مناره خوی و مقبره شمس تبریزی نوشته شده در جولای 21, 2019به روز شده در ژوئن 25, 2023توسط omidjavidaniدسته بندی ها:بناهای یادبود, مقبره, منار, مناره مکان فاصله ویکی پدیا کله منار خوی ایرانشهرپدیا ایرانشهرپدیا ایرانشهرپدیا اطلس تاریخی تارنماهای وابسته: ایل دنبلی آشنایی با برج شمس تبریزی / همشهری کتابشناسی شهرستان خوی وبلاگ علی صدرایی خویی امین الشرع دانستنیهای خوی کتابهای وابسته: مقالات شمس تبریزی خط سوم تاریخ خوی / محمد امین ریاحی تاریخ خوی / مهدی آقاسی یادواره شهر خوی / محمد علی کریم زاده تبریزی سیمای خوی منشآت السلاطین مزارات خوی تاریخ زمین لرزه های ایران اخبار وابسته: دارالصفای خوی تولیت شمس ایسنا آفتاب ایرنا گزیده کتاب: ثار البلاد و اخبار العباد / زکریا بن محمد بن محمود قزوینی / جهانگیر میرزا / میر هاشم محدث و در خارج شهر خوی، آبادانی و محلهای است. در این محله، دو منار است در جنب همدیگر که بسیار قدیم ساخته شده و هر دو منار از کله قوچ شکاری است که به دور منار، عوض آجر گذاشتهاند و شاخ قوچها را ترکیب مستحسن به دور منار ترتیب دادهاند. مترجم، منارها را دیده. حال تحریر که قدری از منارها خراب شده تخمیناً پانزده هزار کله قوچ شکاری در آن منارها کار شده است. و در کنار رودخانه ارس که از ولایت خوی گذرد در شش فرسنگی شهر، کلیسیایی است بسیار عظیم که در مکانی سخت واقع شده. گویند که قبر دانیال نبی در آنجا است. گزیدهی کتااب: خاطرات میرزا ابوالقاسم امین الشرع خویی زلزله ای عظیم تاریخی وقوع یافته( 1259 قمری) به نحوی که اکثر عمارات و منارههای مسجد را خراب کرده و از بعضی اشخاص مسن شنیدم که میگفت که از جلو دروازه چورس الی دروازه خیابان که محاذی همدیگرند بالتمام نمایان شده و عمارات و دکاکین مابین کلا خراب و ویران شده بود. گزیدهی کتااب: تاریخ زمین لرزه های ایران / نیکلاس امبر سر / چارلز ملویل / ابولحسن رده لرزه ویرانری در منطقه خوی در سال 1259 قمری ( 18 آوریل 1843 ) 1000 تن را کشت گزیدهی کتااب: جغرافیای تاریخی گیلان، مازندران، آذربایجان / ابوالقاسم طاهری ویلسون کشیش امریکایی می نویسد: به دور شهر دیواری دولا با برج هایی به ضخامت یازده پا از خشت ساخته شده و خندقی به ژرفای بیست پا احداث گردیده است. پنج دروازه بزرگ و با ابهت چوبی که بر روی آنها قطعاتی از آهن نصب است به شاهراه خوی منتهی میگردد. بر روی خندق پلهای کوچکی قرار گرفته که به مجرد نزدیک شدن دشمن میتوان آن را بلند کرد. گزیدهی کتااب: معماری ایران دوره اسلامی / محمد یوسف کیانی مناره ها / محمد علی مخلصی منار سمبل پیروزی: وقتی از منار و کاربرد آن صحبت به میان میآید ناگزیریم آنچه که از لحاظ معماری شبیه منار قلمداد شود در این مبحث بیان نمائیم. صحبت را به یکی از شگفتیها و عجایب و اعمال غیر عادی جنایتکاران تاریخ میکشیم که در پی هوسهای شاهانه چه جنایتها که نیافریدند و چه سمبل پیروزی و یادبودها که به پا نکردند و برخ مردم دربند نکشیدند. منارکله از سر انسانهای بیگناه و یا شورشیان سرکوب شده از این مقوله جنایات است که نه تنها در دوران مغولان خونریز و تیمور لنگ سفاک صورت گرفت بلکه در دوران صفویه و افشاریه که سلاطین آن مدعی دین پروری بودند نیز تاریخ شاهد چنین فجایعی بوده است حتی بعضی از سیاحان و جهانگردان خارجی که به ایران سفر کردهاند تصاویری از این منار كله ارائه دادهاند منجمله توماس هربرت معتقد است که این منارها از سر شورشیان بنا گردیده تصویری را که رسم نموده ستون سادهای ست که بر روی آن جمجمه انسانها نقش گردیده است ح هانوی که از طرف دولت انگلیس در سال ۱۱۵۶ به ایران روانه شده دو جلد سفرنامه از خود بجای گذاشته است. وی تصویری را از منار کله در کتاب خود ترسیم نموده که از سر انسان ساخته شده است. تصویر دیگری که خود هانوی سوار