گچ بری نوشته شده در سپتامبر 23, 2020به روز شده در سپتامبر 3, 2023توسط omidjavidaniدسته بندی ها:تزیینات گزیده ی کتاب: فرهنگ مهرازی / علی محمد رنجبر کرمانی / ندا رفیع زاده / بیژن سرشکی گچبری از هنرهای وابسته به مهرازی است و پیشینه کهنی دارد. یکی از کهنترین نمونههای آن در هفت تپه خوزستان از آن ایلامیان است. در روزگار مادها و هخامنشایان و اشکانیان از گچ به گونه ساده بهره گیری شد، گرچه در روزگار ساسانیان روشهای ویژهای با بهره گیری از دورنمایه (موتیف)های هندسی – گیاهی – جانوری و آدمی به کار گرفته شد. این روشهای گچبری به دو گونه انجام میشد: یکی اندود کردن روی آجرهای سفت کاری و دیگری چسبانیدن کناره یا فیتیلههای گچی. برای جلوگیری از ساییده شدن گچ روی آن آهاری مانند کتیرا یا نشاسته و گاه شیر میمالیدند. از گل سفید و گل شور یا گل گیوه و سفیدآب هم به جای آنها به کار میبردند. کار روی گچ و بریدن آن، پس از چسباندن آن به کار بوده و نه اینکه از پیش ریخت داده شده و در جای خود چسبانده شود. نخست گچ زنده را در جای خود میمالیدند و تا هنگامی که به خود نگرفته و خشک نشده بود، به نگارهپردازی روی آن میپرداختند. سپس آهار را روی آن میزدند تا نگاره به خوبی نمودار شود. سپس آن را رنگ میکردند. در شیوه رازی گچبری بسیار پیشرفت کرد و به چند گونه کار میشد: 1 – شیر شکری، با برجستگی کم.2 – برجسته با برجستگی بیشتر.3 – زیره با برجستگی بیشتر بدون ساییدگی گرداگرد آن.4 – برهَشته، با برجستگی فراوان. در این شیوه روش دیگری به نام «پته» نیز بوده که گچ را بر روی کرباس آهارین (لعابدار) میکشیدند و سپس آن را در جای خود میچسبانند. «روش دیگری به نام “گچ تراش” به کار میرفت که در آن نخست لایههای گچ رنگی را آماده میکردند و سپس همچون کاشی تکه چینی (معرق) آنها را بریده وکنار هم میچیدند و نگاره پدید میآوردند و نمونه آن در ایوان مشهد اردهال کاشان یافت میشود. در شیوه آذری گونهای دیگر از گچبری کار شد. بدین گونه که روی اندود تازه گچ که هنوز خشک نشده بود شیارهایی درمیآوردند و ریخت آن را همانند بندهای آجرکاری میکردند. نمونه آن در زیر گنبد سلطانیه یافت میشود. به ویژه در جاهایی که آجرکاری زبره چندان درست چیده نشده باشد». در شیوه اسپهانی نیز گچبری دنبال شد. گرچه کمکم کاشیکاری جای آن را گرفت. گزیده ی کتاب: مصالح شناسی سنتی / حسین زمرشیدی یکی از پدیدههای هنری در معماری بی همتای ایران، هنر گچبری است که در کاوشهای باستان شناسی نمونهها و نشانههایی از رواج این هنر در روزگار ساسانی به دست آمده است. یکی از کاربردهای ویژه گچ، اندود کردن دیوارها و آراستن سطوح داخلی ساختمانها است و هنر گچبری، این آراستگی را به حد کمال و دلنوازی میرساند. از میان نمونههای به جا مانده میتوان به گچبری، چفت گیری و ابزار زنی طاقچه بسیار ارزشمند هنری از کاخ بیشابور از سده سوم میلادی که در موزه لوور پاریس نگهداری میشود. همچنین تعدادی از آثار دوره ساسانی که در موزه ملی ایران قرار دارد یاد کرد. هنر گچبری قرون اولیه اسلام پس از ظهور اسلام نیز از هنر گچبری در بناها استفاده میشده است، ولی به دلیل حرمت پیکره سازی، این هنر در قالب نقوش برجسته از گل و گیاه و نیز انواع طرحهای اسلیمی و بندهای ختایی، به ویژه در قالب انواع خطهای مختلف و متنوع تجلی یافت. در آثار گچبری به جا مانده از قرن سوم هجری نمونههای درخشانی در مسجد «فریومد» سبزوار به نام مینوتکاری به واقع خلاقیت هنر بی مانند از سرپنجه هنرمندان آن روزگار برای ما به یادگار مانده است. هنر گچبری دوره سلجوقی. هنر گچبری در انواع خط کوفی