بازار دانستنی ها اطلس تاریخی ایران بازار تیم تیمچه چهارسو چهارسوق خان خانبار دالان دکان راسته سرا سراچه فضاهای بازار قیصریه کالنبار میدان فرهنگِ بزرگِ سخن، «بازار»: محوطهای معمولاً مانند یک میدان که در آن فروشندگان کالاهای خود را میفروشند♦ گذرگاه سرپوشیدهای که در دو طرف آن دکانهایی برای عرضۀ کالا به خریداران وجود دارد♦ جایی که در روزهای خاصی از هفته در آن بساط خرید و فروش دایر میکنند♦ فرهنگِ معین، «بازار»: محل خرید و فروش کالا و خوراک دایرةالمعارفِ بزرگِ اسلامی، «بازار»: محلی معین برای دادوستد کالا، اغلب با مجموعهای از ابنیه که به تناسب زمان و مکان از ساختار مادی و معماری خاصی برخوردار است دانشنامهی جهانِ اسلام، «بازار: واژه، بازار در ایران»: این واژه احتمالاً از صورت مفروض ایرانی باستان anarāč-āhav گرفته شده است. بازار ایرانی با ویژگیهای خود زبانزد جهانیان بوده و واژۀ ایرانی بازار به بسیاری از زبانهای جهان در آمده است.بازار ایرانی مجموعۀ واحد و مستقلی از دکانها، تیمچهها، کاروانسراها، میدانها، بناهای مذهبی، حمامها، و دیگر مکانهای عمومی است. این مرکز تجاری سنتی معمولاً دارای طاق ضربی آجری است. روزنههایی که در طاق آجری تعبیه شده نور و جریان هوا را تأمین میکند و بلندی سقف فضای بازار را در فصل گرما خنک میسازد. در بازار، خانۀ مسکونی وجود ندارد، ازاینرو مجموعۀ اصلی بازار را میتوان به هنگام شب، در تعطیلات، یا اعتصابات بست.بازارهای ایران قیصریه هم دارند. معمولاً در دکانهای قیصریه درهای بزرگی هست که میتوان آنها را قفل کرد. بازارِ شهرهای کوچک چند صد دکان یا کمتر و بازارِ شهرهای بزرگ چندهزار دکان دارند. خان یا سرا جزء لاینفک بازار است. بخش اعظم بازارهای مسقّف از راستههای طولانی با طاقهای قوسی تشکیل شده است. در برخی از جاها، طاقهای گنبدی، طاق، و تویزههای زیبا گاه با شکنج و شبکههای نورگیر و تزیینات دیگر بوده است. بسیاری از گنبدها و دالانها با طرحهای هندسی آجری تزیین شده و سقف بیشتر گذرها با گچ پوشیده شده است. در بازارها معمولاً تزیینات کاشیکاری یا معرقکاری دیده نمیشود، مگر در سردر مساجد یا دیگر بناهای مذهبی. قیصریۀ اصفهان، بازارنو در شیراز، بازار خانولی در یزد نمونههای عالی معماری بازار است. واژهنامهی معماریِ اسلامی: بازار Bāzār♦ عربی: سوق♦ انگلیسی: bazaar. گزیده ی کتاب: فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی / محمد حسن دوست تارنماهای وابسته: آشنایی با بازارهای قدیمی ایران معرفی بازارهای تاریخی یزد دانشنامه جهان اسلام کتابخانه مدرسه فقاهت کتاب های وابسته: بازار در تمدن اسلامی بازارهای ایرانی / نصرالله کسراییان / زیبا عرشی بازارهای ایرانی / حسین سلطان زاده بازار در شهر اسلامی / محمد قاری پور / خیزران اسماعیل زاده جایگاه بازار در شکل گیری استخوان بندی شهرهای ایرانی اسلامی / سینا جنگجو / علیرضا صادقی / مهسا شعله ریختشناسی بازار / آزیتا رجبی سفرنامه مادام کارلا سرنا، آدمها و آیینها در ایران جامعه و بازار در عصر ناصری اخبار وابسته: گزارش رونمایی کتاب بازار در شهر اسلامی گزارش رونمایی کتاب بازار در شهر اسلامی سفالینه های دوره پیش از تاریخ در بازار تهران بازار قیصریه نماد تمدن کهن اردبیل بازار عصر ناصری گزیده ی کتاب: تاریخ هنر معماری ایران در دوره اسلامی / محمد یوسف کیانی سابقه ایجاد بازار در ایران به روزگاران بسیار دور باز میگردد. طبق مدارک تاریخی بازار در بسیاری از شهرهای قبل از اسلام یکی از عناصر مهم شهری بوده است. او پس از اسلام، گسترش شهرهای اسلامی و افزایش ارتباطات اجتماعی، ازدیاد راههای کاروانی، توسعه کاروانسراها و تبادلات اقتصادی موجب شکل گرفتن فضای بازرگانی و تولیدی موسوم به بازار شد. در شهرهای اسلامی بازار محور اصلی و مرکز اقتصادی شهر بوده و انبارهای مهم، مراکز تولیدی، مراکز توزیع کالاهای گوناگون و مبادلات پولی در آن جای داشتند. بازارها بیشتر در امتداد مهمترین راههای اصلی شهر ساخته میشدند و در اغلب موارد راسته بازار شاهراه اصلی شهر نیز بود که مهمترین و شلوغترین دروازهها را به مرکز شهر متصل میکرد (مانند بازار سلطانیه، بازار اصفهان و بازار نایین). در بیشتر شهرهای اسلامی مسجد جامع در کنار بازار قرار داشت. دکانها در دو سوی راسته اصلی و راستههای فرعی قرار داشتند. برخی از راستهها به عرضه کالاهای مخصوصی اختصاص داشت؛ مانند بازار بزازها، کفاشها، زرگرها و آهنگرها. کاروانسراهای درون شهری – که قبلا مورد بحث قرار گرفت. اغلب در پشت دکانهای بازار قرار داشت و به وسیله راهرو یا فضای کوچک به بازار مرتبط می شد. بسیاری از سراها دو طبقه ساخته میشدند و همه آنها دارای حیاط مرکزی بودند. در طول بازارها اندازه مشخص و معینی نداشت و به نسبت وسعت شهر و رونق بازار متفاوت بود. طول راسته اصلی در شهرهای کوچک و متوسط در حدود چند صد متر و در شهرهای بزرگ، بیش از یک کیلومتر بود و عرض بازارها بین پنج تا ده متر بوده است. در ساختمان بازارها از بهترین مصالح و شیوههای معماری استفاده میشد. ستونها و دیوارها بیشتر از سنگ و آجر بود و برای پوشاندن سقف از گچ و آجر استفاده میکردند. برای پوشاندن دهانههای بزرگ مانند چهارسوها و تیمچهها از گنبد و کاربندی استفاده میشد. پشت بام بازارها هم بیشتر با کاهگل پوشانده میشد؛ زیرا کاهگل هم عایق حرارتی بود و هم عایق رطوبتی. کف بازارها اغلب خاکی بود که در اثر گذشت زمان کوبیده و محکم میشد. البته گاهی از سنگ و آجر برای پوشاندن کف بازار و حجرهها استفاده میکردند. به هر حال، بازار یکی از مهمترین بناهای عمومی شهرهای گوناگون است که در وهله اول برای عرضه، تولید، تبادل و خرید و فروش کالا شکل گرفت، ولی بعدها کارکردهای متعدد فرهنگی و اجتماعی پیدا کرد. رشد و رونق اقتصادی منجر به پیدایش انواع بازار شد که از میان آنها میتوان از بازارهای ادواری، بازارهای روستایی، بازارهای ثابت، بازار بین راهی و بازارهای شهری نام برد. گزیدهی کتاب: آشنایی با معماری اسلامی ایران / کریم پیرنیا / غلامحسین معماریان بیشتر بازارها در شهرهای قدیم ایران بیرون از دروازه کاروان رو بوده و به داخل شهر امتداد مییافته و گاهی تا بیرون شهر میرفته است (بیرون به معنای حومه است). بیشتر بازارها در بخش بیرون قرار داشته اند. در روستاها و شهرهای کوچک در هر کوی و برزنی میدانگاهی یا بنگاهی وجود داشت که همه کوچههای آبادی به آن متصل میشد، در کنار میدان یک گرمابه، یک خانقاه، یک مسجد و یک