اسب به اتفاق همراهان نشان میدهد ابن منار به صورت بهتری نمایش داده است. از جمله منار کلههای دیگر منارهائی هستند که از کلههای بز کوهی و حیوانات وحشی دیگر ساخته شدهاند. پیترودولااله این منار را اصفهان دیده و تصویر آن را نیز در سفرنامه خود آورده است. وی در این مورد می نویسد (۲۴):“…این منار نمیدانم به دلیل وجود مسجدی در نزدیک آن یا به قصد روشن کردن اطراف و یا برای دعوت موذن از مردم برای ادای فرضیه مذهبی یا امثالهم ساخته شده ولی از این جهت جالب توجه است که از صدر تا ذیل آن از کلههای بزهای کوهی و حیوانات وحشی دیگری ترکیب شده که یک شاه یا یکی از خویشان او که سازنده منار بوده است که در یک وهله شکار همه آنها را زده است.این منار بلند است و کلهها یکی در کنار دیگری قرار گرفته و تعداد آنها به چندین هزار میرسد معالوصف این امر که همه آنها یک مرتبه شکار شدهاند موجب تعجب نیست. زیرا همانطور که امروزه نیز شاه بدان عمل می کند این شکارها چندین روز به طول میانجامد و هزاران نفر برای خارج کردن حیوانات از جنگل در آن شرکت میکنند. رویهمرفته این منار با این همه کله حیوان و شاخهائی که از آن خارج شده حکایت از ذوق غیر عادی و عجیب ایرانیان میکند که باید گفت هیچ یک آنها از این جهت به پای شاه نمیرسند. این منار عجیب به نام منار كله خوانده می شود ، ، ، *(4۵). کمپفرو تاردن نیز تصاویری از منار كله حیوانات ترسیم نموده ولی تاریخ احداث آن را گوناگون گزارش کردهاند. از این منارها آثاری بجای نمانده است. لازم به تذکر است که منار بجای مانده از نوع فوق الذکر که در شمال غربی شهر خوی جلب توجه میکند از آثار دوره زندیه است که توسط حکام دینبلی این عصر ساخته شده. متار بصورت استوانهای به ارتفاع ۱۲ متر و بصورت میل منفرد میباشد. قسمت زیرین منار از سنگ و فست فوقانی آن آجریست و در قسمت میانی تزئیناتی از شاخ بز کوهی و قوچ به کار رفته است. گزیدهی کتااب: تاریخ کمبریج / صفویه / روبرت هیلن برند به دلیل علاقه شاه اسماعیل به شکار می توان یک اثر استثنایی و غریب به مناره ای اشاره کرد که در حول و خوش شهر خوی با شاخ و کله شکار تزیین یافته است. گزارش هایی از این دوره به یک چنین برج هایی در اطراف خوی اشاره دارد/ گزیدهی کتااب: یادواره شهر خوی / محمد علی کریم زاده تبریزی به سالیان 1314 تا 1318 در دوران تحصیلی من … در حیرت قرار میگرفتیم که چگونه سنگ قبر 600 ساله ای در این قبرستان متروک به جا مانده است… در مورد مناره شمس تبریزی … از پله های آن بالا میرفتیم … تا قدمان به شاخ های آهو برسد و دوام و قدرت آن را آزمایش نماییم… میشنیدیم که می گفتند همین شمیش مسجدی از مجموعه آجرهای جفت مناره شمس تبریزی که در قدیم خراب شده احداث گشته… این ناحیه جزء محله امامزاده محله به شمار میآمد و محلی ها آن را شمیش دیبی میگفتند…سعی میکردیم تعداد کله ها را شمارش کرده و وضع ساختمانی پله های مارپیچی آن را بررسی نماییم… در سال 1330 عکسی از این منار انداختم… در حین تالیف کتاب … شنیدم که زحمات دکتر محمد امین ریاحی نتیجه داده و بناست املاک جنبی مناره خریداری شود و تاسیساتی از قبیل کتابخانه و … احداث شود. گزیدهی کتااب: نزهت القلوب / حمدالله مستوفی خوی – از اقلیم چهارم است طولش از جزایر خالدات « عطم» و عرض از خط استوا « لزم ». شهری وسط است و دورش شش هزار و پانصد گام است . هوایش به گرمی مایل است و آبش از جبال سلماس آید و به ارس ریزد و باغستان بسیار دارد و از میوه هاش انگور و امرود پیغمبری مانندش جای دیگر نیست به شیرینی و بزرگی و آبداری . ومردمش سفید چهره و ختایی نژاد و خوب صورتاند و بدین سبب خوی را ترکستان ایران خوانند و قریب هشتاد پاره دیه از توابع آن است ، مشاهیرش خرس و بذلاباد . حقوق دیوانیش پنجاه و سه هزار دینارست . گزیدهی کتااب: سه سال در