سنگ نگاره کرتیر





در کتاب دینکرد به این جمله برمی‌خوریم: هاد خودایی دیو اود دین خودایی …. پد اوشان خودایی ابر دین اود ابر خواداییه ویناردگی یعنی بدان شاهی همان دین است و دین همان شاهی زیرا اساس شاهی دین است و اساس دین شاهی. یا در نامه تنسر می بینیم که آمده است: … عجب مدار از حرص و رغبت من به صلاح دنیا برای استقامت قواعد احکام دین، چه دین و ملک هردو به یک شکم زادند … هرگز از یکدیگر جدا نشوند و صلاح و فساد و صحت و سقم هردو یک مزاج دارد. به جز مزدک و مانی که خود را پیامبر می دانسته‌اند، در دوره ساسانیان، به سه تن روحانی بر می خوریم که از همتایان خود پررنگ‌تراند. تنسر اشراف‌زاده‌ای اشکانی است که به اردشیر پاپکان نزدیک شد و نام هیربد هیربدان از آن اوست . ماهداد روحانی دیگری ست که همزمان با اردشیر پاپکان می‌زیسته و شاید اولین متولی جمع‌آوری اوستا بوده باشد. کردر یا کردیر یا کرتیر اما، حکایت دیگری دارد. شاید هیچ شخصیتی در تمام تاریخ ایران به اندازه کرتیر، مرموز و موثر نبوده باشد. آنچه ازسنگ نگاره ها به دست می‌آید این است که گردنبندی از مروارید که آرایش شاهی بوده به گردن داشته است، کلاهی که نشان قیچی روی آن هست بر سر می گذاشته و لباسی ساده‌تر از شاه می پوشیده اما آنچه او را کاملا مشخص می کند فرم دست اوست که غالبا آنرا به صورت قیچی نگاه می داشته است. به هر روی کرتیر با هفت شاهنشاه ساسانی ( اردشیر و شاپور و بهرام اول و دوم و سوم و نرسی ) زیست و مقام خود را از روحانی ساده به موبدان موبد رساند تا جایی که از او سنگ نگاره هایی هست و شگفت‌تر آنکه چند کتیبه نیز برجا گذاشته است. و این چیزی نمی تواند بود جز حضور برهنه قدرت دین بی هیچ حفظی در ظاهر.




برخی بررسی ها درباره جهان‌بینی‌ها و جنبش‌های اجتماعی در ایران

احسان طبری

کتاب حاضر، مشتمل بر مقالاتی است که به بررسی اسطوره و حماسه در آرا و اندیشه‌های “ژرژ دومزیل “اختصاص یافته است” . ژرژ دومزیل “اسطوره‌شناس فرانسوی متخصص اسطوره‌های هند و اروپایی و هند و ایرانی است که نقشی موثر در پیشرفت اسطوره‌شناسی تطبیقی داشته است .کتاب حاضر مجموعه مقاله‌هایی است که تنی چند از صاحب نظران، چند ماه پیش از مرگ دومزیل، درباره او نوشته و منتشر کرده‌اند .عناوین پاره‌ای از مقالات عبارت‌اند از” :ژرژ دومزیل و پیک خدایان/ فرانسوا اوالد” ;”طرحی بی بدیل/ کلو لوی استروس” ;”گواهی روشن روش تطبیقی/ دانیل دوبوئیسون” ;”داستان‌های قرون میانه/ ژوئل.ه‌.گریسوارا ;” “جهان ایرانی/ ژاک دوشن گیمن “و “اساطیر یونانی/ برنار سرژان .”