بازارچه میساختند و بعدها اغلب میدانچهها به حسینیه ای تبدیل شد که تکیه ای در کنار آن داشت و در مراسم مذهبی دستهها و گروههای عزادار یا نمایشگران مذهبی در آن گرد میآمدند و روزهای عادی مردم محل مایحتاج روزانه خود را از بازارچه مجاور میدان تهیه میکردند. در شهرهای بزرگ، میدان شاه یا میدان مرکزی شهر، جای بنگاه روستاها را میگرفت و در پیرامون میدان اغلب بازارهای بزرگ و معتبر ساخته میشد. بازار سه یا چهار طرف میدان دور میزد و به وسیله ایوانی، با میدان مربوط میشد و گاهی در محل تقاطع آن چهار سویی احداث میکردند که خود مرکز ارتباطی چهار بازار با قیصریه بود بازارهای بزرگ هر یک بنام کالای ویژه ای که در آن عرضه میشد یا صنعتگرانی که در آن کار میکردند معروف بود. مانند بازار آهنگران، بازار مسگران، بازار کره پنیر فروشان، بازار قندریزان، بازار نقشبندان بازار قندی سازان و امثال آن و بازارهای منشعب از چهار سوها و بازارچههای اختصاصی مجلات به خرید و فروش خواربار و میدانچهها به سبزی و تره بار اختصاص داشت. دروازههای مختلف بر حسب اهمیتشان و کاروان رو بودن آنها و همینطور وابستگی اقتصادی به بیرون یکی از این دروازهها، در شکل دهی بازار سهم مهمی داشتهاند، بطور مثال جلگه شمیران با دروازه رباط کریم و شمیران با دروازه شمیران، همینطور دروازه شاه عبدالعظیم و دروازه قزوین، محورهای اصلی شهر تهران را به هم پیوند داده . که بر همین اساس رستههای بازار نیز شکل گرفتهاند. عناصر مختلف بازار عبارتند از : 1- راسته اصلی ترین عنصر بازار) ٢- رسته ٣- دالان 4- سرایا خان ۵- خانبار (محل انبار کالا) أ- تیم یا تیمچه ۷- قیصریه ۸- دکان و عناصری که جزء نیاز بازار بوده است مثل : – قهوه خانه و شربت خانه و چایخانه، که اغلب آنها از بین رفتهاند ؛ – خوراک پز خانه، محلی برای غذا؛ – مساجد کوچک، حمام و غیره، دربعضی شهرها به مناسبتهایی، این مسیرها طولانی میشدند مثل بازار زنجان که طولانی ترین بازار سرپوشیده ایران است. دلیل آن نیز سرمای زیاد و طولانی شهر است . خوی نیز بازاری چند برابر مقیاس خود دارد (به دلیل هوای سرد). بازار لار نیز یکی از زیباترین بازارهاست. 1- راسته: راستهها مسیرهای اصلی بازارها هستند که با موازی هم (مثل تهران) و یا متقاطع بوده اند. وقتی دو راسته اصلی همدیگر را قطع میکردند چهار سویا چهار سوق به وجود میآمده و معمولا سر آن را پخ میکردهاند. راستههای معروف در بازار اصفهان، کرمان، شیراز، تبریز، یزد، کاشان و… هستند . ٢- رسته: به معنی صنف است و در بخشهای مختلف راسته اصلی قرار میگرفته، مثل رسته گیوه فروشها، مسگرها و غیره …. این عنصر محیطی آزاد برای خریدار بوده که با مراجعه به رسته مخصوص، جنس خوب را خریداری میکرده است. رستهها معمولا روبروی هم نیست و سعی میشود تا برای بوجود نیاوردن شلوغی، بصورت چهار راه ساخته نشود . رستههایی مثل رسته مسگرها را به خاطر سر و صدای آن، دور از مشاغل دیگر میساختند. رستههای معروف در کرمان، اصفهان و سایر شهرها ساخته شده است. ۳- دالان: فرق دالان با رسته در این است که در دالان در کنار جنسهای مشابه جنسهای مختلفی نیز وجود داشته است، سه دالان ملک در تهران از دالانهای معروف هستند. 4- سرایا خان: همان تجارت خانه بوده است. نمونه جنس از آنجا تحویل گرفته شده و در جاهای مختلف پخش میشده است. تقریبا در تمامی شهرهای ایران سراهای زیبایی وجود دارند. از سراهای بزرگ و مشهور، سرای گنجعلی خانه کرمان و سرای و زیر قزوین در حد نفاست است که باز هم متاسفانه گنبد عظیم دومی را فرو ریختهاند. ۵- خانبار یا کالنبار: محل انبار و کار روی جنس بوده است. جنسی که به وسیله چهار پایان حمل میشده، نمیبایست وارد بازار شود (حتی بوسیله چرخ و زنبه و گاری) لذا اجناس از راهی موازی بازار بنام پس کوچه یا پشت کوچه در خانبارها خالی میشده. خانبارها محوطه بزرگی در پشت سراها بوده و در آنجا چند کارگاه دستی کوچک و انبار قرار داشته است مثل کارگاه بسته بندی و یا اینکه عناصر مختلف یک جنس مثل گیوه که شامل رویه گیوه و تخت گیوه میشد در آنجا جمع شده روی آن کار میکردند و بعد به سرا برده میشده است. در پشت سرایی در قزوین و همینطور سرای گنجعلی خان کرمان هنوز خانبارهای آن باقی مانده است. 6-تیم و تیمچه: در واقع مرکز چند تجارتخانه مشابه بوده و به معنی چیز گرد و جمع و جور و وسیع میباشد. فرق آن با سرا این است که تیم و تیمچه را بعدها سرپوشیده میکردند. از میان تیمهای زیبای ایران باید نخست از تیم بزرگ قم و تیمچه امینی کاشان یاد کرد که درست در عصر انحطاط معماری ایران بصورت یک شاهکار نغز و هنرمندانه خودنمایی کرده و میتوان گفت در ساختمان آن سر مویی فروگذار نشده است. در آذربایجان تیم امیریا مظفری با اندازههای بزرگ نشان دهنده توان معماری آذربایجانیها میباشد. از دیگر تیمها، تیمچه حاجب الدوله و تیم بزرگ تهران را میتوان نام برد. ۷- قیصریه یا قیصرا: به معنی سرای دراز است و محل کار صنعتگران و پیشه وران ظریف کار مانند زرگران، گوهریان، سوزندوزان، بزازان بوده و بیش از همه سراهای شهری و خانها و کالنبارها به چشم میخورد که رسته بازار چون رشته ای آنها را به هم پیوسته بود . ۸- دکان: دكانها متناسب با کالایی که در آن عرضه میشد شکل و ابعاد خاصی داشته است مثلا دکان نانوایی یا قندریزی علاوه بر پاچال (در مقایسه با فروشگاههای مجاور بازار انبارها و کارگاههایی ضمیمه آن داشته اند. اغلب دکانهایی که به سوداگران خرده فروش چون ریسمان فروش و دار وگر اختصاص داشت دو اشکوبه بوده و از بالا خانه آن برای جور کردن کالا با ساختن دارو و تنظیم حساب و دفتر استفاده میشده است. گاهی بازارهایی به صورت سرپوشیده در کنار میدانها احداث میشد که بر خلاف بازارهای معمولی دکههایی چوبی بنام دارآفرین یا دارایزین در گوشه و کنار آن نهاده بودند. دارآفرین درست کار کیوسکهای کنونی را انجام میداد منتهی بدنه و پایه آن گاهی چنان زیبا بود که خود اثری هنری به شمار میرفت. در مناطق گرمسیری و معتدل در سقف هورانه یا هر نو (به معنی تخمدان ختمی که گرد است) میساختند. در بعضی محلها مثل کرمان که سرمای زیاد دارد در بالای دكانها روزنهایی قرار دادهاند و هرنو ندارد گزیدهی کتاب: فرهنگ مهرازی / علی محمد رنجبر کرمانی / ندا رفیع زاده / بیژن سرشکی این واژه ایرانی از راه بازرگانی از یک سو به تازی، ترکی و زبانهای اروپایی و از سوی دیگر به زبان سرزمینهای هند و سیلان راه یافته است. بر پایه گفته دهخدا این واژه در زبانهای اروپایی از