آسیا / کنت دو گو بینو از طسوج تا خوی هشت ساعت راه است و بایستی این راه را از وسط کوه و به قول ایرانی ها از گرده طی کرد و دروازه خیلی قشنگی دارد که با مرمر سیاه و سفید ساخته شده و اسلوب ساختمان آن شبیه به دروازههای مصری ست و من نظیر آن را در هیچ جای ایران ندیدهام. این دروازه به درون بازار گشوده می شود. خوی شهری است ثروتمند و آباد و تمامی اهالی آن غنی یا لااقل صاحب بضاعت هستند و با ترکیه و روسیه تجارت میکنند. گزیدهی کتااب: سفرنامه ونیزیان / منوچهر امیری سه مناره روبروی دروازه غربی آن جای داشته … محیط هر منار هشت یارد و بلندی هریک شانزده یارد بوده است و در بنای آن لابلاهی آجرها شاخ های آهو نشاندهاند. گزیدهی کتااب: مناقب العارفین / شمس الدین احمد افلاکی مگر شبی شمس در بندگی مولانا نشسته بود و در خلوت، شخصی از بیرون آهسته اشارت کرد تا بیرون آید. فی الحال برخاست و به حضرت مولانا گفت به کشتنم میخواهند… مولانا فرمود الاله الخلق و الامر. مصلحت است… چون فرصت یافتند کاردی زدند … شمس نعرهای بزد که آن جماعت بیهوش گشتند و چون به خود آمدند جز چند قطره خون هیچ ندیدند و از آن روز تا غایت نشانی و اثری از آن سلطان معنی صورت نیست. گزیدهی کتااب: منشآت السلاطین / احمد فریدون بیک …پسر مولانا شمس را سر برید و پیش از آنکه سر بریده و پیش از آنکه سر بریده بر زمین افتد آن را گرفت و راهی تبریز شد. مولانا به دنبال او به تبریز رفت و شمس را بر مناره سبز در حال سماع یافت. به مناره رفت شمس را روی زمین دید. از مناره پایین آمد شمس بالای منار بود. هفتمین بار مولانا خود را از مناره به زیر انداخت. شمس او را روی هوا گرفت و گفت مرا این جا دفن کن .. گزیدهی کتااب: مجمل فصیحی / فصیخ خوافی وفات مولانا شمس الدین تبریزی مدفوناًبه خوی که مولانا جلال الدین بلخی معروف به مولانای روم اشعار خود به نام او گفته است… خرقه از دست شیخ الکامل المکمل الواصل شیخ شمس الدین تبریزی که به خوی مدفون است گزیدهی کتااب: تاریخ دنابله / ناشناس / نسخه خطی کتابخانه محمدرضا پارسا 1260 قمری امیر جعفر…در شکار یک روزهاش چهار منار بلند از کله و شکار دوساله ساخته و مقبره بزرگی پایین کرده و باغات جنتنشان در حول و حوش او الان مشهور است به منار شمس که سیاحان روزگار تعجب دارند که آنقدر آهو چگونه شکار شده است. مشهور است که شکار یک روزه آن امیر باتدبیر است. و دو منار که بسیار کج شدهاند باقی است و قبر مبارکش پایین ( مابین ) است و آن دو منارجنبان میباشند مثل منارهای بسطام و اصفهان. و ملای روم شمس الدین تبریزی را در آن منار دید که بالا رفت در پایین و پایین آمد در بالا… گزیدهی کتااب: سفرنامه جیمز موریه / ابوالقاسم سزی بعد از ظهر یکی از روزهای اوایل ژوئن به دیدن کله منار رفتیم که به فرمان شاه اسماعیلی صفوی به یادبود شکاری که قفط یک روز انجام گرفته برپا شده است. میگویند کلهها و شاخهای دسته عظیمی از بزهای کوهی را که در یک روز شکار کردهاند در ردیفهای بههمفشردهای در سرتاسر این دومنار نصب کردهاند. اشخاصی که از زودباوری برکنارند اطمینان دارند که این همه شاخ و کله محصول شکار یکساله است… این دو منار به طور محسوسی وضع قائم خود را از دست داده اند و نخستین زمین لرزه موجب سقوط و ویرانی آنها خواهد شد. گزیدهی کتااب: مزارات خوی / محمد الوانساز خویی تا گذشت قرنها آرامگاه شمس ویران گردید. تنها منار زیبایی بر جاست که در آن به سنت کهن ایرانی لابلای ردیف های آجر شاخ های آهو نشانده شده است…هنگام خاکسپاری شمس تبریز هنوز مناری در آنجا وجود نداشته بلکه این منار بازمانده از کاخی ست که آن را شاه اسماعیل که در 907 جلوس کرده ساخته بود و یک بازرگان ونیزی آن را دیده و در سفرنامه خود وصف کرده است …در ژوئن 1813 جیمز موریه انگلیسی در سفر دوم خود دو منار دیده