برج


دانستنی ها



فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی






کتاب ها

آداب الحرب و الشجاعه / فخر مدبر / احمد سهیلی خونساری

اس‍ت‍ح‍ک‍ام‍ات‌ دف‍اع‍ی‌ در ای‍ران‌ دوره‌ اس‍لام‍ی‌

بر بلندای پریم: بررسی تزئینات، نقوش و کتیبه‌های برج مقبره رسکت

برج رادکان: پژوهشی بر وابستگی معماری با نجوم و گاهشماری

برج قابوس: رفیع‌ترین بنای آجری جهان

برج لاجیم: نگین جاذبه‌های تاریخی مازندران

برج‌های آرامگاهی ساری

برج‌های آرامگاهی ساری (2)

راه و رباط / محمد کریم پیرنیا / کرامت الله افسر

شکوه معماری سلجوقی در مناره‌های اصفهان

قلاع و استحکامات نظامی / کاظم ملازاده / مریم محمدی

قلعه‌ها، کاخ‌ها / محمدرضا جعفری نیا / امیر بهنام یگانه

قلعه‌ها و استحکامات آذربایجان / بهروز عمرانی / محمد رحمت پور

قلعه‌ها و دژهای ایرانی / ژان کلود ووازن / مریم چهرقان

قلعه‌های تاریخی خراسان جنوبی (1) / علیرضا نصرآبادی

قلعه‌های راه ابریشم

معماری ایران در قلمرو آل بویه

معرفی دو برج هزار ساله گرگان برج قابوس و برج رادکان

نگاهی دیگر به برجها

هنر و معماری اسلامی در تبرستان: بررسی تزیینات و نقوش برج‌های آرامگاهی رسکت، لاجیم، رادکان



کمتر



مقاله ها


آجرهای هزار ساله؛ بزرگ ترین برج آجری جهان

آنالیزسازه ای برج مقبره امامزاده یحیی به روش المان محدود

اثر تاریخی – برج ساعت بندر انزلی

ارایه رابطه تجربی برای تخمین فرکانس اصلی برج های تاریخی مصالح بنایی

ارائه روابطی تجربی برای تخمین فرکانس اصلی ارتعاش برج های تاریخی مصالح بنایی

ارزیابی آسیب پذیری لرزه ای برج آجری گنبد قابوس


ارزیابی رفتار دینامیکی برج آجری گنبد کاووس با بکارگیری روش تحلیل خطر (بلندترین برج آجری جهان)

ارزیابی لرزه ای برج قابوس و راه های مقاوم سازی آن

ارزیابی ویژگی های طرح سازه و معماری برج های نمادین شهری

از برج طغرل ، تا برج میلاد

انعکاس ذکر «الله الله» در برج مقبره ی شیخ صفی الدین اردبیلی و جایگاه آن ذکر در تصوف صفوی

بازآفرینی فضای شهری کهن با رویکردی زیباشناختی (نمونه مطالعاتی: محله برج قربان همدان)

باززنده سازی آثار معماری سنتی و تاریخی ایران، استان البرز نمونه موردی(برج میدانک، در بخش آسارا، جاده چالوس کرج)

باز زنده سازی برج های کبوتر چند قلو شهر بهاران اصفهان و بررسی نقش آن در توسعه پایدار شهری

بازنمایی هویت ایرانی-اسلامی در معماری معاصر شهر تهران (مطالعه موردی: برج آزادی و برج میلاد)

برج آزادی نمادی از معماری پایدار در تهران

برج-دروازه: گونه نوین فرمِ پیرو کارکرد یا دال تهی

برج رادکان 

برج شبلی دماوند

برج شبلی و مسجد جامع دماوند

برج طغرل

برج طغرل ساعت عظیم آفتابی

برج طغرل شاهکار هنر و معماری

برج طغرل ، معماری اسرار آمیز

برج کبوتر ، الگوی معماری آینده

برج کبود هزار لانه / کبوترخانه های اصفهان

برج مقبره‎ های مشابه با برج مقبره شیخ صفی‎الدین اردبیلی از منظر تزیینات معماری

برج – موزه آزادی تهران

برج های تاریخی ایران

برج های دوقلو خرقان

برج های گِلی خرانق

برج هزارساله گنبد کاووس

بررسی اثر جهت گیری سیاسی مذهبی سلاطین مرعشی بر معماری برج مقبره های مازندران مطالعه تطبیقی سه برج مقبره شاخص

بررسی برج مقبره های دوره سلجوقی از نظر معماری پهنه شمالغرب ایران

بررسی بنای برج روستای رئیس آباد شهرستان رفسنجان و مطابقت ان با معابد اناهیتا در ایران

بررسی تطبیقی آثار معماری اسلامی: از برج قابوس بن وشمگیر در ایران، تا برج های دوقلوی پترناس (klcc)

بررسی تطبیقی آنالیز سازهای در دو برج مقبره (مقبره امام زاده جعفر اصفهان و خواجه اتابک کرمان)

بررسی تطبیقی ابعاد مؤثر بر توسعة گردشگری برج آزادی و ایفل

بررسی تطبیقی برج آزادی و برج ایفل


بررسی رفتار سازه ای برج رادکان

بررسی رفتار سازه ای برج شبلی با استفاده از روش اجزاء محدود غیر خطی

بررسی رفتار سازهای برج گنبد قابوس با استفاده از روش اجزاء محدود

بررسی ریشه‌های تاریخی برجهای خرقان

بررسی ساختار ملات اوایل دوره اسلامی بر اساس نمونه های برج های آرامگاهی و قلعه های شرق مازندران با روش XRD

بررسی عناصر و شاخص های نمادین برج آزادی در ایجاد نماد و هویت ایرانی

بررسی کتیبه های برج سه گنبد و مسجد جامع ارومیه

بررسی ماهیت معماری برج های آرامگاهی شهرستان ایجرود

بررسی نقش گردشگری پایدار در باززنده سازی برج های تاریخی کبوتر (مطالعه موردی : روستای اجگرد شهر بهاران)

بررسی مصادیق حکمت و هنر اسلامی در معماری معاصر ایران (نمونه موردی برج شهیاد)

بررسی معماری دوره زندیه نمونه موردی (ارگ کریمخان شیراز و دلیل کج شدن برج ارگ کریمخان)

بررسی مقاوم سازی برج قابوس بوسیله FRP

بررسی نقش گردشگری پایدار در باززنده سازی برج های تاریخی کبوتر (مطالعه موردی : روستای اجگرد شهر بهاران)

بررسی واژه پیمون در هندسه و تناسبات معماری ایران (مطالعه موردی: برج آزادی)

بررسی و تحلیل برج مهمان دوست دامغان

بررسی و پیگردی مقدماتی: برج و باوری ارک شهر قدیم سلطانیه

بررسی و مطالعه برج- مقبره های قرن 8 و 9 ه.ق در مازندران

بررسی و مطالعه تطبیقی کتیبه های سلجوقی دو برج سه گنبد ارومیه و مهماندوست دامغان

بررسی و معرفی برج طغرل گاهشمارهای ایرانی در شهرستان ری

بررسی و مقایسه معماری در عصرایلخانی با تکیه بر نمونه های موردی (گنبدسلطانیه، مجموعه بایزید بسطامی، مسجد فرومد، برج رادکان)

بررسی هویت و سبک شناسی معماری برج شبلی

بلندترین برج آجری جهان

بررسی ویژگی های کبوتر خانه ها به عنوان نظام های میراث کشاورزی با نگاه ویژه به برج های کبوتر اصفهان

بررسی هندسه در گونه شناسی برج های ساعت ایرانی

پژواک صدا در برج قابوس

پژوهشی باستان‌شناختی در بنای آرامگاهی «‌برج قربان‌» همدان

پژوهشی بر میل و مناره های خراسان باتاکید بر(مسجد آدینه سبزوار، میل یا برج رادکان، برج علی آباد)

پژوهشی در برج آرامگاهی شاهزاده حسین کردان، استان البرز

پژوهشی در تکوین و تحول آرامگاه های برجی پره دار در معماری اسلامی ایران مورد مطالعاتی: برج اظهر درگزین

