محیطی پیرامون و اقلیم بر سلامت آثار این دو منطقه مورد تحلیل قرار گرفته است. در فصل پایانی این نوشتار برای هریک از آسیب های درگرفته برای نقش برجسته ی خان تختی، راه درمان و حفاظت پیش گیرانه مطرح شده است که از آن جمله استفاده مواد آفت کش برای حذف و ممانعت از رویش گل سنگ ها، بهره گیری از سازه ی هوشمند برای حفاظت اثر در مواقع بارش و هم چنین تعبیه ی سیستم حفاظتی تابشی برای جلوگیری از رویش گل-سنگ ها و کنترل میزان رطوبت سطحی را می توان نام برد. کلید واژه ها: سنگ برجسته، ساسانی، خان تختی، عوامل محیطی فرایند فرسایش ، پراش اشعه ایکس بررسی نماد پردازی مذهبی در نقش برجسته های سنگی ساسانی میترا درخشانی نماد پردازی های مذهبی در نقش برجسته های سنگی دوره ساسانی اهمیت بسیار زیادی در شناخت هنر تصویری ایران داشته و در تحقیقات و مطالعات تاریخی، سیاسی، اجتماعی و مذهبی از منابع معتبر و ارزشمند این دوره محسوب میشوند. از آنجا که فرهنگ دوره ساسانی ارتباطی بسیار مستقیم با اعتقادات و باورهای مستقیم داشت، استفاده از نیروهای ماورایی و بروز آن در تصاویر و استفاده از نمادها در آثار هنری نهادینه شد. این نمادها لازمه قدرت و فرمانروایی پادشاهان بودند. این نمادها در فرهنگ و هنر ساسانی بسیار پر رنگ نمود پیدا کرده است. در میان هنرهای این دوره نقش برجسته ها از جایگاه ویژه ای برخوردار است که در پس آن اندیشه های فراوانی نهفته است. نمادهای مذهبی در قالب چه اشکالی در نقوش برجسته ی ساسانی به نمایش درآمده و حامل چه مفاهیم و معانی بوده اند؟ در نقش برجسته های ساسانی همواره نیروهای مافوق طبیعی در قالب نماد ظهور میکنند، پشت هر نقش، الگویی کهن وجود دارد که به صورت مختلف خود را ظاهر میسازد و شامل نمادهای انسانی، حیوانی، گیاهی، ترکیبی، نجومی، هندسی و … میباشد. این تحقیق از نوع پژوهشهای نظری است که به شیوه توصیفی – تحلیلی صورت گرفته است. ابزار جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای است،که ابتدا به بررسی پیرامون نمادپرداخته وسپس نگاهی به تاریخ وباورهای دینی وهنر ساسانی بویژه نقش برجسته های صخره ای این دوره ونمادهای موجود در آنها می پردازد ومفاهیم نهفته در آنها را مورد بررسی قرار می دهد. هدف کلی از انجام این تحقیق بررسی تأثیرات دین بر هنر نقش برجسته ساسانی، و تجلی این اعتقادات به صورت نمادهاست.که در انتها به این نتیجه منتهی می شود که این نمادهادارای مفاهیم خاصی هستند که با فرهنگ،دین و سیاست در این دوره مرتبط بوده اند. تحول نمادهای به کار رفته در نقش برجسته ها و مسکوکات عصر ساسانی علی حسین فرح آباد نماد از کهن ترین ایام در زندگی انسان ها وجود داشته وکارکردهای اجتماعی زیادی داشته است.همچنین بدیهی است که نمادهااز باورها وفرهنگ ملت ها حکایت می کند.دراین پایان نامه سعی شده است که تحولات احتمالی به کار رفته در این نمادها در طول حکومت ساسانی مورد بررسی ومورد مداقه ی بیشتری قرار گیردتا تفاوتها وتشابهات به کار رفته دراین نمادها وتغییرات وتحولات آنها در طی این محدوه ی زمانی معین گردد در خصوص اهداف این پایان نامه به طور اجمال بایدگفت که با کمی دقت نظر بیشتر می توان به حقایقی در مورد آداب وفرهنگ واعتقاد مردمان آن برهه از زمان پی برد وبا برسی بیشتر وبهتر باسیر تطور فرهنگی ایران زمین آشنایی بهتری پیدا کرد، دراین آثار برای بیان بعضی از مفاهیم وانتقال مضامین مورد نظرشان از بعضی اشکال ونمادها بخوبی استفاده شده است این نمادهای به کار رفته وتکرار وظرافت هاشان وبعضا تغییر وتحول شان درذهن من سوالاتی را بر می انگیخت که انگیزه ی تحقیق و پژوهش دراین موضوع گردید0 وروش اجرای این کار باتحقیقات توصیفی تحلیلی ومیدانی ومطالعه کتابخانه ای وگزینش مطالب مرتبط با موضوع بوده است که در پایان این کار وگردآوری همه ی داده ها و نتایج حاصله، چنین نظری حاصل می گردد که نمادهای به کار رفته در نقش برجسته ها ومسکوکات ساسانی در طول دوره ی ساسانی تحولاتی با توجه به فراخور فرهنگی وسیاسی زمان خود یافته اند وعلایق دینی واعتقادی پادشاه نیز بسیار حائز اهمیت در این تغییرات بوده است واگر بخواهیم نمونه ای ارائه دهیم در نقش بر جسته ی نرسه تحول نماد ایزدی از اهوره مزدا به اناهید در تفویض حلقه ی قدرت نمونه ای گویا و قابل ذکر می باشد تحلیل موضوعی – مکانی نقوش برجسته سنگی دوره ساسانی مریم صابری هدف اصلی این پژوهش یافتن ارتباطی بین موضوع نقوش برجسته های دوره ساسانی و مکان آن ها می باشد . بی شک عوامل جغرافیایی متعدد در به وجود آمدن این نقوش بی تأثیر نبوده اندو چه بسا اگر یکی از این عوامل موجود نمی بود ، ممکن بود نقوش در آن مناطق شکل نمی گرفتند. در این پژوهش محیط های مورد استفاده نقوش برجسته ها ، از لحاظ موقعیت مکانی به سه دسته مکان های مذهبی ، نظامی و شکارگاهی ، و از لحاظ موقعیت طبیعی به دو دسته دشت و تنگه تقسیم شده اند. درواقع برای پاسخ به این پرسش که آیا بین نوع مکان (نظامی، مذهبی و شکارگاهی) و تعداد نقوش رابطه وجود دارد؟ و یا این که آیا بین مکان جغرافیایی (رو به دشت و یا رو به تنگه بودن) و تعداد نقوش برجسته ها در دوره ساسانی رابطه وجود دارد؟ از آزمون خی دو نکویی برازش بهره بردیم. همچنین جداول توصیفی جهت دوری و نزدیکی نقوش به شهرهای اصلی با فاصله 5 کیلومتر ، رودخانه ها و چشمه ها و آتشکده ها تنظیم گردیده است. جمع آوری و تحلیل گرافیکی نقوش حجاریهای طاق بستان کرمانشاه – دوره «ساسانیان» – پروژه پروژه عملی: آرمها و پوسترهای تبلیغاتی برای موزه طاق بستان فریبرز عباسیان طاقبستان نمونه ایی شگفت انگیز از اسناد بجا مانده ازدوران پرارج هنر وتمدن ایرانی ،یعنی ساسانیان است .تخته سنگ های حجاری شده بردل کوه که در سایه سلسله جبال زاگرس آرام گرفته اند.