دسترسی

برخی بررسی‌ها درباره جهان‌بینی‌ها و جنبش‌های اجتماعی در ایران
احسان طبری

کرتیر

بیشتر


کرتیر (یا کارتر) یا کاردیر هرمز موبد موبدان پرقدرت دوران چهار پادشاه ساسانی بود: شاپور اول که در سنه ۲۴۱ میلادی به تخت نشست و در ۲۷۲ وفات یافت و هرمز اول ساسانی که در ۲۷۳ شاه شد و بهرام اول ساسانی که تا ۲۷۶ میلادی سلطنت می‌کرد و سپس بهرام دوم ساسانی که در ۲۷۶ به سلطنت رسید و ۲۹۳ درگذشت. بدین‌سان كرتیر لااقل بیش از چهل سال در مقامات عالیه سیاسی و روحانی قرار داشت و لذا عمر درازی کرده و نفوذ عظیم به هم زده است.
درباره نام کرتیر در بین مورخان بحثی است. برخی آن را نامی و برخی آن را لقبی  می‌دانند. پژوهنده معاصر چک اتاکارکلیما بر آنست که کرتیر که در فراگشت‌های قبلی و مانوی به صورت «کاردل» ثبت شده است لقبی بوده است مانند «خلیل سلطان» و « یمین امیرالمومنین» در زبان عربی. کریستنسن بر آن است که قرائت صحیح کلمه کرتیر هنوز روشن نیست و چنانکه هرتسفلد عقیده دارد (کتاب کتیبه پایکولی، ذیل لغت شماره ۵۵۵) نام کرتیر که در کعبه زرتشت ذکر گردیده است نام صاحب منصب عالی‌رتبه‌ای است و لذا لقبی است.
آنچه که موجب بالا رفتن مقام کرتیر شد علاوه بر دانش روحانی و لیاقت سیاسی و سنن طولانی و درک سلطنت چهار پادشاه، نبردی است که وی با مانی و مانی‌گری کرد و دین زرتشتی را در قبال این خطر و خطر بوداگری که در قلمرو سلطنت کوشانیان در شرق و مسیحیت که در مغرب ایران رواج یافته بود، تحکیم بخشید. از زمان شاپور اردشیران مانی‌گری آغاز  می‌گردد و تا زمان بهرام اول ساسانی ادامه می‌یابد یعنی دست کم بوداگری که در قلمرو سلطنت کوشانیان در شرق و مسیحیت که در مغرب ایران رواج یافته بود، تحکیم بخشید. از زمان شاپور اردشیران مانیگری آغاز  می‌گردد و تا زمان بهرام اول ساسانی ادامه  می‌یابد یعنی دست کم قریب یک ربع قرن الی سه سال این جنبش در جریان گاه خفی و گاه جلی ادامه داشته است. شاپور اول و هرمز اول با مانی راه مدارا در پیش گرفتند. آتشکده از این روش ناراضی بود. کرتیر بر رأس روحانیان مخالف مانی قرار داشت و  می‌خواست دین التقاطی و مخلوطی را که مانی با ترکیب انواع ادیان به عنوان «دین كل» برای ایجاد مصالحه بین اقوام انسانی ایجاد کرده بود و کرتیر آن را بدعتی شنیع در پاکدینی مزده یسنا  می‌شمرد، در هم شکند. بهرام اول ساسانی در اواخر سلطنت خود (۲۷۶ میلادی) در برابر فشار آتشکده سر فرود  آورد و مانی را تسلیم «محاکمه» کرد.
كاتب و مورخ دوران عباسی یعقوبی در تاریخ خود جریان محاکمه مانی را (که در تاریخ جریان محاکمه حروفیه و بابیه را به یاد می‌آورد) چنین وصف  می‌کند:
«مجلس مباحثه عمومی تشکیل شد. مانی با موبدان موبد(یعنی کرتیر) که هم خصم بود و هم قاضی به گفتگو پرداخت. شکی نیست که مانی مجاب و محکوم گردید و او را به عنوان خروج از دین به زندان افکندند چندان عذاب دادند تا بدرود جهان گفت» و. ب. هنینگ در «آخرین سفر مانی» تصریح  می‌کند که کرتیر در کشتن مانی شخص نقش اساسی داشته است.
در اینجا دو نکته جالب است :
نخست این‌که بروز مانی‌گری (یا مانی‌کئیسم به قول اروپایی‌ها) که مایه عمده را از زرتشتی گرفته و آن را با عقاید گنوستیک و غیره درآمیخته بود و رواج سریع آن، خود نشانه ضعف و نا‌استواری دین رسمی (مزده ‌یسنا) بود، نشانه آن بود که هرج و مرج دینی و بدعت‌آوری در آن ایام رواج داشت. در واقع جریانات مذهبی مختلف در آن ایام هرج و مرج فکری عظیمی پدید آورده بود که میانی دین زرتشتی را تهدید  می‌کرد.
