دروازه


نقشه دارالخلافه تهران عهد ناصری


تارنماهای وابسته



کتاب‌های وابسته




اخبار وابسته


نقشه‌های وابسته


نقاشی‌های قدیمی


عکس‌های قدیمی


عکس‌های جدید

دروازه ملل تخت جمشید

دروازه ارگ سمنان

دروازه تهران در قزوین

دروزاه درب کوشک قزوین

عالی قاپو قزوین

دروازه جنوبی تخت سلیمان

دروازه سنگی خوی









مسجد نایین متعلق به قرن چهارم هجری است، اگر بعضی تصور کنند که این اختلاف ناشی از سلیقه معماران مختلف است که یکی بناهای جسیم را پسندیده و دیگری بناهای ظریف را مطلوب شمرده است، تاریخ نقاشی و حجاری و حتی معماری ثابت می‌کند که در صنعت همه کس تابع مقتضیات زمان خود است. تاریخانه فی الحقیقه در زمانی ساخته شده که تاق‌های ساسانی که دارای قوس کامل یا زنجیره‌دار بوده است و دایره آن‌ها تغییر ناپذیر بوده به شکل منکسر درآمده و تاق‌های اسلامی را فراهم کرده است. تاق‌های مقصوره این مسجد هنوز کاملاً ساسانی است معذالک اندک تمایلی در آن دیده می‌شود که در قله آن انکساری تولید کننده و تاق‌های رواق آن حالتی از شکل مخصوص تاق‌های ایران دارد. از طرف دیگر معلوم است که تبدیل تاق ساسانی به تاق‌های منکسر در بین النهرین در ظرف قرن هشتم میلادی پیش آمده، انحنای درگاه‌های دروازه بغداد که باز مانده قصری است که هارون‌ الرشید در رقه در سال 174 هجری بنا کرده، همان انحنایی است که مخصوص معماری اسلام می‌شود، اگر ما در این دوره تصادف تکامل معماری ایرانی را در ایران و در بین النهرین محتمل بدانیم می‌توان تصور کرد که تاریخانه در میان قدیم‌ترین زمان ممکن یعنی جلوس اولین خلیفه عباسی سفاح در سال 132 هجری و سلطنت هارون الرشید (170 ـ 193 هجری) ساخته شده یعنی در حدود اواسط قرن دوم هجری، همین نتیجه است که میس بل در باب تاریخ بنای قصر اخیدیر گرفته است و عجب در این است که تاق‌های بیضی‌شکل تاریخانه که تمایلی به تاق‌های منکسر دارد شبیه به همان تاق‌ها است، بنا به گفته مؤلفین آن زمان همین دوره است که بنی عباس شروع به ساختن مساجد بزرگ در شهرهای عمده ایران کرده‌اند.








در ضلع اصلی حصار که معمولاً رو به جانب جاده ارتباطی داشت، دروازه قرار می‌گرفت. تعدادی از قلاع گاه بیش از یک دروازه داشتند. این دروازه‌ها در طرفین توسط برج‌های مستحکم دفاعی حفاظت می‌شدند. در داخل این برج‌ها، بالای دروازه و فضای پشت آن اتاق‌هایی برای استقرار نگهبانان ساخته می‌شد. این اتاق‌ها روزنه‌هایی به بیرون قلعه داشتند و ورود و خروج به قلعه را کنترل می‌کردند. در قلعه‌های خندق‌دار، برای عبور از خندق و رسیدن به دروازه، پلی از نوع ثابت با متحرک تعبیه می‌شد. نمونه پل‌های ثابت در ارگ بم دیده می‌شود (تصویر ش ۲۵۹). اما پل‌های متحرک و چوبی که در قدیم به آن‌ها تخته‌پله میگفتند، به گونه‌ای ساخته می‌شدند که در مواقع خطر به راحتی بتوان آن‌ها را برچید و راه عبور دشمن را سد کرد. در برخی از قلعه‌های مجهز و مهم از درهای متحرک دروازه به جای پل استفاده می‌کرد. با این موردی که لانه بزرگ و یک تکه دروازه با دو زنجیر که از سوراخ‌های بالا و دو طرف دروازه بیرون می‌آمد، بر روی خندق می‌خوابید و شب‌ها یا به هنگام خطر با کشیدن زنجیرها پل برچیده و دروازه مسدود می‌شد. زلالی در شعری دروازه قلعه قهقهه را به دهان و تخته پل یک لتی آن را به زبان تشبیه کرده است.
تقریباً اکثر شهرها و نیز روستاهای مهم در گذشته دارای حصاری بودند که آن‌ها را در مقابل خطرات احتمالی محافظت می‌نمود. شرح تعداد زیادی از این حصارها در متون تاریخی آمده است ولی متأسفانه به جهت ویرانی ناشی از گسترش شهرها از آن همه امروزه تنها بقایای اندکی در شهرهایی چون یزد، کاشان، طوس و… برجای مانده است. با ویرانی برج و بارو شهری، تقریباً تمامی دروازه‌های شهری نیز از میان رفته مگر موارد نادری چون دروازه سنگی خوی، دروازه‌های قزوین و نیز دروازه‌های مربوط به ارگ حکومتی در سمنان و تهران. برج و باروی شهرها با چینه و خشت و گل ساخته می‌شد و توسط خندقی در پیرامون آن حفاظت می‌شده است. دروازه‌های شهری نیز در راستای جاده‌های مهم ارتباطی قرار می‌گرفت و از فضاهای مهم شهری به شمار می‌آمد و حکومت‌ها از آن‌ها برای کنترل ورود و خروج و تأمین امنیت، وصول عوارض گمرکی و غیره استفاده می‌کردند. دروازه‌ها دارای درهای یک لت یا دو لتی بودند و به هنگام شب بسته می‌شدند. کار حفاظت از دروازه را همانند قلعه‌ها، برجهای طرفین ورودی برعهده داشتند. دروازه‌های شهری معمولاً یک دهانه بیشتر نداشتند اما از دوره قاجاریه دروازه‌هایی داریم که علاوه بر دهانه اصلی، دارای دو دهانه فرعی در طرفین دهانه اصلی بوده و به شیوه هنرمندانه و با تزیینات کاشی‌کاری و آجرکاری ساخته شده‌اند (تصاویر ش ۳۳ـ۲۲۲ و ۱۷۶)
در دوره قاجاریه نیز شاهد ساخت قلاع بسیاری هستیم؛ به ویژه قلاعی که توسط حاکمان و سران محلی ساخته شده و به عنوان محل زندگی از آن‌ها استفاده می‌شده است. در این دوره به جهت ضعف دولت مرکزی تعدادی از قلاع و استحکامات نظامی به پایگاه و پناهگاه باغیان، متمردین، و… تبدیل می‌شود(هرچند چنین مواردی در دوره‌های قبل نیز وجود داشته است). در این دوره تعدادی از شهرها با برج و بارو محصور شده و ارگ‌های حکومتی با معماری خاص خود و دروازه‌هایی که تعدادی از آن‌ها برجای مانده‌اند، ساخته می‌شوند. دروازه‌های ساخته شده در این دوره، در کنار کارکرد اصلی، جنبه‌ای تزیینی و نمادی پیدا می‌کنند. دروازه تهران، دروازه ارگ سمنان و دروازه‌های قزوین (تصاویرش ۳۳ـ۲۲۲) از این جمله‌اند. در دوره قاجار همچنین با کمک مشاوران اروپانی و به تقلید از انواع اروپایی تعدادی قلعه و حصار شهری ساخته می‌شود؛ برج و باروی شهر خوی و قلعه کهنه کرمانشاه (نقشه‌های ش ۵ و ۳۰۱) که امروزه از میان رفته‌اند، از نمونه‌های خوب این دسته‌اند.