است. یکی از منارها با جنگ جهانی اول خراب شد و سنگ های آن را که ققطعه ای از آنها نوشته ای داشت در بنای مسجدی نزدیک به منار به کار برده اند. امروز یکی از این منارها باقی مانده است و درتاریخ دنابله خوی آمده که اطراف منار موقوفه بوده و در 1235 به فروش رسیده است… شهر خوی را سه بار به کلی تخریب کردند در 985 به دستور مراد سوم، در 1056 به دستور مراد چهارم و در 1136 در حمله پاشا کوپرلو …جز اینکه به احترام شمس تبریز دو منار دروازه های کاخ در کنار آرامگاه شمس برجای ماند و نام او به خود گرفت… به طوری که محل اطراف آن در افواه باغ شاه نامیده میشد و گنبد نیز در آنجا نمایان بود که قطعا بر سر خاک شمس تبریز بوده و با کاخ تناسبی نداشته است… تصاویر کتاب بیان منازل سفر عراقین نمادین است… و از آنجایی که سلطان سلیمان برای تحبیب سپاهیان ینی چری خود که از بکتاشی ها و علاقهمندان شمس تبریز بودهاند در روز 4 ربیع الاول 942 به زیارت مزار شمس تبریز رفته گنبد و بارگاه شمس تبریز در نظر نقاش ملازم سلطان اهمیت خاص یافته و تصویر آن را به عنوان نماد خوی نقاشی کرده است. اهمیتی که این تصویر برای ما دارد این است که میبینیم در تصویری که 500 سال پیش کشیده شده گنبد شمس پشت برجهای کاخ شاه اسماعیل نمایان است و بدین ترتیب اگر هم تردیدی در مورد مزار شمس ابراز شده باشد رفع میگردد. گزیدهی کتااب: تاریخ خوی / مهدی آقاسی انتساب برجهای شمس تبریز که در دو هزار متری غربی خوی قرار دارد به شمس الملك دنبلی بیاشکال بنظر نمیرسد زیرا بنابقول عبدالرزاق مفتون امرای دنبلی نواحی قطور و اواجق و نخجوان و شرور و منتهی سکمن آباد را در دست داشته اند و شهر خوی را جزو قلمرو ایشان در آن زمان ذکر نکرده با این حال چگونه میتوان باور کرد که قبور امرای دنبلی بی هیچ سببی خارج از حوزه حکمرانی ایشان قرار داشته باشد و مخصوصا که تواریخ معتبر نیز بدین قسمت اشاره ای نکردهاند این مطلب که امرای دنبلی تا ظهور سلطان حیدر استقلال داشتهاند و یا شمسالملك نامی از امرای دنبلی در قرن ششم هجری در خوی میزیسته و دارای استقلال بوده به استناد نوشته های فوق بنظر اینجانب پایه استواری ندارد و علاوه بر این خود برجها نیز ظاهرا از لحاظ مصالح ساختمانی چندان استحکام ندارد که استعداد هشتصد سال سالم ماندن را داشته باشد. مرحوم تربیت سال وفات شمس الملك را ۵۵۵ هجری تعیین کرده که هشت قرن با زمان ما فاصله دارد و سالم و پا برجا ماندن همچو بنائی در طول این مدت امکان ندارد اما اصل مطلب همانطور که در تاریخ شاه اسماعیل گذشت بنای این برجها به روایت یک تاجر گمنام اروپائی از شاه اسماعیل است که به دستور او در مدخل کاخ زمستانی او ساخته شده ولی در باره کاخ که این تاجر آن را مقر زمستانی شاه اعماعیل قلمداد کرده بنظر میرسد که از شاه اسماعیل بنا شد زیرا اشتغالات جنگی و لشکری که معمولا هر مؤسس سلسله با آن دست به گریبان است به او فرصت ساختن بنائی به آن عظمت را نمیدهد . به گمان نگارنده اساس این عمارت از پادشاهان آق قویونلو و قراقویونلو بوده که غالبا فصل زمستان را در خوی نشیمن داشتند و بعد از ایشان شاه اسماعیل در سالهای اوليه سلطنت آن را مقر زمستانی خود قرار داده است ولی برجها را به دستور او به نحوی که سابقا گذشت در مدخل این کاخ بنا کرده اند وقید این جمله « اطراف او را باغشاه گویند » مؤيد نظر نگارنده و صاحب سفرنامه فوق الذکر درباره انتساب برجهای مزبور به شاه اسماعیل میباشد زیرا معلوم میدارد که بنای مزبور زمانی شاه نشین و یا از طرف شاهی ساختمان گردیده است . گزیدهی کتااب: سفیر زیبا / ایون گرس / علی اصغر سیدی لابرولاندیر روزی با وحشت تمام خبر یافت که در اطراف اصفهان مناری وجود دارد به ارتفاع شصت پا که از کلّه ساخته شده و از زمانهای بسیار دور برجای مانده است. نوک منار جای