خانقاه نوشته شده در جولای 12, 2020به روز شده در ژوئن 26, 2023توسط omidjavidaniدسته بندی ها:تعاریف, خانقاه, گونه های معماری, نیایشگاه واژهنامهی معماریِ اسلامی: خانقاه xāneqāh♦ عربی: خانقاة، تَـکِیَّـة، زاویة♦ انگلیسی: Sufi hospice. فرهنگِ بزرگِ سخن، «خانقاه»: محل تجمع، ذکر، سماع، چلهنشینی، یا زندگی صوفیان. لغتنامهی دهخدا، «خانقاه»: مکان بودن مشایخ و درویشان♦ معرب خانگاه♦ خانهای که درویشان و مشایخ در آن به سر برند و عبادت کنند♦ منازل یا محل اجتماع صوفیان♦ رباط♦ تکیه. واژگان وابسته: تکیه خانه گاه خانگه خانگاه خانقه خرابات دیر دویره رباط زاویه صومعه قلندر کالندر لنگر تارنماهای وابسته: ایرانشهرپدیا خانقاه مدخل برگزیده معرفی خانقاه های خراسان و کارکرد آنها دانشنامه جهان اسلام ویکی قفه کتابخانه مدرسه فقاهت کتاب های وابسته: ارزش میراث صوفیه / عبدالحسین زرین کوب جستجو در تصوف ایران / عبدالحسین زرین کوب خانقاه در ایران / محسن کیانی زبان شعر در نثر صوفیه / محمد رضا شفیعی کدکنی سرچشمه تصوف در ایران / سعید نفیسی طبقات الصوفیه / خواجه عبدالله انصاری فردوس المردشدیه فی اسرار الصمدیه / محمود بن عثمان / ایرج افشار فرهنگ نامه بناهای دینی پیش از اسلام ایران / میترا آزاد مدارس و بناهای مذهبی ( تکیه حسینیه خانقاه قدمگاه مدرسه مصلی) معماری تیموری در ایران و توران / لیزا گلمبگ / رنتا هلد / دونالد ویلبر / کرامت الله افسر / محمد یوسف کیانی معماری تیموری در خراسان / برنارد اوکین / علی آخشینی خانقاه چلبی اوغلو ضلع جنوبی حیاط اصلی گزیدهی کتاب: دیوان حافظ / حافظ شیرازی / قاسم غنی منم که گوشه میخانه خانقاه من است / دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است …./ ز پادشاه و گدا فارغم بحمدالله / گدای خاک در دوست پادشاه من است / غرض ز مسجد و میخانهام وصال شماست / جز این خیال ندارم خدا گواه من است …/از آن زمان که بر این آستان نهادم روی / فراز مسند خورشید تکیه گاه من است گزیدهی کتاب: دفتر روشنایی / محمد رضا شفیعی کدکنی عرفان چیزی نیست مگر نگاه هنری و جمالشناسانه نسبت به الهیات و دین. از این چشم انداز دین و مذهبی وجود ندارد که در آن نوعی عرفان وجود نداشته باشد…. عرقان دارای طیف های بی شمار است زیرا نگاه های هنری و جمالشناسانه بسیار است…. بنا بر این مفهوم عرفان یک امر ثابت و مستمر نیست… هر تجربه دینی در آغاز خود نوعی تجربه ذوقی و هنری است ولی در طول زمان دست مالی و مبتذل می شود . نگاه عارف این تجربه تکراری را نو می کند و به صورتی در می آورد که تحت تاثیر آن قرار می گیریم و فراموش می کنیم که این همان تجربه تکراری پیشین است… گزیدهی کتاب: زبان شعر در نثر صوفیه / محمدرضا شفیعی کدکنی تصوف قلمرو هنری زبان است. عرفان اصیل جز در یک زبان هنری امکان تحقق ندارد و زبان هنری حتا اگر از واژه های ارجاعی شکل گرفته باشد به آن حالت عاطفی می بخشد درست به مانند شعر . حالت ارجاعی یک معنا بیشتر ندارد ولی یک گزاره عاطفی حتا برای یک تن به تعداد لحظه های عمرش دارای معنی های متفاوت است… گزیدهی کتاب: ارزش میراث صوفیه / عبدالحسین زرین کوب این مایه قبول عام که برای مشایخ صوفیه حاصل شد باز محرک رشک و دشمنى فقهاء میشد. چنانکه امام فخر رازی در تحقیر این طایفه سعی بسیار میورزید و از بین رو است که نزد صوفیه منفور بود. گویند، خوارزمشاه را نخست برحق زهاد و صوفیه اعتقاد راسخ بود وفخر رازی میکوشید تا اعتقاد سلطان را از آنها بگرداند. آخریک روز دوتن از خربندگان اصطبل خاص را بفرمود تا خرفه درویشان پوشیدند و بر سر سجاده نشستند. جمعی از شاگردان خویش را هم مقرر کرد تا به رسم مریدان بر گرد آن دو تن حلقه زدند. پس خوارزمشاه را نزد آنان بردتا از سمت درویشان تبرک جوید و مدد یابد. سلطان پیش آنها با تواضع و ادب بنشست و نیازها تقدیم داشت. چون از آنجا بیرون آمدند فخر الدین گفت که این دو شیخ تا دیروز در اصطبل خاص خربندگی میکردند و امروز با جامه صوفیان برسجاده نشستهاند تنها با پوشیدن خرقه شاهد حقیقت روی نمینماید و جز با سعی و مجاهدت نمیتوان به حقیقت رسید. سلطان اعتراف کرد و از اعتقاد درحق صوفیه باز آمد. با این همه بازار تصوف در این دوره رونقی تمام داشت. خانقاهها ملجأ بیپناهان بود و مشایخ تکیه گاه عامه.کثرت و ازدحام مریدان بسا که سبب وهم فرمانروایان در حق مشایخ بود کرامات بسیار نیز باین مشایخ منسوب میشد و بسبب قبول عام، حتی شعر و ادب صوفیه در بین عامه شهرت و انتشاری تمام بافت. درست است که بعضی فقیهان ومحدثان این روزگاران – خواه از شیعه و خواه از حشویه وظاهریه هنوز مثل دوران حلاج وعین القضاة بیشتر متصوفه را ملحد میشمردند لیکن صوفیه غالبا – در نزد عامه اهل سنت – محترم بودند و حتی گاه از اولیاء بشمار میآمدند. خلفا به آنها احترام میکردند، امراء به خانقاههاشان تردد مینمودند و در تعمیر این خانقاهها اهتمام میورزیدند. عامه نیز مخصوصا به طریقت جوانمردان – که آیین عیاری را با تعالیم صوفیه به هم آمیخته بودند گرایش فراوان پیدا کردند و لنگرهای جوانمردان نیز مثل خانقاهها و رباطهای صوفیه محل تردد و ازدحام مطالبان تربیت و ارشاد آنها کشت. در خانقاهها اوراد و اذکار و ریاضات وچله نشینیها رایج بود که غالبا اشتغال به آنها بیشتر اوقات سالکان طریق را مستغرق میداشت. در این خانقاهها سالکان وفقیران خلوت نشین نیز مانند شیخ خالقاه زاویه خاص خویش داشتند اما ذکر دسته جمعی و درک صحبت شیخ وصرف طعام و صف نماز و حلقه سماع آنها غالبا در جماعتخانه، منعقد میشد. عواید خالقاهها از نذرها و هدیهها و اوقاف نیکوکاران، و از صدقات و فتوح بود وشیخ مرشد بر کار و کردار مریدان نظارت داشت و آنها را به شیوه خاص خود تربیت میکرد و در ریاضات و معاملات هدایت وارشاد مینمود. باری وجود خانقاه ها و ارتباط آنها با مشایخ نوعی خویشاوندی و برادری بین صوفیان پدید می آورد چنانکه حدود و ثغور در قلمرو حیات صوفی از بین می رفت و از سمرقند تا فارس و از سکندریه تا سند هر جا صوفیای می رفت خانقاه را سرای خویش می یافت. هدف تربیت در نزد صوفی انسان کامل است. کسی که در وجود او به قول نسفی هم اقوال نیک به کمال است هم افعال نیک هم اخلاق نیک را به حد کمال دار است هم معارف را. چنین کسی هم در شریعت تمام است و هم در طریقت و هم در حقیقت. صوفی البته در طلب حقیت است و بیشتر نظر بطریقت دارد اما شریعت را نیز غالبة وسیله کمال مییابد. شریعت در نظر وی گفت انبیاست و طریقت کرد انبیا.هر کس که گفته انبیاء را تصدیق دارد اهل شریعت است و هر که بدان عمل میکند اهل طریقت. اما ورای هر دو و برتر از آنها حقیقت است که عبارت از دید انبیاست و هر کس آنچه را انبیا دیدهاند میبیند اهل حقیقت است و انسان کامل و ولی حق اوست. البته غایت سعی سالک آن است که هم در شریعت به کمال رسد و هم به حقیقت واصل آید. درست است که به طور مطلق انسان کامل در هر عصر در تمام عالم یک تن بیش نیست – که صوفی او را قطب وقت وصاحب عصر میخواند – لیکن غایت جهد همه سالکان هم وصول به درجه اوست اگر چند کمتر کسی بدان درجه میرسد اما باری آنکه درین راه مجاهدتی دارد با آن مقصد عالی نزدیک میشود و خویشتن را به قدر امکان تکمیل میکند. حصول این تکمیل هم البته منوط است به تربیت اولیاء و ارشاد دستگیری آنها، که بی آن سالک به مقصود راه نمیبرد. این تربیت اولیاء که تسلیم بدان عبارت از سلوک است، خاص است به اهل استعداد، در مقابل تربیت انبیاء که عام است و از آن همگان بهره مییابند. اماحاصل این تربیت سلوک است و آن عبارت است از سیر روحانی، سیربه سوی خدا که سالک را از هستی خویش نیست کند تا به هستی خدای هستی یابد. چون به اینجا رسد باز سالک سیر دیگر در پیش دارد : سیر در خدا، تا حقیقت همه چیز را درک کند. در تمام دوره سیر وسلوک، صوفی چشم بر اشارت مر شد دارد تا او را در منازل و مقامات سلوک راهنمایی کند، که سالک با خبر نبود زرسم و راه منزلها. خانقاه که با تفاوتی تکیه و زاویه ورباط نیز خوانده میشود محل اجتماع درویشان بود مخصوصا جای خلوت وذکر آنها. چله نشینی هم از لوازم خلوت قوم بود و تکرار آن به اعتقاد صوفیه از اسباب نیل به کمال. ذکر