سنگ نگاره کرتیر
برخی بررسی ها درباره جهانبینیها و جنبشهای اجتماعی در ایران
احسان طبری
کتاب حاضر، مشتمل بر مقالاتی است که به بررسی اسطوره و حماسه در آرا و اندیشههای “ژرژ دومزیل “اختصاص یافته است” . ژرژ دومزیل “اسطورهشناس فرانسوی متخصص اسطورههای هند و اروپایی و هند و ایرانی است که نقشی موثر در پیشرفت اسطورهشناسی تطبیقی داشته است .کتاب حاضر مجموعه مقالههایی است که تنی چند از صاحب نظران، چند ماه پیش از مرگ دومزیل، درباره او نوشته و منتشر کردهاند .عناوین پارهای از مقالات عبارتاند از” :ژرژ دومزیل و پیک خدایان/ فرانسوا اوالد” ;”طرحی بی بدیل/ کلو لوی استروس” ;”گواهی روشن روش تطبیقی/ دانیل دوبوئیسون” ;”داستانهای قرون میانه/ ژوئل.ه.گریسوارا ;” “جهان ایرانی/ ژاک دوشن گیمن “و “اساطیر یونانی/ برنار سرژان .”
برخی بررسیها درباره جهانبینیها و جنبشهای اجتماعی در ایران
احسان طبری
کرتیر
بیشتر
کرتیر (یا کارتر) یا کاردیر هرمز موبد موبدان پرقدرت دوران چهار پادشاه ساسانی بود: شاپور اول که در سنه ۲۴۱ میلادی به تخت نشست و در ۲۷۲ وفات یافت و هرمز اول ساسانی که در ۲۷۳ شاه شد و بهرام اول ساسانی که تا ۲۷۶ میلادی سلطنت میکرد و سپس بهرام دوم ساسانی که در ۲۷۶ به سلطنت رسید و ۲۹۳ درگذشت. بدینسان كرتیر لااقل بیش از چهل سال در مقامات عالیه سیاسی و روحانی قرار داشت و لذا عمر درازی کرده و نفوذ عظیم به هم زده است.
درباره نام کرتیر در بین مورخان بحثی است. برخی آن را نامی و برخی آن را لقبی میدانند. پژوهنده معاصر چک اتاکارکلیما بر آنست که کرتیر که در فراگشتهای قبلی و مانوی به صورت «کاردل» ثبت شده است لقبی بوده است مانند «خلیل سلطان» و « یمین امیرالمومنین» در زبان عربی. کریستنسن بر آن است که قرائت صحیح کلمه کرتیر هنوز روشن نیست و چنانکه هرتسفلد عقیده دارد (کتاب کتیبه پایکولی، ذیل لغت شماره ۵۵۵) نام کرتیر که در کعبه زرتشت ذکر گردیده است نام صاحب منصب عالیرتبهای است و لذا لقبی است.
آنچه که موجب بالا رفتن مقام کرتیر شد علاوه بر دانش روحانی و لیاقت سیاسی و سنن طولانی و درک سلطنت چهار پادشاه، نبردی است که وی با مانی و مانیگری کرد و دین زرتشتی را در قبال این خطر و خطر بوداگری که در قلمرو سلطنت کوشانیان در شرق و مسیحیت که در مغرب ایران رواج یافته بود، تحکیم بخشید. از زمان شاپور اردشیران مانیگری آغاز میگردد و تا زمان بهرام اول ساسانی ادامه مییابد یعنی دست کم بوداگری که در قلمرو سلطنت کوشانیان در شرق و مسیحیت که در مغرب ایران رواج یافته بود، تحکیم بخشید. از زمان شاپور اردشیران مانیگری آغاز میگردد و تا زمان بهرام اول ساسانی ادامه مییابد یعنی دست کم قریب یک ربع قرن الی سه سال این جنبش در جریان گاه خفی و گاه جلی ادامه داشته است. شاپور اول و هرمز اول با مانی راه مدارا در پیش گرفتند. آتشکده از این روش ناراضی بود. کرتیر بر رأس روحانیان مخالف مانی قرار داشت و میخواست دین التقاطی و مخلوطی را که مانی با ترکیب انواع ادیان به عنوان «دین كل» برای ایجاد مصالحه بین اقوام انسانی ایجاد کرده بود و کرتیر آن را بدعتی شنیع در پاکدینی مزده یسنا میشمرد، در هم شکند. بهرام اول ساسانی در اواخر سلطنت خود (۲۷۶ میلادی) در برابر فشار آتشکده سر فرود آورد و مانی را تسلیم «محاکمه» کرد.