این اثر زیبا ودیدنی با عمری 1800سالهدیدگان بسیاری را در خود خیره نگاه داشته ورازهای بسیاری در پیداوپنهان دارد وهمین خیرگی پر اسرارسبب ساز تحقیقات ،پژوهشهای باستانی ومطالعات بسیاری ازمستشرقین وغربیان جستجوگر گشته ونگاه محقق ایرانی نیز کمتر از آنان نبوده است. مطالعه روش های بهره گیری تصویرسازان بعد از انقلاب اسلامی ایران از نقوش برجسته دوره ساسانی مرتضی محسنی نقوش برجسته ساسانی به دلیل ریشه ی عمیقی که در فرهنگ و هنر مردم این مرزوبوم داشته، همواره تأثیرات چشمگیر خود را بر جنبه های مختلف زندگی مردم بر جای گذاشته است. هنرمندان کشورمان نیز به عنوان گروه کوچکی از مردم همواره مسحور جلوه های مختلف هنر ساسانی بوده اند. نقوش برجسته ساسانی نیز به عنوان گنجینه ای ارزشمند در تاریخ هنری ایران نیز به طرق مختلف مورداستفاده هنرمندان تصویرساز قرارگرفته است. شناخت روش هایی را که هنرمندان معاصر تصویرساز از نقوش برجسته در کار خود بهر جسته اند از مهم ترین اهداف این پژوهش است. در انجام این پژوهش از روش توصیفی – تحلیلی کمک گرفته شده است که منابع کتابخانه ای و اینترنت راه گشای ما در این زمینه بوده است. درروند شکل گیری این پژوهش سعی شده پس از تفکیک انواع نقوش برجسته دوره ساسانی به چهار گروه نقوش انسانی، حیوانی، گیاهی و هندسی که از سنگ نگاره ها، ظروف فلزی و گچ بری های این دوره استخراج شده اند، به بررسی و تطبیق نقوش بکار رفته در آثار تصویرگران نسل های دوم و سوم بعد از پیروزی انقلاب اسلامی پرداخته شود. ماحصل بررسی ها و تجزیه وتحلیل های انجام شده شناخت تصویرگرانی است که در کتاب هایی با موضوعات اساطیری و حماسی به تصویرگری پرداخته اند. این هنرمندان در تصویرسازی های داستان های حماسی و اساطیری ایران بیش از هر چیز به طرح نقوش انسانی و حیوانی در کتاب های خود پرداخته اند. علی رغم اینکه در شروع کار انتظار می رفت جنبه سه بعدی بودن نقوش برجسته در خلق تصویرسازی هایی سه بعدی توسط تصویرگران معاصر بعد از انقلاب اسلامی موثر باشد، خلاف آن به اثبات رسید؛ چراکه اغلب تصاویر خلق شده در دو بعد تصویرسازی شده بودند. اغلب این هنرمندان تصویرسازان جوانی هستند که شاید نسل چهارم هنرمندان تصویرساز را شکل دهند. مقالههای وابسته: کلی اردشیریکم یوزف ویزه هوفر / هاینتس لوشی / آرش امامی بازنگری و تأملی در نقش برجسته محو شده پادشاه ساسانی در نقش رستم 5 میرزا محمد حسنی نقش رستم مرودشت با هشت نقشبرجستة ساسانی، از مکانهایی است که مجموعة کاملی از یادمانهای دورۀ ساسانی را شامل میشود. هفت نقش از هشت نقشبرجستة موجود، با توجه به سلامتی نسبی بارها بررسی شدهاند. پنجمین نقش این مجموعه با توجه به صدمات وارده تاکنون به طور کامل بررسی و معرفی نشده است. این اثر پادشاهی ساسانی را نشان میدهد که تمامرخ و از روبهرو تصویر شده است. این شیوة نمایش بر روی سایر نقوش ساسانی و سکهها و ظروف دورة ساسانی نیز به چشم میخورد. پادشاه این نقش با توجه به تاج کنگرهدارش شاپور دوم (379-309م) معرفی شده است. با توجه به این که از دورة 70 سالة سلطنت شاپور دوم نقشی که بتوان با اطمینان آن را به این دورة طولانی منسوب کرد یافت نشده، انتساب نقش به دورة شاپور دوم با اقبال پژوهشگران مواجه شده است. در این مقاله با بررسی این اثر از نزدیک و مقایسة ویژگی هنری آن با سایر نقوش ساسانی، نظرات ارائه شده دربارة هویت این شاه ساسانی مورد بحث قرار گرفته و از بین گزینههایی چون شاپور اول، آذر نرسی، شاپور دوم و شاپور سوم، دلایل مختلف در تعیین هویت پادشاه این نقشبرجسته و انتساب آن به شاپور اول مورد بررسی قرار میگیرد. بررسی زیبایی شناسی هنر ایران در سنگ نگاره های عیلامی در منطقه ایذه سامه بختیار / علی اصغر شیرازی اولین تمدنی که در قلمرو امروزی ایران پا به عرصه وجود نهاد،تمدن عیلام بود که خوزستان کنونی،بخش هایی از لرستان،قسمت هایی از اصفهان ،کرمان و در جنوب فارس و بوشهر را در بر می گرفت.این تمدن حدود 25 قرن به وسیله سلسله های مختلفی اداره گردید.از آن جا که نوعی سیاست فدرالی در قلمرو عیلام حکومت می کرد،لذا هر گاه در اثر درگیری های دائمی با همسایگان بین النهرینی قسمت جلگه ای دچار ضعف می شد، بخش کوهستانی با مرکزیت آنزان (ایذه فعلی )به حیات سیاسی خود ادامه می داد و باعث می شد تا سلسله ای جدید در جلگه با مرکزیت شوش قد علم کنند.در این مقاله پس از معرفی آثار هنری به جا مانده در بخش کوهستانی عیلامیان به استخراج برخی ویژگی های هنر ایران از میان خصوصیات سنگ نگاره های منطقه ایذه می پردازد. این تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی بوده و به روش کتابخانه ای و میدانی اطلاعات آن جمع آوری شده است . بررسی سنگ نگاره های باستانی اسبقته یزد آنیسا آیتی زاده ایران شاهراه تمدنهای باستانی و مهد فرهنگهای قبل تاریخ، هزاران راز نهفته در خود پنهان کرده است. در این میان، سنگنگارهها از نویافتهترین هنرهای ایران هستند که در نقاط مختلف ایران پراکندهاند و هریک نشان و کلامی از دنیای باستان دارند. در این پژوهش، سنگنگارههای اسبقته (هسبخته) را انتخاب و بررسی کردیم. این آثار که در روستای شواز استان یزد قرار دارند، ازلحاظ قدمت و تنوع نقوش قابل بررسی هستند و نوع بینش و آداب زندگی انسان در آن دوران را نشان میدهند. این مقاله را با روش توصیفی- تحلیلی و جمعآوری اطلاعات بهصورت کتابخانهای، مشاهده و مصاحبه انجام دادیم. با بررسی انواع نقوش حکاکیشده در این منطقه، با نمادهای باروری و زایش (بز کوهی و قوچ)، نمادهای مهرپرستی (چلیپا و حلقه مهر)، نماد جهتنما و نقوش حیوانی، انسانی و گیاهی مواجه میشویم که قدمت زیاد سکونت در این منطقه و اعتقادات و آیینهای اولیه ساکنان را نشان میدهند. بررسی سنگ نگاره های نویافته مزرعه حاج مد و دره بیک مراد همدان مسعود رشیدی نژاد / مهدی زمانیان سنگ نگاره ها برجسته ترین مدارک باستان شناختی دره های جنوب باختری شـهر همدان است. این یافته ها به سه دسته انسان نما، جانور سان و نمادین (symbolic) تقسیم می شوند که در این گفتار به معرفی و بررسی سیر نگارگری آنها می پردازیم. بررسی نقش مایه های سنگ نگاره های آسو در شهرستان بیرجند سارا صادقی / حمید رضا قربانی / حسن هاشمی زرج آباد سنگ نگاره ها یا هنر صخره ای، یکی از کهن ترین آثار تاریخی و هنری به جای مانده از بشر هستند. این نقوش از جمله هنرهایی هستند که در نقاط مختلف ایران پراکنده اند و هر یک نشانی از دنیای باستان دارند. این پژوهش، به بررسی و مطالعه سنگ نگاره های آسو پرداخته است. سنگ نگاره های نویافته آسو در ناحیه ای کوهستانی به فاصله 300 متری در جنوب روستای آسو در شهرستان بیرجند، در استان خراسان جنوبی قرار دارد. روش بررسی نگاره ها، پیمایشی بوده که از تک تک نقوش عکس برداری و سپس طراحی صورت گرفته است و در روش کتابخانه ای به بررسی تطبیقی نقوش با دیگر سنگ نگاره های ایران پرداخته شده است. اهداف اصلی پژوهش شامل معرفی و بررسی نقوش سنگنگاره آسو، مطالعات انسانشناسی در مورد نقوش، مطابقت نقوش با شرایط اقلیمی (پوشش گیاهی و جانوری)، بررسی تطبیقی و تشابهی نقوش با دیگر نقاط و گاهنگاری پیشنهادی براساس شواهد موجود است. نقوش یافت شده در این محوطه شامل 51 نقش که در برگیرنده نقوش؛ حیوانی، انسانی، نمادین و ابزارآلات است که اغلب به صورت تک نگاره و گاه مجموعه ای بوده که در خلق این نقوش از روش کوبشی استفاده شده است. با بررسی های انجام گرفته می توان پی برد که نقوش مورد نظر از نظر کیفی و کمی با دیگر نقوش یافت شده در دیگر مناطق ایران و خارج از مرزهای کنونی ایران، قابل بررسی و تحلیل هستند. بررسی نقوش انسانی و حیوانی در نقش برجسته های دوره ساسانی منیره سادات منیری دوره در خشان هنر حجاری را باید دردور? ساسانی دانست .