دوم این‌که مدارای شاهان ساسانی علامت عدم رضایت آنها از آتشکده و روحانیت زرتشتی بود. این نبرد، بین قدرت سلطنت و قدرت روحانیت، همیشه موجب تردید برخی از شاهان ساسانی در تقویت دربست آتشکده می‌شد چنانکه چنین مدارایی را بعدها در مورد کوات ساسانی و مزدکیان نیز  می‌بینیم. و هدف کوات از این  مدارای دیپلماتیک استفاده از جنبش برای تقویت قدرت سلطنت بود. ولی سرانجام روحانیون زرتشتی کار را پیش  می‌برند زیرا بزرگان و اسپهبدان و دبیران با این دین‌های بدعت‌آلود الحادآمیز که به پرچم جنبش توده‌ها بدل می‌شود از در دشمنی در  می‌آیند، به یاری آتشکده برمی‌خیزند و کار را به سود پیروزی دین رسمی خاتمه  می‌دهند. در دوران ساسانی نقش روحانیون همیشه نقش مسلط بود. آن‌ها هستند که سرانجام شاهان ساسانی را به محاکمه  ‌مانی و مزدک وا  می‌دارند. آنها هستند که یزدگرد اول ساسانی را «بزهکار» و بر عکس خسرو اول را «دادگر» و «انوشه اول» لقب  می‌دهند.
موبدان موبد کرتیر که طی سالیان دراز بر رأس این نبرد دشوار قرار داشت و آن را با لجاج و عناد و با پیروزی روحانیت زرتشتی به سرانجام رساند ظاهراً به مقامی رسید که کمتر روحانی بزرگ زرتشتی بعدها توانست بدان مقام برسد زیرا وی مانند شاهان برای خود کتیبه‌هایی  می‌نویسانید.
از موبدان موبد کرتیر چهار سنگ‌نبشته در دست است:
در نقش رجب، در بالای نقش برجسته شاپور اول
در نقش رستم (این سنگ‌نبشته سخت ساییده شده است،
در کعبه زرتشت
و در سرمشهد.
هرتسفلد برای خواندن این کتیبه‌ها کوشید و در اثر خود «پایکولی» (نام جایی در سلیمانیه که در آنجا کتیبه‌ای از دوران ساسانی به جای مانده نتیجه بررسی خود را نشر داده است.
موضوع کتیبه‌های کرتیر وصف پارسایی و دینداری خود و خدمتی است که به ایرانشهر در عهد سلطنت شاپور اول و هرمز اول و بهرام دوم نموده و به یاری دین برخاسته و با مسیحیان، مانویان و برهمنیان و بوداییان مبارزه کرده است.
کتیبه نقش رستم (نزدیک تخت جمشید) چنان‌که پروفسور‌ هانری شارل پوش (H. C. Puech )استاد کرسی تاریخ مذاهب در کلژ دو فرانس نقل  می‌کند (نقل از کتاب «تمدن ایرانی» ترجمه آقای دکتر عیسی بهنام) در سمت مشرق بنایی که «کعبه زرتشت» نام دارد به وسیله هیئت حفاری بنگاه خاوری شیکاگو کشف شده و در این کتیبه کرتیر توضیح  می‌دهد که چگونه از ۲۴۲ تا ۲۹۳ میلادی به تدریج به ریاست روحانیون زرتشتی رسید و چگونه عده‌ای از مبلغان مذاهب خارجی را که ماندن آنها در ایران صلاح نبود از این کشور بیرون راندند مانند یهودی‌ها «ساماناها» یا رهبانان بودایی، برهمایی‌ها، ناصری‌ها، مسیحیان، موکستاكاها (« نجات‌یافتگان» که احتمالا هندی بوده‌اند) و بالاخره زندیق‌ها ین پیروان مانی۔
پ.ژ. دومناس (De Menasce) در همین کتاب مطالبی بیشتری از کتیبه کرتیر نقل  می‌کند. وی  می‌گوید که موبد کرتیر چنین  می‌گوید:
«من مذهب مزدا را بر روی پایه و اساس محکم قرار دادم و مقام و قدرت مردان دانا در کشور شاهنشاهی بالا رفت. مغ‌های منشعب و مردد و کسانی که قوانین و نظامات را مراعات نکردند به دست من تنبیه شدند و سپس توبه کردند و بخشوده گردیدند. من آتش‌های مقدس بسیار بر پا کردم و مغ‌هایی برگزیدم. در کشور شاهنشاهی ایران آتش‌های بهرام بسیار برقرار شد و بین اقربا وصلت‌های متعدد به وقوع پیوست. کسانی که شیطان را  می‌پرستیدند، به خواست من دست از آن برداشتند و خدایان را پذیرفتند. تعداد بیشماری تاج ریاست داده شد و به هر حال مذهبی ترقی کرد. اگر لازم می‌شد همه چیز اینجا گفته شود، گفتنی بسیار است».
دومناس سپس می‌نویسد:
«بعد رئیس مذهب زرتشت اضافه  می‌کند که هر جا لشگریان شاهنشاه عبور کردند، در انطاکیه، در تارس، در سیلیسی(کیلیکیه) در کاپادوکیه، در ارمنستان و گرجستان تا سرزمین آلن‌ها، پرستش آتش برقرار شد».
این نقل‌های مستقیم و غیرمستقیم از کتیبه‌های کرتیر کاملا نشان‌دهنده موقعیت او، روش او، منش اوست.
مانی و کرتیر، این دو رقیب سرسخت در برابر هم سالیان دراز پیکار جستند و سرانجام موبدان موبد پیر و لجوج و مُحَیل که هیئت حاکمه پشتیبانش بود موفق شد رقیب را براند، او را پوست بکند و سر او را از دروازه شهر بیاویزد. ولی مرگ سرانجام به سراغ کرتیر آمد و چنانکه تاریخ نشان  می‌دهد پس از مرگ کرتیر، مانویان نفسی کشیدند و در زمان نرسی ساسانی دین مانی در بین النهرین و مصر بسط یافت و نرسی در مبارزه با رومیان در صدد برآمد از آنها استفاده کند !