شهرهای ایرانی پیش از اسلام، به ویژه در دوران هخامنشی و ساسانی، بر مبنای باورهای دینی و متأثر از مقوله جهان‌بینی ساخته می‌شد. این شهرها معمولاً به حصاری ختم می‌گشت که چهار دروازه به چهارسوی عالم داشته و یادآور جهات اربعه بود. در این جهان‌بینی شهر با زمین به عنوان مرکز عالم مقایسه می‌گشت که از طریق دروازه‌های خود با کل عالم هستی که به چهار قسمت تقسیم می‌شد، ارتباط می‌یافت؛ بنابراین مشاهده می‌گردد که در این دوران علاوه بر دو عملکرد برقراری ارتباط و نمایش جهات اربعه، مفهومی‌ فلسفی در رابطه با شهر و دروازه‌های آن وجود داشته است. در دوران ساسانی بازار در اطراف ورودی و دروازه‌های آن وجود داشته است. در دوران ساسانی بازار در اطراف ورودی و دروازه شهر توسعه یافت و میدان با عملکردهای مختلف نظیر اعلام فرمان‌های دولت، بخشودگی‌ها و عقوبت‌ها در مقابل آن ظهور یافت. به این ترتیب زمینه شکل گیری فضایی پیرامون دروازه ورودی و بسط مفهوم ورودی از یک مرز و با سطح عمودی برای عبور که با عنصر شاخص دروازه تعریف می‌شد، به فضایی خاص از نظر عملکردی فراهم گردید. هر چند که این فضا از دیدگاه ریخت‌شناسی هنوز فضای خاصی را سبب نمی‌شده است. چنین ساختاری در فضای ورودی شهرها بعد از اسلام نیز وجود داشته است که به تدریج با گذشت زمان به ویژه در دوران صفوی رشد کرد و به تکامل رسید.
 ورودی همه شهرهای ایران واجد تمام این خصوصیات نبود و بر حسب اهمیت ورودی شهر و شهر موردنظر، از نظر دارا بودن بخشی و یا کلیه این ویژگی‌ها با یکدیگر متفاوت بوده اند. مقایسه بین ویژگی‌های ورودی یک بنا و شهر در گذشته نمایان گر وجود تشابهاتی میان آنها است. به نظر می‌رسد همان اهدافی که موجب شده تا فضای ورودی یک بنا شکل گیرد و تکامل یابد، در شکل گیری فضای ورودی شهر نیز نقش داشته و علت تفاوت در ساختار کالبدی ورودی بنا و شهر، تفاوت در میزان خصوصی بودن این فضاها و روش پاسخگویی به این اهداف است و ایجاب می‌نماید که ساختار کالبدی فضای ورودی بنا بسیار پیچیده تر از ورودی شهر باشد. به طور کلی فضای ورودی شهرهای قدیم ایران همانند بناها فضایی با ماهیت انعطاف پذیر بود که می‌توانست همانند یک مفصل خود را با ویژگی‌های هر در فضایی که به هم پیوند می‌یابند منطبق سازد. ورودی شهرها در گذشته فضای آماده شدن را برای آزمودن تجربه جدید بود. فضایی برای پیوند میان آنچه گذشت و آنچه پیش روست. فضایی که شخص در آن می‌آموزد تا برای آزمودن تجربه‌های جدید آماده شود.





یکی از نوآوری‌های آرامگاه‌های ایران در این زمان پیش‌تاق است که دروازه‌ای بلند و صوری بود و نمای پیشین واحدی را برای ساختمان تدارک می‌دید. چنین می‌نماید که منشأ پیش‌تاق از آسیای مرکزی باشد چون در سرخس و مهنه در جنوب ترکمنستان و در اواسط سده 5 ﻫ./11 میلادی چنین پیش‌تاق‌هایی به آرامگاه‌ها افزوده می‌شد. پیش‌تاق مرکب از دو برج پیشکرده مشابه بود که نوعی ایوان توخالی و مجوف را با قوس ویژه‌ای که قاب مستطیلی داشت و پلکان‌ها را برای رسیدن به بالاخانه زیر پوشش خود قرار می‌داد، ایجاد می‌کرد. در مهنه و سرخس تزیین در هر چهار جانب سنگین بود، ولی بعدها مثلاًدر اوزگند و اورگنج پیچیدگی و درهم‌تافتگی روبه‌رشد قالب‌ریزی‌ها و طرح‌های تزیینی بین نمای پیشین و دیوارهای جانبی تقابل و تباین ایجاد می‌کرد. گفتنی است که پیش‌تاق یا حالت زیبایی‌شناختی داشته با تشریفاتی یا توسعه نمادین؛ در واقع پیش‌تاق یک افزایش عمومی و کلی در ساختمان نمای پیشین بوده است.

پایان‌نامه‌های وابسته



در این پژوهش، طراحی دروازه شهری شمیرانات با هدف ایجاد بافت میان شالوده ای و مفصلی نرم که تغییر محیط از بیرون شهر به درون آن را در سلسله مراتبی به نظم می آورد، مدنظر بوده است، که در پی آن ایجاد باغ ایرانی به دلیل هویت بخشی و احیای مفاهیم معماری ایران و در نظر گرفتن موزه ای منطقه ای با هدف ارائه بازتابی از این منطقه و ارزش دادن به سنن که نگهداری و نمایش آثار هنری و طبیعی منطقه را فراهم می کند ، صورت گرفته است. باغ موزه در این ورودی شهر با توجه به نیاز انسان قرن 21 و با در نظر گرفتن سه مقوله عبور (در قالب دروازه شهری)، حضور (در قالب فضای تفرجگاهی باغ ایرانی و فضای نمایشگاهی) و موضوع مدیریت بحران که در واقع کل سایت را در اختیار دارد، طراحی شده است. استفاده بهینه از فضای طبیعی و نشانه های سایت و سازماندهی عناصر طبیعی سایت در قالب یک باغ و احیای مفاهیم به فراموشی سپرده شده و هویت بخشی از طریق ایجاد نماد و سمبلی از تفکرات فرهنگی و اجتماعی منطقه که این هدف از طریق تلفیق با یک فضای فرهنگی و نمایشی میسر می گردد و همچنین در نظر گرفتن دیدگاه حفاظت محیط زیست در طراحی این سایت بسیار حایز اهمیت بوده است.

همان طور که می دانیم کیفیّت محیط زندگی اهمّیّت بسزایی در روند فعّالیّت های روزمرّه ی افراد هر جامعه دارد؛ ضمن آن که بر خصوصیّات روحی (آن دسته از خصوصیات روحی که متاثر از محیط می باشد؛ مانند نیاز به زیبایی، نیاز به ارتباط با دیگران) و رفتاری آنان نیز تأثیر گذار است. هر فضایی تبلور نیازهای جسمی و روحی انسان به شمار می رود. این بستر رفتارها هستند که امکان آن چه را که در محدوده هایشان قابل اجرا می باشد بیان کرده و به فرد منتقل می سازند. در نتیجه فضاهای کالبدی نقش بسزایی در شکل گیری الگوهای رفتاری انسان دارند. در ساخت شهرهای امروز آنچه که به عنوان عنصری غایب در نظر گرفته می شود، انسان مداری و فعالیت های انسانی است. طراحی کالبدی فضاهای شهری معاصر بیشتر جهت تسهیل عبور و مرور خودرو می باشد تا تسهیل فعالیت های انسانی. بنابراین تحقیق حاضر سعی دارد تا با بررسی فرم دو نمونه ی بافت قدیم و جدید، به ارزیابی تاثیر فرم کالبدی فضاهای شهری بر انجام فعالیت های انسانی بپردازد. نظریه پردازان مختلفی در زمینه شکل فضاهای کالبدی نظریاتی را ارائه کرده اند. برخی از آنها حتی به ارائه ی شاخص هایی جهت اندازه گیری شکل یا همان فرم مجتمع های زیستی پرداخته اند. آنچه که در این تحقیق مد نظر می باشد، آن دسته از شاخص های کلیدی است که کانزن (1960) جهت ارزیابی فرم کالبدی مجتمع های زیستی ارائه می دهد: کاربری اراضی، بناها، الگوی قطعات تفکیکی و شبکه های ارتباطی. این نوشتار با مطالعه ی تطبیقی تحلیلی ریخت شناسانه ی بافت های سنتی ایرانی و بافت های جدید، سعی در بررسی اصول کالبدی و عوامل فرمی (اجزاء فیزیکی دائمی در شهر) مرتبط با حرکت پیاده در این دو نوع بافت و تاثیر آنها بر روی الگوهای رفتاری عابرین پیاده دارد و در نهایت یکسری تحلیل های حاصل از روش قیاسی ارائه می گردد. تحقیق حاضر دو هدف کلی را دنبال می کند: یکی تعیین خصوصیات مورفولوژیکی در رابطه با حرکت و پویایی در بافت های شهری منتخب موردی و بررسی تطبیقی آنها؛ و دیگری، بررسی تاثیر مورفولوژی شهری بر الگوهای رفتاری عابرین پیاده در نمونه های موردی؛ که نمونه موردی های این تحقیق یکی محله سنگ سیاه یا همان محدوده دروازه کازرون در بافت تاریخی شهر شیراز و دیگری، محدوده معالی آباد در بافت جدید شیراز می باشد. روش تحقیق حاضر به صورت توصیفی و تحلیلی می باشد. در این پژوهش سعی بر آن بوده است که داده هایی که به صورت کیفی جمع آوری شده اند، به وسیله سنجه هایی کمی سازی شده تا بتوان آنها را اندازه گیری نمود؛ سپس داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار spss و از طریق همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتیجه نهایی حاصل از این تحلیل ها این است که محله دروازه کازرون (سنگ سیاه) به میزان 38 درصد و محدوده ی معالی آباد به میزان 30 درصد پیاده مدار می باشند.