نقوش برجسته ساسانی چیزی نیست غیر از ادامه ی حجاریهای هخامنشی واشکانی وتأثیراتی که هنر ساسانی از هنر رومی گرفته همچنین ردپایی از هنر بودایی در آن دیده می شودیکی از ویژگیهای مهم این نقوش ارزشمند که برسینه ی کوه ها وصخره ها پدید آمده اند در آن است که علاوه بر انعکاس رویدادهای تاریخی و نمایش قدرت وعظمت شاهنشاه وآئین رسمی ،اندیشه های سیاسی ونیز آرمانی به نحوی در آن بیان شده است. در دوره ی ساسانی اکثر نقش برجسته ها از نوع (کم برجسته) هستند به غیر از نقش برجسته سواره خسرو پرویز که بصورت بیش برجسته می باشد . موضوع نقوش برجسته ساسانی به سه دسته مذهبی وغیر مذهبی وتلفیقی تقسیم بندی می شوند . این پژوهش از نظر ماهیت وروش از نوع تحقیق توصیفی وتاریخی است واز نظر هدف تحقیق نظری است که با استفاده از روش اسنادی وگرد آوری منابع مکتوب به سامان رسیده است.در این تحقیقبه مطالعه و تحلیل نقوش انسانی و حیوانی در نقش بر جسته های دوره ساسانی وهمچنین بررسی محتوا وعلت شکل گیری نقوش (انسانی و حیوانی)دراین نقش برجسته ها و به شناخت مفاهیم و مضامین نقوش انسانی و حیوانی پرداخته شده و با توجه به کمیت و کیفیت این نقش برجسته ها واز لحاظ بصری و تجسمی به این نتیجه رسیدیم که در نقش برجسته های ساسانی نماد پردازی و پرهیز از واقع گرایی صورت گرفته وحضور اساطیری همچون آناهیتا و میترا واهورامزداو…در این نقش برجسته ها صحتی است بر این واقعیت. بررسی و بازشناسی صفۀ فرهاد تراش در بیستون: نمونه ای ساسانی از معماری منظر بهرام آجورلو فرهاد تراش صفحۀ تراشیدۀ عظیمی در سینۀ کوه بیستون است که می توان آن را با کتیبۀ داریوش بزرگ هخامنشی در کوه بیستون مقایسه کرد. به واسطۀ همین شباهت، شرق شناسانی چون جکسن، تامپسون، اردمان و هرتسفلد این صفحۀ سنگی را نقش برجسته- کتیبه ای ناتمام از عهد هخامنشی معرفی کرده اند. در دهۀ 1960م یک هیئت باستان شناسی آلمانی به سرپرستی هاینز لوشای و ولفرام کلایس آثار باستانی زیر دهکدۀ بیستون را کاوش کرده و در نتیجه بقایای معماری منسوب به عهد ساسانی از زیر خاک پدیدار شد که آن را یک کاخ معرفی کردند. با این حال باستان شناسان آلمانی نتوانستند رابطۀ این بقایای معماری را با صفۀ فرهاد تراش توضیح دهند. فقط بعدها والتر سالزمان پیشنهاد کرد که شاید صفحۀ فرهاد تراش نیز اثری ساسانی بوده و قصد داشته اند آثاری مشابه طاق بستان کرمانشاه در آنجا حجاری کنند. در این مقاله، نتایج تحقیقات هیئت معماری- باستان شناسی دانشگاه تهران در بررسی و مطالعۀ ناحیۀ بیستون و آثار فرهاد تراش در تابستان 1381 ه.ش منعکس شده است. بنابر نتایج این تحقیقات، ناحیۀ بیستون- کنگاور- کرمانشاه برای ییلاق سلاطین ساسانی دارای اهمیت بسیار بوده و آثار معماری یافته از زیر دهکدۀ بیستون در اصل بقایای یک سیستم آب نما و دسکره و شکارگاه سلطنتی از عهد ساسانی است که همراه با صفۀ فرهاد تراش در مجموع یکی از نمونه های بدیع معماری منظر در عهد ساسانی را شکل می داده است که دیگر نمونه های آن در کنگاور و طاق بستان مشاهده می شود. بررسی و تحلیل نقش شکار در دورۀ ساسانی الهام وثوق بابایی / رضا مهرآفرین صحنههای شکار از قدیمیترین کهنالگوهایی است که در دورۀ ساسانی بر روی آثار هنری بهویژه ظروف زرین و سیمین ایجاد شده است. شمایلنگاری، شرح و تفسیر تصاویر نمادی و رمزی شکار حاوی پیامها و بازنمایی اطلاعاتی است که رمزگشایی آنها میتواند جنبههای مختلف زندگی سیاسی، اجتماعی و مذهبی این دوره را آشکار سازد. هدف از این پژوهش بررسی و تحلیل مفاهیم نمادین صحنۀ شکار بر اساس آیکونوگرافی اجزا و عناصر بهکاررفته در این صحنههاست. به همین منظور، 27 اثر ساسانی دارای نقش شکار شناسایی شد و با روش آماری و ثبت اطلاعات در نمودارهای فراوانی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان میدهد که برخلاف دوران پیشین که خدایان و طبقات مرفه در صحنههای شکار حاضر هستند، در این دوره، تنها شاهنشاه ساسانی در مرکز صحنه و بزرگتر از سایر عناصر، سوار بر اسب ظاهر میشوند که با ایدئولوژی دورۀ ساسانی که شاه را نمایندۀ خدا بر روی زمین میدانستند مطابقت دارد. جانوران شکارشده نیز در مذهب زردشت از اهمیت بالایی برخوردار هستند و در این دوره، موجودات شر و اهریمنی نیستند که شاه قصد معدوم کردن آنها را دارد، بلکه موجوداتی مقدس هستند که شکار آنها خیر و برکت را برای شاه بههمراه خواهد آورد و در واقع مفهوم شکار در این دوره فراتر از تفنن و تفریح بوده و ارزش اعتقادی- سیاسی پیدا کرده است. بررسی و کشف تناسبات در نقش برجسته های سنگی دوران شاپور اول ساسانی الهام امیدی پژوهش حاضر به بررسی تناسبات انسانی و حیوانی در نقوش برجسته سنگی شاپور اول ساسانی می پردازد. بررسی بر روی هفت نقش برجسته ی سنگی شاپور اول انجام گرفته است. فرایند بررسی شامل استفاده از روش های هندسی انتقال اندازه ها برای ترسیم افراد در حالت ایستاده ، با هدف تعیین ابعاد و تناسبات اعضای گوناگون بدن بوده است. سپس یافته ها با تناسبات انسانی لئوناردو داوینچی ، به عنوان مرجعی برای ابعاد انسان واقعی ، مقایسه شده است. در نهایت با هدف تعین منشاء این تناسبات، نتایج بررسی حاضر با تناسبات انسانی موجود در هنر تمدن های یونان و روم ، هخامنشی، اشکانی و همچنین با تناسبات به کار رفته در نقش برجسته های اردشیر اول، بهرام اول ومجسمه سنگی شاپور مقایسه شده است. نتیجه ی بررسی حاضر نشان می دهد که در نقوش برجسته ی سنگی شاپور اول طراحان از سر به عنوان واحد اندازه گیری برای طراحی کل بدن (انسانی و حیوانی) استفاده کرده که این واحد اندازه گیری در هنر تمدن های یونان و روم باستان برای ترسیم پیکره های انسانی مورد استفاده قرار گرفته است. طراحان دوره ساسانی از نوعی تناسبات انسانی، دارای نسبت مشخص یعنی 7 سر برای ارتفاع کل بدن برای افراد انسانی به غیر از پادشاه و 5/6 سر برای ارتفاع کل بدن پادشاه استفاده کرده اند. همچنین برای طراحی پیکره اسب از تناسبات طبیعی بسیار زیاد بهره گرفته و اسب را نزدیک به شکل طبیعی طراحی کرده اند. واژگان کلیدی: نقش برجسته، تناسبات، هنر ساسانی، شاپور اول بررسی و مطالعه تطبیقی نقوش حیوانی و انسانی سنگ نگاره های شرق ایران مطالعه موردی: سنگ نگاره آسو، رامنگان 2، تنگه پنجه شیر، جاده اسدآباد، دره انجیر بالاخ مزار سارا صادقی / حمید رضا قربانی / حسن هاشمی زرج آباد در این پژوهش صخره نگاره های جنوب خراسان (شهرستان نهبندان، بیرجند، درمیان و سربیشه) موردبررسی قرار گرفته اند که تنها پاره ای از باستان شناسی هنر صخره ای منطقه را دربرمی گیرند. با درنظرگرفتن پیشینه غنی فرهنگی و تاریخی استان خراسان جنوبی و مکان هایی که دارای