کمتر

کرتیر در زمان اردشیر پاپکان یک پریستار ساده بود. شاپور اول او را سرپرست انجمن مغان (مغستان)ساخت با این حال عنوان او هم‌چنان اهربد (هیربد) ماند. شاپور در سال 260 میلادی نام کرتیر را پس از نام نایب السلطنه (بدخش) و پیش از نام شهربانان (ساتراپ) بیشاپور و پانزده درباری دیگر می‌آورد. در زمان هرمزد به مقام هرمزد موبد ارتقاء می‌یابد و  برای نخستین بار است که با عنوان مغبد (موبد) روبرو می‌شویم. او در مقام نوین بر همه مغان کشور فرمانروایی می‌کند و علاوه بر آن از شاهنشاه به دریافت کمر و کلاه سرافراز می‌گردد. بهرام اول  به شهریاری می‌رسد و با کشتن مانی نیرومندی سیاست مذهبی کرتیر آغاز می‌شود.آیین زرتشت دین رسمی کشور می‌گردد.بهرام سپاس خود را با اعطای لقب «کرتیر بخت روان هرمزد موبد»(کرتیر رهاننده روان بهرام موبد اورمزد) ادا کرده است. ساخت آتشکده مقدس ساسانی آناهیتا را در استخر به او  می‌سپارد و بالاخره او موبد همه کشور و دادور (وزیر دادگستری)  می‌شود. با پادشاهی نرسی ستاره بخت کرتیر رو به افول  می‌گذارد و کمی پس از آن  می‌میرد. کرتیر بزرگ‌مردی بود که دست کم در زمان 7 پادشاه ساسانی کارهای برجسته دینی و دولتی را در دست داشت.


به گمانی، گزافه‌گویی او در خدمت به دین مزدیسنا و برخورد با دیگر کیش‌ها، بهانه آغازین چهره‌نگاری خشن و تند از این شخصیت نیک‌باور است. بدبختانه در بررسی این چهره‌نگاری تنها نوشته‌های او پایه قرار می‌گیرد و کمتر به سیاست پادشاهان ساسانی در سرکوب گروه‌های ناهمراه و ناهم‌کیش توجه  می‌شود؛ پیداست که خود این پادشاهان تا این اندازه به دین مزدیسنا باور نداشته‌اند و گاهی نیز از آن چون ابزاری بازدارنده بهره برده‌اند؛ برخورد با گروه‌های مانوی را باید از همین دست برشمرد. آشکار است که در چنین وضعیتی، کرتیر نیز با باوری بس نیرومند چون یکی از کارگزاران بلند‌پایگاه سیاسی ، پیش از هر چیز، تنها به اجرای سیاست دولت خویش  می‌پردازد، بنا براین شایسته است تا در نگاه بدو به عنوان عضوی از یک پیکره بزرگ‌تر نگریسته شود. با وجود این، منظور از این سخن شستن همه گناهان کرتیر نیست؛ زیرا این سخت‌گیری خواه به بهانه دینی، خواه به بهانه درون حکومتی و خواه به بهانه «نا شگردهای دنیا غرب» بوده باشد ، هرگز نمی‌تواند از آن چند بزرگی، افتخار و شکوه و پیشرفت دوران زرین ساسانی بکاهد.