هم خفی داشت و جلی. از آنکه اولی را از غیر مخفی میکردند و دومی را آشکارا بر زبان میراندند. در طی خلوت صوفی گوشهای میگرفت، با آداب خاص مینشست، و بی توقف نام خدا را چندان بر زبان میآورد که لب و زبانش از جنبش فرو میماند و فقط دل او بود که متذکر خدامیشد. بسیاری از صوفیه بجای الله، ضمیر هو را به کار میبردند که در قرآن هم آمده بود. در باب این لفظ کوتاه اسرار آمیز که صوفیه تمام مفهوم الوهیت را در آن میبینند ابن عربی رسالهای دارد و در شعر صوفیه دم از هو و او با بیانی آکنده از شور و شوق سخن رفته است. در خانقاه، و در بیرون از خانقاه، صوفیه مجالی دیگر هم داشتند: مجلس وعظ، و مجلس سماع. در مجلس وعظ شیخ موعظههای عارفانه میکرد که گاه سرشار بود از ذوق وحال، معارف شمس تبریزی، معارف بهاء ولد، معارف برهان محقق مجالی مولانا مجالی سعدی. فیه مافیه نمونههایی بود از آنچه درین مجالس ذکر میشد. گزیدهی کتاب: معماری تیموری ایران و توران / دونالد ویلبر / کرامت الله افسر مدارس و خانقاهها غالباً باهم و در کنار هم ساخته میشد، نظیر: مجموعههای محمد سلطان و الغبیک در سمرقند؛ مجموعههای شاهرخ و امیرالیکه کوکلتاش در هرات. همجواری این مراکز باز هم از علائم آن دوره است و نشان میدهد که اسلام با تصوف از در سازش درآمده و مرشدان صوفی منش در پی آن بودند تا در شمار طبقات حاکمه به حساب آیند. یک قرن پیش از این زمان نیز نتیجه همین سازش بود که توسط غازانخان و رشیدالدین در تبریز و یزد مدارس و خانقاه و رباط توسط شیوخ محلی بنیاد نهاده میشد. در تواریخ شیراز ذکر شده که شیوخ صوفی منش قرن چهاردهم از اینکه در برابر امیال طبقۀ برگزیده فرمانروا سر تسلیم فرود آورند، ابا داشتند.در ضمن مراکزی به نامهای دیگر وجود داشت که به معنای وسیعتر خانقاه محسوب میشد. مانند بنای مرشدیه امیر خضرشاه در مسجد خضرشاه یزد که پیش از این ذکر آن گذشت. لنگر (و نیز کنگور یک نوع خانقاه دیگر بود. ریشۀ این اصطلاح به طور دقیق روشن نیست. صوفی شیعی مذهب، شیخ نعمتالله لنگری خانقاهی در ماهان داشت که سرانجام در آن مدفون گردید. لنگر شیخ کمال خجندی که در سال 90 – 1389/792 درگذشت، در تبریز بود. این لنگر از وقفی که یک قرن بعد حسین بایقرا بر آن کرده بود، درآمد تازهای حاصل نمود. قرایوسف جمجمههای ترکمانانی را که توسط سلطان احمد کشته شده بودند در برجی به خاک سپرد و در آنجا لنگری ساخت. فقط دو نمونه از این لنگرها بجای مانده است: یکی آرامگاه قاسم انوار در دهکدهای که به خاطر قبر او لنگر نامیده شد و دیگری لنگر لنگر عبدالسلام نزدیک ماهان. لنگرهای دیگری که در متون تاریخی ذکر آنها رفته است، شامل لنگر شیخزاده بایزید و لنگر خواجه خضر در مشهد و لنگر امیر غیاث میباشد. ظاهراً لنگر یک بنای تدفینی بود که در آن اعمال مربوط به یک خانقاه نیز صورت میگرفته است. معماری تیموری در ایران و توران معماری تیموری در ایران و توران گزیدهی کتاب: الانسان الکامل / عزیزالدین نسفی / هانری کربن / ماریژان مولر / ضیاالدین سجادی تا سخن دراز نشود و از مقصود باز نمانیم ای درویش طریقی که موصل است کمال یک طریق است و آن طریق اول تحصیل است و تکرار و آخر مجاهدت و اذکار است . باید اول به مدرسه روند و از مدرسه به خانقاه آیند. هرکه این چنین نکند هرگز به مقصد و مقصود نرسد… هرکه به مدرسه نرود و به خانقاه رود شاید که از سیر الی الله با بهره و با نصیب باشد و به خدای رسد اما از سیر فی الله بی بهره و بی نصیب گردد. و باید که تنها سفر نکند … و چون به خانقاهی برسند اول طلب خادم خانقاه کنند و چون خادم بیامد باید که ایشان را عزیز دارد و مرحبا گوید و در خانقاه درآورد و جایی که خادم مصلحت بیند موزه را بیرون کنند و کفش بپوشند و خادم راه آب خانه به ایشان نماید … و تا سه روز نگذرد از خانقاه بیرون نروند …آنگاه با اجازت به زیارتی که خواهند بروند … و چون به اجازت بیرون روند به بازار نروند… و چیزی نخورند و به مهمانی کسی نروند و از کسی دریوزه نکنند و هر چه خواهند از خادم خواهند … ای درویش در خانقاه نه به روز و نه به شب سخن بلند نکنند و چون راه روند سخت نروند و کفش کوب نروند … باید که ساکنان خانقاه از حال یکدیگر با خبر باشند و اگر یکی را رنجی بود یا مهمی باشد خود تدبیر آن نتواند کردن دیگران به مدد وی برسند … گزیدهی کتاب: تاریخ مبارک غازانی / خواجه رشیدالدین فضل الله غازان خان … در شهر خبوشان ( قوچان فعلی) بتخانه ای معتبر ساخت و اکثر اوقات گفت و شنید و خوردن و آشامیدن او در آن بتخانه ها با بخشیان ( برهمنان) هندی می بود گزیدهی کتاب: حدودالعالم من المشرق الی المغرب / ؟؟؟ / منوچهر ستودده سمرقند شهری بزرگ است و آبادان است و با نعمت بسیار و جای بازرگانان همه جهان است و او را شهرستان است و تندرست و ربض است ، و از بالای بام بازارشان یکی جوی آب روان است از ارزیر، و آب از کوه بیاورده، واندر وی خانگاه مانویان ست و ایشان را نغوشاک خوانند، و از وی کاغذ خیزد کی به همه جهان ببرند و رشته قنب خیزد، و رود بخارا بر در سمرقند بگذرد. گزیدهی کتاب: طبقات الصوفیه / خواجه عبدالله انصاری / سرور مولایی پیشین خانقاه صوفیان که این طایفه را کردند، آن است که به رملهی شام کردند. سبب آن بود که امیری ترسا يك روزه به شکار رفته بود. در راه دو تن را دید ازین طایفه که فراهم رسیدند، دست در آغوش یکدیکر کردند. پس همانجا فرو نشستند، آنچه داشتند از خوردنی فرا پیش نهادند و بخوردند و برفتند.آن امير ترسا یکی را از یشان فرا خواند که آنچه دیده بود وی را خوش آمده بود و آن الفت ایشان پرسید از وی که: او که بود؟ گفت: ندانم.. گفت: ترا چه بود؟ گفت: هیچ چيز . گفت: از کجا بود؟ گفت: ندانم. . امیر گفت: پس این الفت چه بود که شما را وا یکدیگر بود؟ آن درویش گفت: آن ما را طریقت است. گفت: شمارا جایی هست که آنجا فراهم آید؟ گفت: نه. گفت: من شما را جای کنم تا با یکدیگر آنجا فراهم آئید. و آن خانقاه رمله بکرد. گزیدهی کتاب: فردوس المردشدیه فی اسرار الصمدیه / محمود بن عثمان / ایرج افشار نشستنگاه شیخ ابواسحاق رباطی بود که شبها منزل مسافران و مردم بی خانمان بود. پیروان شیخ در شهرها و دههای دیگر به پیروی از مراد خویش رباطهایی ساخته بودند و به روش شیخ از بی نوایان و مسافران پذیرایی میکردند، چنانکه میان “درخوید” و “جره” شصت و پنج رباط برپا شده بود که دو رباط شاپور و سران را خود شیخ شخصا دایر کرده بود… شیخ گاه از اوقات به جمع آوری وجه میپرداخت و وجوه جمع شده را در هنگام عاشورا به رباطهای مختلف میفرستاد… هردسته از پیشه وران اصفهان رئیس و پیش کسوتی برای خود انتخاب میکنند که او را «کلو» مینامند. دستههای دیگر هم که اهل صنعت و حرفه هستند به همین نحو رؤسائی برای خود بر میگزینند. جوانان مجرد این شهر جمعیتهایی دارند و بین هر گروه با گروه دیگر رقابت و همچشمی برقرار است؛ مهمانیها میدهند و هرچه میتوانند در این مجالس خرج میکنند و محفلی عظیم با انواع غذاهای مختلف فراهم میآورند. حکایت میکردند که یکی از این دستهها دسته دیگر را به مهمانی خوانده و غذای آنان را با شعله شمع پخته بود، دسته دیگر که خواسته بود تلافی بکند در دعوتی که متقابلا به عمل آورده بود برای تهیه غذا به جای هیزم حریر مصرف کرده بود. در این شهر در خانقاه منسوب به شیخ علی بن سهل که شاگرد جنيد بوده است منزل کردم. این زاویه مورد احترام وزیارتگاه مردم اصفهان است و در آن برای مسافرین غذا داده میشود وگرمابهای عالی مفروش بر خام دارد که دیوارهایش از کاشی است. این حمام وقف است و از مراجعه کنندگان پولی مطالبه نمیشود. شیخ . این زاویه عابد پرهیزگار قطب الدین حسین پر شیخ ولی الله شمس الدين محمد بن محمود بن على معروف به رجاء بود و برادر او شهاب الدین احمد نیز مردی دانشمند و منصف بود. چهارده روز در خانقاه پیش این شیخ قطب الدین بودم و از مراتب خداپرستی و دوریش نوازی او و تواضعی که در برابر فقرا داشت چیزها دیدم که مایه اعجابم بود، شیخ در پذیرائی و اکرام من مبالغت فرمود و جامهای نیک به من بخشید و همان ساعت که به زاویه رسیدم غذایی با سه عدد خربزه اصفهان که تا آن روز نخورده بودم برایم فرستاد. خطیب امام ابو بکر محمد رحمة الله علیه گفت شنیدم از ابو جعفر الصاری رحمة الله عليه، گفت: شیخ مرشد قدس الله روحه العزیز که هر روز عاشورا ترتیب معاش شصت و پنج رباط کردی از ناحیه درخورید تا به جره، و هر چه که پدید شدی با اهل آن رباطها قسمت کردی.