تاثیر نگرش شکلی بر کاربرد سابقه هندسه در معماری ایرانی – اسلامی (نمونه موردی: برج آزادی ، چهلستون و عالی قاپو)

تاریخ نگاری برج مقبره بایزید بسطامی عزیز کندی هشترود

تبارشناسی برج مقبره های تاریخی ایران (قرون سوم تا نهم هجری)

تحلیل آسیب پذیری حریم برای مستندنگاری میراث فرهنگی (بررسی موردی: برج طغرل)

تحلیل تکنولوژی ساختار معماری برج آزادی با رویکرد بررسی انطباق پذیری با آرمان های دولت پهلوی

تقابل سنت و مدرنیته در بناهای یادمانی ایران از دهه ی 20 تا 50 شمسی نمونه موردی برج آزادی شهر تهران

حفاظت گنبد بنای تاریخی برج قابوس

خصائص سازواره برج گنبد قابوس در برابر زلزله

درآمدی بر شناخت گنبدهای رک در برج های آرامگاهی منطقه مازندران

در زمینه بازسازی برج فیروز آباد

درس آموخته هایی از برج قابوس؛تاثیر فرم بر شکل گیری بناهای یادمانی

دیدگاه معماری حسین امانت در برج آزادی

راهنمای بررسی تلفیق معماری اسلامی با معماری پست مدرن در ساختمان ها (نمونه موردی برج آزادی تهران و برج های دوقلوی پتروناس کوالالامپور در مالزی)

رهیافتی تحلیلی به دیرینگی و کارکرد برج بزرگ جنوبی ربع‌رشیدی تبریز

سازماندهی رونق گردشگری کبوترخانه چهل برج در تقویت اقتصاد کلیسان

سبک شناسی معماری برج های آرامگاهی مازندران در دوره اسلامی

سنجش اولویت در انواع روش های طراحی ساختارهای جدید،در زمینه های تاریخی بر رضایتمندی شهروندان:مطالعه موردی سایت تاریخی برج قربان همدان

شناسایی مولفه های کالبدی موثر بر نقش اقلیمی در طراحی خانه های سنتی ایرانی با هدف افزایش کیفیت فضاهای باز در برج باغ های مسکونی معاصر

طراحی منظر امروز در بافت دیروز(نمونه موردی: پیشنهاد طراحی منظر در اطراف برج تاریخی مهماندوست دامغان)

طرح احیا برج کبوتر هزارجریب مبتنی بر ساختارهای قابل انتقال

طرح پی گردی و شناسائی برج مجموعه سلیمانیه کرج

کاربرد روش اجزاء محدود غیر خطی در شناخت رفتار سازهای برج علاءالدین ورامین در استان تهران

کتیبه برج مقبره ای بسطام تحلیلی از نوشتاری تاریخی در دوره ایلخانی

کتیبه پهلوی – کوفی برج لاجیم

کتیبه های برج آرامگاهی امامزاده عبدالله و عبیدالله دماوند

کتیبه برج مقبره ای بسطام

گزارش تفصیلی تعمیرات استحفاظی سال 1369 برج شبلی دماوند

گشتالت در معماری برج های ایرانی

گنبدکاووس: شهر برج و رنگ

گورستان سلطنتی و برج نقاره خانه شهر ری

گونه شناسی معماری آرامگاهی شهر همدان در دوران سلجوقی، ایلخانی نمونه موردی: برج قربان همدان

مدل سازی عددی برج طغرل با استفاده از روش اجزاء محدود غیر خطی

مرورخط پهلوی درمعماری آثارباستانی سه گانه برج لاجیم، میل رادکان، و برج رسکت

مروری بر معماری قلعه تاریخی فین(هرمزگان)

مطالعه تطبیقی آرایه های برج لاجیم سوادکوه با دیگر برج – مقبره های معاصر خود در تبرستان

مطالعه تطبیقی دو نماد شهری در تهران برج آزادی و برج میلاد از منظر هویت ایرانی_اسلامی

مطالعه تطبیقی سه برج مقبره ایلخانی؛ چلبی اوغلو، شاطرگنبد و امامزاده جعفر (با تاکید بر عناصر عرفانی و متصوفه)

مطالعه معماری برج مقبره امام زاده هود

مطالعه ی موردی برج های آرامگاهی رسکت امام زاده یحیی و امام زاده قاسم

معرفی برج اردکان خراسان گاهشمار، معماری و نجوم مهندسی ایرانی

معرفی برج های تاریخی ایران

معماری میدان و برج ازادی

معناپردازی نماد و نشانه های شهری از منظر نشانه شناسی لایه ای؛ نمونه موردی: برج آزادی تهران

مفهوم گرایی در برج آزادی

مقایسه تطبیقی برج مقبره امامزاده هود با برج مقبره های دوره ایلخانی

مقایسه تطبیقی برج طغرل تهران با برج مقابر سلجوقی خرقان قزوین شبلی دماوند بابا محمود شهریار رسکت مازندران

مقایسه نمادهای یک شهر از منظر هویت شهری نمونه ی موردی مقایسه برج آزادی و برج میلاد تهران

مقایسه هندسی گنبد قابوس و برج آزادی تهران با تاکید بر فرم سازه

مقدمه ای بر استفاده از ریاضیات فازی در باستان شناسی (مورد مطالعاتی: بازسازی مجازی برج طغرل با استفاده از قابلیت اعتماد فازی)

منظر آیینی برج ایرانی و اثر آن در مدیریت گردشگری

معرفی آثار تاریخی شهر بسطام با رویکردی بر بررسی گنبد کاشانه و مرمت آن.

ناشناخته های هنر و تمدن ایران، برج های گلی خرائق


نقش آثار معماری برج های ایران در پیدایش معماری معاصر ( نمونه موردی از برج قربان همدان در ایران، تا برج های دوقلوی مالزی )

نقش دلبستگی به مکان (نمونه موردی برج ملی قابوس گنبد)

نقش و کاربرد هندسه به عنوان ارزش پایدار در معماری پیش از اسلام و تجلی آن در معماری معاصر (نمونه موردی: برج آزادی)

نقش هندسه جام جمشید و تاثیر آن در معماری برج رادکان

نگاهی به خط نگاره های بنای تاریخی برج پیر علمدار دامغان

هندسه در معماری بررسی موردی برج طغرل







کمتر

عکس های جدید




نقشه نما پلان



و انوشیروان در سرحد ایستاده شروع در بنای قلعه باب الابواب نهاد و عرض قلعه را سیصد ذراع قرار داده از کنار دریا، این قلعه را ممتد نموده تابه بلندی کوه‌ها رسانید و پس از آن، خیک‌ها را پراز سنگ کرده میان دریا می‌ریخت تا این سنگ‌ها از آب دریا بلندتر شده برجی بر بالای آن‌ها ساخته در میان دریا، بسیار مستحکم نمود و هفت فرسخ، این قلعه را ممتد نمود تا به موضعی که موسوم به داشته است. و این اشب، کوهی است بلند و سخت که از آن‌جا، عبور ممکن نیست، و همه این قلعه را به سنگ‌های تراشیده ساخت. و کوچک‌ترین این سنگ‌ها را پنجاه نفر نتوانند برداشت و به روی و میخ‌های آهنی، این سنگ‌ها را محکم کرد. و در این هفت فرسنگ راه، هفت دروازه گذاشت و در هر دروازهای شهری بنانهاد و مستحفظی معین نمود و در هر دروازه ای، صد نفر مقابل گذاشت و سرحدی را که با صد هزار لشکر بایست حفظ نمود به ساختن این قلعه و هفتصد نفر مستحفظ مضبوط نمود. پس از آن، انوشیروان تخت خود را بر بالای برجی که در میان دریا ساخته بود گذاشته بر آن تخت قرار گرفته سجده شکر الهی برای آن‌جام این بنا به عمل آورده کفایت شر اتراک و هجوم ایشان را از مملکت خود نمود و می‌گفت: حالا به استراحت خواهم خوابید.