سرزمین ایران از دیرباز خاستگاه تمدن های بزرگ و کهن بوده است که پادشاهی ساسانیان یکی از آنها محسوب می شود. همان طور که می دانیم ایرانیان از تمدن های میان رودان، مصر، یونان و روم آگاهی داشته و بطبع از این تمدن­ها الهام گرفته و بر آنها نیز تأثیر گذاشته­­اند، این امر طبیعی است که در طی برخورد و کشمکش و جنگ و صلح بین این تمدن ها در طول تاریخ ما شاهد تحولات و دگرگونی های سیاسی، اجتماعی ،اقتصادی ،فرهنگی و مذهبی بوده ایم. همانطور که می دانیم در آغاز قرن سوم میلادی ما با این واقعیت مبنی بر انتقال قدرت سیاسی از حکومت اشکانیان به حکومت ساسانیان مواجه هستیم و حکومت ساسانیان که توسط اردشیر بابکان پایه گذاری شد و باعث به وجود آوردن ساختار جدیدی در­­­­­­­­­­کشور شد بطوریکه سیستم ملوک الطوایفی اشکانیان را برچید و باعث یکپارچگی و ایجاد تمرکز قدرت سیاسی و وحدت ملی در کشور گشت و برای پیشبرد اهداف خود از عنصر تأثیرگذار دین زردشتی سود جست، علاوه بر این نشانه هایی از پیوند و آمیزش میان دو عنصر مهم سیاست (حکومت و پادشاهی) و دین (مذهب و کیش زردشتی) را بویژه در آغاز حکومت ساسانیان شاهد می باشیم، بطوریکه در طول تاریخ اکثر فرمانروایان و پادشاهان برای اینکه از مقبولیت در میان توده مردم برخوردار شوند لذا در جهت کسب مشروعیت سیاسی و پادشاهی شان بر کشور و نفوذ سلطه خودشان بر مردمان آنجا از عنصر تأثیرگذار دین بهره می برده اند. از آنجائیکه ما از همان آغاز سلسله ساسانی شاهد تحولات و دگرگونی های شدید سیاسی و مذهبی را هستیم از این رو ،در این مبحث تلاش بر این شده است که به بررسی سیر تحولات سیاسی ـ مذهبی از زمان اردشیر ساسانی تا قبل از به قدرت رسیدن شاپور دوم پرداخته شود، در ادامه به دگرگونی های مذهبی از جمله ظهور مانی و ارائه دین خود به شاپور اول تا قتل وی در زمان پادشاهی بهرام دوم را شامل می شود.

نخستین حکومتی که در ایران بر پایه ی مذهب شکل گرفت، سلسله ی ساسانیان بود. با توجه به رسمیت یافتن دین زرتشتی بوسیله ی اردشیر بابکان، پایه های قدرت دین استوار گشت و کسب قدرت و شکل گیری نهاد دین آغاز شد. هرچند در دورانی خاص، اتحادی بین دو نهاد حاکمیت و دین، دیده می شود، اما در بیشتر موارد، شاهد تضاد بین آنها نیز هستیم. توجه به بروز این اختلافات و علل بوجود آورنده ی آنها از جمله مسائلی است که به آن پرداخته شده است. پاسخ به پرسش هایی که چرا با توجه به ساختار مبتنی بر اتحاد دین و دولت، این اتحاد همواره روند یکنواختی نداشته است و قدرت شاهان وقتی به اوج خود می رسید که قدرت بزرگان و روحانیون زرتشتی کاهش می یافت و برعکس زمانی به نقطه ی ضعف می رسید که قدرت و حاکمیت در دست روحانیون و اشراف بود. بررسی جایگاه روحانیون در عصر ساسانی، مبانی قدرت شاهان و رویدادهای داخلی و خارجی در این دگرگونی ها تأثیر زیادی داشته است. به طور کلی سراسر دوره ی ساسانی پوشیده از کشمکش و تضاد، بین دو نهاد دین و دولت بوده است. برای بررسی این روند ریشه های قدرت و مشروعیت هر یک از دو نهاد، مورد بررسی قرار گرفته تا دلایل آن مشخص شود. در این پژوهش تعاملات ، تضادها و ریشه های آن مورد توجه قرار گرفته است. کلید واژه ها: ساسانیان، آیین زرتشت، روحانیون زرتشتی، تنسر، کرتیر، آذرباد مهراسپندان، تضاد و تعامل دین و سیاست، مانویت، مزدکیان، مکتب شیز، مکتب استخر