و در رباط خاصه شيخ مرشد بود: یکی به شهرشابور ویکی به قریه سران وهرروز دو درم به رباط شابور دادی و پنج درم به رباط سران. باقی رباطهای دیگر ترتیب معاش ایشان هر روز هر یکی سه درهم دادی. و در آن ایام قوت ارزان بود، چنانکه یک خروار گندم به یک درم خریدندی و در روز عاشورا مسافران و مسکینان در رباط شیخ مرشد حاضر شدندی و هریکی را چهار کرده و رطلی خرما دادندي و بودی که از حجره شيخ نان و خرما به ایشان انداختندی و مسافران و مجاوران در میان صحن مسجد از جوانان و خرما گرفتندی. و در روز عاشورا قرب صدو بیست دینار یا صد و پنجاه دینار زر حاصل شدی. مجموع به رباطها و بقعدها خرج کردی و بودی که چون شیخ وعظ فرمودی مستحقان وغریبان برپای خاستندی و از شیخ دریوزه می کردند و شیخ از اهل مجلس خواست از بهر ایشان می کرد و آنچه حاصل میشدی بدیشان میداد. دیگر شیخ ابو محمد حسن بن عبدالواحد جویجانی بود رحمة الله عليه، و سی و پنج سال در رباط شابور به خدمتکاری درویشان قيام نمود به اشارت شیخ مرشدي صايم الدهر بود و هر روز ختمی قرآن کردی و در شابور وفات یافت و در آنجا هدفون است. دیگر ابو طالب حمزه بن عبدالفرج برکی بود رحمة الله عليه. به اشارت شیخ مرشد در برکه خانقاهی بساخت و همیشه خدمت درویشان کردی و هم در آن جا وفات یافت. دیگرشیخ ابو القاسم عبدالرحمن بن حسین شیرانی بود رحمة الله عليه، و او از قریه درست بود و ذکر و فضیلت وی از پیش رفته است. دیکر شیخ ابو محمد عبدالله بن احمد بود رحمة الله عليه و او از جتان جره بود و در سفتیان خانقاهی به اشارخ شیخ مرشد بساست و همه روز خدمت درویشان کردی و در آنجا وفات یافت. دیکر شیخ ابویعقوب یوسف درخویدی بود، رحمة الله عليه. دیگر شیخ ابو عبدالرحمن حسين در خویدی رحمة الله عليه بود، و ایشان هردو به اسارت شیخ مرشد قدس الله روحه العزیز در قريه در خرید رباطی بساختند و درویشان را خدمت میکردند و هر دو هم در آنجا وفات یافتند. این جماعت که یادکرده شد هم از اصحاب و خادمان شیخ بودند و از نواحی در خوید تا حوالی جرم به اشارت شیخ مرشد هر یکی در موضع خود رباطی بساختند و خدمت درویشان و مسافران میکردند و هر یکی مقتدای عالمی بودند از پرتو نفس و همت مبار کی شیخ مرشد قدس الله روحه العزيز. گزیده کتاب: تاریخ خانقاه در ایران / محسن کیانی یکی از کانون هایی که در آن اعمال خانقاهی اجرا می شد رباط است… رباط مبدا و منشا پیدایش خانقاه و امور مربوط به آن می باشد و پیش از آنکه خانقاه رسمی به وجود آید رباط های مرزی محل و مرکزی بوده که برخی از سالکان و صوفیان در آنجا به سر می بردند و به برخی اعمال خانقاهی می پرداختند. پس از آن هم در برخی از مناطق قلمرو اسلامی از جمله بغداد به محل اقامت صوفیان رباط گفته می شده است. موضوع عزلت و تصوف از قرن دوم هجری در بین مسلمانان شروع شده بود … برخی عابدان در مساجد حلقه ای ترتیب داده و در باره آیات قرآن و …. اعراض از دنیا گفتگو می کردند…. پس از آن به عللی دامنه این مطالب به خانه ها کشیده شد… برخی از این خانه ها رفته رفته مرکزیت پیدا کرده و محل تجمع صوفیان می شد… پس از آنکه زمینه مناسب پدید میآید آیینهای خانقاهی نیز گسترش مییابد و خانقاه دارای قسمت های متعددی می شود که مهمترین آنها عبارتند از مرکزی برای ورود مسافران / حجرههایی برای مقیمان / سالنهایی برای اعمال گروهی / محلی برای وعظ / جایی برای مرشد / محلی برای تغذیه / مرکزی برای تدریس و کتب و کتابخانه / آشپزخانه / انبار / حمام / اصطبلی برای مرکب مسافران / محلی برای پرستاری / زمین هایی برای کشاورزی … به عللی تعدادی از خانقاهها در خارج شهر ساخته می شد یکی از آنها این بود که بعضی از رباطهای عهد فتوحات اسلامی و دوران مرزداری که جزء اموال عمومی به شمار می رفت در پیرامون شهرها قرار داشت و در زمان بنای خانقاه ها این کانونهای رباطی وبازمانده به مراکز خانقاهی تبدیل شده …. سبب دیگر آن بود که شناختن خانقاه در مدخل شهر برای مسافران و صوفیان جهانگرد آسان تر بود. حتی گاهی علمی نیز بر بالای آن افراشته می شد تا مسافر از دور آن علم را ببیند و بدانجا در آید و در بیابان منزل نکند …علت دیگر آن بود که سالکان خواستار گوشه ای آرام و خلوت و فضایی معنوی و روحانی بودند … یکی از علت ها هم درگیری صوفیان با برخی از گروه های دیگر بود که با ساختن کانون خانقاهی در مرکز شهر مخالفت می کردند … یکی دیگر از موجبات… آن بود که با زیاد شدن تعداد مریدان و فراوانی مسافران امکان گسترش ساختمان به هر نسبتی وجود داشت …. از مراکز دیگری که به موازات بنای خانقاههای اولیه پدید میآمد. آرامگاههای پیران و مشایخ صوفیه بود. وجود یک رهبر دانشمند و انسان گرایی سبب میشد که عدهای دور او جمع شده و از وجودش بهره مند گردند و پس از درگذشت او هم، غالباً آرامگاهی برایش ساخته شده و بدین وسیله جلال و عظمت او در قالب یک بنای گنبدیشکل به صورت برجستهای نمودار میشد و با پیگیری راه و روش او توسط فرزندان و مریداناش، و تبلیغ بزرگیها و کرامات و نیز موضوع زیارت مزار او و حصول تبرک و روایی حاجات نیز بدان پیوسته شده، آمد و شد عدهای را سبب میگردید. آرامگاه پیر به صورت یک هسته مرکزی و کانون فعالیت. عاملی بود که ضرورتاً به اقتضای موقع و محل، در پیرامون آن اتاقها و حجرهها و بناهای دیگر ساخته شده و به تدریج وضع آن تغییر میکرد و گسترش مییافت. در میان این مجتمع ساختمانی، معمولاً خانقاهی نیز وجود داشت که مورد استفاده مسافران و صوفیان قرار میگرفت. این چنین بناها که نخست از یک گنبد آرامگاهی شروع شده، سپس به صورت یک مجتمع ساختمانی در آمده بود، به نام خانقاه و روضه مقدسه مشهور میگردد. از نمونههای مشخص و موجود چنین مراکزی، مقبره و مجتمع ساختمانی آرامگاه شیخ صفی الدین اردبیلی ۷۳۵ هجری در اردبیل و مقبره شاه نعمت الله ولى ۸۳۴ هجری، در ماهان و مجموعه ساختمان آرامگاه جلال الدین مولوی ۶۷۲ هجری در قونیه و آرامگاه و خانقاه صفی علیشاه ۱۳۱۶ هجری در تهران است. شرح تفصیلی این مجموعه ساختمانها، در کتابهایی که به چنین موضوعاتی مربوط میشود وجود دارد. از جمله درباره مجتمع آرامگاهی شاه نعمت الله در ماهان در کتاب زندگی و آثار جناب شاه نعمت الله ولی، شرح مفصلی آمده است. در مورد اولین خانقاه دو نظر وجود دارد، گروهی … آن را در رمله فلسطین و عده ای ناحیه عبادان و شهر بصره دانسته اند… جامی می گوید اول خانقاهی که برای صوفیان بنا کردند آن است که بر رمله شام کردند… احمد امین رازی می گوید ابوهاشم اول کسی ست که خانقاه جهت صوفیان ساخته … رازی بانی این خانقاه را ابوهاشم می داند غیر از خانقاه رمله نظر گروهی دیگر این چنین است: ابن تیمیه می نویسد اولین دویره صوفیه توسط یکی از یاران عبدالواحد بن زید … که از شاگردان حسن بصری بود در شهر بصره بنا شده است … مقریزی هم این نظر را تایید می کند و تاریخ آن را قرن چهارم هجری می داند… جهانگردی عامل وجودی خانقاه بود و لزوم مسافرت از نظر مسلک تصوف و نیاز مسافران به اقامت در جاهای مختلف موجب شد که برای پذیرایی از درویشان جهانگرد تعدادی خانقاه در نقاط مختلف قلمرو اسلامی پدید آید. معماری تیموری در ایران و توران گزیدهی کتاب: اسرارالتوحید / محمدرضا شفیعی کدکنی زمینی با وسعت دوهزار گز انتخاب کردم و چهاردیواری ساختم … صفه ای بزرگ و نیکو و جماعتخانه ای خوب، مطبخ، متوضا / مسجدخانه ای بزرگ هریک دارای دری مخصوصف حجره ها و بنا ها متواضع دیگر که هر نقطه حای کاری مشخص بود. خانقاهی نیکو با مرافق از حجره ها و حمام و غیر آن ، فرشهای نیکو اسباب مطبخ و هر چه در آن بایست بود از همه نوع بساختم و بر در خانقاه بازاری با دکانها و کاروانسرای و غیر آن مرتب کردم … از جمله تعلیمات بوسعید که در نظام خانقاه به شکل قانون در آمد است یکی این بوده که تا پیش از روزگار وی صوفیان همگی در یک ظرف بزرگ غذا می خورده اند و او هم سهم و