این بنا در نزدیکی قریه‌ای به نام لاجیم قرار دارد. عکس‌ها و کروکی‌های یادشده نشان می‌داد که این بنای ناشناخته برج ‌مقبره‌ای است نظیر برج رادکان غربی که ظاهراً به همان تاریخ تعلق دارد. قسمت فوقانی برج مزین به دو کتیبه مدور و مطبق است که یکی به ‌خط کوفی و دیگری به خط پهلوی است… در آن‌جا، در لبه پرتگاه خندقی بود با دیوارهای کاملاً عمودی که حاکی از محل وجود یک دیوار قطور بود. این دیوار که از آن برای تعمیر بنا هر چه لازم بود برداشته‌اند، به برج بسیار بزرگ مدوری متصل می‌شده که با توجه به عظمت تپه‌ای که برآن قرار گرفته بی‌شک ساختمان اصلی قلعه بوده است…ما نتوانستیم نام شخصیتی را که «امر به بنای» این برج کرده بخوانیم. تاریخ و نام سازنده بنا به کمک آنچه باقی‌مانده‌است تقریباً به طور مسلم بازسازی شد… برج لاجیم دقیقاً هم‌زمان با برج رادکان غربی می‌باشد که ساختمان آن در 407 هجری (1016ـ1017 میلادی) آغاز و در 411 (1020 ـ1021  میلادی) به پایان رسیده است. این بنا نیز به دوره‌ای تعلق دارد که در حد فاصل میان سقوط اولین سلسله و ظهور دومین سلسله سلاطین باوندی قرار دارد. طی این دوره که 70 سال به طول انجامید




آقای استین… محل قدیمی گور (خور یا اردشیر خوره) را که در حال حاضر فیروزآباد نام دارد دیدن کرد. این شهر به دستور اردشیر، پیش از رسیدن به پادشاهی ساخته شده بود و حصاری دایره‌ای‌شکل داشت. ساختن شهرها در حصار دایراه‌ای‌شکل در زمان اشکانیان بسیار معمول بود. اثر حصار این شهر هنوز روی زمین پیدا است و عبارت است از دو دیوار خشتی که در دوطرف خندقی قرار گرفته در میان شهر تختی ساخته شده و روی تخت ویرانه‌های برجی دیده می‌شود و در کنار برج منار(تربال) یا آتشدانی از سنگ‌های نتراشیده و آهک ساخته شده دیده می‌شود. در طرفین این منار آثار پلکان تاق داری که به صورت مارپیچ تا بالای برج ادامه داشته هویدا است. در آن بالا در هوای آزاد، آتش مقدس را روشن می‌کردند و پرستندگان گرداگرد مناره حضور می‌یافتند. در فاصله تقریبی صدمتر در شمال این منار پرستشگاهی در روی تختگاهی ساخته شده بود که امروز آن را تخته‌ نشین می‌نامند. این بنا عبارت از یک چهارتاقی بوده که در آن آتش مقدس را روشن می‌کرده‌اند و روی صفه‌ای برپا شده بود و فقط روحانیان حق نزدیک شدن به آن را داشتند. یک حوض بزرگ نیز به آن مرتبط بود. در خارج شهر آثار دیگری از ساسانیان موجود است.

برج رادکان، که تصور می‌شد آرامگاه یکی از ایلخانیان است تنها برجی است که توانایی تعیین چهار فصل، سال کبیسه و آغاز نوروز را دارد. میل واژه پارسی است که به عربی می‌شود برج. میل رادکان مشهد هم از لحاظ مهندسی (معماری شگفت) و هم از لحاظ شهرت (آمدن نام در چندین کتاب قدیمی) از میل رادکان استان گلستان بهتر است و هیچ ربطی به آن ندارد. میل رادکان اثر ریاضی دان ، ستاره شناس و دانشمند بزرگ خراسان،حکیم خواجه نصیرالدین توسی است. برج تاریخی رادکان چناران تنها برجی است که توانایی تعیین چهار فصل، سال کبیسه و آغاز نوروز را دارد. «اما مقبره‌ای شمردن برج یک نظریه است که هیچ سندیت عملی برای آن ارایه نشده است. «این برج سند استوار کار علمی خواجه نصیرالدین طوسی منجم بزرگ ایران است، تاریخ منقوش بر کتیبه در برج نیز سال 660 هجری قمری را که همزمان با اتمام ساخت بناهای وابسته به رصد خانه مراغه است نشان می‌دهد.«برج به 12 دیوار خشتی بیرونی با پهنا و بلندی پایه گذاری شده که برج را به 12 بخش 30 درجه ای تقسیم می شود و هر دیواره 30 درجه از زاویه افق را در برمی گیرد، دو در دیوار مقابل هم ساخته شده و بر دیواره 365 ترک نی ستونی وجود دارد که برج را به 36 ترک 10 درجه‌ای تقسیم کرده است.»انتخاب مکان درها، دریچه ها در برج اتفاقی نیست، درها درست در راستای طلوع یلدایی (آغاز زمستان) و غروب آغاز تابستان در پهنه برج ساخته شده است و این برج تنها برجی است که می توان از طریق آن چهار فصل، سال کبیسه و آغاز نوروز را معین کرد.» به گفته این پژوهشگر، متاسفانه امروز واحد اندازه گیری خود را به فراموشی سپرده ایم اما در این برج حتی به این مساله توجه ویژه شده و 36 ترک برج نوعی واحد اندازه‌گیری است.«برج رادکان واقع در مینو دشت استان گلستان هیچ شباهتی به برج رادکان چناران نداشته و فاقد ویژگی های نجومی است.» هویت نجومی برج رادکان هنوز ناشناخته است و کسی نمی تواند بفهمد که چگونه خواجه نصیر الدین توسی این بنا را ساخته است. برج رادکان دارای ویژگی‌هایی است که باعث افتخار ایرانیان بوده و تاکنون علی‌رغم پژوهش های صورت گرفته تنها بخشی از هویت نجومی برج آشکار شده است.




ترقی معماری و نقاشی در ایران بعد از فتوحات اعراب متوقف شد و چون اسلام به سنن دیرین ایرانیان به نظر دشمنی می‌نگریست نقاشی و ترسیم صور را بالکل ممنوع کرد ولی اسلام نتوانست نقاشی را در ایران کاملا نابود سازد و رسم صور بر پارچه‌ها و ظروف و غیره همچنان معمول بود. منابع تاریخی از رسم صور بر دیوار کاخ‌ها به‌ویژه در خراسان در قرن‌های دهم و یازدهم سخن می‌گویند که مع‌الاسف نمونه‌های آن دیگر نابود شده‌اند. بیشتر آثار معماری این دوره که محفوظ مانده‌اند ابنیه‌ی و مساجد و مدارس می‌باشد. محققین این ابنیه را به دو نوع تقسیم می‌کنند. نوع اول که قدیمی‌تر است علی‌الظاهر به وسیله‌ی فاتحان عرب در ایران متداوال شد. این نوع طابق‌النعل بالنعل ‌از لحاظ نقشه و خصوصیات بخش‌های مسجد مانند مساجدی است که اعراب در صدر اسلام در سوریه و مصر و عراق عرب ( قرن هفتم تا دهم میلادی ) بنا کرده‌اند. چه آنجا و چه اینجا و چه در ایران نقشه‌ی مسطح مساجد مزبور یک حیاط مربع یا مربع مستطیل را نشان می‌دهد که در حاشیه‌ی آن طاق‌هایی بر ستون‌ها زده شده و از سمت قبله‌ی آن تالاری ستوندار یا محراب به عرض قرار دارد که متوجه سمت مکه است. این نوع مساجد در ایران عبارتند از مسجد خلیفه مهدی( قرن هشتم میلادی ) در ری( فقط پایه‌ی آن باقی مانده است) و مسجد تاریخانه در دامغان ( قرن نهم میلادی ) مسجد جامع نایین ( قرن دهم میلادی ) و مسجد دماوند ( قرن یازدهم میلادی ).

