دالان ایرانشهرپدیا فرهنگِ بزرگِ سخن، «دالان»: راهرو یا گذرگاه سرپوشیده♦ راهرو باریکی میان درِ ورودی و ساختمان♦ دهلیزخانه. فرهنگِ معین، «دالان»: راهرو سرپوشیده♦ کوچۀ سرپوشیده♦ دهلیزخانه. لغتنامهی دهخدا، «دالان»: دهلیز♦ دالیز♦ دالیج♦ دلیج♦ بالان♦ بالانه♦ محلی میانۀ خانه و درِ کوچه♦ دالانه♦ دهلیز که مابین دو در باشد♦ کریدور♦ محلی مسقف میان درِ خانه و خانه♦ بازار تنگ که دو سوی آن دکان است. گزیده ی کتاب: آشنایی با معماری اسلامی ایران / محمد کریم پیرنیا / عبدالحسین معماریان برای وارد شدن به فضاهای مختلف از جمله فضای مهمانی و اندرونی، میبایست از راهروهای پرپیچ و خم عبور کنند. راهروهای پیچ در پیچ خانه را دالان میگفتهاند. راهروهای سرپوشیدهی بزرگ را نیز دالان میگویند. در دو طرف سهدریها نیز راهرو قرار میگرفته است. دالان: فرق دالان با رسته در این است که در دالان در کنار جنسهای مشابه جنسهای مختلفی نیز وجود داشته است، سه دالان ملک در تهران از دالانهای معروف هستند. گزیده ی کتاب: فرهنگ مهرازی / علی محمد رنجبر کرمانی / ندا رفیع زاده / بیژن سرشکی دالان یا بند به راستههای شاخهای (فرعی) بازار گفته میشود که با دو در، از دیگر راستهها جدا میشود و بیشتر در پشت درآیگاه (ورودی) سراها یا کاروانسراها جای دارد. گزیده ی کتاب: بناهای چهارتاقی در ایران / عباس نامجو آتشکدههای دارای پلان متنوع. اینها آنقدر متنوعاند که گاهی در آتشکده بودن آن هم میتوان شک کرد. نمونههایی که بناهای فراوان با اتاقهای متعدد و دالانهای دارای سقف گهوارهای یا بناهایی با راهروها و اتاقها و حیاطهای عظیم. آتشکدههای شهرستانک و تخت رستم و تخت کیکاووس و زندان هارون و آتشگاه اصفهان در این طبقه جای دارند. (شکل دوم آتشکدهها ) چهارتاقهای دهلیزدار که شبیه به نوع اول است با این تفاوت که دالان طواف دور تا دور چهارتاق را فراگرفته است. عرض دالان بین یک تا دو متر و سقف آنها هلالی یا گهوارهای ست. این شکل بعد از شکل اول متنوعترین نوع است. آتشکدههای کراته، نودران، تل قراول، آذرجو، ظهرشیر، ماهفرخان، علی وطنی، مزایجان، چهارده، دره شهر، سه پا، بازهور از این نوعاند. گزیده ی کتاب: بررسی اقلیمی ابنیه سنی ایران / وحید قبادیان سیستم تنظیم شرایط محیطی در حمام بهگونهای بوده که حرارت و رطوبت به ترتیب از هشتی ورودی و بینه (نیمهگرم و نیمهمرطوب) به صحن حمام و گرمخانه (گرم و مرطوب) و در نهایت به خزینۀ حمام (بسیار گرم و بسیار مرطوب) بیشتر میشده. لذا این فضاها هر یک مستقل بوده و تنها از طریق دالانهای باریک و غیرمستقیم و یا هشتیهای کوچک با یکدیگر ارتباط داشتهاند. گزیده ی کتاب: بناهای دوره اسلامی از آغاز تا 1218 شمسی / پاسکال کوست / آتوسا مهرتاش در طرفین پل نیز دالانهایی مسقف برای پیادگان سر برافراشتهاند. زمانی که آب زندهرود در پایینترین سطح باشد میتوان از دالانهای زیر دهانههای پل عبور کرد؛ در پهنای هر دهانه مکعبهایی سنگی به ضلع 50 سانتیمتر جای دارند. این مکعبها شیارهایی دارد که دریچههایی چوبی در آن قرار میگیرد بهمنظور بالا آوردن سطح آب تا 50 سانتیمتر و جاری کردن آن در مسیرهای آبیاری دو طرف رودخانه. گزیده ی کتاب: تاریخ ایران پژوهش آکسفورد / تورج دریایی به خواست اهورامزدا این دالان همه کشورها را من ساختم. بسیار چیزهای زیبای دیگر در این )شهر) پارس) تخت جمشید (کرده شد، که من کردم و پدر من کرد. هر کاری که به دیده زیباست آن همه را به خواست اهورامزدا کردیم. گزیده ی کتاب: تاریخ قومس / عبدالرفیع حقیقت قدیمیترین مسجدی که تاکنون به خوبی مانده تاریخانه دامغان است اگرچه کتیبهای که تاریخ آن را تعیین کند وجود ندارد، اما از روی سبک بنا میتوان آن را متعلق به قبل از سال 200 هجری دانست. ساختمان مسجد عبارت است از صحن مرکزی که دور آن را دالانی احاطه نموده و دهلیزهایی دارد که در طرف قبله عمیقتراند. طاقهای اطراف صحن از آجر ساخته شده و این آجرها برخلاف معمول به حالت عمودی و دو رجه یکی فوق دیگری قرار داده شده است. طاقها قدری متمایل بر تیزی است ولی معهذا خیلی شبیه به طاقهای ساسانی است، گزیده ی کتاب: سفر درایران / گاسپار درویل / منوچهر اعتماد مقدم بازارها معمولاً در مرکز شهرهاقرار دارند و بازرگانان و پیشه وران در آنجا گرد هم میآیند. بازارها به شکل دالانهای