کرتیرومانی؛ بر پایه متون زردشتی و مانوی هدف از ارائه ی این پژوهش این است تا در باره کرتیر و اقدامات وی که تا حدودی در منابع تاریخی کمتر سخن رفته، مطالبی به صورت گسترده و یکجا گردآوری شوند و نیز بتوان نقش کرتیر را در اوایل دوره ی ساسانی آن گونه که بوده است بیان نمود. در این پژوهش نگارنده برآن است تا چالش های ایدئولوژیکی بین این دو شخصیت سیاسی- دینی یعنی کرتیرو مانی را بررسی نموده و بتواند مشخص نماید که تصویر نقر شده بر بروی کلاه کرتیر در نقش برجسته نماد و نشانه ی چه چیزهایی می بتواند باشد. روش تحقیق در این رساله به صورت توصیفی – تحلیلی اختیار شده و نحوه گردآوری به صورت کتابخانه ای می باشد. عوامل ایجاد چالش بین کرتیر و مانی را می توان سه عامل اصلی دانست: اصول اعتقادی دین زردشتی و مانوی ، تقرب به پادشاه ، موقوفات. همچنین در باره تصویر قیچی نقر شده بر روی کلاه کرتیر در نقش برجسته ها می توان گفت که این تصویر می تواند نماد این باشد که همانطوریکه دو لبه قیچی توانایی بریدن را دارند، کرتیر و پادشاه به عنوان نمادی از دین و سیاست همانند دو لبه قیچی هر دو کنار هم و با هم می توانند مملکت داری نمایند. همچنین سرانجام این کشمکش ها به کشته شدن مانی و برچیده شده مانویت می انجامد.

یکی از ویژگی های عمده ایران در آغاز فرمانروایی ساسانیان، اتحاد و همکاری نزدیکی بود که میان دین و دولت جهت حفظ یگانگی در کشور و تحکیم پایه های حاکمیت ساسانیان پدید آمده بود. در این روزگار رهبری مذهبی کشور به یک روحانی برجسته ای رسید که در طول سده ی سوم در بسیاری از جریانات سیاسی و دینی کشور دخالت عمده ای داشت. کرتیر در این زمان نه تنها فرمانروایی مذهبی کشور را در اختیار گرفت، بلکه حتی به عنوان عامل اصلی سیاست گذاری های دولت نظر خود را در سیاست دینی به شاهنشاه تحمیل کرد. در این پژوهش بر اساس رویکرد تحلیلی و توصیفی؛ بنا به اهمیتی که کرتیر در تثبیت آیین زرتشت به عنوان دین رسمی شاهنشاهی، تحکیم قدرت سیاسی و مذهبی روحانیان زرتشتی و نیز در تثبیت پایه های حکومت ساسانی در سده ی سوم میلادی داشت؛ سعی شده تا اندیشه های دینی ـ سیاسی کرتیر مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد و به این نتیجه می رسد که بر اساس نظریه هژمونی سیاسی «آنتونیو گرامشی» اصولاً کرتیر در برآمدن ساختار دین رسمی ساسانیان و تعیقب گروه های مخالف با دستگاه زرتشتی رسمی، از عملکرد سیاسی تنش هژمونی یا کسب اقتدار از دو رویکرد کسب قدرت سیاسی و ایجاد دستگاه مشروعیت، نقش اساسی ایفا نموده است.

ادبیات مکاشفه ای 4 یکی از مهم ترین بخش های ادبیات دینی است. در این متون معمولاً سخن از کشف وشهودها و رویاهایی است که فردی برگز یده آنها را تجربه کرده است. کمتر قوم یا دینی را م یتوان یافت که ازرا جدای « دنیای خدایان » نمونه های از این نوع ادبی بی بهره باشد . چنین پدید اری نتیج ۀ اندیشه ای است کهدر موقعیتی فراتر می پندارد. جدایی و تقابل این دو دنیا، انسان را به این تفکر وا داش ته « دنیای آفریدگان » ازاست که چگونه م ی تواند پیش از مرگ به دنیای خدایان راه یابد و اسرار و رموز آن را کشف کند . این آرمانبه عوالم « عروج » موجب شد تا در هر منطقه و در میان هر قوم و قبیل ه ای مجموعه ای از باورها و آیین ها برایماورائی بنیان گذاشته شود و انسان به واسط ۀ آن آیین ها، خود را در دنیای خدایان سهیم بداند . در دینزردشتی نیز مواردی از عروج به عوالم فرا دنیایی وجود دارد . عروج و ملاقات های هفتگانۀ زردشت بااهورامزدا و امشاسپندان، عروج گشتاسپ، عروج کرتیر، وزیر شهیر دورۀ ساسانی و عروج ارداویرافنمونه های این اندیشه در کیش ایرانی می باشند. در این پژوهش علاوه بر آگاهی از چگونگی این عروج ها بادرونمایه های مکاشفه ای موجود در کیش زردشتی آشنا خواهیم شد.