کاسه هر کس را جدا کرده است و چون به وی اعتراض کردند …. نظام الملک … خانقاهی کرده بود در شهر اصفهان … و عادت چنان بودی که هرسال از جمله اطراف عالم و سادات و متصوفه و اصحاب حاجات و اربار ادارت در آن خانقاه جمع می آمدندی. چون ماه رجب بدیدندی نظام الملک سید محمد را بخواندی و بگفتی تا حاجات یک یک رضه می کردی و او هریک را آنچ لایق او بودی از معیشت و ادرار و عطا و صله می فرمودی چنانکه همگنان ماه رمضان را مقضی الحوائج با خانه خود رسیده بودندی و به دعای خیر مشعول گشته. چون یک سال ماه رجر به آخر آمد و هیچ کس را مقصود به حاصل نیامد و ماه شعبان تمام شد که نظام الملک حاجت هیچ کس برنیاورد و ماه رمضان در آمد و کس را از این جمع طلب نکرد و سخن ایشان نگفت…. گزیدهی کتاب: اسلام در ایران / ایلیا پاولویچ پطروشفسکی / کریم کشاورز خانقاههای درویشان به سرعت ازدیاد یافتند. و هم در آستانه قرن چهارم و پنجم هجری، در خراسان بیش از دویست خانقاه و زاویه وجود داشته. جلابی فقط در خراسان قریب سیصد تن از افراد شایسته و دلیر «سپاه خراسانی مردان خدا» دیده بوده و عقیده داشت که خورشید عشق عرفانی و پیشرفت طريقت در طالع خراسان است. در خراسان به ویژه خانقاههای مشهور شیخ ابوسعید فضل الله مهنوی، وشبح ابوالحسن خرقانی قرار داشته . گذشته از درویشانی که دائما و یا مدتی مدید در خانقاهها مسکن داشتند، بسیاری از درویشان خانه به دوش نیز فقط در موسم زمستان در آن امكنه منزل میگزیدند. شیخ سری سقطى خطاب به صوفیان چنین می گفت: «بهار آمد و درختان جامه برگ بر تن کردند و شما را باید به سیر جهان پردازید!» درویشان جهانگرد و خانه بدوش صدقه میطلبیدند و این کار کاملا مشروع و حتی برای نمو و علو روح ایشان سودمند شمرده می شده (زیرا که می بایست غرورو خویشتن خواهی را در نهاد ایشان بكشد) – به شرطی که فقط به قدر حاجت يك روزه سئوال کنند. ولی مباشر امور معاشی خانقاه، حق داشت برای درویشانی که در آن خانه مشترك صوفیان زندگی میکردند، برای آینده نیز صدقه طلب کنند و آذوقه و سوخت ذخیره نماید. در خانقاه درویشان نیز مانند صومعههای مسیحیان و بوداییان، تنفر زهد آمیز نسبت به تن و آنچه جسمانی است و ریاضت اختیاری ارج فراوان داشت. روایت است که بایزید بسطامی خطاب به تن خویش چنین می گفته: «نه، نه، ای ظرف همه بدیها، ای تن پلید، سی سال گذشت و تو بالغ نشده ای و فردا باید در برابر آنکه پاک است (خدا) ظاهر شوی. شیخ ابوالحسن خرقانی مریدان خویش را چنین تعلیم می داد: «در گرسنگی چندان بکوش و اگر ورد یکی روز داری سه روز و اگر سه روز داری چهار روز و میفزای تا چهل روز یا به سالی آنگاه چیزی پیدا آید». نیز شیخ مزبور چنین می گفته: «پس گفت شب شود و خلق بخسبند، تو این تن را غل و پلاس و تازیانه چرمین دار، کی خدای تعالی برین تن مهربانی دارد»، گوید: «بنده من ازین تن چه میخواهی؟ بگو: «الهی، تورا خواهم» می گوید: « بنده من دست ازین بیچاره بدار، من از آن توام» گزیده ی کتاب: تاریخ کمبریج / جلد پنجم /از آمدن سلجوقیان تا فروپاشی دولت ایلخانان /جی آ بویل / حسن انوشه / آن کاترین سوینفورد لمبتون برخلاف آنچه گهگاه ادعا میشود نظامالملک بنیاد گذار مدارس نبود، و نیز مدارس تنها مراکز آموز عالی در دوره سلجوقی نبودند. اما وی، در رونق و شکوفایی دوران جدید که در زمان سلجوقیان آغاز شد تأثیر مستقیمی برجای نهاد و سبب گردید دیگر نهادهای آموزشی آن روزگار تحتالشعاع مدارس وی قرار گیرند. و نیز باعث تبدیل این مدارس به مراکز آموزش مذهب رسمی سنت گردید؛ درست همانطوری که دارالحکمه در مصر که در سال 395ق/1005م. تأسیس یافته بود، مرکز تبلیغ مذهب شیعه شده بود. در سده چهارم ق/دهم م. مدارسی در نیشابور بود که با توجه به میزان جمعیت و رشد فرهنگ و صنعت میتوانستند با تختگاه فاطمی و بغداد رقابت کنند. مدارس نیشابور احتمالاً زیر نفوذ و تأثیر خانقاهها و صوامع فرقه کرامیه بود- فرقهای اسلامی که مؤسس آن ابوعبدالله محمدبن کرام السگزی (در گذشته به سال 255ق/869م.) بود و در اوایل سده پنجم ق/یازدهمم. در خراسان رونق داشت- و احتمالاً از وهاره بودایی نیز تأثیر پذیرفته بود. این مدارس وسیله نیرومند تبلیغ اسلام مستقل از حکومت اسلامی بودند. تبدیل مدارس خراسان به سنگر مذهب سنت به دلیل ضرورت مبارزه با تبلیغ شیعه، اعم از اسماعیلی و دوازده امامی، و سنیان مخالف آرای عمومی خانقاههای کرامیه بود. گزیدهی کتاب: حالات و سخنان ابوسعید ابوالخیر / جمال الدین ابوروح … / محمدرضا شفیعی کدکنی گفتند گربه ای بود بر در خانقاه مهذّب برآمده و از وی تطاولی هرگز پدید نیامده بود. خادم خانقاه یک روز پیش شیخ آمد و شکایت نمود که:« این گربه درازدستی کرد در مطبخ». شیخ فرمود تا گربه را حاضر آوردند نماز پیشین بعد از جماعت تا بازخواست کند که چندین گاه خارجی نکرده بود اکنون موجب خارجی و درازدستی چیست. همچنان کردند. بعد از نماز پیشین گربه را حاضر آوردند و بازخواست کردند که چرا کردی؟ گربه از میان جمع اهل صفّه برخاست و بیرون رفت و بچگکی به دهان گرفته پیش شیخ آورد و اهل صفّه جمله مشاهده کردند نعره و گریستن از هر سویی برخاست. گزیدهی کتاب: رساله قشیریه / امام ابولقاسم قشیری / بدیع الزمان فروزانفر جماعتی از صوفیان جمع آمده بودند در خانه حسن قزاز و قوالی با ایشان بود چیزی می گفت ایشان وجد می کردند. ممشاد دینوری در آنجا شد ایشان خاموش شدند. گفت با سر کار خود شوید که اگر چنان بود که جمله ملاهی دنیا در گوش من گویند مرا از آنچه در آنم مشغول نگرداند. گزیدهی کتاب: تاریخ ایران کمبریج / دوره تیموریان / پیتر جکسن / یعقوب آژند / معماری دوره تیموری / رالف پیندر ویلسون اعضای خاندان شاهی و مأموران عالی رتبه دولتی در امور عامالمنفعه پیشقدم بودند: شماری از اقدامات شهری مرهون تلاشها و کوششها رجال محلی بود. مذهب از مهمترین و کارآمدترین انگیزهها در این قلمرو به شمار میرفت چون در نیمه نخست دوره مورد بحث ما، فقط برخی از تأسیسات و عمارات مذهبی باقی مانده است. به غیر از مساجد عمومی و خصوصی و نیز مدرسه و خانقاه، تلاش عمده بر ساخت و ساز و مرمت زیارتگاههای بزرگ همانند آرامگاه امام رضا(ع) در مشهد و شیخ صفی در اردبیل متمرکز شده بود. به جز موارد مذکور- نظیر دورۀ پیش- به معماری تدفینی نیز توجه خاصی معطوف شد. درباره خود سازندگان اطلاعات اندکی در دست است.چنین مینماید که غرب و جنوب ایران، منبع عظیمترین قریحه معماری باشد؛ و یگانه معماری که آثار باقیمانده او میرساند هنرمندی خلاق و توانمند با سبکی متمایز بوده، قوامالدین از اهالی شیراز است. عمارات باقیمانده در بردارنده نمایه محدودی از سلیقه و الهامات این دوره است. درمورد شماری از آثار و بناهای مهم این دوره به غیر از چند عمارت معروف، میباید بررسی مفصل و علمی صورت گیرد. پیش از دوره صفوی، از جمله بناهای غیرمذهبی مهمی که باقیمانده چند دستگاه کاروانسرا است. از معماری کاخها به ندرت میتوان اثری مشاهده کرد. آثاری که تا سده پیش هنوز پابرجا بود به عمد یا ندانمکاری و غفلت از بین رفت. عوامل طبیعی نیز مزید بر علت شد؛ نکته خندهدار این که بناهای قدیمیتر که از زلزلهها جان سالم به در برده بود در دوره تیموری تعمیر شد ولی بعدها تخریب گردید. این عمارات متأخر که با جاه طلبی بیشتر و وسیعتر طراحی شده بود، فاقد استحکام ساختاری دورههای پیشین بود. از این رو در زمان حال جستار در این زمینه موقتی و در معرض تغییر خواهد بود، چون هر لحظه بررسیها و مطالعات بیشتر به درک و فهم عمیقتری میانجامد. این مسأله به ویژه بستگی به جنبهها و وجوه اجتماعی و کردوکاری معماری ایران دارد. گزیدهی کتاب: نزهه الغلوب / حمدالله مستوفی جامع ها و خوانق و مدارس و ابواب الخیر که ارباب تمول ساخته اند بسیار است. همانا از پانصد بقعه درگذرد و هرگز آن مقام از اولیا خالی نبوده است و بدین سبب او را برج الاولیا گفته اند. گزیدهی کتاب: سفرنامه ابن بطوطه / محمد علی موحد در بیرون باب ابراهیم خانقاه بزرگی است که منزل امام مالكیان ابوعبدالله محمد بن عبدالرحمن معروف به خلیل در آن میباشد. بر باب ابراهیم گنبد بزرگ بسیار مرتفعی ساخته شده که غرائب گچکاریهای داخل