پرتغالی گرفته شده و پرتغالیان از ایران گرفتهاند. باری (اما) در دانشنامه جهان اسلام نوشته شده: «نخستین گواه این واژه در زبانهای اروپای خاوری از سده پنجم و در زبان فرانسه از سده نهم، پیش از زبان پرتغالی (سده دهم) دیده شده است». بازار به جایی گفته میشود که کسانی با پیشههای گوناگون، به تنهایی یا گروهی به دادوستد کالا یا کالاهایی میپردازند که یا از جایی به بازار آورده شده و یا در خود آن آماده شده و به دست آمده است. برخی از اندامهای نخستین اَرسَن (مجموعه) بازار مانند راسته، چهارسو و کاروانسرا… ریشه در روزگاران کهن دارند. گرته (نقشه)ی بازار به گونه چهارسو با دو دالان بر سفالی از شش هزار سال پیش برجای مانده است. برای راسته یا «کوی پیشه وران» نیز گواهی از دو هزار سال پیش در کاوشهای باستانشناسی شوش یافت شده است. در گرته شهر بازرگانی «دورا» در کرانه فُرات، میدان همگانی شهر و بازاری به گونه کوی راستهای دیده میشود. به پندار برخی از پژوهشگران، بازار این شهر کهنترین بازار در تاریخ خاور زمین است. در سرچشمههای سُریانی سدههای پیش از اسلام بارها از بازارهای شهرهای پارتی و ساسانی یاد شده است. گفته شده بسیاری از شهرهای کهن مانند اهواز از درون یک بازار پدید آمدهاند. همچنین در این باره گفته شده که گذرهای باستانی (در شهرهای رومی) که تنها از آلونکهای چوبی به گونه نابسامان کنار هم گرد آمده بودند، با گذشت سالها با گذر ارابهها و چهارپایان به آنها آسیب میرسیده و از این رو سراسر کوی را برای جلوگیری از ویرانی با آسمانه (سقف) پوشاندند. این آسمانه، نخست سَبک و از جنس پارچه، پوست و بوریا (حصیر) بوده است. کمکم آسمانههای چوبی جای آنها را گرفت و تا زمانی که آتش سوزیها، مردم را به ساختن پوششی پایدارتر وادار ساخت، پابرجا بودند. بدین گونه راستههای بازار پدید آمد. به زبان دیگر، در جایی ناشناخته، ردهای از آلونکها و دکههای چوبی سرهم بندی شده، که گذری آنها را به هم میپیوست، دارای آسمانه شد. این گذرها سپس به گونه بازارهای سرپوشیده با مهرازی هماهنگ درآمد. نشانههایی به دست آمده از اینکه بازارهای شهری از دیرباز در برخی از شهرهای پنج هزار و چهارهزار سال پیش و شهرهای ایلامی، اشکانی و ساسانی پدیدار شده بودند. راستهها و سراها با دکانهایشان در همه بازارها جزو اندامهای بنیادی بازار بشمار میروند. باری (اما) دالانها و تالارهای آسمانهدار، تیم و تیمچه، کاروانسرا، کیاسره (قیصریه)، سرا، خان، خانبار، کارگاه، میدان، چهارسو و بند بیشتر جزو اندامهای شاخهای (فرعی) بشمار رفتهاند. برخی ساختمانهای همگانی مانند مسجد، تکیه و حسینیه، گرمابه، آموزشگاه (مدرسه)، بیمارستان (دارالشفاء)، چایخانه (قهوهخانه)، آبانبار و… که همگی از اندامهای بزرگ شهری هستند، برپایه نیاز، به بازار راه یافته و در جایهای ویژه ساخته شدهاند. گونههای بازار و کارکردهای آن چنین هستند: 1 – بازارهای گردان (ادواری): بازارهایی که در هنگامی ویژه از سال، ماه یا هفته در جایی برپا شده و پس از پایان، برچیده میشود. هنوز در برخی شهرها یک روز از هفته به همان نام بازار زبانزد است: شنبه بازار…در بسیاری از شهرهای گیلان (مانند بازارهای شهرهای گرداگرد مرداب انزلی)، بازارهای هفتگی برپا میشود و هر روز هفته ویژه یک شهر است. 2 – بازارگاههای شهری: در بسیاری از شهرهای کوچک و بزرگ به ویژه در بندرها جایگاهی باز برای گردهمایی دست فروشان و فروش کالاهای پر زر و زیور یا بسیار ارزان هست که گاه در آنها میوه و سبزی نیز میفروشند. این بازارها مانند بازارهای گردان نبوده و در همه زمان سال برپا هستند و نهادی پایدار میباشند. هر چندگاهی بیش از چند سال نمیمانند. 3 – بازار مکاره (پارسی + برگرفته از روسی): «پیش از آنکه پیشرفتهای چند سده کنونی، ترابری (حمل و نقل) و پخش کالا را به بازارهای گوناگون و دوردست آسان کند، بهترین زمان فروش کالا هنگامی بود که مردم برای انجام نیایش گرد هم میآمدند. بازارهایی که بدین گونه برپا میشدند، مکاره مینامند. این بازارها در یونان و روم کهن پیشینه دارند.امروزه نمایشگاههای کشوری (ملی) یا جهانی (بینالمللی) جای بازارهای مکاره را گرفته است». 4 – بازارچه: بازارچهها در دل کوی و برزن برای برآوردن نیازهای روزانه مردم ساخته میشد. چند دکان روبروی هم در یک کوچه که گاه سرپوشیده هم بود یک بازارچه را پدید میآورد. گاه این بازارچهها پیرامون یک میدانچه پدیدار میشدند. بازار خیاط هاپاسکال کست (Pascal Coste)نقاشي1842-1840 م. (دوره قاجار)دسترسی گزیدهی کتاب: گنجنامه / بازارها / کامبیز حاجی قاسمی بازارهای ما، که در واقع ستون فقرات شهرها را تشکیل می دادند، مجموعهای از بناهای گوناگوناند که به صورت خاصی به هم بافته شدهاند. در کل، هر بازار متشکل از یک تنه اصلی یا راسته بازار و بناهای متصل به آن است. این راسته ، که گاه صورتی مستقیم و گاه شکلی گیاهوار دارد، ممکن است شاخههای مختلف پیدا کند؛ اما همواره از تکرار چهار طاقیای ساده با دو حجره در دو سوی آن پدید میآید. به عکس این همسانی، بناهای متصل به راسته بسیار متنوع و تقریبا از همه انواع، اعم از حکومتی و تجاری و مذهبی و آموزشی و خدماتی است؛ اما در میان آنها، آنچه اصل است و در این دو دفتر گنجنامه به معرفی آنها پرداخته ایم، بناهای تجاری است. بنای تجاری و راسته بازار ، در عین اینکه دو موجود متصل به هم و پیوسته اند، مستقل از یکدیگرند: هم بنای تجاری را میتوان بدون راسته تصور کرد و هم راسته را منفک از آن؛ اما حقیقتا صورت کامل معماری بازار از همنشینی این دو پدیدار میشود. انسان هنگامی که از فضاهای تو در تو و معمولا تاریک و شلوغ و پر تردد بازار ناگهان به حیاطی دلباز یا تیمچه سرپوشیده وسیع و آراسته ای قدم می گذارد گویی جانش آرام می گیرد. به راستی که معماری بازار بدون بناهای پیوند خورده به آن ناقص و ناتمام است. در واقع، آن که در کنار بازار پررفت و آمد و پرازدحام فضاهایی دلنشین و مصفا مینشاند به نوعی تجارت و زندگی را با یکدیگر میآمیزد؛ یعنی اینکه در میان غوغای بازار نیز می توان آرامش داشت و زندگی کرد آرامشی روحنواز نه فقط برای مشتریان و رهگذران، بلکه برای خود بازاریان. بناهای بازار انواع بسیار دارد که از آن جمله است: سرا و کاروان سرا، تیم و تیمچه، فضاهای حاشیه ای، مانند بارانداز و بهاربند، سرا معمولا بنایی است با حیاط گشاده؛ و تیمچه فضایی است سرپوشیده و بزرگ و مرتفع. کاروان سرا، که محل اطراق و آمد و شد کاروانها بوده است، معمولا حیاطی وسیع