قصر اردشیر برقله کوه مرتفعی در نزدیکی فیروزآباد کنونی بر روی یک فلات مسطح واقع است که در اطراف آن پرتگاههای عمودی وجود دارد. این فلات صحن عمده قصر را بوجود می‌آورد که وقتی در اطراف آن دیوارها را ساخته بودند و در پهلوی آن پلکان سنگی بنا شده بود که به دو برج مربع عظیم منتهی می‌شود و به سطح بالاتری می‌رود که درآنجا غرفه‌های تاقی دورادور یک حیاط کوچک بناشده بوده است و از آن‌جا نیز به سطح بالاتری می‌رود که در آن‌جا قلعه اصلی (ارگ) قرار داشته است و آن قلعه عبارت است از یک تاق ضربی که دهنه آن یک پا عرض دارد و پهنای آن به قدر پهنای صحن بزرگ‌ترین کاتدرال‌های ما می‌باشد و در عقب آن تالار تخت قرار داشته که عبارت بوده از یکی اتاق مربع، و بر فراز آن گنبدی رفیع ساخته شده بوده است و بالاخره مجموع آن بنا یک برج مدوری است که یک‌صد پا قطر آن می‌باشد و در جلو ایوان گشاده آن بقایای یک فضای روبازی وجود دارد که در آن‌جا نشیمنگاه یا تخت قرار داشته است و از آن‌جا بخوبی می‌توانسته‌اند به تمام عرصه اطراف نظر اندازند. وقتی که من به اینجا رسیدم، فصل بهار بود و در فراز تنگنای عمیق رودخانه بورازا ابرهای نازک غبارآلودی به نظر میرسید. ولی تاق کسری در تسیفون د رجنب آن یک نمای ساختگی بیش نیست. و در بیرون آن برج مدور برجستگی‌ها و فرورفتگی‌ها به نوبت تکرار شده است و از آن برج پیش آمده جلوقلعه بیرون واقع گشته. سبک معماری و هخامنشی است که دراینجا فقط به صورت تزیین دیواری درآمده است، به این طریق یک اصل معماری صحیح رعایت شده است؛ در حقیقت یک نوع عملی است که به طول زمان و عادت عمومیت حاصل کرده. این برجستگی‌ها در سبک قدیم خود دارای یک کنگره (قرنیز) نبوده است، بلکه مستقیماً با کنگره‌های چهار گوش متصل است و آن را نشان می‌دهد و د رقصر فیروزآباد به صورتی بهتر از ایوان کسری حفظ شده است. هنر ایرانی که در سطح خارجی دیوارهای وسیع نمایان شده درست برابر است با فکر یونانی که به صورت ستون‌سازی یا تاق‌سازی به صورت منظم‌تر و کاملتری وجود داشته. خوشبختانه این اسلوب که در تیسفون انحراف، پیدا کرده ریشه اسلوب اصلی خود را دوباره پدید آورده و در کشور ایران تا عصر معماری اسلامی ادامه یافته است.

این ساختمان مسئله‌ای زیبایی شناختی در میان می‌گذارد و آن دانستن چگونگی تطبیق دادن بنای مزبور با سبک عمومی آن روزگار است و من در نتیجه‌‌گیری این فصل بر سر این مسئله باز خواهم گشت. یک مسئله تاریخی نیز درباره مقابر برجی‌شکل وجود دارد که همانا باز نمودن اصل و منشأ شکل آن می‌باشد. این شکل را می‌توان به برج‌های پیروزی دوره‌های اخیر ارتباط داد و بدین ترتیب تنها نمادی شاهانه است که احتمالاً اشاراتی ضمنی به نظام عالم نیز می‌کند. یا می‌توان آن را به آرامگاه‌های زردشتی که از میان رفته‌اند پیوند داد. شماری از ویژگی‌هایی که در کتیبه گنبد قابوس و دیگر بقاع برجی‌شکل دیده می‌شود، نظیر به کار بردن تقویم شمسی نه قمری و استفاده گه گاهی از زبان و خط پهلوی، نظیر اخیر را سخت تأیید می‌کند، اما تا وقتی که ما این همه از نمونه‌های اولیه چنین برج‌هایی بی‌اطلاع باشیم نباید این مطلب را واقعاً ثابت شده انگاشت. اما از دیدگاه نویسنده تاریخ هنر نکته بسیار مهم این است که گنبد قابوس روشن کننده تبدیل گونه‌ای معماری نسبتاً متداول به بنایی یادبود با مقاصد زیبایی شناختی و نمادی است.بنا بر این ما اکنون قبور یاد بودی را بررسی می‌کنیم که تنها و منفرد می‎باشند. تقریباً تمام این مقابر به یکی از این دو گروه تعلق دارند: مقابری که به صورت برج ساخته شده‌اند یا بناهای مکعب شکلی که گنبدی بر بالای آن زده‌اند. گروه نخست بیشتر اختصاص به خراسان و منطقه کوهستانی جنوب دریای خزر دارد، اما وجود بنایی از این دست در ابرقو در جنوب غربی ایران نشان می‌دهد که ساختن مقابر به شکل برج محدود به یک ناحیه تنها نبوده است. بیشترین نمونه‌های متعلق به دوره موضوع بحث ما تنها مرکب از استوانه بلندی است که بامی مخروطی که بر گنبدی نهاده است بالای آن را می‌پوشاند و حاشیه‌ای آرایشی یا طرحی کتیبه‌ای درست در زیر بام مخروطی قرار دارد. تنها استثنا گنبد قابوس است که یکی از شاهکارهای بزرگ معماری ایرانی است. تاریخ بنای این برج سال ۳۹۷ هجری ۷ ـ۱۰۰۶ میلادی می‌باشد و بنا بر این در ایام زندگی قابوس ساخته شده. شاید به همین دلیل بوده که این بنا را قصر می‌خواندند نه قبر، و آشکارا به زمره عمومی یک معماری غیر روحانی جهت کاربردی معلوم تعلق دارد. چنان‌که از داستانی متأخر برمی‌آید، بلندی شگفتی‌آور این بنا که حدود شصت و یک متر می‌شود احتمالاً حاصل کوششی جهت محافظت دائمی از کالبد شاهزاده زیاری بوده است. اما برجسته‌ترین جنبه بنا آن قدر که در ترکیب گیج کننده آن نهفته است در معانی دینی یا نمادی آن نیست. میل قابوس استوانه کم قطر (کمتر از ده متر) است که متناسب بلندی بناست. به جز تناسب‌های میان بلندی و قطر بنا چیزی تازه و بدیع در آن وجود ندارد، اما استوانه، ده پشتیبان گوشه‌‌داربه وجود می‌آورد که نمای ساختمان را به ترکیبی از تعداد زیادی واحدهای قائم تبدیل می‌کند استوانه مبدل به ستاره‌ای می‌گردد، اما ترکیبی تجریدی از خطوط یک‌دست و مناسبات ساده میان عرصه‌های وسیع و روشن نیز می‌باشد. این سیمای بسیار جدید بنا را سادگی آجر ساختمان که کتیبه‌ای و حاشیه آرایشی کوچکی در قسمت فوقانی بنا آن را از هم می‌گسلد نیز تأکید می‌کند. به بیانی دیگر توازن تقریباً کاملی بین مقصود (شکوه شاهانه پس از مرگ) شکل (برج استوانه‌ای به ستاره‌ای مبدل گردید) و مصالح (آجر) به دست آمده است.
این ساختمان مسئله‌ای زیبایی شناختی در میان می‌گذارد و آن دانستن چگونگی تطبیق دادن بنای مزبور با سبک عمومی آن روزگار است و من در نتیجه‌‌گیری این فصل بر سر این مسئله باز خواهم گشت. یک مسئله تاریخی نیز درباره مقابر برجی‌شکل وجود دارد که همانا باز نمودن اصل و منشأ شکل آن می‌باشد. این شکل را می‌توان به برج‌های پیروزی دوره‌های اخیر ارتباط داد و بدین ترتیب تنها نمادی شاهانه است که احتمالاً اشاراتی ضمنی به نظام عالم نیز می‌کند. یا می‌توان آن را به آرامگاه‌های زردشتی که از میان رفته‌اند پیوند داد. شماری از ویژگی‌هایی که در کتیبه گنبد قابوس و دیگر بقاع برجی‌شکل دیده می‌شود، نظیر به کار بردن تقویم شمسی نه قمری و استفاده گه گاهی از زبان و خط پهلوی، نظیر اخیر را سخت تأیید می‌کند، اما تا وقتی که ما این همه از نمونه‌های اولیه چنین برج‌هایی بی‌اطلاع باشیم نباید این مطلب را واقعاً ثابت شده انگاشت. اما از دیدگاه نویسنده تاریخ هنر نکته بسیار مهم این است که گنبد قابوس روشن کننده تبدیل گونه‌ای معماری نسبتاً متداول به بنایی یادبود با مقاصد زیبایی شناختی و نمادی است.