بزرگی تقریبا شبیه خوابگاههای صومعههاهستند ولی قدری پهن ترند. در هر طرفی دالان دکانهای کوچک کم و سعت با سقف کوتاه بنا شده است. دکانها از ساعت هفت صبح تا غروب آفتاب باز هستند. هر دالان مختص یک نوع مالالتجاره یا پیشه ورانی است که دارای حرفهای مشترک هستند و ازاین رو مردم بر حسب احتیاجاتی که دارند میدانند به کجا مراجعه نمایند. گزیده ی کتاب: معماری ایرانی / محمد کریم پیرنیا / غلامحسین معماریان میانسرای خصوصی هم دارد. یکی در بخش ویرانۀ ارگ است و در کنار برجی است که بسیار کج شده است. از همان میانسرا دری باز میشده و به گرمابه میرفته است. میانسرای دوم قرینۀ گرمابه است و قراولخانه بوده است. در گذشته هنگامی که از بیرون به کریاس وارد میشدند، به قراولخانه میرفتند. دالان آن پیچی داشته که نمیگذاشته از بیرون، درون ارگ دیده شود. ارگ کریمخان هنگامی که به زندان تبدیل شده بود، بسیار آسیب دید. گزیده ی کتاب: گنجنامه / بازارها / کامبیز حاجی قاسمی قیصریه زرتشتیان بم: قسمت نخست این دالان از ورودی آغاز و به حیاط با صحن سرایی ختم میشود. دالان دارای چشمههای مکرر و مشابه، با روزنی در وسط هر طاق، است. حجرهها در طرفین آن قرار گرفتهاند و همه به جز یکی دو حجره احتمالا مبدل(ایوانچه) دارند. هر ایوانچه با دری کو چک به حجره مرتبط میشود. بدین ترتیب، حجرهها بیش از آنکه به حجرههای دالانها و بازارچهها شبیه باشد به حجرههای کاروانسراها و مدارس شباهت دارد و بعید است که محل عرضه کالا بوده باشد. چون دالان در پس کاروان سرا و در محلی است که در کاروان سراهای برون شهری به اسطبل اختصاص دارد و نیز چون امروزه کاهدان است، این گمان را پدید آورده که در اصل اسطبل بوده است؛ اما این احتمال، با توجه به ترکیب کلی بنا، بسیار ضعیف مینماید. قاعده دالان در میانه آن قدری گشادگی یافته و به شکل هشت و نیم هشت درآمده است و نیز طاق گنبدین و مرتفعی پیدا کرده که در گریو آن روزنهایی در دو ردیف تعبیه شده است. حجم بیرونی این گنبد مرتفع در شهر نیز شاخص است. در طرفین این فضای هشتیمانند، دو حجره بزرگ واقع است که ربط ضعیفی با هشتی دارد. این فضا شباهتی به تیمچه ندارد و شاید کار آن بیشتر ایجاد تنوع فضایی در داخل و ایجاد نقطهای شاخص در حجم بیرونی بنا بوده باشد. در محل اتصال دالان به سرا نیز، تحول فضایی دیگری رخ داده است: اندازه دهانه چشمههای دالان قدری بزرگتر و ارتفاع آنها دو طبقه شده است. بعضی از حجرههای این قسمت هم به دالان مرتبط است و هم به سرا، نمای درونی دالان از سیم گل و قوی دهانههای آن جناغی است. نمای داخلی گنبد هشتی آجری و نمای بیرونی آن کاهگلی است. حال و هوای کلی فضا کیفیت فضاهای ساده و دل نشین ارگ بم را به یاد میآورد. حیاط یا صحن سرا ساده و مستطیلشکل است و نمایی آجری دارد. به رغم ویرانی قسمتهایی از جدارها، که در دو جبهه کوچکتر ارتفاعی معادل یک طبقه دارد، اینکه سرا طرحی منظم و متقارن داشته هنوز قابل تشخیص است. در اطراف حیاط، حجرههایی قرار دارد که به واسطه کفشکن به حیاط مرتبط میشود. مدخل دالان در دو جبهه عرضی، با قوس جناغی و ارتفاعی در حد دو طبقه، بیش از دیگر عناصر صحن خودنمایی میکند. دالان در سمت دیگر صحن نیز، با ارتفاع اندکی کمتر، ادامه مییابد. حجرههای طرفین این دالان سادهتر است و ایوانچه ندارد. این قسمت از دالان به فضایی چارسو مانند ختم میشود. در یک سوی این فضا، حجرههایی کوچک و فضایی است که احتمالا حمام بوده و سوی دیگر آن دالان دیگری است که حجرهها بیواسطه در طرفین آن نشسته اند. دالان اخیر را دالان دیگری قطع میکند که آن نیز حجرههای مشابه، اما طویلتر دارد، حجرههای دو دالان اخیر را با دیوارهای کوتاهی به دو قسمت نامساوی تقسیم کردهاند که در یک دالان، قسم بزرگتر حجره در جلو قرار گرفته است و در دالان دیگر، برعکس. چنان که گفتیم، در این قسمت از بنا، که از حیاط آغاز و به خروجیهای مجموعه ختم میشود، بر خلاف قسمت اول، که حجرهها با وجود ایوانچه از مسیر دالان فاصله گرفتهاند، حجرهها بیواسطه و مستقیماً در کنار دالان نشستهاند و به حجرههای بازار شباهت بیشتری دارند. با این حال، در کل، به نظر نمیرسد که کارکرد این مجموعه از نوع کارکردهای معمول بناهای بازار بوده باشد؛ و از این لحاظ، این بنا نیازمند بررسی بیشتر تاریخی و محلی است.