آن خارج از حد وصف است. روبروی این در از دست راست ورودی، محلی بود که شیخ جلال الدین محمد بن احمد الاقشهری در آن مینشست. هردسته از پیشه وران اصفهان رئیس و پیش کسوتی برای خود انتخاب میکنند که او را «کلو» مینامند. دستههای دیگر هم که اهل صنعت و حرفه هستند به همین نحو رؤسایی برای خود بر میگزینند. جوانان مجرد این شهر جمعیتهایی دارند و بین هر گروه با گروه دیگر رقابت و همچشمی برقرار است؛ مهمانیها میدهند و هرچه میتوانند در این مجالس خرج میکنند و محفلی عظیم با انواع غذاهای مختلف فراهم میآورند. حکایت میکردند که یکی از این دستهها دسته دیگر را به مهمانی خوانده و غذای آنان را با شعله شمع پخته بود، دسته دیگر که خواسته بود تلافی بکند در دعوتی که متقابلا به عمل آورده بود برای تهیه غذا به جای هیزم حریر مصرف کرده بود. در این شهر در خانقاه منسوب به شیخ علی بن سهل که شاگرد جنيد بوده است منزل کردم. این زاویه مورد احترام وزیارتگاه مردم اصفهان است و در آن برای مسافرین غذا داده میشود وگرمابهای عالی مفروش بر خام دارد که دیوارهایش از کاشی است. این حمام وقف است و از مراجعه کنندگان پولی مطالبه نمیشود. شیخ این زاویه عابد پرهیزگار قطب الدین حسین پر شیخ ولی الله شمس الدين محمد بن محمود بن على معروف به رجاء بود و برادر او شهاب الدین احمد نیز مردی دانشمند و منصف بود. چهارده روز در خانقاه پیش این شیخ قطب الدین بودم و از مراتب خداپرستی و دوریش نوازی او و تواضعی که در برابر فقرا داشت چیزها دیدم که مایه اعجابم بود، شیخ در پذیرائی و اکرام من مبالغت فرمود و جامهای نیک به من بخشید و همان ساعت که به زاویه رسیدم غذایی با سه عدد خربزه اصفهان که تا آن روز نخورده بودم برایم فرستاد. رسیدیم به مسجد جامعی که وزیر علی شاه ” معروف به گیلان آنرا ساخته است. و در بیرون آن از دست راست رو به قبله مدرسه ای و از دست چپ خانقاهی وجود دارد. صحن مسجد با سنگهای مرمر فرش گردیده و دیوارها به وسیله کاشی که چیزی مانند زليج است پوشانده شده و جوی آبی از وسط آن میگذرد و انواع درختان وتاک و یاسمین در آن به عمل آورده اند. پایان نامه وابسته: آداب و رسوم خانقاهی در آثار عطار مرضیه رستگار خانقاه و موضوعاتِ مربوط با آن، یکی از موتیفهایی است که به صورت گسترده در آثار شاعران و نویسندگان زبان پارسی بروز یافته است. گستره خانقاه، فقط در حدّ یک مکان برای اقامت صوفیان محدود نمیشود؛ زیرا آداب و رسومِ آن، موجب بنیانگذاری شیوه خاصی از زندگی گردید که به زندگی خانقاهی معروف شد. در این پایاننامه، به برخی از مهمترین آداب و رسومی پرداخته شده که در شکل-گیریِ این طرز زندگی، از ابتدا تا نیمه اول قرن هفتم موثّر بوده است. سپس بازتابِ این آداب، در آثار قطعی عطّار – به عنوان شاعری که در عصر رواج چنین شیوهای از زندگی میزیسته، و همچنین الهامبخش شاعران پس از خود، در این زمینه بوده است – پژوهیده میشود.مقصود از شیوه زندگی خانقاهی در این بحث، آن دسته از اَعمال و رفتارهایی است که صوفیان را به عنوان گروهی خاص، از سایر اقشار جامعه، متمایز میسازد. لازم به ذکر است، این طرز زندگی، هم شامل آداب درونخانقاهی میشود، و هم شامل رفتارهایی که الزاماً مرتبط با مسائل و رسوم درونیِ خانقاه نیستند، اما به نوعی، مرتبط با سبک زندگی صوفیانه میباشند. آداب خانقاه قادریه در کردستان علی علوی طالب مورد بحث و بررسی در این رساله مشتمل بر پنج فصل بدین شرح می باشد مقدمه، تصوف در کردستان، قادریه، قادریه در کردستان، آداب خانقاه قادریه آداب و رسوم خانقاه تا قرن هشتم بررسی جایگاه خانقاه درسازمان فضایی شهرهای عصر صفوی ،نمونه های موردی:اصفهان واردبیل محمد زمانی اردهانی اسلام و جهان اسلام از دیرباز گرایش¬های زاهدانه را در خود جای داده است. یکی از این گرایشات مبحث مربوط به تصوف و عرفان می¬باشد که خود دارای ابعاد گوناگون ومتعددی است. خانقاه یک پدیده نادر و قدیمی در فرهنگ ایرانی است که با نام¬های دیگری همچون زاویه، تکیه، لنگر، رباط و امثال آن نامیده شده و در بعضی موارد مترادف با معنی خانقاه به کار برده می¬شوند. اکثر نویسندگان و محققین خانقاه را مکانی برای اقامت درویشان و صوفیان دانسته¬اند. نخستین خانقاه¬های ایران در منطقه خراسان در قرن 4 و 5 هجری بوجود آمده است و عده¬ای هم معتقدند که ابوسعیدابولخیر نخستین خانقاه رسمی و با برنامه را در 440 هجری بنا کرده است. این نهاد که در دوره سلجوقی شکوفا شد مورد لطف طبقه حاکمه بود، بعد از حملات مغولان به سرعت در آناطولی و شبه قاره هند گسترش یافت (مانند طریق¬های چشتی و سهروردی) در دوره صفوی هم دارای فراز و فرودهای زیادی می¬شود. پادشاهان صفوی در اجرای راهبرد ملی و بین المللی خویش نسبت به احداث شهرهای متعدد و رشد و توسعه آن¬ها مبادرت ورزیدند و از این جهت می¬توان آن¬ها را بزرگ¬ترین شهرسازان در دوران اسلامی به شمار آورد. از آنجائیکه ایده خاصی در خصوص سازمان فضایی شهرهای عصر صفوی وجود ندارد و یقیناً بدون شناخت ویژگی فضایی شهرها در این دوره شناخت فضاهایی چون خانقاه، زورخانه، تکیه، حسینیه و جایگاه آنها در بافت شهرها میسر نمی¬باشد. بنابراین در این پژوهش سعی بر آن شده است که به بررسی ویژگی فضایی شهرها در این دوره (منحصراً شهرهای اردبیل و اصفهان) و نقش این عناصر (خانقاه¬ها، زورخانه¬ها، حسینیه و تکایا) در بافت شهرهای مذکور روشن و مشخص شود و از این رهاورد درک ساختار فضایی شهرهای ایران عصر صفوی تسهیل¬تر گردد و در نهایت به برنامه¬ریزی در جهت مرمت و حفاظت از آثار و بافت کهن آنها کمک نماید. واژگان کلیدی: خانقاه، عرفان و تصوف، فتوت و جوانمردی، فضاهای شهری، صفویه، اردبیل، اصفهان. بررسی تاریخ تصوف در دوره زندیه با تکیه بر مراکز خانقاهی هاجر بیرانوند چکیده موضوع اصلی این پژوهش بررسی تاریخ تصوف در دوره زندیه مطالعه کارکرد خانقاهها و تکایا و آداب و رسوم متصوفه و نوع سلوک زندیان با تصوف و سلسلههای صوفیانه است. اهمیت این پژوهش از آن حیث است که به رغم جایگاهی که تحولات عقاید و اندیشه ها در حیات سیاسی- اجتماعی ایران داشته است، پژوهش جامع و بایستهای که زوایای ناگشوده تصوف را در دوره زندیه بررسی نموده باشد صورت نگرفته است. از این رو پژوهش حاضر، سیر تحول تصوف را با تکیه بر کارکرد خانقاهها بررسی میکند و رساله حاضر بر این فرضیه است که تصوف در دوره زندیه در پرتو سیاست دینی کریم خان زند دورهای از تجدید حیات خود را آغاز کرد و نسبت به دوره صفویه که با غلبه عالمان و فقیهان شیعی در حکومت، از رواج تصوف و سلسلههای صوفیان و توسعه خانقاه ها کاسته شد، در وضعیت مطلوبی قرار گرفت. در این دوره در میان سایر فرقههای صوفیانه، به ویژه دو سلسله نعمتاللهیه و ذهبیه فعالیت بیشتری داشتند. آلام و مصائبی که پس از سقوط صفویه و در اثر حمله افغانها و نابسامانی اوضاع سیاسی و جنگهای دوره نادرشاه بر مردم وارد آمد، گرایش آنها را به کسانی که انتظار تسلی و تشفّی از ایشان میرفت برانگیخت و سبب شد که مشایخ و صوفیان طریقتها بیش از دوره پیش مورد اقبال و احترام قرار گیرند. هرچند متصوفه این عهد با مخالفت شدید فقیهان و مجتهدانی که دعاوی صوفیان را باطل میانگاشتند و گرایش مردم را به این طریقتها، تهدیدی برای دین و دولت میپنداشتند، مواجه بود اما به رغم این موانع، دوره زندیه را میتوان دوره تجدید حیات تصوف دانست. که در عهد زندیه، اگرچه احیاء طریقت در برابر قدرت شریعت نتوانست جامعه ایرانی را آن گونه که میخواست به خود متمایل سازد. اما بار دیگر خود را در عرصه تحولات سیاسی- اجتماعی پرتوفیق ظاهر ساخت. واژگان کلیدی: زندیه، تصوف، سلسلههای صوفیانه، خانقاه خانقاه مسعود بزرگ زاده خانقاه و زندگی در آن بر اساس عوارف المعارف خدیجه پاک سرشت خانقاه های تاریخی ایران پژوهش پیشرو به ثبت و گردآوری دادهها پیرامون وضعیت فعلی نزدیک به 76 ساختمان تاریخی خانقاه و آرامگاههای متصوفه در ایران می پردازد. هدف از این پژوهش، افزون بر ثبت و جمعآوری دادههای میدانی، گردآوری، موضوع بندی و تحلیل گونهای از هنر خانقاهی ایران و سنجیدن آن با مفاهیم عرفان و تصوف است . همچنین در مواردی که خانقاه همچنان در