تر دارد و حجره های بستهتر و تیم تیمچه بزرگ است. بارانداز و بهار بند معمولا فضاهای دور از چشم اند که اولی محل بارگیری و تخلیه بار و دومی مکان نگهداری دام و ستور بوده و هر دو حیاطهای نسبتا وسیع دارند. اما قیصریه و چار سو را نباید جزو بناهای وابسته به بازار حساب کرد؛ چرا که این بناها خود از اعضای راسته بازارهایند و در حلقه آنها جای میگیرند. به بیان دیگر، قیصریه معمولا راسته اصلی و بزرگ بازار است و چارسو هم محل تقاطع دو راسته بازار است که گنبدی فراخ بر فراز آن می نشیند تا بدان تشخص بخشد بازارهای ما در طی تاریخ بارها به علل گوناگون صدمه دیده و تخریب شده و دوباره ساخته شده اند اما همواره شخصیت معماری خود را حفظ کردهاند. قسمت اعظم بازارهای موجود متعلق به دوران قاجاریان است که باید آنها را فرزند خلف بازارهای قدیم تر دانست. امروزه این بازارها اغلب اهمیت تجاری خود را حفظ کرده و هنوز قطب داد و ستد تجاری شهر هایند؛ اما از حیث معماری دچار آسیبها و دخل و تصرفهای بی ضابطه فراوان شده اند. واقعه ای که موجودیت و هویت معماری شان را جداً تهدید می کند؛ و اگر وضع بر همین منوال بماند، قطعا کالبد کهن و فرسوده بازارها تاب نخواهد آورد و آن فضاهای دل انگیز یا به ویرانه بدل خواهد شد با جای خود را به بناهای جدید بی ارزش و بی هویت و متضاد با کیفیات معماری بازار خواهد داد، چنان که امروز نیز جای جای شاهد آنیم. کلیت طرح همه بناهای بازار یکسان است: فضایی در میانه که حجرهها و غرفه ها آن را در بر گرفته اند. این فضای میانی گاه حیاط است و گاه فضایی سرپوشیده. گاهی نیز بنا از دو یا چند فضای میانی – برخی باز و برخی بسته تشکیل شده که حجره هایی بر گرد هر یک از آنها نشسته اند. در این حالت ممکن است بنا متشکل از فضاهای باز و بسته و نیم بازی باشد که پی در پی یکدیگر آمده و به هم گشوده اند حیاطهای متعدد، تیمچه ها و دالانها، رواقها یا ایوانهای کشیده ستون دار، که یک جبهه بنا را فرا می گیرند، سردرها، ورودیها و … اما در این میان، باز همان فضاها یا حیاطهای میانی حرف آخر را می زنند و اسباب اعتبار فضاهای دیگر را فراهم می آورند. در این بناها، به خصوص در فضاهای اصلی، هندسه طرح نیز کامل و بی نقص است که بر سراسر بنا، از کل تا جزء، حاكم است. این هندسه با اهمیت بخشیدن به مرکزها و محورها و تأکید بر دو محور عمود بر هم و استفاده از اشکال خالص و نیز صورتهای مختلف تقارن و تکرار شکل میگیرد و با تأکید مکرر بر آنها استوارتر و قاطعتر جلوه میکند. جالب اینکه هر گونه بی نظمی شکل زمین در درون بنا از چشم بیننده پنهان می شود یا آنکه انحراف، جهت بنا از راسته بازار در همان بدو ورود به بنا به صورتی ساده حل می شود تا هندسه منظم طرح مخدوش نگردد؛ چراکه هدف معمار نه تأکید بر این کژیها و انحرافها، بلکه غلبه بر آنهاست، به گونه ای که بیننده چیزی از این نار استیها حس نکند. . در بناهای بازار، علی رغم كلیت واحد و هند همه ثابت طرح، تنوع بسیاری مشاهده می شود، اسباب این گونه گونی بسیار است؛ حیاطها در عین اینکه نظم و خلوص خود را حفظ کرده اند بزرگ و کوچک با مطق شده و اشکال و تناسبات مختلف یافته انه فضاهای سرپوشیده ، چه در قاعده و چه در حجم. با شکلها و سقفهای گوناگون ظاهر شده و در هر بنا به صورتی در آمده اند، به خصوص تنوع بسیار سقف سازیها و کار بندیهای پر شگنج در این امر نقش مهمی ایفا میکنند. نورپردازی نیز در عین اینکه از هندسه کلی و منظم فقا و سقف پیروی می کند این سقفها را به جواهرهایی تراشخورده و پر تلألؤ بدل می سازد. ابتكارات فراوان در طرح عناصر میانه نماها، گونه گونی گوشه سازیها در حیاطها و تیمچه ها، تفاوت حیاط سازیها، معماری خاص حجرهها با طاقهای مختلف، طاقچهها و ارسیها یا درهای چوبی پرکار و نیز انواع تزیینات همه از اسباب گونه گونی بناهای بازار شد. جز آنچه گذشت، در آثار معرفی شده در این دو دفتر، نکات آموزنده و جذاب بسیاری برای معماران وجود دارد؛ از جمله : مقابله با رقابت فضای باز حیاط با فضای بسته تیمچه – دو عنصر اصلی طرح – مثلا در سرای اکبریان اراک و مجموعه ملک اصفهان و سرای ابو الحسن تبریز : شیوه تركیب فضاهای باز و بسته بزرگ و کوچک بر اساس نظامی هندسی، مثلا در مجموعه های امیر و حاجب الدولة تهران و سعدالسلطنه قزوین در نوذری اراک؛ توان معماران در غلبه بر شکل نامنظم بیرونی بنا بدون تظاهر در فضاهای داخلی در بناهایی همچون سرای گلشن اصفهان و امیر تبریز و حاج رضای قزوین؛ تسلط بر طراحی فضاهای سرپوشیده و سیع، مثلا در تیم بزرگ قم و تیمچه امین الدوله كاشان و تیمچه مظفریه تبریز به کیفیت خاص فضاهای بسته و کوچک در تیمچه ملک و تیمچه حاج کریم اصفهان و تیمچه های منفرد بازار تبریز (حاج صفر علی و حاج محمد قلی)، که چگونه در محدوده ای کوچک قضایی مهم و به یاد ماندنی خلق شده است ؛ استادی طراحان در افكندن طرح حیاطهای گشاده در سرای مشیر شیراز و حاج کریم اصفهان و وکیل کرمان و همین طور سرای کاشانی اراک: طرح خاص حیاط مطبق سرائی نور کاشان با ورودیهایی در سطوح مختلف و تغییر شکل و تصرف در ستنهای قدیم طراحی در طرح سرای کتاب فروشهای اراک و عبور غیر منتظره کوچه از میانه طبقه دوم در سرای سادات برد، که نمونه هایی استثناییاند. در انتها باید گفت که مشابهت عناصر فضایی و اصول طراحی بناهای بازار با دیگر ابنیه مؤید این نکته است که در معماری ما، هدف اولی طراحی تامین کارکردی خاص نیست. خانه و مسجد و مدرسه و مقبره، همچون سرا و کاروانسرا، همه با اصول و احدی طراحی میشدهاند. در همه آنها، هدف خلق فضایی دیگر است فضایی امن و آرام و آرامش بخش، فضایی منظم و بیکم و کاست و بینقص فضایی که دل در آن آرام گیرد و روح به وجد آمد، فضایی زنده و پر طراوت، دارالسروری خاموش و جنتی در عالم خاک. چه در خانه برای ماوا گزیدن، چه در مدرسه برای تعلیم و تعلم، چه در بازار برای سوداگری، چه در کاروانسرا و چه در سجده گاه، در همهجا و همه حال طراح کوشیده است فضا را با احترام عمیق به انسان و در خور تعلق خاطرها و سلایقش و شایسته حال و مقام او، که عزیزترین آفریدگان خداست، خلق کند. گزیدهی کتاب: سفرنامه ابن بطوطه / ابن بطوطه / محمد علی موحد علاء الدين محمد از امرای بزرگ و شریف بود. پس از ده روز راهپیمائی به شهر تبریز رسیدیم و در خارج شهر در محلی موسوم به «شام» منزل کردیم . قبر غازان پادشاه عراق در این محل است، بر سر قبر او مدرسه زیبائی با زاویه ای بنا کرده اند و در این زاویه برای صادر و وارد