فضای زیستی گذشتگان فقط دارای ارزش های کالبدی و فیزیکی نیست و نمی توان آن را فقط از دیدگاه کالبدی تجزیه و تحلیل نمود. بافت تاریخی- محیطی برخوردار از مفاهیم، ارزش ها و پیام هایی است که به واسطه ارزش های کالبدی منتقل می شود. در این دریافت و ادراک، رنگ، سطح، حجم و شکل، موضوع توجه انسان نیستند بلکه معنا و مفاهیم نهفته در کالبد بافت تاریخی، از اهمیت بیشتری برخوردار می گردد. بجاست اگر لحظه ای به این نکته بنگریم بافت شهری تاریخی چیست، شهرهایی که دارای تاریخ اند و به دلیل و حکمتی خاص، از گذشته های دور تا به امروز مانده اند. – شهرهایی که به دلیل برخورداری از تحرک اجتماعی شتاب دار و متکی بودن بر توانمندی های برخاسته از انقلاب صنعتی اول و دوم همچنان بخشی تاریخی خود را حفظ کرده اند. تغییر و تحولات در جامعه، طبقات و اقشار جدید باارزش های فرهنگی دگر را با خود به همراه می آورد و به علت روند غیر ارگانیک رشد جامعه، ارزش های اجتماعی و فرهنگی به کلی دگرگون شده و موجب به وجود آمدن الگوی جدید سکونت و زیست در شهرهای کهن می گردند. آدمیان با فعل و انفعالات اجتماعی فرهنگی و اقتصادی از محله های کهن شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ مهاجرت کرده، مفاهیم رخت بر بسته و کالبد فرسوده می شود.

در سال 1384 پرونده منظر فرهنگی سلطانیه برای ثبت در فهرست میراث جهانی تهیه گردید، اما از منظر فرهنگی سلطانیه، تنها بنای گنبد سلطانیه به ثبت رسید. عدم مدیریت و ساماندهی صحیح در یک شهر تاریخی باعث گردید بسیاری از آثار تاریخی و مناظر طبیعی ما در فهرست میراث جهانی ثبت نشود. در این تحقیق، پس از شناخت منطقه، ارزیابی و آسیب شناسی در سطح کلان کشور صورت گرفته است تا بتوان برای حفاظت صحیح از شهرهای تاریخی و منظرهای فرهنگی، برنامه ریزی نمود. برنامه حفاظتی که برای شهر تاریخی سلطانیه پیشنهاد شده است بر اساس قوانین میراث فرهنگی کشور و تطبیق آن با کنوانسیون های میراث جهانی صورت گرفته است. در بخش ساماندهی و احیاء، علاوه بر ساماندهی و احیاء دروازه شمالی ارگ که بر اساس مدارک و مستندات تاریخی صورت گرفته است، ساماندهی شهر نیز عنوان شده است و ارگ سلطانیه به عنوان جزیی از یک شهر تاریخی و یک منظر فرهنگی در نظر گرفته شده است. شهر سلطانیه بین سال های 680 تا 711 هجری قمری به فرمان ارغون، پادشاه ایلخانی ساخته می شود و در زمان سلطان محمد خدابنده اولجایتو، به عنوان پایتخت امپراطوری ایلخانی برگزیده می شود و مردم از تمامی نقاط به این شهر کوچانده می شوند. در مرکز شهر ارگ حکومتی و در داخل آن، بناهای زیادی ساخته می شود، اما از آن بناها تنها گنبد سلطانیه، یعنی مقبره اولجایتو باقی مانده است. شهر به مدت 30 سال پایتخت ایران باقی می ماند. با مرگ ابوسعید، پسر اولجایتو، آخرین پادشاه ایلخانی، مردم از این شهر کوچ می کنند و شهر تقریباً متروک می شود و هیچگاه رونق نمی گیرد. با متروک شدن ارگ حکومتی، کم کم مردم شهر خانه های خود را در داخل ارگ و روی بناهای مخروبه آن می سازند. در سال 1350 اولین مرمت ها بر روی گنبد سلطانیه آغاز می شود. آزاد سازی عرصه ارگ توسط سازمان ملی حفاظت صورت می گیرد و در سال 1386 عرصه به صورت کامل آزاد می شود. پس از آزاد سازی عرصه، کاوش های در اطراف گنبد انجام می شود و دروازه شمالی و جنوبی ارگ از دل خاک بیرون می آید. به دلیل نزدیک بودن گنبد به حصار در ضلع غربی آن، مسیر دسترسی به گنبد از ضلع غربی آن انتخاب شده است. در تمامی کتب تاریخی، دروازه ارگ را در ضلع شمال آن ذکر کرده اند و یافته های باستان شناسی نیز صحت آن را تأیید کرده است.

دروازه ها یکی از عناصر اصلی در معماری کاخ های هخامنشی است.که در قرن های متمادی و تا به امروز دچار تغییر و دگرگونی شده اندکه در کنار دیگر سازه های معماری به کاخ ها ابهت و عظمت خاصی داده است. هدف ما در این پایانامه بررسی و تحلیل دروازههای ورودی کاخ های تخت جمشید است که ابتدا دیگر کاخ های هخامنشی ذکر شده و سپس به تخت جمشید پرداخته شده است. ورودی های کاخ های تخت جمشید نمونه بارز و طراحی و شکل گیری آنها حفظ درونگرایی ساختمان روی سکو و تعداد زیادی پله به ورودی بنا منتهی و نقوش گاو مرد و حیوانات عظیم در مدخل ورودی است که یکی از عوامل تحول و دگرگونی این ورودی ها به نوعی حفاظت از کاخ ها و نماد برکت و برای ورود و خروج است که از اهمیت بالای این سازه معماری را می رساند. در این پایانامه وضعیت دروازههای هر کدام از کاخ های تخت جمشیددر دوره هخامنشی با تمام جزییات آن مشخص شده و به طور کلی معلوم گردیدکه در تخت جمشید هر کدام از کاخ ها ورودی های خاص و دروازه های داشته اند که با ابهت و عظمت بیشتری نسبت به دیگر ساخته شده است و باتعاریف و توصیف هر کدام از ورودی های کاخ ها در تخت جمشید می توان وضعیت و نقوش و تزیینات نمادین بکار رفته در دروازه ها را مطالعه کرد. واژگان کلیدی: کاخ های هخامنشی – دروازه – تخت جمشید



مقاله‌های وابسته



هدف از پژوهش حاضر، یافتن اصول و معیارهای کالبدی و اجتماعی تاثیرگذار در شکلگیری خاطرات جمعی در طراحی شهری و تدقیق و بررسی آنها با طراحی دروازه شمیرانات است. دروازه ها در شهر قدیم به عنوان مکان های آستانه ای برای عبور و گذار مطرح بوده اند؛ اما با ورود مدرنیته،پیشرفت تکنولوژی و افزایش سرعت حرکت و جابجایی آدمی و سهولت دسترسی و توسعه ارتباطات و جایگزین شدن اتومبیل به جای وسایل حمل ونقل گذشته، شکل شهرها نیز تغییرات عدیده ای پیدا کرد. با تغییر در کالبد شهر، کارکردهایی مانند دروازه، منسوخ و به دست فراموشی سپرده شد و مفهوم فضایی خود را از دست داد و مفاهیم نو، متناسب با نیاز شهرهای امروزی به وجود آمد. نقطه ورودی شهر، جای خود را به گستره پیراشهری داد و فضای میانشالوده ای بین درون و بیرون، آنقدر بسیط شد که از حوزه ادراک انسانی خارج گردید، اما مفهوم عبور، در اذهان باقی ماند و تفاوت اینجا از آنجا با وجود پیدایش تفاوت در مفهوم فاصله با آنچه که در گذشته فهم می شد برای آدمی رنگ نباخت. در شهر امروزی با فروریزی – -حصارها کالبد دروازه ها و ورودی های شهر تغییر شکل یافته است، اما مکان آنها همواره تداعی کننده خاطره های جمعی شهروندان بوده و می تواند برانگیزاننده خاطرات مردم شهر گردد. روش تحقیق حاضر بر مبنای استدلال منطقی است، که در وحله اول به معرفی فضای شهری و میانشالوده های فضایی پرداخته و سپس ارتباط آن با مکان از طریق مطالعات اسنادی شناسایی شده و معیارها و عوامل تاثیرگذار بر شکلگیری و حفظ خاطرات جمعی در عرصه ورودی شهر با در نظر گرفتن چالش های موجود در هر زمینه، استخراج و راهکارهای پیشنهادی متناسب با نیاز انسان قرن 21 در قالب سه مقوله عبور، حضور و موضوع مدیریت بحران در راستای تقویت عوامل مذکور بیان شده است.