كاتب و مورخ دوران عباسی یعقوبی در تاریخ خود جریان محاکمه مانی را (که در تاریخ جریان محاکمه حروفیه و بابیه را به یاد میآورد) چنین وصف میکند:
«مجلس مباحثه عمومی تشکیل شد. مانی با موبدان موبد(یعنی کرتیر) که هم خصم بود و هم قاضی به گفتگو پرداخت. شکی نیست که مانی مجاب و محکوم گردید و او را به عنوان خروج از دین به زندان افکندند چندان عذاب دادند تا بدرود جهان گفت» و. ب. هنینگ در «آخرین سفر مانی» تصریح میکند که کرتیر در کشتن مانی شخص نقش اساسی داشته است.
در اینجا دو نکته جالب است :
نخست اینکه بروز مانیگری (یا مانیکئیسم به قول اروپاییها) که مایه عمده را از زرتشتی گرفته و آن را با عقاید گنوستیک و غیره درآمیخته بود و رواج سریع آن، خود نشانه ضعف و نااستواری دین رسمی (مزده یسنا) بود، نشانه آن بود که هرج و مرج دینی و بدعتآوری در آن ایام رواج داشت. در واقع جریانات مذهبی مختلف در آن ایام هرج و مرج فکری عظیمی پدید آورده بود که میانی دین زرتشتی را تهدید میکرد.
دوم اینکه مدارای شاهان ساسانی علامت عدم رضایت آنها از آتشکده و روحانیت زرتشتی بود. این نبرد، بین قدرت سلطنت و قدرت روحانیت، همیشه موجب تردید برخی از شاهان ساسانی در تقویت دربست آتشکده میشد چنانکه چنین مدارایی را بعدها در مورد کوات ساسانی و مزدکیان نیز میبینیم. و هدف کوات از این مدارای دیپلماتیک استفاده از جنبش برای تقویت قدرت سلطنت بود. ولی سرانجام روحانیون زرتشتی کار را پیش میبرند زیرا بزرگان و اسپهبدان و دبیران با این دینهای بدعتآلود الحادآمیز که به پرچم جنبش تودهها بدل میشود از در دشمنی در میآیند، به یاری آتشکده برمیخیزند و کار را به سود پیروزی دین رسمی خاتمه میدهند. در دوران ساسانی نقش روحانیون همیشه نقش مسلط بود. آنها هستند که سرانجام شاهان ساسانی را به محاکمه مانی و مزدک وا میدارند. آنها هستند که یزدگرد اول ساسانی را «بزهکار» و بر عکس خسرو اول را «دادگر» و «انوشه اول» لقب میدهند.
موبدان موبد کرتیر که طی سالیان دراز بر رأس این نبرد دشوار قرار داشت و آن را با لجاج و عناد و با پیروزی روحانیت زرتشتی به سرانجام رساند ظاهراً به مقامی رسید که کمتر روحانی بزرگ زرتشتی بعدها توانست بدان مقام برسد زیرا وی مانند شاهان برای خود کتیبههایی مینویسانید.
از موبدان موبد کرتیر چهار سنگنبشته در دست است:
در نقش رجب، در بالای نقش برجسته شاپور اول
در نقش رستم (این سنگنبشته سخت ساییده شده است،
در کعبه زرتشت
و در سرمشهد.