همراه با نقوش اسلیمی خرطوم فیلی روند تحول این هنر در دوره سلجوقی بوده است. به طور کلی هنر گچبری در دوره سلجوقی مورد توجه در نماسازیهای داخلی بوده است. از میان آثار این دوره میتوان به گچبریهای مسجد اردستان با خط بسیار زیبای کوفی «مزهر» و بخصوص گنبد و مسجد علویان در همدان که به واقع دنیایی از هنر گچبری بسیار گستردهای در آن در اشکال گوناگون جمع شده است و بسیاری دیگر اشاره داشت. هنر گچبری دوره ایلخانی. در این دوره روند هنر گچبری به سرحد کمال مطلوب رسید. به وجود آمدن محرابهای گسترده با انواع خطهای کوفی و خطهای سلطانی، دیوانی، رقعی و به کارگیری انواع گره هندسی با نقوش اسلیمی توماری و اسلیمی ماری در لابلای کتیبه و اسپرهای خط با گل و برگهای پهن گود و برجسته عظمت و شگرفیهای فراوان در آثار ایران و هنر گچبری در آن به وجود آورده شد. از میان آثار به جا مانده از این دوران میتوان به کتیبههای گچبری خط کم نظیر مسجد حیدریه قزوین – خانقاه و بقعه بایزید بسطامی در بسطام در مقیاس گسترده و وسیع، محراب ارزشمند پیربکران در جنوب اصفهان و نوعی بیهمتا از این هنر ارزشمند را در محراب بسیار جالب و منحصر به فرد مسجد الجایتو در مسجد جامع اصفهان که به جرئت میتوان این پدیده بزرگ و عظیم هنر گچبری را شاخصترین و با ارزشترین نوع گچبری در معماری جهان به خصوص جهان اسلام دانست و از آن یاد کرد. هنر گچبری دوره تیموری. این دوره عصر به وجود آمدن رسمیبندی و کاربندیهایی از قالبهای گچی مقرنس و قطاربندیهای گچی ارزشمند و به تحول رسیدن هنر گچبری از نقوش گوناگون بخصوص اسلیمی و انواع خطهای گوناگون میباشد. به طور کلی در هنر گچبری این دوره از هنرهای دیگر چون هفت قلم خط از انواع کوفی به نامهای کوفی پیر آموز، كوفی شجری، کوفی مهر «گل و برگدار» کوفی گره دار، کوفی مشبک، کوفی تصویری و تعداد دیگر کوفی در آثار ادوار اسلامی نهایت استفاده شده است. همچنین خطهای «محقق، نسخ، ثلث، رقاع، تعلیق و نستعلیق» با هنرآفرینیهای فراوان و در مواردی از شاخههای این خطها بخصوص خط معقلی در هنر گچبری آثار ایران بهره فراوان گرفته شده است. از آثار فراوان این دوره میتوان به مقرنس بندیهای گچی ارزشمند سر درب مسجد میدان کاشان، قطاربندیهای گچی مدرسه خرگرد در خواف و خطهای بسیار جالب گچبری بقعه شیخ احمد جامی در تربت جام و بقعه سید رکن الدین در یزد و بسیاری دیگر اشاره داشت. هنر گچبری دوره صفویه. این دوره هنر گچبری وارد روشهای خاص شده است. به طوری که زیباترین مقرنس بندیهای گچی با عناصر گوناگون بخصوص مقرنسهای طاس و نیم طاس همراه با نقوش گل و گیاه با انواع تیغههای گچی دالبری زینت بخش کاخهای شاهی به بهترین شکل ممکن گردیده است. در این میان میتوان به پدیدههای ارزشمند مقرنس قطار و کاربندیها و یزدی بندیهای گچی بسیار شگرف کاخ هشت بهشت و سردرب بازار قیصریه در اصفهان بخصوص دالبرهای تیغه منقوش از ظروف گوناگون همچون تنگ و سبو مقرنس بندیهای طاسه دار گچی در تالارهای شاه نشین و موسیقی کاخ عالی قاپو و خط گچبری ثلث بسیار ارزشمند در صفه درویش مسجد جامع اصفهان و بسیاری دیگر یاد فراوان داشت. هنر گچبری دوره قاجاریه: در دوره قاجاری هنر گچبری رونق فوق العاده ای به خود گرفت. به علت مسافرت پادشاهان و بزرگان قاجار به فرنگ از هنر گچبری اروپا تقلیدهایی در کاخهای شاهی بخصوص در سرستونسازیها، گلویی سازیها و سقف سازیها در کاخهایی چون گلستان و عشرت آباد و پارهای دیگر حدود پیروی گردید. اما به طور قاطع میتوان گفت که این تقلیدها هرگز نتوانست جای هنر و نقوش بسیار پر هنر اصیل ایرانی، بخصوص نقشهای