شهر مجموعه‌ای از علائم و نشانه‌هایی است که مفاهیم گوناگونی را بیان می‌نماید. مبادی ورودی شهر، به سبب تأثیر بسزا در تصورات مخاطبان از شهر در نگاه اول و در حقیقت در ابتدای ورود به آن، از مهم‌ترین مکان‌های قرارگیری نشانه‌ها و نمادها در ساختار شهری محسوب می‌گردند؛ لذا نشانه‌های ساخته‌شده در ورودی، با گذشت زمان، به نمادهایی بدل می‌گردند که تمامیت شهر را به نمایش گذاشته و سعی در معرفی آن به مخاطب دارند. در این راستا اِلِمان‌های ورودی شهرها به عنوان یک نماد شهری، عناصری هستند که باید دقت لازم در طراحی آن‌ها اعمال گردد تا ضمن پذیرفته شدن توسط مخاطب، تصور مناسبی از شهر را در ذهن ناظر متبادر سازند. بر این اساس، هدف از انجام این پژوهش دستیابی به اصول لازم در طراحی نمادهای ورودی شهرها و ارزیابی کیفیت نماد ورودی شهر قزوین بر اساس معیارهای کالبدی به‌دست‌آمده می‌باشد. در راستای نیل به هدف مذکور، معیارها و شاخصه‌های لازم با مطالعه‌ی منابع کتابخانه‌ای استخراج گردیده و اِلِمان‌ها مینودر، به عنوان نمادی نوساز در ورودی شرقی شهر قزوین مورد مطالعه قرار گرفته‌است. نظرات مخاطبین بر اساس دو گروه مردم و دانشجویان،کارشناسان و متخصصان معماری و شهرسازی در مورد نماد بررسی شده و تحلیل داده‌ها در نرم‌افزارSPSS انجام پذیرفته‌است. بر مبنای موارد مطرح‌شده، روش انجام این پژوهش را می‌توان توصیفی- مطالعه موردی دانست. زیبایی، خوانایی اثر و معرفی شهر، سه معیار اصلی طراحی نماد ورودی یک شهر می‌باشند. بر مبنای مطالعات انجام‌گرفته، عمده ضعف موجود در نماد ساخته‌شده ورودی شهر قزوین، عدم ارتباط با هویت شهر و سختیِ درک معنای آن توسط مخاطب می‌باشد.

با افزایش سرعت حرکت و جایجایی آدمی و سهولت دسترسی و توسعه ارتباطات و جایگزین شدن اتومبیل به جای وسایل حمل و نقل گذشته، شکل شهرها نیز تغییرات عدیده ای پیدا کرد. با تغییر در کالبد شهر، کارکردهایی مانند دروازه، منسوخ و به دست فراموشی سپرده شد و مفاهیم نو، متناسب با نیاز شهرهای امروزی به وجود آمد. نقطه ورودی شهر، جای خود را به گستره پیراشهری داد و فضای میان شالوده ای بیندرون و بیرون، آنقدر بسیط شد که از حوزه ادراک انسانی خارج گردید. اما، مفهوم عبور، در اذهان باقی ماند و تفاوت اینجا از آنجا- با وجود پیدایش تفاوت در مفهوم فاصله با آنچه که در گذشته فهم می شد- برای آدمی رنگ نباخت؛ تا جایی که کولهاس در تعریف شهر عام، مکان تغییر وسیله سفر، یعنی پایانه مسافربری جاده ای و ریلی و فرودگاه را از مفاهیم پایه ای ادراک این تفاوت معرفی کرد. اما، در واقعیت امروز کلانشهر تهران، هنوز سفر با اتومبیل جای خود را دارد. روش پژوهش از نوع کیفی و بررسی ها متکی بر روش مقایسه تطبیقی است. این مقاله سعی دارد از طریق بازشناخت تفاوت شهر امروز از دیروز، تعریفی نوین از مفهوم دروازه ورودی شهر هزاره سومی ارائه دهد.


با این که امروزه نه مقید نمودن فرم معماری به تبعیت از کارکرد، نه دیدن آن به عنوان نظامی صرفا نشانه شناختی و نه بحث ضرورت یا عدم ضرورت توجه به زمینه در طراحی هیچ یک جزو موضوعات تازه بحث در معماری محسوب نمی‌گردند هنوز مشکل می‌توان در دنیای حرفه‌ای بدون داشتن پاسخ‌هایی برای نحوه مواجه با پرسش‌های فوق، زمینه تحقق طرح‌های معماری واجد پشتوانه قابل اعتنای فکری را فراهم آورد. این نوشتار نگاهی است به گونه ساختمان‌های دوقلوی بلند متصل به هم، که به لحاظ این که بالنسبه فاقد پیشینه تاریخی است تا حدودی عاری از لایه‌های معنایی است که در طول زمان بر آن‌ها انباشته شده باشد. با توجه به این ویژگی و با نیم نظری به دیدگاه جیم کالینز که قائل به جایگزینی شعار «فرم تابع کارکرد است » با «ارزش تابع موقعیت است » در زمان حاضر می‌باشد، هدف نشان دادن این موضوع است که حتی در مورد چنین گونه‌ای که هنوز کمتر در گذر زمان دستخوش خوانش‌های متکثر گردیده است، باز هم می‌توان شاهد نوعی سیالیت در رابطه بین فرم و کارکرد از یک سو و فرم و بستر سیاسی – اجتماعی و کالبدی از سویی دیگر بود. به عبارت دیگر این فقط سنت‌های تاریخ محور و عقلانیت گرایانه دیدگاه‌های کلاسیک گونه‌شناسی نیست که برای توضیح این گونه نوین به نظر ناکافی می‌رسد، بلکه تفکر مدرنیستی تبعیت فرم از کارکرد – که هنوز برای توجیه منطق طراحی کارایی خود را دارد – و مدل پسامدرن ساختمان به منزله محملی برای تولید معنا و ارجاعات نمادین نیز تکیه گاه‌های محکمی برای تحلیل آن به شمار نمی‌روند. پرسش‌های تحقیق ١. آیا رویکردهای گونه‌شناختی در تبیین شکل‌گیری گونه‌های جدید فرم‌های معماری کارایی دارند؟ ٢. در تنش معاصر بین نگاه‌های عقلانی‌سازی و نمادگرایی که اولی با حرفه و اقتصاد و دومی با فرهنگ و سیاست رابطه نزدیکتری دارند آیا می‌توان یکی را به عنوان نیروی غالب در شکل‌گیری گونه‌های نوین فرم‌های معماری قلمداد نمود؟

ایران طی قرن های متوالی برای مسافران بیگانه، سرزمینی جذاب بوده است. از این رو در زمان های متمادی افراد بسیاری به این سرزمین سفر کرده اند. این پژوهش، بررسی کهن ترین نقش ها و طرح های گاو بالدار دروازه ملل تخت-جمشید و مقدار واقع نمایی آنها در سفرنامه های اروپاییانی می باشد که در دو دوره صفویه و زندیه با مقاصد گوناگون به ایران سفر کردند. مدارک موجود نشان می دهد، تعدادی از این مسافران گزارش ها و تصاویری را با خود به همراه بردند که حاوی اطلاعات نادرست و خیال بافی های آنان بوده است. در این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی بر پایه ی منابع کتابخانه-ای و در ادامه تجزیه و تحلیل داده ها، سعی بر آن است دلیل اشتباه کشیدن این تصاویر بررسی شود.اغلب این مسافران با چیزهایی که به نظرشان عجیب می نمود روبه رو می شدند و مواردی به نظرشان آن چنان نامتعارف می آمد که برای بومیان، عادی و حتی پیش پا افتاده بود. نکته ی مهم تر آن که این مسافران بیگانه، غالب آثار تازه ای را که می دیدند در قالب فرهنگی و فکری خود تعبیر و تفسیر می کردند و از این رو گزارش های ایشان معمولا مبتنی بر ملغمه ی عجیبی از ارزش های فرهنگی متفاوت است.