در میان آثار پراکنده دوره شاه اسماعیل یک عمارت دیگر هم در خور تحلیل و بررسی است: بقعه شیخ جبرائیل (پدر شیخ صفی) در کلخوران نزدیک اردبیل. با این‌که این عمارت تاریخ ندارد، ولی همگان بر آنند که از آن اوایل سده دهم / شانزدهم است، چون سبک و تزیین آن به دوره مابعد تیموری تعلق دارد، در حالی‌که مرمت نهایی آن از کارهای شاه عباس اول به تاریخ 1030 / 1620 است. این عمارت را طبیعتاً می‌توان یکی از نخستین محصولات لایقطع علاقه شاهان صفوی به اردبیل دانست که آرامگاه شیخ صفی و متعلقات آن از بازتابهای دیگر این. علاقه در مقام نوعی زیارتگاه سلطنتی بود. در این‌جا شکل و کرد و کار مرقد، هر دو قابل توجه هستند. شکل آن به طور کلی شبیه چهارتاقی‌های عظیم تیموریان در ماوراء النهر مخصوصاً مسجد ـ آرامگاه خواجه احمد یسوی در ترکستان و گور میر است. مع‌هذا اندازه آن کوچکتر از این‌هاست و شکل آن هنوز حالت انتقالی خود را مخصوصاً به لحاظ فقدان انسجام بین آرایش درونی و بیرونی آن، حفظ کرده است. گنبد کاملاً مرمت شده‌ای بر روی ساقه گنبدی بلند، بدون واسطه، بر روی طبقه تحتانی مربع‌شکل و تخت‌بام، نه چندان خوشایند قرار گرفته و ورودیهای تزیینی محوری قوس‌دار و عمیق، جلوه جعبه گون آن را تنظیم و جبران کرده است. این گونه مرقدها که‌های برج‌های مقبره‌ای را گرفته بود، فضای وسیعی برای زیارتگاه‌ها تدارک می‌‌دید. این انتقال قطعی از یادبودهای مجلل غیر مذهبی پیشتر در آرایش تدفینی شاه اسماعیل در زیارتگاه اردبیل چهره نموده بود. شاه اسماعیل با پیروی از سنت تاریخ میانه یک برج استوانه‌ای گنبددار برای مقبره خود ساخت، ولی این بنا نه تنها کوچک بود، بلکه با دوری از یک جای مستقل و آزاد، همه ویژگیهای ظاهری خود را جلوه گر می‌‌ساخت. این بنا که در میان عمارات بزرگ‌تر محصور شده، آشکارا وصله‌ای ناجور است. یعنی نوعی از معماری سنتی که با طرح تازه‌ای اجرا شده است. بیشتر شاهان بعدی صفوی در اماکن مقدسه کهن دفن شدند و قبر آن‌ها بیشتر شبیه یک تابوت سنگی حجاری شده و منقوش است تا عمارت.




در جنوب قریه مهماندوست دامغان برجی شبیه برج طغرل شهر ری برپاست که قسمتی از ساختمان آن برج خراب شده ولی قسمت باقی‌مانده قدمت آن را تأیید می‌نماید، مؤلف مطلع الشمس برج جنوب مهماندوست را اینطور توصیف نموده است: برجی بسیار معتبر از قدیم مثل برج طغرل بیگ ری و میل رادکان در جنوب مهماندوست و مغرب مایل به شمال امام آباد دیده می‌شود که دور دایره آن از خارج 34 ذرع و قطر آن از داخل 20/7 متر است این برج دوازده ترک دارد که یکی از ترک‌ها مدخل است و عرض هر ترکی 23/1 متر و بعد از ده ذرع و نیم ارتفاع سه فقره مقرنس از آجر به وضع‌های بسیار خوب انیق ساخته شده و پس از آن کتبیه‌ای است به عرض سه چهار یک به خط کوفی و بالای آن کتیبه دیگری است به خط بنایی و از آن به بعد گنبد مخروطی شروع می‌شود اما فعلاً گنبد آن خراب و آنچه باقی است به ارتفاع چهارده ذرع می‌باشد، در برج رو به جنوب و یک قبر آجری در وسط و دو قبر دیگر سنگ چین در داخل برج دیده می‌شود، گویند این برج مزار امامزاده قاسم از اولاد حضرت موسی بن جعفر(ع) می‌باشد ولی ساختمان آن به مقبره شباهت ندارد. دیگر از بناهای قابل ذکر دامغان رباط شاه عباسی است که در نزدیکی بقعه امامزاده جعفر قرار گرفته، رباط شاه عباسی دامغان مطابق کتیبه ان در سال 1091 هجری زمان شاه سلیمان صفوی ساخته شده است.

باید دانست که در رشته کوهستانی طبرستان از محل مهنه دماوند تا چمنزار ساور، بخش کردکوی استرآباد (گرگان) چهار گنبد پایدار است که اذهان اهل اطلاع را به حوادث چهارصد هجری مازندران توجه می‌دهد. این چهار برج آرامگاه اسپهبدان است که روزی خود و نیاکانشان قدرت و سلطنت داشتند ولی دست ستیزه‌کار روزگار آنان را قلعه‌نشین کرده کم‌کم از کار انداخت و در شکم خاکشان نهاد. مردم که در گرد و بر این گنبد‌ها می‌زیند از نادانی به آثار باستانی محل خود علاقه نشان نمی‌دهند و دزدان بی‌سروسامان هم در اندیشه یافتن گنج رایگان، بنیان این آثار باستانی را از پی درآورده یا زخمی کردند. شک نیست که آثار باستانی مازندران بیش از این‌ها بود که اکنون مجسم است ولی به دست حوادث روزگار و یا مردم بی‌بندوبار ویران شده است. برج لاجیم و رسکت تا شهر ساری نزدیک به 24 و 48 کیلومتر راه است و برج رادکان در دامنه کوه و محل چمنزار ساور و دهکده رادکان جای دارد و به بخش چهاردانگه شهریاری حوزه شهرستان بهشهر و دهستان چهارده کلاته تابع شهرستان دامغان نزدیک است وسرچشمه رود نکای مازندران از بستر آن دره می‌گذرد. برخی از مورخان ایرانی به ویژه بعضی از مستشرقین در کشف این اسرار نهانی به اندازه توانایی خود کوشیدند وآنچه دانستند در گنج‌خانه کتاب نهادند.