اسلیمی و ختایی و گل و گیاه که نشأت گرفته از سرپنجه باذوق هنرمندان ایران زمین میباشد را در گچبری بناهای ایران زمین بگیرد. البته در این برهه از زمان در هنر گچبری خلاقیتها و نوآوریهای بسیار چشمگیری از طرف هنرمندان گچبر در آثار و ابنیه و به خصوص منازل مسکونی سنتی بیرونی و اندرونی ایران پدیدار گشت که به واقع هر یک از آثار به جا مانده خود تابلوهای بسیار نفیس و پرارزش از هنر با فلسفه از خرد و فرهنگ هنرمندان این مرز و بوم است. از میان آثار فراوان گچبری این دوره میتوان به گچبریهای جالب کاخ ارم و نارنجستان قوام در شیراز و مقرنس بندیهای آونگ گچی همراه با گچبریهای منزل طباطبائی و منزل بروجردیهای کاشان همراه با نوآوریهای شگرف در بناهای یاد شده و بسیاری از بناها و آثار دیگر ایران یاد کرد. گزیده ی کتاب: *تاریخ ایران کمبریج / دوره تیموریان / پیتر جکسن / یعقوب آژند / معماری دوره تیموری / رالف پیندر ویلسون مشغله فکری اصلی معمار از یک سو فضا و روابط صوری و از سوی دیگر تزئین بود. با توسعه رشتههای طاقبندی جدید، امکان ایجاد فضای مضاعف داخلی فراهم میشد. بیشترین توجه به پیوند گنبد با اجزاء دیگر به خصوص ایوان با جدار کناری و منارهها و یا بدون آنها معطوف میگشت. . تأثیرات سه بعدی دوره آغازین کمتر پیگیری شد. گچبریهای منقور و منقوش عمیق به تدریج مورد غفلت قرار گرفت. اندرونی آرامگاه امامزاده خواجه عمادالدین در قم (ساخته شده در سال 1399م.) کاملاً با گچ چندرنگی پوشیده شده است. این کار برای حجار و نقار کار شاقی بود، اما سبک آن هنوز باستانی مینمود. در قرن پانزدهم تکنیک کار کاملاً متفاوتی از تزئین گچی رواج یافت. سبک جاری تزئین منحصر به نقش برجستههای گچی شد که بعدها منقوش و مطلّا گردید. در روزگار کاشی لعابی رنگین از مصالح پذیرفته شدۀ تزئین رویه بود. در این قلمرو دو تکنیک دوشادوش هم به کار میرفت؛ کاشی معرق و کاشی موزاییک. در کاشی معرق، عناصر چند ضلعی لعابی در آجر و یا سطح سفال بدون لعاب خاتمبندی میشد تا نقوشی را به وجود آورد و بخشهای غیرلعابی در تقابل با بخشهای لعابی قرار میگرفت. در کاشی موزاییک، کل سطح آن لعابدار میشد و بخشهای مجزای رنگ نقاری میگردید و متناسب با بخش کناری میشد. کاشی معرق پیشتر در ایام سلجوقیان به کار میرفت. کاشی موزاییک در این زمان برای نخستینبار در آرامگاه اولجایتو خدابنده در سلطانیه به کار رفت؛ و در نمای پیشین مدخل آرمگاه بابا قاسم- که در سال 1340م. تکمیل شده به اوج خود رسید. کاشیکاری نمای پیشین مدخل مسجد جامع کرمان به تاریخ 750/1349 کار شده و بیار آسیب دیده است، ولی آنچه باقی مانده برای ارائه نمود و تأثیر هدف اصلی آن بسنده مینماید. ترکیببندی نمای پیشین- که بسیار منطقی و موزون است- برای نسلهای بعد محک و معیار برجستهای شد. دور جدار قوس را نوار پهنی از کتیبه نسخ به رنگ سفید در زمینهای از طوماربندی پیچکی به رنگ آبی روشن، در پسزمینهای از آبی سیر، فراگرفته است. هریک از پاکار قوسها بر روی پاسنگ ستون کوتاهی به سه ردیف از طاقگان کاذب تقسیم میشود. قطاع قوس مدخل مرکب از گچبری مارپیچ و در هم تافته است که در دو پایه پیچیدگی خود را از دست میدهد. درب ورودی در درون قوس تعبیه شده و لذا اتاقک مستطیلی به دست آمده، به صورت نوعی مقرنس نیمکره طاقدار درآمده است. تزئین کاشی موزاییک تا حدودی در طاقگان کاذب پاکار قوسها و در نوارهای محصور آنها باقیمانده است. اینها با رنگهایی سفید و زرد و دو سایه روشن از آبی همراه با پیچکهای درهم تابیده- که از یک گل سرخ و یا ستارهای در میان توسعه یافته- تزئین شده است. omidjavidani