با این رشد و تکامل، ورودی نیز به مثابه یک عنصر اصلی معماری به مفهومی عمیقتر و وسیعتر تبدیل شد که به لحاظ عملکردی وفیزیکی و چه به لحاظ مفاهیم، اهمیت فراوانی یافت تا جایی که آن را دروازه نامیدند. دروازه یک فضای تعریف شده گشت که اهمیتیعامتر از یک فضای خصوصی پیدا کرد و ورود به آن در طول زمان و با استفاده از یک فضای واسطه بهوجود میآمد. از آنجایی کهدر گذشته هر شهر از لحاظ امنیتی در خطر بوده است. بهمنظور کنترل تردد و امنیت شهر در گذشته مرز شهر با محیط اطرافشبهصورت دیوارهای عظیمی جدا میگشت. در این حالت تردد بین داخل و خارج شهر توسط دروازههایی که به دروازههای ورودیشهر مشهور میباشند صورت میگرفت. به جرات میتوان بیان کرد دروازهها نماد اصلی ورودی یک شهر میباشند. دروازهها از دیدگاهفضایی به انواع دروازههای شهری، دروازه مذهبی، دروازه نظامی، دروازه حکومتی، دروازه فضای عمومی و دروازه سمبلیک و نشانهایتقسیم میشوند. همچنین از نظر موقعیت قرارگیری دروازهها بهصورت بیرونی و یا درونب قرار میگیرند. از آنجایی که دروازهها ازاهمیت خاصی در گذشته برخوردار بودهاند میتوان از کارکرد آنها به کارکرد ارتباطی، کارکرد دفاعی و امنیتی، کارکرد اقتصادی وکارکردهای اجتماعی اشاره نمود.

شهرهای اسلامی اکثراً برگرفته از فرهنگ غنی اسلام و نشانگر تمدن و فرهنگ اسلامی اند. در شهرهای اسلامی با عناصری مواجهیم که هر کدام منشاء خاصی دارند و از سوی دیگر هر یک نشانگر موضوعی خاص برگرفته از این آئین مقدس اند. نگاه به گذشته و تأمل در ارزشهای تاریخی دروازه ها، بررسی زمینه های تداوم مفاهیم میراثی شهرهای تاریخی را ایجاب می نماید. از عناصر مهم و شاخص فضاهای ورودی در شهرهای قدیم می توان دروازه را نام برد به عنوان اولین نشانه بصری در ذهن ناظر. ما در این تحقیق به دنبال بازنمایی هویت گمشده دروازه ها در شهرهای تاریخی هستیم. آیا تصویر ذهنی مردم نسبت به ورودی شهرهای قدیمی از بین رفته؟ شواهد گذشته را می بایست بازشناسی کرد و بین آنها که هنوز بسیار زنده اند و آنها که در مرحله نابودی اند تفاوت قائل شد. به نظر می رسد، تصویر ذهنی مردم نسبت به ورودی شهرهای قدیمی وجود دارد. برای انجام اینامر از شیوه مرور متون و منابع استفاده شده است. نتیجه بدین شرح می باشد: با نگاهی تاریخی به دروازه ها، در نهایت به دنبال تشخص بخشیدن به شهر اسلامی و بافت قدیمی شهر هستیم.



اضافه بر کالبد فیزیکی عرصههای شهری، جنبههای روحی و فکری این عرصهها نیز حائز اهمیت میباشد؛ چنانکه افزونبر جنبهی عملکردی خود میتوانند بهعنوان فضاهای خاطرهانگیز، تعامل، تجمع، یادگیری و دیگر عوامل مؤثر در رشد فکری و فرهنگی شهروند جامعهی امروز، ایفای نقش کنند. هدف پژوهش بر این بوده است که با تحلیل کالبدی و فضایی میدان تهرانقدیم قزوین و با تأکید بر رشد و توسعهی موزون بافت پیرامون آن، به بررسی و تحلیل این فضای شهری تاریخی بپردازیم. سؤال تحقیق عبارت است از اینکه در خصوص دروازه تهرانقدیم، چه راهکارهایی جهت بهوجود آوردن تأثیرات مثبت کالبدی وکاربری کارامد و سازگار با خواستهای امروز جامعه وجود دارد؟ روش تحقیق این پژوهش، روش تحقیق توصیفی – تحلیلی می باشد که از طریقکتب، مصاحبهی محلی و بازدید از بنای مورد نظر میباشد. چارچوب نظری پژوهش ایناست که جنبههای اجتماعی و روانی فضاهای شهری میتوانند در جلب نظر و افکار شهروندان نقش مهی داشته باشد. نتایج تحقیق نشان میدهد که با تأکید بر مرکزیت این دروازه و فضای پیرامون آن، به عنوان مرکز ثقل مبادلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی در گذشته و با ساماندهی فضایی- کالبدی محدودهی آن میتوان ارزشهای معماری-شهرسازی آن را حفظ نمود.


تصویر ذهنی ارزیابانه حاصل توسعه مفهوم تصویر ذهنی لینچ است که مولفه معنا را به نحوی به دو مولفه هویت و ساختار اضافه نموده و بدین ترتیب جنبه های احساسی را نیز در نظر می گیرد. پژوهش حاضر به بررسی مولفه های تصویر ذهنی ارزیابانه شهروندان از محدوده دروازه قرآن شیراز شامل منطقه ای وسیع از ویژگی های تاریخی، طبیعی، خاطره ای و اجتماعی را می پردازد. راهبرد این پژوهش ترکیبی شامل کیفی و مورد پژوهی است. ارزیابی شهروندان بر روی عکس هوایی رنگی منطقه به دست آنان در قالب نواحی دوست داشتنی و غیر دوست داشتنی ترسیم شده است. همچنین مصاحبه نیمه سازمان یافته و عمیقی نیز با هر یک انجام شده است. در مجموع 53 نفر از شهروندان به عنوان مشارکت کنندگان بالقوه و با در نظر داشتن میزان آشنایی با محدوده انتخاب شدند. نتایج به شیوه تحلیل محتوا و در رویکردی استنتاجی و انتقادی ارزیابی و تحلیل شدند. نقشه های ترکیبی حاصل از پاسخ های ترسیمی و تحلیل محتوای مصاحبه ها نشان دادند که آرامگاه حافظیه و باغ جهان نما و دروازه قرآن و محدوده پیرامون آن به ترتیب دوست داشتنی ترین مکان ها بوده اند. مولفه های ابراز شده در مصاحبه ها نیز به ترتیب به واکنش های احساسی و عاطفی ، عناصر طبیعی ، عناصر تاریخی ، خاطره انگیزی ، مدیریت شهری مناسب و عوامل اجتماعی قابل طبقه بندی هستند. نواحی غیر دوست داشتنی در نقشه نهایی به لبه های کالبدی خیابان های شهری پیرامون و بافت مسکونی هفت تنان محدود شده است. تحلیل محتوای مصاحبه ها نشان می دهند که ضعف مدیریت شهری ، معضلات اجتماعی ، ذهنیت و خاطرات نامناسب و واکنش های احساسی منفی از دلایل اشاره به محدوده های غیردوست داشتنی هستند. عناصر تاریخی و عناصر طبیعی تاثیری در ترجیح و انتخاب محدوده های غیر دوست داشتنی نداشتند. بر این اساس در انتها پیشنهادات و راهکارهایی در دو بعد 1) طراحی و 2) کالبدی و عملکردی ارائه شده است.

بررسي سير تحول فضاي ورودي شهرها از گذشته تا به امروز مبين تحولات اجتماعي، فرهنگي، سياسي، اقتصادي و فن آوري است كه با گذشت زمان الگوهاي زيستي جوامع را در سكونتگاههاي هر سرزمين تحت تاثير قرار داده است. تبديل شدن فضاهاي ورودي شهرهاي قديم از دروازه و برج و باروي هماهنگ و تعريف شده به كريدورهاي ورودي با ساختمانهاي زشت و فرسوده مسكوني، تعمیر كاري ها، كاربري هاي نظامي، انبار مصالح، اسقاطي اتومبيل، تعويض روغن و فضاهاي متروكه و سامان نيافته حاكي از رشد و توسعه بي رويه ولي بر گسيخته شهرهاي امروزي كشور است. بررسي شرايط نامطلوب محيطي فضاي ورودي شهرها و اثرات منفي آن بر ساكنين و تازه واردين و نقشي كه حرفه طراحي محيط مي تواند در ارتقا كيفي، بصري و عملكردي اينگونه فضاها داشته باشد هدف اصلي اين تحقيق مي باشد. در ابتدا به بررسي فضاي ورودي در معماري سنتي و فضاهاي ورودي شهرهاي گذشته ايران پرداخته و رابط ميان عملكرد و ساختار فضاي ورودي شهر با اهداف ساكنين آن و توانایي اين فضا در برآوردن نيازهاي شهرنشينان در گذشته مرور مي شود. سپس خصوصيات و ويژگي هاي ورودي چند شهر ايران با تاكيد بر جنبه گردشگري آن و نيز قرارگيري در دو اقليم معتدل و گرم و خشك كشور مورد بررسي قرار گرفته و نحوه برقراري پيوند شهر با فضاي خارج آن از طريق فضاي ورودي جستجو مي گردد. در انتها با توجه به نتايج حاصله و نيز برخي ويژگيهاي مفيد و قابل احيا ورودي هاي شهرهاي گذشته، الگوهايي جهت پيوند فضاي شهر با محيط خارج آن با استناد به واقعيت و الگوهاي موجود ارایه و معيارها و ضوابط عملياتي جهت طراحي محيط فضاهاي ورودي پيشنهاد خواهد شد. بر اساس نتايج حاصله از مطالعات فوق، ورودي جنوبي شهر اصفهان مورد طراحي قرار گرفته كه در اينجا به صورت گرافيكي نشان داده شده است.