در دوره ساسانی نیز شاهد پیشرفت و گسترش معماری نظامی و تدافعی هستیم که نمونه‌های برجسته آن تخت سلیمان تکاب و قلعه دختر فیروزآباد می‌باشد. تخت سلیمان بر روی صفه‌های طبیعی و رسوبی و در اطراف دریاچه‌ای ژرف و زیبا به ابعاد ۴۰۰x۲۰۰ متر ساخته شده و دارای حصاری مستحکم با ۳۸ برج مدور دفاعی است (تصویرش ۱۵ـ۱۳)، نمای این حصار با سنگ‌های تراشیده و با استادی تمام کار شده است. در میانه اطلاع شمالی و جنوبی این حصار دروازه‌هایی با تاق بیضوی قرار گرفته‌است. محوطه تخت سلیمان محل مهم‌ترین آتشکده زمان ساسانی یعنی آتشکده آذرگشنسب بوده است. بر فراز ارتفاعات مشرف به تخت سلیمان بقایای قلعه‌ای دیگر از دوره ساسانی برجای مانده‌است. محوطه باستانی تخت سلیمان در دوره اسلامی و به ویژه دوره آباقاخان مغول بازسازی و مورد استفاده قرار میگیرد. قلعه دختر فیروزآباد نیز با معماری و طراحی ممتازی بر بالای صخره مشرف به تنگه مهم و ارتباطی فیروزآباد قرار گرفته و توسط اردشیر اول، بنیانگذار امپراتوری ساسانی ساخته شده است (تصویر ش۱۸ـ۱۶)
در دوره قاجاریه نیز شاهد ساخت قلاع بسیاری هستیم؛ به ویژه قلاعی که توسط حاکمان و سران محلی ساخته شده و به عنوان محل زندگی از آن‌ها استفاده می‌شده است. در این دوره به جهت ضعف دولت مرکزی تعدادی از قلاع و استحکامات نظامی به پایگاه و پناهگاه باغیان، متمردین، و… تبدیل می‌شود(هرچند چنین مواردی در دوره‌های قبل نیز وجود داشته است). در این دوره تعدادی از شهرها با برج و بارو محصور شده و ارگ‌های حکومتی با معماری خاص خود و دروازه‌هایی که تعدادی از آن‌ها برجای مانده‌اند، ساخته می‌شوند. دروازه‌های ساخته شده در این دوره، در کنار کارکرد اصلی، جنبه‌ای تزیینی و نمادی پیدا می‌کنند. دروازه تهران، دروازه ارگ سمنان و دروازه‌های قزوین (تصاویرش ۳۳ـ۲۲۲) از این جمله‌اند. در دوره قاجار همچنین با کمک مشاوران اروپانی و به تقلید از انواع اروپایی تعدادی قلعه و حصار شهری ساخته می‌شود؛ برج و باروی شهر خوی و قلعه کهنه کرمانشاه (نقشه‌های ش ۵ و ۳۰۱) که امروزه از میان رفته‌اند، از نمونه‌های خوب این دسته‌اند.
دیوار دربند که امروزه بیرون از مرزهای سیاسی ایران و در خاک جمهوری آذربایجان قرار گرفته، در حد فاصل دریای خزر و ارتفاعات شرقی کوههای قفقاز کشیده شده و تنگه و گذرگاه مهم ارتباطی شمال و جنوب را مسدود می‌کرده است. این دیوار به مناسبت دروازه‌ای که برای عبور و مرور در آن تعبیه شده بود، دربند و دروازه نیز خوانده می‌شده است. در منابع اسلامی گاه از آن به عنوان سد ذوالقرنین، سد سکندر و سد یاجوج و ماجوج نیز باد شده است (همان، صص ۱۴ـ۱۱۲). تاریخ بنای اولیه این دیوار مشخص نیست اما با توجه به شواهد و قرائن موجود می‌توان آن را از ساخته‌های اوایل دوره هخامنشی و احتمالاً کوروش کبیر دانست. این دیوار در دوره باستان مانع مهمی در برابر هجوم اقوام بیابانگرد به داخل سرزمین ایران محسوب می‌شده و توسط قلعه و سپاهیان زبده محافظت می‌شده است. عنایت الله رضا در خصوص این دیوار می‌نویسد: «استحکامات دربند، دیوار سنگی بسیار بلندی بود که به درازای چهل کیلومتر از کوهستان تا کرانه دریای خزر امتداد داشت و خط دفاعی بسیار مستحکمی در برابر سواران مهاجم دشمن به شمار می‌رفت. این دیوار که از تخته سنگ‌های بسیار بزرگ ساخته شده بود ۱۸ تا ۲۰ متر ارتفاع داشته و سی برج بر فراز این دیوار قرار گرفته بود. دیوار سه دروازه آهنی داشت که یک دروازه آن به دریا گشوده می‌شد.»