ماذن مانندی داشت و قسمت تنۀ آن تماماً با کلّۀ حیوانات شاخدار پوشانده شده بود. تمام این منار در مدت هفت ساعت و از کلّۀ حیواناتی که در همان روز شکار شده بود، بلافاصله در کنار مجلس بزم ساخته شده است. گویا در لحظاتی که مهمانان گوشت حیوانات شکار شده را با لذت تمام میخورند، در همان زمان غلامان از کلّۀ آن حیوانها، برای ساختن مناره استفاده میکردند. وقتی شاه به تماشای منار میآید، میبیند که برای اتمام آن تنها یک کلّه کم است. برای اینکه کار زودتر به سامان برسد، کندن کلّۀ بنّا، بیش از همه آسان و در دسترس بوده است. دستوری که در همان لحظه انجام میپذیرد و مناره تشکیل میشود. گزیدهی کتااب: بیان منازل / نصوح مطراقچی / رحیم رییس نیا پاین نامه های وابسته: مقالههای وابسته: ایران زیبای چهار فصل/ گزارش سفر به استانهای زنجان، آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل و گیلان، شهریور 1385 غلامحسین نوعی بررسی بناهای اسلامی دوره صفویه در استان آذربایجان غربی از دیدگاه باستانشناسی علی صدرایی دوره صفویه یکی از مهمترین ادوار تاریخی ایران است که با ظهور شاه اسماعیل در سال 907 ه.ق آغاز گردید و در سال 1148 ه.ق یعنی زمان تاجگذاری نادر پایان یافت . این دوره که حدوده دو قرن و نیم از تاریخ ایران را به خود اختصاص داده دارای اهمیت بسیار است چنانکه عدهای معتقدند قرون جدید در ایران، با ظهور این سلسله آغاز میشود. صفویان چون توانستند سراسر ایران را تحت یک حکومت و پایتخت واحد اداره کنند و تسلط قدرت مرکزی موجب عمران و آبادی و گسترش راهها و احداث مساجد و مدارس و بناها و کاروانسراها گردید. این آثار ارزشمند معماری که در واقع معرف فرهنگ و تمدن ایران و ایرانی است دستاورد تلاش متمادی هنرمندانی است که با اعتقاد و ایمان و ابتکار در تکامل و توسعه هر چه بیشتر هنر معماری بویژه در دوران اسلامی مشتاقانه کوشیدهاند و در این خصوص ایالت آذربایجان بهترین شاهد و گواه است این ایالت در طول تاریخ، مرکزی برای تجارت و پلی برای اقوام و ملل مختلف بوده و هست دوره صفویه در این ایالت از جایگاه ویژهای برخوردار است ، اهمیت آن بیشتر بدلیل هم مرزی با امپراطوری عظیم عثمانی است که سبب ایجاد بناهائی را در جای جای این خطه نموده است . این رساله بررسی مبسوطی است از آذربایجان غربی در عصر صفوی که هنرمندان و گمنامان این سرزمین بدون آنکه چشم داشتی از روزگار داشته باشند، چنین بناهائی را پدید آوردهاند. از آن جمله احداث خدای خانهای در بالای کوهستان بردوک که واقعا شگفتی هر بینندهای را برمیانگیزد و یا اینکه هیچ شهر و روستائی از چنین مکان الهی خالی نبود شاهد این امر خدای خانه سرخ مهاباد و خدای خانه قرمز چورس را میتوان یاد کرد. مقابر و آرامگاههای بزرگان دین و سیاست نیز همانند عبادتگاهها با نقشههای خاص و پوششهای بینظیر در هر گوشهای از این ایالت مشاهده میشود مقبره سید صدرالدین در چالدران که یادبودی از بزرگ سیاست آن عصر، مقبره یا خانقاه بر دوک در بالای کوهستان با معماری عظیمش ، مقابر سرداران و رشیدان سپاه عصر صفوی در روستای تمتمان که شامل سه مقبره است و یا مقبره بداق سلطان حکمران محلی مهاباد که هنوز هم مورد توجه مردم محل قرار دارد و بالاخره بقعه مراد تقوی و فضیلت (ابوایوب انصاری) بر بالای کوه تکاب ، شاهد این هنر و معماری است . احداث مدارس ، و فضاهای آموزشی در جوار نیایشگاهها، همواره براین امر تاکید داشت که در تمام مراحل بایستی تعلیم و تعلم صورت گیرد و نمونه شاهد آن مدرسه سرخ مهاباد است . و از جمله هدفهای عالی معماری همواره اندیشه یافتن راههای گوناگون دفاع در برابر مهاجمان و دشمنان همراه بوده است . دراین ایالت این موضوع بسیار مورد توجه قرار گرفته و شاهد این مطلب قلعه ماکو، قلعه قطور، قلعه قوشچی، قلعه بینظیر بردوک ، قلعه