طعام داده میشود. غذای آن عبارت است از نان و گوشت و حلوا و برنجی که با روغن پخته می شود امیر مرا در همین زاویه که در میان آبهای روان و درختان سرسبز قرار گرفته منزل داد. فردای آن روز از دروازه بغداد به شهر تبریز وارد شدیم و به بازار بزرگی که بازار غازان نامیده میشد رسیدیم و آن از بهترین بازارهائی بود که من در همه شهرهای دنیا دیده ام. هریک از اصناف پیشه وران در این بازار محل مخصوصی دارند و من به بازار جوهریان که رفتم بس که از انواع جواهرات دیدم چشمم خیره گشت. غلامان خوشگل با جامه های فاخر؛ دستمالهای ابریشمین بر کمر بسته در پیش خواجگان ایستاده بودند و جواهرات را به زنان ترک نشان می دادند. این زنان در خرید جواهر بر هم سبقت میجستند و زیاد میخریدند و من در این میان فتنههائی از جمال و زیبائی دیدم که به خدا باید پناه برد. بعد رسیدیم به مسجد جامعی که وزیر علی شاه ” معروف به گیلان آنرا ساخته است. و در بیرون آن از دست راست رو به قبله مدرسه ای و از دست چپ خانقاهی وجود دارد. صحن مسجد با سنگهای مرمر فرش گردیده و دیوارها به وسیله کاشی که چیزی مانند زليج است پوشانده شده و جوی آبی از وسط آن میگذرد و انواع درختان وتاک و یاسمین در آن به عمل آورده اند. هر روز بعد از نماز عصر در صحن این مسجد سوره های يس و فتح و عم را قرائت میکنند و مردم شهر برای شرکت در این مراسم در آنجا گرد می آیند و شبی را در تبریز بر بردیم و فردا فرمانی از سلطان ابوسعید رسيد خطاب به امير علاء الدين که او را پیش خود فرا خوانده بود. من نیز به اتفاق امیر از تبریز خارج شدم و از علمای آن شهر کسی را ملاقات نکردم. چنانکه گفتیم این صحرا را طی کرده به شهر خوارزم رسیدیم. زیباترین و بزرگترین و مهمترین و معتبرترین شهرهای ترکان است. بازارهای خوب و کوچههای وسیع و عمارات بسیار و محاسن بیشمار دارد. شهر از کثرت جمعیت بسان دریا موج می زند. روزی سوار اسب شدم و به بازار شهر رفتم. در وسط بازار دچار ازدحام شدم، زیادی جمعیت در محلی به نام «شور» به درجهای رسید که من نتوانستم رد بشوم، خواستم برگردم باز هم از کثرت ازدحام قادر نشدم و همانجا متحیر ماندم و بالاخره با زحمت زیاد توانستم خود را بیرون کشانم. و گفتند که ازدحام این بازار روزهای جمعه تخفیف میپذیرد زیرا جمعه ها بازار قیصریه و دیگر بازارها را می بندند. پس چون جمعه فرارسید سوار اسب شدم و به دیدن مدرسه و مسجد جامع رفتم. خوارزم تحت تسلط سلطان اوزبک است و از طرف او یکی از امرای بزرگ به نام قطلو ادمور در آنجا حکومت میراند. مدرسه خوارزم با مضافاتی که دارد از بناهای این امیر است و مسجد آن را هم خاتون ترابک زن او ساخته است. گزیدهی کتاب: جغرافیا / حافظ ابرو در زمانهای پیشین کوچههای بازار پوشیده نبودند و بازرگانان و تاجران به واسطۀ ازدحام و گردو غبار آسایش نداشتند. وی (شاهرخ) دستور داد بازارها را از آجر پخته و ملات بسازند؛ قوسهای بلند بنا شدند، روی آن را پوشاندند و فضاهایی برای عبور نور در آن تعبیه کردند. چشم نظاره کنندگان به اتاقهایی (صفّه) میافتاد که در بالای آن اتاقهای کوچکتری (حجره) نمایان بود. بازار منظرهای به چشم مردم جهان و بهاری در مرغزار زمان بود. بازار سرپوشیده (چارسو) مربّعی با چهار ضلعی مساوی است که در مرکز دایره امور خیریه (خیرالبقاع) قرار دارد. از چهار دروازۀ شهر، چهار جاده به این محل (چارسو) میرسید گزیدهی کتاب: مسالک و ممالک / اصطخری / ایرج افشار شوشتر، جندی سابور، سوس، رامهرمز، بازار. این همه نام شهرهاست مگر بازار کی آنراسوقا میخوانند و شهر آن را دورق گویند و به دورق الفرس معروف است.. بر دع شهری بزرگ است. فرسنگی در فرسنگی باشد. شهری آبادان و با میوه بسیار و کشاورزی و در عراق و خر اسان گذشته از ری و سپاهان شهری بزرگتر و نیکوتر و با مرافق تر از بردع نیست. و در یک فرسنگی بر دع میان کرنه و لصوب و یقطان جایی هست آن رااندراب خوانند، یک روزه راه. همه باغ و بوستان و میوه دارست. وفندق آنجا به از فندق سمر قند باشد، وشاهبلوط ایشان به از شاهبلوط شام است. و در بردع انجیر بهتر از دیگر جایها بود. و ابریشم بسیار گیرند. و توت، آنجا مباح باشد. و ابریشم از آنجا به خوزستان پارس برند. و رود کر آنجا استک کی شورماهی خیزد. و ازین رود کر دو گونه ماهی خیزد: زراقن و عشب، از دیگر اجناس ماهی بهتر بود. و بر در «دروازه کردان، بازاری هست کی آن را کرکی خوانند. روز یک شنبه آنجا روز بازار بود. مقدار یک فرسنگ در یک فرسنگ از عراق و خراسان مردم آنجا جمله شوند و بزرگ تر از بازار کورسره است. و بیشتر مردمان چون روز هفته شمرند گویند : « شنبه و کرکی و دوشنبه و سه شنبه». وبیت المال در مسجد آدینه دارند در خانه ای از آهن. و بام خانه مرصص، نه ستون دارد. وسرای امارت در پهلوی مسجد آدینه است. و بازارها در ربض شهر باشد. سپاهان دو شهرست: یکی جهودستان، دیگر شهر سپاهان. میان هر دومقدار دو میل باشد، و به هر دوجای مسجد آدینه هست. و جهودستان بزرگ ترست. و جهودستان از همدان بزرگتر باشد. و «شهر » کم از نیمه جهودستان است. و سپاهان پر نعمت تر از همه کوهستان است. و در هیچ شهر آن مال نیست کی در سپاهان و فرضه پارس و کوهستان و خراسان و خوزستان است. و بارکده این همه اقلیمها سپاهان است. و از آنجا جامههای ابریشمی و کرباسهای نیکو خیزد کی به اطراف مملكت ببرند. و میوه سپاهان بسیار جای نقل کنند. و بزرگترین شهری از ین کی یاد کردیم از عراق گذشته بر حدود مشرق شهر ری است. و دروازههای معروف دارد : یکی را دروازه باب طاق خوانند کی سوی کوهستان و عراق رود، و دروازه بلسان کی سوی قزوین رود، و دروازه کوهک سوی قم. و بازارها و محلههای معروف در ری هست چون : روده و بلیسان ، دهک نو، نصر آباد، ساربانان، باب الجبل، در هشام. و روده از همه آبادان ترست و کاروانسراها و بازارها و بازر گانیهای بسیار آنجا باشد. و در شارستان وی مسجد آذینه است. و گرد بر گرد شارستان دیوار است. و شارستان بیشتر خراب است و ربض آبادان است. و آبرو دو آب کاریز دارند، و کاریزی هست کی آن را کاریز شاهی خوانند بر ساربانان گذرد و کاریز دیگر راگیلانی خوانند و گیلانی بر کوی ساربانان گذرد و بیشتر آب ازان خورند. و کاریزهای دیگر بسیاراست کی بر آن کشاورزی کنند. ومعاملت به زر و درم کنند. و مردمان اهل مروت باشند. و گویند کی مسجد و سرای امارت و بازار ماچان همه بومسلم بنا نهادست. و قبه بومسلم هنوز بر جای است و آن را چهار درست، هر دری به ایوانی باز دارد و پیش هر ایوانی چهارسویی