این هنر هستند، خلاء مطالعاتی در این مورد مشهود است؛ لذا وجود چنین پژوهش هایی بر لزوم و اهمیت جایگاه باستان شناسی هنر صخرهای در شرق ایران اشاره دارد. آنچه به عنوان هدف در این مقاله دنبال میشود، معرفی و گونه شناسی نقوش ازمنظر سبک و تکنیک 5 سنگ نگاره (آسو، رامنگان2، جاده اسدآباد، تنگه پنجه شیر و دره انجیر) با سنگنگاره مهم و شاخص لاخ مزار در استان خراسان جنوبی است. لذا پژوهش حاضر به روش توصیفی- تطبیقی و ابزار گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و بررسی میدانی است؛ سنگ نگاره های 5 محوطه شاخص در استان خراسان جنوبی ازمنظر شیوه، سبک و روش نقر نقشمایه های هنری در بحث زیبایی شناختی، صحنه های نمادین و معنادار است که وجوه اشتراک و تفاوت نقشمایه های موجود در این محوطه ها ما را برای دستیابی به گاه نگاری نسبی کمک مینماید. یافته های پژوهش نشانگر این است که نقوش دارای اشتراکاتی همچون روش نقر به سبک پتروگلیف (کوبشی) است اما در بحث افتراق نقوش می توان گفت؛ در 5 محوطه موردبررسی ما نگارگر، نقوش را به صورت ساده و استیلیزه که اکثرا نقوش دوران پیش از تاریخی را شامل میشود؛ بدون هیچ تزیین و با ترسیم نقش، نقوش را به صورت دسته جمعی آفریده و صخره را از تنوع مضمون برخوردار کرده است، اما در نقوش لاخ مزار (که بیشتر مربوط به دوران تاریخی است) نگارگران، نقوش را اکثرا واقعگرایانه و با تزیینات و جزییات بیشتر، ترسیم کرده و اشکال را زیبا و منظم آفریده اند. از همه مهم تر اینکه تصاویر لاخمزار صحنه های دسته جمعی و گروهی نیستند و معمولا تک چهره ایی اند. نگارگران در نقوش لاخ مزار سعی کرده اند تا با نقرکندن دل سنگ بیشتر زیبایی شناسی را رعایت کنند؛ نکته بااهمیت اینکه با نگاهی به نقوش موجود در هر 6 محوطه به طورکلی درطول زمان از نقش مایه های جانوری کاسته و در فرایند زمان به نقش مایه های انسانی افزوده شده است. سپس هرچه به زمانهای تاریخی نزدیکتر شده از نقوش انسانی کاسته و کتیبه ها را جایگزین این نقوش کرده اند که این مهم، در سنگ نگاره لاخ مزار بیرجند به طور واضح مشهود است. پیروزی بهرام دوم بر شاه سکستان هند تا کرانه های دریا (با استناد به یک نقش برجسته ی ساسانی) سید رسول موسوی حاجی از دوره ی ساسانی تاکنون 33 نقش برجسته در مناطق مختلف ایران: سلماس، شهر ری، تاق بستان، برم دلک، بیشاپور، تنگ قندیل، سرمشهد، فیروزآباد، گویوم، دارابگرد، نقش بهرام، نقش رجب و نقش رستم و نیز یک نقش برجسته در شمال افغانستان، در محلی موسوم به «رگ بیبی» واقع در ده کیلومتری جنوب شهر پل خُمری (Khomri) شناسایی شده و از سوی کاشفان و محققان داخلی و خارجی به طرق گوناگون مورد مطالعه و بررسی قرار گرفتهاند. نقش برجسته ی مورد بحث در این نوشتار که در 23 کیلومتری غرب شهرستان کازرون و بر سینهی صخرهی سمت راست تنگ چوگان بیشاپور حجاری شده است، یکی از پر بحثترین و جنجالیترین نقش برجستههای ساسانی است که متأسفانه علیرغم مطالعات و تحقیقاتی که تاکنون در مورد آن انجام گرفته، تعلق و هویت واقعی آن هنوز به طور دقیق روشن نشده و محتوای تاریخی آن نیز همچنان در پردهای از ابهام باقی مانده است. در این مقاله، ضمن آوردن نظرات محققان مختلف پیرامون شخصیت اصلی و محتوای تاریخی نقش برجسته ی مذکور و نقد و بررسی هر یک از آن نظرات، سعی می شود تا با استناد به شواهد باستان شناختی و قراین تاریخی ثابت شود که نقش برجسته مورد بحث متعلق و مربوط به دوران بهرام دوم (293 – 276 م.) پنجمین پادشاه ساسانی است و محتوای تاریخی آن نیز مبین پیروزی بهرام دوم بر هرمزد «شاه سکستان، هند تا کرانههای دریا» است که به سال 283 میلادی به وقوع پیوسته است. پژوهشی دربارۀ نقش برجستۀ ساسانی شهر ری سیاوش درودیان یکی از آثار نابودشدۀ دورۀ ساسانی در شهر ری، نق ش برجستۀ ناتمامی است که جهانگردان زیادی از آن نام برده اند، آن را توصیف کرده اند و یا معدودی از آنان طرحی از آن انداخته اند. در سا ل های پایانی حکومت فتحعل ی شاه قاجار، این نقشِ ناتمام پاک و تصویر خود فتحعل ی شاه به جای آن حک شد. از آنجا که آثار ساسانی یاف تشده در ری اندک است، بررسی این نقش و یافتن فردی که تصویرش در این نق ش برجسته حکاکی شده، دارای اهمیت خاصی است. پژوه ش های انجا م شده دربارۀ این نق ش برجسته معدود است و نظرات گوناگونی را نیز شامل م ی شود. هدف این مقاله ابتدا معرفی کامل این نق ش برجستۀ نابودشده و سپس ارائه یک فرضیۀ جدید درباره شخصیت حکاک ی شده در آن است. روش پژوهش، بررسی مت ن های تاریخی و مقایسۀ تمام اسناد ب ه جا ی مانده تصویری از این نق ش برجسته است. با مقایسۀ اجزای هر تصویر با یکدیگر و دو نق ش برجستۀ نقش رستم در فارس، مشخص شد که شخص حکاک ی شده ب ه احتمال بهرام دوم یا سوم ساسانی بوده است. در این مقاله در پی آنیم که به دو پرسش پاسخ دهیم: تصویرهای موجود از نق ش برجستۀ ساسانی شهر ری چه تشابهات و تفاو ت هایی با هم دارند و شخص حجار ی شده در این نق ش برجسته کیست؟ تحقیقات تاریخی: واژگونی های تاریخ ( سنگ نگاره های شاپور ساسانی و والرین ) غلامرضا دادبه تقابل ( نقش بز کوهی و درخت ) بر روی تپه شاه فیروز سیرجان با ظروف سنگ صابونی تمدن جیرفت الیاس صفاران / مریم کامرانی نژاد سیرجانی انسان ابتدایی با به تصویر درآوردن باورهایش و بهره از محیط زندگی خود.ء نقوش و علائمی را بر دیوار غارهاء صخرهها و ظروف دستساز خود نقش کردند. این نقوش روشی برای انتقال پیام» نشان دادن افکار و وسیلهای برای بیان آرزوها و ترسهای بشر بودهاند. همانند نقش بزکوهی و درخت که با زندگی مردم آن روزگار درآمیختهاند و جزئی از میراث باارزش آنها شدند. بز کوهی حیوان ملی ایران و همیشه مرکز قدرت محسوب میشده است. همراه با درخت که منبع باروری» حیات و دارای خیروبرکت است., نشان از اهمیت. فراوانی و جایگاه مهم این نقوش در باور و اساطیر آن روزگار به شمار میروند. این مقاله با روش تحلیلی -توصیفی سنگنگارهها را بهعنوان کهنترین اثر هنری منبعی منحصربهفرد برای شناخت بیشتر هنر قبل از تاریخ معرفی میکند. نقوش حکشده بر صخره زیبای شاه فیروز سیرجان نشان از پیشینه تاریخی این منطقه داردء به همین صورت پیدایش تمدن عظیم حوزه هلیل رود در جیرفت که باعث کشف اشیا بسیار باارزشی شد گویای قدمت دیرینه این خطه میباشد. دو نقش بزکوهی و درخت را میتوان هم بر روی سنگنگارههای تپه شاه فیروز و هم ظروف بسیار زیبا سنگ صابونی تمدن جیرفت مشاهده کرد. گرچه مشترکات فرهنگی و تشابه افکارء باورها و عقاید باعث به تصویر کشیده شدن این نقوش بر روی یافتههای این مناطق شده است. اما تقابل محیطزیست باعث آرایهای متفاوت از این دو نقش در این مکانها شده است. با این وجود نیاکان این سرزمینها تلاش کردهاند با نقش کردن