دمدم، و قلعه ماران است . و از قدیم الایام در سرزمین ایران مسئله آن بزرگترین معضل بود و به همین خاطر سدهایی را احداث مینمودند و از جمله این سدها، سدزولا در سلماس است که مربوط به عصر صفوی است . و علاوه برآن چون این ایالت سرزمین کوهستانی است و از کوهساران چشمهها روانند و رودها را پدید میآورند، لذا بایستی جهت ارتباط پلهائی را احداث مینمودند و شاهد این مطلب پلهای پنج چشمه و پل سیاه و پل قلعه جوق ماکو، پل ممیند نقده، پل سرخ مهاباد، پل میرزا رسول میاندواب و پل ساروق تکاب ، است . نیاز انسان به پاکی و پاکیزگی باعث ایجاد حمامهائی در طول دوران میشد که شاهد آن در عصر صفوی آذربایجان حمام قراچه است که متاسفانه نابود شده است ، علاوه بر اینها چون انسان دائم در سفر است و گاها مسافتها ایجاب مینمود که پناهگاهی برای خود در طول مسیر داشته باشد لذا کاروانسراهائی را دایر مینمود ولی در این ایالت اولا مسافتهای طولانی بین شهرها نبود و ثانیا تجارتی با غرب وجود نداشت ، لذا تنها یک کاروانسرا از آن عصر در دره قطور باقی است . علاوه بر آثار یاد شده مسئله تجارت خود بهترین ارتباط اقوام با همدیگر بود که بازارهائی دایر باشد شاهد این مطلب بازار خوی و بازار ارومیه است هرچند که بافت اولیه خود را از دست دادهاند ولی هنوز از رونق خاصی برخوردار است . از دیگر آثار معماری ایران بایستی از منارهها یاد کرد که مناره منحصر به فرد آذربایجان بنام مناره شمس تبریزی در خوی است که از هنر شگفتانگیزی برخوردار است و آن تزئینات شاخی آن است که خود هنوز معمائی است برای اندیشمندان. جایگاه و کارکرد خاندان دنبلی در تاریخ ایران صفویه تا قاجار حسین میرجعفری / کورش هادیان از مهمترین مسایل تاریخ ایران، روابط حکومتهای محلی و ایلات و عشایر و خاندانهای مناطق مختلف کشور با دولت مرکزی است. آنچه در این نوشتار در نظر بوده، توصیف و تبیین جایگاه و کارکرد یکی از خاندانهای کرد ایرانی در عرصه حکومت محلی و تعامل با دولت مرکزی است. در این نوشتار، سعی بر این است تا برخی ابعاد و زوایای مرتبط با حکومت محلی خاندان دنبلی بررسی و تجزیه و تحلیل گردد. این تحقیق به روش اسنادی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و استناد به اسناد و مدارک موجود انجام شده و از جمله یافته ها و در یافته های آن می توان به این نکته اشاره کرد که خاندان دنبلی در مقام امرای حکومت محلی دنبلی در منطقه خوی و سلماس و تبریز، دست کم از زمان شاه تهماسب صفوی دارای تاریخی مستند و روشن است. در زمان شاه عباس اول نمود بیشتری یافته، در اواخر صفوی کم رنگ می شود. در فاصله بین صفویه تا قاجار، امرای خاندان دنبلی در مقیاسی گسترده تر و به گونه ای بارز به ایفای نقش در مسائل داخلی و خارجی کشور می پردازند و حکومت محلی این خاندان از اقتدار بیشتری برخوردار می شود. با روی کار آمدن سلسله قاجار، امارت این خاندان رو به افول می رود و در نهایت، در نخستین سالهای ورود عباس میرزا به آذربایجان در مقام ولی عهدی، عمر این امارت محلی به پایان می رسد. برخلاف برخی فرضیه هایی که قوم کرد را به واگرایی و تجزیه طلبی متهم می کند، این مقاله نشان می دهد که خاندان دنبلی، به عنوان یکی از خاندانهای اصیل و برجسته کرد، در عرصه های گوناگونی، از جمله ادب، فرهنگ، عمران و آبادی، سیاست داخلی و روابط خارجی نقشی موثر، اساسی و انکارناپذیر در تامین امنیت، اهداف، وحدت و منافع ملی کشور ایفا کرده است. ساماندهی بارگاه شمس تبریزی با عنوان شمس تا حرم با رویکرد عرفانی امیر جالبی خوی شهریست بس کهن در موقعیتی استراتژیک از سرزمین ایران و با اهمیت بسیار در سیر تاریخ تحولات آن، در اهمیت آن همین بس، که در تاریخ باستان تمدنهای قدرتمند کهن چون اورارتو، کردوئن، ارمن، آشور و سکایی آنرا در برگرفته و به جهت تصاحب آن جنگها