هست. و قهندز به بزرگی چند شارستان باشد، لیکن خراب است. و قهندز آب کاریز دارد. و بود کی بر آن آب پالیز سازند. و بازارها در قدیم بر در مسجد آدینه کهن بودی، در روزگار بومسلم به ماچان افتاد. و نماز گاه عید به محله سر میدان در مربعه بوجهم بود. و گرد بر گرد نمازگاه عمارت است به نزدیکی هرمزفره و ماچان. نشابور را ابرشهر خوانند. در هامونی نهاده است. و بناهای آن از گل باشد. و مساحت شهر فرسنگی در فرسنگی بود، و دو شارستان دارد. و قهندز و ربض و شارستان آبادان است. و مسجد آدینه در ربض شهر است، و آن جایگه را لشکر که خوانند. و سرای امارت در جایگاهی است کی آن را «میدان حسین» خوانند، و زندان هم در این نزدیک است. و میان مسجد آدینه و سرای امارت و زندان مقدار چهار یک فرسنگی بود. و سرای امارت عمر ولیث فرموده است. و بازارها در ربض باشد. و چشمه بازارهاشان در بازار است. یکی را چهارسوی بزرگ خوانند سوی مشرق. بازارها دارد تا گورستان معمر، و بر دست راست هم چنین بکشد تا گورستان حسین، و بر دست چپ هم برین جمله تا سر پول. و چهارسوی کوچک نزدیک میدان حسین است. آنجا کی سرای میر است. گزیدهی کتاب: معماری تیموری در خراسان / برنارد اوکین / علی آخشینی بازارها نیز در مقولۀ بناها جای میگیرند که منابع چندانی بدانها نپرداختهاند. برای مثال کلاویخو نقل میکند از بازار بزرگی که تیمور در مرکز شهر سمرقند در هم کوبید و هیچ مخالفی را تحمّل نکردسرپوش مرکزی بازار هرات و نواحی طاقدار منتهی به آن، احتمالاً تجدید بنا شده و تا سدۀ نوزدهم باقی مانده است. احداث آن را میتوان با توجّه به بنای بازارهای بسیاری در بخارا که از سدۀ شانزدهم برجای ماندهاند، در همین سده دانست، و در حقیقت چون بازار هرات از باشکوهترین بازارهای عصر خود محسوب میشده شکّی باقی نمیماند که در بنای بازارهای مزبور مؤثر بوده است. البتّه، فکر ساخت چارسوق در آن زمان تازگی نداشت: پیش از آن، شاه یحیی مظفّری در مرکز یزد چارسو گنبد داری با چهل مغازه معروف به بازار هرات حجرهای در بالای هر مغازه قرار داشت. در حدود سال 1424/828– 1425 وزیر شمسالدّین محمّد طاهر بازاری در یزد ساخت که در میان آن بنای عالی گنبدی (گنبدخانه) به چشم میخورد. بازار تیمور در سمرقند که پیش از این یاد شد، بنا به گفتۀ کلاویخو، طاق بندی شده بود.بعضی اطلاعات در زمینۀ دیگر بازارهای دورۀ تیموری در هرات موجود است. علاءالدوله نیز چارسوقی در میان این شهر قدیمی ساخت، سلطان حسین بازار شیخ چاوش را در بیرون از دروازه ملک، تعمیر کرد. تیم دو طبقۀ کلاه فروشان در بازار مَلِک وقف مجتمع میرعلیشیر گردید، احتمالاً این تیم طاقبندی شده بود. گزیدهی کتاب: سفر در ایران / گاسپار درویل / منوچهر اعتماد مقدم شهرها و قصبات و روستاهای مهمایران دارای بازارها با مراکز تجاری میباشند. بازارها معمولا در مرکز شهرهاقرار دارند و بازرگانان و پیشه وران در آنجا گرد هم میآیند. بازارها به شکل دالانهای بزرگی تقریبا شبیه خوابگاههای صومعههاهستند ولی قدری پهن ترند. در هر طرفی دالان دکانهای کوچک کم و سعت با سقف کوتاه بنا شده است. دكانها از ساعت هفت صبح تا غروب آفتاب باز هستند. هر دالان مختص یک نوع مالالتجاره یا پیشه ورانی است که دارای حرفهای مشترک هستند و ازاین رو مردم بر حسب احتیاجاتی که دارند میدانند به کجا مراجعه نمایند. اداره بازارها بر عهده داروغهها است و در آنجا حق قضاوت دارند. داروغهها نسبت به بازرگانان و کسبه تعدی میکنند و هر نوع باج و رشوه که بتوانند از آنهامیگیرند بدون آن که برایاین عمل کیفر بیینند. برای آگاهی از در آمد شغل داروغگی باید مبلغی را که برای تصدی آن پیشکش میشود در نظر گرفت. در ارومیه شخصی از اهالی محل را دیدم که برای احراز این شغل ده هزار تومان پرداخت نمود. در هر دالان علاوه بر داروغه سه یا چهار مامور پلیس جزء هم هست که همانند روساشان، در صورتی که بازاریان تسلیم نظر آنها نشوند آنها را مرعوب میکنند. در بیناین فرومایگان حتی یک نفر هم پیدا نمیشود که نتواند با مهارت چیزی از هر یک از دكانها یا کارگاههای حوزهی ماموریتش اخاذی نماید. هیچ کس را یارای مقاومت در برابر آنها نیست زیرا در صورت استنکاف آن شخص را متهم میکنند که با وزنه های نادرست فروش میکند و یااین که دكان را دیر باز نموده یا زود بسته است.این جرایم مستوجب مجازات بدنی و جریمه است. بازارها تقریبا مانند کاروانسراها ملک اشخاص ثروتمند هستند که توسط آنها برای کسب در آمد قابل توجه بنامیشود. بیگلربیگیها تقریبا همگی در ولایت خود صاحب بازار هستند و چون هیچ کس را قدرت رسیدگی به اعمالشان نیست، ازاین راه در آمد هنگفتی به دست میآورند و در نتیجه مردم را از اشتغال به هرگونه کسب دلسردمینمایند. علاوه بر آن بیگلربیگیها حقی دارند به میل خود دكانها را ببندند و هر موقع که خواستند دوباره باز کنند.این هم نوعی دیگر از اجحاف است که راه سوء استفاده از آن را به خوبی میدانند که چه گونه بازرگانان و پیشه وران نگونبخت را در معرض ستمگریهای تازه قرار دهند. آنها بهاین منظور از کلیهی اخبار و شایعات بد از قبیل شکست در یک جنگ با درگذشت یکی از بزرگان برای بستن بازار استفاده مینمایند. همچنین در مواقعی که از کسی احساس نارضایتی بکنند، به بستن دکان او مبادرت مینمایند و به خوبی میدانند که صاحب دکان برای گرفتن کلید با هدیهای در کف مراجعه خواهد نمود هیچ کس حق ندارد در دکان بخوابد زیرا به مجرد بسته شدن دکاکین بازار بلافاصله تحت حفاظت داروغه قرارمیگیرد. به دستور داروغه، مامورین او در تمام مناطق بازار کشیک شبانه دارند و کلیهی اشخاصی را که بعد از ساعت ۹ در آنجا تردد کنند توقیف مینمایند. در صورتی که شخص توقیف شده ناشناس باشد پای او را به فلک میبندند و چنانچه در مظان دزدی با سوء ظن قرار گیرد، دماغ یا گوشهایش رامیبرند اما در صورتی که دزدی کرده باشد فورا او را اعدام میکنند و سرش را جلو قصر حاکم میگردانند. هر دالانی دو ریشسفید ویژه دارد که داروغههامنحصرا با آنها سر و کار دارند. کلیهی حرفههاو هر نوع کسب و کار مشمول مالیات نقدی است که به حساب شاهزاده با بیگلربیگی توسط داروغهها از ریش سفیدها وصول میگردد. ریش سفیدها معمولا از بین سابقه دار ترین و امین ترین افراد انتخاب میشوند. آنها باید حساب مبالغی را که کسبهی تحت اداره شان میپردازند، نگاه دارند و اشخاصی هم که ادعاهایی دارند از طریق همین ریش سفیدهامیتوانند به دستگاه حکومتی و حتی به شخص شاهزاده دسترسی پیدا کنند. البتهاین در صورتی است که موضوع