دست صوفیان است، سعی نگارنده بر آن است که به ثبت و ضبط آداب و رسوم آنان و بررسی سلسله های فعّال در آن بپردازد. گردآوری منسجم سازههای تاریخی خانقاهها و تحلیل موضوعی هنر آنها از دیدگاه سنتگرایی دینی در این پژوهش مدّ نظر است، به گونه ای که در پایان قادر به تعریف هنر خانقاهی ایران و موضوع بندی آن خواهیم بود. فرهنگ لغات و اصطلاحات خانقاه طیبه افشون خانگاه فارسی و خانقاه معرّب آن است. خانقاهها مراکزی فرهنگی-اجتماعی بودند که صوفیّان و مردم عادّی در آنجا از خدماتی برخوردار میشدند: تربیت مریدان، فراهم آوردن غذا و سرپناه برای مسافران و نیازمندان، تدریس علوم اسلامی، تألیف و تکثیر کتب و ایجاد کتابخانه. گسترش خانقاهها مانند هر پدیده اجتماعی دیگر معلول علل و عوامل متعدّدی بوده است که اهمیّت یافتن مقام شیخ، تأکید بر تربیت در مقابل تعلیم و خدمت به خلق الله از جمله این عوامل است. در این پایاننامه می-خواهیم خواننده با خانقاه و اصطلاحات وابسته و تاریخچه خانقاه بیشتر آشنا شود. اهمیت و ضرورت این تحقیق در این است که اولین بار، فرهنگی از واژهها و اصطلاحات مهمّ رایج در میان اهالی خانقاه و انواع آداب و رسوم صوفیان را در این نهاد تاریخی-اجتماعی فراهم شده که اختصاصاً به معرّفی موضوع میپردازد و نه موضوع کلیتر یعنی اصطلاحات رایج بین اهل تصوف. این تحقیق نظری، با روشی توصیفی تا آنجا که ممکن بوده در انواع فرهنگهای اختصاصی اصطلاحات صوفیّه و کتب متقدّمین صوفیّه به تفحّص پرداخته و عمدهترین و پربسامدترین اصطلاحات خانقاه، در مجموع آنها را، استخراج و سپس برای هدف جاری پایان نامه، تلخیص و براساس حروف الفبا دستهبندی کرده است. در این پایاننامه تلاش شده که فرهنگی تشریحیتر از یک فرهنگ اصطلاحمحورانه موجز، برای هر اصطلاح پیش روی مخاطب قرار داده شود و اصلیترین دلیل بر اصرار به تشریح بیشتر، تمرکز بر جزئیات انواع آداب و رسوم و اصطلاحات متداول خانقاه میان اهل خانقاه در فرهنگ ایرانی است. با توجه به آنچه گفته شد، مهمترین دستاورد این تحقیق، توصیفی از رایجترین لغات و اصطلاحات رایج در خانقاه است. نظام خانقاه در متون ادب فارسی حبیب مرتضوی علیم و تربیت از مباحث همیشگی تاریخ بشراست و نقش شگفتانگیز آن در زندگی انسان، بر هیچ خردمندی پوشیده نیست و تاکنون هم ضرورت آن موردتردید قرار نگرفته و مغفول نماندهاست؛ زیرا تعلیم و تربیت صحیح میتواند فرد را به اوج ارزشها برساند و اگر غلط افتد، وی را به تباهی و سقوط میکشاند. با توجه به اینکه از راه تعلیم و تربیت، میتوان موجبات رشد فردی و رفاه جمعی را فراهم کرد، این امر در زندگی انسان نقش مهمی دارد. بر همین اساس، پرداختن به آن را از شاخصهای تمدن میدانند. ادبیات فارسی و آثار غنی و زیاد آن از حیث عنایت به موضوع تعلیم و تربیت، سرشار و قابلاعتنا است. بالأخص این موضوع در متون نثر، جلوه و تنوع خاصی دارد؛ اگرچه در موضوعات و مضامین شعر، جلوه و رنگارنگی فراوانی توان دید، قریب بهاتفاق موضوع متون نثر به ادب تعلیمی تعلق دارد.و بازتابهای گوناگون مرتبط به آموزش پرورش را در صفحات متعدد آن میتوان دید. هدف پژوهش حاضر، آن بوده تا تعلیم و تربیت در آثار منثور فارسی تا قرن هشتم هجری را بررسی کند و با استفاده از منابع کتابخانهای و با بهرهگیری از روشهای توصیفی، تحلیلی، مقایسهای، آن را تجزیهوتحلیل کند و چگونگی بازتاب تعلیم و تربیت در نثر کهن فارسی را نشان دهد و جایگاه آن را در آثار منثور فارسی مشخص کند. و به توضیح هدف نویسندگان مشهور فارسی از تعلیم و تربیت خلق آثار تعلیمی بپردازد. بر پایه یافتههای این پژوهش، تعلیم و تربیت به شکلهای متنوعی در نثر کهن فارسی انعکاس یافته و توجه صاحبنظران علوم تربیتی، روانشناسی، جامعهشناسی و علمای اخلاق را به خود جلب کرده است. ادبیات تعلیمی منثور، با همه تنوع و گستردگی، چونان ابزار و رسانهای بسیار کارآمد و توانمند، در خدمت تعلیم و تربیت و اهداف و شیوههای آن قرارگرفته است. و به نقش، جایگاه و کارکردهای تربیتی و آموزشی مراکز اصلی تعلیم و تربیت، مساجد، مدارس، نظامیهها، رباط، خانقاه و مکتبخانه پرداخته و جلوههای تعلیم و تعلم، کیفیت و زمینه تعلیم، وجوب یادگیری علم و هنر و اهمیت آن، شیوههای تعلیم، یادگیری و یاددهی و ابزارهای آن و استعداد، تربیت و پرورش طالبان علم را نمایان ساخته است. و به حقوق مادی و معنوی، جایگاه و تأثیر استاد، معلم و علما و رابطه آنها با شاگردان و دانشآموزان و متعلمان و حقوق متقابل هرکدام اشارهکرده و در ضمن بهجایگاه شیخ در حوزه تربیت عملی و آداب و حقوق و رابطه متقابل شیخ و مرید نیز پرداخته است. در نظام آموزشی کهن، تعلیم و تربیت «وظیفهای دینی» قلمداد میشد.بانیان مدارس بیشتر به دنبال اشاعه تفکر خاص خود بودند؛ هزینه مدارس و مقرری معلمان و مدرسان، بیشتر از طریق موقوفات تأمین میشد؛ و مواد درسی در مدارس بیشتر برمدار مباحث دینی میچرخید؛ آموزش، یادگیری و حفظ کردن قرآن از ضروریات نظام آموزشی بود. یادگیری و یاددهی علم ارزش و اهمیت بال او والایی داشت. تعلیم و تربیت کودک را مهم میدانستند. تنبیه را از ابزارهای یاددهی و تربیت میدانستند. هرچند تأثیر چندانی در امر بهبود آموزش نداشت. تربیت و پرورش علما از سیر و خصال پادشاهان محسوب میشد. شیخ باتربیت عملی و هدایت خود، به مرید، زندگی و راهنمایی میبخشید. بامطالعه و بررسی تمامی آثار منثور و منظوم ادب فارسی و استخراج موضوعات و مباحث مرتبط با تعلیم و تربیت و نقد و تحلیل آنها، با شیوهها و دیدگاههای متنوعی آشنا خواهند شد و به نتیجهای درخور و سودمند دست خواهند یافت. مقاله های وابسته: آداب و سیر و سلوک در خانقاه در دوران مغول زهرا بقایی جزه یی از خانقاه تا مدرسه: «مرمت و احیاء بنای گنبد توحید خانه» غلامرضا کیانی گذر از زمان و بروز حوادث و وقایع تاریخی منجر به تغییر دولت ها و نظام های اجتماعی می شود و در طی این تغییرات دولتخانه ها و کاخ ها و کلیه مکانهای سیاسی و مذهبی اگر از تخریب و نابودی جان سالم به در ببرند در دوره های بعد با تغییر و تبدیل حتمی مواجه خواهند شد… با شاه باز روح، از خانقاه تا صومعه (پژوهشی در نماد پردازی روح در عرفان ایرانی و آثار قدیس یوحنای صلیبی) شهره انصاری گذر از زمان و بروز حوادث و وقایع تاریخی منجر به تغییر دولت ها و نظام های اجتماعی می شود و در طی این تغییرات دولتخانه ها و کاخ ها و کلیه مکانهای سیاسی و مذهبی اگر از تخریب و نابودی جان سالم به در ببرند در دوره های بعد با تغییر و تبدیل حتمی مواجه خواهند شد… بررسی آداب و رسوم خانقاهی در متون منثور متصوفه تا قرن هفتم هجری فاطمه سادات طاهری / زهرا کوچکی سنجانی در دوره های اولیه تشکیل تصوف بتدریج صوفیان با محوریت مشایخ برجسته، خانقاه ها را به عنوان بزرگترین و گسترده ترین نهاد اجتماعی متصوفه تشکیل دادند. پس از تثبیت تصوف، خانقاه در عرفان اسلامی- ایرانی به عنوان جایگاه تجمع مشایخ و صوفیان و در نتیجه تربیت مریدان قرار گرفت. خانقاه ها نقش و اهمیت بسزایی در پرورش، تربیت و تکامل مریدان داشتند. از آنجا که برای زندگی مسالمت آمیزِ گروهی، رعایت آداب و مقرراتی خاص ضرورت دارد؛ پس بر طبق این قاعده، بزرگان طریقت نیز برای ایجاد آرامش و فراغت خاطر که لازمه ذکر و عبادت و خودسازی است در نظام خانقاهی که مکانی برای زندگی دسته جمعیِ صوفیان بود به وضع آداب و رسومی خاص پرداختند که این آداب، مقررات لازم الاجرایی را برای مریدان از قبل از ورود ایشان به خانقاه تا هنگام خروج در نظر می گیرد تا ضمن فراهم ساختن امنیت خاطر صوفیان در خانقاه با وضع قوانین خاصِ ناظر بر تنبیه و مجازات افراد خاطی با جلوگیری از بروز اختلاف میان ایشان به تکامل عرفانی و بخصوص اخلاقی آن ها کمک کند. نگارندگان این مقاله می کوشند برای اولین بار به هدف انعکاس نقش و اهمیت خانقاه ها در رشد و تکامل عرفان اسلامی، آداب و رسوم خانقاهی را براساس برجسته ترین متون منثور صوفیه تا قرن هفتم هجری که دوره عرفان عملی محسوب می شود، بازنمایند. بررسی مقایسهای جایگاه تصوف در دوره سلجوقی و ایلخانی رهره قاسمی موسوی در دوره سلجوقی و ایلخانی، صوفیان از حمایت طبقه حاکمه و وزرای آنها