کردهاند چرا که خوی در موقعیتی سوق الجیشی، و هم بر تقاطع جاده پرنفع ابریشم قرار گرفته و بسیار حاصلخیز بوده، امروزه نیز هر یک از آن تمدنها در این شهر ردپایی به یادگار گذاردهاند؛ اما اهمیت خوی در دوره بعد از اسلام نمایانتر بوده چرا که آن، محلِ کشمکشهای داخلی و جنگهای قدرتهای خارجی با ایران بوده که به عنوان نمونهای از خروار میتوان به جنگ صدقه با خلیفه عباسی، سلاجقه با روم، جنگ جلالالدین خوارزمشاهی با اتابکان و هم ایوبیان، جنگ مغولان و خوارزمشاهیان، و از همه مهمتر جنگ چالدران و از آن، به مقر جنگهای بعدی با عثمانی و روس و ارامنه در این دیار یاد کرد. همه این تحولات در دستاوردهای این شهر، بویژه هنر و معماری تاثیری ژرف و مهمی داشته است چرا که علاوه بر تاثیر پذیری، ضربات سهمگینی نیز متحمل گشته است. از طرفی همین التقاط با توجه به سیر تحولات تاریخی (بخصوص پس از اسلام) سبب شده آثاری از هنر در شهر خوی آفریده شود که نمونه ی آن در هیچ یک از شهرهای ایران دیده نمی شود؛ برای نمونه دروازه سنگی یا کلیسای سوپ سرکیس، برج شمس یا مسجد مطلب خان. غنی بودن هنر در شهر مزبور نتیجهای روشن از آن روزگاران تواند بود. طراحی مقبره شمس تبریزی معصومه سعادتی خوی شهریست بس کهن در موقعیتی استراتژیک از سرزمین ایران و با اهمیت بسیار در سیر تاریخ تحولات آن، در اهمیت آن همین بس، که در تاریخ باستان تمدنهای قدرتمند کهن چون اورارتو، کردوئن، ارمن، آشور و سکایی آنرا در برگرفته و به جهت تصاحب آن جنگها کردهاند چرا که خوی در موقعیتی سوق الجیشی، و هم بر تقاطع جاده پرنفع ابریشم قرار گرفته و بسیار حاصلخیز بوده، امروزه نیز هر یک از آن تمدنها در این شهر ردپایی به یادگار گذاردهاند؛ اما اهمیت خوی در دوره بعد از اسلام نمایانتر بوده چرا که آن، محلِ کشمکشهای داخلی و جنگهای قدرتهای خارجی با ایران بوده که به عنوان نمونهای از خروار میتوان به جنگ صدقه با خلیفه عباسی، سلاجقه با روم، جنگ جلالالدین خوارزمشاهی با اتابکان و هم ایوبیان، جنگ مغولان و خوارزمشاهیان، و از همه مهمتر جنگ چالدران و از آن، به مقر جنگهای بعدی با عثمانی و روس و ارامنه در این دیار یاد کرد. همه این تحولات در دستاوردهای این شهر، بویژه هنر و معماری تاثیری ژرف و مهمی داشته است چرا که علاوه بر تاثیر پذیری، ضربات سهمگینی نیز متحمل گشته است. از طرفی همین التقاط با توجه به سیر تحولات تاریخی (بخصوص پس از اسلام) سبب شده آثاری از هنر در شهر خوی آفریده شود که نمونه ی آن در هیچ یک از شهرهای ایران دیده نمی شود؛ برای نمونه دروازه سنگی یا کلیسای سوپ سرکیس، برج شمس یا مسجد مطلب خان. غنی بودن هنر در شهر مزبور نتیجهای روشن از آن روزگاران تواند بود. طراحی هنرگاه شمس در جوار مقبره دو کمال با رویکرد طراحی در بافت میان افزا مهستا عبدالله زاده تاریخ یک حقیقت متعالی و مقدس است که رسالتی انسانی و مافوق مادی دارد. با تاریخ است که می توان فاصله دنیای پندار تا پدیدار را طی کنیم و تاریخنگار در این کشف و شهود، مخاطب خود را سهیم میکند و واقعیت پدیدهها را به او باز میشناساند. با نگاهی گذرا به تاریخ انسان در مییابیم که پروسه خلق و ایجاد از رفع احتیاجات مادی به سمت انتزاعی پیش رفته و هر جا که به بالندگی و جاودانگی انسان میرسیم، نشانههایی از توجه ویژه به ذات وجودی تاریخ را مشاهده میکنیم. در ادامه پس از توجه اساسی به تاریخ ما به بازسازی زتدگی گذشته و نوع رفتار و اتفاقات اهل عرفان و تصوف پرداخته و یک هنرگاه تلفیقی طراحی خواهیم کردکه قبل از طراحی، مطالعات ما در زمینه عرفان- صوفی گری انواع خانگاه ها و شیخ ها و پیر ها می باشد، که در مبحث طراحی به طراحی سه گانه موزه عرفان و تصوف- موزه هنرهای تجسمی( زیبایی شناسی) و خانه هنرمندان(بازسازی و بررسی زندگی پیران طریقت از سلسله های