حیوانات و گیاهان طبیعت اطراف خود را به نمایش بگذارندء و آن را تحت کنترل درآورده و رام خود کنند. این تصاویر هویت» فرهنگ و هنر این مردمان به شمار میرود که میتوان در این آثار شور زندگی و امید به آینده را مشاهده کرد. جایگاه قدسی «آب» در نقش برجسته و تندیسههای طاق بُستان جلال الدین سلطان کاشفی آب از روز نخست یا به سخن دیگر، از آغاز آفرینش، نقشی اساسی در ساختار زندگی و بستر هستی داشته و بیتردید خلقت و حیات انسان نیز به آن مدیون است. آب قبل از هر نمادی، نماد زندگی تلقی شده است؛ زیرا این گوهر خداوندی همه چیز را پاک و منزه میکند و بیماران را شفا میبخشد. آب نماد آفرینش، نشانه مادر و زهدان است؛ نماد زندگی معنوی و ذات خداوندی است؛ علامت برکت است و از آن حکمت برمیخیزد؛ زیرا فضیلتی تزکیهکننده دارد. به این ترتیب اغلب آیینهای مذهبی را پیرامون چشمهها، نهرها و رودخانهها برگزار میکنند و زیارتگاهها و معبدها نیز برای خود آب و یا چشمهای دارند. در کنار طاق بستان نیز چشمهای میجوشد که آب فراوان دارد و چنین بهنظر میزسد که نقش برجسته، تندیسه و حجاریهای طاق بستان ارتباط تنگاتنگی با چشمه جوشان زیر آن دارد؛ چون اگر در کنار آن «آب» یا چشمهای جوشان نمیبود، آیا طاق بستان که از واژۀ «بوستان» یا «بغستان» و یا «باغستان» سرچشمه میگیرد، ساخته و آراسته میشد. بنابراین برای پاسخ به سؤال مطرحشده و راهیافتن به کُنه حقایقی که در طاق بستان نهفته است، در این مقاله سعی شده است تا جایگاه «آب»- این ودیعۀ الهی- را با غورکردن در تفکرات فلسفی، نقشهای نمادین ُقدسی و معنوی- با توجه به ارزشهای مادی و واقعگرایانه- در نقشبرجستهها، تندیسهها و یا در کتیبهها و نقشهای حجاریشده طاق بستان بررسی شود. دوسویگی ارجاعی در سنگ نگاره بیستون بهمن نامور مطلق پژوهشگران راجع به منشأ و منابع مؤثر بر شکلگیری اثر هنری و ادبی نظرات مختلفی ارائه کردهاند که از آن میان میتوان به انواع نظریههای بازتابی و خلاقانه اشاره کرد.در این مقاله برآنیم که نظریهء دیگری یعنی عالم نشانهای را به عنوان مهمترین منشأ و منبع اثر ادبی و هنری معرفی کنیم.عالم نشانهای،جهانی است متشکل از شبکهها و متنهای نشانهای که بر اساس قوانین بینامتنیت عمل میکند و امکان خلاقیتهای جدید را فراهم میآورد.بر اساس این نظریه،روابط بینامتنی هم در تکوین و هم در خوانش اثر مهمترین تأثیر را دارند.آیین نوشتار برای تبیین چنین نظریه و منظوری به یکی از مهمترین آثار به جای مانده از دورهء هخامنشی معطوف شده است.به طور دقیقتر،پیکره مطالعاتی این تحقیق کتیبه و سنگنگارهء بیستون است و تلاش میشود ضمن بررسی روابط درون نشانهای و برون نشانهای میان متن و تصویر،تأثیر عوامل تاریخی و پیش متنهای تصویری متقدم را بر این اثر مطالعه نماییم.مقالهء حاضر میکوشد به پرسشهای زیر پاسخ بدهد:1-آیا سنگنگارهء بیستون به جهان بیرونی و یا روایت تاریخی خاصی ارجاع میدهد؟2-چه عنصر یا عناصری از عالم نشانهای در خلق اثر بیستون مؤثر بودند؟ دومین نقش برجسته ساسانی در دارابگرد فارس فاطمه شفیعی رمزگشایی از سنگ برجسته بیشاپور علی نیکویی در حفاریهای گروه باستانشناسی دکتر علی اکبر سرفراز، در شهر «بیشاپور» در سال 1382، سنگنگارهای کشف شد که هویت فرد تصویرشده بر آن ناشناخته است. دکتر «فریدون آورزمانی» در کارگاه نظریههای نو در تاریخ 16 آذر 1393 نتایج بررسیهای خود از رمزگشایی این سنگنگاره را عرضه کرد. ریشه یابی سنت امروزین یادگاری نوشتن در سنگ نگاره های ایرانی سیروان محمدی قصریان درکنار سنگ نگارههای باستانی در نقاط مختلف کشور یادگاریهایی دیده میشود که این فرض را در ذهن بو جود میآورد که سنگنگارههای باستانی نیز میتوانسته به نوعی به قصد یادگاری نوشتن حکشده و در واقع میتوان ریشه این سنت امروزی را در دلیل حک شدن سنگنگارهها دنبال کرد. مصاحبه با افرادی که امروزه نیز نقوشی شبیه آنچه که در اکثر سنگنگارههای باستانی دیده میشود را به قصد یادگاری حکک کردهاند این فرض را تقویت میکند. آنچه که در این مقاله در مورد معنی و مفهوم سنگنگارهها به بحث گذاشته میشود با تفسیر شمنیسم ارائه شده در مورد صحنههای حک شده در سنگنگارههای ارس باران در شمال غرب ایران کاملا متفاوت است. البته تفسیر ارائه شده در این مقاله بسیار کلی بیان شده و نمیتوان گفت که تمامی این آثار در سراسر ایران از دوره پیشازتاریخ گرفته تا زمان حال تنها و تنها به یک نیت و آن هم به قصد یادگاری نوشتن خلق شده باشند ولی به نظر میرسد که ایده غالب در خلق سنگنگارههای ایران باشد. زمینههای تاریخی-اساطیری در بنیانهای طراحی سنگنگارههای ساسانی (با تأکید بر سنگ نگارة اردشیر بابکان در نقش رستم) مهدی حق شناس سنگنگارههای ساسانی که تعدادشان نزدیک به سی میرسد، اهمیت بسزایی در شناخت سیر هنر تصویری ایران دارند. هدف این پژوهش،گسترش مطالعات بصری، با غور در این آثار و با تأکید بر سنگنگارة اردشیر بابکان در نقشرستم میباشد. مقاله حاضر به روش توصیفی-تحلیلی و شیوه کتابخانهای و میدانی صورت پذیرفته است. ابتدا عناصر مشهودِ سنگنگاره مورد مطالعه قرارگرفته، سپس با تجزیه و تحلیل بصری؛ به بررسی ساختار و ترکیببندی اثر میپردازد. این موارد با جستوجو در اساطیر ایرانی و متنهای تصویری متقدم، در پیِ شناخت بُنمایهها و مفاهیمِ پنهان موجود در نگاره، همراه گشته است. نتایج حاصل بر آن است که سنگنگارة اردشیر، با بهرهگیری از زمینههای تاریخی-اساطیری ایران و استفاده از تمهیدات و پیامهای تجسمی، شمایلی و زبانی ارائه شده است. حضور ایزد وای(تجسمی از فضا) و همراهی دو ایزد میترا و باد با مظهر اهورا مزدا، اسطوره و تاریخ را درمیآمیزد. توجه به هماهنگیِ سنگنگاره با مجموعه نقشرستم، با استفادة آگاهانه از نور، جهتهای باز و بسته در کادر و حذف شکل آتشدان از ترکیب اثر، نشان میدهد که سنگنگاره با فضا در تعامل است. در پی این موارد، ضمن ادامة سنت دیوارنگاری، ویژگیها و محتوای تبلیغاتی آشکاری ضمیمة مضمون اثر شده است که میتوان آن را از موارد مهم در بررسی پیشینة تبلیغ محیطی در ایران دانست. سنگ نگاره خسرو پرویز در تاق بستان شهره جوادی فرمانروایان ساسانی را رسم بر این بود که پیرامون شهرهای بزرگ و مکان های مساعد طبیعی باغ های سرسبز و زیبایی ایجاد می نمودند. این فضاهای سبز و خرم پردئز (پردیس) نامیده می شدند. تاق بستان را باید یکی از این پردیس های دوره ساسانی دانست. نقش برجسته خسروپرویز در ایوان بزرگ تاق بستان واقع شده است. در این نقش خسرو از اهورا مزدا و آناهیتا تاج ستانی می کند. خسروپرویز سنت تاجگیری از ایزدان را که بیش از دو قرن به فراموشی سپرده شده بود دوباره زنده می کند. بدین گونه خسرو پایه های فرمانروایی خود را استوار کرده و به صورت سمبلیک اعلام می کند که