در حکومت ساسانی که بر پایه دین و شاهی بنا شده بود، روحانیان، مروج و مبلغ دین زرتشت بودند. آن ها بازوی شاهان ساسانی در گردآوری اوستا، اصلاح گاهشماری، تأسیس آتشکده ها، اعزام روحانیان و سرکوب ادیان غیرزرتشتی و بدعت گذاران بودند. معمولاً معتقدند که دستگاه روحانیت ساسانی، از همان آغاز دارای ساختاری تشکیلاتی و نظام مند بوده؛ اما به نظر می رسد روحانیت ساسانی فرایندی درازمدت را برای تشکیلاتی شدن و تمایز میان مقام ها و وظایف پشت سر گذاشته بوده است. نقطه آغاز این فرایند، اقدامات کرتیر بود که باعث حضور پررنگ و مقتدرانه روحانیان و سلسله مراتب آن ها در پادشاهی ساسانی شد و نقطه اوج آن در زمان کواد و خسروانوشیروان بود که موجب شد تشکیلات و سلسله مراتب اداری روحانیت ساسانی شکل نهایی به خود بگیرد. این فرایند و تشکیلات و سازوکار آن، مبتنی بر الگوی قدرت پادشاهی و تابعی از رویدادهای سیاسی، دینی و اجتماعی بود. این مقاله با تکیه بر سنگ نوشته ها، مُهرها و متون پهلوی بازمانده از دوران ساسانی و گزارش های نویسندگان ایرانی و عرب، بر آن است تا به بررسی فرایند شکل گیری سلسله مراتب و تشکیلات روحانیت عصر ساسانی بپردازد


یکی از ویژگی های عمده ایران در آغاز فرمانروایی ساسانیان، اتحاد و همکاری نزدیکی بود که میان دین و دولت جهت حفظ یگانگی در کشور و تحکیم پایه های حاکمیت ساسانیان پدید آمده بود. در این روزگار رهبری مذهبی کشور به یک روحانی برجسته ای رسید که در طول سده ی سوم در بسیاری از جریانات سیاسی و دینی کشور دخالت عمده ای داشت. کرتیر در این زمان نه تنها فرمانروایی مذهبی کشور را در اختیار گرفت، بلکه حتی به عنوان عامل اصلی سیاست گذاری های دولت نظر خود را در سیاست دینی به شاهنشاه تحمیل کرد. در این پژوهش بر اساس رویکرد تحلیلی و توصیفی؛ بنا به اهمیتی که کرتیر در تثبیت آیین زرتشت به عنوان دین رسمی شاهنشاهی، تحکیم قدرت سیاسی و مذهبی روحانیان زرتشتی و نیز در تثبیت پایه های حکومت ساسانی در سده ی سوم میلادی داشت؛ سعی شده تا اندیشه های دینی ـ سیاسی کرتیر مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد و به این نتیجه می رسد که بر اساس نظریه هژمونی سیاسی «آنتونیو گرامشی» اصولاً کرتیر در برآمدن ساختار دین رسمی ساسانیان و تعیقب گروه های مخالف با دستگاه زرتشتی رسمی، از عملکرد سیاسی تنش هژمونی یا کسب اقتدار از دو رویکرد کسب قدرت سیاسی و ایجاد دستگاه مشروعیت، نقش اساسی ایفا نموده است.


یکی از ویژگی های عمده ایران در آغاز فرمانروایی ساسانیان، اتحاد و همکاری نزدیکی بود که میان دین و دولت جهت حفظ یگانگی در کشور و تحکیم پایه های حاکمیت ساسانیان پدید آمده بود. در این روزگار رهبری مذهبی کشور به یک روحانی برجسته ای رسید که در طول سده ی سوم در بسیاری از جریانات سیاسی و دینی کشور دخالت عمده ای داشت. کرتیر در این زمان نه تنها فرمانروایی مذهبی کشور را در اختیار گرفت، بلکه حتی به عنوان عامل اصلی سیاست گذاری های دولت نظر خود را در سیاست دینی به شاهنشاه تحمیل کرد. در این پژوهش بر اساس رویکرد تحلیلی و توصیفی؛ بنا به اهمیتی که کرتیر در تثبیت آیین زرتشت به عنوان دین رسمی شاهنشاهی، تحکیم قدرت سیاسی و مذهبی روحانیان زرتشتی و نیز در تثبیت پایه های حکومت ساسانی در سده ی سوم میلادی داشت؛ سعی شده تا اندیشه های دینی ـ سیاسی کرتیر مورد بررسی و مطالعه قرار گیرد و به این نتیجه می رسد که بر اساس نظریه هژمونی سیاسی «آنتونیو گرامشی» اصولاً کرتیر در برآمدن ساختار دین رسمی ساسانیان و تعیقب گروه های مخالف با دستگاه زرتشتی رسمی، از عملکرد سیاسی تنش هژمونی یا کسب اقتدار از دو رویکرد کسب قدرت سیاسی و ایجاد دستگاه مشروعیت، نقش اساسی ایفا نموده است.