قدمت شهرنشینی و شهرسازی در ایران به دوران پیش از ورود اسلام به ایران مربوط می شود. در واقع در دوران اسلامی ویژگی های شهر ایرانی ساسانی تدوام داشت ولی در کالبد فضایی و ساختمانی شهر در دوران اسلامی تغییراتی صورت گرفت. در دوران اسلامی از مهترین کالبد ها و ساختمان های شهری می توان به مدارس، مساجد، بازارها و میدان ها اشاره کرد. دروازه نیز یکی از کالبدها و فضاهای شهری است که در شهر ایران اسلامی دیده می شود و همانند حصار و بارو در روند تدوام و حفظ شهر نقش اساسی داشته است. اگر چه تا کنون در مورد مولفه های کالبدی همچون مسجد، مدرسه، مناره، و هنرهای تزیینی در شهر ایران اسلامی تحقیقات متعددی صورت گرفته است اما به دروازه ها پرداخته نشده است. پژوهش حاضر با روش تاریخی، از نوع توصیفی تحلیلی و گردآوری کتابخانه ی داده ها به خصوص از دل منابع جغرافیایی و تاریخ های محلی به دنبال ترسیم و بررسی ویژگی های کالبدی و فضایی دروازه و همچنین کارکردها و عملکردهای آن در شهر ایران اسلامی است. نتایج نشان می دهند که دروازه یکی از مهترین مولفه های کالبدی و فضایی در شهر ایران اسلامی بوده است که با بازار و کاروان سرا رابطه دوسویه داشته است. از مهمترین کارکردهای دروازه می توان به عملکرد امنیتی دفاعی همراه با حصار و دیوار، عملکرد ارتباطی بویژه از این نظر که دروازه تنها راه رسمی و قانونی ورود و خروج به هر شهری بوده است، عملکرد اجتماعی به خصوص زمانی که بازار و کاروانسرا در امتداد آن قرار داشت، عملکرد اقتصادی مادی که در این مورد نیز با بازار و کاروانسرا رابطه داشت و همچنین عملکرد راهنمایی و هدایتی گری برای مسافران و کاروانیان اشاره کرد.


شهر به عنوان بستر شکل گیری جامعه و نمایشگاه معرفی افکار مردم یک کشور، نقش مهمی را در هویت ملی ایفا می نماید. هویت موضوعی است که تفاوت سیمای شهر قدیم ایرانی و سیمای شهر معاصر را موجب گشته است. آنچه مسلم است در تمامی تغییر و تحولات شهرسازی ایران در طول زمان وجه مشترکی بنام زیبایی و تناسب کلی شهری وجود دارد. توجه به شهرسازی و معماری قدیم نشان دهنده همدلی با آن است و سیمای شهرهای بی هویت کنونی حاصل التقاط فرهنگی امروز است. کلانشهرهای امروز با رشد سریع خود دچار نوعی خود باختگی هویتی شده اند؛ این امر با تخریب بافت های تاریخی شهر بیشتر به چشم میخورد. در این مقاله سعی شده است با بررسی دروازه های قدیمی شهر تبریز به عنوان عناصر با هویت شهری و بررسی موضوع باززنده سازی آنها به عنوان یک عنصر نمادین شهری به نقش آن در هویت بخشی به فضای شهری امروزی پرداخته شود. مطالعات نشان دهنده این موضوع است که ایجاد حس هویت در شهرهای معاصر با بازآفرینی فضاهای دارای هویت تاریخی در مرتبط میباشد.


دروازه قرآن، دروازهای متعلق به شهر شیراز که در فاصله یککیلومتری از حصار قدیمی شهر در میان تنگ الله اکبر واقع شدهاست. تنگه ای که اکنون مانند گذشته تنگ نیست و با تعریضآن دروازهای که روزی درست در میانه دو کوه قرار داشت و راهارتباطی شهرهای شمالی به شیراز از زیر طاق آن می گذشت بهکناری منتقل شده و کمتر مسافری امروز از زیر دروازه قرآن بهشیراز وارد یا از آن خارج می شود. دروازه قرآن در عینتشابهاتش با دروازه های حصار شهر تفاوت هایی نیز با آنها دارد؛ای بنا حامل مفاهیم والاتریست؛ مفهوت استقبال و بدرقهمسافران با کلام مقدس الهی در آن تجسم یافته است. گوییسنت رد کردن مسافر از زیر قرآن تجسلمی مادی یافته بنایدروازه به پا ایستاده و هزاران مسافر را در طول حیاتش از زیرقرآن عبور داده است. در این مقاله با تکیه بر فنون روشتحقیق تفسیری تاریخی و کتابخانه ای، بنای دروازه قرآن دربستر جغرافیایی و تاریخی آن در سفرنامه ها بررسی می شود وزمینه های احداث این بنای مهم شناخته، تغییر و تحولاتکالبدی و کارکردی آن تا حد امکان روش می شود.


نخستین حصار شهر تهران و چهار دروازه آن در دوره شاه تهماسب صفوی بنا شده اند. در دوره های بعدی، یک دروازه در زمان افغان ها به این حصار اضافه شد و یک دروازه دیگر هم به دوره قاجار تعلق دارد. معمولا این دروازه ها به دلیل شباهت اسمی، با دروازه های حصار ساخته شده در دوره ناصرالدین شاه یکسان انگاشته می شوند؛ حال آن که لازم است با دقت در منابع گوناگون، نقشه های تاریخی شهر تهران و نیز نوع و تاریخ تهیه تصاویر مختلف، دروازه های حصار نخست را شناسایی کرد و جداگانه به بررسی آنها پرداخت. هر چند این منابع اطلاعاتی کلی از دروازه ها در اختیار قرار می دهند، اما در این مقاله با استفاده از نتایج حاصل از سامان دهی آنها، به صورت مستقل به دروازه های حصار تهماسبی پرداخته شده است. به این ترتیب، مشخصه های ویژه این دروازه ها که به دلیل فاصله زمانی ساخت شان با یکدیگر تفاوت هایی نیز داشته اند، مورد تاکید قرار گرفته و امکان بازشناسی آنها از دروازه های حصار دوم فراهم آمده است. مشخصه های عمومی به کار رفته در دروازه های حصار تهماسبی با توجه به عناصر اصلی و مشترکات بین آنها مشخص گشته و در قالب الگویی کلی که بر اساس تصاویر برجای مانده، با نرم افزارهای رایانه ای شبیه سازی شده بیان گردیده است. این الگوی پیشنهادی در واقع نمونه ای است از فرم کلی دروازه، که عناصر به کار رفته در آن و نحوه ترکیب آنها در بیشتر دروازه های این حصار وجود داشته است.

در این مقاله سعی بر این است که به تبیین جایگاه دروازه در خاطره جمعی شهر معاصر و ریشه یابی «رشته های خاطره ای» آن پرداخته شود. دروازه ها در شهر قدیم به عنوان مکان های آستانه ای برای عبور و گذار مطرح بوده اند. در شهر امروز با فروریزی حصارها هرچند کالبد دروازه ها تغییر شکل یافته است، اما مکان آنها همواره تداعی کننده خاطره های جمعی شهروندان بوده و می تواند موجد خوانایی شهر و بیان کننده هویت مدنی و برانگیزاننده احساس غرور در مردم شهر گردد. چنین مکان هایی به همگان تعلق دارد، همان طور که در گذشته نیز چنین بوده است و هدف اصلی مرمت و نوسازی آن، باید ایجاد و ارتقاء حس تعلّق به مکان در راستای افزایش حس همبستگی و تعلّق اجتماعی باشد. به این ترتیب مقاله نخست به دروازه های شهر به عنوان مکان های ویژه نمادین می پردازد و سپس ضمن مروری بر دروازه های شهر قدیم شیراز و ریشه های خاطره ای آنها، قابلیت تعمیم چنین رویکردی به «آستانه» و «قلمرو»ی بافت قدیم در ارتباط با بافت جدید و ایجاد پیوند میان این دو را از طریق تقویت «حس مکان» و پرداختن به «تداوم رشته های خاطره ای» مورد توجه قرار می دهد.