بهرهمند شدند. اگرچه حاکمان از صوفیان برای رسیدن به اهداف سیاسی استفاده میکردند. ارتباط و دیداری نیز بین آنها صورت میگرفت. در دوره سلجوقی، تصوف به سمت نهاد مذهبی کشیده شد، در حالی که در دوره ایلخانی، این دو نهاد از هم جدا شدند و تصوف هرچه بیشتر به تشیع نزدیک شد؛ به طوری که صوفیان و سلسله طریقتهایی نیز در این دوره وجود داشتند که به تشیع متمایل بودند. در هر دو دوره، خانقاهها از جایگاه ویژهای هم در میان مردم و هم در میان حاکمان و وزراء برخوردار بودند. چنانکه سلاطین و وزراء به خاطر علاقهای که به خانقاه داشتند، از طرف خود خانقاهی میساختند. همچنین در دو دوره، صوفیان برجسته و طریقتهای مهمی نیز وجود داشتند. البته در دوره سلجوقی، صوفی برجستهای؛ چون عینالقضات وجود داشت که کشته شد و وی جزء استثنائات این دوره بود. در حالی که در دوره ایلخانی، اگرچه هنگام حمله مغول، صوفیای کشته شد، اما در مراحل بعدی تاریخ مغول این اتفاق نیفتاد. بررسی های باستان شناسی آذرشهر و مراغه، حرفی دیگر درباره ساختمان چند خانقاه و مسجد سیف الله کامبخش فرد تاملی در باب هویت دو آرامگاه هشت ضلعی گنبد دار کشیت و نسک بخش گلباف کرمان محمد ابراهیم زارعی / یدالله حیدری باباکمال / مجید منتظر ظهوری تحقیق جغرافیائی و تاریخی: خانقاه فردوسی سید محمد محیط طباطبایی تحول اندیشه شیوخ صفوی از خانقاه تا تشکیل دولت صفوی ثریا اباذر پور رهبران اولیّه نهضت صفویه که در جامعه آنان را به عنوان مرشدان خانقاه و طریقت نه به عنوان رهبران دینی میشناختند، با سیاستی آگاهانه توانستند مریدان صوفی خود را چنان مجذوب سازند که جایگاهشان در نظر آنان تا حدّ بالاترین مقامات دینی و الهی برتری یابد. در عین حال گوشهنشینی و دوری از زرق و برق دنیوی که از مهّمترین اصول اعتقادی مسلک تصوف می باشدبه اندیشه سیاسی تمایل و مبنای تشکیل دولت صفویه گردید. این رساله به توصیف و تبیین روندی میپردازد که در آن اندیشه سیاسی صفویان از همان دوران شیخ صفی بر پایه مقاصد دنیوی و تمرکز ثروت قرار گرفت. صفویان برای سازگاری میان مفاهیمی مشروعیتبخش، عمدتاً با درون مایه مذهبی تلاش زیادی کردند و نتیجه این رویه آن بود که انسجام فکری و عقیدتی مردم در آن دوران بر پایه تصوف و تشیع غالیانه را موجب گردیده و پیدایش یک جنبش فراگیر سیاسی را فراهم آوردند. پیدایش و گسترش خانقاه در ایران هادی استهری مقاله ی پیش رو در خصوص خانقاه و نحوه شکل گیری و گسترش آن در ایران می باشد. بیشتر این کانون های خانقاهی، از دیدگاه صوفیان، مرکزی بوده است برای امر تعلیم و تربیت اسلامی و تزکیه نفس نیز جایگاهی برای خویشتن شناسی و خدا یابی و خداشناسی. نخستین خانقاه صوفیان در محلی به نام رمله شام یا در جایی از عبّادان و تاریخی در حدود سال صد و پنجاه هجری تأسیس گردیده است. شکل گیری خانقاه به صورت رسمی در ایران توسط ابوسعید ابو الخیر 440ه ق. در خراسان و شهر نیشابور در اواخر قرن چهارم و اوائل قرن پنجم بوجود آمد. تصوف در دوره ایلخانان دارای اهمیت بسیار می باشد. اوج رواج و رونق تصوف و خانقاه سازی در این دوره می باشد. اما در عین حال در این دوره تصوف دچار ابتذال گردید. چه بسیار بودند شیوخ ریاکار، قدرت طلب، فرصت یاب و کامجویی که به گردآوری مال، دست زدن به اعمال ناشایست و دخالت ناروا در کار سیاست می پرداختند و آنچه می کردند نه در راه خالق و خلق، بلکه در راه منافع شخصی و دنیایی بود. جایگاه و نقش قدم گاه، زیارت گاه، رباط و خانقاه در حیات اجتماعی مردم سواحل و جزایر خلیجفارس از صدر اسلام تا برآمدن تیمور نسیم اسمعیلی خلیجفارس دارای جزایر و بنادر متعددی است که هرکدام از شرایط ذاتی مناسبی برخوردارند. این شرایط در اعتلا جایگاه این مناطق در ابعاد طبیعی و معنوی نقش به سزائی دارد. باعث رشد و رونق جزایر و بنادر خلیجفارس شدهاند، آثار مذهبی ازجمله آثاری هستند که دارای ارزش و اهمیت بالائی هستند، این آثار ازنظر معماری و تاریخی نشاندهنده پیشینه تاریخی کهن ، این مناطق و وجود جریان زندگی در آنها از زمانهای دور میباشد. سواحل و جزایر ایرانی خلیجفارس ازنظر مذهبی دارای اماکن زیادی هستند با توجه به اینکه مردم خلیجفارس در مسیر راههای تجاری و حملونقل دریایی قرار داشتند و بیشتر نیاز معیشتی زندگیشان را دریانوردی تأمین میکرد دریا ، آب و خطرات آن با زندگی این مردم عجین شده بود ،این باعث شد بود که بیشتر بهسوی مکانهای مذهبی رو آورند لذا ما شاهد این هستیم که در این مناطق قدم گاههای خضر و الیاس قداست پیدا کردند، این قدم گاهها بهعنوان آرامکننده خشم دریا در باورها و اعتقادات مردم این مناطق جای گرفتند همچنین زیارتگاهها دیگر نیز بهعنوان مأمنی برای مردان وزنان این نواحی بوده است. مجموعهای آثار تاریخی و معماری مذهبی خلیجفارس نقش به سزائی در بیان فرهنگ اسلامی، مذهبی مردمان این دیار داشته و ارتباطی که مردم با این مکانهای مذهبی برقرار میکنند نشاندهنده باورهای زندگی و اعتقادات است، که در طول تاریخ به این مکانها داشتهاند در خلیجفارس آثار مذهبی زیادی وجود دارد مانند زیارتگاهها، قدم گاهها و شماری مزار بهطور پراکنده که در این پایاننامه به آنها اشارهشده است که هرکدام از آنها بهنوعی خاصی در زندگی مردم خلیجفارس و هم در بیان تمدن و فرهنگ آنها موثر واقعشدهاند. حکمیت در باره خانقاه طوس سید محمد محیط طباطبایی ریشه های پیدایش خانقاه در تصوف ایران ساره جابری ریشه یابی تشکیل خانقاه ها در ایران، از اهمیت بسزایی برخوردار است. از رهگذر ابداع هدفمند خانقاه هاست که عرفان و تصوف در قلمرو اسلامی شرح و بسط می یابد و بخش مهمی از فرهنگ ایران را در طی چند قرن شکل می دهد. ریشه یابی ساخت خانقاه های اولیه، پیوند عرفان با ادیان و تفکرات مختلف و نیز تغییر و تحولات اجتماعی را روشن می کند. این پیوندها و تحولات سبب می شوند که تفکر صوفیانه ببالد و به درختی تنومند در گستره فرهنگ ایران تبدیل شود. در این نوشتار، ابتدا به ریشه واژگانی کلمه خانقاه پرداخته شده و سپس ریشه های تأسیس آن در ایران از دیدگاه های گوناگون، مشتمل بر ریشه های اسلامی و غیراسلامی و نیز ریشه های مستقل مورد بررسی قرار می گیرد. این تحقیق از منابع کتابخانه ای و روش توصیفی – تحلیلی برای بررسی و طبقه بندی آرای محققان در باب ریشه های خانقاه در ایران بهره برده و تلاش نموده تا پیچیدگی روابط میان این پیوند ها را آشکار کند. شناسایی کارکردهای معناگرایانه تزیینات گچیری چله خانه خانقاه بایزید بسطامی شبنم حقیق نژاد / نادیا معقولی / مهدی حقایق در معماری اسلامی تزئین و آرایش بنا جزء لاینفک ساختمان محسوب می شود. حضور بارز آرایه هایی چون خط نگاره ها، نقوش گیاهی و طرح های هندسی، ماهیت فرعی هنر اسلامی را تشکیل می دهد. آرایه های گچی نیز از آذین های هنر و معماری اسلامی هستند اما این هنر بار محتوایی بالایی داشته و علاوه بر زیبایی، جهت انتقال پیام های معناگرایانه کاربرد داشته اند. مقبره بایزید بسطامی از مجموعه های تاریخی شهر شاهرود است که در دوران قبل از سلجوقی ساخته شده است و در دوره های مختلف تاریخی مرمت و گسترش شده است. تزئینات گجبری چله خانه از طرح های هندسی تشکیل شده اند که دیوارها، طاقها و محراب را پوشش میدهند. هدف از این پژوهش مطالعه و شناسایی طرح های هندسی و تزیینات چله خانه بایزد بسطامی است و در پی پاسخ دهی به این سوال است که در تزئینات گچبری چله خانه از چه نوع نقوش و خط نوشته ها استفاده شده است؟ و همچنین کارکردهای معناشناسانه این تزیینات در چه بخشهایی از بنا و در چه انواعی ظاهر شده اند؟ و در نهایت انواع نقش مایه های به کار گرفته شده در چله خانه کدامند؟ بدین لحاظ پس از گردآوری اطلاعات به صورت میدانی و کتابخانه ای، داده های بدست آمده به روش توصیفی- تحلیلی مورد بحث قرار گرفته اند. مطالعه نقش مایه ها نشان داد که در گچبری های چله خانه گره ها برای تزئین و پوشاندن فضای داخلی طاقنما و دیوارهای بنا استفاده شده اند و گره ها با عناصر گیاهی(اسلیمی و ختایی) تلفیق شده و یا در کنار آن ها به صورت توأمان وجود دارد که این عامل از ویژگی های بارز آرایه های هندسی محراب های گچبری دوره ایلخانی به شمار می رود. طراحی کتیبه در چله خانه حاصل ترکیب عناصر متعددی است که در ترکیب و اتصالات آن از گره های ترئینی میانی، انتهای تزئینی حروف، تزئینات ساقه ها و طرح های گیاهی، تزئینات ریز نقش های متنوع استفاده شده است. اما در کارکرد معناگرایانه این نقش و تزیینات مشخص گردید که گچبری ها، اسلیمی و اعداد مقدس و کتیبه های موجود در این بنا همه در جهت ایجاد رابطه معنایی بین عناصر کالبدی و غیر کالبدی در جهت ایجاد مفاهیم عرفانی اسلامی جهت فراهم آمدن شرایط مناسب برای خلوت نشینی سالکان بوده است. شیوه های معیشت صوفیان در ایران قرون میانه (5 – 7 هجری) زهیر صیامیان گرجی / عباس احمد وند / سمیه شیرین عظیمی تصوف یکی از جریان های فکری و اجتماعی جوامع مسلمان است که شیوه تفکر و سبک زندگی متفاوتی را ترویج می کند. با آنکه مبانی زهدگرایانه تفکر تصوف عمدتا در پی پرهیز از دنیا و امور دنیوی است، ضرورت تأمین معاش صوفیان و برآورده کردن هزینه های مهم ترین نهاد صوفیه، خانقاه، صوفیان را بر آن داشت به روش های گوناگون دست به تأمین هزینه های مورد نیاز خویش بزنند. علی رغم اینکه تصور می شود حمایت های سازمانی مانند وقف و منابع دولتی پشتوانه اقتصادی طریقت های تصوف بوده است اما منابع معیشتی آنان قبل از تثبیت جماعت های صوفی در قالب طریقت ها تا قرن ششم هجری هنوز به طور مستقل موضوع پژوهشی قرار نگرفته است بنابراین با فرض تطابق شیوه های معیشتی صوفیان با نظام فکری تصوف، می توان پرسید انواع شیوه های غیرسازمانی تأمین نیازهای معیشتی صوفیان از قرن پنجم تا هفتم هجری در ایران قرون میانه چگونه بوده است؟ دستاورد تحقیق که به روش تاریخی انجام شده است نشان می دهد در کنار منابع سازمانی مانند وقف و عطایای حکومتی، منابع معیشتی صوفیان تحت تاثیر ارزش های دنیاگریزانه تفکر صوفیانه شامل شیوه های مختلفی مانند فتوح، نذور، توکل، هدیه، دریوزگی، زنبیل گردانی می شد که به نظر می رسد میراث سبک زندگی و معیشت اخوانی صوفیان پیش از گسترش خانقاه ها و شکل گیری طریقیت های صوفیان بوده است. فرهنگ لغات و اصطلاحات خانقاه طیبه افشون عناصر نمادین در معماری خانقاه های ایران از سده هفتم هجری تاکنون حامدرضا کریمی ملایر / ناصر گذشته این پژوهش با گردآوری داده های میدانی از بناهای خانقاهی و آرامگاهی متصوفه، مستحسنات تاریخی خانقاه نشینی و طبقه بندی نمادپردازی های آن ها از دیدگاه سنت گرایی دینی، در پی تعریف هنر خانقاهی از سده هفتم هجری قمری تا دوران معاصر و همچنین توصیف هنر خاص معماری خانقاه هایی است که منبع تأثیر آن، اندیشه های ناب عرفانی و صوفیانه بوده است. با بررسی و طبقه بندی تاریخی و گونه بندی عناصر نمادین مشاهده شده و نیز با معیار قرار دادن نوع سنجش سنت گرایی دینی، گونه خاصی از معماری خانقاهی در مجموع بناهای گزارش شده یافت می شود که تا به حال از آن یاد نشده است و تأثیر مستقیم مبانی نظری و عملی عرفان و تصوف بر آن مشهود است. همچنین با تمایز این سبک در معماری اسلامی می توان نفوذ آن بر معماری سایر ابنیه اسلامی نظیر مدرسه و مسجد را نیز تعریف کرد. در مجموع بر اساس داده های میدانی گردآوری شده در این تحقیق، بیشترین بازتاب های عناصر نمادین در حوزه معماری خانقاه مرتبط با رنگ پردازی، استفاده نمادین از عدد و اندیشه های عرفانی است که به صورتی معنادار در بافت و ساختار خانقاه ها مشهود است و تاریخ تحولات تصوف در بسامد و تعیین گونه های این کاربرد های نمادین، دخیل بوده است. علل گسترش جماعت های اولیه صوفیان و شکل گیری خانقاه ها محمد رضا عدلی اقامتگاه صوفیان را در زبان فارسی خانقاه گویند. این واژه که نخستین بار در متون سدة چهارم هجری، در اشاره به فعالیت های مانویان و کرّامیان به کار رفته، در سدة پنجم، با گسترش جماعت های صوفیه، در سرتاسر قلمرو اسلامی رواج یافته است. خانقاه ها در این عصر مراکزی فرهنگی ـ اجتماعی بودند که صوفیان و مردم عادی در آنجا از خدماتی برخودار می شدند؛ از جمله این خدمات می توان به این موارد اشاره کرد: تربیت مریدان، فراهم آوردن غذا و سرپناه برای مسافران و نیازمندان، تدریس علوم اسلامی، تألیف و تکثیر کتب، و ایجاد کتابخانه. گسترش خانقاه ها مانند هر پدیده اجتماعی دیگر معلول علل و عوامل متعددی بوده است که اهمیت یافتن مقام شیخ، تأکید بر تربیت (در مقابل تعلیم) و خدمت به خلق الله از جمله این عوامل است. معماری گمشده، خانقاه در خراسان سده پنجم مهرداد قیومی بیدهندی / سینا سلطانی خانقاه در طی تاریخ ایران، بهویژه تا پیش از صفویه، در زمرۀ بناهای پرشمار بوده است. بااینحال، از معماری آن چندان چیزی نمیدانیم. برای شناخت معماری خانقاه باید در طی چندین تحقیق در برهههای گوناگون تاریخی و مناطق جغرافیایی ایران و جهان اسلام، همۀ منابع نوشتاری عربی و فارسی و ترکی و نیز آثار مرتبط معماری را بررسی کرد. در این تحقیق، به مرحلۀ نخست پیدایی خانقاه در زادگاه آن در ایران، یعنی در سدههای نخست هجری در خراسان (ربع نیشابور) میپردازیم. روش این تحقیق تفسیریـ تاریخی و منبع اصلی آن، منابع اولیۀ نوشتاری مرتبط با خراسان سدههای نخست است. صوفیان از سدۀ دوم بهبعد، در مکانهایی جز مسجد استقرار یافتند و از حدود سدۀ پنجم بود که بنای خاص صوفیان، خانقاه خوانده شد. مظروف یا سازمان خانقاه در خراسان سدۀ پنجم به دست ابوسعید ابوالخیر قوام یافت. این سازمان ارکانی دارد؛ از ارکان انسانی گرفته تا رسوم خانقاه. کارکردهای خانقاه دامنهای دارد: از عمومی ـ همچون مجلسگویی ـ تا خصوصی ـ همچون زاویهنشینی و سماع. بنای خانقاه این کارکردها را تحقق میبخشید. جای این بنا در درون یا بر کرانۀ شهر یا روستا بود نه در بین راه. اجزای کالبد خانقاه، همچون سازمان آن، طیفی داشت: مکانهای باز، نیمهباز و بسته. مکانهای باز، یعنی صحن و بام، بهکارکردهای عمومی اختصاص داشت و مکانهای بسته، یعنی جماعتخانه و حجرهها و صومعه، به کارکردهای خصوصی. مکانهای نیمهباز، یعنی صفه (ایوان) و رواق، مقامی بینابینی داشت. جماعتخانه، بهمقتضای نیازها و کارکردش، بهصورت گنبدخانه بود. صحن در میان کالبد خانقاه قرار میگرفت و صفه بر صدر صحن. جماعتخانه مستقیماً یا بهواسطۀ صفه، به صحن مرتبط میشد. حجرهها بر گرد صحن یا در دو سوی آن مینشستند و درآیگاه (دستگاه ورودی) در میانۀ یکی از اضلاع صحن. مناسبات سلجوقیان ایران با مشایخ صوفیه معصومه کیانی ده کیانی سلجوقیان زمانی که در قلمرو وسیعی از جهان اسلام وارد شدند با طبقات مختلف مذهبی و گروه علما ، فقها و مشایخ صوفیه رو برو شدند. باتوجه به گفتمان غالب در جامعه آن روز که گفتمانی دینی بود آنان برای تثبیت و استمرار حکومت خود نیاز به کسب مقبولیت و جلب دیدگاه عامه از طریق نزدیکی به این افراد و گروهها داشتند.در این میان مشایخ َتصوف به دلیل نفوذ گسترده در میان طبقات مختلف جامعه و وجود رابطه مرید و مرادی و اطاعت بی چون و چرای مریدان از ایشان اهمیتی ویژه داشتند ؛ لذا بزرگان حکومت سلجوقی تلاشهایی برای برقراری ارتباط با این گروه از خود نشان دادند و البته با برخوردهای متفاوتی از سوی مشایخ صوفی مواجه شدند. در این پژوهش تلاش شده تا با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی چگونگی روابط سران سلجوقی با این مشایخ در دو قالب روابط مسالمت آمیز و روابط غیرمسالمت آمیز بررسی و در حد امکان عوامل ایجاد این روابط واکاوی گردد.نتیجه پژوهش نشانگر آن است که در میان عوامل مختلف موجود،کسب مقبولیت از طریق نزدیکی به پیران طریقت هم ساز با سلجوقیان و جلوگیری از گسترش عقاید و فعالیتهای سیاسی- اجتماعی سران نا هم ساز ، مهمترین عامل در نحوه تعامل سلجوقیان با این گروه بوده است . سلجوقیان از راههای متفاوتی هم چون حمایتهای مالی، تکریم و اظهار ارادت علنی به مشایخ هم سو یا بی طرف نسبت به حکومت به تقویت ایشان پرداختند و برعکس با اقدامهایی سخت گیرانه هم چون محرومیتهای مالی ، تبعید و گاه اعدام با پیران غیر هم سوی طریقت برخورد کردند. مناسبات سلجوقیان ایران با مشایخ صوفیه معصومه کیانی ده کیانی مقدمهای بر شناخت سلسله مرشدیه و بناهای آن هایده لاله / عمادالدین شیخ الحکمایی omidjavidani