اهورا مزدا و آناهیتا مورد احترام او هستند و از هر دو نفر همزمان حلقه سلطنت را دریافت می کند. این امر در دیگر نقش برجسته های ساسانی سابقه نداشته است. عناصر منظر در هنر ساسانی شهره جوادی کتیبه ای از شاپور دوم شاهنشاه ساسانی در مشکین شهر کامبخش فرد کرتیر و سنگ نبشته او در کعبه زرتشت پرویز رجبی کشف اندیشه انیمیشن دوهزار و پانصد ساله ایرانی در تاق بستان کرمانشاه ایران محمد عارف پژوهش حاضر می کوشد به بررسی تابلو سنگی هزار و پانصد ساله ایرانی” شکار گراز” در منطقه ی کرمانشاه ایران بپردازد. این تابلو به طول 5 متر و عرض 4 متر در بدنه کوهی در ناحیه ی تاق بستان کرمانشاه ایران کنده کاری شده که متعلق به دوره امپراتوری ساسانیان است. یافته ها نشان می دهد که این تابلو سنگی، نمونه ای از ایده انیمیشن(پویا نمایی) ایرانی است که تاکنون از نگاه ژرف پژوهشگران ایران و جهان غافل مانده است. اگر چه گیرشمن، کریستین سن و شین جی فوکای اشاراتی به نوع سنگ نگاری آن داشته اند. اما به اندیشه انیمیشن در آن اشاره نکرده اند. سابقه هنر انیمیشن در جهان به سال 1892 پاریس بر می گردد. پیش از این در هیچ مقاله، کتاب و یا دایره المعارفی از وجود انیمیشن باستانی اشاره ای مستند نشده است. تنها سند ماندگاری که سابقه انیمیشن پنج هزار ساله ایرانی را مطرح کرده و بی هیچ بازتاب جهانی مسکوت مانده، نقاشی متحرک درخت آسوریک در شهر سوخته زابل است. این مقاله با تکیه بر روش اسنادی، کتابخانه ای، مطالعات میدانی و استفاده از فن آزمایشگاهی در کارگاه انیمیشن و عکاسی دانشگاه به کشف ایده انیمیشن 1500 ساله ایرانی اهتمام ورزیده است. مطالعه تطبیقی مصادیقی از سنگ نگاره های باستانی و نمونه های مکاتب نگارگری اسلامی جهت بازشناسی و استعلا در مدیحه سرایی نسرین ستاری نجف آبادی نگاره های مرتبط با آیین بار، که دارای کنش ستایش بوده، در ادوار پیش از اسلام برای تزیین سنگ نگاره های معابد، مقابر وکاخ ها ب هکاررفته و در دوران اسلامی نیز در نگارگری، مطرح شده است و به نظر می رسد بتوان ب هواسطه آن به بازشناسی امراستعلایی کنش مدیحه سرایی موجود در آیین جمعی بارگاهی، پرداخت. مطالعه تطبیقی نمونه نگاره های مرتبط با آیین بار دردوره باستانی و اسلامی ایران، جهت بازشناسی وجه استعلایی مدیحه سرایی آن، از اهداف این نوشته است. پژوهش حاضر در پیپاسخ به این سؤال است که چگونه می توان ب هواسطه مصادیق تصویری باستانی و عصر اسلامی ایران، به بازشناسی وجه استعلا درمدیح هسرایی پرداخت؟ بر اساس نتایج، در دوره باستان، آیین باریابی به محضر فرادست حکومتی اعم از خدایان، ارواح نیاکان وشاه در زمان ها و مکان های معینی به انجام م یرسیده و کنش ویژه گفتاری همسو با آن در قالب سروده های ستایشی- نیایشی ازجانب افراد مذهبی ستایشگر، همراه با اشارات دست، تعظیم و آستا نبوسی مطرح بوده است. انجام این امور حاکی از وجود یکنگاه تقد سنمایی و استعلایی در فرهنگ ایران باستان است که بازنمود آن را می توان در آثار مربوط به سنگ نگاره ها مشاهده کرد؛ه مچنین با مطالعه مصادیقی از هنر نگارگری به نظر می رسد که این کنش در دوره اسلامی با حضور گروه های مختلف مدیح هسراو در محضر فرادستان حکومتی مانند شاه، سلطان یا حاکم محلی، با همان نگرش استعلایی و نشانه های بصری، تداوم داشته است. معرفی تحلیل نقوش سنگ نگاره های نویافته ارکس سفلی B مجموعه ( ملایر همدان ) خلیل الله بیک محمدی / محسن خانجان / نسرین بیک محمدی سنگ نگاره های نویافته ارگس در ناحیه کوهستانی به فاصله 200 متری جنوب شرقی روستای ارگس سفلی از توابع بخش زند، شهرستان ملایر در استان همدان قرار دارد. این اثر در سال 1390 با بررسی پیمایشی بخش زند شهرستان ملایر توسط محسن جانجان در فهرست ثبت آثار سازمان میراث فرهنگی قرار به سه گروه اصلی نقوش؛ ،B و A گرفته است. نگاره های ارگس در دو مجموعه هندسی، جانوری و انسانی تقسیم می شوند. نقوش هندسی به صورت نمادین و محدود هستند اما نقوش جانوری شامل: چهار پایانی مانند: بز، اسب، سگ سانان و نقوش انسانی شامل؛ صحنه های شکارگاه از نقوش انسان شکارگر که ب هصورت سوارکارن، پیاده های کمان دار و نیزه دار که به دور از هر گونه نوشتار و علایم نگارشی را دربر گرفته است. نگار هها به صورت کوب های برروی صخره هایی از جنس سنگ آهن به صورت کنده به دور از هرگونه حجم و بعد تصویر گردیده اند.بررسی و مطالعه این نگار هها در بر گیرنده سوالاتی نظیر؛ توسط چه کسانی و در چه دوره ای این نقش ها ایجاد گردیده و هدف از به تصویر کشیدن نقش ها چه بوده است. مبنای گاه نگاری سنگ نگاره های ارگس مقایسه ریخت شناسی آ نها با دیگر نمونه های سنگ نگاره های به دست آمده از همدان و ه مچنین سنگ نگاره های به دست آمده از سایر نقاط ایران، به لحاظ سبک کار و ریخت شناسی نگاره هایی که از هزاره چهار پ.م به دلیل تعاملات فرهنگی گسترد ه، در سرتاسر حضور شکارگران و دام داران کوچ رو این مناطق شاهد هستیم، قرار گرفته است. روش و با بهره گیری GPS کار ثبت و ضبط اطلاعات موقعیت جغرافیایی با استفاده از در طراحی نگاره ها بوده است. بحث در این پژوهش، Photoshop از نرم افزار در: شیوه، سبک و اسلوب ساختار نقش مایه های B بررسی و تحلیل مجموعه هنری در بحث زیبایی شناختی، صحنه های نمادین و معنادار، تصویرگران و دوره ثبت نگار ه های ارگس خواهد بود. معرفی و تحلیل نقوش سنگ نگاره های نویافته بخش شوسف نهبندان حسن هاشمی زرج آباد با بررسی روشمند باستان شناختی در حوزه ی بخش شوسف شهرستان نهبندان – جنوب استان خراسان جنوبی و شمال استان سیستان و بلوچستان- چندین سنگ نگاره با تنوع نقوش گوناگون کشف و ثبت گردید که می توان آنها را گوشه ای از آثار هنری و یادمان های مردم ساکن در این زیستگاه ها قلمداد نمود. این سنگ نگاره ها در سال 1391 با بررسی پیمایشی با شیوه مکاننگاری و طیف ژرفانگر یا فشرده برای نخستین بار کشف گردیدند. نگاره های نهبندان در دو منطقه جداگانه به نام های «تنگه پنجه دهانه» و «دره انجیر» کشف گردیده است، که بر همین اساس نیز نگاره ها نامگذاری شده اند. نقوش نگاره ها به سه دسته کلی انسانی، حیوانی و سمبلیک تقسیم شده و موضوعات این نگاره ها شامل نقش بز، شتر کوهان دار، انسانی شکارگر و سوار بر اسب و نقوش مسبک می باشد. تمامی این نگاره ها به روش کنده کاری و با وارد آوردن ضربه های متوالی و یا ایجاد خراش با جسمی تیز بر بدنه ی صخره، حکاکی شده اند. به علت محدودیت ها و انجام نشدن آزمایشات شیمیایی بر روی این سنگ نگاره ها نمی توان نظر قطعی درباره تاریخ گذاری آنان انجام داد و این کار مستلزم پژوهشی مستقل و همه جانبه است که نگارنده بر این امید است که در سال های آینده با انجام روش های نوین آزمایشگاهی و علمی بتوانند تاریخ قطعی برای این سنگ نگاره ها پیشنهاد دهند. اما مبنای تاریخ گذاری سنگ نگاره های نهبندان، نمونه های بدست آمده از بلوچستان، بجنورد و بیرجند و همچنین محوطه های مجاور اثر ذکر شده می باشد. به لحاظ سبک کار و ریخت شناسی نگاره هایی که از هزاره سوم و چهارم ق.