مختلف) خواهیم پرداخت. هدف طراحی در بافت فرسوده شهر میباشد که لازمه موفقیت در این طراحی بررسی تجارب طرح های شهری موفق در دنیا که حاکی از بکارگیری به جا و موثر راهکارهای ذیل است:(1)بهره گیری حد اکثر از مشارکت مردم (2) بکار گیری راه حل های متعدد در مواجهه بامسائل چند وجهی(3)استفاده از بازخوردهای متعدد(4)طراحی منطقی و هماهنگ با خواست های گروه های ذی نفع و ذی نفوذ مناره شمس تبریز در خوی محمد امین ریاحی نقش میراث معنوی و اسطوره ای در توسعه ی گردشگری (مطالعه موردی :مقبره شمس تبریزی و پوریای ولی شهر خوی) اصغر اسبقی میراث فرهنگی معنوی مجموعه آفرینشهای هر جامعه و بازتاب هویت اجتماعی و فرهنگی آن است که ارزشها و ضوابط این میراث بهصورت شفاهی، یا از روی تقلید، از نسلی به نسل دیگر انتقال مییابد و اشکال متنوع آن را ادبیات، زبان، اسطورهها، هنرهای نمایشی، آدابورسوم، آیینها و شعائر، بازیها، مهارتها، و دانش سنتی تشکیل میدهد. اهمیت توجه به پژوهش های مرتبط با توسعه گردشگری و شناساندن میراث معنوی و اسطوره ای در این راستا به بهترین شکل ممکن نشان میدهد و البته در این میان نقش و جایگاه مقبره های عارفان عابدان و پهلوانان نیز در جذب گردشگر با توجه به کارکردهای متنوع شان آنچنان که باید ، موردتوجه قرار نگرفته است .. منطقه مورد مطالعه این پژوهش متمرکز بر مقبره عارف بزرگ شمس تبریزی و مقبره ی پهلوان پوریای ولی می باشد که دراستان آذربایجان غربی شهرخوی واقع شده است. پژوهش پیش رو از نظر هدف کاربردی و از نظر روش تحقیق اکتشافی می باشد ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه می باشد که سوالات پرسشنامه مورد استفاده در پژوهش براساس طیف لیکرت طراحی شده است . و با استفاده از فرمول کوکران نمونه پژوهش تعداد 200 نفر محاسبه گردیده است. . برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدلهای رایج و تحلیل SWOT بکار گرفته شده که در تحلیل نهایی اختلاف اوزان ناچیز است اما با این حال گرایش راهبرد تهاجمی بیشتر است. لازم به ذکر است که مجموع عوامل فوق 729/48 درصد واریانس کل را تبیین نموده است. همچنین جهت پایایی یا قابلیت اعتماد ابزار اندازه گیری از روش آلفای کرون باخ بهره گیری شده است هنر و معماری شهر خوی در دوره ی اسلامی فرهاد قوردویی میلان خوی شهریست بس کهن در موقعیتی استراتژیک از سرزمین ایران و با اهمیت بسیار در سیر تاریخ تحولات آن، در اهمیت آن همین بس، که در تاریخ باستان تمدنهای قدرتمند کهن چون اورارتو، کردوئن، ارمن، آشور و سکایی آنرا در برگرفته و به جهت تصاحب آن جنگها کردهاند چرا که خوی در موقعیتی سوق الجیشی، و هم بر تقاطع جاده پرنفع ابریشم قرار گرفته و بسیار حاصلخیز بوده، امروزه نیز هر یک از آن تمدنها در این شهر ردپایی به یادگار گذاردهاند؛ اما اهمیت خوی در دوره بعد از اسلام نمایانتر بوده چرا که آن، محلِ کشمکشهای داخلی و جنگهای قدرتهای خارجی با ایران بوده که به عنوان نمونهای از خروار میتوان به جنگ صدقه با خلیفه عباسی، سلاجقه با روم، جنگ جلالالدین خوارزمشاهی با اتابکان و هم ایوبیان، جنگ مغولان و خوارزمشاهیان، و از همه مهمتر جنگ چالدران و از آن، به مقر جنگهای بعدی با عثمانی و روس و ارامنه در این دیار یاد کرد. همه این تحولات در دستاوردهای این شهر، بویژه هنر و معماری تاثیری ژرف و مهمی داشته است چرا که علاوه بر تاثیر پذیری، ضربات سهمگینی نیز متحمل گشته است. از طرفی همین التقاط با توجه به سیر تحولات تاریخی (بخصوص پس از اسلام) سبب شده آثاری از هنر در شهر خوی آفریده شود که نمونه ی آن در هیچ یک از شهرهای ایران دیده نمی شود؛ برای نمونه دروازه سنگی یا کلیسای سوپ سرکیس، برج شمس یا مسجد مطلب خان. غنی بودن هنر در شهر مزبور نتیجهای روشن از آن روزگاران تواند بود. omidjavidani
دیدگاهها