شناخت تهران از نظر تاريخي و اجتماعي و تشخيص محيط جغرافيايي و تحقيق فرهنگي، سياسي، اقتصادي، هنري، اجتماعي و… به دليل سرعت توسعه همه جانبه آن، بسيار دشوار است. تهران تا چند قرن پيش، تنها يكي از روستاهاي اقماري ري محسوب مي شد اما توسعه و آباداني اش با تسلط ايل قاجار بر كشور آغاز گرديد. تاج گذاري آقامحمدخان در تهران (1209 ﻫ.ق) و توجه ساير شاهان اين دوره به توسعه شهري، باعث از بين رفتن حصار صفوي و ساخت حصار قاجاري شد. علي الحال، امروزه مكان يابي از دروازه هاي شهري ـ كه در دوره پهلوي نخست نابود شدند ـ در تعيين حدود حصار بلديه، اهميت بسزايي دارد و همين امر در شناخت تاريخ شهري تهران، اهميت دوچندان پيدا كرده است. بايستي اذعان داشت كه از ديرباز تا اواخر قاجار، دروازه ها و فضاي پيرامون آن ها از فضاهاي مهم شهري در ايران به شمار مي آمدند و به سبب موقعيت و نقش ارتباطي خاصي كه داشتند، امكان استقرار و جريان سازي براي برخي از فعاليت هاي اجتماعي، اقتصادي و امنيتي بودند؛ البته همه دروازه هاي (اصلي، فرعي) شهر با خصوصيات كالبدي و كاركردي يكسان نبودند. در معماري دروازه هاي اصلي شهري، عناصر تزئيني مانند ميل ها و سردرهايي با اشكال متنوع، طاق نماهاي متعدد، گلدسته، منقوش و مزين به كاشي كاري نفيس به وفور استفاده مي شد كه تاكيدي بر نقش هويتي دروازه ها بود. در اين مقال كوتاه، نگارنده مي كوشد نگاهي اجمالي بر كتاب فوق و بررسي نقاط قوت و ضعف آن داشته باشد.


شناخت تهران از نظر تاريخي و اجتماعي و تشخيص محيط جغرافيايي و تحقيق فرهنگي، سياسي، اقتصادي، هنري، اجتماعي و… به دليل سرعت توسعه همه جانبه آن، بسيار دشوار است. تهران تا چند قرن پيش، تنها يكي از روستاهاي اقماري ري محسوب مي شد اما توسعه و آباداني اش با تسلط ايل قاجار بر كشور آغاز گرديد. تاج گذاري آقامحمدخان در تهران (1209 ﻫ.ق) و توجه ساير شاهان اين دوره به توسعه شهري، باعث از بين رفتن حصار صفوي و ساخت حصار قاجاري شد. علي الحال، امروزه مكان يابي از دروازه هاي شهري ـ كه در دوره پهلوي نخست نابود شدند ـ در تعيين حدود حصار بلديه، اهميت بسزايي دارد و همين امر در شناخت تاريخ شهري تهران، اهميت دوچندان پيدا كرده است. بايستي اذعان داشت كه از ديرباز تا اواخر قاجار، دروازه ها و فضاي پيرامون آن ها از فضاهاي مهم شهري در ايران به شمار مي آمدند و به سبب موقعيت و نقش ارتباطي خاصي كه داشتند، امكان استقرار و جريان سازي براي برخي از فعاليت هاي اجتماعي، اقتصادي و امنيتي بودند؛ البته همه دروازه هاي (اصلي، فرعي) شهر با خصوصيات كالبدي و كاركردي يكسان نبودند. در معماري دروازه هاي اصلي شهري، عناصر تزئيني مانند ميل ها و سردرهايي با اشكال متنوع، طاق نماهاي متعدد، گلدسته، منقوش و مزين به كاشي كاري نفيس به وفور استفاده مي شد كه تاكيدي بر نقش هويتي دروازه ها بود. در اين مقال كوتاه، نگارنده مي كوشد نگاهي اجمالي بر كتاب فوق و بررسي نقاط قوت و ضعف آن داشته باشد.

این مقاله بر آن است تا امنیت مجتمع های مسکونی دارای حصار و دروازه و فاقدحصار و دروازه را بر حسب تجربه جرم ساکنان، مورد بررسی قرار دهد. مطالعات این پژوهش بر پایه چهار راهبرد اساسی رویکرد پیشگیری از جرم از طریق طراحی محیطی شکل گرفته است و بر حصار و دروازه به عنوان یکی از شاخص های دو راهبرد کنترل دسترسی و قلمروگرایی متمرکز شده است. نمونه های مطالعاتی، از میان مجتمع های مسکونی شهر همدان به روش نمونه گیری خوشه ایانتخاب شدند. این پژوهش با دو راهبرد کیفی و کمی؛ در مرحله اول با روش تحلیل محتوا و در مطالعات میدانی، با روش پیمایشی انجام شده است. روش مدل یابی معادلات ساختاری و آزمون های آماری وابسته به آن، برای سنجش رابطه بین متغیرها و آزمون ناپارامتری یومن ویتنی برای سنجش سطح معناداری امنیت بین دو گروه مجتمع های دروازه دار و بدون دروازه به کار گرفته شد. یافته های پژوهش نشان دهنده عدم وجود رابطه معنادار بین حصار و دروازه و امنیت نمونه های مطالعاتی می باشد. همچنین تفاوت معناداری بین امنیت مجتمع های مسکونی دارای حصار و دروازه و فاقد حصار و دروازه همدان یافت نشد. کنکاش پیرامون یافته های تحقیق بیانگر آن است که، ویژگی های کالبدی حصارها و دروازه ها و عادت های رفتاری مردم به عنوان یک عامل فرهنگی، از مهم ترین دلایل نقش کمرنگ دروازه ها و حصارها در امنیت بخشی به مجتمع های مسکونی همدان می باشد. نتایج نشان دهنده اهمیت بافت پیرامون مجتمع مسکونی در ارتباط با امنیت مجتمع، به لحاظ وجود یا فقدان بافت کالبدی مناسب و نوع کاربری های همجوار می باشد.

کاشی کاری، از هنرهای دستی و قدیمی ایران و مهم ترین ویژگی تزیین معماری اسلامی است. در دوره قاجار کاشی کاری اهمیت ویژه ای می یابد ، و استفاده از این هنر برای جلوه بخشیدن به سطوح بناهای ایرانی متداول می شود. از بنا های این دوره که در آن کاشی کاری صورت گرفته است، دروازه ارگ سمنان می باشد که در قسمت شمال باروی شهر قرار دارد. این بنا گنجینه ای تصویری از تاریخ، فرهنگ و هنر مردم ایران زمین است. تلاش نگارندگان در مقاله حاضر بر آن بوده تا به معرفی بنای دروازه ارگ سمنان و نقش های تصویر شده در آن به عنوان نمونه ای ارزشمند از معماری شهر اسلامی در دوره قاجار بپردازند. آن چه در این پژوهش مورد مطالعه قرار گرفته است، ویژگی بنای دروازه ارگ سمنان و نقوش تصویر شده در این کاشی کاری ها می باشد. پرسش های این مقاله به این ترتیب است: کاشی کاری های دروازه ارگ سمنان دارای چه ویژگی هایی می باشد نقوش به کار رفته در کاشی کاری های دروازه ارگ سمنان چه بوده است روش تحقیق صورت گرفته تاریخی- تحلیلی می باشد، و روش گردآوری اطلاعات، اسنادی (کتابخانه ای) است. در نهایت چنین نتیجه گرفته می شود که دروازه ارگ سمنان گنجینه ای از کاشی کاری با موضوعات مختلفی همچون حماسی- تاریخی ایرانی است. کاشی کاری های دروازه ارگ سمنان علاوه بر ارزش های هنری، دارای ارزش معنوی بوده و نمایانگر پیشینه فرهنگی و تاریخی مردم این سرزمین است، از این رو حفظ و نگهداری از آن نیازمند توجه ویژه می باشد.