دعاوی از نظر اهمیتایجاب نماید که به نظر حاکم یا شاهزاده رسانده شود. تعیین نرخ مواد خوراکی و همهی اوزان قسمتی از وظایف بی شمار داروغههااست که نسبت به اجرای مقررات آن خیلی سختگیر هستند و ازاین حیث در مقام مقایسه با کشور فرانسه بی نهایت برتری دارند، زیرا بدبختانه دربارهیاین قسمت از وظایف پلیس غالبا در اروپا سهل انگاری میشود با این که کلیه ی مایحتاج زندگی نرخ بندی شده است، ولی نرخ گذاری واقعی در مورد نان، گوشت و نمک است و چنانچه فروشندهای جراتاین را داشته باشد که نسبت به این سه جنس از قیمت تعیین شده تجاوز کند و یا این که با وزنه های تقلبی هراندازه هم که ناچیز باشد و یا با ترازوهای نامیزان فروش کند بدون معطلی سر خود را بر باد میدهد. دماغ یک نانوای ارومیهای را در حضور من بریدند زیرا که وزنه هایش مختصری دستخوردگی داشت. هنگام اجرای مجازات داروغه به او تذکر داد که به علت شفاعت من بوده که بهاین مفتی از خطر مرگ نجات یافته است.این نوع خشونتها دراین کشور که همه چیز حتی هیزم و میوه را وزنی میفروشند بسیار لازم و مفید است. بازار محلی است که بازرگانان غیر محلی و بیکارهها صبحها در آنجا گردهم میآیند و چون اشعه آفتاب درون آن نمیتابد هنگام تابستان خنک و در فصل زمستان تا اندازهای گرم است. خانمها هم گاهی برای خرید یا ملاقات دوستانشان به بازارمیروند اما زنهای طبقات پایین همیشه به تعداد زیاد در آنجا دیده میشوند که غالبا از صبح تا شب را در بازارمیگذرانند و در تماماین مدت برای کسب خبر از دکانی به دکان دیگرمیروند و ازاین راه نزد خانم های کنجکاو جامعه ی اشراف و متمولین کسب اعتبارمیکنند.این زنها غالبا گماشتهی خانمهای مزبور هستند. من اغلب شاهد یاوه گوییهای بی پایاناین زنها بودهام که پس از سه ساعت وراجی چنان گرم شده بودند که به صدای مکرر خبر دار خدمهای که دراین نوع معابر پیشاپیش اریابهایشان حرکت میکنند توجه ننمودهاند.این معابر همیشه پر از جمعیت است که لاینقطع پر و خالی میشود. زنهایایرانی با این که از سر تا پایشان زیر حجاب پوشیده شده، مهارت خاصی در شناسایی یکدیگر از راه خیلی دور دارند و شگفت آور این که در موقع برخورد با یکدیگر اطمینان دارند که عوضی نگرفتهاند در صورتی که مردها غالب اوقات از کنار زنهای خودمیگذرند بدون آن که آنها را بشناسند. گزیدهی کتاب: سیاحت نامه شاردن/ ژان شاردن / محمد عباسی این میدان بزرگ ( میدان شاه اصفهان ) دراعیاد و مواقع رسمی، از قبیل روزهای پذیرایی سفیران، خالی میگردد؛ ولی در اوقات دیگری مشحون از مسگران و آهنگران، کهنهفروشان، خرده پیشهوران و فیالجمله دکاکین کوچک بیشماری که هرگونه خواروبار مورد لزوم در آنها مشاهده میگردد. این طوافان یک قطعه حصیری روی زمین بساط میکنند، و یا فرشی پهن مینمایند، و دستگاه خود را با چتر آفتاب حصیری یا پارچه پشمینۀ سیاه که روی پایهای تعبیه شده، و به اختیار به حرکت در میآید، میپوشانند. اینها کالای خود را هیچگاه از میدان بیرون نمیبرند، ولی شب هنگام بساط را در داخل صندوقهایی که به یکدیگر میبندند، قرار میدهند؛ و یا اینکه بساط خود را به شکل لنگه بارهایی در میآورند که همهشان با طناب کلفتی به یکدیگر محکم بسته و پیوسته است، آنگاه چادر (یا تجیر) کوچک خود را بر روی صندوقها یا لنگه پارههای مزبور انداخته، بدون اینکه کسی را به نگهبانی بگمارند، میدان را ترک میگویند. هرگونه شیء و هر نوع جنس و کالایی در این میدان بخش ویژهای دارد؛ و مردم کشور میدانند که هرچیزی به مثل دیگر نقاط شهر در کجا به دست میآید. شاه عباس دوم، چهار سال پیش از فوت خویش، کلیۀ این دکاکین (طوافان) را ممنوع ساخت، چون روزی خواست، که بدون اخطار قبلی از میدان بگذرد، اما انبوه جمعیت که اطراف این بساطها گرد آمده بودند، چنان مانعی پدید آورده بودند که پاسداران ملتزم رکاب وی نتوانستند برایش راه باز کنند. ولی اندکی بعد که به هیرکانی سفر کرد، برای بهرهای که از آنجا برمیداشتند، اجازت داد که بازاری به مانند سابق پدید آید، چون از این میدان روزانه در حدود یکصد فرانک عاید میگردد که از تمام طوافان آنجا میگیرند، اگرچه بعضی از دکاکین روزی فقط یک سو میپردازند. این عایدات متعلق به مسجد استکه روزانه و یا حداکثر به طور هفتگی اخذ میگردد، چون به این جمعیت خرده پا که در آنجا به دادوستد میپردازند اعتمادی نیست. گنجنامه / بازار سعد السلطنه قزوین گنجنامه / بازار سعد السلطنه قزوین گنجنامه / بازار سعد السلطنه قزوین پایان نامه های وابسته: مقاله های وابسته: الگوشناسي تزيينات مقرنس در معماري ابنيه بازار تاريخي تبريز احد نژاد ابراهیمی / زیبا سامی مقرنس از الگوهاي اصيل و کهن در معماري ايران ست که بعد از شناخت آن توسط معماران ايراني در دوره هاي مختلف به تکامل رسيده و به شکل هاي متفاوت اجرا شده است. الگوهاي متفاوت از مقرنس در گونه هاي مختلف معماري ايراني هم چون امام زاده- مسجد و بازار قابل مشاهده است. هدف اين پژوهش پاسخ به اين سوال است که شباهت ها و تفاوت ها بين الگوي مقرنس ها در ارسن بازار تاريخي تبريز چگونه است؟ براي يافتن اين تفاوت ها و تشابه ها هندسه مقرنس هاي به کار رفته در بخش هاي مختلف بازار تاريخي تبريز بررسي و تحليل شده است. به نظر مي رسد طرح هاي مقرنس در عين وجود شباهت هاي ظاهري داراي تفاوت هايي در الگوي طرح ها با توجه به موقعيت قرارگيري در فضاهاي متفاوت هستند که موجب ايجاد طرح هاي متفاوت شده است. اين تحقيق از نظر هدف، طرحي کاربردي است، و با روش توصيفي- تحليلي انجام شده است. اطلاعات لازم براي پژوهش از طريق مطالعات کتابخانه اي، پيمايش هاي ميداني (مشاهده) و ترسيم هندسه مقرنس ها با استفاده از نرم افزار اتوکد و تري دي مکس انجام شده است. چون تبريز براثر زلزله سال 1193 قمري تخريب شد و بيش تر بناهاي آن از جمله مجموعه بازار تاريخي تبريز در دوره قاجار ساخته شد، اين مطالعه مي تواند الگوي هندسي مقرنس سازي دوره قاجار تبريز را نشان دهد. نمونه هاي تحليل شده از بناهاي بازار مقام صاحب الامر، مسجد حجت الاسلام، سراي کچه چيلر و مسجد-مدرسه حاج صفرعلي و مسجد کوچک (بالا مسجد) هستند که مقرنس دارند و بر مبناي معيارهاي شکلي، ايستايي، طرح و اجرايي تحليل شده اند. يافته هاي تحقيق حاکي از اين است که مقرنس در بازار تاريخي تبريز به نسبت نوع کاربري در بناها، تفاوت هايي در نوع، شکل و مکان کاربرد دارد. مقرنس در بناهاي مذهبي در کانه پوش هاي محراب ها و گوشه بندي گنبد خانه استفاده شده است. ولي در فضاهاي عمومي در مکان مشرف به ميان سرا و ايوانچه هاي طبقات فوقاني به کار رفته است. علاوه بر اين الگوي طرح ها در بناهاي مذهبي پيچيده تر از بناهاي غيرمذهبي است. بازارهای ایران اسفندیار بیگلری بازار تاريخي شهر قزوين و روند شکلگيري آن هما بیوک آقایی بررسي چگونگي شکل گيري بازار قزوين و ويژگي معماري کاروانسراها و پاسخ به اين پرسش که روند شکل گيري بازار چگونه است؟ خصوصيات معماري کاروانسراهاي آن چه مي باشد؟ موضوع اين تحقيق است. اهميت اين تحقيق بر اين است که علاوه بر شناسايي شهر از نظر اقليم و بناهاي موجود، به بررسي موقعيت بازار و عناصر آن در شهر بپردازيم. در اين تحقيق با استفاده از روش توصيفي-تحليلي، ابتدا منابع مکتوب مرتبط با موضوع به شکل اسنادي گردآوري شده و سپس با بررسي و تحليل بناهاي موجود، ويژگي هاي کالبدي آن ها تحليل و تبيين شده است.که در اين راستا جداولي ارائه شده است که در آن ها ويژگي، تصاوير، پلان، مقاطع کاروانسراها طبقه بندي و مورد ارزيابي قرار گرفته است. نتايج تحقيق نشان مي دهد که روند شکل گيري بازار از دوره صفوي آغاز و تا دوره پهلوي ادامه داشته است. بيشتر بازارها يک راسته اصلي و شکل خطي دارند، اما بازار قزوين داراي تناسبات مرکزي است و راسته هايي تقريبا مستقيم دارد که اين راسته ها، شکل شطرنجي پيدا کرده اند و به نظر مي رسد، به شکل آگاهانه اي ايجاد شده اند که کاروانسراهاي بزرگ و فضاي خيابان از عناصر هويتي آن به حساب مي آيند. بيشتر کاروانسراهاي آن در دوره قاجاريه و در دو طبقه با حجره هايي در اطراف حياط شکل گرفته اند که با ورودي هاي متعدد به مجموعه بازار راه دارند. بررسی کیفی و تأثیرات روانشناختی نور در معماری بازارهای ایران با بررسی نمونه موردی بازار گنجعلی خان کرمان مانیا داعی الله / کاظم محسنی تحولات بازارهاي ايراني – اسلامي (مطالعه موردي بازار يزد) محمد حسین سرایی تجارت به عنوان مهمترين شکل مبادله اجتماعي، از جمله فعاليتهاي اصلي انسان است. فعاليتي که سبب احداث فضاها و مکانهاي ويژهاي به نام « بازار»، به شکلهاي گوناگون شده است. بازار را نه تنها جغرافي دانان و محققان اسلامي وجه مشخصه شهر ميدانند، بلکه دانشمندان غربي نيز شهر را مرکز مبادله کالا و کانون اصلي تجارت شناخته اند. به همين دليل است که شهرهاي اسلامي به وسيله بازار، از کليه شهرهاي ادوار مختلف تاريخي باز شناخته مي شوند. اين شاخصه در طول تاريخ پرفراز و نشيب شهرهاي اسلامي دچار تحولاتي شده است. چنين تحولاتي در مقطعي از تاريخ، بازار را به عنوان «کانون هدايت اقتصادي شهر و منطقه» جايگاه رفيعي بخشيده بود. اعتبار اقتصادي بازار و بازاريان، مرتبه اجتماعي، فرهنگي و مذهبي بازار را نيز در اذهان عمومي تجلي بخشيد. اما در دوره معاصر فضاهاي نوين تجاري، بازارها را به حاشيه کشانده است. هدف اين مقاله واکاوي چنين پويشي در شهر يزد به عنوان نمونهاي از شهرهاي ايراني – اسلامي بوده است. به اين منظور در روشي توصيفي، تاريخي و کمي، ابعاد و اجزاي بازار يزد مرور و تحليل شده است. تحليل تاريخي و کمي اين تحقيق نشان داده است که گرچه عنصر بازار به عنوان شاخصه شهر اسلامي در يزد همچنان اعتبار کالبدي و اجتماعي مناسبي را در خود نهفته دارد؛ اما جلوه گاه فعاليتهاي مدرن تجاري نيست. اين مهم حتي در صنوف تخصصي بازار يزد مثل زرگري و بزازي نيز درخششي نداشته و همين شرايط، رکود عملکردي رو به رشدي را بر چهره بازارها نمايان ساخته است. تاب آوري فضايي بازارهاي سنتي (موردپژوهي: بازار قيصريه اصفهان) زهرا شیرانی / پروین پرتوی / مصطفی بهزادفر تجارت به عنوان مهمترين شکل مبادله اجتماعي، از جمله فعاليتهاي اصلي انسان است. فعاليتي که سبب احداث فضاها و مکانهاي ويژهاي به نام « بازار»، به شکلهاي گوناگون شده است. بازار را نه تنها جغرافي دانان و محققان اسلامي وجه مشخصه شهر ميدانند، بلکه دانشمندان غربي نيز شهر را مرکز مبادله کالا و کانون اصلي تجارت شناخته اند. به همين دليل است که شهرهاي اسلامي به وسيله بازار، از کليه شهرهاي ادوار مختلف تاريخي باز شناخته مي شوند. اين شاخصه در طول تاريخ پرفراز و نشيب شهرهاي اسلامي دچار تحولاتي شده است. چنين تحولاتي در مقطعي از تاريخ، بازار را به عنوان «کانون هدايت اقتصادي شهر و منطقه» جايگاه رفيعي بخشيده بود. اعتبار اقتصادي بازار و بازاريان، مرتبه اجتماعي، فرهنگي و مذهبي بازار را نيز در اذهان عمومي تجلي بخشيد. اما در دوره معاصر فضاهاي نوين تجاري، بازارها را به حاشيه کشانده است. هدف اين مقاله واکاوي چنين پويشي در شهر يزد به عنوان نمونهاي از شهرهاي ايراني – اسلامي بوده است. به اين منظور در روشي توصيفي، تاريخي و کمي، ابعاد و اجزاي بازار يزد مرور و تحليل شده است. تحليل تاريخي و کمي اين تحقيق نشان داده است که گرچه عنصر بازار به عنوان شاخصه شهر اسلامي در يزد همچنان اعتبار کالبدي و اجتماعي مناسبي را در خود نهفته دارد؛ اما جلوه گاه فعاليتهاي مدرن تجاري نيست. اين مهم حتي در صنوف تخصصي بازار يزد مثل زرگري و بزازي نيز درخششي نداشته و همين شرايط، رکود عملکردي رو به رشدي را بر چهره بازارها نمايان ساخته است. مروری نو بر ادراک حسی در معماری بازار ایرانی-اسلامی (نمونه موردی: بازار کاشان) زهرا عباسی / فرح حبیب / سید مصطفی مختاباد امریی مقایسه تطبیقی نظام معماری بازار قیصریه اصفهان و بازار وکیل شیراز با رویکرد کالبدی علیرضا مشبکی اصفهانی / محمد رضا مشبکی اصفهانی بازارهای ایرانی یکی از مهم ترین بخش های تشکیل دهنده ساختار شهر در شهرهای تاریخی و فرهنگی باستان بوده اند. این بازارها علاوه بر تاثیرگذاری بر ساختار کلی شهر و شکل گیری محله ها، به عنوان یکی از مظاهر مهم معماری، در میان مردم از اهمیت برخوردار بوده و در جهان نام آور شده اند. هدف این مقاله شناسایی و استخراج مولفه های تاثیر گذار در معماری دوره های صفویه و زندیه در جهت کاربست مجدد در فضاهای دوره معاصر می باشد. نمونه های بررسی شده در این مقاله بازار قیصریه اصفهان و بازار وکیل شیراز می باشد.این تحقیق بر اساس شیوه توصیفی – تاریخی با رویکرد کیفی و نگرش کالبدی صورت گرفته است. نحوه گردآوری اطلاعات در بخش ادبیات و پیشینه پژوهش با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و میدانی و بررسی اسناد تاریخی و در بخش تحلیل با منطق قیاسی انجام شده است. نتایج حاصل از این تحقیق کمک بسیاری به بازشناسی جایگاه و پیشینه ی تاریخی شهرهای اصفهان و شیراز، همچنین میزان اهمیت و رونق آن در زمان های گذشته خواهد کرد.