در باره کرتیر پژوهش های زیادی صورت گرفته و آگاهی های بسیاری در باره وی وجود دارد اما هنوز مسایل متعددی در خصوص شخصیت، عقاید، جایگاه وی در نظام طبقاتی دوران ساسانی و نقش و ت أثیر وی بر روحانیت زرتشتی وجود دارد که نیازمند بررسی و پژوهش دو باره هستند. مسأله اصلی این پژوهش وضعیت طبقه روحانیت زرتشتی در برهه ای خاص از دوران ساسانی یعنی اوایل این دوره (از اردشیر یکم تا اول شاپور دوم) است و در آن تلاش شده به مواردی همچون ساختار طبقه یاد شده، سلسله مراتب آن و جایگاه آن در سلسله مراتب قدرت در دوره مورد نظر پرداخته شود. افزون بر این ها شخص کرتیر به مثابه مهم ترین و موثرترین روحانی این دوره (اوایل دوران ساسانی) به ویژه، مورد توجه قرار گرفته است. در مقاله پیش رو اطلاعات به شیوه کتابخانه ای و مراجعه به متون دست اول گردآوری شده و روش پژوهش توصیفی تحلیلی است. این پژوهش نشان داده است: ا) عنوان موبدان موبد در اوایل دوران ساسانی و در زمان کرتیر وجود نداشته است، 2) با با تلاش های مجدانه کرتیر روحانیت زرتشتی و دستکم رییس این طبقه به جمع طبقه ممتاز دوران ساسانی موسوم به بزرگان راه یافت، 3) وضعیت روحانیت اعم از تشکیلات و عناوین و جایگاه اواخر دوران ساسانی را نمی توان با وضعیت این نهاد در اویل دوران ساسانی تعمیم داد و نهاد یاد شده در طول دوران ساسانی تغییرات زیادی به خود دیده است.



با قدرتمند شدن کرتیر در دربار امپراتوری ساسانی تغییراتی در نظام سیاسی و مذهبی بوجود آمد که برآیند آن؛ وحدت و یکپارچگی جغرافیای سیاسی ایران، حمایت و حفاظت از موقعیّت ژئوپلیتیک کشور و تبلیغ و ترویج اندیشه سیاسی مذهبی به صورت نظام مند در سراسر امپراطوری ایران زمان ساسانی است. در این پژوهش اطلاعات به شیوه کتابخانه ای از منابع تاریخی، باستان شناسی و علوم سیاسی گردآوری شده و با روش توصیفی تحلیلی بر پایه نظریه گرامشی و گاتمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است و سعی شده به سوالاتی مانند: چه عواملی، بسترهایی را ایجاد کرد تا کرتیر اندیشه سیاسی خود را انتشار دهد؟ کرتیر از چه نمادهایی در نشر اندیشه سیاسی خود بهره برد؟ و اندیشه سیاسی او منافع کدام طبقه اجتماعی و یا گروه درباری را تأمین می کرد؟ پاسخ دهد. نتایج نشان می دهد که از آغاز تأسیس شاهنشاهی ساسانی لزوم تئوریزه کردن ایدئولوژی برای نظام سیاسی مطرح بود که اردشیر اوّل با مضامین حماسی و شاپور اوّل با اندیشه سیاسی تسامح گرایانه، ایدئولوژی موقتی را ارائه دادند؛ امّا با سلطه طبقه اشراف، آن ها برای مشروعیت در جغرافیای سیاسی ایران و شکل دهی به هویّت ملّی در روابط بین الملل ایدئولوژی ملّی گرایانه برپایه آموزه های زرتشت ، داستان های ملّی و عامیانه و انجام آیین ازدواج با محارم را شکل دادن تا حوزه نفوذ لازم را بدست آورند و برای مشخص-کردن قلمرو و مرزهایشان نماد آتشکده را در مناطق مختلف برپا کردند و کرتیر مجری این ایدئولوژِی بود، اشراف که بسیاری از آن ها موبد بودند، اداره کنندگان واقعی کشور تا دوره قباد و خسروانوشیروان بودند.

مطالب مرتبط