هرتسفلد برای خواندن این کتیبهها کوشید و در اثر خود «پایکولی» (نام جایی در سلیمانیه که در آنجا کتیبهای از دوران ساسانی به جای مانده نتیجه بررسی خود را نشر داده است.
موضوع کتیبههای کرتیر وصف پارسایی و دینداری خود و خدمتی است که به ایرانشهر در عهد سلطنت شاپور اول و هرمز اول و بهرام دوم نموده و به یاری دین برخاسته و با مسیحیان، مانویان و برهمنیان و بوداییان مبارزه کرده است.
کتیبه نقش رستم (نزدیک تخت جمشید) چنانکه پروفسور هانری شارل پوش (H. C. Puech )استاد کرسی تاریخ مذاهب در کلژ دو فرانس نقل میکند (نقل از کتاب «تمدن ایرانی» ترجمه آقای دکتر عیسی بهنام) در سمت مشرق بنایی که «کعبه زرتشت» نام دارد به وسیله هیئت حفاری بنگاه خاوری شیکاگو کشف شده و در این کتیبه کرتیر توضیح میدهد که چگونه از ۲۴۲ تا ۲۹۳ میلادی به تدریج به ریاست روحانیون زرتشتی رسید و چگونه عدهای از مبلغان مذاهب خارجی را که ماندن آنها در ایران صلاح نبود از این کشور بیرون راندند مانند یهودیها «ساماناها» یا رهبانان بودایی، برهماییها، ناصریها، مسیحیان، موکستاكاها (« نجاتیافتگان» که احتمالا هندی بودهاند) و بالاخره زندیقها ین پیروان مانی۔
پ.ژ. دومناس (De Menasce) در همین کتاب مطالبی بیشتری از کتیبه کرتیر نقل میکند. وی میگوید که موبد کرتیر چنین میگوید:
«من مذهب مزدا را بر روی پایه و اساس محکم قرار دادم و مقام و قدرت مردان دانا در کشور شاهنشاهی بالا رفت. مغهای منشعب و مردد و کسانی که قوانین و نظامات را مراعات نکردند به دست من تنبیه شدند و سپس توبه کردند و بخشوده گردیدند. من آتشهای مقدس بسیار بر پا کردم و مغهایی برگزیدم. در کشور شاهنشاهی ایران آتشهای بهرام بسیار برقرار شد و بین اقربا وصلتهای متعدد به وقوع پیوست. کسانی که شیطان را میپرستیدند، به خواست من دست از آن برداشتند و خدایان را پذیرفتند. تعداد بیشماری تاج ریاست داده شد و به هر حال مذهبی ترقی کرد. اگر لازم میشد همه چیز اینجا گفته شود، گفتنی بسیار است».
دومناس سپس مینویسد:
«بعد رئیس مذهب زرتشت اضافه میکند که هر جا لشگریان شاهنشاه عبور کردند، در انطاکیه، در تارس، در سیلیسی(کیلیکیه) در کاپادوکیه، در ارمنستان و گرجستان تا سرزمین آلنها، پرستش آتش برقرار شد».
این نقلهای مستقیم و غیرمستقیم از کتیبههای کرتیر کاملا نشاندهنده موقعیت او، روش او، منش اوست.
مانی و کرتیر، این دو رقیب سرسخت در برابر هم سالیان دراز پیکار جستند و سرانجام موبدان موبد پیر و لجوج و مُحَیل که هیئت حاکمه پشتیبانش بود موفق شد رقیب را براند، او را پوست بکند و سر او را از دروازه شهر بیاویزد. ولی مرگ سرانجام به سراغ کرتیر آمد و چنانکه تاریخ نشان میدهد پس از مرگ کرتیر، مانویان نفسی کشیدند و در زمان نرسی ساسانی دین مانی در بین النهرین و مصر بسط یافت و نرسی در مبارزه با رومیان در صدد برآمد از آنها استفاده کند !