برجی مانند رادکان شرقی مورخ 1281 میلادی که در برابر دشت باز بی‌انتهایی نهاده شده باز هم ترجمانی روشن‌تر از خیمه‌ شاهانه ترکی است در مصالح آجری که دامن‌های ساده مسطح آن درست از بالای زمین تا بام مخروطی شکل آن کشیده شده و دسته‌های تیرک‌ها در فواصل منظم استخوان‌بندی همه ساختمان را تشکیل داده‌اند. حتی نسج بافته دیوارهای خارجی یورت در تزیین آجرکاری اجرا گردیده است. همان‌طور که در بالا خاطر نشان شد وجود یک سردابه با اتاقی در بالای آن در بسیاری از چنین مقابر به طور تلقین کننده‌ای یک عمل متداول در میان چادرنشینان غیرمسلمان ترک‌نژاد در عملکردهای معماری ظهور یافته است. در موقع مرگ یک خان و یک فرد مشهور قبیله، نخست بدنش در مدت کوتاهی در چادرش در معرض دید عموم گذاشته می‌شد و فقط پس از آن،آن را دفن می‌کردند و یا به طریق دیگری به دفع آن می‌پرداختند. برج‌های مقبره‌ای مانند رادکان شرقی، می‌توانند اتحاد این دو مرحله ممتاز را در یک بنای واحد توضیح داد. از سده سیزدهم میلادی به بعد دوباره یک رسم چادرنشینی دیگر که این‌بار از اصل مغول بود در جهان ایرانی راه یافت. این رسم مبنی بر سِّری نگاه‌داشتن مدفن یک پیشوای مهم و قرق کردن حوالی نقطه مذکور بود. نمونه این رسم را مدفن ایلخان مغول هولاکو تشکیل می‌دهد که جایی در جزیره شاهی در دریاچه ارومیه می‌باشد.
قسم عمده دیگر آرامگاه، برج‌های مقبره‌‌ای است و اصل و ریشه این بنا در پرده ابهام مستور است اگرچه احتمالات بسیاری را می‌توان به مورد بحث گذاشت: چادرهای ترکی، برج‌های دیده‌بانی چینی و مقابر برجی شکل پالمیری از جمله آنهاست. در هرحال می‌توان استدلالات موجه را در مقابل هر یک از این سرمشق‌های مفروض مرتب کرد و با مقدار علم و اطلاعی که در این باره در حال حاضر در دست است بهتر است که به عدم اطلاع معترف بود. این جریان مخصوصاً باتوجه به شکل بسیار ساده‌ای که اغلب ‌نمونه‌های اولیه این نوع به خود گرفته موجه به نظر می‌رسد: یک استوانه بلند با بامی مخروطی شکل. مانند آنچه در مورد طرح گنبددار چهارگوش اتفاق افتاد. چندی برنیامد که این دستورالعمل ابتدایی تکامل یافت. سریعاً پی در پی برج‌های آرامگاهی با پره‌ها و ستون‌ها جسمی و پیش‌بندهای گوشه‌ای ساخته شد، درحالی‌که استوانه ساده جای خود را به مقابر هشت ضلعی، شش ضلعی، ده و دوازده‌ضلعی و اقسام بناهای مرتفع ستاره‌ای‌شکل داد.
شاید دیرپا‌ترین این اشکال مورد پسند عام، انواع هشت‌ضلعی بوده است و این امر این سوال را پیش می‌کشد که چگونه می‌توان یک برج مقبره‌ای هشت گوش را از هشت‌ضلعی گنبددار تشخیص داد؟ درحالیکه بین این دو قسم عمده مورد بحث بخش‌های مشابه‌ای قرار دارد. وضع هشت‌ضلعی برای تعیین تفاوت‌های اساسی آن‌ها متناسب‎‌تر است. برج‌های مقبره‌ای هر چه طرح همکف آن باشد مهم‌ترین وجه مشخصه آن تاکیدی است که بر ارتفاع آن رفته و با محدودیت و فشردگی نسبی فضای داخله آن این ارتفاع نمود بیشتری پیدا می‌کند. نتیجه این امر اختلاف میان عرض و ارتفاع است که معمولاً نسبت آن به 5/103ـ5/105 است. این اختلاف نسبت میان دو بعد در بناهای مربع‌شکل گنبددار به مراتب کمتر است بدین طریق بزرگ‌ترین آرامگاه مربع گنبددار سلجوقی یعنی مقبره سلطان سنجر در مرو (که تاریخ آن مربوط به بعد از سال 1157 میلادی است) نسبت عرض آن به ارتفاع نزدیک به 102 است در صورتیکه نزدیک‌ترین بنایی که با آن برابری می‌کند، از روزگار ایلخانیان قبر اولجایتو در سلطانیه است که یک هشت‌ضلعی گنبدداری است به بلندی 53 متر باوجود بر این تناسب میان عرض و ارتفاع آن تنها 2/102 می‌شود. این دو رقم گویای سرگذشت خود می‌باشند. یک نوع بنا، ظاهراً در وهله اول منظور از آن شاخص خارجی یک گور است، از این رو فضای داخلی آن مورد غفلت قرار گرفته است. بنای دیگر در درجه نخست به عنوان یک فضای داخلی در نظر گرفته شده فضایی که بتوان مرتباً از آن استفاده کرد لذا صورت خارجی آن دارای اهمیت کمتری است. این موضوع قابل انکار نیست که در مورد هر یک از وضع مفروض اماکن داشت یکی از بانیان به خوبی شکل برج‌مقبره‌ای برگزیند که ممکن بود چهارضلعی گنبددار را انتخاب کند ولی منظور و هدفی که امگیزه آن بوده است اشتباه شدنی نیست. همان‌گونه که نسبت میان عرض و ارتفاع بناها آن‌ها را باهم برابر میسازد به همان اندازه این احتمال افزایش می‌یابد که بنای ورد بحث در درجه اول بمنظور مذهبی در نظر گرفته شده نه به خاطر امور دنیوی.
اکنون هنگام آن رسیده است که هرچند مختصر هم باشد، تکامل معماری این دو نوع بنای عمده موصوف در فوق را مورد توجه قرار دهیم. پیشرفت آن‌ها تا حدی نابسامان است. ظاهراً روشن است که آرامگاه‌های نخستین واقع در سرزمین ایران چهارضلعی گنبددار بودند لیکن در طی اواخر قرن دهم محبوبیت برج‌های مقبره‌ای برآنها غلبه یافت این همان شکلی است که در دوره سلجوقیان برتری دارد. ترجیح برج بر بنای چهارگوش به حدی قوت گرفت که در واقع همه انواع گوناگون مهم اشکال برج‌های مقبره‌‌ای را می‌توان در حدود سال‌های 1000ـ1200 میلادی یافت. قسمت عمده‌ای از این آرامگاه‌ها برای سلسله‌های کوچک مانند امیر اسفهسالاران و غیره ساخته شد. بر طبق روش اهل تسنن در سده‌های روزگار سلجوقیان، آرامگاه‌های امامان شیعه به ندرت در شمار این برج‌های مقبره‌ای قرار میگیرد. اگرچه چندتن از اعضا خاندان سلسله‌های شیعی مذهب سواحل دریای خزر برج‌های آرامگاهی برای خود ساختند، غالب این بناها از جنس عالیترین نوع آجر پخته است که با آجر چینی‌های گوناگون تزیینی اغلب به صورت اسپرهای نصب شده ـ و حاشیه‌های کتیبه‌ای در بالای تنها درب برج یا زیر گنبد جان یافته‌اند و گاهی دهلیزها یا گیلویی‌ها بر زیبایی آن‌ها می‌افزاید. بام‌های چندوجهی یا گلگیر مانند پوشش معمول این بناهاست. این نوع بام‌ها پوششی است برای گنبدهای بسیار کوتاه‌تر داخلی. از نقطه‌نظر معماری و ساختمانی صرف، ارتفاع آن‌ها در سادگیشان همانند اندازه بی‌تجمل هستند که در تزیینات به کار رفته اغلب اسراف گردیده است. این سادگی و این تاکید برروی یک میله منفرد لاغر اندام است که تأثیر عمده بصری برج را بوجود می‌آورد و خطای باصره اثر بلندی آن را شدت می‌بخشد. حتی گرچه بیشتر این برج‌ها اولیه فقط در حدود 15 تا 20 متر ارتفاع دارند ولی بلندتر از این حد به نظر میرسند. البته چندتا برج، مانند بنایی که در ری به برج طغرل شهرت دارد و مهمتر از همه گنبد قابوس بناهای کاملاً بلندی میباشند. در اینجا نیز با به کار گرفتن پره‌هایی مرکب از یک دسته از خطوط ممتد تیغ مانند موازی که به خط مستقیم از سکوی پایه بنا تا گیلویی زیربام کشیده شده تصور یک نوع پیش راندگی را فراهم می‌سازد که باز ارتفاع را خیلی بیشتر از آنچه هست نمودار می‌نماید ـ در روزگار ایلخانیان چیز تازه زیادی به این تکامل افزوده نگردید هرچند که برج‌های مقبره‌ای شیوه‌های متداول آن عصر را منعکس می‌کنند مانند دوره پی همان‌طور که برج‌های پره‌داربسطام و رادکان شرقی و ورامین نشان می‌دهند تمایل عمومی متوجه نوع تناسب‌های لاغر اندام بوده لیکن در زمان‌های بعدی این شیوه کمتر رواج داشت بلکه سبک عمده‌ آرامگاه هشت گوش جسیم‌تر بود که گریو 16‌ضلعی گنبد آن بامی چندوجهی را برفراز خود داشت. این طرح عمودی سه بخشی خوب طراحی شده معیار معمول تعدادی از آرامگاه‌های شیعی قم گردید، مانند مقابر سه‌گانه در باغ سبز و از آن پس در سده‌های بعد، تعداد نسبتاً کمتری آرامگاه‌های شیعی قم گردید، مانند مقابر سه‌گانه در باغ سبز و از آن پس در سده‌های بعد، تعداد نسبتاً کمتری آرامگاه بدین شیوه در اکناف مملکت احداث گردید. در داخله این نوع آرامگاه همان سه‌بخشی مشخص بیرونی نیز منعکس بود و در بخش همکف فضای داخل برج‌ وسیعتر از فضای برج‌های سلجوقی بود در طول سده پانزدهم نوع ساده شده این قسم بنا در مازنداران قبول عام یافت لیکن این مرحله غزل آخر این گونه ساختمان گردید. در روزگار تیموریان برج‌های مقبره‌ای فوق العاده کمیاب است و البته همان‌طور که در بالا گذشت آن‌ها هیچگاه مانند سابق مورد توجه قرار نگرفتند.
برخلاف آرامگاه‌های برج مانند آرامگاه مربع‌شکل گنبددار و مشتقات چندگانه‌اش در ایران گذشته‌ای پابرجا از مقبولیت عام داشت که اقلاً از اوایل سده دهم تا ایام جدید ادامه یافته مانند وضع یرج‌های مقبره‌ای به طور کلی منحصر به مناطق شمالی ایران نبوده است. دقت شگفت‌انگیز و اطمینان بخش گور سامانی و شماره‌ای از انواع کمال یافته آن شوه در حوالی سده بعد بوجود آمدند اسلاف بسیار کهن را به بحث میگذارد. این بناها شامل دهلیزهای وسیع (مقابر واقع در مهنه و سرخس شوروی) تکامل بیشتر منطقه انتقالی (بقعه دوازده امام یزد) تکمیل پیش تاق است. از مطالب مذکور چنین استفاده می‌شود که در صورتیکه برج‌ آرامگاهی اغلب در مرحله اول به صورت گنجینه‌ای از تزیینات پرکار درمی‌آید و از نظر ساختمانی چیزی بن‌بست می‌شد، چهارضلعی گنبددار و اشکال پیوسته بدان، در حالی‌که همان اندازه میدان برای تزیین بدست می‌دهند نیز تجربه فضایی را مشوق میگردد لذا همین امر برای این نوع بنا نقش بسیار پرمعناتری را در معماری آرامگاهی فراهم می‌سازد، درابتدا چنین آزمایشی بر روی ناحیه معین متمرکز میشد تا این‌که در همه بنا بعمل آید. در هر صورت به تدریج یک ارتفاع منسجمی تعبیه شد. یک چهارضلعی چون سنگ‌بست یک مرحله بینابینی را در این تحول، آشکار می‌سازد. ارتفاع سه‌بخشی آن هم از درون و هم از بیون قویاً مشخص است. این فضای درون است که بخش عمده تزیین به خود اختصاص داده است. از بیرون قاعده و گنبد هر دو ساده هستند و تنها دهلیز که اکنون از میان رفته وضع مفصل‌داری را که بسیار مورد نیاز بوده فراهم میساخته است.
مقبره سلطان سنجر در مرو که احتمالاً کمی متاخرتر است و دارای همان صلابت و سادگی در اشکوبه زیرین است، لیکن دهلیز آن کمی بیشتر طمطراق دارد و گنبد آن با کاشی آبی مستور بوده است. به طور کلی این آرامگاه‌های بزرگ گنبددار سلجوقی مقتبس از گنبدخانه‌های مساجد سلجوقی است که قبله در آن قرار دارد هرچند در ایامی مختلف چند تحولی مشخص پدیدار گشته است. چند نمونه از این تغییر و تحولات را می‌توان تشخیص داد. در بعضی از چهار ضلعی‌های گنبددار مانند گنبد علویان در همدان یا آرامگاه منصر در آستانه ـ بابا و تعدادی مقابر مربوط به قرن یازدهم ـ دوازدهم در ترکستان،تزیینات خارجی غیر جسمی همانند برج‌های آرامگاهی معاصر آن‌ها نقشی بزرگ داشته است. در بعضی دیگر مانند هارونیه طوس و قبر بابا لقمان در سرخس نقش پیش تاق اهمیت تازه‌ای پیدا کرد. علاوه بر این در آرامگاه‌های دیگر مفصل‌بندی پرکار خارجی مثلاًمقبره دوازده امام در یزد و یا جبل سنگ در کرمان بارزتر است بدین نحو میراث سلجوقی در این نوع بنا برای دوره‌های آینده فوق العاده غنی بوده‌ است.