کاشیکاری از جمله زیباترین هنرهای تزیینی و ارزشمند وابسته به معماری است و دارای سابقه طولانی در ایران می باشد در دوره قاجار به دلیل علاقه فراوانی که به تزیینات وجود داشت کاشیکاری اهمیت ویژه ای می یابد و نقش مهمی را در معماری بناهای ایرانی ایفا می کند از بناهای این دوره که در آن کاشیکاری صورت گرفته است دروازه ارگ سمنان می باشد که در قسمت شمال باروی شهر قرا ردارد. این اثر تاریخی را می توان در زمره یکی از آثار زیبا و با شکوهی دانست که گردشگران را به خود فرا می خواند تلاش نگارندگان در مقاله حاضر بر آن بوده تا به معرفی مضامین و نقشهای تصویر شده بر روی کاشی های دروازه ارگ سمنان بپردازند. آنچه در این پژوهش مورد مطالعه قرار گرفته است نقوش تصویر شده در این کاشیکاری ها و اهمیت آنها در زیبایی هرچه بیشتر این بنا می باشد. پرسشهای این مقاله به این ترتیب است: موضوعات نقش شده در کاشیکاری دورازه ارگ سمنان چگوه است ویژگی کاشیکاری های دروازه ارگ سمنان چه بوده است روش تحقیق صورت گرفته تاریخی تحلیلی می باشد و روش گردآوری اطلاعات اسنادی کتابخانه ای است. در نهایت چنین نتیجه گرفته می شود که در کاشیکاری های دروازه ارگ سمنان از هنر کاشیکاری برای ارتقای زیبایی بصری این دروازه بهره گرفته شدهاست کاشیکاری این دروازه دارای مضامین تصویری مختلفی مانند حماسی و رزمی .. می باشد و نقش اصلی ان انسان است کاشیکاری های دروازه ارگ سمنان علاوه بر جنبه زیبایی، نقش مهمی در نمایاندن پیشینه فرهنگی و هنری ایرانیان دارد و نگهداری از آن حایز اهمیت است.

در این مقاله به بررسی معیارهای کیفیت دروازه های شهر و تاثیر این معیارها بر طراحی پایدار می پردازیم، در ابتدا کیفیت محیط و فضاهای شهری مورد بررسی قرار می گیرد. سپس به معیارهای ارتقای کیفیت محیطی به ویژه محیط های شهری همچون دروازه ها که در زمینه عملکردهای اجتماعی و کالبدی تاثیرگذار هستند؛ می پردازیم. و سپس به معیارهای کیفیتی که می تواند از دروازه ها به عنوان ع رصه های عمومی شهری یاد کند، و می تواند کمک شایانی به طراحی پایدار در ورودی های شهری داشته باشد، اشاره می نماییم. در ادامه و باختصار، طراحی و اصول طراحی پایدار در ارتباط با معماری و تاثیرات سازگار و ناسازگاری که بر محیط های شهریدارد، مورد بررسی قرار داده می شود و در نهایت، اصول طراحی پایدار که می تواند به ارتقاء کیفیت دروازه های شهرها و چهارچوب اندیشه های آن در طراحی پایدار کمک کند. مورد ارزیابی قرار می گیرد. در نتیجه؛ ضمن بررسی معیارها و شاخصه هایی که به بالا بردن کیفیت طراحی ورودی ها و طراحی شهری خوب کمک می کند، و همچنین به لزوم طراحی پایدار که بستری برای رسیدن به اهداف پایداری می باشد نیز اشاره می شود؛ که رفاه شهروندان و عدالت اجتماعی شهروندان را به همراه دارد و با بهبود کیفیت زیست محیطی و پراکنش بهینه خدمات و تسهیلات شهری افزایش رضایمندی اجتماعی شدن را به همراه دارد.

افت تاریخی شهرها به عنوان مکانی واجد ارزش های میراث فرهنگی، با در بر گرفتن دوره های مختلف تاریخی، دارای ویژگی هایی متشکل از ساختاری فضایی کالبدی است ( عباس زاده و همکاران، 1394) . بافت های تاریخی و فرهنگی شهرها به منزله ی بخش های مهمی از شهر که نشانه ی فرهنگ و دانش معماری و شهرسازی بومی اند و به منزله ی جزئی از هویت اجتماعی هر قوم و کشوری تلقی می شوند. به عبارتی دیگر، بافت قدیمی به منزله ی هسته ی اولیه ی شهر و قسمتی است که نشان دهنده ی نحوه ی اندیشیدن و نگرش نیاکان ما به جنبه های مختلف زندگی است و باید مورد توجه ویژه قرار گیرند. بافت های تاریخی و فرهنگی به منزله ی هسته ی قدیمی و تاریخی قابلیت های بالفعل و بالقوه ی فراوانی برای استقبال از گردشگران دارند ( کردی، 1381). گردشگری به مثابه یک پدیده تمدنی تاثیرات متعدد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی دارد که در گذر زمان از یک حالت تفریحی به یک نیاز اساسی بدل شده است. این پژوهش بر مبنای هدف کاربردی است و به روش کمی و توصیفی است. بخشی از داده ها از طریق تهیه سه نوع پرسشنامه و مصاحبه حضوری به دست خواهد آمد.

ایران دارای پیشینه ای در زمینه تعین حدود شهری بوده است که این حدود به وسیله دروازه هایی مشخص شده است.از دیرباز اهمیت ورود به شهر تا ان حد بوده که الزامات متنوعی را به دنبال داشته است. این الزامات بعضاً هنوز هم در لایه های متقدم شالوده و استخوان بندی کالبدی عملکردی شهرهای تاریخی نمود دارند. امروزه تصاویر و کیفیاتی که در قالب ورودی شهرهای ایران وجود دارند این عرصه را به پست ترین لایه های فضایی شهرها تبدیل نموده اند. در اینمقاله سعی شده است که به بیان کارکرد شهری این ساختارها پرداخته شود و نیز نحوه تعامل کیفیات این دروازه ها با شهر بررسی شود. در حال حاضر اغلب ورودیهای شهرهای ایران به دلیل عدم توجه به ضوابط و مقررات و ارتباطات بصری و زیباشناختی و نیز عدم توجه به پیشینه ی تاریخی و فرهنگی شهر ساخته شده اند که باعث بی هویتی سیما و منظر شهر گردیده است. در این مقله برای تحقیقات از اسناد و مستندات باقی مانده و مطالعات میدانی استفاده شده که باعث به وجود آمدن گزارش پژوهشی به روش تحلیلی- توصیفی است و در آن ورودی شهر به عنوان پتانسیلی تأثیر گذار برای ایجاد فضای شهری مورد بررسی قرار گرفته است. در انتها سعی شده است با ارائه پیشنهادات گامی در جهت بهبود منظر شهری برداشته شود.

شهر در دوران بعد از اسلام از قوانین مدون جهان بینی اسلامی تبعیت می کند و تاثیر اعتقادات و جنبه های معنایی بر جنبه های فرمی و هویت بخشی شهر بسیار حائز اهمیت بوده است. در فرهنگ معماری و شهرسازی ایرانی ورودیها همیشه باواسطه طراحی شده است و برای تغییر فضا همیشه مفصلهایی به عنوان واسطه، میان مکانهای اصلی قرار میگیرند. این موضوع حتی در ورودی شهری ها نیز بسط پیدا می کرد و همواره در معماری اسلامی مفهوم درون و بیرون و تمایز بین ایندو مورد توجه و هویت بخش بوده است. در گذشته نخستین تصویری که از هر شهر در ذهن مسافرین نقش می بست ورودیآن بود که هویت بخش آن شهر و بازگو کننده ایدئولوژی حاکم محسوب می شده است. با رشد صنعت و پیشرفت تکنولوژی مفاهیم گذشته به دست فراموشی سپرده شده و همچنین مفاهیم نو و نیازهای متناسب با امروز به وجود آمده است و با تغییردر نحوه ارتباطات و جایگزین شدن ماشین به جای وسایل حمل و نقل در گذشته، شکل شهرهای امروزی تغییرات عمده ای کرده است. با تغییر در کالبد شهر، کارکردهایی مانند دروازه، منسوخ و به دست فراموشی سپرده شد و مفاهیم نو، متناسب بانیاز شهرهای امروزی به وجود آمد و فضای میان شالوده ای بین درون و بیرون، آنقدر بسیط شد که از حوزه ادراک انسانیخارج گردید. اما مفهوم عبور، در اذهان باقی ماند و تفاوت اینجا از آنجا- با وجود پیدایش تفاوت در مفهوم فاصله با آنچه که در گذشته فهم می شد- برای آدمی رنگ نباخت. روش پژوهش از نوع کیفی و بررسی ها متکی بر روش مقایسه تطبیقی است.این مقاله سعی دارد از طریق بازشناخت تفاوت شهر امروز از دیروز، تعریفی نوین از مفهوم دروازه ورودی شهر هزاره سومی ارائه دهد.

مطالب مرتبط