م. به دلیل تعاملات گسترده فرهنگی، در سرتاسر حضور شکارگران و دامداران کوچ رو این منطقه شاهد هستیم، قرار گرفته است. مقاله حاضر می کوشد با روش پژوهش توصیفی- تحلیلی به معرفی و تحلیل مهمترین این نقوش صخره ای، به تبیین و توصیف و تاریخ گذاری نسبی آنان بپردازد. مقایسه تطبیقی نقوش برجسته دوره اشکانی و ساسانی استان کرمانشاه از منظر زیبایی شناسی سودابه پاکزاد / طاهره عزیزی پور معناکاوی نوسانات مذهبی نمود یافته در نگارکندهای صخره ای ساسانی شکوه خراشادی / حسن باصفا نگارکندهاي صخره اي ساساني مصاديقي از تجلي آرمان سياسي پيوستگي دين و شاهي اند. باوجود اصرار ساسانيان مبني بر وحدانيت زرتشتي گري، شاهان اين سلسله در مراسم ديهيم ستاني شان تثليث اهورامزدا، ميترا و آناهيتا را به تصوير کشيده اند. اردشير، شاپور و بهرام يکم حلقه ي سلطنت را از دست اهورامزدا مي ستانند؛ نرسه مقام شاهي خويش را مرهون اهورامزدا و آناهيتا است که هر يک جداگانه به وي ديهيم شاهي مي بخشند؛ اردشير دوم حلقه ي شاهي را در حضور ميترا از دست اهورامزدا مي ستاند و پيروز يکم مفتخر به اهداي ديهيم شاهي از سوي اهورامزدا و آناهيتا توأمان با يکديگر و در يک مجلس است؛ هرچند دست را به سوي حلقه ي اهدايي از سوي اهورامزدا دراز کرده است. نظر به اين که بخشنده ي اصلي ديهيم شاهي در نگارکندهاي ساساني، اصولاً خداي بزرگ اهورامزدا است، اين پرسش به ميان مي آيد که حضور ميترا و آناهيتا در اين مراسم چه توجيه مذهبي مي تواند داشته باشد؟ نتيجه ي مطالعات حاکي از آن است که حضور اين ايزدان بيش از آن که معرف نوسانات مذهبي در مقاطع مختلف تاريخ عصر ساساني باشد، بازتابي از مسائل سياسي و اجتماعي اين دوران بوده است. روش پژوهش، مطالعه ي تطبيقي ميان منابع تاريخي و شواهد باستان شناختي (رهيافت تاريخي) با رويکرد تحليل تاريخي است. موزه هایی در باد: معرفی مجموعه عظیم سنگ نگاره های نویافته تیمره مرتضی فرهادی این نوشته، گزارشی از بزرگترین مجموعه نویافته سنگ نگاره های حکاکی شده صخره ای و نشانه های نمادین ما قبل هیروگلیف در ایران و آسیاست. اهمیت این مجموعه نه در بزرگی اندازه نگاره ها، بلکه به خاطر پهنه کار، کثرت تصاویر، تکرار نمادها و تنوع بسیار از لحاظ مضمون و صحنه های کمیاب و یا حتی منحصر بفرد در نقاشی های پیش از تاریخ آدمی است. تصاویر پستانداران، پرندگان و از جمله برخی پستانداران منقرض شده در سطح ملی و محلی، ابزارهای گوناگون شکار و برخی ابزارهای ناشناخته، و در یک مورد، شباهت حیرت انگیزی که بین یکی از این نقوش با تصاویر غار سه برادر ( TTOIS – FTC TCS) در فرانسه وجود دارد و همچنین مضامین جانوری و شکار که به سبک های گوناگون، بارها وبارها و گاه بر روی هم تکرار شده اند، به طورکلی می توانند پرتوی بر زندگی پیش از تاریخ و دوران تاریخی آدمی در این منطقه بیفکنند و باستان شناسان، مردم شناسان، مردم شناسان پیش از تاریخ، زبانشناسان، تاریخ نویسان هنر و اختراع و ابزارسازی، جغرافی دانان و بوم شناسان را بکار آیند. تشریح یک کتیبه پهلوی و چند کتیبه عربی و فارسی موجود در این مجموعه سنگ نگاره ها، در این گزارش مستثنی شده و در نوشتاری دیگر بدانها پرداخته شده است. مقایسه تطبیقی نقشبرجستههای ساسانی و قاجار علی اصغر میرزایی مهر Sassanid stone reliefs that were carved on the mountains are the main part of the artistic heritage of this ancient era, but the art of stone reliefs have worn by the rise of Islam and its spread through the country, then Qajar dynasty, especially Fath Ali Shah, has revived this art after 1200 years. There are some stone reliefs remained from Qajar era, that have significant similarities with Sassanian artworks. The purpose of this study is to compare the stone reliefs of the two historical eras to determine their similarities and differences, and also to introduce the characteristics of the stone reliefs accurately. This study seeks to answer this question that; Does Qajar dynasty create their own stone reliefs affected by the Sassanids? This study uses the descriptive-comparative method, and the presented information is the combination of library and field research. The results show that Qajar dynasty has been affected by the Sassanian art, they have had common purposes such as; propaganda to stabilize the central power and create a kind of national convergence about the character of the king. But the single purpose does not necessarily lead to the same results; therefore, despite many similarities between the stone reliefs of Sassanid and Qajar eras, the significant differences are also visible. مقایسه تطبیقی نقوش برجسته دوره اشکانی و ساسانی استان کرمانشاه از منظر زیبایی شناسی سودابه پاکزاد / طاهره عزیزی پور نشانه هایی از اسطوره زایش در سنگ نگاره های نویافته تنگه بهرام چوبین اکرم شریفی نیا / ندا قنبری منطقة سیمره (شهرستان درهشهر) باوجود ارتفاعات کبیرکوه، از گذشتههای دور تا کنون یکی از منابع غنی برای زیستن و تداوم حیات ساکنان بوده است. آثار فراوان برجایمانده از دوران مختلف تاریخی و فرهنگی گذشتگان، سندی بسیار محکم برای اثبات چنین ادعایی است. نگارندگان که برای بررسی آثار برجایمانده از دورة ساسانیان به تنگة بهرام چوبین رفته بودند، متوجه نگارههای صخرهای برجایماندهای در این مکان شدند که قدیمیتر از آثار ساسانی این منطقه بهنظر میرسیدند. بیگمان، این نگارهها یادمانهای مردمان ساکن در این منطقه بودند. این نگارهها با توجه به شواهد، چرا و مسائل مربوط به دامداری و یا ارتباط بین انسان و حیوان (بز کوهی) را به ذهن منتقل میکنند. سؤالات اصلی پژوهش عبارتاند از: – این سنگنگارهها به چه دورة تاریخی تعلق دارند؟ – آیا این نقوش علاوهبر مباحث مربوط به گذران معیشت، بیانکنندة اندیشهای اساطیری در این سرزمین هستند؟ فرضیة پژوهش این است که قدمت این سنگنگارهها به هزارة اول ق.م برمیگردد و فراوانی نقش بز کوهی در سایر آثار موزهای این منطقه، وجود یک اندیشة اساطیری بهنام «اسطورة زایش» را در فرهنگ و هنر این مردمان نشان میدهد. مطالعات نشان میدهند که این سنگنگارهها به احتمال فراوان به هزارة اول ق.