چند برج آرامگاهی نیز باقی مانده است. یکی از تماشایی‌ترین آن‌ها گنبد قابوس است که قابوس بن وشمگیر شاهزاده زیاری آن را در سال 385ـ386 ﻫ../1006ـ1007م. در نزدیکی گرگان، جنوب شرقی دریای مازندارن، بنا کرد. درون این برج مدور است و در بیرون شبیه ستاره‌ای ده پر روی سطحی دست‌ساخت و با ارتفاع 51 متر قرار گرفته و بر چشم‌انداز پیرامون خود مسلط است. در این بنا نشانی از مقبره دیده نمی‌شود و یکی از مورخان محلی گزارش کرده که تابوتی، آن هم بی‌هدف، درون آن قرار داشته است. هماهنگی خطوط و اشکال عالی آجری این بنا شاخص‌تر از بنای آرامگاه سامانی در بخاراست. دو کتیبه و یک حاشیه تزیینی کوچک در زیر سقف تنها خصوصیاتی هستند که توده حجیم آجرها را منقطع کرده است. بر این ساختمان جنبه زیبایی‌شناختی کاملاً متفاوتی حاکم است. منشأ گنبد قابوس روشن‌تر از بناهای بخارا نیست. از آن‌جا که این بنا به دست یکی از اعضای خانواده زردشتی نومسلمان ساخته شده بود و هنوز پیوندهایی با سنت‌های پیش از اسلامی داشت (این مسئله را می‌توان از بهره‌گیری تقویم قمری و شمسی کتیبه آن دریافت) می‌توان به طور آزمایشی منشأ آن را در بعضی از آثار یادبودی مزدایی و یا دگرسانی خیمه و چادر به یک بنای معماری پیگیری کرد.
چنان‌چه پیش‌تر متوجه شدیم، نخستین آرامگاه‌های اسلامی در قرن 4 ﻫ./6 میلادی و احتمالاً برای بزرگداشت سلاطین و تجلیل ائمه شیعه برپا شد. این آرامگاه‌ها در ایران به صورت برج و یا بناهای مربع‌شکل بودند که قبه‌هایی روی سکنج‌ها داشتند ولی کارکرد و شکل آن‌ها با ورود ترکان و پیروزی بعدی تسنن تغییر یافت. به جای اعقاب امام علی(ع)، قدیسان و اولیاءالله و صحابه افسانه‌ای پیامبران و اغلب شخصیت‌های عهد عتیق صاحب آرامگاه شدند (مشهد؛ در ایران گاه امامزاده نیز با این اسم نامیده می‌شود). این آرامگاه‌ها کانون زیارت و اعتقاد عمومی شد، و رشد آن‌ها را می‌بایست به سبب دو ویژگی مهم مذهبی زمان دانست: یکی رستگاری شخصی از طریق شفاعت یک نفر قدیس و یا یک واقعه مقدس؛ و دیگری تلاش صنوف و سازمان‌های تصوف برای بستن خود به یکی از اولیاءالله. در بعضی شهرها آرامگاه‌ها مکانی برای تمرکز روحی و تجمع انسان‌هایی شد که از نقاط دوردست برای مجاورت با اولیاءالله می‌آمدند. ضمناً توسعه نظم و نظام زمین‌داری سرکردگان نظامی ضرورت یادبود ثروت و عظمت و یا استقرار سلطنت و مقابر شخصی را پیش کشید.
یکی از نوآوری‌های آرامگاه‌های ایران در این زمان پیش‌تاق است که دروازه‌ای بلند و صوری بود و نمای پیشین واحدی را برای ساختمان تدارک می‌دید. چنین می‌نماید که منشأ پیش‌تاق از آسیای مرکزی باشد چون در سرخس و مهنه در جنوب ترکمنستان و در اواسط سده 5 ﻫ./11 میلادی چنین پیش‌تاق‌هایی به آرامگاه‌ها افزوده می‌شد. پیش‌تاق مرکب از دو برج پیشکرده مشابه بود که نوعی ایوان توخالی و مجوف را با قوس ویژه‌ای که قاب مستطیلی داشت و پلکان‌ها را برای رسیدن به بالاخانه زیر پوشش خود قرار می‌داد، ایجاد می‌کرد. در مهنه و سرخس تزیین در هر چهار جانب سنگین بود، ولی بعدها مثلاًدر اوزگند و اورگنج پیچیدگی و درهم‌تافتگی روبه‌رشد قالب‌ریزی‌ها و طرح‌های تزیینی بین نمای پیشین و دیوارهای جانبی تقابل و تباین ایجاد می‌کرد. گفتنی است که پیش‌تاق یا حالت زیبایی‌شناختی داشته با تشریفاتی یا توسعه نمادین؛ در واقع پیش‌تاق یک افزایش عمومی و کلی در ساختمان نمای پیشین بوده است.

فعالیت معماری آثار عام المنفعه اطراف مقبره در انحصار سلاطین و وزرای ایلخانی نبود، بلکه بعضی از افراد نیکوکار و هنردوست هم در این کار پیش‌قدم می‌شدند و مقبره‌های شیوخ صوفی را با مجتمع تدفینی یادبودی جاودانه می‌کردند. بعضی از این مجتمع‌ها در اطراف مقبره شخصیت‌های نام‌آور تاریخ برپا شده است. در ایران شمالی مقبره بایزید بسطامی (متوفی 261 یا 264/874 یا 877)، عارف بلندآوازه جهان اسلام، آیینه تمام‌نمای آثار معماری دوره ایلخانی است و در آن تزیین عالی با گچ‌بری منقوش و منقور و برج‌مقبره‌ای بزرگ به کار رفته و به نواده اولجایتو اهدا شده است. برج آن با قطر اندرونی 6متری، با 25 خیاره مثلثی ساخت‌وساز شده و عمودی بودن آن‌ها موجب شده تا خود برج بلندتر از آنچه هست، بنماید (ارتفاع آن 13.58 متر از پایه تا بالای قرنیز است). در ایران ساخت برج‌های مقبره‌ای سنتی طولانی داشت اما جای‌گیری برج بسطام، تحولی جدید را در این جهت نشان می‌دهد. این بقعه که در پشت دیوار قبله مسجد جامع شهر ساخته شده در دید نمازگزاران مسجد جای می‌گیرد؛ یعنی تحولی که در معماری معاصر ممالیک مصر هم وجود داشت. با این‌که خود سلطان پشتیبان و مشوق اصلی ساخت این بقعه بود، اسباب و اثاث آن را زیردستانش فراهم کردند مثلاً کریم الدین شوغانی وزیر سلطان، شمعدان این بقعه را در سال 708ـ709/1308ـ1309 به آن‌جا اهدا کرد.

مطالب مرتبط