م متعلق هستند و در این هزاره، اسطورة زایش براساس شواهد و مدارک، در آثار برجایمانده از آنها نمود یافته است. این پژوهش را با روش توصیفی و تحلیلی و جمعآوری اطلاعات با مطالعات میدانی و کتابخانهای انجام دادهایم. نقش برجسته فیروزآباد اشتباه حجار در انتخاب صخره علیرضا بهرمان نقش گیاهان اساطیری و مقدس در هنر ساسانی (با تأکید بر نقوش برجسته و فلزکاری) آزاده شافعی گیاهان در آیین و ادیان مختلفِ باستان اهمیت ویژهایداشتهو برخی از آنها به دلایل مختلف جایگاه مقدس و اسطورهاییافتهاندکه برگرفته از اعتقادات و باورهای دینی و مذهبی انسانها بوده و علاوه بر آن در زندگی عملی آنها نیز تأثیر بسزایی داشته و بر اساس همین ویژگیها، در هنر هر دورانی بازتاب یافتهاند. در ایرانِ باستان نیز شماری از گیاهان، از اهمیت ویژهای برخوردار بوده و مقدس شمرده میشدند. نخست در دورهی هخامنشیان که هنر ایران به سبکی منسجم دستیافت و بر اساس تعالیم زرتشت و باورهای اعتقادی، نمادهای گیاهی در هنر آنها نمود فراوانی پیدا کرد. ساسانیان نیز که خود را وارث هنر هخامنشی میدانستند، این نمادها و اسطورههای گیاهی را همچنان در آثار هنریِ مختلف خود نشان داده و حفظ کردند. در این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی و به شیوهی کتابخانهای تنظیمشده است، به شناخت گیاهان اساطیری و مقدس، تعیین خاستگاه این نمادهای اسطورهای و اهمیت و نقش آنها در هنر دوران ساسانی پرداختهشدهاست. یافتهها بیانگر این است که استفاده از نقوش گیاهان اساطیری و مقدس در هنر ساسانی ورای جنبه تزیینی، کاربرد نمادین و اعتقادی داشته و به عبارتی ریشه در باورهای مذهبی آن دوره دارد؛ نمادهایی که بیانگر شگون و برکت، خیرخواهی، باروری، جاودانگی و مانایی و همچنین دوام سلطنت و قدرت بودهاند. نماد شناسي نقوش جانوري در هنر ساساني بهمن فیروزمندی شیره جینی / الهام وثوق بابایی نمادهای جانوری فرّه در هنر ساسانی غزاله ایرانی ارباطی / محمد خزایی سرزمین ایران تجلیگاه تفکراتی عمیق است که گاه نمود بصری یافته است. فرّه، به عنوان یکی از اینتفکرات، نیرویی مافوق بشری با مفهوم دینی بوده که در دوره ساسانیان نمود تصویری یافتهاست. این پژوهش با هدف تحلیل منشأ و شـاخصههای بصری نمادهای جانوری فرّه به سوالات این مطالعه پاسخ دادهاست: فرّه چه جایگاهی در نظامهنری ساسانی دارد؟ این تفکر در قالب چه جانورانی جلوهگر شدهاست؟ چه سنت خاصی در ترسیم ایننمادها جهت برقراری پیوند بصری وجود دارد؟ روشتحقیق در این مقاله توصیفی-تحلیلی است و شیوه جمعآوری اطلاعات کتابخانهای و میدانی است. مطابق نتیجۀ این پژوهش، فرّه بهعنوان عامل تحکیمبخش در قدرتشاهی بصورت سهجانور سیمرغ، عقاب و قوچ متجلی شدهاست. طبق مطالعات بصری صورتگرفته، این نمادها پیرو الگوی ترسیمی مشترکی هستند که آنها را میتوان از ویژگیهای مسلم فرّه دانست. بدینشرح، بال بهعنوان عنصراساسی در پیکر این جانوران، مزّین بودن اینعوامل به نقوشتزئینی و همچنین وقار شاهانهآنها، بیانگر پیوند معناییشان با مفهوم قدرت برتر است. نوارهای سلطنتی از آغاز شکلگیری ( در دوران مادها ) تا پایان دوره ساسانی احمد زارع ابرقویی / سید عباس ذهبی / مالک حسینی / هادی صمدی نوارهای سلطنتی به عنوان یکی از مهم ترین عناصر نمادین برای تعیین جایگاه پادشاهان و درباریان، در هنر دوره های سلطنتی ایران کاربردی ویژه داشته است. این مقاله در پی آن است که با بررسی نوارهای سلطنتی، از زمان مادها تا پایان دوره ساسانی، سیر تکامل این نوارها را توضیح دهد. برای نیل به این هدف، نقش های نواردار از زمان مادها تا پایان دوره ساسانی مورد مطالعه قرارگرفت و سیری منطقی و تکاملی در آن مشاهده شد، چنان که این نوارها در آغاز جزئی از کلاه مادها بود و نمادی برای درباریان؛ در دوره اشکانی، هویتی مستقل یافت و نمادی برای پادشاهی شد؛ از طریق حاکمان پارس، نوارهای سلطنتی به دوره ساسانی راه یافت و به اوجِ شکوه و جلال رسید، چراکه هنر شاهانه ساسانی نیازمند چنین نمادی برای سلطنت بود و این مدعا در بررسی جایگاه عناصر، اشیاء و اشخاصی که در هنر ساسانی نواردار ترسیم شده اند، قابل مشاهده است نوارهای سلطنتی ساسانی در امپراطوری بیزانس احمد زارع ابرقویی / سید عباس ذهبی / مالک حسینی . هادی صمدی با تأملی در تاریخ هنر ایران عهد ساسانی میتوان دریافت که نوارهای سلطنتی ساسانی به عنوان یکی از مهمترین شاخصههای تشخیص هنر این دوره، به وفور بر نقشبرجستهها، پارچهها و ظروف سیمین ساسانیان به چشم میخورند. این نوارهای سلطنتی، عنصری تزئینی و نمادین در هنر این دوره به شمار میآیند. دقّت در آثار هنری برجای مانده از امپراطوری بیزانس نیز این نکتهء مهم، اما مغفول مانده را روشن میسازد که میتوان رد پای نوارهای سلطنتی ساسانی را در این آثار، مشاهده نمود. در همین راستا، نوشتار حاضر با کاربست روش تحلیلی – توصیفی بر آن است تا دریابد چرا این نقش، در هنر بیزانس نیز وجود دارد. از آنجایی که در هنر ساسانی، این نوارها، نمادی برای سلطنت و الهی نشان دادن حکومت پادشاه است. هنرمندان بیزانسی که قصد تلفیق مفاهیم دینی و شاهانه را داشتهاند؛ از این نقش استفاده کردهاند. به همین دلیل این عنصر نمادین هنر ساسانی، با ویژگیهای ظاهری تقریباً یکسان، برای نشان دادن عظمت شاهانۀ پادشاهی مسیحی در عین مشروعیت حکومت او، در هنر بیزانس نیز تکرار شده است. این اقتباس به واسطۀ روابط گستردۀ ایران و بیزانس، به محدودهء قلمرو امپراطوری بیزانس راه یافت و در حوزههای مختلف معماری، نقاشی، پارچهبافی و موزائیک تأثیر گذاشت. هنر ساسانی شمایلنگاری یا شمایلشکنی؟ ندا اخوان اقدم تاریخ دین زردشتی به لحاظ مستندات تصویری چندان غنی نیست و یکی از دلایلی که برای این امر ذکر شده مخالفت این دین با شمایلپرستی است. در نظر زردشتیان تصویرسازی بیاعتنایی به امور دینی و همچنین تلاشی برای آفرینش اهریمنی است که با این کار امکان ورود نیروهای شرّ در قالب تصویر مهیا شده و به همین دو دلیل گناه محسوب میشود. از سوی دیگر ساسانیان، زردشتیان متعصبی بودند که تصاویری از مقدسان خود را بر صخرهها نقش کرده و این موضوع را خلاف اعتقادات دینی خود نمیشمردند به همین دلیل نقوش برجسته فراوانی از این دوره به جامانده است. برخی از محققان آنان را مخالفان سرسخت تصاویر بدون تکیهگاه یا همان مجسمههای ایستاده و از اینرو شمایلشکن میدانند و معتقدند شمایلشکنی از زردشتیگری به مسیحیت و اسلام راه یافته است. از سوی دیگر برخی نیز ساسانیان را پیرو جنبش ضدشمایلی معرفی میکنند. اما با توجه به مفهوم شمایلشکنی و ضدشمایلی و نیز آثار به جامانده از ساسانیان اعم از بصری و ادبی به نظر میرسد که آنان در اصل فاقد تخیل تصویرپردازی بودند. یادی از مراسم تاجگذاری شاهان بزرگ ایران عزیزالله بیات omidjavidani
دیدگاهها